به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

من ولایت در ولایت دیده ام

خوش ولی ای در ولایت دیده ام

گفتهٔ اهل ولایت گوش کن

جام باده از ولایت نوش کن

چشم از نور ولایت روشن است

در ولایت آن ولایت با من است

با ولایت هر که او همدم بود

در ولایت صاحب اعظم بود

یک دمی بر نور چشم ما نشین

دیدهٔ اهل ولایت را ببین

صورت و معنی که هر دو با من است

از نبوت وز ولایت روشن است

در ولایت هر چه بینی او بود

لاجرم عالم همه نیکو بود

از ولایت تا ولایت یافتم

هر زمانی صد ولایت یافتم

هر که را باشد ولایت از خدا

در ولایت باشد او از اولیا

اسم حق باشد ولی در شرع و دین

هم ولایت وصف او باشد یقین

شد نبوت ختم اما جاودان

باشد این حکم ولایت در میان

ادامه مطلب
سه شنبه 10 مرداد 1396  - 11:03 AM

 

علم ما در علم او عین وی است

علم عالم بی وجودش لاشی است

می دهد ما را وجود از جود خویش

می دهیم او را ظهور از بود خویش

آبروی جام می از وی بود

گر چه وی را هم ظهور از می بود

جام در دور است و ساقی در نظر

جام می بستان و ساقی می نگر

یک زمان بر دیدهٔ بینا نشین

شاهد معنی به هر صورت ببین

عالمی از نور او روشن شده

یوسفی پنهان به پیراهن شده

در محیط علم اعیان چون حباب

نقش بسته صورت اسما بر آب

عین ما بر ما اگر پیدا بود

هرچه ما بینیم عین ما بود

ادامه مطلب
سه شنبه 10 مرداد 1396  - 11:03 AM

 

صوت نائی بشنو از آواز نی

تا تو را رهبر شود ای نیک پی

راز نائی می کند نی آشکار

این سخن از نعمت الله یاد دار

می زنندش نی به آواز حزین

دردمند زار می نالد چنین

از حبیب الله کلام حق شنو

زین مقید سر آن مطلق شنو

در همه آینه او را نگر

بلکه هر آینه او را نگر

آینه باشد هزار آهن یکی

هر یکی آن یک نماید بی شکی

مظهرش اینست و مظهر این چنین

آن یکی در هر یکی روشن ببین

آفتابی تافته بر آینه

می نماید آینه هر آینه

هر چه بینی صورت و اسم وی است

صورت و معنیش جام پر می است

اسم او عین وی و غیر وی است

عین ما خود غیر اسم او کی است

ادامه مطلب
سه شنبه 10 مرداد 1396  - 11:03 AM

 

ساقی مستیم و جام می به دست

می خورند از جام ما رندان مست

ملک میخانه سبیل ما بود

آید اینجا هر که او ما را بود

هر کجا رندیست ما را محرم است

هرکجا جامیست با ما همدم است

صورت او مظهر معنی ماست

این و آن دو شاهد دعوی ماست

علم وحدانیست علم عارفان

علم اگر خوانی چنین علمی بخوان

قول ما صدیق تصدیقش کند

او محقق نیست تحقیقش کند

تا ننوشی می ندانی ذوق می

تا نگردی وی نیابی حال وی

مستم و خوردم شراب بی حساب

هرکه بیند گویدم خورده شراب

ادامه مطلب
سه شنبه 10 مرداد 1396  - 11:03 AM

 

نقشبندی نقش خوبی بسته بود

خاطرش با نقش خود پیوسته بود

با خیال خویش ذوقی داشتی

هر زمان نقشی ز نو بنگاشتی

موم بودی مایهٔ نقاشیش

نقش ها می بست با اوباشیش

هرکه او نقش خوشی می ساختی

می شکستی باز و می انداختی

نقش اعیانند و موم اینجا وجود

در وجود عام نقاشی نمود

جمله از بسط وجود عام اوست

هرچه ما داریم جود عام است

نقشبندی بین و نقاشی نگر

باده نوشی ذوق اوباشی نگر

خاص و عام اینجا دو نوعند از وجود

در ظهور آن یک دوئی ما را نمود

نقش با نقاش خود پیوسته اند

در ازل این عهد با خود بسته اند

نقش می بندد به صد دستان نگار

هست نقاشی نقش صد هزار

نقش نقاشیست هر صورت که هست

این چنین نقش خوشی دیگر که بست

ما بر آب دیده نقشی بسته ایم

با خیال خویش خوش پیوسته ایم

خوش خیالی نقش می بندد مدام

حسن او بر دیدهٔ ما والسلام

ادامه مطلب
سه شنبه 10 مرداد 1396  - 11:03 AM

 

در دو عالم جز یکی موجود نیست

ور تو گوئی هست آن مقصود نیست

با خیال دیگری گر سرخوشی

خوش خوشی جام شرابی می کشی

هر خیالی را که می بینی به خواب

نقش او باشد چو بُرداری نقاب

اصل جوهر دان و گوهر فرع او

اصل و فرع ما بُود در وی نکو

صورت و معنی عالم گفتمش

دُر توحید است نیکو سُفتمش

در صدف آبی است بر بسته نقاب

می نماید در نظر دُر خوشاب

هستی ما سایهٔ هستی اوست

مستی ما عین سرمستی اوست

قطره و دریا به نزد ما یکی است

بشنو از ما قطره و دریا یکیست

این دوئی پیدا شده ازما و تو

شرک باشد گر یکی خوانی به دو

از کتاب ذات و آیات صفات

نسخهٔ خوش خوانده ای در کائنات

ادامه مطلب
سه شنبه 10 مرداد 1396  - 11:03 AM

 

در چنان ملکی ملک باشد چنین

آن ملک را در چنین ملکی ببین

والی است و من ولی می خوانمش

مالک ملک ولایت دانمش

بندهٔ او سید هر دو سرا

چاکرش بر کل عالم پادشاه

ذره و خورشید از او دارند نور

ور نمی بینی چنین ای کور ، دور

ادامه مطلب
سه شنبه 10 مرداد 1396  - 11:03 AM

 

گرنه ای باطل بیا و حق پرست

از مقید بگذر و مطلق پرست

حق وجود است و یکی می دانمش

گر چه باطل را عدم می خوانمش

چون یکی اندر یکی باشد یکی

در وجود آن یکی نبود شکی

یک وجود است و کمالش بی شمار

در دو عالم آن یکی را می شمار

زوج از تکرار فرد آمد پدید

این سخن از ما به جان باید شنید

زوج عالم دان و آن الله فرد

یک حقیقت خواه زوج و خواه فرد

فرد مطلق شد مقید در ظهور

گاه ظلمت می نماید گاه نور

نور مطلق از ظهور وی بود

ور نه اینجا نور و ظلمت کی بود

جامی از می پر ز می بستان بنوش

شادی رندان و سرمستان بنوش

قول ما حق است از حق می شنو

گه مقید گاه مطلق می شنو

ادامه مطلب
سه شنبه 10 مرداد 1396  - 11:03 AM

 

صورت ما پرده دار او بود

معنی ما حاجت نیکو بود

سینهٔ ما مخزن اسرار او

دیدهٔ ما منظر انوار او

هر چه ما داریم ملک او بود

مالک و ملکش همه نیکو بود

ملک او مائیم و ملک ماست اوست

گر ملک جوئی درین ملکش بجو

ملک ما از ملک او اعظم بود

نه بدین معنی که بیش و کم بود

ملک او اعیان و پنهان ملک ما

اسم جامع جمع اسماء خدا

ادامه مطلب
سه شنبه 10 مرداد 1396  - 11:03 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 268

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4559140
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث