به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

رخساره چه می پوشی، در کینه چه می کوشی؟

حال دل مسکین را می دانی و می پوشی

گر نرخ به جان سازی، ور عمر بها گویی

از دیده خریدارم هر عشوه که بفروشی

گفتی که ز می هر دم سودای دلی دارم

تا خون که خواهد بود آن باده که می نوشی

از درد فراقت من بیم است که جان بدهم

ساقی دو سه می برده با داروی بیهوشی

شب رفت، چراغ ما از سوز نمی شیند

ای شمع، تو هم دانم آتش زده دوشی

زین دیده بی فرمان خون چند خورم آخر

یکبار ز سر بگذر، ای سیل که بر دوشی

گر فتنه ز چشم آمد، ای دل، تو چرا مانی

ور سوخته شد عاشق، عارف، تو چرا جوشی

غم بست لبم آخر، درد دل بیماران

از ناله شود وردش، زو مرده به خاموشی

گفتم که کنم یادش تا دل به نشاط آید

چون کار به جان آمد، خوش وقت فراموشی

گر خال بناگوشت دل بستد و منکر شد

باری تو گواهی ده، ای در بناگوشی

خسرو، ز رخ خوبان گفتی که کنم توبه

کاری که ز تو ناید، بیهوده چرا کوشی؟

ادامه مطلب
دوشنبه 30 اسفند 1395  - 8:50 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4324229
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث