به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 دولت آمریکا با اتخاذ استراتژی دیپلماسی وب محور یا«دیپلماسی الکترونیک»،سعی در القا و تحمیل سیستم ارزشی و استانداردهای رسانه ای خود بر دیگر کشورهای جهان دارد. این امر باعث می شود فشار فزاینده ای از جانب افکار عمومی بین المللی بر کشور هدف وارد آید.

 
خبرگزاری فارس: وب محوری در دیپلماسی نوین آمریکا

 

 

مقدمه

بر اساس نظریات «جوزف نای» قدرت نرم توانایی تأثیرگذاری بر دیگران برای کسب نتایج مطلوب از طریق جذابیت به جای اجبار یا تطمیع است و قدرت نرم یک کشور بستگی به منابع فرهنگ، ارزش ها و سیاست هایش دارد. راهبرد قدرت هوشمند، منابع قدرت نرم و سخت را ترکیب می کند.دیپلماسی وب محور آمریکا، به عنوان ابزار افزایش قدرت نرم، راهبردی برای فتح قلوب و اذهان است، آمریکایی ها دریافته اند، اتکای بیش از حد بر قدرت سخت به تنهایی ضامن موفقیت نیست، لذا درصدد هستند تا با استفاده از قدرت دیپلماسی عمومی، به قدرت هوشمند دست یابند.

بر این اساس و پس از انتصاب هیلاری کلینتون به عنوان وزیر امور خارجه، وی با حرص و ولع زیاد به سوی استراتژی «دیپلماسی وب محور»، بسیج افکار عمومی آمریکا به منظور «مشغول شدن در اینترنت» و همچنین کنش متقابل گسترده با مخاطبان خارجی، روی آورد. نظریه پرداز و مغز متفکر این راهبرد دولت آمریکا، «الک رأس» مشاور ارشد کلینتون در حوزه نوآوری است.

به نظر او یکی از جالب ترین شاخصه های دولت داری در قرن بیست ویکم مولفه «مردم- به : مردم» است که می تواند دیپلماسی «دولت- به : دولت» سنتی را کامل کند و آن را ارتقا بخشد. به نوشته نشریه «نیوزویک» علاقه وافر کلینتون به ابزار وب 2/0 کاملاً موجه است، زیرا این ابزار نویدبخش ترویج دموکراسی در کشورهایی است که هم اکنون دردسر بزرگی برای آمریکا محسوب می شوند.

 

 دارایی استراتژیک نوین

دیپلماسی الکترونیک آمریکا، به عنوان بخش مهمی از دارایی های استراتژیک و ارتباطات استراتژیک این کشور، سعی دارد در وهله اول برنامه های رسانه ای تدوین کند، چارچوب های خبری ایجاد کند، محتوای خبری طراحی کند و روایت های فرضی در مورد موضوعات حساس ارائه دهد. دولت آمریکا حین انجام این کار سیستم ارزشی و استانداردهای رسانه ای خود را بر مابقی جهان تحمیل می کند.

همان طور که پیشتر اشاره شد، ماهیت سیال و محبوبیت و شیوع سایت های شبکه های اجتماعی به مانند فیس بوک، توئیتر، مای اسپیس و وب سایت های اشتراک تصاویر ویدئویی به مانند یوتیوب دولت آمریکا را تشویق می کند که با استفاده از این ابزارها در راستای تأثیرگذاری بیشتری بر ساختار سیاسی دیگر کشورها و تحمیل خواسته ها، ارزش ها و سیاست های خود در کشور هدف گام بردارد.

 

ماهیت فراگیر دیپلماسی عمومی

در دیپلماسی وب محور که با عنوان دیپلماسی وب 2/0 یا دیپلماسی الکترونیکی نیز خوانده می شود ماهیت فراگیر دیپلماسی عمومی به رسمیت شناخته شده و می توان آن را مشتقی از تعریف بالا ذکر کرد. از این رو، این نوع دیپلماسی عمومی به آن دسته از فعالیت های دیپلماتیک اطلاق می شود که از طریق تکنولوژی های شبکه ای که معمولاً با عنوان رسانه های اجتماعی خوانده می شوند، اعمال می شود.

در سال های اخیر دولت آمریکا با اتخاذ استراتژی «دیپلماسی الکترونیک» به عنوان بخش مهمی از دارایی های استراتژیک و ارتباطات استراتژیک این کشور، سعی در القا و تحمیل سیستم ارزشی و استانداردهای رسانه ای خود بر دیگر کشورهای جهان کرد. این امر باعث می شود فشار فزاینده ای از جانب افکار عمومی بین المللی بر کشور هدف وارد آید. از همه مهم تر، دیپلماسی الکترونیکی می تواند منجر به فشار مارپیچی افکار عمومی در داخل کشور خارجی گشته و موجب بروز مخالفت های ملی و ناآرامی های اجتماعی شود.

 

ویژگی های دیپلماسی وب محور

دیپلماسی عمومی از قدرت تأثیرگذاری بسیاری بر افکار عمومی برخوردار است، زیرا به نحوی فرهنگ ها و احساسات مردم را برای تأثیرگذاری مورد هدف قرار می دهد. این نوع تأثیرگذاری نیز بیشتر به وسیله فناوری های جدید رسانه ای پشتیبانی و اجرا می شود.در دیپلماسی وب محور که با عنوان دیپلماسی وب 2/0 و یا دیپلماسی الکترونیکی نیز خوانده می شود ماهیت فراگیر دیپلماسی عمومی به رسمیت شناخته شده و می توان آن را مشتقی از تعریف دیپلماسی عمومی ذکر کرد. از این رو، این نوع دیپلماسی عمومی به آن دسته از فعالیت های دیپلماتیک اطلاق می شود که از طریق تکنولوژی های شبکه ای دیجیتال و بالاخص رسانه های اجتماعی، اعمال می شود.

استفاده گسترده از تکنولوژی دیجیتالی نشان می دهد که رسانه های اجتماعی به مثابه شایع ترین ابزار برای دستیابی به برنامه های سیاسی و شکل دهی به دیپلماسی عمومی مورد استفاده قرار می گیرد. هم اکنون می توان گفت عصر اطلاعات به مرحله ای رسیده است که پارادایم «تولید- ارتباط- مصرف» برای ارتباطات اطلاعاتی در حال جایگزینی با پارادایم «تولید- استفاده» است، لذا با توجه به توانمندی های منحصر به فرد وب 2/0 خصوصاً رسانه های اجتماعی مجازی به عنوان یکی از مهم ترین دستاوردهای آن، در تسهیل روابط میان افراد در جوامع مختلف، دولتمردان آمریکایی استفاده از امکانات و توانمندی های این مفاهیم تکنولوژیکی نوظهور را در دستور کار خود قرار داده اند تا به وسیله آن بتوانند دیپلماسی دولت- دولت خود را با مولفه مردم- مردم کامل کنند.

برای استفاده موثر از دیپلماسی عمومی جهت تأثیرگذاری مناسب بر مخاطب نیاز به ابزاری مناسب برای این امر است. یکی از مناسب ترین گزینه ها استفاده از توان اخبار منتشره میان افراد جامعه موسوم به «اخبار فرد به فرد» است. اخبار فرد به فرد را می توان یکی از اولین اشکال ارتباطات خبری نامید. این خروجی خبری جایگزین نه تنها مورد استفاده روزنامه نگاران بوده، بلکه توسط شهروندان اینترنتی نیز به کار برده می شود. بزرگ ترین امتیاز این ابزار در «درجه کنترل» آن نهفته است. بدین معنا که کاربر فرایند، محتوا و ارسال ارتباطات خبری را کنترل می کند.

 

نحوه مهندسی افراد در دیپلماسی وب محور

به منظور تحرک آفرینی در فعالیت های مرتبط با دیپلماسی وب محور باید یک واقعه خبری و یا موضوع مشخص و یا مهندسی شود. سپس باید بر اساس ماهیت اخبار، مخاطبان هدف، کانال های ارتباطاتی و پلتفرم ها مشخص شوند. از آنجایی که بسیاری از رسانه های اجتماعی پیشتر «گروه ها» و «شبکه ها» را بر اساس شاخصه های جمعیتی و یا روانشناختی مشخص کرده اند، بنابراین مهم ترین وظیفه باقی مانده عبارت خواهد بود از انتشار اخبار در میان مخاطبانی که حتی الامکان بیشترین واکنش را از خود نشان خواهند داد. از آنجایی که این نوع رسانه ها بسیار مستعد «اخبار ویروسی» هستند.

 

 شیوه بهره گیری از جمعیت های هوشمند در دیپلماسی وب محور

بر اثر توسعه تکنولوژی رسانه های اجتماعی در کامپیوترهای شخصی، اشاعه سیستم های بی سیم، تلفن های همراه و دیگر دستگاه های دیجیتال شخصی جامعه بشری به تدریج ساختار اجتماعی و روش های مبادله اطلاعات را تغییر می دهد. بر همین اساس و برای اولین بار مفهوم «جمعیت هوشمند» توسط «هوارد رینگلد» درخصوص افراد در شبکه های اجتماعی مجازی مورد استفاده قرار گرفت.

رینگلد در کتابی با عنوان «جمعیت هوشمند: انقلاب اجتماعی بعدی» در این خصوص می نویسد: «تفاوت بین جمعیت هوشمند و جمعیت عادی در روش های تبادل اطلاعات نهفته است. جمعیت هوشمند از کامپیوترهای شبکه ای برای توزیع اطلاعات استفاده می کنند و بدین ترتیب به یک نوع تشریک مساعی جمعی دست می یابند. از آنجایی که فعالیت های سیاسی آنلاین روز به روز راحت تر و ارزان تر می شوند، به همین سبب سازمان ها و افراد سیاسی که پیشتر به یکدیگر متصل نبودند، هم اینک در مباحثات آنلاین دور هم جمع می شوند و بدین ترتیب بدون وجود سازمانی، سازماندهی می شوند.»

فعالیت های سیاسی وب محور، ناشی از دیپلماسی الکترونیکی، معمولاً با یک «جمعیت هوشمند» ناگهانی و خودجوش به وجود می آید. در این فرایند یک واقعه خبری بزرگنمایی شده و با استفاده از تکنولوژی شبکه ای و با اعلامیه های اینترنتی، عملیات های ایذایی، تحقیر کردن، هک کردن، فاش کردن رسوایی ها و یا انتشار اطلاعات تحریف شده اعتراضات سیاسی هماهنگ می شوند.

اینترنت می تواند در جامعه به مانند شمشیری دو لبه عمل کند. رینگلد در مورد پیدایش دو نوع جامعه افراطی ولی محتمل الوقوع هشدار می دهد که عبارتند از:

- جامعه ای که شدیداً توسط دولت و از طریق شبکه دیجیتالی کنترل می شود.

- جامعه ای پر از مشکلات که توسط جمعیت های هوشمند با اهداف خاص پدید می آیند.

در اغلب موارد یک موجود مستقل (سازمان یا فرد) سیستم جمعیت هوشمند را کنترل می کند، موجودیتی که مخاطبان خاص را در زمان مقتضی تحریک می کند تا به قربانی و یا قربانیان مورد نظر حمله کنند. هدف اصلی دیپلماسی عمومی وب محور پدید آوردن «جمعیت هوشمند» در دیگر کشورها است. در حقیقت، بعد از آغاز عصر اطلاعات، رهبران برجسته دولت ها بدین نتیجه رسیده اند که اطلاعات و تکنولوژی های اینترنتی مهم ترین اسلحه آنها در نبردهای ایدئولوژیکی است.

 

 حمله به ایران با دیپلماسی وب محور

آمریکایی ها جهت اعمال دیپلماسی وب محور خود از تمام ظرفیت های فنی خود و دیگر هم پیمانان شان بهره گرفته تا با مضاعف سازی فشارهای روانی و فنی به پیشبرد سیاست های موردنظرشان اقدام کنند. موارد زیر نمونه هایی از این اقدامات است.پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 در ایران، سنای آمریکا بودجه ای 55 میلیون دلاری را با عنوان آنچه حمایت از «قربانیان سانسور در ایران» می خواند، به تصویب رساند.

بر اساس سخنان سناتورهای ارائه دهنده این طرح، هدف اصلی از تصویب این طرح، باز کردن فضای ارتباطات اینترنتی برای معترضان ایرانی است تا بتوانند راحت تر به انتقال اطلاعات بپردازند، این انتقال اطلاعات از نظر طراحان در دو سطح قابل توجه است؛ در اولین سطح، گسترش ارتباطات اینترنتی معترضان در درون ایران و دور زدن فیلترینگ سایت ها و دسترسی آسان معترضان به شبکه های ارتباطات اجتماعی- اینترنتی همچون فیس بوک و توئیتر و سطح دیگر آن تقویت امکان ارسال اخبار و اطلاعات از داخل ایران به خارج در قالب عکس ها، متن ها و ویدئوهای ضبط شده است.

در این برهه از زمان، کلمات جدیدی مانند: «اغتشاش سایبری» و «انقلاب سایبری» و «دموکراسی برای ایران» متولد شدند. زادگاه کلمات فوق سایت توئیتر بود. برخی از سایت ها مانند «مای اسپیس» بخش هایی را تحت عنوان «خبرنگار خیابان» و «شما گزارش بدهید» را جهت جمع آوری اطلاعات از اوضاع داخلی ایران راه اندازی کردند.

دیگر پایگاه های خبری از جمله سی ان ان نیز درخواست هایی مبنی بر ارسال ویدئو، عکس و گزارش از شهروندان ایرانی داشتند.سایت گوگل در جریان انتخابات و بعد از آن امکانات ترجمه متن فارسی به زبان انگلیسی را راه اندازی کرد تا کاربرانی که به زبان انگلیسی تسلط ندارند، مطالب مورد نظرشان را به فارسی مطالعه کنند.

برخی از آمارهای ارائه شده در اینترنت در ارتباط با فعالیت سایت فیس بوک که شعار آن «دموکراسی برای ایران» بوده است دلالت بر این دارد که در ظرف چند روز بعد از انتخابات 15000 عضو، 108 عنوان، 1709 آگهی، شش فایل ویدئویی، 496 عدد عکس و 1089 لینک به امکانات فیس بوک اضافه شده است. همان آمار اشاره کرده است که در روز هفتم تیر بر روی سایت گوگل، عبارت «اعتراض به انتخابات ایران» یک میلیون بار جست وجو شده است.

 

 نتیجه گیری

اینترنت در حال تبدیل شدن به یک رسانه عامه پسند است و این امر باعث خواهد شد مردم برای دریافت تحلیل ها و فهم وقایع جاری به اخبار فرد به فرد روی آورند و نقش رسانه های سنتی کاهش یابد. اخبار فرد به فرد وب محور اغلب در میان خانواده ها، دوستان و همکاران جریان می یابد، یعنی افرادی که پیش از برقراری هر نوع ارتباط فرد به فرد با یکدیگر رابطه ای توأم با ارتباط برقرار کرده اند.

اخبار فرد به فرد در مقایسه با تولیدات تبلیغاتی دولت ها و یا گزارش های رسانه های سنتی، بیشتر متقاعدکننده و قابل اعتماد به نظر می رسند. همین شاخصه اصلی اخبار فرد به فرد مهم ترین دلیل برای انجام دیپلماسی عمومی وب محور است. هم دیپلماسی عمومی وب محور و هم ارتباطات فردبه فرد وب محور دارای طیف خاصی از مخاطبان هدف هستند.

اخبار فرد به فرد وب محور برخلاف ارتباطات خبری رسانه های سنتی تفاوت میان مخاطبانش را نادیده نمی گیرد، بلکه شخصیت، پس زمینه ها و منافع گوناگون مخاطبانش را نیز در نظر می گیرد. از آنجایی که فرستنده و گیرنده یک پیام از پیش و از طریق منافع مشترک با یکدیگر متصل شده و به یک فهم متقابل دست یافته اند، بنابراین فرستنده می تواند پیام را مطابق فهمی که از گیرنده دارد، ویرایش کند.

این پیام سفارشی می تواند فرایند ارتباط را تسهیل کند، لذا اینترنت تبدیل به ظرفی برای رشد و نمو انواع فعالیت های سیاسی شده است. دیپلماسی عمومی را نیز می توان با کمک تکنولوژی برای طیف وسیعی از فعالیت ها از مبارزه واقعی در جهت حقوق بشر گرفته تا تروریسم، افراطی گرایی، بنیادگرایی مذهبی، افراط گرایی زیست محیطی، نازیسم، فرقه گرایی و بسیاری دیگر به کار برد. حامیان تمام فعالیت های فوق همگی به ظاهر ادعا دارند که در جهت آزادی، عدالت یا دموکراسی فعالیت می کنند.

در این عصر، دیپلماسی وب محور و ویژگی های دنیای شبکه ای درخصوص تبادلات پیام با حداقل کنترل و حداکثر نفوذ، در واقع اثربخشی روش های سنتی انتقال اطلاعات را به چالش کشیده است، به طوری که امروزه ارتباطات فردبه فرد وب محور که علاوه بر مخاطبان خاص به تفاوت ها، علایق و ویژگی های فردی نیز تأکید می کند، به طور فزاینده ای در همه جوامع مورد استفاده قرار می گیرد، بنابراین پیشنهاد می شود آن دسته از فعالیت های رسانه ای با هدف آگاهی رسانی داخلی و بین المللی از طریق روش های سنتی، به تدریج با ارتباطات فردبه فرد وب محور تقویت شوند، تا ارتباطات رسانه ای آنلاین سبب ایجاد قدرت توزیعی دیپلماسی و در نهایت موجب امکان دستیابی به اهداف دیپلماسی عمومی کشور شود.

گزارش حاضر که نشان دهنده بخش کوچکی از خباثت دشمنان خارجی به رهبری شیطان بزرگ آمریکا در هدف قرار دادن حاکمیت ملی کشورمان از طریق سیاست گذاری، اجرا، هدایت و رهبری حملات مخرب امنیتی سایبری، با شیوه های کاملاً نوین و گسترده اینترنتی با عنوان دیپلماسی وب محور، در جریان انتخابات (قبل، حین و بعد) است و آنچه به عنوان چکیده و مطلب راهبردی در این خصوص می توان آموخت آن است که باید هر روز قوی تر از دیروز شد و با استفاده حداکثری از تمام منابع در دسترس و فرصت های جدید ناشی از تکنولوژی های نوظهور و رسانه های اجتماعی، سیاست های دیپلماسی عمومی هوشمندانه کشورمان را فعال ساخته و با اتخاذ رویکرد تبدیل تهدید به فرصت، پیام الهی حق طلبی خود را به درستی و با منطق قوی به گوش جهانیان برسانیم. 

منبع :‌مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی

ادامه مطلب
شنبه 10 تیر 1391  - 11:39 PM

  «آنی لئوناردو»، پژوهشگر آمریکایی می‌گوید: «بعد از 11 سپتامبر وقتی که کشور آمریکا در یک شوک فرو رفت، جرج بوش می‌توانست پیشنهادهای مناسبی همچون «ناراحت نباشید» و... را ارائه دهد، پیشنهاد کرد که: «خرید کنید».

 
خبرگزاری فارس: پیامدهای روحی و روانی مصرف‌گرایی در غرب

 

 برهان، در غرب و در زمان «مارکس»، این اندیشه حاکم بود که اقتصاد در شکل‌گیری فرهنگ و اجتماع و دیگر ارکان جامعه نقشی تعیین کننده و اساسی دارد. به عبارت دیگر اندیشه‌ی مارکس این بود که ابزار تولید، روابط اقتصادی را در جامعه تعیین می‌کند. از این رو، طبقات مختلف در جامعه بر اساس نوع کار و فعالیت اقتصادیشان، مشخص می‌شدند. به زبان ساده‌تر برای فهمیدن نوع شخصیت و اسلوب زندگانی فرد باید به شغل، کار و حرفه‌ی او نگاه کرد؛ یعنی این ابزار تولیدی فرد است که مشخص می‌کند شخصیت او چگونه است. این پدیده در اوایل نیمه‌ی دوم قرن بیستم شکل دیگری به خود گرفت.

1. هویت‌بخشی با کالا؛

اکنون، نوع مصرف، کالاها و عادات مصرفی فرد است که بیانگر شخصیت و منش فرد و به‌طور کلی ممیز هویت اوست. با تأملی در نحوه‌ی زندگی امروزه متوجه می‌شویم، آنچه که افراد را از هم متمایز می‌سازد، نوع لباس‌پوشیدن، نوع تفریحات، نوع گوشی همراه و لپ‌تاپ و نحوه و نوع لوازم آرایش و به‌طور کلی کالاهای مصرفی اوست اما در گذشته ملاک شناسایی افراد، رفتارها و عادات اخلاقی، کاری، خانوادگی و اعتقادی بوده است. به عنوان مثال بیان می‌شده است که فلانی راستگو و امانت‌دار است یا فلانی نجار ماهری است، فلانی کارگر زحمت‌کشی است.

اما در سرمایه‌داری غرب وضعیت به گونه‌ی دیگری است. «باکاک» در این مورد می‌نویسد: «در سرمایه‌داری غرب این پرسش که «من کیستم؟» پرسشی است که احتمال می‌رود همان‌گونه که بسیاری از مردم بر حسب نقش کاری‌شان بدان پاسخ دهند، بر حسب الگوهای مصرف ایشان نیز پاسخ داده شود.»[1]‌  در این زمینه نباید از نقش رسانه‌ها به‌ویژه تلویزیون غفلت کرد. رسانه‌ها در این زمینه نقشی اساسی و غیر قابل انکار دارند. باکاک ادامه می‌دهد: «مصرف با ایده‌های مصرفی و تصاویر تلویزیون و تبلیغات سروکار دارد... کالاهای مصرفی بخشی از شیوه‌ای هستند که به وسیله‌ی آن، مردم حس اینکه چه کسی هستند و حس هویت خود را از طریق به کار بردن نمادها در الگوهای مصرف می‌سازند.»[2].

وی با ارائه‌ی مثالی این امر را روشن‌تر بیان می‌کند: «اکثر سریال‌های آمریکایی تلویزیون، دست کم در نگاه بسیاری از بینندگان، به مثابه سبک‌های زندگی تماشا می‌شود زیرا کالاهای مصرفی، شخصیت‌هایی را که هنرپیشگان نقش ایشان را ایفا می‌کنند، احاطه کرده است. مبلمان، دکوراسیون منزل، اتومبیل، لباس عادت‌های خوردنی و نوشیدنی، «نگرش» شخصیت‌ها از طریق ترکیبی از سبک آرایش مو، پوشیدنی و لوازم آرایش مصرفی، تصاویر سبک‌های زندگی را خلق می‌کند که به چشم بینندگان خواستنی می‌آید. بعضی از مردم می‌خواهند نمونه‌ی کالاهای مصرفی‌ای را بخرند که در سریال‌های تلویزیونی دیده‌اند»[3]

مردان هم از زنان کمتر نیستند

باکاک در این زمینه بیان می‌کند: «امروزه مردان به همان اندازه‌ی زنان بخشی از مصرف‌گرایی مدرن را تشکیل می‌دهند. حال برای آن‌ها، این حس که چه کسی هستند و هویت‌شان به عنوان مرد چیست، نیز همچون زنان از طریق سبک لباس پوشیدن و توجه به اندام و «سر و وضع » مناسب به‌دست می‌آید.»[4]

2. بیگانگی و انفعال در مصرف

امروزه بسیاری از کالاهایی که مورد استفاده‌ی جوامع سرمایه‌داری و غربی قرار می‌گیرد، به‌صورت آماده و با کمترین تلاش و کار فکری آماده می‌شود. باکاک می‌نویسد: «مصرف‌کنندگان می‌توانند غذای آماده بخرند، با تورهای مسافرتی برنامه‌ریزی شده سفر کنند، ورزش و تلویزیون تماشا کنند، از طریق رادیو و دیسک به موسیقی گوش کنند و یا اتومبیلی را برانند که نباید خود تلاشی برای تعمیر آن بکنند. مصرف‌کنندگان مدرن از نظر جسمی منفعل هستند ولی از نظر روحی بسیار مشغول‌اند... چنین است که بیگانگی و غریبگی در الگوهای مدرن مصرف وارد شده‌اند.»(باکاک، ص 77)

3. مصرف به عنوان سبک زندگی؛

سبک زندگی در غرب اکنون دیگر متأثر از مسائل عقیدتی، اخلاقی و فرهنگی نیست بلکه آنچنان است که «مارکوزه» بیان می‌کند: «اصطلاح سبک زندگی در فرهنگ مصرفی معاصر معنای ضمنی‌ای معادل فردیت، بیان خویشتن و یک خودآگاهی مبتنی بر سبک پیدا کرده است که مواردی چون تن، پوشاک، طرز صحبت‌کردن، وقت‌گذرانی، ترجیحات خوردنی و نوشیدنی، منزل، اتومبیل، انتخاب محل تفریح و سایر کارهای شخص را باید به عنوان شاخص‌های فردیت و سلیقه‌ی مصرف‌کننده به حساب آورد.»[5]

4. نارضایتی و محرومیت؛

در نوشتار قبلی ‌سخنی از «ویکتور لبو» نقل کردیم، بدین مضمون که اقتصاد با بهرهوری بالا در نظام سرمایه‌داری مستلزم این است که خرید و مصرف کالا به شعائر و مناسک افراد تبدیل شود و آنان باید رضایت‌مندی روحی و نفسی را در مصرف جست‌وجو کنند. مطابق این دیدگاه، نه تنها مصرف انبوه و زیاد رضایت‌آور نیست بلکه در بسیاری از موارد به نارضایتی‌های گسترده می‌انجامد. «آنی لئوناردو»، پژوهشگر آمریکایی در همین زمینه می‌گوید: «بعد از 11 سپتامبر وقتی که کشور آمریکا در یک شوک فرو رفت، جرج بوش در حالی که می‌توانست تعداد زیادی از پیشنهادهای مناسبت همچون «ناراحت نباشید». «دعا کنید» و «امیدوار باشید» را ارائه دهد، پیشنهاد کرد که: «خرید کنید».

همه‌ی این پیشنهادها در حالی صورت می‌گیرد که هیچ یک واقعاً به سود مردم جوامع غربی نیست چرا که تحلیل‌گران بسیاری از جمله لئوناردو در همین زمینه با استناد به آمار بیان می‌کنند: «آمارها نشان می‌دهد رضایت ملی آمریکایی‌ها در حال کاهش است. از نظر آن‌ها دلیل این امر این است که هر چند کالاهای بیشتری دارند، اما وقت کمتری برای چیزهایی که آن‌ها را واقعاً خوشحال می‌کند (از قبیل خانواده، دوستان، اوقات فراغت و ...) وجود دارد و این یعنی اینکه آن‌ها بیش‌تر از گذشته کار می‌کنند. «وبلن» نیز در کتاب نظریه‌ی طبقه مرفه می‌نویسد:

«اصولاً افزایش کارایی تولید صنعتی باید فشار کار را کم کند اما در عمل چنین نمی‌شود و افزایش تولید در راه تأمین نیازهایی مصرف می‌شود که پایانی ندارند. زیرا به محض اینکه نیازهای اولیه برآورده شد، بی‌درنگ نیازها و خواست‌های عالی‌تر یا معنوی از لحاظ اقتصاد نظری، خود را نشان می‌دهند. اساساً به دلیل وجود همین عنصر در معیار زندگی است که جان استوارت میل می‌تواند بگوید: «معلوم نیست این همه نوآوری ماشینی که تا کنون صورت پذیرفته، تا چه اندازه توانسته باشد از رنج روزمره‌ی بشر بکاهد.»[6]

تأسف‌بارتر اینکه مصرف‌گرایی نه تنها آنانی را که ناتوان از رساندن خود به سطوح بالای مصرف هستند روز به روز دلسردتر، خشن‌تر و با احساس محرومیت و حسادت بیشتری نسبت به اقشار مرفه‌تر همراه می‌سازد بلکه برای آنانی که در سطوح بالای مصرف نیز هستند بسیار فاجعه‌آفرین و مصیبت‌بار است. از این رو این پیامدها برای گروه اول ناشی از عقده‌های روانی و برای گروه دوم ناشی از حیوانیت و کالازدگی است. مارکوزه می‌گوید: «اقتصاد به اصطلاح مصرفی و سیاست سرمایه‌داری یکپارچه، طبیعت دومی از انسان خلق کرده است که او را به نحو شهوانی و تهاجمی با مسئله‌ی کالا گره می‌زند.»[7]

آنچنان که وبلن می‌گوید: «انگیزه‌ای که ریشه‌ی مالکیت از آن آب می‌خورد، چشم و هم‌چشمی است و این نهاد در همه‌ی جنبه‌های تکامل ساختار اجتماعی نفوذ پیدا می‌کند. داشتن ثروت، بزرگی و افتخار می‌آورد و این امتیاز رشک‌انگیزی است. به‌طوری که برای مصرف کالا، تصاحب آن و به ویژه برای انباشت ثروت، هیچ دلیل محکمی نمی‌تواند جای آن انگیزه را بگیرد.»[8]

شاید علت نارضایتی از مصرف انبوه را بتوان در سخن باکاک یافت: «مصرف یک تجربه‌ی ذهنی است که نهایت و اشباع فیزیکی ندارد... مصرف بر یک کمبود مبتنی است؛ میل به چیزی که در دسترس نیست. بنابراین مصرف‌کنندگان مدرن/ پسامدرن هرگز ارضا نخواهند شد. هرچه بیشتر مصرف کنند، بیشتر مایل به مصرف‌اند.»[9]

همچنین «آلن درنینگ» در کتاب خود این‌گونه اعتراف می‌کند: «بسیاری از ما در جوامع مصرفی چنین احساس می‌کنیم که دنیای پرنعمت ما به گونه‌ایی تهی است و ما فریفته‌ی فرهنگ مصرفی، در تلاش عبثی هستیم که با مادیات برای خود خشنودی فراهم کنیم.»[10]

5. اضطراب و استرس؛

شخص در فضای خفت‌بار مصرف‌گرایی که البته از دید یک اقتصاددان غربی یک امتیاز و افتخار به شمار می‌آید، همواره تحت فشار و نیروی بیرونی مضاعف است؛ به‌طوری که همواره باید برای عقب‌نماندن از قافله‌ی اجتماع و برای رسیدن به رشد و پیشرفت، مصارف خود را بیشتر، گران‌تر، متنوع‌تر سازد. این نوع مصرف بعضاً هزینه‌ای وحشتناک برای او دارد. تعویض پیاپی وسایل زندگی، یافتن وسایل جدید و مد روز و نگاه به اطرافیان و وسایل آنان ، مثال‌هایی از این هزینه‌ها می‌باشد. در این حالت، فرد در آرزوی لحظه‌ای آرامش و ثبات روح و روان شب را به صبح می‌رساند و روی آرامش در زندگی را نمی‌بیند.

وبلن از انگیزه‌ی مصرف‌کننده به خوبی پرده بر می‌دارد و می‌نویسد: «معمولاً انگیزه­ی مصرف کننده این است که می‌خواهد با عرف پذیرفته شده هم‌نوایی کند، از هشدار و انتقاد دیگران نسبت به خود اجتناب ورزد، با قوانین متداول آراستگی از لحاظ نوع، درجه و میزان کالای مصرف خو بگیرد و نیز عادت کند که چگونه وقت و تلاش خود را در راهی پسندیده صرف نماید.»[11]‌  بنابراین چنین امری ناگزیر خواهد بود.با همه‌ی این اوصاف فرد خود را ناچار می‌بیند؛ چرا که در چنین فضایی، ملاک قضاوت و داوری در مورد اشخاص، کالاها و وسایل مصرفی وی است.[12]

6. سستی اراده و همت.

باکاک در این زمینه می‌نویسد: «مردم به محض اینکه تحت تأثیر چیزی قرار می‌گیرند که می‌توان آن را تجربه‌ی اجتماعی همراه با مرام مصرف‌گرایی مدرن نامید، حتی در صورتی که استطاعت خرید کالاهایی را که در فیلم‌ها، در مطبوعات و در تلویزیون به تصویر کشیده می‌شوند، نداشته باشند، ممکن است آن کالاها را بخواهند و اغلب چنین اتفاقی نیز می‌افتد. بنابراین در اینجا به مصرف به عنوان امری نگاه می‌شود که بیشتر مبتنی بر خواست است و نه صرفاً مبتنی بر نیاز»[13]‌ در واقع آنچه که سبب مصرف میشود، خواست آدمی و اراده‌ی انسانی برخاسته از عقلانیت وی نباشد بلکه صرف میل، شهوت، هوس و طمع حیوانی او، دلیل مصرفش باشد؛ عمل بر اساس خواسته‌هاست نه نیاز.

نقش تبلیغات تجاری در سست کردن اراده برای مصرف

شهید «سیدمرتضی آوینی»، در مقاله‌ی «دیکتاتوری اقتصاد» از روژه گارودی نقل می‌کند که او همین مسئله را با بیانی دیگر مورد توجه قرار داده است: «تبلیغات تجاری (به شیوه‌ی غربی) بیش از آن که مایه‌ی تباهی طبیعت باشد، موجب هلاکت انسان است: بیش از یکصد هزار نفر کارمند آژانس‌های تبلیغاتی، شب و روز در پی ایجاد «واکنش‌های شرطی» در مردم‌اند تا آنان را در برابر «آفیش»ها ـ سرلوحه‌ها ـ و فیلم‌های تبلیغاتی تلویزیونی، تأثیرپذیر (و شاید بهتر باشد بگویم آسیب‌پذیر) سازند.»

روژه گارودی در ادامه، از واقعیتی تلخ‌تر یعنی بهره‌گیری از غرایز حیوانی برای تحریک آدمی توسط مؤسسه‌های تبلیغاتی غرب خبر می‌دهد: «شیوه‌ی بنیادین کار این مؤسسه‌های غربیِ تبلیغات تجاری بر فرمول معروفی که «هیتلر» در کتاب خود «نبرد من» در مورد «پروپاگاند» مطرح کرده است، استوار است: «وقتی می‌خواهید جامعه‌ای را به سوی چیزی بکشید، حیوانی‌ترین و پست‌ترین غرائز او را آماج و نشانه‌ی پروپاگاند یا تبلیغات خود قرار دهید. غده‌ی آب دهان او را برای آگهی یک‌کنسرو و غریزه‌ی جنسی او را برای آگهی یک جوراب یا یک اتومبیل آخرین سیستم، تحریک کنید.»[14]

در نوشتار بعدی، آثار سوء مصرف‌گرایی را در حوزه‌های دیگری همچون اقتصاد، فرهنگ، سیاست و اجتماع نشان خواهیم داد و درباره‌ی نقش تعیین‌کننده و اساسی رسانه‌ها و شرکت‌های تبلیغاتی در گسترش پدیده‌ی نامیمون مصرف‌گرایی با تفصیل بیشتری ادامه خواهیم داد.(*)

ادامه دارد...

پی‌نوشت‌ها:

[1] . باکاک، رابرت، 1381، مصرف، ترجمه‌ی خسرو صبری، تهران، نشر شیرازه

[2] . همان، صص 77و 78

[3] . همان، ص 138

[4] . همان، ص 157

[5] . فیترستون، ص83، به نقل از باکاک

[6] . نظریه‌ی طبقه­ی مرفه وبلن، تورستین، مترجم ارشاد، فرهنگ، نشر نی، چاپ اول، 1383، صص 144و 145

[7] . مارکوزه، ص10، به نقل از باکاک

[8] . وبلن، ص72

[9] . باکاک، ص 102

[10] . درنینگ، آلن، چقدر کافیست، ترجمه‌ی وهاب‌زاده، عبدالحسین، 1376، انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد، چاپ دوم، ص11

[11] . وبلن، صص 145، 149

[12] . وبلن، ص123

[13] . باکاک، صص 3و4

[14] . روژه گارودی، ص503، به نقل از آوینی، سیدمرتضی، مبانی توسعه و تمدن غرب، دیکتاتوری اقتصاد

*علی‌اکبر کریمی؛ مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد اقتصاد

ادامه مطلب
جمعه 9 تیر 1391  - 11:52 PM

  "باید در درون این قیام ها اختلاف ایجاد شود تا از تأثیرگذاری بیشتر آنها بر اسرائیل جلوگیری شود"

 
خبرگزاری فارس: موضع رژیم صهیونیستی در قبال بیداری اسلامی

 

صراط، مقدمه‌ خیزش مردمی درکشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا سبب نگرانی های امنیتی نزد مقام های رژیم صهیونیستی شده است.

بویژه که یکی ازدلایل اصلی خیزش های مردمی درمنطقه، به نوع رابطه حاکمان این کشورها با رژیم اشغالگر قدس بازمی گردد. دراین میان قطع رابطه با رژیم صهیونیستی در صدر خواسته های مردم معترض منطقه قرارداشت.

نمود اصلی این خواسته مردمی را می‌توان در تخریب دیوارهای بتونی اطراف سفارت اسرائیل در قاهره و نیز تصرف این سفارتخانه مشاهده کرد که به فرار شبانه سفیر و کارکنان سفارت این رژیم منتهی شد.

بنابراین رژیم اشغالگرقدس یکی از رژیم هایی است که ازقیام های عربی به شدت متأثر شده و درپی کاهش آثار منفی آن برخود است. نتانیاهو در ابتدای انقلاب مردم درکشورهای عربی نگرانی خود را از بروز چنین پدیده ای و ازتلاش مردم برای دستیابی به عدالت و آزادی اعلام کرد.

چرا که این انقلاب ها امیدهای سران صهیونیستی را در منطقه بیش ازپیش تهدید می کند.

موضع رژیم صهیونیستی درقبال  بیداری اسلامی

پس ازگسترش امواج قیام  مردمی در کشورهای عربی رژیم صهیونیستی درصدد برآمد با اتخاذ راهبرد های تفرقه برانگیز از تداوم این قیام ها جلوگیری کند.

یکی از راه هایی‌که رژیم صهیونیستی برای ناکام کردن انقلاب های عربی در پیش گرفتند و برآن هم تأکید دارند این است که در درون این انقلاب ها، رهبران آنها و معترضان اختلاف و دودستگی ایجاد کنند.

«آهارون زئیفی فرکش»، ژنرال نیروهای احتیاط در ارتش اسرائیل، درکنفرانس امنیتی مرکز مطالعات «هرتسلیا‌» دراین خصوص گفت: باید در درون این قیام ها اختلاف ایجاد شود تا از تأثیرگذاری بیشترآنها بر اسرائیل جلوگیری شود.

او اختلاف را موجب تجزیه احتمالی این کشورها نیز برآورد کرد و این اتفاق را برگ برنده رژیم صهیونیستی عنوان کرد. رژیم صهیونیستی اکنون از آینده کشورهایی که شاهد بیداری اسلامی و قیام های مردمی بوده اند به شدت نگران است.

بنابراین راهکاردیگری که رژیم صهیونیستی برای انحراف قیام های مردمی منطقه خاورمیانه درپیش گرفته است این است که مقامات این رژیم تلاش می کنند خیزش مردمی را با مقوله هایی چون تروریسم و افراط گرایی پیوند بزنند.

براین اساس، این رژیم درصدد است با مطرح کردن این مقوله ها قیام های عربی را نوعی ناامنی بداند که نه تنها امنیت فلسطین اشغالی بلکه امنیت کل جهان را تهدید می کند.

سومین راهکارمهم مقامات صهیونیستی برای ناکارآمد ساختن قیام های عربی این است که به کشورهایی مثل عربستان و قطر نزدیک شد و تلاش کرد ازیکسو به این کشورها نزدیک شود تا نشان دهد جایگزینی برای مصر پیدا کرده و به انزوا نرسیده است ودرعین حال ازطریق عربستان وقطر نیازهای خود برای گاز را تأمین کند و در این زمینه با مشکل مواجه نشود.

ازسوی دیگرتلاش کرد با کمک کشورهای غربی و آمریکا کشورهایی مثل عربستان، ترکیه، و قطر را تحریک کند تا برمیزان فشارهای خود برسوریه بیفزاید تا حداقل از شدت پیامد های منفی بیداری اسلامی برخود بکاهد و ازتقویت زیاد محور مقاومت جلوگیری کند.

دانی یانتو برای مقابله رژیم صهیونیستی با خیزش های اسلامی راهکارهایی نیزارائه داده است که مهم ترین این راهکارها عبارتند از:

1- استفاده ازتمام ابزارهای ممکن برای حفاظت ازسازش با ترکیه واردن؛

2- محافظت ازسطح روابط با باراک اوباما؛

3- تلاش رسانه ای ودیپلماتیک برای مبارزه با ورود دموکراسی به خاورمیانه، به همین علت باید اسرائیل را یاری کرد ومانع ازسیطره جریان های افراطی برکشورهای خاورمیانه شد؛

4- ارائه طرح های سیاسی که بتواند تشکیلات خودگردان را به جای به رسمیت شناخته شدن درسازمان ملل، به پای میزمذاکره با اسرائیل بکشاند؛

5- چالش درمناسبات ما با ترکیه غیرضروری است علاوه برترکیه مانیز درتیرگی این روابط سهم داشته ایم، من پیشنهاد می کنم که گروه های سیاسی اسرائیل عذرخواهی مورد نظرترکیه را انجام دهند تا ازمیزان چالش موجود در روابط با ترکیه کاسته شود.

تأثیرانقلاب های عربی برامنیت رژیم صهیونیستی

می توان تأثیرانقلاب های عربی برامنیت رژیم صهیونیستی درمنطقه خاورمیانه را از دو بعد مورد بررسی قرار داد :

الف) بعد داخلی: به دنبال شدت یافتن اعتراض های مردمی درکشورهای عربی، مردم سرزمین های اشغالی نیزبه تأسی ملت های عرب و به دنبال اعتراض به گرانی مسکن و بی عدالتی اجتماعی حاکم بر سرزمین های اشغالی اعتراض های خود علیه سردمدارانشان را از اواسط جولای آغاز کردند.

بین اعتراض ها در سرزمین های اشغالی و اعتراض ها درکشورهای عربی دو وجه تشابه وجود دارد.

اول اینکه نحوه اعتراض و تداوم اعتراض ها مسالمت آمیز و گسترده است که بویژه شباهت زیادی به قیام مردم مصر، یمن، تونس و بحرین داشته است.

مردم اسرائیل به طور غیرمستقیم شجاعت ملت های عرب درمبارزات خیابانی با دولت ها را ستایش کردند واز این اعتراض ها بویژه اعتراض های مردم مصر تأثیرپذیرفتند.

تشابه دوم اعتراض های مردم درسرزمین های اشغالی با قیام مردمی کشورهای عربی همزمان شده است. این اعتراض ها در اوج اعتراض های مردمی درخاورمیانه وشمال آفریقا برگزارشد.

ب) سطح منطقه ای : تأثیرهای منطقه ای قیام های عربی بررژیم صهیونیستی را می توان درچند مورد مطرح کرد که مهم ترین آنها عبارتند از:

1- آشتی ملی درفلسطین

یکی از مهم ترین پیامد های بیداری اسلامی برای رژیم صهیونیستی به توافق رسیدن جنبش های فتح وحماس بوده است. به توافق رسیدن این دو جنبش فلسطینی موجب هراس بیش از پیش مقامات اسرائیل و همچنین همتایان غربی شان شده است.

نکته مهم این آشتی ملی دراین است که درفضای جدید خاورمیانه که شعارها و حرکت های ضدصهیونیستی زیادی دیده می شود، انجام شده است.

2- تظاهرات روز نکبت و یوم النکسه

وقوع بهار عربی باعث شد بعد ازسال ها، فلسطینی ها در فراخوانی عمومی راهپیمایی خود را به سمت مرزهای فلسطین اشغالی آغازکنند.

درمنطقه جولان سوریه وهمچنین جنوب لبنان این فراخوان جنبه عملی به خود گرفت وفلسطینیان برای اولین بار درسال های اخیر بدون ترس از سلاح و کشتار راهپیمایی خود را آغاز کردند. از تظاهرات این دو روز به عنوان سرآغازی برای انتفاضه سوم یاد می‌کنند.

تلاش همزمان فلسطینی های ساکن سوریه و لبنان در یوم النکبه (سالگرد اشغال فلسطین) و یوم النکسه (سالگرد شکست اعراب درجنگ 6 روزه 1967)، سال جاری برای ورود به فلسطین اشغالی که بیش از 30 شهید به دنبال داشت به همراه پیامدها و نتایج آن می‌تواند سرآغاز انتفاضه سوم را رقم بزند.

3- سقوط مبارک درمصر و امنیت رژیم صهیونیستی

بعد ازسقوط دولت مبارک درمصر، با وجود اینکه شورای عالی نظامی حکومت را در دست گرفت اما شرایط در این کشور بسیار تغییر کرد. مردم مصر تحت هیچ شرایطی رابطه با اسرائیل را نپذیرفتند و همواره قطع رابطه با این رژیم غاصب و لغو پیمان صلح کمپ دیوید را دراولویت اصلی خود قرار دادند.

4- کاهش ضریب امنیتی رژیم صهیونیستی

تحولات جاری درکشورهای عربی نشان دهنده این است که در این کشورها حکومت های مردمی روی کارخواهند آمد. این حکومت ها نیز همانند دیگرحکومت های مردمی و البته براساس نظر مردم شان روابط با رژیم صهیونیستی را به پایین ترین سطح تنزل خواهند داد.

به طور کلی باید گفت خیزش اسلامی در جهان عرب بخصوص مصر، موجب کاهش ضریب امنیتی رژیم صهیونیستی و متزلزل شدن ارکان ثبات آن شده است.

فعال شدن موج بیداری اسلامی درجهان عرب و سرنگونی حکام ظالم که سابقه روابط خوب با اسرائیل را درکارنامه خود ثبت کرده اند جریان تنفر از این رژیم را از سطح یک احساس عربی – اسلامی به مطالبه ای ملی،فراملی،قومی و دینی تبدیل کرده و انفعال رژیم غاصب صهیونیستی را موجب می شود. این موضوع مهم ترین چالش برای امنیت رژیم صهیونیستی درمنطقه خواهد بود.

5- تغییر درائتلاف های منطقه ای خاورمیانه

تا قبل از آغاز موج بیداری دو فرایند بر بحران فلسطین حاکم بود که یکی فرایند سازش متشکل ازمصر، عربستان، اردن، بحرین، یمن و چند کشور دیگر عربی و دیگری فرایند مقاومت متشکل از ایران، سوریه، حماس و حزب الله است.

فرایند سازش تاکنون ادامه دارد اما هیچ دستاوردی درکارنامه آن دیده نمی شود. اکنون با تحولاتی که در کشور مصر روی داد، ورود این کشوربه محور مقاومت قطعی است.

دراردن نیز شدت اعتراض ها برای قطع روابط با رژیم صهیونیستی افزایش یافته است و این رژیم ناچاراست درصورت بقاء در قدرت از محور سازش خارج شود.

با مشکلاتی که در روابط ترکیه ورژیم صهیونیستی به وجود آمده است به نظر می رسد که باید ورود ترکیه به محور مقاومت را به همراه مصرجشن گرفت. تقویت محور مقاومت منجربه تغییر درائتلاف های منطقه ای خواهد شد که این موضوع آسیب های جدی برای رژیم صهیونیستی درپی خواهد داشت.

منابع وماخذ:

1- پایگاه خبری- تحلیلی ملل نیوز، علت واهمه رژیم صهیونیستی ازخیزش های اسلامی منطقه، مهرماه 1390.

2- جهان نیوز،چرا رژیم صهیونیستی ازبهارعربی منطقه وحشت دارد؟ مهرماه 1390.

3- رضوی،سامان،(1390) پیامد های بیداری اسلامی برای رژیم صهیونیستی، کیهان،شماره 20040.

4- محقق نیا،حامد، (1390)، تأثیرات بیداری اسلامی بررژیم صهیونیستی،مجله سیاسی- راهبردی بصائر، شماره 313.

فاطمه قیاسوندی / دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بین الملل

ادامه مطلب
جمعه 9 تیر 1391  - 11:48 PM

  یک پایگاه خبری عربی در گزارشی تاکید کرد که فساد مالی حاکم بر عربستان سعودی یکی از عوامل ناکامی در اجرای بسیاری از طرح‌های مهم عمرانی در این کشور است.

 
خبرگزاری فارس: فساد حاکم بر عربستان سعودی و تاثیر آن بر اجرای طرح‌های عمرانی

 

 پایگاه خبری میدل ایست آنلاین در گزارشی تاکید کرد که فساد یکی از عوامل ناکامی بسیاری از طرح‌های مهم عمرانی عربستان است. میدل ایست آنلاین در این گزارش به بوستان جهانی ملک عبدالله،‌ پادشاه عربستان سعودی اشاره می‌کند که نمونه‌ای از طرح‌های عمرانی است که با وجود اختصاص بودجه‌های کلان برای ساخت آن، پس از چند سال همچنان در اول راه است.

این پایگاه خبری می‌نویسد: بوستان جهانی ملک عبدالله در غرب شهر ریاض،‌ پایتخت عربستان و در قطعه زمینی به مساحت 2 میلیون متر مربع بزرگ‌ترین بوستان سرپوشیده جهان است که کار ساخت فاز دوم آن از دو سال قبل آغاز شده است، اما اگر دیداری از این بوستان داشته باشیم، می‌بینیم که با وجود اختصاص بودجه کلان، در این 2 سال حتی یک اصله نهال در این زمین پهناور کاشت نشده است.

بر اساس گزارشی رسمی در عربستان که با آغاز فاز دوم طرح در ماه می 2010 منتشر شده بود، بوستان مذکور بزرگ‌ترین طرح زیست محیطی جهان است که قرار بود، در یک دوره 30 ماهه به بهره‌برداری خواهد رسید تا عربستان رکوردی را در ساخت بوستان سبز جهان به نام خود ثبت کند.

از همان زمان مردم عربستان معتقد بودند، چنین طرحی که برای آن صدها میلیارد ریال سعودی هزینه می‌شود، طرحی بی‌فایده است و راهکار درست این است که به جای اجرای چنین طرح عظیمی، ساخت مسکن برای هدیه به فقرای کشور اجرا می‌شد.

این طرح سال‌هاست آغاز و میلیاردها ریال کشور برای آن هزینه شده است، اما جز قطعه زمینی محصور، با گود برداری از چند منطقه و یک تابلو چیز دیگری در آن دیده نمی‌شود تا این سئوال مطرح شود که بودجه اختصاص یافته به این طرح در کجا هزینه شده است و در واقع این مبلغ هنگفت به کجا رفته است؟ سئوالی که در سایه گسترش هر روزه فساد در کشور پاسخ شفافی برای آن نمی‌توان یافت.

یک شهروند عربستانی در این‌باره می‌گوید: وقتی طرحی به این عظمت در پایتخت کشور به چنین سرنوشتی دچار می‌شود، پس طرح‌های عمرانی که در مناطق دوردست قرار دارند، چه سرنوشتی خواهند داشت؟ پاسخ این سئوال با بازدیدی از طرح‌های نیمه تمام شهر طائف قابل دریافت است، طرح‌های بزرگی چون منطقه گردشگری ملک عبدالله، فرودگاه بین المللی طائف و تونل بزرگراه مکه - طائف که همچنان مردم در انتظار بهره برداری از آنها هستند.

ادامه مطلب
جمعه 9 تیر 1391  - 11:21 PM

  نشست ریو+20 به محلی برای محاکمه کشورهای بزرگی مبدل شد که با ادعای صنعتی بودن و توسعه، از یک سو، فضای توسعه را برای سایر کشورها از میان برده اند و از سوی دیگر، با ادعای توسعه، نابودی محیط زیست را رقم زده اند.

 
خبرگزاری فارس: نگاهی بر نشست ریو+20و پیام های آن

 

 بصیرت، نشست ریو+20 به محلی برای محاکمه کشورهای بزرگی مبدل شد که با ادعای صنعتی بودن و توسعه، از یک سو، فضای توسعه را برای سایر کشورها از میان برده اند و از سوی دیگر، با ادعای توسعه، نابودی محیط زیست را رقم زده اند. این کشورها نه تنها به تعهدات خود پایبند نبوده اند، بلکه با اقدامات سلطه گرایانه، عملاً ...

رویکرد واحد جهانی در مقابله با نظام سلطه

نشست دو روزه در ارتباط با محیط زیست و فقر موسوم به نشست «ریو + 20 » از چهارشنبه 13 خرداد تا جمعه 2 تیر، در شهر «ریو دو ژانیروی» برزیل، با حضور سران تعدادی از کشورها، از جمله، رئیس جمور کشورمان برگزار شد. این رویداد مهم، 20 سال پس از برگزاری نخستین نشست «زمین» بار دیگر با حضور نمایندگانی از 191 کشور برگزار شد. در نشست 20 سال پیش کشورهای شرکت کننده وعده دادند با تغییرات جوی، کویرزایی و انقراض گونه های جانوری مبارزه کنند. نشست کنونی در حالی برگزار شد که محور آن را توسعه پایدار و حفظ محیط زیست تشکیل می داد، چنانکه در بیانیه پایانی نشست رهبران جهان مصوباتی را در راستای ریشه کنی فقر و تضمین آینده ای پایدار برای کره زمین به تصویب رساندند. در بیانیه پایانی ریو +20، کشورهای مختلف جهان بر تعهدات خود در قبال توسعه پایدار در کره زمین تأکید کرده و خواستار آن شدند که همه اعضای جامعه جهانی در حرکتی هماهنگ برای ایجاد آینده ای تلاش کنند که از نظر اقتصادی، سیاسی و زیست محیطی هم برای نسل کنونی و هم برای نسل های آینده کاملاً پایدار باشد.

اهمیت نشست

نشست ریو +20 در شرایطی با محوریت محیط زیست و توسعه پایدار برگزار شد که در کنار اهمیت این مولفه ها برای ساختن جهانی ایده آل برای بشریت، نوع مواضع کشورها در این نشست امری قابل توجه است. آنچه در این نشست بیش از هر چیز ملموس بود، رویکرد اکثر کشورها به انتقادهای صریح و تند به عملکردهای کشورهای بزرگ بود. به عبارتی دیگر می توان گفت: این نشست به محلی برای محاکمه کشورهای بزرگی مبدل شد که با ادعای صنعتی بودن و توسعه، از یک سو، فضای توسعه را برای سایر کشورها از میان برده اند و از سوی دیگر، با ادعای توسعه، نابودی محیط زیست را رقم زده اند. این کشورها نه تنها به تعهدات خود پایبند نبوده اند، بلکه با اقدامات سلطه گرایانه، عملاً محیط زیست و توسعه پایدار را برای سایر ملت ها نابود ساخته اند. با توجه به این شرایط، حاضران در نشست برزیل با انتقاد و هشدار به کشورهای بزرگ، خواستار پایبندی آنها به تعهدات بین المللی شدند، چنانکه در بیانیه پایانی نشست ریو +20، بر ضرورت رعایت اصولی که 20 سال پیش در نشست سران زمین در همین شهر تصویب شده بود، تأکید کردند و در این میان، بیشتر از هر چیز، رعایت اصل مسئولیت پذیری مشترک اما مختلف همه اعضای جامعه بین المللی را که تقاضای اساسی کشورهای در حال توسعه بود، خواستار شدند. این نشست نشان داد که جهان نه تنها در حوزه نظامی، سیاسی و اقتصادی در برابر آمریکا قرار گرفته، بلکه در حوزه توسعه و حتی محیط زیست نیز به صف آرایی در برابر کشورهای بزرگ به ویژه کشورهای غربی روی آورده و خواستار پایان سلطه گری ها و انحصارطلبی های این کشورها بر جهان است.

ایران و نشست ریو

نکته مهم دیگر در نشست ریو، حضور دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران بود. رئیس جمهور که برای دیدار از بولیوی، برزیل و ونزوئلا راهی آمریکای لاتین شده بود، با حضور در نشست ریو+20 به تشریح مواضع ایران پرداخت. این نشست فرصتی دیگر بود تا ایران بتواند دیدگاه های خود را در زمینه توسعه پایدار و محیط زیست ارائه کند. نکته اساسی آنکه، ایران با این حضور از یک سو بار دیگر کشورهای بزرگ را به چالش کشیده و نقابی دیگر از چهره ضدبشری آنها برداشته و از سوی دیگر، این حضور و استقبال کشورها از آن، نشان داد که ادعای غرب مبنی بر انزوای جهانی ایران امری واهی بوده است و جهان نمی تواند نقش و جایگاه ایران را در معادلات جهانی نادیده بگیرد. به هر تقدیر می توان گفت که نشست برزیل در بحث کلان، نشانه ای دیگر بر رویارویی جهانی با سلطه گری و زیاده طلبی کشورهای بزرگ به ویژه آمریکا بود و در نگاهی دیگر، زمینه ای برای بیان دیدگاه های ایران در قبال مسائل مهم جهانی و نیز آشکارتر شدن نقش ایران در معادلات جهانی فراهم کرد که می تواند دستاوردهای بسیاری برای ایران به همراه داشته باشد.

ادامه مطلب
جمعه 9 تیر 1391  - 11:20 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 156

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6409543
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی