به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

ما به لطف پادشه مستظهریم

نه به نانی چون گدا مستظهریم

روز و شب چون اوست استظهار ما

لاجرم پیوسته ما مستظهریم

گنج اسما را تصرف می کنیم

بر چنین گنج خدا مستظهریم

دیگران مستظهرند از جام می

ما به ساقی حالیا مستظهریم

دائما لاف محبت می زنیم

صادقیم و دائماً مستظهریم

اوست استظهار ما در دو سرا

ما به او در دو سرا مستظهریم

بندهٔ سید به استظهار ماست

تا نگوئی بر شما مستظهریم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:44 PM

 

ما عاشق رند دلپذیریم

ما ساقی مست دلپذیریم

معشوق خودیم و عاشق خود

جز دامن عشق خود نگیریم

مستغنیم از وجود عالم

دایم باشیم ما نمیریم

زنده به حیات جاودانیم

تا ظن نبری که ناگزیریم

گر طالب حضرت خدائی

ما را بطلب که ناگزیریم

این طرفه که ما محب خویشیم

محبوب بسی جوان و پیریم

از دولت بندگی سید

بر جملهٔ عاشقان امیریم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:44 PM

 

دایم به خیال آن نگاریم

کاری به جز این دگر نداریم

صاحبنظریم و نقش رویش

بر دیدهٔ دیده می نگاریم

هر دم که ز نقش خود برآئیم

جانی به هوای او سپاریم

ما عاشق مست و عقل مخمور

در صحبت خود کجا گذاریم

خوش درد دلی است در دل ما

دل زنده ز درد بی قراریم

مائیم و حیات جاودانی

با او نفسی دمی برآریم

با عمر عزیز در میانیم

با سید خویش در کناریم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:44 PM

 

نقش خیال رویش بر دیده می نگاریم

درخلوتی چنین خوش پیوسته با نگاریم

جام شراب نوشیم شادی روی ساقی

رندیم و لاابالی کاری دگر نداریم

گر شاهدی بیابیم لعل لبش ببوسیم

مستانه در خرابات با او دمی برآریم

جان شد قبول جانان شکرش نهاده برجان

یک جان چه باشد ای جان ، صد جان به او سپاریم

عشق است باقی ای دل باقی همه حکایت

ما عمر خویشتن را ضایع نمی گذاریم

خمخانه ایست معمور در وی شراب راوق

از بهر باده نوشان پیمانه میشماریم

هر عارفی که بینیم دایم امیدوار است

از ذوق نعمت الله ما نیز امیدواریم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:44 PM

 

ما عاشق چشم مست یاریم

آشفتهٔ زلف بیقراریم

سرمست می الست عشقیم

شوریدهٔ چشم پر خماریم

آئینهٔ روشن ضمیریم

خورشید منیر بی غباریم

پرگار وجود کایناتیم

هر چند که نقطه را نگاریم

هر دم که نفس ز خود برآریم

جانی به جهانیان سپاریم

در هر دو جهان یکیست موجود

باقی همه صورت نگاریم

یک باده و صد هزار جام است

ما جمله یکیم اگر هزاریم

سیمرغ هوای قاف قربیم

شهباز فضای برج یاریم

دُریم و لیک در محیطیم

بحریم ولیک درگذاریم

تا واصل ذات عشق گشتیم

در هر صفتی دمی برآریم

دریاب رموز نعمت الله

پنهان چه کنیم آشکاریم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:44 PM

 

خیزید که تا جام شرابی به کف آریم

این یک دو نفس عمر به ضایع نگذاریم

یک دم که ز ما فوت شود بی می و معشوق

شک نیست که آن دم ز خیالش نگذاریم

هر جام پر از می که بیابیم بنوشیم

با همنفسی عمر عزیزش به سر آریم

جان در تن ما عشق نهاده به امانت

امید که بر خاک در او بسپاریم

بزمیست ملوکانه و رندان همه سرمست

گر باده ننوشیم در اینجا به چه کاریم

آن عهد که با ساقی سرمست ببستیم

تا روز قیامت به همان قول و قراریم

روشن شده ازنور رخش دیدهٔ سید

خوش نقش خیالی است که بر دیده نگاریم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:44 PM

 

گر دست دهد دامن دلبر نگذاریم

سر در قدمش باخته جان را بسپاریم

خیزید که تا گرد خرابات برآئیم

باشد که دمی جام شرابی به کف آریم

گر یک نفسی فوت شود بی می و ساقی

ما آن نفس از عمر عزیزش نشماریم

عشقش نه نگاریست که بر دست توان بست

آن نقش خیالی است که بر دیده نگاریم

درگوشهٔ میخانه حریفان همه جمعند

گر باده ننوشیم در اینجا به چه کاریم

ای واعظ مخمور مده پند به مستان

ما مذهب خود را به حکایت نگذاریم

آن عهد که با سید سرمست ببستیم

تا روز قیامت به همان عهد و قراریم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:25 PM

 

ما با تو به جز یاری داریم نداریم

جز عشق نکوکاری داریم نداریم

جز دولت درویشی جوئیم نجوئیم

سودای جهانداری داریم ندارم

چون ساغر می در دور مستانه همی گردیم

جز میل به میخواری داریم نداریم

جز دُردی درد دل نوشیم ننوشیم

جز ناله و جز زاری داریم نداریم

یاریم ز جان و دل با سید سرمستان

با یار دگر یاری داریم نداریم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:25 PM

 

عشق او در میان جان داریم

لذت عمر جاودان داریم

تا گرفتیم آن میان به کنار

هرچه داریم در میان داریم

عاقل این دارد و ندارد آن

عاشقانیم و این و آن داریم

می رود آب چشم ما هر سو

در نظر بحر بیکران داریم

خبر عاشقان ز ما می جو

که خبر ما ز عاشقان داریم

آفتابیست درنظر پیدا

نورش از دیده چون نهان داریم

نعمت الله به ما نشانی داد

این چنین نام از آن نشان داریم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:25 PM

 

اگر رندی و می نوشی بیا میخانه ای داریم

و گر تو عشق می بازی نکو جانانه ای داریم

اگر از عقل می پرسی ندارد نزد ما قدری

وگر مجنون همی جوئی دل دیوانه ای داریم

درین خلوتسرای دل نشسته دلبری با ما

هزاران جان فدای او که خوش میخانه ای داریم

تو گر گنجی همی جوئی در آ در کنج دل با ما

که گنج ما بود معمور و در ویرانه ای داریم

همه غرقیم و سرگردان درین دریای بی پایان

ولیکن هر یکی از ما نکو دُردانه ای داریم

چنین جائی که ما داریم به نزد او چه خواهد بود

برای شمع عشق او عجب پروانه ای داریم

خراباتست و ما سرمست و سید جام می بر دست

درین میخانهٔ باقی ، می مستانه ای داریم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:25 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4564559
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث