به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

در خرابات گرد گردیدم

ساقی رند سرخوشی دیدم

عاشقانه گرفتمش به کنار

عارفانه لبش ببوسیدم

ذوق مستی و حال میخواران

نازکانه از او بپرسیدم

گفت ناخورده می چه دانی چیست

داد جامی و کل بنوشیدم

حال سید به ذوق دانستم

ور همه نور او عیان دیدم

ادامه مطلب
جمعه 6 مرداد 1396  - 1:49 PM

 

نقش خیال رویش دیشب به خواب دیدم

مه را به شب توان دید من آفتاب دیدم

هر سو که دید دیده دریای بیکران دید

روشن چو نور دیده ماهی در آب دیدم

جام جهان نمائی است هر شاهدی که بینم

جامی چنین لطیفی پر از شراب دیدم

در گوشه خرابات عمری طواف کردم

ساقی بزم رندان مست و خراب دیدم

هر صورتی که دیدم معنی نمود در آن

معنی و صورت آن ، آب و حباب دیدم

گنجی که بود پنهان پیدا شدست بر من

سری که درحجابست من بی حجاب دیدم

از نور نعمت الله عالم شده منور

روشن ببین که نورش در شیخ و شاب دیدم

ادامه مطلب
جمعه 6 مرداد 1396  - 1:49 PM

 

عاقلی بودم به عشق یار دیوانه شدم

آشنائی یافتم ازخویش بیگانه شدم

رشتهٔ شمع وجودم آتش عشقش بسوخت

عارفانه با خبر از ذوق پروانه شدم

آمدم رندانه در کوی خرابات مغان

جام می را نوش کردم باز مستانه شدم

مدتی با زاهدان در زاویه بودم مقیم

چون ندیدم حاصلی دیگر به میخانه شدم

راز جانانه اگر جوئی بجو از جان من

زان که جان کردم فدا همراز جانانه شدم

خم می را سر گشودم جام می دارم به دست

توبه را بشکستم و در بند پیمانه شدم

چشم مست نعمت الله در نظر دارم مدام

عیب من کم کن اگر سرمست و دیوانه شدم

ادامه مطلب
جمعه 6 مرداد 1396  - 1:48 PM

 

تا جمالش دیده ام حیران شدم

همچو زلفش بی سر و سامان شدم

آفتاب حسن او چون رو نمود

من چو سایه از میان پنهان شدم

جام درد و دُرد عشقش خورده ام

مبتلای درد بی درمان شدم

مطرب عشاق شعری خوش بخواند

من به ذوق آن غزل رقصان شدم

در خرابات مغان مست و خراب

همدم ساقی میخواران شدم

نقد گنج عشق او دادم از آن

ساکن کنج دل ویران شدم

بندهٔ سید شدم از جان و دل

در دو عالم لاجرم سلطان شدم

ادامه مطلب
جمعه 6 مرداد 1396  - 1:48 PM

 

مدتی شد که به جان در پی جانان خودم

درد دل می طلبم طالب درمان خودم

مجمع اهل دلان زلف پریشان من است

من سودازده هم بی سر و سامان خودم

در نظر آینه می آرم و خود می نگرم

ناظر لطف خداوندم و حیران خودم

من اگر عاقلم و عاشق و مخمورم و مست

غیر را کار به من نیست که من ز آن خودم

به خرابات کنم دعوت رندان شب و روز

رهبر کاملم و مرشد یاران خودم

ساکن کوی خراباتم و سرمست مدام

همدم جامم و ساقی حریفان خودم

میر مستانم و فرماندهٔ بزم عشقم

سید خویشتن و بندهٔ فرمان خودم

ادامه مطلب
جمعه 6 مرداد 1396  - 1:48 PM

 

سالها شد که به جان طالب جانان خودم

درد دل می طلبم در پی درمان خودم

جام می بر کف و در کوی مغان می گردم

رند سرمست خود و ساقی مستان خودم

در نظر آینه می آرم و خود می نگرم

عاشق روی خود و واله و حیران خودم

مو به مو با همهٔ خلق مرا پیوند است

بستهٔ سلسلهٔ زلف پریشان خودم

نفسم آب حیاتی به جهان می بخشد

خضر وقت خودم و چشمهٔ حیوان خودم

سید و بنده و محبوب و محب خویشم

هر چه هستم دل و دلدار خود و آن خودم

نعمت اللهم و با ساقی سرمست حریف

بر سر خوان خودم دایم و مهمان خودم

ادامه مطلب
جمعه 6 مرداد 1396  - 1:48 PM

 

در مجمر عشق سوخت عودم

آتش شدم و نماند دودم

از دیدن غیر دیده بستم

تا دیده به روی او گشودم

چون سایه به آفتاب بنمود

شخصی بودم دو می نمودم

چون قطره به بحر عشق پیوست

اکنون چه زیان بود چه سودم

خود دیدم و خود نمودم ای دوست

خود گفتم و باز خود شنودم

آن دم که نبود بود عالم

در خلوت خاص عشق بودم

دیدم دو جهان خیال سید

تا زنگ ز آینه زدودم

ادامه مطلب
جمعه 6 مرداد 1396  - 1:48 PM

 

تا بود عشق تو بود من عاشق تو بودم

من عاشق قدیمم کی بود تا نبودم

گم گشته بودم از خود در گوشهٔ خرابات

عشقت دلیلم آمد راهی به خود نمودم

از عشق چشم مستت جام شراب خوردم

دستار عقل سرکش عشقت ز سر ربودم

کردم ز اشک ساغر این خرقه شست و شوئی

گر زاهدی و تقوی کاری نمی گشودم

در دیده های خوبان حسن رخ تو دیدم

وز گفتهٔ لطیفان آواز تو شنودم

از دیر و کعبه ما را کاری نمی گشاید

این هر دو آزموده بسیار آزمودم

سید به جز خیالت نقشی دگر ندیده

تا رنگ زنگ هستی از آئینه زدودم

ادامه مطلب
جمعه 6 مرداد 1396  - 1:47 PM

 

همدمی گر طلب کنی یک دم

باش با جام می دمی همدم

گنج و گنجینه خداوندی

طلبش کن ز حضرت آدم

گر کسی جم ندید جامش دید

ما ندیدیم جام را بی جم

دردمندیم و درد او درمان

دل ما ریش و زخم او مرهم

جام می را بگیر و خوش می نوش

که بود ذوق این و آن با هم

مظهر اسم اعظم اوئیم

غیر ما کیست صاحب اعظم

این و آن در جهان فراوانند

نعمت الله یکی است در عالم

ادامه مطلب
جمعه 6 مرداد 1396  - 1:47 PM

 

مقصود توئی ز جمله عالم

ای مظهر عین اسم اعظم

در حسرت جرعه ای ز جامت

جان بر کف دست می نهد جم

ای آخر انبیاء به صورت

معنی تو بر همه مقدم

در خلوت خاص لی مع الله

غیر از تو کسی نبود محرم

عیسی نفس از دم تودارد

زنده ز تو گشت روح آدم

نقشت به خیال می نگارم

ای نور دو چشم اهل عالم

تو جانانی و جان تن تو

چون سید و بنده هر دو با هم

ادامه مطلب
جمعه 6 مرداد 1396  - 1:47 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4564612
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث