به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

قادر پر کمال کن فیکون

آنکه او هست و بود و خواهد بود

هر چه امکان لطف بود و کرم

همه در حق بنده اش فرمود

با چنین نعمتی که او بخشید

شکر این بنده را چه خواهد بود

او یکی سایه اش به ما افکند

لاجرم در ظهور دو بنمود

همه عالم نشان او دارد

این نشان هم به نام او فرمود

ره به خلوتسرای عشق نبرد

عقل بیچاره گر چه جان فرسود

هر که یک دَم ندیم سید شد

نفسی خوش ز عمر خود آسود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 11:14 AM

 

هرچه امکان لطف و رحمت بود

حضرت او به ما عطا فرمود

هر کسی را قراضه ای بخشید

در گنجینه را به ما بگشود

گل تبسم کنان به باغ آمد

چون ترنم ز بلبلان بشنود

عقل دود است و عشق آتش آن

خوش بود آتش ار بود بی دود

آتش عشق ، عود جانم سوخت

به ازین کس نسوخت هرگز عود

هرچه بودست و هر چه خواهد بود

همه از جود او بود موجود

هر که آمد به مجلس سید

جان او همچو جان ما آسود

فیض فیاض از خزانهٔ جود

داد ما را به لطف خویش وجود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 11:14 AM

 

مائیم ایاز و یار محمود

مائیم عباد و دوست معبود

دل ذره و مهر یار خورشید

عشق آتش و جان عاشقان عود

چون سایه مرا ز خاک برداشت

مهرش چو جمال خویش بنمود

بربست زبان ما به حیرت

چون پرده ز روی کار بگشود

جز جود وجود مطلق حق

در دار وجود نیست موجود

یک جرعه ز دُرد درد ساقی

خوردیم چنان که بود مقصود

مستیم چو سید از می عشق

آسوده شده ز بود و نابود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 11:14 AM

 

هستی ما همه بود به وجود

نفسی بی وجود نتوان بود

بنماید یکی به نقش و خیال

در دو آئینه آن یکی دو نمود

جسم و جان ، جام و می ، دل و دلدار

هر چه دارد همه به ما بنمود

همچو پرگار بود دل پر کار

نقطه نقطه محیط را بنمود

اول و آخرش به هم پیوست

ظاهر و باطنش ز هم آسود

لیس فی الدار غیره دیار

هر موحد که بود این فرمود

نعمت الله که میر مستان است

در میخانه بر جهان بگشود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 11:14 AM

 

ساقی ما به ما کرم فرمود

در میخانه را به ما بگشود

جام گیتی نما به دور آورد

می میخانه را به ما پیمود

گر یکی ور هزار جام گرفت

وجه خاصی به هر یکی بنمود

آتش عشق او بسوخت مرا

خوش بود آتشی چنین بی دود

در مقامی که جسم و جان نبود

بود و نابود خود نخواهد بود

این چنین گفته های مستانه

در جهان خود که گفت یا که شنود

نفسی باش همدم سید

تا بیابی ازین نفس مقصود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 11:14 AM

 

لطف ساقی بسی کرم فرمود

در میخانه را به ما بگشود

جام گیتی نما به ما بخشید

می میخانه را به ما پیمود

نقد گنجینهٔ حدوث و قدم

جمع کرده همه به ما بنمود

از ازل تا ابد عنایت او

هست با بندگان و خواهد بود

هو هو لا اله الا هو

لیس فی الدار غیره موجود

نقش غیری خیال اگر بندی

آن خیالت محال خواهد بود

گر صد است ار هزار جمله یکی

جز یکی نیست بنده را مقصود

وحده لاشریک له گفتم

غیر او نیست شاهد و مشهود

بزم ما مجلسی است شاهانه

سید ما ایاز و او محمود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 11:14 AM

 

لطف ساقی بسی کرم فرمود

در میخانه ای به ما بگشود

هر چه در غیب و در شهادت بود

بود و نابود را به ما بنمود

جام گیتی نما هویدا کرد

می خمخانه را به ما پیمود

آتش عشق اوست در دل ما

خوش بود آتشی چنین بی دود

هو هو لا اله الا هو

لیس فی الدار غیره موجود

از ازل تا ابد عنایت او

بود با بندگان و خواهد بود

نعمت الله حریف و ساقی او

هر که آمد به بزم ما آسود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 11:14 AM

 

هر کسی را عنایتی فرمود

این عنایت همه به ما بنمود

تا ببیند به نور خود خود را

چشم خود هم به روی ما بگشود

طینت ما ز خاک میخانه است

میل ما جز به می نخواهد بود

هر که آمد به خلوت دل ما

در بهشت آمد و خوشی آسود

آتش عشق سوخت عود دلم

خوش بود آتشی چنین بی دود

آینه هم ز جود پیدا شد

دل خود را هم او ز خود بربود

از سر ذوق گفته ام سخنی

به ازین گفتهٔ دگر که شنود

چون وجود است هرچه می یابم

غیر او نیست در جهان موجود

می و جام و حریف و ساقی اوست

نعمت الله این چنین فرمود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 11:14 AM

 

به سر عاشقان که عین وجود

در دو عالم جز او نبود وجود

آن یکی در دو کون پیدا شد

این دوئی زان سبب نمود وجود

آینه چون وجود از آن رو یافت

لاجرم روی او در او بنمود

سایه بی آفتاب کی باشد

خلق بی حق کجا بود موجود

نشنیدم ندیده ام هرگز

دل بی درد و آتش بی دود

بلبل مست گلشن عشقم

جانم از ناله یک دمی نغنود

ظاهرم جام و باطنم باده

اولم خیر و عاقبت محمود

توبه از می چرا کنم نکنم

پیر من این سخن کجا فرمود

نعمت الله و زاهدی حاشا

این حکایت که گفت یا که شنود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 11:14 AM

 

عالم از جود او بود موجود

هرچه دیدیم بی وجود نبود

نامرادیم او مراد همه

یافتیم از عطای او مقصود

جام گیتی نما به ما بخشید

نور خود را به عین ما بنمود

بزم عشق است و ما چنین سرمست

هر که آمد به بزم ما آسود

خوش بیا جام می بگیر و بنوش

ساقی عاشقان چنین فرمود

عود دل سوخت آتش عشقش

عود خوش بود و آتشی بی دود

صفت و ذات او ظهوری کرد

نعمت الله از آن شده موجود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 11:14 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4565216
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث