به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

بلبل جان چو ساکن تن شد

مجلس کاینات گلشن شد

آفتاب وجوب رو بنمود

شب امکان چون روز روشن شد

گنج اسما نثار ما فرمود

نقد هر یک از آن معین شد

بود پیدا ولی نهان از ما

آمد اینجا به ما مبین شد

عین اول ظهور چون فرمود

واضح و لائح و مبرهن شد

جام گیتی نما چو صیقل یافت

حسن آمد به حسن و احسن شد

نعمت الله جمال را بنمود

نور او نور دیدهٔ من شد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:05 AM

 

سنبل زلف او پریشان شد

حال جمعی نکو پریشان شد

باد با زلف او دمی دم زد

زلف او هم بر او پریشان شد

جمع بودیم از پریشانی

جمع ما مو به مو پریشان شد

گفت و گو در میان ما آمد

قصه از گفتگو پریشان شد

آن چنان جمع و این چنین جمعی

من ندانم که چون پریشان شد

زلف او مجمع دل ما بود

گرچه از ما و تو پریشان شد

نعمت الله به عشق زلف نگار

آمد و سو به سو پریشان شد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:05 AM

 

هر که او آشنای سلطان شد

گرچه جان بود عین جانان شد

هر که با ما نخورد جام شراب

به یقینم که او پشیمان شد

هر که در مجلسم دمی بنشست

شد یقینم که او پشیمان شد

این جهان را به نیم جو نخرد

آنکه یکدم حریف رندان شد

هر که جمعیتی ز خویش نیافت

دم آخر که شد پریشان شد

این دوئی محو گشت و عین یکی

این چنین آمد این چنان آن شد

بندهٔ اوست سید عالم

بر همه کاینات سلطان شد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:05 AM

 

سلطان سراپردهٔ میخانه کجا شد

از مجلس رندان خرابات کجا شد

معنیش هم اینجاست اگر صورت او رفت

پنهان ز نظر گشت نگوئی که فنا شد

هر رند که در کوی خرابات درآمد

از دار فنا آمد و با دار بقا شد

ما جام حبابیم و پر از آب حیاتیم

سیراب شود هر که چو ما همدم ما شد

سلطان سراپردهٔ میخانه عالم

از ذوق گدایان خرابات گدا شد

صوفی به صفا دُردی دردش چو بنوشد

این درد بود صافی و آن درد دوا شد

یاری که چو ما بندگی سید ما کرد

هرچند گدا بود شه هر دو سرا شد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:05 AM

 

نیمشب ماه ما هویدا شد

گوئیا آفتاب پیدا شد

جان ما گرد بحر می گردید

خود در افتاد و غرق دریا شد

نور رویش به چشم ما بنمود

دیدهٔ ما تمام بینا شد

آمد و تخت دل روان بگرفت

پادشاه ممالک ما شد

عین اول خوشی تجلی کرد

در مرایا ظهور اسما شد

جام می را به همه گر آمیخت

بزم مستانه ای مهیا شد

ساز ما را به لطف خود بنواخت

نعمت الله به ذوق گویا شد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:05 AM

 

واحدی در کثیر پیدا شد

احدی لاجرم هویدا شد

جام گیتی نما به ما دادند

صورت و معنئی مهیا شد

نور اول خوشی تجلی کرد

نیک بنگر که عین اشیا شد

بوی یوسف ز مصر عشق آمد

چشم یعقوب عقل بینا شد

هر حبابی که بود ازین دریا

عاقبت باز عین دریا شد

در دو عالم کسی یگانه شود

کز شش و هفت و هشت یکتا شد

سید از ما جدا فتاد ولی

چون ز ما بود باز از ما شد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:05 AM

 

آفتابی به ماه پیدا شد

صورت و معنئی هویدا شد

ظاهر و باطنی به هم بنمود

اول و آخری مهیا شد

در همه آینه یکی بیند

دیدهٔ روشنی که بینا شد

آمد و شد حقیقتا خود نیست

به مجاز است کآمد و یا شد

به خرابات رفت خاطر ما

چون از آنجاست باز آنجا شد

جان دریا دلم قفس بشکست

مرغ آبی به سوی مأوا شد

نعمت الله خدا به ما بخشید

نقد سید به بنده پیدا شد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:05 AM

 

از احد احمد آشکارا شد

هم به احمد احد هویدا شد

در شهادت احد کمر بربست

میم احمد ز غیب پیدا شد

آن یکی در عدد ظهوری کرد

صد عدد از یکی مهیا شد

قطره و بحر و جو همه آبند

ما نگوئیم قطره دریا شد

موج بحریم و عین ما آب است

نتوان گفت ما که از ما شد

آفتاب وجود رو بنمود

ذرهٔ کاینات در وا شد

آمد و شد حقیقتاً خود نیست

به مجاز است کآمد و یا شد

خم می خوش خوشی به جوش آمد

راز سر بسته آشکارا شد

نعمت الله پرده را برداشت

مشکلاتی که بود حل واشد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:05 AM

 

جام گیتی نما به ما بخشید

دولتی خوش به ما خدا بخشید

نظری کرد و گنج هر دو سرا

پادشاهی به یک گدا بخشید

می خمخانهٔ حدوث و قدم

ساقی مست ما به ما بخشید

دُردی درد دل بسی خوردیم

عاقبت درد را دوا بخشید

نقد مجموع مخزن اسرار

کرم او به ما عطا بخشید

حاکم است او هر آنچه خواست کند

کس نگوید که او چرا بخشید

نعمت الله به ما عطا فرمود

خوش نوائی به بینوا بخشید

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:05 AM

دامن از تردامنان جان پدر باید کشید

دست خود از دست هر بی پا و سر باید کشید

عشق می بازی طریق عاشقان باید سپرد

میل حج داری بلای بحر و بر باید کشید

دُرد دردت گر دهد چون صاف درمان نوش کن

ور می صافت دهد در دم ببر باید کشید

گر به دور حسن او دیدی بلای او چه سود

چون که ناچار است در دور قمر باید کشید

توتیای دیدهٔ ما خاک پای عاشقان

این چنین خوش توتیائی در بصر باید کشید

نعمت الله را اگر خواهی که مهمانی کنی

سفره ای گرد جهان سر تا به سر باید کشید

ور بقدر همتش سازی سرائی مختصر

چار دیواری به هفت اقلیم در باید کشید

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:05 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4566697
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث