به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

نور او عین این و آن دیدیم

در همه آینه نهان دیدیم

هر چه بینیم ما به او بینیم

تو چنین بین که ما چنان دیدیم

نقطه در دور دایره بنمود

خوش محیطی درین میان دیدیم

آفتاب جمال ظاهر گشت

نور چشم محققان دیدیم

هر حبابی که دید دیدهٔ ما

عین او بحر بیکران دیدیم

دیده او داد و نور او بخشید

نور رویش به او روان دیدیم

جام گیتی نماست سید ما

ما در آن نور انس و جان دیدیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:25 PM

 

ما زنگ ز آینه زدودیم

در آینه روی خود نمودیم

رندانه در شرابخانه

بر جملهٔ عاشقان گشودیم

مستانه به یک کرشمهٔ دل

از دست جهانیان ربودیم

بی ذوق نبوده ایم یک دم

بودیم به ذوق تا که بودیم

ذوقی دگر است گفتهٔ ما

تا بر لب یار لب گشودیم

جانان به زبان ما سخن گفت

ما نیز به گوش او شنودیم

مستیم و خراب و لاابالی

ایمن ز غم زیان و سودیم

زنده به حیات عشق اوئیم

موجود ز جود آن وجودیم

سرمست خوشی چو نعمت الله

دیگر نبود بس آزمودیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:25 PM

 

مائیم که مظهر صفاتیم

سر حلقهٔ عارفان ذاتیم

سیاح ولایت قدیمیم

هم ساکن خطهٔ جهاتیم

باقی به بقای ذات عشقیم

ایمن ز حیات و از مماتیم

دانندهٔ سر حرف گوئیم

پرگار وجود کایناتیم

خضریم که رهنمای خلقیم

پروردهٔ چشمهٔ حیاتیم

او بحر محیط ، ما چو موجیم

او نیشکر است و ما نباتیم

ما بندهٔ سیدیم از جان

بیزار ز لات و از مناتیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:25 PM

دل در آن زلف پرشکن بستیم

لاجرم توبه باز بشکستیم

مدتی عقل درد سر می داد

عشق آمد ز عقل وارستیم

خلوت دیده را صفا دادیم

با خیال نگار بنشستیم

ما ز خود فانی و به او باقی

ما به خود نیست و به او هستیم

جان ما راست ذوق پیوسته

جان به جانان خویش پیوستیم

عقل مخمور را چه کار اینجا

ما حریفان رند سرمستیم

بندگانه به خدمت سید

کمری بر میان جان بستیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:25 PM

رخت بربستیم و دل برداشتیم

آمده نا آمده پنداشتیم

چون خیالی می نماید کائنات

بود و نابودش یکی انگاشتیم

در زمین بوستان دوستان

سالها تخم محبت کاشتیم

مدتی بستیم نقشی در خیال

بر سواد دیده اش بنگاشتیم

عاقبت دیدیم جز نقشی نبود

از خیال آن نقش را بگذاشتیم

در خرابات فنا ساکن شدیم

عاشقانه چاه جاه انباشیم

تا خلیل الله آمد در کنار

نعمت الله از میان برداشتیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:25 PM

 

مستیم و خراب و می پرستیم

پنهان چه کنیم مست مستیم

گوئی مستی و رند و عاشق

آری مستیم و رند هستیم

برخواسته از سریر هستی

بر مسند نیستی نشستیم

مستیم و مدام همدم جام

صد شکر که توبه را شکستیم

تا جان باشد شراب نوشیم

کردیم این شرط و عهد بستیم

در بند خیال دی و فردا

بودیم امروز باز رستیم

شادی روان نعمت الله

می می نوشیم و می پرستیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:25 PM

 

نقد گنج عشق او در کنج دل ما یافتیم

این سعادت بین که آن گمگشته را وایافتیم

تشنه بودیم و گرد بحر می گشتیم ما

تا که از عین یکی ماهفت دریا یافتیم

آفتاب روی او در دیدهٔ ما رو نمود

این چنین نور خوشی در چشم بینا یافتیم

در خرابات مغان عمری به سر آورده ایم

عاقبت ساقی سرمستی در آنجا یافتیم

نه به اشیا دیدهٔ ما دیده نور روی او

ما به نور روی او مجموع اشیا یافتیم

صورت زیبای اعیان مظهر اسمای اوست

خوانده ایم اسما تمام و یک مسما یافتیم

سید ما خوش در این دریای وحدت اوفتاد

عین او از ما بجو زیرا که آن ما یافتیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:21 PM

 

وقت ما خوش شد که ما ملک گدائی یافتیم

تاج و تخت خسروی از بینوائی یافتیم

این سعادت بین که چون گنج قناعت شد پدید

خاتم ملک سلیمان در گدائی یافتیم

سر به زیر پا درآوردیم تا سرور شدیم

پیروی کردیم از آن پس بینوائی یافتیم

نقد گنج او بسی در کنج دل ما دیده ایم

دولت جاوید و گنج پادشاهی یافتیم

از سر همت قدم بر هستی خود تا زدیم

چون ز خود بیگانه گشتیم آشنائی یافتیم

چون همایان جیفه پیش کرکسان انداختیم

لاجرم بر کرکسان اکنون همائی یافتیم

نعمت الله راز خود با رازداران بازگو

هست ما چون نیست شد هست خدائی یافتیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:21 PM

 

تا ز درد دل دوائی یافتیم

درد خوردیم و صفائی یافتیم

تا که بیگانه شدیم از خویشتن

ناگهانی آشنائی یافتیم

گنج او در کنج ویران دیده ایم

با تو کی گوئیم جائی یافتیم

تا از این هستی خود فانی شدیم

جاودان از وی بقائی یافتیم

در خرابات مغان با عاشقان

ساقی و خلوت سرائی یافتیم

بینوا گشتیم در عالم بسی

تا نوا از بینوائی یافتیم

نعمت الله را به دست آورده ایم

از خدای خود عطائی یافتیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:21 PM

 

جان فدا کردیم و جانان یافتیم

درد دل بردیم و درمان یافتیم

بینوا گشتیم در هر گوشه ای

ناگهان نقد فراوان یافتیم

از دل ما جوی عشق او که ما

گنج او در کنج ویران یافتیم

عاشقان از ما کمالی یافتند

تا کمال از قرب رحمن یافتیم

آشکارا شد که ما در کنج دل

حاصل کونین پنهان یافتیم

هر که را دیدیم عشق یار داشت

از همه آن جو که ما آن یافتیم

نعمت الله در خرابات مغان

ساقی سرمست رندان یافتیم

بی نشانی را نشانش یافتیم

گنج پنهانی عیانش یافتیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:21 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4563848
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث