به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

چون ز الطاف شاه نیک‌اندیش

خبر آمد به عاشق درویش

زود برجست و رو به راه نهاد

قدم اندر حریم شاه نهاد

گفت شاید ز روی صدق و صفا

شاه با من کند به وعده وفا

خاتم شه که مدتی زین پیش

در بغل کرده بود آن درویش

برد با محرمان شاه سپرد

محرمی رفت و نزد شاهش برد

شاه چو دید خاتم خود را

آفرین کرد محرم خود را

گفت بیرون رو ز راه ادب

خاتم‌آرنده را درون بطلب

چون قدم زد به سوی شاه گدا

جان شد از قالب رقیب جدا

شاه دشمن‌گداز دوست‌نواز

در لباس نیاز و خلعت ناز

سخن آغاز کرد خنده‌کنان

که گه خنده خوش بود سخنان

از سر لطف هم‌زبانش ساخت

وز شکرخنده نوش جانش ساخت

هر نفس دیده سوی او می‌داشت

گوش بر گفتگوی او می‌داشت

عاشق خویش را نواخت بسی

عاشق لطف خویش ساخت بسی

دل عاشق درین خیال افتاد

که به کف دامن وصال افتاد

لیک از آن‌جا که دور گردون‌ست

هر زمان حالتی دگرگون‌ست

گر دلی را به وصل بنوازد

بازش از داغ هجر بگدازد

دایم اسباب وصل پیدا نیست

اگر امروز هست فردا نیست

ادامه مطلب
یک شنبه 28 شهریور 1395  - 12:09 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4292425
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث