به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

دل به دلبر جان به جانان داده‌ایم

بندهٔ او وز همه آزاده‌ایم

از سر هر دو جهان برخاستیم

بر در میخانه مست افتاده‌ایم

عاشقانه در خرابات مغان

رو به درگاه یکی بنهاده‌ایم

بر طریق عاشقان ما رهرویم

لاجرم چون رهروان بر جاده‌ایم

در خرابات مغان مست خراب

خوش در میخانه‌ای بگشاده‌ایم

زاهدی ما همه بر باد رفت

همدم جام و محب باده‌ایم

نعمت‌اللهیم و ز آل رسول

گوهر پاکیم و نه بیجاده‌ایم

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 12:07 PM

 

خوش در میخانه‌ای بگشاده‌ایم

باده‌نوشان را صلایی داده‌ایم

جام می بر دست و رندانه مدام

سر به پای خم می بنهاده‌ایم

در خرابات مغان مست و خراب

بر در میخانه‌ای افتاده‌ایم

خرقهٔ خود را به می شستیم پاک

فارغ از تسبیح وز سجاده‌‌ایم

در هوای عاشق باده‌پرست

دایماً بنشسته یا استاده‌ایم

بندهٔ سید شدیم از جان و دل

از همه ملک جهان آزاده‌ایم

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 12:06 PM

 

در خرابات مغان مست و خراب افتاده‌ایم

توبه بشکستیم و دیگر در شراب افتاده‌ایم

در خیال آن که بنماید خیال او به خواب

نقش بستیم آن خیال و خوش به خواب افتاده‌ایم

در به دست زلف او دادیم و در پا می‌کشد

لاجرم چون زلف او در پیچ و تاب افتاده‌ایم

آب چشم ما به هر سو رو نهاده می‌رود

ما چنین تشنه ولی در غرق آب افتاده‌ایم

آفتاب لطف او بنواخت ما را از کرم

روشن است احوال ما بر آفتاب آفتاده‌ایم

سید رندیم و با ساقی حریفی می‌کنیم

بر در میخانه مست و بی‌حجاب افتاده‌ایم

بر سر کوی محبت ما و چون ما صد هزار

جان به جانان داده‌ایم و بی‌حساب افتاده‌ایم

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 12:06 PM

 

نیم شب خوش آفتابی دیده‌ایم

آفتابی مه نقابی دیده‌ایم

صورت و معنی عالم یافتیم

خوش سر آب و سرابی دیده‌ایم

ما ز دریائیم و دریا عین ما

لاجرم چشم پر آبی دیده‌ایم

خوش خیالی نقش می‌بندیم باز

گوئیا نقشی به خوابی دیده‌ایم

عالمی را باده می بخشیم ما

در چنین خیری ثوابی دیده‌ایم

در خرابات مغان افتاده مست

شاهد مست خرابی دیده‌ایم

نعمت‌اللّه نور چشم عاشقان

ساقی عالیجنابی دیده‌ایم

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 12:06 PM

 

علم صید است و قید کن محکم

یاد می‌گیر و می‌نویسش هم

نفسش جان به عالمی بخشد

هر که با جام می بود همدم

گر جهانی به غم گرفتارند

دل شادان ما بود بی‌غم

اسم اعظم مرا چو خرم کرد

نخورم غم ز صاحب اعظم

عقل خود را بزرگ می‌دارد

نزد من کمتر است از هر کم

مقدم ما مبارک است به فال

ذوق‌ها می‌رسد در این مقدم

نعمت‌اللّه به عالمی می‌داد

بندگان سرخوشند و سید هم

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 12:06 PM

 

شکر گویم که باز سر مستم

توبه کردم و لیک بشکستم

از سر کاینات خاسته‌ام

بر در می فروش بنشستم

زندهٔ جاودان از آن گشتم

که به خود نیستم به او هستم

تا که فانی شدم ، شدم باقی

قطره بودم به بحر پیوستم

سر به پایش نهاده‌ام سر مست

به امیدی که گیرد او دستم

در نظر نور او به من بنمود

هر خیالی که نقش او بستم

نعمت‌اللّه حریف و او ساقی

سید عاشقان سرمستم

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 12:06 PM

 

ز آفتاب مهر او تابنده‌ام

پادشاهی می‌کنم تا بنده‌ام

گر نوازد ور کشد فرمان اوست

بنده‌ام در بندگی پاینده‌ام

بلبل مستم درین گلزار عشق

گاه گریانم گهی در خنده‌ام

غیر نور او نبیند چشم من

تا نظر بر روی او افکنده‌ام

جان و دل کردم نثار حضرتش

از نثار این چنین شرمنده‌ام

مردهٔ دردم از آن دارم حیات

کشتهٔ عشقم ازین دل زنده‌ام

سید خود را از آن جستم بسی

عارفانه بندهٔ پاینده‌ام

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 12:05 PM

 

دختری بر باد داده غنچهٔ خندان گل

بلبل سرمست مانده واله و حیران گل

خوش گلستانی و در وی عندلیب جان ما

هر زمانی داستانی سازد از دستان گل

صحبت گل را غنیمت دان و گل را برفشان

زانکه نبود اعتماد عمر بر پیمان گل

گل بود عمر عزیز ما چو دیدی درگذشت

یک دو هفته بیش نبود رونق دوران گل

عندلیب گلشن عشقیم و گل معشوق ماست

گر چه باشد بی وفا گل آن ما ، ما آن گل

هر که می خواهد که گل چیند نه اندیشد زخار

دامن گل چیدم و دست من و دامان گل

نعمت الله از برای گل به بستان می رود

گر نه گل چیند چه کار آید سرابستان گل

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 12:05 PM

 

من چنین سرمست یارم سن نجک من سو بله گل

غیرعشقش نیست کارم سن نجک من سویله گل

من به عشق او تمامم عاشقان را من امام

رهنمای خاص و عامم سن نجک من سویله گل

غرقهٔ دریای عشقم بلبل گویای عشقم

گلشن بویای عشقم سن نجک من سویله گل

من به کام دل رسیدم مونس جان را پدیدم

گفتم اسرار و شنیدم سن نجک من سویله گل

عشق او ماند به آتش می بسوزد عود دل خوش

گل منی یا قریدش سن نجک من سویله گل

یاد او ورد زبانم ورد او درمان جانم

مهر او نور روانم سن نجک من سویله گل

بندهٔ خاص خدایم سید هر دو سرایم

من از این مردم جدایم من نجک من سویله گل

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 12:05 PM

 

به جز درد سر از غافل چه حاصل

از این سودای بی حاصل چه حاصل

سخن از عاشقان و عشق می گو

ز قول عاقل غافل چه حاصل

نکردی حاصلی از عمرت این دم

به غیر از آه دل حاصل چه حاصل

ز باطل بگذر و حق را طلب کن

مجو باطل ازین باطل چه حاصل

تو را خلوتسرا در ملک جانست

سرای دل طلب از گل چه حاصل

به دریا در فکن خود را چو غواص

ستاده بر لب ساحل چه حاصل

حدیث وصل می گوئی دگر بار

اگر تو نیستی واصل چه حاصل

ز سرمستان گریزانی چو زاهد

به مخموران شدی مایل چه حاصل

تو را چون نیست ذوق نعمت الله

ازین قول و از آن قائل چه حاصل

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 12:05 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4566124
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث