به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

درد دل بردیم و درمان یافتیم

سوز جان دیدیم و جانان یافتیم

جان ما تا مبتلای عشق شد

از بلایش راحت جان یافتیم

دلبر خود در دل خود دیده ایم

گنج او در کنج ویران یافتیم

مدتی بودیم با ساقی حریف

عاشقانه می فراوان یافتیم

یوسف مصری که صد مصرش بهاست

ناگهان در ملک کنعان یافتیم

نعمت الله در خرابات مغان

میر سرمستان و رندان یافتیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:21 PM

 

قطب عالم روح اعظم یافتم

روح اعظم قطب عالم یافتم

ساغر و می یافتم با همدگر

جسم با جان ، جام با جم یافتم

گر شدم خرم به وصلش دور نیست

زانکه از هجرش بسی غم یافتم

صورت و معنی به یک جا رو نمود

آفتاب و ماه با هم یافتم

در خرابات مغان گشتم بسی

رند مستی همچو او کم یافتم

جامع ذات و صفات و فعل هم

هر سه این مجموع آدم یافتم

ختم شد بر سید عالم تمام

این کمال از ختم و خاتم یافتم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:21 PM

 

درد دل بردیم و درمان یافتیم

نوش وصل از نیش هجران یافتیم

بندگی کردیم و سلطان را بسی

سلطنت از قرب سلطان یافتیم

از بر ما مدتی دل رفته بود

در سر زلف پریشان یافتیم

سر بیفکندیم و سردار آمدیم

جان فدا کردیم و جانان یافتیم

آنچه می جویند و می گویند آن

می طلب از ما که ما آن یافتیم

سالها در کنج دل ساکن شدیم

گنج او در کنج ویران یافتیم

نعمت الله را به دست آورده ایم

لاجرم نعمت فراوان یافتیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:21 PM

 

مجمع صاحبدلان زلف پریشان یافتم

این چنین جمعیتی در جمع ایشان یافتیم

بسته ام زنار زلفش بر میان چون عاشقان

در هوای کفر زلفش نور ایمان یافتم

درحضور زاهدان ذوقی نمی یابم تمام

حالیا خوش لذتی در بزم رندان یافتم

از خرابی یافتم بسیار معموی دل

گنج سلطان را بسی در کنج ویران یافتم

آنکه من گم کرده بودم باز می جستم مدام

چون بدیدم خویش را با خویشتن آن یافتم

میر میخانه مرا خمخانه ای بخشیده است

لاجرم از دولتش ذوق فراوان یافتم

نعمت الله یافتم رندانه جام می به دست

ساقی سرمست دیدم جان جانان یافتم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:21 PM

 

عجب است این که من ز من طلبم

حسنم وز حسن حسن طلبم

یار من با من است و من حیران

به خطا رفته از ختن طلبم

یوسف خویشتن همی جویم

نه چو یعقوب پیرهن طلبم

با دل زنده عشق می بازم

من نیم مرده تا کفن طلبم

دل جمعی به جان خریدارم

در سر زلف پرشکن طلبم

دل من مدتی است تا گم شد

با اویس است در قرَن طلبم

در بهشت و بهشت می جویم

شمع بر کرده و لکن طلبم

روح اعظم نه یک بدن دارد

بلکه او از همه بدن طلبم

نعمت اللهم وز آل رسول

من کجا جای اهرمن طلبم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:21 PM

 

ما خدا چون شما نمی طلبیم

یعنی از خود جدا نمی طلبیم

هر کسی طالبست چیزی را

ما به غیر از خدا نمی طلبیم

جان و دل را فدای او کردیم

وز جنابش جزا نمی طلبیم

مبتلای بلای او گشتیم

بوالعجب جز بلا نمی طلبیم

گرچه داریم درد دل لیکن

درد دل را دوا نمی طلبیم

کشتهٔ عشق او شدیم ولیک

ما از او خونبها نمی طلبیم

عین مطلوب گشته ای سید

زان سبب غیر ما نمی طلبیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:21 PM

 

خسته حالیم و ز زلف تو شفا می طلبیم

دردمندیم و ز وصل تو دوا می طلبیم

هر کسی را ز تو گر هست به نوعی طلبی

ما به هر وجه که هست از تو تو را می طلبیم

از خدا نعمت جنت طلبد زاهد و ما

به خدا گر ز خدا غیر خدا می طلبیم

آنکه ما می طلبیمش همه دانند و لیک

نیست ما را که بگوئیم کرا می طلبیم

مشکل اینست که سعی طلب ما هرگز

نرسیده است بدان جای که ما می طلبیم

کیمیائی که مس قلب از او زر گردد

به یقین از نظر پاک شما می طلبیم

گر بقا می طلبی باش فنا چون سید

ما ز خود ناشده فانی چه بقا می طلبیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:21 PM

 

میخانه سبیل ماست مخمور کجا باشیم

نزدیک خداوندیم ما دور کجا باشیم

از دولت وصل او ما سلطنتی داریم

از حضرت آن سلطان مهجور کجا باشیم

تا ناظر او گشتیم منظور همه خلقیم

خود بی نظر لطفش منظور کجا باشیم

از نور جمال او روشن شده چشم ما

با چشم چنین روشن ما کور کجا باشیم

عرش است مقام ما در فرش کجا گنجیم

ما زندهٔ جاویدیم در گور کجا باشیم

از علت امکانی دل صحت کلی یافت

چون اوست طبیب ما رنجور کجا باشیم

آن سید سرمستان ساقی حریفان است

گر باده همی نوشیم معذور کجا باشیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:21 PM

 

ما اگر شاه اگر گدا باشیم

در همه حال با خدا باشیم

جمله اسما به ذوق می خوانیم

از مسما کجا جدا باشیم

موج و بحریم و عین ما آبست

ما در این بحر آشنا باشیم

دردمندیم و درد می نوشیم

دائما همدم دوا باشیم

غیر او دیگری نمی دانیم

عاشق غیر او کجا باشیم

در خرابات رند سرمستیم

این چنین بوده ایم تا باشیم

ما چو باشیم بندهٔ سید

بندهٔ دیگری کجا باشیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:21 PM

 

از جام عشقش مست مدامم

ایمن ز خاصم فارغ ز عامم

ساقی ذوقش با دل حریفست

جانان شرابست جانست جامم

گر عشق بازی از من بیاموز

ور ذوق خواهی می خوان کلامم

در زهد اگر چه کامل نباشم

در عشقبازی رند تمامم

تا بنده گشتم تابنده گشتم

سلطان عشقش از جان غلامم

بی عشق جانان جانم چه باشد

بی درد دل من آخر کدامم

باده به پاداش ما را حلال است

بی عشق سید آب است حرامم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:21 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4564556
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث