به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

غلغلهٔ عاشقان مجلس کوی غمش

سلسلهٔ اهل دل حلقهٔ موی غمش

در خم چوگان غم دل شده غلطان به سر

شادی آن سر که او گردد و کوی غمش

این دل مسکین من خرم و دلشاد شد

تا به مشامم رسید شمهٔ بوی غمش

مست می غم شدم شادی مستان غم

میل ندارم به هیچ جز که به سوی غمش

گفت من و گوی او راحت قلب حزین

جست دل و جوی جان دیدن روی غمش

بی سر و بی پا منم همدم رندان غم

سرخوشم و می روم بر سر کوی غمش

درد غم و درد او آمده درمان ما

سید ما شد به جان بندهٔ خوی غمش

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 10:38 AM

 

بیا ای صوفی صافی می جام صفا درکش

بیاور دُردی دردش به امید دوا درکش

حریف بزم رندان شو چرا مخمور می گردی

ز دست ساقی باقی می جام بقا درکش

سر کوی بلای او مقام مبتلایان است

اگر تو از بلا ترسی عنان از کربلا درکش

ز خاک پاک سرمستی اگر گردی به دست آری

روان در دیدهٔ جانت بسان توتیا درکش

خراباتست و می درجام و او معشوق می خواران

اگر تو عاشق اوئی به عشق او بیا درکش

اگر در بزم جانبازان زمانی فرصتی یابی

اجازت خواه مستانه بیا و خوش مرا درکش

سوی الله را وداعی کن مرید نعمت الله شو

قدم در ملک باقی نه رقم گرد فنا درکش

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 10:38 AM

 

وش مطربیست عشقش بنواخت باز سازش

آسوده جان عشاق از ساز دلنوازش

خواهی که بازیابی رمزی ز راز معشوق

می باش عاشقانه با محرمان رازش

جانی که نو نیاز است جانان به جان گدازد

یا رب که آفرین باد بر جان نو نیازش

ساقی به صاف درمان ما را علاج می کن

باز آ به دُرد دردش خوش خوش دوا بسازش

آن یار نازنینم زارم گذاشت بازم

شکرانه جان ببازم گرآورند بازش

جام جم است عالم پر می ز خم وحدت

نوشم می حقیقت از ساغر مجازش

ذوقیست عاشقان را با جان نعمت الله

ذوق خوشی طلب کن از جان پاکبازش

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 10:38 AM

 

دیده ندیده هرگز نقش خیال غیرش

در خلوت دل ما نبود مجال غیرش

ما را چو التفاتی بر حال خود نباشد

کی التفات باشد ما را به حال غیرش

نوشیم دُرد دردش شادی روی رندان

ما را چه کار آید آب زلال غیرش

نور جمال جانان دیده به نور او دید

در چشم ما نیاید حسن جمال غیرش

در آینه نظر کن تمثال خویش بنگر

زنهار تا نگوئی آنکه مثال غیرش

نقشیست یا خیالی آن نقش ما نبینیم

در خواب اگر نماند نقش خیال غیرش

از آفتاب حسنش هر ذره ماهروئی

آخر چه نقش بندد شکل هلال غیرش

گر عمر لایزالی خواهی چو ما بیابی

از خویشتن فنا شو هم از زوال غیرش

غیرت نمی گذارد تا غیر او درآید

بی وصل او نخواهد سید وصال غیرش

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 10:38 AM

 

دل به دلبر دادم و جان بر سرش

یافتم صد جان و جانان بر سرش

لطف او بخشید ما را از کرم

جنت جاوید و حوران بر سرش

دست جانان گیر اگر دستت دهد

سر به پای او بنه جان بر سرش

عقل بی درد است و درد سر دهد

دردسر بگذار و درمان بر سرش

کفر زلفش دین ما بر باد داد

می رود اسلام و ایمان بر سرش

می فراوان می دهد ساقی به ما

بعد از آن نقل فراوان بر سرش

در ولایت حکم ما سید نوشت

مهر آل و نام سلطان بر سرش

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 10:38 AM

 

چه خوشحالی که می یابم جمالش

چه خوش خوابی که می بینیم خیالش

بیا بر چشم ما بنشین زمانی

که تا بینی به چشم من جمالش

برای حسن او فالی گرفتم

برآمد سورهٔ طه بفالش

مثالش می نماید جام باده

نظر کن در مثال بی مثالش

خراباتست و ما مست و خرابیم

نخواهد بود عقل اینجا مجالش

دلم در بحر عشقش غرقه گردید

ندانم تا چه شد بیچاره حالش

حلالش باد جان من حلالش

می وحدت به شادی نعمت الله

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 10:37 AM

 

ساقیم می رفت و رندان در پیش

جام می بر دست و مستان در پیش

عزم کردم تا خرابات مغان

عاشقان و می پرستان در پیش

نعره مستانه می زد دم به دم

های و هوی باده نوشان در پیش

گر به مستی عربده کردی دمی

لطف فرمودی فراوان در پیش

چون روان شد از برم عمر عزیز

دل روان شد از بدن جان در پیش

در هوای بزم او نی در خروش

چنگ با زلف پریشان در پیش

دُرد دردش نوش کن ای جان من

تا بیابی صاف درمان در پیش

خضر رفته از پی ساقی ما

نوش کرده آب حیوان در پیش

خوش خرامان می رود مست و خراب

نعمةالله و حریفان در پیش

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 10:37 AM

 

در خواب خوش نماید نقش خیال رویش

نور نظر فزاید نقش خیال رویش

از نور طلعت او دیده شود منور

در چشم من چو آید نقش خیال رویش

نقش خیال رویش بر دیده می نگارم

جائی دگر نشاید نقش خیال رویش

دایم ز نو خیالش بر دیده می کشم نقش

پیوسته خود نپاید نقش خیال رویش

هر لحظه ای خیالی بر دیده نقش بندم

هر دم دلی رباید نقش خیال رویش

هرگز خیال غیری در چشم ما نیاید

چون پرده برگشاید نقش خیال رویش

در عین نعمت الله بنگر به چشم معنی

چون نور می نماید نقش خیال رویش

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 10:37 AM

 

دیشب به خواب دیدم نقش خیال رویش

دیدم که می کشیدم مستانه سو به سویش

بگرفته در کنارم ترسا بچه به صد ناز

بسته میان به زنار بگشوده بود مویش

عیسی دم است یارم ، من زنده دل از آنم

با هر که دم برآرم باشم به گفت و گویش

عالم شده منور از نور طلعت او

خوشبو بود جهانی از زلف مشک بویش

گنج است عشق جانان در کنج دل دفینه

گر میل گنج داری در کنج دل بجویش

ساقی بیار جامی بر فرق ما فرو ریز

این خرقه در بر ما لطفی کن و بشویش

مانند بلبل مست بر روی گل فتادیم

از عشق نعمت الله بنهاده روبرویش

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 10:36 AM

 

چیست عالم سایه بان حضرتش

کیست آدم پاسبان حضرتش

هر چه بود و هست و خواهد بود هم

هست و بود و باشد از آن حضرتش

آفتابش نوربخش عالم است

دادمت روشن نشان حضرتش

مجلس عشق است و ما مست و خراب

باده نوشان عاشقان حضرتش

دل به من ده تا روان گویم ز جان

این معانی از بیان حضرتش

کشتهٔ عشقم از آنم زنده دل

حی جاویدم به جان حضرتش

سید مست است و جام می به دست

رند و سرخوش بندگان حضرتش

ادامه مطلب
پنج شنبه 5 مرداد 1396  - 10:36 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4564786
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث