به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

حرف غمت از دهان ما جست

یا آتشی از زبان ما جست

رو جانب دام یا قفس کرد

هر مرغ کز آشیان ما جست

یک‌یک ز نشان فراتر افتاد

هر تیر که از کمان ما جست

آتش به سپهر زد شراری

کز آه شررفشان ما جست

غیر از که شنید سر عشقت

حرفی مگر از دهان ما جست

ز انسان که خورد نسیم بر گل

تیر تو ز استخوان ما جست

هاتف چو شراره‌ای که ناگاه

ز آتش جهد از میان ما جست

ادامه مطلب
یک شنبه 22 مرداد 1396  - 4:02 PM

 

لبم خموش ز آواز مدعا طلبی است

که مدعا طلبیدن ز یار بی‌ادبی است

حکیم جام جم و آب خضر چون گوید

مراد جام زجاجی و بادهٔ عنبی است

نرنجم ار سخن تلخ گویدم که ز پی

شکرفشان لبش از خنده‌های زیر لبی است

شب از جفای تو می‌نالم و چو می‌نگرم

همان دعای تو با ناله‌های نیمه شبی است

به یک کرشمهٔ چشم فسونگر تو شود

یکی هلاک یکی زنده این چه بوالعجبی است

برد دل از همه کس نظم او که هاتف را

ملاحت عجمی و فصاحت عربی است

ادامه مطلب
یک شنبه 22 مرداد 1396  - 4:02 PM

 

هرگزم امید و بیم از وصل و هجر یار نیست

عاشقم عاشق مرا با وصل و هجران کار نیست

هر شب از افغان من بیدار خلق اما چه سود

آنکه باید بشنود افغان من بیدار نیست

در حریمش بار دارم لیک در بیرون در

کرده‌ام جا تا چو آید غیر گویم یار نیست

دل به پیغام وفا هر کس که می‌آرد ز یار

می‌دهم تسکین و می‌دانم که حرف یار نیست

گلشن کویش بهشتی خرم است اما دریغ

کز هجوم زاغ یک بلبل درین گلزار نیست

سر عشق یار با بیگانگان هاتف مگو

گوش این ناآشنایان محرم اسرار نیست

ادامه مطلب
یک شنبه 22 مرداد 1396  - 4:02 PM

 

ز غمزه، چشم تو یک تیر در کمان نگذاشت

که اول از دل مجروح من نشان نگذاشت

ز بی‌وفایی گل بود مرغ دل آگاه

از آن به گلبن این گلشن آشیان نگذاشت

ز شوق دیدن آن گل، ستم نگر که شدم

رضا به رخنهٔ دیوار و باغبان نگذاشت

رسید کار به جایی که یار بگذارد

ز لطف بر دل من دستی، آسمان نگذاشت

ز ناز بر دل پیر و جوان در این محفل

کدام داغ که آن نازنین جوان نگذاشت

شکایتی ز سگانت نبود هاتف را

بر آستان تواش جور پاسبان نگذاشت

ادامه مطلب
یک شنبه 22 مرداد 1396  - 4:02 PM

 

قاصد به خاک بر سر کویش فتاده کیست

بر خاک آستانهٔ او سرنهاده کیست

چون بر سمند آید و خلقیش در رکاب

همراه او سوار کدام و پیاده کیست

در کوی او عزیز کدام است و کیست خار

در بزم او نشسته که و ایستاده کیست

عزت ز محرمان بر او بیشتر کراست

دارد کسی که حرمت از ایشان زیاده کیست

آن کس که ساغر می نابش دهد کدام

وان کس که می‌ستاند از او جام باده کیست

رندی که باز بسته در عیش بر جهان

تنها به روی او در عشرت گشاده کیست

اغیار سر نهاده فراغت به پای یار

محرومتر ز هاتف از پا فتاده کیست

ادامه مطلب
یک شنبه 22 مرداد 1396  - 4:02 PM

 

شب وصل است و با دلبر مرا لب بر لب است امشب

شبی کز روز خوشتر باشد آن شب امشب است امشب

به چشمی روی آن مه بینم از شوق و به صد حسرت

ز بیم صبح چشم دیگرم بر کوکب است امشب

دلا بردار از لب مهر خاموشی و با دلبر

سخن آغاز کن هنگام عرض مطلب است امشب

ادامه مطلب
یک شنبه 22 مرداد 1396  - 4:02 PM

 

چون شیشهٔ دل نه از ستم آسمان پر است

مینای ما تهی است دل ما از آن پر است

ای عندلیب باغ محبت گل وفا

کم جو ز گلبنی که بر آن آشیان پر است

خالی است گر خم فلک از بادهٔ نشاط

غم نیست چون ز می خم پیر مغان پر است

سرو تو را به تربیت من چه احتیاج

نخل رطب فشان تو را باغبان پر است

جانی نماند لیک اگر جان طلب کنی

بهر تن ضعیف من این نیم جان پر است

هاتف به من ز جور رقیب و جفای یار

کم کن سخن که گوشم ازین داستان پر است

ادامه مطلب
یک شنبه 22 مرداد 1396  - 4:02 PM

 

بوده است یار بی من اگر دوش با رقیب

یا من به قتل می‌رسم امروز یا رقیب

شکر خدا که مرد به ناکامی و ندید

مرگ مرا که می‌طلبد از خدا رقیب

با یار شرح درد جدائی چسان دهم

چون یک نفس نمی‌شود از وی جدا رقیب

هم آشناست با تو و هم محرم ای دریغ

ظلم است با سگ تو بود آشنا رقیب

در عاشقی هزار غم و درد هست و نیست

دردی از این بتر که بود یار با رقیب

با هاتف آنچه کرده که او داند و خدا

بیند جزای جمله به روز جزا رقیب

ادامه مطلب
یک شنبه 22 مرداد 1396  - 4:02 PM

 

مهی کز دوریش در خاک خواهم کرد جا امشب

به خاکم گو میا فردا، به بالینم بیا امشب

مگو فردا برت آیم که من دور از تو تا فردا

نخواهم زیست خواهم مرد یا امروز یا امشب

ز من او فارغ و من در خیالش تا سحر کایا

بود یارش که و کارش چه و جایش کجا امشب

شدی دوش از بر امشب آمدی اما ز بیتابی

کشیدم محنت صد ساله هجر از دوش تا امشب

شب هجر است و دارم بر فلک دست دعا اما

به غیر از مرگ حیرانم چه خواهم از خدا امشب

چو فردا همچو امروز او ز من بیگانه خواهد شد

گرفتم همچو دیشب گشت با من آشنا امشب

ندارم طاقت هجران چو شب‌های دگر هاتف

چه یار از من شود دور و چه جان از تن جدا امشب

ادامه مطلب
یک شنبه 22 مرداد 1396  - 4:02 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 20

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4294633
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث