به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

ما از شرابخانهٔ جانانه می رسیم

مستان حضرتیم و ز میخانه می رسیم

از ما نشان ذوق خرابات جو که ما

مستیم و لاابالی و رندانه می رسیم

ای عقل دور باش که رندیم و باده نوش

از بزم عشق و مجلس جانانه می رسیم

پروانه وار ز آتش عشقش بسوختیم

شمعی گرفته ایم و به پروانه می رسیم

تاجی ز ذوق بر سر و در بر قبای عشق

بسته کمر به عزت و شاهانه می رسیم

سرمست می رسیم ز میخانهٔ قدیم

مخمور نیستیم که مستانه می رسیم

از بندگی سید خود می رسیم باز

از ملک غیب ، ببین که چه مردانه می رسیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:56 PM

 

هر چند ما به جسم ز اولاد آدمیم

اما به روح پاک ز ابنای خاتمیم

هستیم بی نیاز و فقیریم از همه

این از کمال ماست که محتاج عالمیم

جام جهان نما که به ما نور خود نمود

گفتا ببین که آینهٔ اسم اعظمیم

ما را وجود داد و به خود هم ظهور کرد

پیوسته ایم بر هم و پیوسته با همیم

با جام می مدام چو رندان باده نوش

لب بر لبش نهاده و مستانه همدمیم

هر چند افصحیم در اوصاف او ولی

در کنه ذات عاجز و حیران و اَبکمیم

ما بنده ایم و سید ما نعمت الله است

نزد خدا و خلق از آن رو مکرمیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:56 PM

 

نور چشمست او به او بینیم

لاجرم جمله را نکو بینیم

ما چو احول نه ایم ای بینا

کی چو احول یکی به دو بینیم

آینه گر هزار می نگریم

خود و محبوب روبرو بینیم

مجمع زلف او پریشان شد

حال مجموع مو به مو بینیم

آفتابی به ماه می یابیم

بلکه او را به نور او بینیم

موج بحریم و سو به سو گردیم

آب در دیده سو به سو بینیم

همه عالم چو نعمت الله است

غیر او را بگو که چو بینیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:56 PM

 

عاشقانه عشقبازی می کنیم

تا نپنداری که بازی می کنیم

خان و مان عقل ویران کرده ایم

سرخوشیم و ترکتازی می کنیم

در پی کفر حقیقی می رویم

ترک اسلام مجازی می کنیم

کشتهٔ عشق و شهید حضرتیم

آفرین بر دست غازی می کنیم

ما به آب دیدهٔ ساغر مدام

خرقهٔ خود را نمازی می کنیم

هرچه می بینیم چون معشوق ماست

عاشقانه دل نوازی می کنیم

سیدیم و بندهٔ محمود خویش

بر در سلطان ایازی می کنیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:56 PM

 

ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم

صد درد دل به گوشهٔ چشمی دوا کنیم

در حبس صورتیم و چنین شاد وخرمیم

بنگر که در سراچهٔ معنی چه ها کنیم

رندان لاابالی و مستان سرخوشیم

هشیار را به مجلس خود کی رها کنیم

موج محیط و گوهر دریای عزتیم

ما میل دل به آب و گل آخر چرا کنیم

در دیده روی ساقی و بر دست جام می

باری بگو که گوش به عاقل چرا کنیم

از خود بر آ و در صف اصحاب ما خرام

تا سیدانه روی دلت با خدا کنیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:56 PM

 

لذت رند مست ما دانیم

عادی می پرست ما دانیم

دل به میخانه رفت خوش بنشست

نیک جائی نشست دانیم

نقد گنجینهٔ حدوث و قدم

در وجود آنچه هست ما دانیم

جام می را مدام می نوشیم

توبهٔ ما شکست ما دانیم

رند مستیم و دامن ساقی

خوش گرفته به دست ما دانیم

دل ما تا ابد به عهد خود است

از ازل عهد بست ما دانیم

تو چه دانی که ذوق سید چیست

ذوق این میر مست ما دانیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:56 PM

 

ما اناالحق از وجود حق مطلق می زنیم

از وجود حق مطلق ما اناالحق می زنیم

ماه گردون را به تیغ معجز انگشت عشق

همچو جد خویشتن بی خویشتن شق می زنیم

ما و حق گفتن معاذ الله چو ما بی ما شدیم

از حق ای یاران قفا بر فرق احمق می زنیم

چون کلام اوست هر قولی که می گویند خلق

لاحرم صدیق وار از صدق صدّق می زنیم

شیشهٔ تقوی دگر بر سنگ قلاشی زدیم

در خرابات مغان جام مروق می زنیم

نعمت الله از وجود خود چو فانی شد بگفت

ما اناالحق از وجود حق مطلق می زنیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:56 PM

 

از ما کناره کردی ما با تو درمیانیم

با ما تو این چنینی ، ما با تو آنچنانیم

روز الست با تو عهد درست بستیم

نشکسته ایم ، جاوید ثابت قدم برآنیم

نقش خیال غیرت در دیده گر نماید

غیرت کجا گذارد از دیده اش برانیم

رندی اگر بیابیم بوسیم دست و پایش

ور زاهدی ببینیم در مجلسش نمانیم

برخاستن توانیم مستانه از سر سر

اما دمی نشستن بی تو نمی توانیم

آئینه منیریم روشن به نور رویت

جام جمیم دایم در بزم شه روانیم

رندانه در خرابات پیوسته در طوافیم

جز قول نعمت الله شعری دگر نخوانیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:56 PM

 

نو فروشان کهنه پوشانیم

کهنه پوشان نوفروشانیم

مبتلای بلای خماریم

دردمندیم و درد نوشانیم

خویش بیچارگان بی خویشیم

یار خسته دلان خویشانیم

ایمنیم از وصال و از هجران

فارغ از جمع و از پریشانیم

گر گدائی درآید از درما

همچو شاهش به تخت بنشانیم

خلعت عشق اوست در بر ما

هرکه خواهیم ما بپوشانیم

نعمت الله آتشی افروخت

دیگ سودای عشق جوشانیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:56 PM

 

ما ساقی سرمست خرابات جهانیم

سلطان سراپردهٔ میخانهٔ جانیم

ما آب حیاتیم که از جوی وجودیم

ما گوهر روحیم که در جسم روانیم

جامیم و شرابیم به معنی و به صورت

گنجیم و طلسمیم و هویدا و نهانیم

این حرفه که معشوق خود و عاشق خویشیم

هر چیز که ما طالب آنیم همانیم

گرچه نگرانند به ما خلق جهانی

در آینهٔ خویش به خود ما نگرانیم

بی زهد توانیم که عمری به سر آریم

بی جام می عشق زمانی نتوانیم

آوازه درافتاد که ما مست خرابیم

والله به سر سید عالم که چنانیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:56 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4563723
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث