به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

عالم سر آبی و سرابیست نظر کن

بنگر که سرآب و سرابیست نظر کن

نقشی و خیالیست از آن رو که خیالیست

در دیدهٔ ما صورت خوابیست نظر کن

اما نظری کن به حقیقت که توان دید

عالم همه چون آب و حبابیست نظر کن

آبست و حبابست درین بحر هویدا

این هر دو به هم جام و شرابیست نظر کن

گر در یتیم است و گر لؤلؤ لالاست

در اصل همه قطرهٔ آبیست نظر کن

هر ذره که بینی به تو خورشید نماید

روشن بنگر ماه نقابیست نظر کن

در کوی خرابات بجو سید ما را

می بین که چه خوش مست خرابیست نظر کن

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 6:42 PM

 

ای دل ز جهان ، جهان گذر کن

در عالم عاشقی سفر کن

از خلوت صومعه برون آی

در گوشهٔ میکده مقر کن

در بحر محیط حال حل شو

دامن چو صدف پر از گهر کن

مستانه در آی درخرابات

یاران حریف را خبر کن

از خانقه وجود و صورت

جز معنی عشق او به در کن

بگذر ز حدیث دی و فردا

امروز صفات خود دگر کن

خواهی که خدای را ببینی

در چهرهٔ سیدم نظر کن

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 6:42 PM

 

دمی در چشم مست ما نظر کن

ببین منظور و ناظر را نظر کن

نگر صورتگری در عین صورت

در این صورت تو آن معنی نظر کن

حباب و موج و قطره جمله آبند

بجو این جمله در دریا نظر کن

نقاب ماه را بگشا و بنگر

به نور آفتاب ما نظر کن

دلی چون آینه روشن به دست آر

در آن دلدار بی همتا نظر کن

خیالش نقش کن بر پردهٔ چشم

به عین دیدهٔ بینا نظر کن

چو عالم می نماید نعمت الله

نظر کن در همه اشیا نظر کن

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 6:42 PM

 

بیا در چشم مست ما نظر کن

ببین منظور و ناظر را نظر کن

درین دریای بی پایان قدم نه

به عین ما درین دریا نظر کن

هزاران آینه گر رو نماید

در آن یکتای بی همتا نظر کن

نظر کن ناظر و منظور بنگر

دمی در دیدهٔ بینا نظر کن

همه اشیا به ما او را نماید

نظر کن در همه اشیا نظر کن

به نور روی او او را توان دید

توان دید آنچنان جانا نظر کن

کتاب نعمت الله خوش بخوانش

مسما در همه اسما نظر کن

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 6:42 PM

از ما مکن کنار که مائیم در میان

ما را کنار گیر که آئیم در میان

نوری از آن کنار به ما رو نمود باز

روشن چو آفتاب نمائیم در میان

گر نه مراد اوست که گیریم در کنار

با این و آن همیشه چرائیم در میان

بسته کمر به خلوت میخانه می رویم

آنجا میان خویش گشائیم در میان

عشقست جان عاشق و دل زنده ایم ما

مائیم حی و عشق نمائیم در میان

عاشق کنار دارد و معشوق هم کنار

عشقیم و آمدیم که مائیم در میان

سید موحدیست که سلطان گدای اوست

اندیشه کج مبر که گدائیم در میان

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 6:42 PM

 

وقت سرمستی است مخموری بمان

نیک نزدیکی مرو دوری بمان

آشنائی ترک بیگانه بگو

در وصالی هجر و مهجوری بمان

غرهٔ علم و عمل چندین مباش

بگذر از هستی و مغروری بمان

صحبت رندان غنیمت می شمر

قصهٔ رضوان مگو حوری بمان

نور چشم عالمی پیدا شده

روشنش می بین و مستوری بمان

غیرت ار داری ز غیرش در گذر

غیر او ناریست یا نوری بمان

از انا بگذر به حق می گو که حق

نعمت الله باش منصوری بمان

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 6:42 PM

 

گر خدا خواهی جدا از خود مدان

از خدا می دان خدا از خود مدان

گر همه عالم به درویشی دهی

لطف می فرما عطا از خود مدان

فاعل مختار در عالم یکی است

در حقیقت فعل ما از خود مدان

ما به او محتاج و او از ما غنی

تو فقیری این غنا از خود مدان

از فنا و از بقا بگذر خوشی

این فنا و این بقا از خود مدان

درد او بخشد دوا هم او دهد

عارفا درد و دوا از خود مدان

در همه حالی که باشی ای عزیز

نعمت الله را جدا از خود مدان

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 6:42 PM

 

مائیم و جام باده و جانان جاودان

از خویش آشنا شده بیگانه جاودان

بگذر ز عقل و عاشق دیوانه را بگیر

یارب که باد عاشق دیوانه جاودان

خوش جنتی است روضهٔ رندان می فروش

جام شراب و صحبت رندانه جاودان

جاوید دل مجاور درگاه دلبر است

ثابت قدم ستاده و مردانه جاودان

در بزم عشق عاشق و مستیم و باده نوش

بنشسته دل همی خوش و مستانه جاودان

بنموده ایم ظاهر و باطن به هم عیان

پیوند جان ماست به جانانه جاودان

دیدیم سیدی که جهان در پناه اوست

بر عرش دل نشسته و شاهانه جاودان

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 6:42 PM

 

جام گیتی نما ز ما بستان

ساغر پر ز ما بیا بستان

دُردی درد دل دوا باشد

دردمندی خوشی دوا بستان

گر بلائی دهد خدا دریاب

بخشش حضرت خدا بستان

چون رسیدی در این سرابستان

هم مرادی از این سرا بستان

بر سر آب چشم ما بنشین

آبروئی ز چشم ما بستان

گر به بستان گذر کنی نفسی

همچو بلبل ز گل نوا بستان

نعمت الله مجو ز بیگانه

هر چه خواهی ز آشنا بستان

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 6:42 PM

 

گاه تاریکست و گه روشن سرای این جهان

غم مخور چون اهل دنیا از برای این جهان

گر نوای آن جهان داری بیا خوشوقت باش

بینوا باشی اگرخواهی نوای این جهان

اعتمادی نیست بر یاران این دنیای دون

عاقبت بیگانه گردد آشنای این جهان

بگذر از حرص جهان راه خطا دیگر مرو

خود که می یابد صوابی ازخطای این جهان

دائماً خر بنده ای باشد که آمد شد کند

هر که باشد همچو خواجه در قفای این جهان

می دهد عمر عزیز خویش بر باد هوا

باد پیماید که افتد در هوای این جهان

محنت آباد سرابی خاکدان ناخوشی

بی خرد نامش کند دولتسرای این جهان

نعمت الله دنیی و عقبی نخواهد از خدا

آن جهان هرگز نمی خواهد چه جای این جهان

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 6:42 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4562418
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث