به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

مه نقاب آفتاب است ای پسر

آفتاب مه نقال است ای پسر

شب چنین باشد ولی چون روز شد

روشن است و آفتابست ای پسر

می نماید عالمی در چشم ما

چون حبابی پر ز آبست ای پسر

ساقی ما کرد میخانه سبیل

لطف ساقی بی حسابست ای پسر

میر مستانیم و با ساقی حریف

این سعادت زان جنابست ای پسر

گر بخواهی هفت هیکل نزد ما

حرفی از ام الکتاب است ای پسر

نعمت الله در خرابات مغان

عاشق و مست و خرابست ای پسر

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:36 PM

 

جز وجود او نمی دانیم موجودی دگر

غیر جود او نمی یابیم ما جودی دگر

بود بود اوست بود ما خیالی بیش نیست

خود کجا بودی بود جز بود او بودی دگر

دوستان از دوستان دارند بسیاری امید

نیست ما را غیر یار از یار مقصودی دگر

خرقه دادم جرعه ای می داد ساقی در عوض

وه چه سودای خوشی کردیم و هم سودی دگر

شاهد غیبی ما در مشهد جان حاضر است

ای عجب جز شاهد ما نیست مشهودی دگر

قاصد و مقصود ما عشق است و ما آن وئیم

وه چه خوش قصدی که ما داریم و مقصودی دگر

ما ایاز بزم محمودیم و محمود آن ماست

همچو این سلطان ما خود نیست محمودی دگر

عود جان در مجمر دل عاشقانه سوختیم

کس نسوزد این چنین بوئی و هم عودی دگر

بنده ایم و غیر سید نیست ما را خواجه ای

عابدیم و غیر حق خود نیست معبودی دگر

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:36 PM

 

عشق جان عاشقان است ای پسر

عشق جانان ، جان جان است ای پسر

عشق نور دیدهٔ مردم بود

گرچه از مردم نهان است ای پسر

عشق جان است و همه عالم بدن

همچو جان در تن روانست ای پسر

آفتاب عشق و در هر ذره ای

می توان دیدن عیان است ای پسر

عین عشق از وحدت و کثرت غنی است

فارغ از شرح و بیان است ای پسر

عاشق و معشوق عشقیم ای عزیز

گر چنین دانی چنان است ای پسر

نعمت الله مست و جام می به دست

ساقی بزم مغان است ای پسر

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:36 PM

 

یافتم از نور تو تابی دگر

دیدم از مهر تو مهتابی دگر

جز در خلوتسرای عشق تو

نیست عشاق تو را بابی دگر

دیگران از آب و گل باشند و ما

از گل عشقیم و از آبی دگر

آنکه جان ما خیال روی اوست

دیده ام بیدار و در خوابی دگر

ما محبان حبیب عاشقیم

تو محب حب احبابی دگر

بی سبب ما با مسبب همدمیم

ای مسبب بنگر اسبابی دگر

سیدم در صحبت صاحبدلان

محرم یاران و اصحابی دگر

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:36 PM

 

ای مرا در هر سخن بحری گر

وی مرا در هر طرف شهری دگر

دیده ای دارم محیطی در نظر

زو روان هر گوشه ای نهری دگر

عاشق و مست شراب و سرخوشم

هر دمم رنگی است در مهری دگر

من نیم در دهر و دهری نیستم

دهر از آن تو مرا دهری دگر

هر کسی در بحر عشقی غرقه اند

نعمت الله را بود بحری دگر

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:36 PM

 

عقل غیر از عقال نیست دگر

غایتش جز محال نیست دگر

مدتی بحث او شنید ستم

بجز از قیل و قال نیست دگر

مالک لم یزل خداوند است

غیر او لایزال نیست دگر

نوش کن جام می که خوشتر ازین

هیچ آب زلال نیست دگر

جز خیال جمال حضرت او

در خیالم جمال نیست دگر

خوش کمالی که عاشقان دارند

غیر از این خود کمال نیست دگر

نعمت الله رسید تا جائی

که سخن را مجال نیست دگر

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:36 PM

 

راه شرابخانه را می دهمت نشان دگر

گوش کن و به جان شنو گفتهٔ عاشقان دگر

علم بدیع عارفان گر هوست بود بیا

تا که معانی خوشی با تو کنم بیان دگر

جام میست جسم و جان

گر تو ندانی این سخن تن دگرست جان دگر

گر به وجود ناظری هر دو یکیست در وجود

ار به صفات مایلی این دگر است و آن دگر

هر نفسی خیال او نقش دگر زند بر آب

از نظر خیال ما آب شود روان دگر

پیر هزار ساله ای گر برسد به بزم ما

از دم روح بخش ما باز شود جوان دگر

عاشق و مست و واله ام همدم نعمت اللهم

همچو منی کجا بود در همهٔ جهان دگر

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:36 PM

 

در حسن ماهرویان تو آفتاب بنگر

آب از حباب می نوش جام و شراب بنگر

در کوی میفروشان رندانه خوش قدم نه

ما را اگر بیابی مست و خراب بنگر

آن گنج کنت کنزاً می جو به هر چه یابی

اسمای حق تعالی در شیخ و شاب و بنگر

از نور آفتابش عالم شده منور

گر نور چشم داری در آفتاب بنگر

جامی ز می پر از می در بزم ما روان است

در عین ما نظر کن آب و حباب بنگر

هر صورتی که بینی معنی به تو نماید

جاوید بی حجابی در هر حجاب بنگر

پیوسته نعمت الله می می دهد به رندان

با او دمی بر آور خیر و ثواب بنگر

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:36 PM

 

در حسن ماهرویان آن آفتاب بنگر

در این چنین حجابی آن بی حجاب بنگر

جام حباب پر آب از ما بگیر و می نوش

معنی و صورتش بین جام و شراب بنگر

این گنج کنت کنزاً از این و آن طلب کن

اسمای حق تعالی در شیخ و شاب بنگر

جامی ز می پر از می در بزم ما روان است

با ما دمی برآور آب و حباب بنگر

از آفتاب روشن عالم شده منور

گر نور چشم داری در آفتاب بنگر

بیدار اگر ندیدی آن چشم مردم آشوب

باری خیال می بند نقشش خیال بنگر

پیوسته نعمت الله می می دهد به رندان

چون ما حریف او شو خیر و ثواب بنگر

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:36 PM

هرچه می بینی به او می نگر

صورت و معنیش نیکو می نگر

روشن است آئینهٔ گیتی نما

رو به او آور در او رو می نگر

خوش حبابی پر کن از آب حیات

دو یکی می بین و یک دو می نگر

در محیط ماورا با ما نشین

آبروی ما به هر سو می نگر

هر خیالی که آری در نظر

نقش او می بند و در او می نگر

رشتهٔ یک توست عالم سر به سر

دو مبین این رشته یک تو مین گر

گر بیابی سیدی یا بنده ای

با تو گفتم هر یکی چو می نگر

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:36 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4565001
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث