به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

عشق جان عاشقان است ای پسر

عشق جانان ، جان جان است ای پسر

چشم عالم روشن است از نور او

گر چه از مردم نهان است ای پسر

ما نشان در بی‌نشانی یافتیم

این نشان بی‌نشان است ای پسر

هر که بینی دامن او را بگیر

حضرت او جو که آن است ای پسر

بر در میخانه مست افتاده‌ایم

جای ما کوی مغان است ای پسر

او یکی و آینه دارد هزار

در همه بر ما عیان است ای پسر

نعمت الله دُرّ دریای دل است

در سخن گوهرفشان است ای پسر

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:24 PM

 

اگر سودای ما داری ز سودای جهان بگذر

و گر از سر همی ترسی ز سودای چنان بگذر

در این دریای بی‌پایان در آ با ما خوشی بنشین

نشان بی‌نشان پرسی ز نام و از نشان بگذر

هوای عشق او داری هوای خویشتن بگذار

خیالش نقش می‌بندی رها کن دل ز جان بگذر

خرابات است و ما سرمست و ساقی جام می بر دست

بهشت جاودان جویی به بزم عاشقان بگذر

اگر مست خوشی بینی به چشم خویش بنشانش

و گر مخمور پیش آید مبین او را روان بگذر

در آ در کنج دل بنشین که دل گنجینهٔ شاه است

بجو آن گنج سلطانی ز گنج شایگان بگذر

چو سید طالب او شو که مطلوبی شوی چون او

طلب کن آنکه می‌دانی بیا از این و آن بگذر

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:24 PM

 

بشنو ای عاشق سرمست هوا را بگذار

رو به درگاه خدا آر و ریا را بگذار

دردمندانه بیا دُردی دردش در کش

ور تو را درد دلی نیست دوا را بگذار

گوشهٔ خلوت میخانه اگر می‌جوئی

عاشقانه به طلب هر دو سرا را بگذار

بر سر دار فنا نه قدمی مردانه

بلکه از من شنو و دار بقا را بگذار

فازغ از هر دو سرائیم خدا می‌داند

گر تو اینها طلبی صحبت ما را بگذار

کشتهٔ عشق حیات ابدی می‌یابد

گر مرا می‌کشد آن یار خدا را بگذار

بندهٔ سید ما از دو جهان آزاد است

چه کنی فقر و غنا فقر و غنا را بگذار

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:24 PM

 

بیا ای جان و ای جانان سید

بیا ای شاه و ای سلطان سید

بیا و جام می پر کن به ماده

که تا نوشیم با یاران سید

خراباتست و ما مست و خرابیم

حریف جملهٔ رندان سید

سر ما بعد از این و خاک پایت

به خاک پای سرمستان سید

ز کفر زلف او بستیم زُنار

از آن محکم بود ایمان سید

کتاب ذوق اگر خوانی سراسر

بود آن آیتی در شأن سید

همه کس نعمت الله دوست دارد

بود آن نعمت الله آن سید

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:24 PM

 

خوش در میخانه را بگشاده اند

باده نوشان را صلائی داده اند

در خرابات مغان رندان ما

بر در میخانه مست افتاده اند

جام می بر دست و مستانه مدام

سر به پای خم می بنهاده اند

خرقهٔ خود را به می شستند پاک

فارغ از تسبیح و از سجاده اند

بندگان سیدند از جان و دل

از همه ملک و ملک آزاده اند

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:24 PM

 

تا نگوئی که خواجه مالش ماند

مال پامال شد و بالش ماند

خواجه پیوسته در خیالی بود

عاقبت مرد و قیل و قالش ماند

حاصل خواجه قیل و قالی بود

نقش خواجه شد و خیالش ماند

رفت صاحبدلی از این عالم

اثری خوش از آن کمالش ماند

عاشقی کو ز عشق حالی داشت

گرچه عاشق نماند حالش ماند

کوزه ای گر شکست و آبش ریخت

عین سرچشمهٔ زلالش ماند

نعمت الله ز دیده پنهان شد

در نظر نور بی مثالش ماند

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:24 PM

 

مدام همدم جام شراب باشد رند

همیشه عاشق و مست وخراب باشد رند

حجاب زاهد بیچاره عجب طاعت اوست

ولی به مذهب ما بی حساب باشد رند

چو رند جام می بی حساب می نوشد

به نزد عقل کجا بی حساب باشد رند

لبش بر آب حیات و نهاده بر لب ما

مگر چو جام حباب پر آب باشد رند

به هر طریق که یابد رفیق راه رود

نماندهٔ سر آب و سراب باشد رند

به هیچ چیز نباشد مقید آن مطلق

کجا مقید علم و کتاب باشد رند

طریق رندی سید ز نعمت الله جو

که بی خطا رود و در صواب باشد رند

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:12 PM

 

بحریان احوال دریا گفته اند

برّیان این گفته را وا گفته اند

نکتهٔ بحر و حباب و موج و جو

با شما از گفتهٔ ما گفته اند

قصهٔ یوسف بسی گفتند لیک

همچو ما گفتند کی تا گفته اند

جلمهٔ رندان و سرمستان تمام

آمده اینجا و ما را گفته اند

گفته اند اسرار خود با یکدیگر

آنچه پنهان بود پیدا گفته اند

این سخنهای لطیف دل پذیر

از کلام حق تعالی گفته اند

عارفان اسرار سید خوانده اند

قول او یاران به هر جا گفته اند

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:12 PM

 

آتش عشق همان دم که بر افروخته اند

اولا عود دل سوختگان سوخته اند

خلعت شاهی عشقست به هر کس ندهند

این قبائیست که بر قامت ما دوخته اند

طالب ار می طلبد علم لدنی از ما

علم ذوق است که ما را بخود آموخته اند

شادی اهل دلان از غم عشق است مدام

حاصل عمر عزیزست و خوش اندوخته اند

بر سر چار سوی عشق قماش سید

به متاعی بخریدند که نفروخته اند

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:12 PM

 

عاشقان درش از درد دوا یافته اند

خستگان غمش از رنج شفا یافته اند

باده نوشان سراپردهٔ میخانهٔ دل

جرعهٔ دُردی دردش چو دوا یافته اند

مبتلایان بلایش ز بلا نگریزند

گرچه از قامت و بالاش بلا یافته اند

نم چشم و غم دل قوت روان ساز ای جان

که کسان قوت از این آب و هوا یافته اند

عارفان بی سر و پا بر سر دارش رفتند

لاجرم اجر فنا دار بقا یافته اند

آن کسانی که چو ما غرقهٔ دریا شده اند

گوهر حاصل ما در دل ما یافته اند

همچو سید ز خود آثار خدا یافته اند

خود شناسان که مقیم حرم مقصودند

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:12 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4565849
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث