به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

ای بر سبیل حاجت صد محتشم گدایت

وی درکمال حشمت ارباب حاجت از تو

در کوچهٔ ظرافت عمری دواندام از جهل

کردم در آخر اما کسب ظرافت از تو

از مهر من بناحق کردی تمسکی راست

زانسان که اهل حجت کردند حیرت از تو

وین دم به رسم تحصیل دارد کسی که برده

در عرصهٔ سیاست گوی صلابت از تو

ما را نه زر که سازیم او را تسلی از خود

نه شافعی که خواهد یک لحظه مهلت از تو

کو داوری که اکنون گیرد درین میانه

وجه تمسک از من جرم خیانت از تو

اما چه هیچ کس نیست کز وی برآید این کار

عجز و تنزل از ما لطف و مروت از تو

ادامه مطلب
پنج شنبه 19 مرداد 1396  - 12:44 PM

والدمن خواجه میراحمد که بود از اعتقاد

رشتهٔ مهر امیرالمؤمنین حبل‌المتقین

با گناه بی حد از دنیا چو رحلت می‌نمود

داشت امید شفاعت زان شفیع‌المذنبین

لاجرم تاریخ فوتش هرکه کرد از من سوال

گفتمش بادا شفیع وی امیرالمؤمنین

ادامه مطلب
پنج شنبه 19 مرداد 1396  - 12:44 PM

 

زین زمانه شیخ جمال آن که کس ندید

در دهر یک معرف شیرین ادا چو او

چون کرد از کمال رضا وام جان ادا

تاریخش از معرف شیرین ادا بجو

طبعم چو در غمش الف از ب نمی‌شناخت

یک سال اگر کم است دلا عذر او بگو

ادامه مطلب
پنج شنبه 19 مرداد 1396  - 12:44 PM

 

باز فلک سلسله‌ای زد به هم

کز اثرش گشت جهانی حزین

اتشی افروخت که از پرتوش

دود برآمد ز زمان و زمین

فتنه‌ای انگیخت که از هم گسست

سلسله ربط شهور و سنین

فتنه چو بود این که جهان را گذشت

قطب زمین تاج سر اهل دین

آن که در انواع کمالات بود

عالمی از خرمن او خوشه چین

وانکه گرفت از ید علیای علم

ملک شریعت همه زیر نگین

چون به هوای سفر آخرت

توسن همت ز خرد کرد زین

وز پی آسایش جاوید راند

رخش به آرامگه حور عین

غارت آرام ز عالم نمود

فرقت آن عالم عزلت گزین

ای که در این واقعهٔ جان‌گداز

با من بی‌صبر و قراری قرین

ضابطهٔ سال وفاتش اگر

می‌طلبی از من اندوهگین

مگذر ازین بیت که تاریخ اوست

مصرع دقت اثر هشتمین

ادامه مطلب
پنج شنبه 19 مرداد 1396  - 12:44 PM

ذوق مشکل که گذارد دو نفس زنده مرا

گر شود یک نفس آن گوهر نایاب ز من

از رخ و ابروی او روی نتابم به خدا

رو بتابند اگر قبله و محراب ز من

محتشم گر به رفاقت شود آن بت مهمان

از تو دین و دل و دانش دگر اسباب ز من

ادامه مطلب
پنج شنبه 19 مرداد 1396  - 12:44 PM

 

ای شهریار ذیشان کز غایت بزرگی

شان تو بی‌نیاز است از مدح خوانی من

گرد بنای حسنت هست آهنین حصاری

از پاس دعوت خلق چون پاسبانی من

این پاسبانی اما چون دولت تو باقیست

جان نیز اگر برآید از جسم فانی من

دوش از عطیهٔ تو ای نوبهار دولت

از شرم زردتر شد رنگ خزانی من

با آن که بر وجودت از دعوت و تحیت

دایم گوهر فشانیست شغل نهانی من

بر عادت زمانه‌ای داور یگانه

موقوف سیم و زر نیست گوهرفشانی من

ادامه مطلب
پنج شنبه 19 مرداد 1396  - 12:44 PM

نخل باغ دل امیر گل‌رخ نسرین عذار

کز خط او داشت خجلت سنبل اندر بوستان

از سموم مرگ چون گل‌برگ پژمرده شده

خط نو بود اندکی پیرامن رویش عنان

از اجل مهلت اگر می‌یافت تا سال دگر

آن زمان تاریخ او می‌شد امیر نوخطان

ادامه مطلب
پنج شنبه 19 مرداد 1396  - 12:37 PM

 

ایا ستوده وزیری که دور گردون را

قضا سپرده به دست تصرف تو عنان

خلف‌ترین ولد مادر زمانه که ساخت

مهین خدیو زمینت خدایگان زمان

رکاب قدر تو جائیست ای بلند رکاب

که از گرفتن آن کوتهست دست گمان

هزار قرن اگر مهر و مه عروج کند

به نعل رخش تو مشکل اگر کنند قران

به زیر ران تو دوران کشیده خنگ مراد

که کامران شود از کام بخشی تو جهان

مراز لطف تو صد مدعاست در ته دل

به جز یکی ز دل اما نمی‌رسد به زبان

بر آخور است مرا استر عدیم‌المثل

که در نهایت پیری در اشتهاست جوان

مزاج اتش جوعش به گرد خرمن کاه

بر خرد بچه ماند به ماهتاب و کتان

مزارعان جهان با جهان جو و کاه

علیق یکشبه‌اش را نمی‌شود ضمان

ز کشت زار عدم تا به این مقر نرسید

کسی به علت جوع البقر نداد نشان

کند باره دندان درو چو خوشهٔ جو

برویدش گر از آخور تمام تیغ دوستان

ز قحط کاه بود ماه در امساک

چو روزه‌دار دهن بسته در مه رمضان

باشتهای چنین زنده مانده بی جو و کاه

درین قضیه خرد مات مانده من حیران

گذشته از اجلش مدتی و او برجاست

که در ره عدمش هم قدم فتاده گران

به تازیانه مرگش قضا به راه فنا

نمی‌تواند ازین کاهلی نمود روان

به فرض اگر رگ صورش دمند در رگ و پی

نیایدش حرکت در جوارح و ارکان

به راه بس که فتاده است کاهل آن لاشی

کسش نیافته یک روز لاشه در دو مکان

چو می‌رود دو نفس می‌زند بهر قدمی

که منفصل حرکات است و دایم الیرقان

چو می‌دود به عقب می‌جهد چو بول به غیر

که فلک قوت اوراست این چنین جریان

جهند گیش مشابه بجست و خیز کلاغ

روند گیش مماثل برفتن سرطان

چو در میان الاغان سفر کند هرگز

نه در مقدمه باشد نه در کنار و میان

چو فرد نیز رود طعن باز پی ماندن

توان به جسم نحیفش زد از تقدم جان

مزاج را به سهام ار دهد قضا نرود

به زور بازوی سهم‌افکنان برون ز کمان

گرش دهی به کسی با هزار به دره زر

ز غبن همرهی او کشد هزار زیان

نجوم را به جنونست چون مشابهتی

به چرخ از سر شام است تا سحر نگران

به عشق خوشهٔ پروین عجب که بی‌پر و بال

به آسمان نکند همچو طایران طیران

نظر ز فلک فلک نگسلد که ساخته است

ز کهکشان طمعش منتقل به کاهکشان

ز بس که برکه دیوارخانه دوخته چشم

به چشمش از اثر آن گرفته جایرقان

مضرت یرقان را جو آب اگر چه دواست

ز روی نسخهٔ بقراط و دفتر لقمان

لب سوال وی از بهر کاه می‌جنبد

ز خستی که خدا آفریده در حیوان

سوال کاه فقط را جواب چون سخطست

ز حاتمی چو توای نقش خاتم احسان

کرم نما قدری کاه و آن قدر جو نیز

که از براش مهیا شود جوابی از آن

ادامه مطلب
پنج شنبه 19 مرداد 1396  - 12:37 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 97

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4294563
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث