به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

مطرب خوش نوای رندانم

ساقی بزم باده نوشانم

سخن عاشقان اگر خواهی

بشنو از من که خوش همی خوانم

جام بر دست و مست و لایعقل

گرد رندان مدام گردانم

بزم عشق است مجلس دائم

روز و شب عاشق حریفانم

ساغر دُرد درد می نوشم

به از این خود دوا نمی دانم

صورتم موج و معنیم بحر است

ظاهراً این و باطناً آنم

می کشم خوان پادشاهانه

نعمت الله رسید مهمانم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:14 PM

 

حضرتی غیر او نمی دانم

گر تو دانی بگو نمی دانم

هر که گوید که غیر او باشد

مشنو از وی بگو نمی دانم

عین او را به عین او جویم

به از این جستجو نمی دانم

می خمخانه پاک می نوشم

کوزه ای یا سبو نمی دانم

برو ای عقل و گفتگو بگذار

مستم و گفتگو نمی دانم

هو هو لا اله الا هو

من چه گویم جز او نمی دانم

سید عاشقان یک رویم

عاقلانه دو رو نمی دانم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:14 PM

 

من به جان دوستدار رندانم

عاشق روی باده نوشانم

به جز از عاشقی و می خواری

هیچ کار دگر نمی دانم

نوبتی توبه کردم از باده

مدتی شد کز آن پشیمانم

شعر مستانه ای همی گویم

غزلی عاشقانه می خوانم

دُرد دردش مدام می نوشم

یار و همدرد دردمندانم

بندهٔ حضرت خداوندم

پادشاه هزار سلطانم

سید مجلس خراباتم

ساقی بزم می پرستانم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:14 PM

 

ما سلطنت فقر به عالم نفروشیم

یک جام شرابی به دو صد جم نفروشیم

در کوی خرابات مغان همدم جامیم

هرگز به بهشت ابد این دم نفروشیم

گوئی که به جز جنت شادی به غم عشق

شادی تو نگه دار که ما غم نفروشیم

دردیست دلم را که به درمان نتوان داد

زخمی است درین سینه به مرهم نفروشیم

بسیار فروشیم می ذوق و لیکن

یک جرعه به جانیست جوی کم نفروشیم

گفتیم فروشیم یکی جرعه به جانی

سودا مکن ای خواجه که آنهم نفروشیم

یک لحظه حضوری و دمی صحبت سید

گر زانکه دهد دست به عالم نفروشیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:14 PM

 

علم توحید نیک می دانم

خوش به ذوق این کتاب می خوانم

دو نگویم نه مشرکم حاشا

من یکی گویم و مسلمانم

می عشقش به ذوق می نوشم

رندم و ترک باده نتوانم

گاه در جمع و فارغ از هجرم

گاه چون زلف بت پرستانم

در همه حال با خدای خودم

نه غلط می کنم که خود آنم

مظهر اسم اعظم اویم

حافظ حرف حرف قرآنم

سید مجلس خراباتم

ساقی بزم باده نوشانم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:14 PM

 

ما حلقه به گوش می فروشیم

ما مست و خراب و باده نوشیم

ز اسرار الست در سماعیم

وز جام بلاش در خروشیم

هر دم به هوای آتش دل

چون بحر به خویشتن بجوشیم

یک جرعه ز دُرد درد عشقش

والله اگر به جان فروشیم

می نوش تو پند و باده می نوش

ز آن ساغر و خم که ما سبوشیم

گر دُرد دهد به ما و گر صاف

شادی روان او بنوشیم

سید چو نگار ساقی ماست

شاید که به می خوری بکوشیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:14 PM

 

ما چو در سایهٔ الطاف خدا می باشیم

هرچه باشند به ما ، ما به جهان می باشیم

دیگران در هوس نقش خیالند و ما

نقش بندیم خیالی که مگر نقاشیم

نبود هیچ حجابی که به آن محجوبیم

ور بود یکسر موئیش روان بتراشیم

گو همه خلق بدانند که ما سرمستیم

از تو پنهان نبود در همه عالم فاشیم

زاهدان را به خرابات مغان نگذارید

خانهٔ ماست که رندان خوش او باشیم

هرچه بینم همه دلبر خود می نگریم

لاجرم یک سر موئی دل کس نخراشیم

در خرابات مغان سید سرمستانیم

تا که بودیم چنین بود و چنان می باشیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:06 PM

 

فاش شد نام ما که قلاشیم

عاشق و رند و مست و اوباشیم

والهٔ زلف یار دلبندیم

مبتلای بلای بالاشیم

یار سرمست چشم مخموریم

عاشق شاهدان جماشیم

نقش هستی خود فروشستیم

این زمان عین نقش نقاشیم

پشه ای را به جان نیازاریم

مورچه ای را دلش نبخراشیم

چون همه جز یکی نمی بینیم

لاجرم ما همه یکی باشیم

نقطه شد حرف و حرف شد سید

ما بدین حرف در جهان فاشیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:06 PM

 

میخانه سبیل ماست مخمور کجا باشیم

نزدیک خداوندیم ما دور کجا باشیم

از دولت وصل او ما سلطنتی داریم

از حضرت آن سلطان مهجور کجا باشیم

تا ناظر او گشتیم منظور همه خلقیم

خود بی نظر لطفش منظور کجا باشیم

از نور جمال او روشن شده چشم ما

با چشم چنین روشن ما کور کجا باشیم

عرش است مقام ما در فرش کجا گنجیم

ما زنده جاویدیم در گور کجا باشیم

از علت امکانی دل صحبت کلی یافت

چون اوست طبیب ما رنجور کجا باشیم

آن سید سرمستان ساقی حریفان است

گر باده همی نوشیم معذور کجا باشیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:06 PM

 

ما اگر شاه اگر گدا باشیم

در همه حال با خدا باشیم

جمله اسما به ذوق می خوانیم

از مسما کجا جدا باشیم

موج بحریم و عین ما آبست

ما درین بحر آشنا باشیم

دردمندیم و درد می نوشیم

دائما همدم دوا باشیم

غیر او دیگری نمی دانیم

عاشق غیر او کجا باشیم

در خرابات رند و سرمستیم

این چنین بوده ایم تا باشیم

ما چو باشیم بندهٔ سید

بندهٔ دیگری چرا باشیم

ادامه مطلب
یک شنبه 8 مرداد 1396  - 5:06 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4564617
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث