به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

نعمت الله باز با ما وا رسید

چون که از ما بود با مأوا رسید

همچو قطره رفته بود از بحر ما

آمد آنجا باز با دریا رسید

مجلس عشقست و ما مست و خراب

کی تواند عقل اینجاها رسید

عشق بالایش بلائی خوش بود

این بلا ما را از آن بالا رسید

موج و دریا چون به هم آمیختند

عین ما گوئی به عین ما رسید

تا سر زلفش پریشان یافتیم

بر سر ما عالمی سودا رسید

داد سید حکم میخانه به ما

منصب عالی چنین ما را رسید

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:08 PM

 

هست هشیار و مست نشناسد

آستین را از دست نشناسد

از ازل و از ابد بود فارغ

او بلی از الست نشناسد

رند سرمست جام چون بشکست

او درست از شکست نشناسسد

بر در میفروش خوش بنشست

خاستن از نشست نشناسد

عاقل خود پرست مخمور است

عاشق می پرست نشناسد

آسمان و زمین کجا داند

چون که بالا و پست نشناسد

نعمت الله در همه عالم

غیر آن یک که هست نشناسد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:08 PM

 

دولت عشق به هر بی سر و پائی نرسد

پادشاهی دو عالم به گدائی نرسد

نرسد در حرم کعبهٔ وصل محبوب

هر محبی که بر او جور و جفائی نرسد

نوش کن دُردی دردش که دوای جانست

دُردی درد نخورده به دوائی نرسد

می روم بردر میخانه که خوش بنشینم

دارم امید که آن جام بلائی نرسد

بینوایان درش گنج بقا یافته اند

بینوائی نکشیده ، به نوائی نرسد

برو ای عقل مگو عشق چرا کرد چنین

پادشاه است و بر او چون و چرائی نرسد

هر که او بندگی پیر خرابات نکرد

به سر سید عالم که به جائی نرسد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 6:08 PM

 

گرد میخانهٔ دل به جان گردید

همچو رندان به جان روان گردید

گر چه مخمور بود مستی شد

این چنین بود آن چنان گردید

گرد کنج خراب گشت بسی

گنج پنهان بر او عیان گردید

تا نشانی ز بی نشان یابد

نام را ماند و بی نشان گردید

لطف معشوق ما کرم فرمود

مونس جان عاشقان گردید

قسم علم بدیع را خواندیم

آن معانی به ما عیان گردید

در مقامی که نعمت الله است

گرد آن در کجا توان گردید

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 5:59 PM

 

دیده عمری به سر روان گردید

به هوا گرد این جهان گردید

به خیالی که روی او بیند

گرد بر گرد این و آن گردید

او نظر کرد دیده روشن شد

نور او هم به او عیان گردید

ذره ای بود و آفتابی شد

این چنین بود آن چنان گردید

خوش نشانی ز بی نشانی یافت

نام گم کرد و بی نشان گردید

هر که آمد به سوی میخانه

واقف از ذوق عاشقان گردید

نعمت الله فتاد در دریا

قطره اش بحر بیکران گردید

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 5:59 PM

 

چارپا در پی علف گردد

تا به وقتی که خود تلف گردد

آدمیئی که معرفت دارد

شک ندارم که خود خلف گردد

قطب عالم یگانه ای باشد

که چو ما جمله را کنف گردد

آشنای محیط بحر ازل

واقف از دُر و از صدف گردد

هر کسی میل جنس خود دارد

آن یکی گوهر این خزف گردد

شیرمردی به خنجر و شمشیر

مرد مطرب به نای و دف گردد

سید ما چو عف عفی فرمود

لاجرم این و آن معف گردد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 5:59 PM

 

در جهنم خراب می گردد

دیده ها پر ز آب می گردد

آن همه تخت و ملک را بگذاشت

این زمان در سراب می گردد

همچو سر گشته ای به گرما در

روز و شب در عذاب می گردد

سخت مخمور ماند میر قمر

همچنان بی شراب می گردد

رند مستی که یار سید ماست

نیک مست خراب می گردد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 5:59 PM

 

به چشم ما جهانی می توان دید

در این آئینه آنی می توان دید

دل زنده دلان چون زنده از اوست

ببین در دل که جانی می توان دید

خوشی در چشم مست ما نظر کن

که نور او روانی می توان دید

اگر بینی تو رند باده نوشی

دمی بنگر زمانی می توان دید

دل من سوخته است از آتش عشق

از آن داغش نشانی می توان دید

بیا بر چشم ما بنشین زمانی

که بحر بیکرانی می توان دید

بگیر این جام می از نعمت الله

که از نورش فلانی می توان دید

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 5:59 PM

 

نقشش نه خیالی است که در خواب توان دید

یا ماه هلالی است که در آب توان دید

هر دیده که او مست شد از جام الهی

در شیخ عیان بیند و درشاب توان دید

خورشید جمالش به تو گر روی نماید

آن نور در آئینهٔ مهتاب توان دید

گر بر تو در گنج خزائن بگشایند

آن گنج نهان گشته ز هر باب توان دید

اعیان همه آئینهٔ اسمای الهی است

مربوب توان دیدن و ارباب توان دید

محبوب و محبند همه عالم و آدم

او را به یقین با همه احباب توان دید

گر سید و بنده به هم ای دوست ببینی

نورند که در دیدهٔ اصحاب توان دید

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 5:59 PM

 

چشمم نورت در این و آن دید

روشن چشمی که آن چنان دید

غیری نگذاشت غیرت تو

غیر تو چو نیست چون توان دید

جام است و شراب هر دو با ما

این دیدهٔ ما همین همان دید

گوئی که چگونه دید چشمت

بگذر ز نشان که بی نشان دید

دریای محیط دیدهٔ ما

در جام جهان نما روان دید

دیده نظری ز نور او یافت

آن نور لطیف او به آن دید

در دیدهٔ مست نعمت الله

نوریست که چشم ما عیان دید

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 5:59 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4565033
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث