به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

شکسته جلوه گلبرگ از بر و دوشت

دمیده پرتو مهتاب از بناگوشت

مگر به دامن گل سر نهاده ای شب دوش؟

که آید از نفس غنچه بوی آغوشت

میان آنهمه ساغر که بوسه می افشاند

بر آتشین لب جان پرور قدح نوشت

شراب بوسه من رنگ و بوی دیگر داشت

مباد گرمی آن بوسه ها فراموشت

ترا چو نکهت گل تاب آرمیدن نیست

نسیم غیر ندانم چه گفت در گوشت؟

رهی اگر چه لب از گفتگو فروبستی

هزار شکوه سراید نگاه خاموشت

ادامه مطلب
یک شنبه 29 مرداد 1396  - 11:59 AM

 

رفتیم و پای بر سر دنیا گذاشتیم

کار جهان به اهل جهان واگذاشتیم

چون آهوی رمیده ز وحشت سرای شهر

رفتیم و سر به دامن صحرا گذاشتیم

ما را به آفتاب فلک هم نیاز نیست

این شوخ دیده را به مسیحا گذاشتیم

بالای هفت پردهٔ نیلی است جای ما

پا چون حباب بر سر دریا گذاشتیم

ما را بس است جلوه‌گه شاهدان قدس

دنیا برای مردم دنیا گذاشتیم

کوتاه شد ز دامن ما دست حادثات

تا دست خود به گردن مینا گذاشتیم

شاهد که سرکشی نکند دلفریب نیست

فهم سخن به مردم دانا گذاشتیم

در جستجوی یار دل آزار کس نبود

این رسم تازه را به جهان ما گذاشتیم

ایمن ز دشمنیم که با دشمنیم دوست

بنیان زندگی به مدارا گذاشتیم

صد غنچهٔ دل از نفس ما شکفته شد

هر جا که چون نسیم سحر پا گذاشتیم

ما شکوه از کشاکش دوران نمی‌کنیم

موجیم و کار خویش به دریا گذاشتیم

از ما به روزگار حدیث وفا بس است

نگذاشتیم گر اثری یا گذاشتیم

بودیم شمع محفل روشندلان رهی

رفتیم و داغ خویش به دلها گذاشتیم

ادامه مطلب
یک شنبه 29 مرداد 1396  - 11:59 AM

 

یافتم روشندلی از گریه های نیمشب

خاطری چون صبح دارم از صفای نیمشب

شاهد معنی که دل سر گشته از سودای اوست

جلوه بر من کرد در خلوت سرای نیمشب

در دل شب دامن دولت به دست آمد مرا

گنج گوهر یافتم از گریه های نیمشب

دیگرم الفت به خورشید جهان افروز نیست

تا دل درد آشنا شد آشنای نیمشب

نیمشب با شاهد گلبن درآمیزد نسیم

بوی آغوش تو آید از هوای نیمشب

نیست حالی در دل شاعر خیال انگیز تر

از سکوت خلوت اندیشه زای نیمشب

با امید وصل از درد جدایی باک نیست

کاروان صبح آید از قفای نیمشب

همچو گل امشب رهی از پای تا سر گوش باش

تا سرایم قصه ای از ماجرای نیمشب

ادامه مطلب
یک شنبه 29 مرداد 1396  - 11:59 AM

 

چون شمع نیمه جان به هوای تو سوختیم

با گریه ساختیم و به پای توسوختیم

اشکی که ریختیم به یاد تو ریختیم

عمری که سوختیم برای تو سوختیم

پروانه سوخت یک شب و آسود جان او

ما عمر ها ز داغ جفای تو سوختیم

دیشب که یار انجمن افروز غیر بود

ای شمع تا سپیده به جای تو سوختیم

کوتاه کن حکایت شبهای غم رهی

کز برق آه و سوز نوای تو سوختیم

ادامه مطلب
یک شنبه 29 مرداد 1396  - 11:59 AM

 

عاشق از تشویش دنیا و غم دین فارغ است

هر که از سر بگذرد از فکر بالین فارغ است

چرخ غارت پیشه را با بینوایان کار نیست

غنچه پژمرده از ناراج گلچین فارغ است

شور عشق تازه‌ای دارد مگر دل؟ کاین چنین

خاطرم امروز از غمهای دیرین فارغ است

خسروان حسن را پاس فقیران نیست نیست

گر به تلخی جان دهد فرهاد شیرین فارغ است

هر نفس در باغ طبعم لاله ای روید رهی

نغمه سنجان را دل از گلهای رنگین فارغ است

ادامه مطلب
یک شنبه 29 مرداد 1396  - 11:59 AM

 

دوش چون نیلوفر از غم پیچ و تابی داشتم

هر نفس چون شمع لرزان اضطرابی داشتم

اشک سیمینم به دامن بود بی سیمین تنی

چشم بی خوابی ز چشم نیم خوابی داشتم

سایهٔ اندوه بر جانم فرو افتاده بود

خاطری همرنگ شب بی آفتابی داشتم

خانه از سیلاب اشکم همچو دریا بود و من

خوابگه از موج دریا چون حبابی داشتم

محفلم چون مرغ شب از ناله دل گرم بود

چون شفق از گریه خونین شرابی داشتم

شکوه تنها از شب دوشین ندارم کز نخست

بخت ناساز و دل ناکامیابی داشتم

نیست ما را پای رفتن از گرانجانی چو کوه

کاش کز فیض اجل عمر شهابی داشتم

شادی از ماتمسرای خاک میجستم رهی

انتظار چشمه نوش از سرابی داشتم

ادامه مطلب
یک شنبه 29 مرداد 1396  - 11:59 AM

 

بهر هر یاری که جان دادم به پاس دوستی

دشمنیها کرد با من در لباس دوستی

کوه پا بر جا گمان می‌کردمش دردا که بود

از حبابی سست بنیان‌تر اساس دوستی

بس که رنج از دوستان باشد دل آزرده را

جای بیم دشمنی دارد هراس دوستی

جان فدا کردیم و یاران قدر ما نشناختند

کور بادا دیدهٔ حق ناشناس دوستی

دشمن خویشی رهی کز دوستداران دوروی

دشمنی بینی و خاموشی به پاس دوستی

ادامه مطلب
یک شنبه 29 مرداد 1396  - 11:59 AM

 

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم

در میان لاله و گل آشیانی داشتم

گرد آن شمع طرب می‌سوختم پروانه‌وار

پای آن سرو روان اشک روانی داشتم

آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود

عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم

چون سرشک از شوق بودم خاکبوس درگهی

چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم

در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود

در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم

درد بی‌عشقی ز جانم برده طاقت ورنه من

داشتم آرام تا آرام جانی داشتم

بلبل طبعم رهی باشد ز تنهایی خموش

نغمه‌ها بودی مرا تا همزبانی داشتم

ادامه مطلب
یک شنبه 29 مرداد 1396  - 11:53 AM

 

تا دامن از من کشیدی ای سر و سیمین تن من

هر شب ز خونابه دل پر گل بود دامن من

جانا رخم زرد خواهی جانم پر از درد خواهی

دانم چه ها کرد خواهی ای شعله با خرمن من

بنشین چو گل درکنارم تا بشکفد گل ز خارم

ای روی تو لاله زارم وی موی تو سوسن من

ای جان و دل مسکن تو خون گریم از رفتن تو

دست من و دامن تو اشک غم و دامن من

من کیستم بی نوایی با درد و غم آشنایی

هر لحظه گردد بلایی چون سایه پیر امن من

قسمت اگر زهر اگر مل بالین اگر خار اگر گل

غمگین نباشم که باشد کوی رضا مسکن من

گر باد صرصر غباری انگیزد از هر کناری

گرد کدورت نگیرد آیینهٔ روشن من

تا عشق و رندیست کیشم یکسان بود نوش و نیشم

من دشمن جان خویشم گر او بود دشمن من

ملک جهان تنگنایی با عرصه همت ما

خلد برین خار زاری با ساحت گلشن من

پیرایه خاک و آبم روشنگر آفتابم

گنجم ولی در خرابم ویرانه من تن من

ای گریه دل را صفا ده رنگی به رخسار ما ده

خاکم به باد فنا ده ای سیل بنیان کن من

وی مرغ شب همرهی کن زاری به حال رهی کن

تا بردلم رحمت آرد صیاد صید افکن من

ادامه مطلب
یک شنبه 29 مرداد 1396  - 11:53 AM

 

خاطر بی آرزو از رنج یار آسوده است

خار خشک از منت ابر بهار آسوده است

گر به دست عشق نسپاری عنان اختیار

خاطرت از گریه بی اختیار آسوده است

هرزه گردان از هوای نفس خود سرگشته اند

گر نخیزد باد غوغا گر غبار آسوده است

پای در دامن کشیدن فتنه از خود راندن است

گر زمین را سیل گیرد کوهسار آسوده است

کج نهادی پیشه کن تا وارهی از دست خلق

غنچه را صد گونه آسیب است و خار آسوده است

هر که دارد شیوه نامردمی چون روزگار

از جفای مردمان در روزگار آسوده است

تا بود اشک روان از آتش غم باک نیست

برق اگر سوزد چمن را جویبار آسوده است

شب سرآمد یک دم آخر دیده بر هم نه رهی

صبحگاهان اختر شب زنده دار آسوده است

ادامه مطلب
یک شنبه 29 مرداد 1396  - 11:53 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 20

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4324422
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث