شعر عاشقانه
ناگهان چقدر زود دیر می شود!
موضوعات
کدهای کاربر

لب به لب مهمانی ات را با سکوت آغاز کن

از کنایه دست بردار و فقط ایجاز کن

 

دعـوتت را فاش کن پیغمبر زیبای من

وحی شو بر قلب من افشای هر چه راز کن

 

عطر دستت سطح میز شام را پر کرده است

شمع را روشن بکن تکمیل این اعجاز کن

 

کوک کردم ساز را در “دستگاه اصفهان”

لهجه ات را وارد روح لطیف ساز کن

 

فرصت پروانگی مابین دستان من است

در فضای تنگ آغوشم بیا پرواز کن

 

لامپ را خاموش کن حالا که شب آغاز شد

چشم هایت را ببند و دکمه ها را باز کن

 

بنیامین پورحسن


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 24 اسفند 1396 6:48 AM ] [ سید رضا هاشمی ]

درباره وبلاگ

آمار و بازدید ها
کل بازدید:76216

تعداد کل مطالب : 1173

تعداد کل نظرات : 1

تاریخ آخرین بروزرسانی : شنبه 9 تیر 1397 

تاریخ ایجاد بلاگ : دوشنبه 17 مهر 1396