به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

جان بی جانان تن بی جان بود

خوش نباشد جان که بی جانان بود

کنج دل گنجینهٔ عشق وی است

آنچنان گنجی در این ویران بود

چشم ما بسته خیالش در نظر

روشنی دیدهٔ ما آن بود

آفتابست او و عالم سایه بان

این چنین پیدا چنان پنهان بود

دل به دریا ده بیا با ما نشین

زانکه اینجا بحر بی پایان بود

دو نماید صورت و معنی یکی است

موج و دریا نزد ما یکسان بود

نعمت الله در خرابات مغان

دیدم او ساقی سرمستان بود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 12:33 AM

 

عقل کل در عشق سرگردان بود

لاجرم دایم چنین حیران بود

چرخ می گردد به عشقش روز و شب

همچو این درویش سرگردان بود

خود گدائی را کجا باشد مجال

اندر آن حضرت که آن سلطان بود

نوش کن دُردی درد او مدام

زانکه دُرد درد او درمان بود

گنج عشق او بجو در کنج دل

گنج او کنج دل ویران بود

روی چون ماهان بود تازه مدام

هر که او امروز در ماهان بود

سید مستان ما دانی که کیست

آنکه دایم مست با مستان بود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 12:33 AM

 

بحر ما دریای بی پایان بود

آب ما از چشمهٔ حیوان بود

کنج دل گنجینهٔ معمور اوست

گرچه دل کاشانهٔ ویران بود

دُرد درد عشق او را نوش کن

زانکه دُرد درد او پنهان بود

جان چه باشد تا سخن گوید ز جان

هر کسی کو عاشق جانان بود

نور چشم است از همه پیداتر است

تا نپنداری که او پنهان بود

گر که بینی دست او را بوسه ده

زانکه دست او از آن دستان بود

نعمت الله مست و جام می به دست

این چنین رندی مرا مهمان بود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 12:33 AM

 

روح اعظم ذرهٔ بیضا بود

صورت و معنای جد ما بود

بنده خوانندش ولیکن سید است

موج گویندش ولی دریا بود

نکته ای از موج دریا گفته ایم

این کسی داند که او از ما بود

قول ما از عالم سفلی مجو

این سخن از عالم بالا بود

سر ببازد بر سر کویش به عیش

در سر هر کس که این سودا بود

نور چشمی در نظر پیدا شده

کی ببیند هر که نابینا بود

در گلستان شهادت روز و شب

سید ما بلبل گویا بود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 12:33 AM

 

بحر ما دریای بی پایان بود

آب ما از چشمهٔ حیوان بود

چشم عالم روشن است از نور او

روشنی چشم مردم آن بود

باطنست او وز همه ظاهر تو راست

این چنین پیدا چنان پنهان بود

خوش حبابی پر کن از آب حیات

هر دو را می بین که او یکسان بود

نعمت الله مست و جام می به دست

سید ما میر سرمستان بود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 12:33 AM

 

هرکه را ذوقش به سوی ما بود

همچو ما غرقه درین دریا بود

موج دریائیم و دریا عین ما

عین ما بر ما حجاب ما بود

چشم عالم روشن است از نور او

دیده ای بیند که او بینا بود

کنت کنزاً گنج اسمای وی است

مخزن آن جملهٔ اشیا بود

هرچه بینی مظهر اسمای اوست

کون جامع جامع اسما بود

جام و می با همدگر باشد مدام

این چنین بوده است و باشد تا بود

نعمت الله در همه عالم یکی است

سیدم یکتای بی همتا بود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 12:33 AM

 

هر که چون ما غرقهٔ دریا بود

واقف اسرار ذوق ما بود

در دو عالم هر که آن یک را شناخت

عارف یکتای بی همتا بود

مجلس عشقست و ما مست و خراب

صحبت رندان ما اینجا بود

دل به میخانه کشد عیبش مکن

میل دل دایم سوی مأوا بود

مبتلائیم و بلا را طالبیم

چون بلای خوش از آن بالا بود

چشم ما روشن به نور روی او است

این چنین چشم خوشی بینا بود

نعمت الله رند و سرمستی خوش است

گرچه با تنها بود تنها بود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 12:32 AM

 

قطره و دریا همه از ما بود

آب عین قطره و دریا بود

موج دریائیم و دریا عین ما

عین ما بر ما حجاب ما بود

چشم عالم روشنست از نور او

دیده ای بیند که او بینا بود

ز آفتاب حسن او هر ذره ای

در نظر چون ماه خوش سیما بود

در دو عالم هرچه آید در نظر

حضرت یکتای بی همتا بود

دل به میخانه کشد ما را مدام

میل رند مست با مأوا بود

در همه جا نعمت الله را بجو

جای این بی جای ما هر جا بود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 12:32 AM

 

آبروی ما ز چشم ما بود

این چنین سرچشمه ای اینجا بود

می رود آبی روان بر روی ما

سو به سو در عین ما دریا بود

عالمی آئینه دار حضرتند

در همه آئینه او پیدا بود

روی او بیند به نور روی او

هر که او را دیدهٔ بینا بود

موج دریائیم و دریا عین ما

ما به ما بیند کسی کَز ما بود

اسم اعظم چون صفات ذات اوست

جمله اشیا جامع اسما بود

هیچ شی بی نعمت الله هست نیست

نعمت الله با همه اشیا بود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 12:32 AM

کون جامع جامع اسما بود

مظهر او مجمع اشیاء بود

آفتابی تافته بر آینه

نور او زان نور مه سیما بود

در ازل رندی که با ما باده خورد

همچنان مست است و باشد تا بود

ما ز دریائیم و دریا عین ما

این کسی داند که او از ما بود

جام می در دور و ساقی در حضور

مجلس ما جنت المأوا بود

چشم عالم روشنست از نور او

دیده ای بیند که او بینا بود

نعمت الله در همه عالم یکی است

لاجرم یکتای بی همتا بود

ادامه مطلب
دوشنبه 2 مرداد 1396  - 12:32 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4569515
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث