به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

دل به دست زلف او دادیم باز

با پریشانی در افتادیم باز

بر امید آنکه بر ما بگذرد

رو به خاک راه بنهادیم باز

در خرابات مغان مستانه ایم

خوش در میخانه بگشادیم باز

توبه بشکستیم فارغ از خمار

داد خود از جام می دادیم باز

عقل بود استاد و ما مزدور او

این زمان استاد استادیم باز

غم بسی خوردیم از هجران ولی

از وصال یار دلشادیم باز

بندهٔ سید شدیم از جان و دل

از غلام و خواجه آزادیم باز

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:08 PM

 

ار شراب نیمشب امروز سرمستیم باز

چشم مستش دیده ایم و توبه بشکستیم باز

عشق کافر کیش او ایمان ما بر باد داد

بر میان زنار کفر زلف او بستیم باز

از سر سجادهٔ ناموس خوش برخواستیم

بر در میخانه سرمستانه بنشستیم باز

دولت وصلت چو دستم داد در گلزار عشق

همچو بلبل میزنم دستان کزان رستیم باز

ساقی سرمست وحدت داد ما را جام می

نوش کردیم از خیال عقل وارستیم باز

ما خراباتی و رند و عاشق و میخواره ایم

باز رستیم از خمار ای یار سرمستیم باز

فانئیم و باقئیم و سیدیم و بنده ایم

نیست گشتم از خود و از عشق او هستیم باز

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:07 PM

 

بر در میخانه بنشستیم باز

توبهٔ صد ساله بشکستیم باز

آب چشم ما به هر سو رو نهاد

شد روان با بحر پیوستیم باز

لطف ساقی بین که از انعام او

در خرابات مغان مستیم باز

دل به دست زلف او دادیم و برد

بی سر و سامان و پابستیم باز

نیست گشتم از وجود و از عدم

از وجود و جود او هستیم باز

با وصالش شکر می گوئیم ما

کز بلای هجر وارستیم باز

رند و ساقی سید و بنده به هم

بر در میخانه بنشستیم باز

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:07 PM

 

دیده نقشی چو خیال تو ندیده هرگز

گوش قولی چو کلامت نشنیده هرگز

سالها باد صبا بر سر کویت گردید

به سراپردهٔ وصلت نرسیده هرگز

گرچه نقاش بسی نقش کند صورتها

همچو تو صورت خوبی نکشیده هرگز

عاشق مست ، مدام این می ما می نوشد

عقل یک جرعه ازین می نچشیده هرگز

دوش تا روز رسیدم به مراد دل خویش

بر کسی صبح چنین خوش ندمیده هرگز

چشم ما روشن از آنست که رویش دیده

در چنین دور چنان دیده که دیده هرگز

نفس سید ما جان به جهان می بخشد

به از این هیچ هوائی نوزیده هرگز

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:07 PM

 

عشق بازی روان از جان برخیز

عاشقانه ز جان روان برخیز

قدمی نه به خانهٔ خمّار

منشین در خمار هان برخیز

سر سودای عشق اگر داری

از سر سود و از زیان برخیز

خیز مستانه بر فشان دستی

در سماعی چنین چنان برخیز

تو حجاب توئی چنین منشین

کرمی کن از این میان برخیز

در خرابات عشق رندانه

بنشین و ازین جهان برخیز

نعمت اله در سماع آمد

وقت وقتست یک زمان برخیز

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:06 PM

 

خاک میخانه بر سر ما ریز

جام می را بگیر و بر ما ریز

بر در میفروش خوش بنشین

از سر هر دو کون هم برخیز

عین ما را به عین ما بنگر

قطره و بحر را به هم آمیز

بزم عشقست و عاشقان سرمست

تو اگر زاهدی ز ما پرهیز

فتنه در چار سوی جان افتاد

از هیاهوی عشق شورانگیز

عشق مست است و میزند بی باک

تیغ برّان و خنجر سر تیز

من سر سید است در دستم

به از این خود کجاست دست آویز

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:06 PM

 

شاهان همه حیران جمال تو گدا نیز

دارند همه عشق خداوند خدا نیز

از نور رخت دیدهٔ ما گشته منور

مردم همه بینند درین دیده شما نیز

یا رب گه بیابند ز وصل تو مرادی

مجموع محبان جناب تو و ما نیز

ما رو به تو داریم چو آئینه روشن

بی روی تو ما را نبود روی و ریا نیز

عشق تو حیاتیست که ما زنده از آنیم

بی عشق تو حاصل ز فنا و ز بقا نیز

ما نقش خیال تو نگاریم به دیده

بینیم در آن نقش خیال تو لقا نیز

گر سید ما جان طلبد از سر اخلاص

جان را بسپاریم و بگوئیم دعا نیز

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:06 PM

 

درد از تو خوش است و هم دوا نیز

رنجم بخشی و هم شفا نیز

داری نظری به حال هر کس

می کن نظری به حال ما نیز

بیگانه نگشت از تو محرم

ما خویش توئیم و آشنا نیز

گر کشته شوم به تیغ عشقت

خونم به حل است و خونبها نیز

ای جام جهان نمای باقی

ایمن ز فنائی و بقا نیز

ما از تو به غیر تو نخواهیم

بی تو چه کنیم در سرا نیز

تنها نه منم محب سید

والله که حضرت خدا نیز

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:05 PM

 

به کام دل رسیدم باز امروز

جمال یار دیدم باز امروز

بحمدالله که از هجران رمیدم

به وصل او رسیدم باز امروز

بسی دیروز گفتم ای خداوند

جواب خود شنیدم باز امروز

می خمخانهٔ معنی و صورت

به جامی در کشیدم باز امروز

به ساقی خویش را بفروختم دوش

بهایش می خریدم باز امروز

ندای ارجعی آمد به گوشم

به سوی شه پریدم باز امروز

گلی از گلستان نعمت الله

به دست ذوق چیدم باز امروز

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:05 PM

 

میخانه سبیل ماست امروز

هنگام می و صفاست امروز

از دولت عشق پادشاهیم

صد شه بر ما گداست امروز

بگذر ز حدیث دی و فردا

دریاب که روز ماست امروز

آن رند که شب حریف ما بود

سر حلقهٔ اولیاست امروز

مائیم حریف و جام بر دست

مخمور کسی چراست امروز

از فتنهٔ چشم مست ساقی

عالم همه پر بلاست امروز

مائیم حریف نعمت الله

بزمی به از این کراست امروز

ادامه مطلب
چهارشنبه 4 مرداد 1396  - 4:04 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4564942
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث