به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

چشم مست تو گر از خواب گران برخیزد

سبک از هر طرفی فتنه دوان برخیزد

کر کلاله ز گل چهره براندازی باز

ناله از جان و دل پیر و جوان برخیزد

سر و بالای تو گر سوی چمن میل کند

ناودان از سر پا رقص کنان برخیزد

اثر شمع تجلیست ولی دریابد

که چو پروانه روان از سر و جان برخیزد

عاشقی بر سر کوی تو نشیند که به عشق

عاشقانه ز سر هر دو جهان برخیزد

کشتهٔ عشق تو گر بوی تو یابد در خاک

به هوای تو چو گل جامه دران برخیزد

چشم سید که حجابیست میان من و تو

خوش بود گرچو حجابی ز میان برخیزد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 10:45 AM

 

هرکه فانی شود بقا یابد

خوش بقائی از این فنا یابد

آنکه نام و نشان خود گم کرد

آنچه گم کرده است وایابد

بنده ای کو گدای سلطان است

پادشاهی دو سرا یابد

هر که با بینوا دمی دم زد

خوش نوائی ز بینوا یابد

غرق بحر محیط هر که شود

عین ما را به عین ما یابد

عشق مست است و عقل مخمور است

ذوق مستان ما کجا یابد

نعمت الله که نور دیدهٔ ماست

نور او را به دیده ها یابد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 10:45 AM

 

دلی که درد ندارد دوا کجا یابد

بلای عشق ندیده شفا کجا یابد

کسی که همدم جام شراب نیست مدام

حضور ساقی سرمست ما کجا یابد

حریف ما نشده ذوق ما کجا داند

نخورده ساغر دردی صفا کجا یابد

خدای خود نشناسد کسی که خود نشناخت

ز خود چو بی خبر است او خدا کجا یابد

سریر سلطنت عشق پادشاهان راست

چنان مقام بلندی گدا کجا یابد

در این طریق فقیری که می نهد قدمی

فنای خود چو نجوید بقا کجا یابد

به نور عشق توان یافت نعمت الله را

کسی که عشق ندارد ورا کجا یابد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 10:45 AM

 

خراباتست و خم در جوش و ساقی مست و ما بی خود

سر از دستار نشناسیم و می از جام و نیک از بد

حضور باده نوشان است و رندان جمله سرمستند

نمی بینم کسی مخمور اگر یک بینم ور صد

اگر شمعی ز دلگرمی بپیچد از هوایش سر

روان از آتش غیرت کشیدش تیغ بر سر زد

ز آب و خاک میخانه مرا ایجاد فرمودند

زهی جام و زهی باده زهی موجد زهی موجد

در آن سرحد که جان بازند ما آنجا وطن داریم

که دارد عشق همراهی که می آید بدان سرحد

گذر فرما به خاک ما زیارت کن دمی ما را

که نور روح ما روشن توان دیدن در آن مرقد

صراط مستقیم من طریق نعمت الله است

به عمر خود نمی گردم سر موئی ز راه خود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 10:45 AM

 

ما به تو هستیم و تو هستی به خود

غیر تو را هست نگوید خرد

غیر یکی در دو جهان هست نیست

گرچه نماید به ظهور آن دو صد

ذات یکی و صفتش بی شمار

شیخ یکی خرقهٔ او بی عدد

وحدت و توحید و موحد یکیست

در نظر عارف ذات احد

نور جمالش بنماید عیان

در بصر هر که نباشد رمد

نیست شود هر چه بود غیر او

گر نکند از نفس خود مدد

سید ما با تو نگویم که کیست

در بر ما آینهٔ در نمد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 10:45 AM

 

هر که او نیک می کند یابد

نیک و بد هرچه می کند یابد

بد مکن ای عزیز نیک اندیش

که بد و نیک می کنی با خود

عمر ضایع دریغ حاصل او

خواه یکساله گیر و خواهی صد

قیمت تو به قدر همت تو است

خواجه ارزد هر آنچه می ورزد

گر روی راه نعمت الله رو

تا ز درگاه او نگردی رد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 10:45 AM

 

توحید و موحد و موحد

این هر سه یکیست نزد اوحد

صد آینه گر یکی ببیند

صد یک بنماید و یکی صد

محدود حدود در ظهور است

آری چو حد است حد و بیحد

آن کس که خدای خویش بشناخت

گویا که خبر ندارد از خود

در دار وجود این و آن هست

در کتم عدم نه نیک و نه بد

مستیم و خراب در خرابات

با ساقی عاشقان مؤبد

بحریست وجود نعمت الله

گاهی در جزر و گاه در مد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 10:45 AM

 

معنی یکی و صورت او در ظهور صد

چه جای او که صورت او هست بی عدد

آئینه بی شمار و نماینده اش یکی

باشد صفات بی حد و ذاتش بود احد

کحال حاذقی طلب ای عقل بوالفضول

تا چشم روشن تو کند پاک از رمد

محتاج ماست عالم و ما بی نیاز از او

با غیرش احتیاج کجا باشد آن صمد

ما چون نبییم و همدم نائی لطف او

هر دم دمی جدید درین نی همی دمد

در دام ما درآید و دانه خورد ز ما

مرغی کز آشیانه توحید بر پرد

سید که میر مجلس مستان عالم است

با ما حریف باشد از این جام می خورد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 10:45 AM

 

جام و می بخشید و می وی می دهد

ور نباشد جام می کی می دهد

عالمی از جود او موجود شد

این کرم بین شی بلا شی می دهد

رند سرمست ار بیابد می فروش

می نوازد بارها می می دهد

هرچه ما را می دهد شاه و گدا

در حقیقت حضرت وی می دهد

مجلس عشق است و ما مست و خراب

ساقی ما می به هی هی می دهد

دردم نایی نفس او می دمد

آن چنان آواز از نی می دهد

نعمت الله را به ما بخشید باز

لطف او نعمت پیاپی می دهد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 10:45 AM

 

هر که جان در عشق جانان می دهد

عشق جانان کشته را جان می دهد

می فراوان است و ساقی بس کریم

می به سر مستان فراوان می دهد

شاهد ما بس لطیف و نازک است

بوسه بر روی حریفان می دهد

آبرو گر قطره ای پیشش بریم

در عوض دریای عمان می دهد

جود او بخشید عالم را وجود

لطف او پیوسته احسان می دهد

گنج را در کنج ویران می نهد

و آن نشان ما را به پنهان می دهد

سید ما دست دستان می برد

بعد از آن دستی به دستان می دهد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 10:45 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4565425
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث