به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

جان به جانان سپار و خوش می باش

دل به دلبر گذار و خوش می باش

آن یکی در هزار خوش می بین

یک به یک می شمار و خوش می باش

گرچه با عاشقی و سرمستی

فارغی از خمار و خوش می باش

در خرابات عشق رندانه

با می خوشگوار خوش می باش

بنظر می نگار نقش و نگار

با خیال نگار خوش می باش

عاشقانه در آ به مجلس ما

دمی با ما برآر خوش می باش

جام می نوش شادی سید

از کسی غم مدار خوش می باش

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:12 PM

 

شراب شوق را پیمانه می باش

حریف خلوت جانانه می باش

اگر تو مست مجنونی ندیدی

ببین لیلی و خود دیوانه می باش

در دل می زن اما در شب و روز

مقیم گوشهٔ آن خانه می باش

به صورت ساحلی معنی چو دریا

ورای این و آن دردانه می باش

دلت گنجنیهٔ گنجی است دائم

بیا در کنج این ویرانه می باش

فدای عشق کن جان گرامی

دل و دلدار و هم جانانه می باش

درآمد از در دل نعمت الله

چو شمعی تو برو پروانه می باش

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:12 PM

 

جام می را به نوش و خوش می‌باش

نوش و نوش و خموش و خوش می‌باش

همچو خم شرابخانه به ذوق

خود به خود خوش بجوش و خوش می‌باش

خلعتی نو اگر به تو نرسد

باش با کهنه پوش و خوش می‌باش

چه کنی هوش مست باش مدام

بگذر از عقل و هوش و خوش می‌باش

عاشقانه سبوی می می‌کش

همچو رندان به دوش و خوش می‌باش

بزم عشق است و عاشقان سر‌مست

خوش بیا می بنوش و خوش می‌باش

در ره عاشقی چو سید ما

عاشقانه بکوش و خوش می‌باش

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:11 PM

 

گرم و سردی چشیده ام که مپرس

هم به مردی رسیده ام که مپرس

این چنین جام می که می نوشی

دُرد دردی چشیده ام که مپرس

این چنین مست و لاابالی وار

از جهانی رسیده ام که مپرس

سختی گفتم از زبان حبیب

هم به گوشی شنیده ام که مپرس

گل این گلستان سلطانی

هم به دستی بچیده ام که مپرس

گوهری را فروختم به بهاء

جوهری را خریده ام که مپرس

در همه روی روشن سید

آفتابی بدیده ام که مپرس

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:11 PM

رنج عشقی کشیده ام که مپرس

دُرد دردی چشیده ام که مپرس

در طریقی که نیست پایانش

بر و بحری بریده ام که مپرس

دیده ام صورتی که دیده ندید

معنئی را شنیده ام که مپرس

گفته ام نکته ای تو را که مگو

خط به حرفی کشیده ام که مپرس

بلبل مست گلشن عشقم

ز آشیانی پریده ام که مپرس

عاشق و رند و لاابالی وار

ازجهانی رسیده ام که مپرس

بندهٔ وا فروختم به بها

سیدی را خریده ایم که مپرس

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:11 PM

 

جام خوشی ز دُردی دردش چو ما بپرس

مانند دردمند ز دردش دوا بپرس

نقش بلا مگو تو که آرام جان ماست

لطفی کن از کرم چو ببینی ز ما بپرس

ما بنده ایم و حضرت او پادشاه ماست

با پادشه بگو که ز حال گدا بپرس

از عقل بی خبر ، خبر عشق او مجو

سریست عشق او ز دل ما بیا بپرس

بگذر خوشی به کوی خرابات عاشقان

از رند مست لذت ذوق مرا بپرس

ما محرمیم در حرم کبریای او

اسرار او ز محرم آن کبریا بپرس

از ما مپرس قصهٔ دنیا و آخرت

اما ز سیدم خبری از خدا بپرس

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:10 PM

 

لذت جان ما ز مستان پرس

ذوق رندان ز می پرستان پرس

خبر از حال ما اگر پرسی

در خرابات رو ز رندان پرس

نوش کن جام می که نوشت باد

بعد از این ذوق باده نوشان پرس

دردمندانه گر دوا جوئی

دُرد دردش بجوی و درمان پرس

سر زلفش اگر به دست آری

حال شوریدهٔ پریشان پرس

جان عاشق به پرسشی دریاب

آنگهی هر چه خواهی از جان پرس

ساقی بزم نعمت اللهم

ذوقم از خدمت حریفان پرس

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:09 PM

 

رنج غربت تو از غریبان پرس

دردمندی ز دردمندان پرس

ذوق سرمستئی که ما داریم

گر ندانی بیا ز رندان پرس

کفر زلفش که می برد ایمان

مو به مو از من پریشان پرس

رند مست خوشی اگر یابی

به دمی از منش فراوان پرس

عاشقان حال عاشقان دانند

حالت عاشقی از ایشان پرس

دامن دل بگیر و دلبر جوی

جان فدا کن خبر ز جانان پرس

جام وحدت بنوش رندانه

ذوق این می ز باده نوشان پرس

در دل ما در آ و خوش بنشین

گنج جوئی ز کنج ویران پرس

نور خورشید را به ما بخشید

حسن ماهان ز ماه رویان پرس

عشق لیلی ز جان مجنون جو

ذوق بلقیس از سلیمان پرس

نعمت الله یار یاران است

حال این یار ما ز یاران پرس

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:09 PM

 

خوش دری بر روی ما بگشاد باز

آفتابی در قمر بنمود باز

جام و پیمانه به ما بخشید او

می به پیمانه به ما پیمود باز

مخزن اسرار را در باز کرد

گنجها ایثار ما فرمود باز

آفتاب حسن او چون رو نمود

مه ز نور روی او افزود باز

دیر آمد خود بر ما زود رفت

گفتمش جانا مرو نشنود باز

عقل شهبازیست خوش پرواز کرد

در هوای عاشقی فرسود باز

نعمت الله را به ما انعام کرد

عالمی از نعمتش آسود باز

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:09 PM

 

مرغ دل در دام زلف دلبری افتاده باز

عشق جانان جان ما بر باد خواهد داد باز

زاهد خلوت نشین از خان و مان دل برگرفت

مجلسی مستانه در کوی مغان بنهاد باز

توبه بشکستیم و دیگر در شراب افتاده ایم

هر که آمد سوی ما مانند ما افتاد باز

بر خیال عقل بی بنیاد بی بنیادی من

تا چه آید بر سرت زین عقل بی بنیاد باز

روی دل بر درگه سلطان خود آورده ایم

آمده بر درگه شه بنده ای آزاد باز

آب چشم ما چو دجله می رود هر سو روان

شاید ار معمور سازد خطهٔ بغداد باز

خوش گشادی از گشاد نعمت الله یافتیم

تا در میخانه را بر روی ما بگشاد باز

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:08 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4564410
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث