به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

هرچه بخشد خدا به ما بخشد

پادشاهی به هر گدا بخشد

بحر رحمت به ما روان سازد

آبروئی به عین ما بخشد

دُردی درد عشق او مینوش

تا به لطفش تو را دوا بخشد

می به بیگانه کی دهد ساقی

ساغر می به آشنا بخشد

در خرابات اگر فنا گردی

از حیاتش تو را بقا بخشد

بندگی کن که حضرت سلطان

هرچه خواهی از او تو را بخشد

بینوایان نوا از او یابند

نعمت الله به بینوا بخشد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:04 AM

 

نعمت الله خدا به ما بخشید

خوش نوائی به بینوا بخشید

گنج اسما به ما عطا فرمود

پادشاهی به این گدا بخشید

خلعتی خوش مرصع از کرمش

رحمتی کرد و آن به ما بخشید

هرچه خواهد چنین چنان بخشد

کس نگوید که او چرا بخشید

هم نبوت به انبیا او داد

هم ولایت به اولیا بخشید

دل اگر برد جان کرامت کرد

درد اگر داد هم دوا بخشید

سیدی ساخت بندهٔ خود را

منصب عالی ای مرا بخشید

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:04 AM

 

می محبت او راحتی به جان بخشد

حیات طیبه و عمر جاودان بخشد

بنوش جام شرابی که نوش جانت باد

که لطف ساقی ما رند را به آن بخشد

ز قبله سر کویش دگر نپیچم روی

اگر خدای مرا بعد از این امان بخشد

چه پادشاه کریم است حضرت سلطان

هزار گنج به هر بنده رایگان بخشد

به عشق داغ محبت نهاده ام بر دل

ببین نشان محبت که آن نشان بخشد

کمال بخشش ساقی نگر که رندان را

شراب و نقل فراوان به هر زمان بخشد

چنانکه سید ما بخشش از خدا دارد

عجب مدار که او نیز آن چنان بخشد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:04 AM

 

هر کسی نقشی بر آبی می کشند

یا خیالی سوی آبی می کشند

گرچه می بندند نقشی درخیال

پیش مه رویم نقابی می کشند

می کشندم در خرابات مغان

گوئیا مست و خرابی می کشند

عاشقیم و عاشقان را بی حساب

می کشند و در حسابی می کشند

ما در میخانه را بگشوده ایم

باده نوشان خوش شرابی می کشند

سایه بان نعمت الله در نظر

بر مثال آفتابی می کشند

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:04 AM

 

ترک سرمستی مرا دامن کشانم می کشد

باز بگشوده کنار و در میانم می کشد

درکش خود می کشد ما را به صد لطف و کرم

گه چنینم می نوازد گه چنانم می کشد

کی کشد ما را چو لطفش می کشد ما را به ناز

عاشق مست و خرابم کشکشانم می کشد

از بلای عشق او چون کار ما بالا گرفت

از زمین برداشته بر آسمانم می کشد

می کشم نقش خیالش بر سواد چشم خود

زانکه این نقش خیال او روانم می کشد

جذبهٔ او می کشد خوش می کشد ما را به ذوق

در کشاکش اوفتادم چون دوانم می کشد

نعمة الله جملهٔ عالم به سوی خود کشید

جان فدای او که عشق او به جانم می کشد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:04 AM

 

چشم ما نقش خیال او بر آتش می کشد

نور دیده پیش مردم بی حسابش می کشد

زآفتاب حسن او ذرات عالم روشن است

لاجرم ذرات عالم آفتابش می کشد

خاطر زاهد به جنت گر کشد گو خوش بود

جان ما جانانه مست خرابش می کشد

چشم ما در خواب اگر بیند خیال روی او

خویشتن را پیشکش حالی به خوابش می کشد

همدم جام مئیم و محرم ساقی مدام

همت عالی ما جام شرابش می کشد

در هوایش آب چشم ما به هر سو رو نهاد

دیدهٔ تر دامنش دامن در آبش می کشد

نعمت الله درکش خود گر کشد یار خوشی

گو برو با او که در راه صوابش می کشد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:04 AM

 

دل دگر مارا به مأوا می کشد

خاطر ما سوی دریا می کشد

جذبهٔ او می کشد ما را مدام

حاکمست او می کشد یا می کشد

کشتهٔ عقشم و بر خاک درش

اوفتاده کشتگان را می کشد

در کشاکش عالمی آورده است

نه تن تنها که تنها می کشد

میل ما دایم سوی بالا بود

لطف او ما را به بالا می کشد

در خرابات مغان بزم خوشی است

عشق عاشق را به آنجا می کشد

زلف سید دل ز یاران می برد

و از خیالش سر به سودا می کشد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:04 AM

 

غرق دریائیم و ما را موج دریا می کشد

آبرو می بخشد و ما را به مأوا می کشد

عشق هرجائی است ما هم در پی او می رویم

او به هر جا می رود ما را به هر جا می کشد

در ازل بالانشین بودیم گویا تا ابد

جذبهٔ او می کشد ما را به بالا می کشد

ساغر گیتی نما پر می به رندان می دهد

خاطر مستانهٔ رندان ما را می کشد

با سر زلفش در افتادیم و سودائی شدیم

دل به دست زلف او دادیم و دریا می کشد

خاک پایش توتیای دیدهٔ بینای ماست

از برای روشنی در چشم بینا می کشد

در کش خود می کشد ما را به صد تعظیم و ناز

این کشاکش خوش بود چون سید ما می کشد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:04 AM

 

هر زمان عشقی ز نو پیدا شود

هر نفس جانی دگر شیدا شود

چون درآید در شمار عارفان

در سواد ملک دل غوغا شود

چون برآید آفتاب مهر او

جان و دل چون ذره ناپیدا شود

گر ز پیش دیده بردارد نقاب

چشم نابینای ما بینا شود

غرقه شو در بحر عشقش کز یقین

قطره با دریا شود دریا شود

دست با او در کمر بازی کند

کو به عشقش می برد بی پا شود

سید ما چون سخن گوید ز حق

نعمت الله این چنین گویا شود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:03 AM

 

عین دریائیم و ما را موج دریا می کشد

وین دل دریا دل ما سوی مأوا می کشد

مشکل ما چون که حلوای لبش حل می کند

دور نبود خاطر ما گر به حلوا می کشد

دست ما و دامن او آب چشم و خاک راه

گرچه سرو قامت او دامن از ما می کشد

جذبهٔ او می کشد ما را به میخانه مدام

ما از آن خوش می رویم آنجا که ما را می کشد

یک سر موئی سخن از زلف او گفتم ولی

شد پریشان خاطرم هم سر به سودا می کشد

می کشد نقش خیال وی نماید در نظر

هر که بیند همچو ما بیند که زیبا می کشد

نعمت الله را مدام از وی عطائی می رسد

کار سید لاجرم هر لحظه بالا می کشد

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 1:03 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4569404
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث