خوش خیالی به خواب می بینم
گل وصلش به ذوق میی چینم
خوش خیالی به خواب می بینم
گل وصلش به ذوق میی چینم
خواجهای دیدم که می آید ز کیچ
گرچه کیچی بود با ما بود کیچ
خوش آب حیاتی است روان از نفس ما
از همدم ما جو نفس همدم ما را
خدمت محمود می جستی ایاز
عاقبت محمود شد ما را گرفت
خری بر اسب و عیسی شد پیاده
خر و خر کره شیخ و شیخ زاده
خواجه بی عقل است و سرگردان شده
پیچ دستارش گواهی می دهد
حسن خلق و خلق می دانم ز حق
عارفان دانند سر خلق خلق
خانهٔ دل عمارتی می کن
رب خود را زیارتی میکن
حرف و معنی جام و می را نوش کن
حلقهٔ این حرف را در گوش کن
حسن حسن است که با حسین است
گر خود حسن است و یا حسین است