به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

دل طالب یار و یار در دل

جان در غم هجر دوست واصل

حاصل درد است عاشقان را

خود خوشتر از این کجاست حاصل

درمان درد است و درد درمان

چون حل کنم این دوای مشکل

ما ساکن کوی می فروشیم

کردیم آنجا مدام منزل

گنجیم و طلسم و شاه و درویش

دُر و صدفیم و بحر و ساحل

جانان خودیم و جان عالم

دلدار خودیم و مونس دل

مستیم و حریف نعمت الله

رضوان ساقی و روضه محفل

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 12:04 PM

 

حاصل ما دل است و حاصل دل

درد عشقست بنگر این حاصل

درد عشقش بیان کنم چه بود

مشکل حل و حل هر مشکل

گوشهٔ دل سرای اوست ولی

عشق لاخارج است و لاداخل

عاقبت بازگشت جمله به ماست

بوالعجب حق به حق شود واصل

بحر عشقش به ما چو موجی زد

هم ز ما شد حجاب ما حائل

جسم و جان را به جزو و کل بسپار

بی سر و پا در آ به خلوت دل

شاهبازی نه بلبل گلزار

روح محضی چه می کنی گل و گل

عشق او گوهر خزانهٔ ماست

معنی دریا و صورتم ساحل

تا که سید ز خود کناری کرد

در میان نیست جز خدا قائل

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 12:04 PM

 

اگر ذوق خوشی خواهی حریفی کن دمی بادل

و گر جانانه می جوئی فدا کن جان خود با دل

تو چون پروانه ای عقل و ما چون شمع و عشق آتش

تو را دامن همی سوزد به عشق او و ما را دل

دلم بحر است و جان گوهر تنم کشتی و من ملاح

زهی گوهر زهی کشتی زهی ملاح دریا دل

خراباتست و رندان مست و ساقی جام می بر دست

بهای جرعهٔ صدجان چه قدرش هست اینجا دل

به امیدی که در غربت به کام دل رسم روزی

غریبی می کشم دائم ندارد میل مأوا دل

اگر نه وصل او باشد نباشد جان ما را ذوق

و گر نه عشق او بودی نبودی هیچ با ما دل

حریف نعمت اللهم که میر می پرستانست

چه خوش رندی که از ذوقش شود سرمست جان دل

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 12:04 PM

 

جام گیتی نماست یعنی دل

مظهر کبریاست یعنی دل

دردمند است و درد می نوشد

دُرد دردش دواست یعنی دل

دل نظر گاه حضرت عشق است

مثل او خود کجاست یعنی دل

خلوت دل سرای سلطان است

فارغ از دو سراست یعنی دل

گنج و گنجینهٔ طلسم نگر

جامع انتهاست یعنی دل

در ولایت ولی کامل اوست

روز و شب با خداست یعنی دل

نعمت الله به ذوق می گوید

جان و جانان ماست یعنی دل

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 12:04 PM

 

بایزید است جان و هم جانان دل

بایزید است سرور و سلطان دل

بایزید است پیشوای اهل دل

بایزید است مقتدای جان دل

بایزید است کاشف اسرار غیب

بایزید است واقف سبحان دل

بایزید است قائل قول بلی

بایزید است حافظ قرآن دل

بایزد است آفتاب چرخ و جان

بایزید است نقطهٔ دوران دل

بایزید است گوهر بحر محیط

بایزید است جوهر ارکان دل

بایزید است بایزید است بایزید

سید اقلیم هفت ایوان دل

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 12:04 PM

 

ای لب تو چشمهٔ آب زلال

مجلس تو مجمع اهل کمال

نقش خیال تو نگارم به چشم

خوشتر ازین نقش که بسته خیال

دیده بر او بد به مژه خاک راه

بر درت ار باز بیابد مجال

آینه از ساده دلی نقش بست

صورت بی مثل شما را مثال

طاق دو ابروی تو محراب جان

نسبت او کی کنمش با هلال

مهر جمیل ار بودم دور نیست

مست خدا نیست محب جمال

نور الهی است که پیدا شده

سید عالم یزل و لایزال

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 12:02 PM

 

خواجه مخمور باز ماند به مال

رند سرمست و جام مالامال

خواجه درویش شد چو مال نماند

عرض و مالش برفت و ماند وبال

گرچه مالش نماند او باقیست

گو برو از برای مال و منال

حالیا خوش به ذوق می گردد

حال ما با محول الاحوال

نقش غیری خیال اگر بندی

نزد ما باشد آن خیال محال

جام گیتی نما چو می نگرم

می نماید جمال او به کمال

ساقیم سید است و من سرمست

باده درجام همچو آب زلال

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 12:02 PM

 

امشب شب قدر است و بر احباب مبارک

بر خدمت آن شیخ و بر آن شاب مبارک

یا رب که مبارک بود این عید به یاران

فرصت شمر این دولت و دریاب مبارک

خوش نقش خیالی است که بستیم به دیده

در حالت بیداری و در خواب مبارک

عقدی است در این عید که گویند جهانی

بر بندگی خواجه و حُجاب مبارک

این وصلت جاوید که جاوید بماناد

بر ما و خلیل الله و اصحاب مبارک

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 12:02 PM

 

ای دهنت وهم میانت خیال

کار دل از هر دو خیال محال

لب به لبم نه که به جان تشنه ام

ای لب تو چشمهٔ آب زلال

مصحف روی تو چو یوسف بدید

خواند ز بر آیت حسن و جمال

آینه با روی تو یک رو شده

نور تو بنموده در او این مثال

پرتو روی تو چو بر مه فتاد

چون خم ابروی تو مه شد هلال

در همه احوال ببین روشن است

از نظرت دیدهٔ اهل کمال

سید ما بود پس از قرن چند

باز شنیدست که شد مست حال

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 12:01 PM

 

جان کیست بندهٔ حرم کبریای دل

یا روح چیست خادم خلوتسرای دل

در چارسوی عشق که بیرون دو سراست

صد جان روان دهند به یکدم بهای دل

از جان به سوز سینه که یابی وصال جان

در جان بساز چشم که بینی لقای دل

آن مهر ماه روی که جانست نام او

چون ذره ایست گشته روان در هوای دل

سلطان چرخ چارم از آن گشت آفتاب

کامد به زیر سایهٔ فر همای دل

دل کشتی خداست به دریای معرفت

لطف خدا سزد که بود ناخدای دل

سید رموز دل چه نهان می کنی بگو

جان عرش اعظم است و بر او هست وای دل

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 11:50 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4564614
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث