ما بین دو عین راست از نون تا میم
بینی الفی کشیده بر صفحهٔ سیم
ما بین دو عین راست از نون تا میم
بینی الفی کشیده بر صفحهٔ سیم
لیس فیه الدار غیره دیار
سخنی گفته ام چو آب زلال
لب دلبر خوش است بوسیدن
خوش بود گر به ذوق دریابی
لاجرم تا ز عشق آگاهم
عین معشوق نعمتاللّهم
گوهر ار جویی بیا دریا طلب
آن چنان درّی بیا از ما طلب
گفتم که به نقل نار بهتر یا به
سیب ذقنش گفت که شفتالو به
گفتند گلابست بدیدیم گل آب است
هر چند گل آب است تو می گو که گلابست
گرد اندوه من نمی گردم
بر من اندوه گرد می گردد
گرد بر گرد عاشقان می گرد
گر ما دایماً روان می گرد
گر کشته حیات جاویدان است
شکرانه بده حیات جاوید آن است