کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
   كد خبر: 9773 چهارشنبه، 27 خرداد 1394 - 16:51
 
به گزارش روضه نيوز؛
زيارت امام حسين در ماه رمضان
 
زيارت امام حسين (ع) از اعمالي است كه در اكثر اوقات و ايام سال بدان اشاره شده و فضائل زيادي براي آن ذكر شده است. در ماه رمضان هم روايات و اعمالي ذكر شده است.
  

  روضه نيوز؛شهاب الدين جعفري/ شيخ عباس قمي در مفاتيح الجنان ضمن زيارات امام حسين (ع) تحت عنوان زيارت چهارم از زيارات مخصوص امام حسين (ع) به فضائل زيارت ايشان در ايام ماه مبارك رمضان اشاره نموده و با ذكر متن زيارت اين مطالب را مي‌آورند:بدون عكس

... چهارم زيارت شب‌هاي قدر است بدان كه احاديث در فضيلت زيارت امام حسين (ع) در ماه مبارك رمضان خصوص شب اول و نيمه و آخر آن و در خصوص شب قدر بسيار است و از حضرت امام محمدتقي (ع) نقل شده است كه هر كه زيارت كند امام حسين (ع) را در شب بيست و سوم ماه رمضان و آن شبى است كه اميد هست شب قدر باشد و در آن شب هر امر محكمى جدا و مقدر مى‌شود مصافحه كنند با او روح بيست‌وچهار هزار ملك و پيغمبر كه همه رخصت مى‏‌طلبند از خدا در زيارت آن حضرت در اين شب ۱ و در حديث معتبر ديگر از حضرت صادق (ع) مروى است كه چون شب قدر مى‌‏شود منادى از آسمان هفتم از بطنان عرش ندا مى‌‏كند كه حق‌تعالى آمرزيد هر كه را كه به زيارت قبر حسين (ع) آمده۲ و در روايت است كه هر كه شب قدر نزد قبر آن حضرت باشد و دو ركعت نماز گزارد نزد آن حضرت يا آنچه ميسر شود و از حق‌تعالي سؤال كند بهشت را و پناه برد از آتش حق‌تعالي به او عطا فرمايد سؤال او را و پناه دهد او را از آتش۳ و ابن قولويه از حضرت صادق (ع) روايت كرده كه هر كه زيارت كند قبر امام حسين (ع) را در ماه رمضان و بميرد در راه زيارت از براى او عرض و حسابى نخواهد بود و به او بگويند كه داخل بهشت شو بدون خوف و بيم۴ و اما الفاظى كه زيارت كرده مى‌‏شود حضرت امام حسين (ع) به آن در ليله‌قدر پس چنان است كه شيخ مفيد و محمد بن المشهدى و ابن طاووس و شهيد -رحمهم الله- در كتب مزار ذكر نموده‌‏اند و آن زيارت را مختص به اين شب و عيدين يعنى روز عيد فطر و قربان قرار داده‏‌اند و شيخ محمد بن المشهدى به اسناد معتبر خود آن را از حضرت صادق (ع) روايت كرده و گفته كه آن حضرت فرمودند وقتي‌كه اراده كردى زيارت كنى ابي‌عبدالله الحسين (ع) را پس برو به مشهد آن حضرت بعد از آنكه غسل كرده باشى و پوشيده باشى پاكيزه‏‌ترين جامه‏‌هاى خود را پس چون ايستادى نزد قبر آن حضرت پس‌روي خود را به‌جانب آن حضرت كن و قبله را ميان دو كتف خود قرار ده و بگو

 

السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ اميرالمؤمنين‏

 سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى فرزند اميرالمؤمنين

السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الصِّدِّيقَهِ الطَّاهِرَهِ فَاطِمَهَ سَيِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ‏

 سلام بر تو اى پسر صديقه طاهره فاطمه زهرا بزرگ زنان اهل عالم

السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ يَا أَبَا عبدالله وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ‏

 سلام بر تو اى آقاى من اى اباعبدالله سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد

أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاَهَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاهَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ

 گواهى مى ‏دهم كه تو نماز را بپا داشتى و زكات به مستحقان دادى و امت را امر به معروف و نهى از منكر كردى

وَ تَلَوْتَ الْكِتَابَ حَقَّ تِلاَوَتِهِ وَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ صَبَرْتَ عَلَى الْأَذَى فِي جَنْبِهِ مُحْتَسِباً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ‏

 و كتاب خدا را به حق و حقيقت تلاوت فرمودى و در راه دين خدا حق جهاد و كوشش را به حد كمال فرمودى و بر اذيت و آزار امت صبر كردى و خالص براى طرفدارى دين خدا مراقبت كامل تمام عمر تا هنگام رحلت و شهادت فرمودى

أَشْهَدُ أَنَّ الَّذِينَ خَالَفُوكَ وَ حَارَبُوكَ وَ الَّذِينَ خَذَلُوكَ وَ الَّذِينَ قَتَلُوكَ مَلْعُونُونَ عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِ‏

 گواهى مى‏ دهم كه آنان كه با تو به مخالفت و جنگ برخاستند و آنان كه تو را يارى نكردند و آنان كه تو را شهيد كردند همه به زبان پيغمبر امى لعن شدند

وَ قَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى لَعَنَ اللَّهُ الظَّالِمِينَ لَكُمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ ضَاعَفَ عَلَيْهِمُ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ‏

 و زيان و خوارى بر كسانى كه به شما افتراء بستند خدا لعنت كند آنان كه در حق شما ظلم و ستم كردند از خلق اولين و آخرين بر همه لعنت ابد و عذابشان مضاعف شديد و دردناك باد

أَتَيْتُكَ يَا مَوْلاَيَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّكَ مُوَالِياً لِأَوْلِيَائِكَ‏

 اى آقاى من اى فرزند رسول خدا با معرفت به حق امامتت و خلافتت بدين درگاه به زيارت حضرتت آمده‏ ام و دوست با دوستانت

مُعَادِياً لِأَعْدَائِكَ مُسْتَبْصِراً بِالْهُدَى الَّذِي أَنْتَ عَلَيْهِ عَارِفاً بِضَلاَلَهِ مَنْ خَالَفَكَ فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ‏

 و دشمن با دشمنان توأم و بدان راه هدايت و ايمان كه تو بر آن بودى بصير و معتقدم و عارف و واقفم به گمراهى مخالفانت پس مرا نزد خدا شفاعت فرما پس بچسبان خود را بر قبر و روى خود را بر آن گذار پس مى ‏روى به جانب سر مقدس و مى ‏گويى‏

السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّهَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ‏

 سلام بر تو اى حجت خدا در همه زمين و آسمان

صَلَّى اللَّهُ عَلَى رُوحِكَ الطَّيِّبِ وَ جَسَدِكَ الطَّاهِرِ وَ عَلَيْكَ السَّلاَمُ يَا مَوْلاَيَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ‏

 درود خدا بر روح پاك و جسم مطهرت باد و بر تو سلام باد اى آقاى من و درود و رحمت و بركات خداى بر تو باد

 

پس بچسبان خود را به قبر و ببوس آن را و بگذار صورت خود را بر آن و بگرد به جانب سر پس دو ركعت نماز زيارت گزار و نماز كن بعد از آن دو ركعت آنچه ميسر شود ترا پس از آن برو به سمت پا و زيارت كن على بن الحسين عليهمالسلام را و بگو

السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ وَ ابْنَ مَوْلاَيَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ‏

 سلام بر تو اى آقاى من فرزند آقاى من (اى على بن الحسين) رحمت و بركات خدا بر تو باد

لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ ضَاعَفَ عَلَيْهِمُ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ‏

 خدا لعنت كند آن‌كس را كه در حق تو ظلم و ستم كرد و خدا لعنت كند آن‌كس كه تو را به قتل رسانيد خدا عذاب دردناك او را مضاعف و شديد گرداند و دعا كن به آنچه مى‏ خواهى پس زيارت كن شهدا را در حالى كه ميل كنى از سمت پا به طرف قبله پس بگو

السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الصِّدِّيقُونَ السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الشُّهَدَاءُ الصَّابِرُونَ‏

 سلام بر شما اى راست‌گويان با ايمان كامل سلام بر شما اى شهيدان راه خدا كه صبر و شكيبايى كرديد

أَشْهَدُ أَنَّكُمْ جَاهَدْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ صَبَرْتُمْ عَلَى الْأَذَى فِي جَنْبِ اللَّهِ‏

 گواهى مى ‏دهم كه شما در راه خدا جهاد كرديد و بر هر رنج و بلا صبر و تحمل نموديد

وَ نَصَحْتُمْ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ حَتَّى أَتَاكُمُ الْيَقِينُ أَشْهَدُ أَنَّكُمْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّكُمْ تُرْزَقُونَ‏

 در طرفدارى دين خدا و در راه رضاى خدا و رسولش هميشه نصيحت و خيرخواهى كرديد تا هنگام شهادت و رحلت از دنيا گواهى مي‌دهم كه شما زنده ابديد نزد خدا و به رزق آسمانى متنعم شديد

فَجَزَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الْإِسْلاَمِ وَ أَهْلِهِ أَفْضَلَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ وَ جَمَعَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي مَحَلِّ النَّعِيمِ‏

 پس خدا از اسلام و اهل اسلام به شما پاداش بهترين نيكوكاران عالم را عطا فرمايد و بين ما و شما در محل نعمت ابد جمع گرداند

 

پس مى ‏روى به زيارت عباس بن اميرالمؤمنين (ع) همين‌كه رسيدى آنجا و ايستادى نزد آن جناب بگو

السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ اميرالمؤمنين السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ‏

 سلام بر تو اى پسر اميرالمؤمنين سلام بر تو اى بنده شايسته مطيع فرمان خدا و رسول خدا

أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ (جَاهَدْتَ وَ) نَصَحْتَ وَ صَبَرْتَ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ‏

 گواهى مى ‏دهم كه تو در راه خدا جهاد كردى و نصيحت و خيرخواهى در همه عمر تا هنگام رحلت و شهادتت فرمودى و صبر ورزيدى

لَعَنَ اللَّهُ الظَّالِمِينَ لَكُمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ أَلْحَقَهُمْ بِدَرْكِ الْجَحِيمِ‏

 خدا ظالمان در حق شما را از خلق اولين و آخرين لعنت كند و آن‌ها را به قعر دوزخ درافكن

پس نماز مستحب است كه در مسجد آن جناب هر چه خواهد و بيرون رود۵

 

 ۲. بخشي از فضائل نقل شده براي زيارت ايشان در اين ايام از كتب روايي:

۲-۱. [إقبال الأعمال‏] عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ الشَّيْبَانِيِّ بِإِسْنَادِهِ مِنْ كِتَابِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ الْوَاحِدِ النَّهْدِيِّ فِي حَدِيثٍ يَقُولُ فِيهِ عَنِ الصَّادِقِ (ع) أَنَّهُ قِيلَ لَهُ فَمَا تَرَى لِمَنْ حَضَرَ قَبْرَهُ يَعْنِي الْحُسَيْنَ (ع) لَيْلَهَ النِّصْفِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَالَ بَخْ بَخْ مَنْ صَلَّى عِنْدَ قَبْرِهِ لَيْلَهَ النِّصْفِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عَشْرَ رَكَعَاتٍ مِنْ بَعْدِ الْعِشَاءِ مِنْ غَيْرِ صَلَاهِ اللَّيْلِ يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَهٍ بِفَاتِحَهِ الْكِتَابِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ عَشْرَ مَرَّاتٍ وَ اسْتَجَارَ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ كَتَبَهُ اللَّهُ عَتِيقاً مِنَ النَّارِ وَ لَمْ يَمُتْ حَتَّى يُرَى فِي مَنَامِهِ مَلَائِكَهً يُبَشِّرُونَهُ بِالْجَنَّهِ وَ مَلَائِكَهً يُؤْمِنُونَهُ مِنَ النَّارِ۶

 ترجمه: به امام صادق (ع) عرضه شد كه: چه مي‌بينيد براي كسي كه حاضر شود در كنار قبر ايشان يعني حسين (ع) شب نيمه ماه رمضان؟ پس حضرت فرمودند: به‌به (خوش به حال آن‌كسي كه) ده ركعت نماز گزارد نزد قبر ايشان در شب نيمه ماه رمضان بعد از نماز عشاء به‌جز نوافل شب كه در هر ركعت از آن سوره حمد را با ده مرتبه سوره توحيد (قل هو الله احد) و سپس به خداوند از آتش پناه برد؛ خداوند او را از آزادشدگان از آتش قرار مي‌دهد و نمي‌ميرد تا اينكه در خوابش فرشتگاني كه او را به بهشت بشارت مي‌دهند و فرشتگاني كه از آتش امانش مي‌دارند را ببيند.

 ۲-۲. عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ عَنْ أَبِي عبدالله (ع) قَالَ إِذَا كَانَ لَيْلَهُ الْقَدْرِ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ نَادَى مُنَادٍ تِلْكَ اللَّيْلَهَ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ غَفَرَ لِمَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَيْنِ (ع) فِي هَذِهِ اللَّيْلَه ۷

ترجمه: امام صادق (ع) فرمودند: هنگامي كه شب قدر مي‌شود كه در آن شب هر امري بر اساس حكمت الهي تدبير مي‌شود؛ آن شب منادي از درون عرش ندا سر مي‌دهد كه همانا خداوند تعالي آمرزيده است براي آن‌كس كه نزد قبر حسين (ع) آمده در اين شب!  

 ۲-۳. عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْفَضْلِ قَالَ سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ‏ مُحَمَّدٍ عليهم السلام يَقُولُ مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ (ع) فِي شَهْرِ رَمَضَانَ وَ مَاتَ فِي الطَّرِيقِ لَمْ يُعْرَضْ وَ لَمْ يُحَاسَبْ وَ يُقَالُ لَهُ ادْخُلِ الْجَنَّهَ آمِنا۸

ترجمه: از محمّد بن مروان روايت شده كه گفت: محمّد بن الفضل مى‏ گويد: از حضرت جعفر بن محمّد (ع) شنيدم كه مى ‏فرمودند: كسى كه قبر حضرت امام حسين (ع) را در ماه رمضان زيارت كند و در راه فوت شود در معرض عتاب و خطاب او را نياورده و نسبت به اعمالش محاسبه صورت نگرفته بلكه، به او گفته مى‏شود: داخل بهشت شو در حالى كه در امان هستى‏.

۴-۲.عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ فَيْضِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عليهما السلام أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ زِيَارَهِ الْحُسَيْنِ (ع) فَقِيلَ لَهُ هَلْ فِي ذَلِكَ وَقْتٌ أَفْضَلُ مِنْ وَقْتٍ فَقَالَ زُورُوهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ فِي كُلِّ وَقْتٍ وَ فِي كُلِّ حِينٍ فَإِنَّ زِيَارَتَهُ (ع) خَيْرُ مَوْضُوعٍ فَمَنْ أَكْثَرَ مِنْهَا فَقَدِ اسْتَكْثَرَ مِنَ الْخَيْرِ وَ مَنْ قَلَّلَ قُلِّلَ لَهُ وَ تَحَرَّوْا بِزِيَارَتِكُمُ الْأَوْقَاتَ الشَّرِيفَهَ فَإِنَّ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَهَ فِيهَا مُضَاعَفَهٌ وَ هِيَ أَوْقَاتُ مَهْبِطِ الْمَلَائِكَهِ لِزِيَارَتِهِ قَالَ فَسُئِلَ عَنْ زِيَارَتِهِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَالَ مَنْ جَاءَهُ (ع) خَاشِعاً مُحْتَسِباً مُسْتَقِيلًا مُسْتَغْفِراً فَشَهِدَ قَبْرَهُ فِي إِحْدَى ثَلَاثِ لَيَالٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَوَّلِ لَيْلَهٍ مِنَ الشَّهْرِ وَ لَيْلَهِ النِّصْفِ وَ آخِرِ لَيْلَهٍ مِنْهُ تَسَاقَطَتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ وَ خَطَايَاهُ الْحَدِيثَ وَ فِيهِ ثَوَابٌ جَزِيلٌ ۹

ترجمه: از امام باقر (ع) درباره زيارت امام حسين (ع) پرسيده شد و عرض كردند: آيا در مورد زيارت ايشان، زماني برتر از زماني ديگر وجود دارد؟ فرمودند: زيارت كنيد ايشان را كه دود خداوند بر او باد؛ در هر زمان و هر آني. چراكه زيارت ايشان بهترين چيز است، پس هر كه بيشتر مبادرت به آن كند، در نتيجه خير بيشتري جمع نموده و هر كه كمتر، پس برايش كمتر است (از خير) و انتخاب كنيد براي زيارتتان ايام و اوقات شريفه و مبارك را. چراكه اعمال نيك در آن اوقات مضاعف‌اند و آن زمان‌ها هنگامه نزول ملائكه براي زيارت ايشان است. سپس از زيارت ايشان در ماه رمضان سؤال شد. در پاسخ فرمودند: هركه نزد ايشان بيايد در حالي كه خاشع و شكيبا و اميدوار به پاداش باشد و اظهار پشيماني كند و طلب آمرزش نمايد و در اين حال نزد قبر ايشان حاضر شود؛ در يكي از شب‌هاي از ماه رمضان كه شب اول و نيمه و شب آخر ماه باشند؛ گناهان و خطاهايش از او ساقط مي‌گردند (و ادامه حديث كه در آن ثواب‌هاي زيادي آورده شده)

 ۲-۵. عَنْ زَيْدٍ أَبِي أُسَامَهَ عَنْ أَبِي عبدالله (ع) قَالَ فِي هَذِهِ الْآيَهِ فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ قَالَ هِيَ لَيْلَهُ الْقَدْرِ يُقْضَى فِيهَا أَمْرُ السَّنَهِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ هِيَ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَمَنْ أَدْرَكَهَا أَوْ قَالَ شَهِدَهَا عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (ع) يُصَلِّي عِنْدَهُ رَكْعَتَيْنِ أَوْ مَا تَيَسَّرَ لَهُ وَ سَأَلَ اللَّهَ الْجَنَّهَ وَ اسْتَعَاذَ بِهِ مِنَ النَّارِ آتَاهُ اللَّهُ مَا سَأَلَ وَ أَعَاذَهُ مِمَّا اسْتَعَاذَ مِنْهُ الْحَدِيثَ وَ فِيهِ ثَوَابٌ عَظِيمٌ ۱۰

ترجمه: امام صادق (ع) ذيل آيه فيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكيم‏۱۱ (در آن شب هر امرى بر اساس حكمت (الهى) تدبير و جدا مى‏ گردد) فرمودند: آن شب قدر است كه در آن امور سال تقدير و قضا مي‌شود تا اينكه فرمودند: و آن شب (شب قدر) در ده شب پاياني ماه رمضان است. هركس آن را درك كند (اينكه فرمود حاضر شود) نزد قبر حسين (ع) و نزد ايشان دو ركعت يا هرچه مي‌تواند نماز گزارد، از خداوند بهشت را طلب نمايد و به او از آتش پناه ببرد؛ خداوند آنچه را طلب نموده به او بدهد و از آنچه پناه خواسته، پناه دهد (و ادامه حديث كه در آن ثواب بسياري آورده شده)

 

 ۲-۶. عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي (ع) فِي حَدِيثٍ قَالَ مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ (ع) لَيْلَهَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ هِيَ اللَّيْلَهُ الَّتِي يُرْجَى أَنْ تَكُونَ لَيْلَهَ الْقَدْرِ وَ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ صَافَحَهُ أَرْبَعَهٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ نَبِيٍّ كُلُّهُمْ يَسْتَأْذِنُ اللَّهَ فِي زِيَارَهِ الْحُسَيْنِ (ع) فِي تِلْكَ اللَّيْلَهِ ۱۲

ترجمه: حضرت عبدالعظيم حسني از امام محمدتقي (ع) در حديثي نقل نموده كه فرمودند: كسي كه زيارت نمايد حسين (ع) را در شب بيست و سوم ماه رمضان و آن شبي است كه اميد مي‌رود شب قدر باشد و در آن شب هر امري تقدير و جدا مي‌شود، بيست‌وچهار هزار ملك و نبي او با او دست مي‌دهند (مصافحه مي‌كنند) كه تمامي آن‌ها از خداوند اجازه زيارت حسين (ع) را در آن شب طلب مي‌نمايند.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عبدالله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عبدالله رَحِمَكَ اللَّهُ يَا أَبَا عبدالله لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ لَعَنَ

 

 


پي نوشت

۱. اصل حديث در قسمت دوم ذكر شده است. (۶-۲)

۲. اصل حديث در قسمت دوم ذكر شده است. (۲-۲)

۳. اصل حديث در قسمت دوم ذكر شده است. (۵-۲)

۴. اصل حديث در قسمت دوم ذكر شده است. (۳-۲)

۵. مفاتيح‌الجنان / زيارت چهارم از زيارات مخصوص امام حسين (ع) ص: ۴۴۵ // بحارالانوار ج: ۹۸ ص: ۳۵۰//

۶. وسائل‏الشيعه ج: ۸ ص: ۲۵ و بحارالانوار ج: ۹۸ ص: ۳۵۰ به نقل از إقبال‏الأعمال ص: ۱۵۱

۷. وسائل‏الشيعه ج: ۱۴ ص: ۴۷۲

۸. كامل الزيارات، ص: ۳۳۱

۹. وسائل‏الشيعه ج: ۱۴ ص: ۴۷۳

۱۰. وسائل‏الشيعه ج: ۱۴ ص: ۴۷۴

۱۱. (۴۴) الدخان: ۴

۱۲. وسائل‏الشيعه ج: ۱۴ ص: ۴۷۴

۱۳. كامل الزيارات، ص: ۲۰۵

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: زيارت امام حسين در ماه رمضان،
ادامه مطلب
 

دعاي روز اول ماه رمضان

 

 

   
 
   

 

 

اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِيَامِى فِيهِ صِيَامَ الصَّائِمِينَ وَ قِيَامِى فِيهِ قِيَامَ الْقَائِمِينَ وَ نَبِّهْنِى فِيهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِينَ وَ هَبْ لِى جُرْمِى فِيهِ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ وَ اعْفُ عَنِّى يَا عَافِيا عَنِ الْمُجْرِمِينَ.

 

 


 

 

 

خدايا قرار بده روزه مرا در آن روزه‌داران واقعى و قيام و عبادتم در آن قيام شب‌زنده‌داران و بيدارم نما در آن از خواب بى‌خبران و ببخش به من جنايتم را در اين روز اى معبود جهانيان و در‌گذر از من اى بخشنده جنايات‌كاران.

 


شرح دعاي روز اول ماه مبارك رمضان 

    “اللهم اجعل صيامي فيه صيام الصائمين و قيامي فيه قيام القائمين و نبهني فيه عن نومه الغافلين وهب لي جرمي فيه يا اله العالمين واعف عني يا عافيا عن المجرمين.”“خدايا روزه مرا در اين روز (و در هر روزه ماه مبارك رمضان) مانند روزه روزه داران حقيقي كه (مقبول درگاه تست) قرار ده و اقامه نمازم را (و يا برپا داشتن هر كار خيري را) مانند نمازگزاران واقعي (مانند برپا دارنده هر كار خيري) مقرر فرما و مرا از خواب غفلت و غافلان (از ياد تو) هوشيار و بيدار ساز و هم در اين روز گناهم و جرمم را ببخش اي خداي عالميان و زشتيهايم را عفو فرما اي عفو كننده مجرمان”
    1- اللهم اجعل صيامي فيه صيام الصائمين” “خدايا روزه مرا در اين روز مانند روزه روزه داران واقعي قرار ده”
    حال مي خواهيم بدانيم “صيام الصائمين” يعني چه؟ براي درك اين موضوع اشاره مي نماييم به حديثي گرانقدر از پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله) كه فرمودند: “اذاغتاب الصائم افطر(1)“ يعني “هرگاه روزه دار غيبت كند روزه اش را خورده است” و در حديث ديگري مي فرمايند: “منغتاب امرا مسلما بطل صومه و نقض و وضوه”(2) يعني “هر كه غيبت مسلماني را نمايد روزه و وضويش باطل مي گردد. كه از اين دو حديث گرانبها در مي يابيم كه روزه فقط با گرسنگي و تشنگي كشيدن محقق نمي گردد و غير از موارد ذكر شده در رساله عمليه كه باعث ابطال روزه مي گردد، عوامل ديگري چون غيبت نيز روزه فرد مسلمان را باطل مي نمايد و از اين رو روزه واقعي روزه اي است كه بايد در آن تمام اعضا و جوارح انسان روزه دار باشد. به طوري كه فرد روزه دار بايد از تمام اعمال قبيح چون (غيبت، فحش و ناسزا، خشم و غضب، نگاه به نامحرم و...) دوري نمايد. چنانچه امام صادق عليه السلام نيز در حديثي چنين مي فرمايند كه: “پدرم فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله از زني روزه دار شنيد كه به كنيزش فحش مي داد پس دستور داد طعامي حاضر نمودند و به آن زن فرمود: بخور، پاسخ داد: اي رسول خدا! من روزه ام، آنگاه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: “كيف تكونين صائمه وقد سببت جاريتك؟ ان الصوم ليس من الطعام و الشراب و انما جعل الله ذلك حجابا عن سواهما من الفواحش من الفعل و القول يفطر الصائم ما اقل الصوام و اكثر الجواع”(3) يعني “تو چه روزه داري كه به كنيزت فحش دادي؟ به راستي كه روزه، خودداري از خوردن و آشاميدن نمي باشد، فقط و فقط خداوند آن را (روزه را) به عنوان مانعي از ساير زشتي هاي گفتاري قرار داده است، زشتيهايي كه روزه روزه دار را مي شكند (باطل مي كند) چقدر روزه داران (حقيقي) اندك و گرسنگان فراوانند” و نيز در حديث ديگر از امام صادق عليه السلام منقول است كه فرمودند: “اذا صمت فليصم سمعك و بصرك و شعرك و عدد اشياء غير هزار و قال لا تكونن يوم صومك كيوم فطرك” يعني “هرگاه روزه گرفتي پس بايد گوش و چشم و موي تو نيز روزه باشد و امام عليه السلام غير از اينها چيزهاي ديگري را نيز بر شمرد و فرمود: نبايد روزي كه روزه هستي با روزي كه روزه نيستي يكسان باشد” پس همان طوري كه در احاديث بالا ذكر شد هر كسي كه فقط از روزه و روزه داري گرسنگي و تشنگي بكشد و از اعمال قبيحي چون دروغ، غيبت و ... اجتناب ننمايد يقينا روزه اش باطل شده و جزء روزه داران واقعي محسوب نمي گردد و صيامش جزء صيام و صائمين قرار نمي گيرد و اين امر ما را ملزم مي دارد كه در روز اول ماه مبارك رمضان اولين چيزي كه از خداوند درخواست نماييم اين باشد كه به ما توفيق عنايت كند كه روزه ما جزء روزه هاي حقيقي و واقعي قرار گيرد.
    2- و قيامي فيه قيام القائمين (و اقامه نمازم را مانند نمازگزاران واقعي (برپا داشتن هر كار خير را مانند برپا دارندگان كار خير قرار دهد.) حال در اينجا مي خواهيم بدانيم كه قيام قائمين يعني چه؟ در اينجا منظور از قيام شايد اقامه نماز و يا به عبارت ديگر هر نوع برخاستي كه امر خيري در آن باشد، همانند (بيداري در سحرهاي ماه رمضان براي سحري خوردن و يا دعا و مناجات نمودن، افطار نمودن روزه، كمك نمودن به مستمندان و...) كه همه اينها نوعي قيام مي باشد كه بايد به صورت قيام القائمين صورت پذيرد و در مفهومي واضح تر قيام ما براي آنكه جزء قيام القائمين قرار گيرد بايد فقط هدف و قصد و نيت، رضاي خداوند باشد يعني اراده هر كاري را نموديم فقط رضاي خدا را در نظر بگيريم، پس قيام القائمين به پا خاستن كساني كه رضاي خداوند را در نظر مي گيرند مي باشد و ما نيز در اين روز از خداوند مي خواهيم كه برخاستن ما را چه براي اقامه نماز و يا هر كار خيري جزء برخاست كساني قرار دهد كه فقط رضاي خداوند را مي طلبد و...
    3- (و بنهني فيه عن نومه الغافلين( ) و مرا از خواب غافلان (از ياد تو) هشيار و بيدار نما) در (لياقت از دعا) از خداوند مي خواهيم كه ما را از خواب غفلت بيدار نمايد كه در اينجا جا دارد كه به حديثي اشاره كنيم كه در آن امير مومنان حضرت علي عليه السلام در نامه اي به يكي از صحابه خويش مي نويسد “فتدارك مابقي من عمرك ولا تقل غدا بعد غد فانما هلك من كان قبلك با قامتهم علي الاماني و التسويف حتي اقامهم امرالله بغته و هم غافلون فنقلوا علي اعوادهم الي قبورهم المظلمه الضيقه و قد اسلمهم الا و لا دوا الاهرن” (4) يعني “پس باقيمانده عمرت را درياب و نگو فردا بعد از فردا (چنين خواهم نمود) همانا انسانهاي قبل از تو به خاطر آرزوها و به تاخير انداختنها هلاك شدند تا ناگهان امر خداوند (يعني مرگشان) فرا رسيد و آنها غافل بودند، پس بر روي چوبهايشان (تابوتهايشان) به سوي قبرهاي تاريك و تنگ خود منتقل شدند و فرزندان و خويشاوندانشان آنها را تسليم (گور) نمودند” پس در اينجا در مي يابيم كه اكثر انسانها در خواب غفلت بسر مي بردند، خوابي كه انسان را از معبود و پروردگار خويش جدا مي سازد، خوابي كه چشمان انسان در آن باز است اما دل انسان واقعيتها را نمي بيند. پس در اين روز از خداوند مي خواهيم كه ما را از خواب غفلتي كه انسان را به هلاكت و نابودي مي كشاند بيدار نموده و نجات بخشد...”
    4-“وهب لي جرمي فيه يا اله العالمين...” “ و هم در اين روز جرم و گناهم را ببخش اي خداي عالميان”
    همان طور كه در روايات متعدد آمده است گناهان انسان يكي از موانع و حجابهاي بين رابطه انسان و پروردگار است به طوري كه اگر انسان معصيت پروردگار خويش را انجام دهد آن گاه است كه از دستور شيطان پيروي و از دستور پروردگار خويش سرپيچي نموده است كه همين امر باعث مي گردد كه بنده حجابي بين خود و پروردگار خويش ايجاد نمايد پس در ادامه دعا از خداوند مي خواهيم كه جرم و گناهان ما را در اين روز ببخشايد و خود خداوند نيز در قرآن مي فرمايد: “و من يغفر الذنوب الا الله”(5) يعني “جز خداوند چه كسي گناهان ما را مي بخشايد” پس ما نيز از خداوند مي خواهيم و مي گوييم كه جرم و گناهان ما را ببخش اي خداوند عالميان”...
    5- “واعف عني يا عافيا عن المجرمين” “و عفو نما مرا اي عفو كننده مجرمان”
    همان طوري كه در قسمت قبل دعا از خداوند درخواست بخشش جرم و گناهان خود را درخواست نموديم، مي دانيم كه لازمه آن عفو و گذشت و رحمت خداوند مي باشد كه در ادامه دعا از ذات اقدس الهي مي خواهيم كه ما را عفو نمايد به طوري كه سابقه عفو و گذشت خداوند از مجرمان و گناهكاران را در روايات و احاديث اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام شنيده ايم و در قرآن نيز خداوند متعال اين گونه به بندگان خويش مي آموزد تا بگوييم: “واغف عنا و اغفرلنا و ارحمنا انت مولنا فانصرنا علي القوم الكفرين”(6) يعني “و عفو نما از ما (گناهانمان را) و بيامرز براي ما و رحم نما بر ما (به طوري كه) تو مولا و پروردگار ما هستي پس ياري و پيروز نما مارا بر عليه قوم كافر”
    ان شاءالله كه تابع باشيم
    پي نوشتها:
    1- عوالي اللآلي ج1، ص 263 و حديث 53
    2- الفقيه، ج4، ص 15
    3- اصول كافي، ج4، ص 87
    4- اصول كافي، ج4، ص 87
    5- 136 آل عمران
    6- 286 سوره بقره

br نوشته شده در تاريخ ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز اول ماه رمضان،
ادامه مطلب
 

دعاي روز اول ماه رمضان

 

 

   
 
   

 

 

اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِيَامِى فِيهِ صِيَامَ الصَّائِمِينَ وَ قِيَامِى فِيهِ قِيَامَ الْقَائِمِينَ وَ نَبِّهْنِى فِيهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِينَ وَ هَبْ لِى جُرْمِى فِيهِ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ وَ اعْفُ عَنِّى يَا عَافِيا عَنِ الْمُجْرِمِينَ.

 

 


 

 

 

خدايا قرار بده روزه مرا در آن روزه‌داران واقعى و قيام و عبادتم در آن قيام شب‌زنده‌داران و بيدارم نما در آن از خواب بى‌خبران و ببخش به من جنايتم را در اين روز اى معبود جهانيان و در‌گذر از من اى بخشنده جنايات‌كاران.

 


شرح دعاي روز اول ماه مبارك رمضان 

    “اللهم اجعل صيامي فيه صيام الصائمين و قيامي فيه قيام القائمين و نبهني فيه عن نومه الغافلين وهب لي جرمي فيه يا اله العالمين واعف عني يا عافيا عن المجرمين.”“خدايا روزه مرا در اين روز (و در هر روزه ماه مبارك رمضان) مانند روزه روزه داران حقيقي كه (مقبول درگاه تست) قرار ده و اقامه نمازم را (و يا برپا داشتن هر كار خيري را) مانند نمازگزاران واقعي (مانند برپا دارنده هر كار خيري) مقرر فرما و مرا از خواب غفلت و غافلان (از ياد تو) هوشيار و بيدار ساز و هم در اين روز گناهم و جرمم را ببخش اي خداي عالميان و زشتيهايم را عفو فرما اي عفو كننده مجرمان”
    1- اللهم اجعل صيامي فيه صيام الصائمين” “خدايا روزه مرا در اين روز مانند روزه روزه داران واقعي قرار ده”
    حال مي خواهيم بدانيم “صيام الصائمين” يعني چه؟ براي درك اين موضوع اشاره مي نماييم به حديثي گرانقدر از پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله) كه فرمودند: “اذاغتاب الصائم افطر(1)“ يعني “هرگاه روزه دار غيبت كند روزه اش را خورده است” و در حديث ديگري مي فرمايند: “منغتاب امرا مسلما بطل صومه و نقض و وضوه”(2) يعني “هر كه غيبت مسلماني را نمايد روزه و وضويش باطل مي گردد. كه از اين دو حديث گرانبها در مي يابيم كه روزه فقط با گرسنگي و تشنگي كشيدن محقق نمي گردد و غير از موارد ذكر شده در رساله عمليه كه باعث ابطال روزه مي گردد، عوامل ديگري چون غيبت نيز روزه فرد مسلمان را باطل مي نمايد و از اين رو روزه واقعي روزه اي است كه بايد در آن تمام اعضا و جوارح انسان روزه دار باشد. به طوري كه فرد روزه دار بايد از تمام اعمال قبيح چون (غيبت، فحش و ناسزا، خشم و غضب، نگاه به نامحرم و...) دوري نمايد. چنانچه امام صادق عليه السلام نيز در حديثي چنين مي فرمايند كه: “پدرم فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله از زني روزه دار شنيد كه به كنيزش فحش مي داد پس دستور داد طعامي حاضر نمودند و به آن زن فرمود: بخور، پاسخ داد: اي رسول خدا! من روزه ام، آنگاه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: “كيف تكونين صائمه وقد سببت جاريتك؟ ان الصوم ليس من الطعام و الشراب و انما جعل الله ذلك حجابا عن سواهما من الفواحش من الفعل و القول يفطر الصائم ما اقل الصوام و اكثر الجواع”(3) يعني “تو چه روزه داري كه به كنيزت فحش دادي؟ به راستي كه روزه، خودداري از خوردن و آشاميدن نمي باشد، فقط و فقط خداوند آن را (روزه را) به عنوان مانعي از ساير زشتي هاي گفتاري قرار داده است، زشتيهايي كه روزه روزه دار را مي شكند (باطل مي كند) چقدر روزه داران (حقيقي) اندك و گرسنگان فراوانند” و نيز در حديث ديگر از امام صادق عليه السلام منقول است كه فرمودند: “اذا صمت فليصم سمعك و بصرك و شعرك و عدد اشياء غير هزار و قال لا تكونن يوم صومك كيوم فطرك” يعني “هرگاه روزه گرفتي پس بايد گوش و چشم و موي تو نيز روزه باشد و امام عليه السلام غير از اينها چيزهاي ديگري را نيز بر شمرد و فرمود: نبايد روزي كه روزه هستي با روزي كه روزه نيستي يكسان باشد” پس همان طوري كه در احاديث بالا ذكر شد هر كسي كه فقط از روزه و روزه داري گرسنگي و تشنگي بكشد و از اعمال قبيحي چون دروغ، غيبت و ... اجتناب ننمايد يقينا روزه اش باطل شده و جزء روزه داران واقعي محسوب نمي گردد و صيامش جزء صيام و صائمين قرار نمي گيرد و اين امر ما را ملزم مي دارد كه در روز اول ماه مبارك رمضان اولين چيزي كه از خداوند درخواست نماييم اين باشد كه به ما توفيق عنايت كند كه روزه ما جزء روزه هاي حقيقي و واقعي قرار گيرد.
    2- و قيامي فيه قيام القائمين (و اقامه نمازم را مانند نمازگزاران واقعي (برپا داشتن هر كار خير را مانند برپا دارندگان كار خير قرار دهد.) حال در اينجا مي خواهيم بدانيم كه قيام قائمين يعني چه؟ در اينجا منظور از قيام شايد اقامه نماز و يا به عبارت ديگر هر نوع برخاستي كه امر خيري در آن باشد، همانند (بيداري در سحرهاي ماه رمضان براي سحري خوردن و يا دعا و مناجات نمودن، افطار نمودن روزه، كمك نمودن به مستمندان و...) كه همه اينها نوعي قيام مي باشد كه بايد به صورت قيام القائمين صورت پذيرد و در مفهومي واضح تر قيام ما براي آنكه جزء قيام القائمين قرار گيرد بايد فقط هدف و قصد و نيت، رضاي خداوند باشد يعني اراده هر كاري را نموديم فقط رضاي خدا را در نظر بگيريم، پس قيام القائمين به پا خاستن كساني كه رضاي خداوند را در نظر مي گيرند مي باشد و ما نيز در اين روز از خداوند مي خواهيم كه برخاستن ما را چه براي اقامه نماز و يا هر كار خيري جزء برخاست كساني قرار دهد كه فقط رضاي خداوند را مي طلبد و...
    3- (و بنهني فيه عن نومه الغافلين( ) و مرا از خواب غافلان (از ياد تو) هشيار و بيدار نما) در (لياقت از دعا) از خداوند مي خواهيم كه ما را از خواب غفلت بيدار نمايد كه در اينجا جا دارد كه به حديثي اشاره كنيم كه در آن امير مومنان حضرت علي عليه السلام در نامه اي به يكي از صحابه خويش مي نويسد “فتدارك مابقي من عمرك ولا تقل غدا بعد غد فانما هلك من كان قبلك با قامتهم علي الاماني و التسويف حتي اقامهم امرالله بغته و هم غافلون فنقلوا علي اعوادهم الي قبورهم المظلمه الضيقه و قد اسلمهم الا و لا دوا الاهرن” (4) يعني “پس باقيمانده عمرت را درياب و نگو فردا بعد از فردا (چنين خواهم نمود) همانا انسانهاي قبل از تو به خاطر آرزوها و به تاخير انداختنها هلاك شدند تا ناگهان امر خداوند (يعني مرگشان) فرا رسيد و آنها غافل بودند، پس بر روي چوبهايشان (تابوتهايشان) به سوي قبرهاي تاريك و تنگ خود منتقل شدند و فرزندان و خويشاوندانشان آنها را تسليم (گور) نمودند” پس در اينجا در مي يابيم كه اكثر انسانها در خواب غفلت بسر مي بردند، خوابي كه انسان را از معبود و پروردگار خويش جدا مي سازد، خوابي كه چشمان انسان در آن باز است اما دل انسان واقعيتها را نمي بيند. پس در اين روز از خداوند مي خواهيم كه ما را از خواب غفلتي كه انسان را به هلاكت و نابودي مي كشاند بيدار نموده و نجات بخشد...”
    4-“وهب لي جرمي فيه يا اله العالمين...” “ و هم در اين روز جرم و گناهم را ببخش اي خداي عالميان”
    همان طور كه در روايات متعدد آمده است گناهان انسان يكي از موانع و حجابهاي بين رابطه انسان و پروردگار است به طوري كه اگر انسان معصيت پروردگار خويش را انجام دهد آن گاه است كه از دستور شيطان پيروي و از دستور پروردگار خويش سرپيچي نموده است كه همين امر باعث مي گردد كه بنده حجابي بين خود و پروردگار خويش ايجاد نمايد پس در ادامه دعا از خداوند مي خواهيم كه جرم و گناهان ما را در اين روز ببخشايد و خود خداوند نيز در قرآن مي فرمايد: “و من يغفر الذنوب الا الله”(5) يعني “جز خداوند چه كسي گناهان ما را مي بخشايد” پس ما نيز از خداوند مي خواهيم و مي گوييم كه جرم و گناهان ما را ببخش اي خداوند عالميان”...
    5- “واعف عني يا عافيا عن المجرمين” “و عفو نما مرا اي عفو كننده مجرمان”
    همان طوري كه در قسمت قبل دعا از خداوند درخواست بخشش جرم و گناهان خود را درخواست نموديم، مي دانيم كه لازمه آن عفو و گذشت و رحمت خداوند مي باشد كه در ادامه دعا از ذات اقدس الهي مي خواهيم كه ما را عفو نمايد به طوري كه سابقه عفو و گذشت خداوند از مجرمان و گناهكاران را در روايات و احاديث اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام شنيده ايم و در قرآن نيز خداوند متعال اين گونه به بندگان خويش مي آموزد تا بگوييم: “واغف عنا و اغفرلنا و ارحمنا انت مولنا فانصرنا علي القوم الكفرين”(6) يعني “و عفو نما از ما (گناهانمان را) و بيامرز براي ما و رحم نما بر ما (به طوري كه) تو مولا و پروردگار ما هستي پس ياري و پيروز نما مارا بر عليه قوم كافر”
    ان شاءالله كه تابع باشيم
    پي نوشتها:
    1- عوالي اللآلي ج1، ص 263 و حديث 53
    2- الفقيه، ج4، ص 15
    3- اصول كافي، ج4، ص 87
    4- اصول كافي، ج4، ص 87
    5- 136 آل عمران
    6- 286 سوره بقره

br نوشته شده در تاريخ ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز اول ماه رمضان،
ادامه مطلب
 

 

دعاي روزاول ماه مبارك رمضان

خدايا روزه ‏ام را در اين ماه روزه روزه‏ داران قرار ده،و شب‏زنده‏ دارى‏ ام را شب‏زنده‏ دارى شب‏زنده‏ داران،و بيدارم كن در آن از خواب بى‏خبران،و ببخش گناهم را در آن اى معبود جهانيان،و از من درگذر، اى درگذرنده از گنهكاران. 

 

يارب  زتوامروزعطامي طلبم*

هشياري وبخشش خطامي طلبم*

مقبولي روزه ونمازوطاعات*

ازدرگه لطفت به عطا مي طلبم

 

 

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روزاول ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 

[تصوير:  39040111544260364927.gif]

گل صميميت

AKSGIF.IR- rasool akram mohammad gifتصاوير متحرك حضرت محمد (ص)

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||/

 

 

 

حضرت امام خميني (ره)

 

همين شهادتها پيروزي را بيمه مي كند. همين شهادتهاست كه دشمن را رسوا مي كند در دنيا 

 

 


ما از خدا هستيم همه، همه عالم از خداست، جلوه خداست و همه عالم به سوي او برخواهد گشت، پس چه بهتر كه برگشتن اختياري باشد و انتخابي و انسان انتخاب كند، شهادت را در راه خدا و انسان اختيار كند موت را براي خدا و شهادت را براي اسلام

 

 

اين شهدا زنده هستند و در پيش خداي تبارك و تعالي "عند ربهم يرزقون" اند.
  
ما تا آخرين نفر و تا آخرين منزل و تا آخرين قطره خون، براي اعتلاي كلمه الله ايستاده ايم
 
 
/||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
 
مقام معظم رهبري
پيام معظم له به مناسبت تدفين ۵ شهيد گمنام در دانشگاه تربيت مدرس
تكريم شهيدان، تكريم ايثار و اخلاص است. تكريم دلهاي نوراني و جان هايلبريز از صفا و نورانيت است. از كار شما قدرداني مي كنم. رحمت خدا برشهيدان عزيز باد.
سيد علي خامنه اي
۳ آبان ۱۳۸۷
 
بخشي از پيام معظم له به مناسبت روز تجليل از شهدا
سلام‌ بر پيكر به‌خاك‌افتاده‌ي‌شهيدان‌ مفقودالجسد، و سلام‌ و رحمت‌ خدا بر دلهاي‌ منتظر مادران‌ و پدران‌ وهمسران‌ و فرزنداني‌ كه‌ سالها چشم‌انتظار عزيزان‌ مفقودالاثر خود ماندند و ازآنان‌ خبر و نشان‌ نيافتند.
۵ مهر ۱۳۶۹
 
در ديدار خانواده‏هاى معظّم اسرا و مفقودان جنگ تحميلى
...من مي‏دانم خانواده‏اي كه عزيزي را مفقود دارد و از سرنوشت او بي‏خبر است، چه مي‏كشد. براي مادران و پدران و همسران و فرزندان و خانواده‏ها، مراحل خيلي سختي است، ساعات و شب و روز دشواري است؛ اما اجر آن هم به همين اندازه بزرگ است...
...آن كسي كه در راه خدا، سلامت خود يا سلامت عزيزش را از دست داده است، پيش آن‏كه اين رنج را ندارد، يكسان نيستند. آن كسي كه عزيزش از او دور است و خبري از او ندارد، با ديگران يكسان نيست...
‏۳۱ ارديبهشت1376
br نوشته شده در تاريخ ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)

ادامه مطلب



[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 10:03 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 
 

زندگينامه شهيد دكتر بهشتي

 

 

 

شهيد دكتر بهشتي,دكتر بهشتي,شهيد بهشتي,زندگينامه شهيد بهشتي,زندگينامه محمد حسيني بهشتي ,درباره شهيد دكتر بهشتي,زندگينامه بزرگان
 

زندگينامه شهيد دكتر بهشتي

«من محمد حسيني بهشتي، در دوم آبان ۱۳۰۷ در شهر اصفهان در محله لنبان متولد شدم. منطقه زندگي ما از مناطق بسيار قديمي شهر است.»


اين جملات آغازين زندگينامه خود نوشت شهيد مطلوم آيت‌الله دكتر بهشتي است كه در هفتم خرداد ۱۳۶۰ در بمب گذاري دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي در تهران، به همراه ۷۲ تن از يارانش به دست منافقان كوردل به شهادت رسيد.

دكتر بهشتي در ادامه اين زندگينامه نوشته‌است:

خانواده‌ام يك خانواده روحاني است و پدرم هم روحاني بود. ايشان هم در هفته چند روز در شهر به كار و فعاليت مي‌پرداخت و هفته‌اي يك شب به يكي از روستاهاي نزديك شهر براي امامت جماعت و كارهاي مردم مي‌رفت و سالي چند روز به يكي از روستاهاي دور كه نزديك حسين آباد بود و به روستاي دورتر از آن كه حسن‌آباد نام داشت، مي‌رفت .

آمد و شد افرادي كه از آن روستاي دور به خانه ما ‌مي‌آمدند برايم بسيار خاطره انگيز است. پدرم وقتي به آن روستا مي‌رفت، در منزل يك پنبه زن بسيار فقير سكونت مي‌كرد.

آن پيرمرد اتاقي داشت كه پدرم در آن زندگي مي‌كرد. نام پيرمرد جمشيد بود و داراي محاسن سفيد، بلند و باريك، چهره روستايي و نوراني بود. پدرم مي‌گفت: ما با جمشيد نان و دوغي مي‌خوريم و صفا مي‌كنيم و من سفره ساده نان و دوغ اين جمشيد را به هر جلسه ديگري ترجيح مي‌دهم.

جمشيد هر سال دوبار از روستا به شهر و به خانه ما مي‌آمد و من بسيار به او انس داشتم.

تحصيلاتم را در يك مكتب خانه در سن چهارسالگي آغاز كردم. خيلي سريع خواندن و نوشتن و خواندن قرآن را ياد گرفتم و در جمع خانواده به عنوان يك نوجوان تيزهوش شناخته شدم، و شايد سرعت پيشرفت در يادگيري اين برداشت را در خانواده به وجود آورده بود.

تا اين كه قرار شد به دبستان بروم. دبستان دولتي ثروت در آن موقع، كه بعدها به نام ۱۵ بهمن ناميده شد. وقتي آن جا رفتم از من امتحان ورودي گرفتند و گفتند كه بايد به كلاس ششم برود، ولي از نظر سني نمي‌تواند. بنابراين در كلاس چهارم پذيرفته شدم و تحصيلات دبستاني را در همان جا به پايان رساندم.

در آن سال در امتحان ششم ابتدايي شهر، نفر دوم شدم. آن موقع همه كلاسهاي ششم را يكجا امتحان مي‌كردند . از آن جا به دبيرستان سعدي رفتم. سال اول و دوم را در دبيرستان گذراندم و اوايل سال دوم بود كه حوادث ۲۰ شهريور پيش آمد.

با حوادث ۲۰ شهريور علاقه و شوري در نوجوانها براي يادگيري معارف اسلامي به وجود آمده بود. دبيرستان سعدي در نزديكي ميدان شاه آن موقع و ميدان امام كنوني قرار دارد و نزديك بازار است؛ جايي كه مدارس بزرگ طلاب هم همان جاست؛ مدرسه صدر، مدرسه جده و مدارس ديگر.

البته به طور طبيعي بين آن‌جا و منزل ما حدود چهار يا پنج كيلومتر فاصله بود كه معمولاً پياده مي‌آمديم و برمي‌گشتيم. اين سبب شد كه با بعضي از نوجوانها كه درسهاي اسلامي هم مي‌خواندند، آشنا شوم. علاوه بر اين در خانواده خود ما هم طلاب فاضل جواني بودند.

همكلاسي‌اي داشتم، كه او نيز فرزند يك روحاني بود. نوجوان بسيار تيزهوشي بود و پهلوي من مي‌نشست. او در كلاس دوم به جاي اين كه به درس معلم گوش كند، كتاب عربي مي‌خواند.

يادم هست و اگر حافظه‌ام اشتباه نكند او در آن موقع كتاب معالم الاصول مي‌خواند كه در اصول فقه است. خوب اينها بيشتر در من شوق به وجود مي‌آورد كه تحصيلات را نيمه كاره رها كنم و بروم طلبه بشوم.

به اين ترتيب در سال ۱۳۲۱ تحصيلات دبيرستاني را رها كردم و براي ادامه تحصيل به مدرسه صدر اصفهان رفتم. از سال ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۵ در اصفهان ادبيات عرب، منطق كلام و سطوح فقه و اصول را با سرعت خواندم كه اين سرعت و پيشرفت موجب شده بود كه حوزه آن‌جا با لطف فراواني با من برخورد كند؛ بخصوص كه پدرِ مادرم، مرحوم حاج مير محمد صادق مدرس خاتون آبادي از علماي برجسته بود و من يك ساله بودم كه او فوت شد.

به نظر اساتيدم، كه شاگردهاي او بودند، من يادگاري بودم از آن استادشان. در طي اين مدت تدريس هم مي‌كردم. در سال ۱۳۲۴ از پدر و مادرم خواستم كه اجازه بدهند، شبها هم در حجره‌اي كه در مدرسه داشتم بمانم و به تمام معنا طلبه شبانه‌روزي باشم. چون از يك نظر هم فاصله منزل تا مدرسه 5-4  كيلومتري مي‌شد و به اين ترتيب هر روز مقداري از وقتم از بين مي‌رفت و هم در خانه‌اي كه بوديم پر جمعيت بود و من اتاقي براي خودم نداشتم و نمي‌توانستم به كارهايم بپردازم.

البته در آن موقع فقط يك خواهر داشتم ولي با عموها و مادربزرگم همه در يك خانه زندگي مي‌كرديم. به اين ترتيب خانه ما شلوغ بود و اتاق كم.

سال ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ را در مدرسه گذراندم و اواخر دوره سطح بود كه تصميم گرفتم براي ادامه تحصيل به قم بروم. اين را بگويم كه در دبيرستان در سال اول و دوم زبان خارجي ما فرانسه بود و در آن دو سال، فرانسه خوانده بودم ولي در محيط اجتماعي آن روز آموزش زبان انگليسي بيشتر بود و در سال آخر كه در اصفهان بودم تصميم گرفتم يك دوره زبان انگليسي ياد بگيرم.

يك دوره كامل «ريدر» خواندم، و نزد يكي از منسوبين و آشنايانمان كه زبان انگليسي مي‌دانست، با انگليسي آشنا شدم.

در سال ۱۳۲۵ به قم آمدم. حدود شش ماه در قم بقيه سطح، مكاسب و كفايه را تكميل كردم و از اول سال ۱۳۲۶ درس خارج را شروع كردم. براي درس خارج فقه و اصول نزد استاد عزيزمان مرحوم آيت الله محقق داماد، همچنين استاد و مربي بزرگوارم و رهبرمان امام خميني(ره) و بعد مرحوم آيت الله بروجردي، و مدت كمي هم نزد مرحوم آيت‌الله سيد محمد تقي خوانساري و مرحوم آيت الله حجت كوه كمري مي‌رفتم.

در آن شش ماهي كه بقيه سطح را مي‌خواندم، كفايه و مكاسب را هم مقداري نزد آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري يزدي خواندم و مقداري از كفايه را نزد آيت الله داماد خواندم كه بعد همان را به خارج تبديل كرديم.

در اصفهان منظومه منطق و كلام را خوانده بودم كه در قم ادامه ندادم، چون استاد فلسفه در آن موقع كم بود و من يكسره بيشتر به فقه و اصول و مطالعات گوناگون و تدريس مي‌پرداختم.

معمولاً در حوزه‌ها طلبه‌هايي كه بتوانند تدريس كنند هم تحصيل مي‌كنند و هم تدريس مي‌كنند. و من، هم در اصفهان و هم در قم تدريس مي‌كردم .

به قم كه آمدم به مدرسه حجتيه رفتم. مدرسه‌اي بود كه مرحوم آيت الله حجت تازه بنيانگذاري كرده بودند. از سال ۱۳۲۵ در قم بودم و درس مي‌خواندم. در آن سالهايي بود كه استادمان آيت الله طباطبايي از تبريز به قم آمده بودند.

در سال ۱۳۲۷ به فكر افتادم كه تحصيلات جديد را هم ادامه بدهم. بنابراين با گرفتن ديپلم ادبي به صورت متفرقه و آمدن به دانشكده معقول و منقول آن موقع كه حالا الهيات و معارف اسلامي نام دارد، دوره ليسانس را در فاصله سالهاي ۲۷ تا ۳۰ گذراندم. و سال سوم به تهران آمدم، براي اين كه بيشتر از درس‌هاي جديد استفاده كنم و هم زبان انگليسي را اين جا كامل‌تر كنم و با يك استاد خارجي كه مسلط‌‌‌ تر باشد يك مقداري پيش ببرم.

در سال ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ در تهران بودم و براي تأمين مخارجم تدريس مي‌كردم و خودكفا بودم. هم كار مي‌كردم و هم تحصيل. سال ۱۳۳۰ ليسانس گرفتم و براي ادامه تحصيل و تدريس در دبيرستانها به قم بازگشتم.

به عنوان دبير زبان انگليسي در دبيرستان حكيم نظامي قم مشغول شدم و آن موقعها به طور متوسط روزي سه ساعت كافي بود كه صرف تدريس كنيم و بقيه وقت را صرف تحصيل مي‌كردم.

از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۵ بيشتر به كار فلسفي پرداختم و نزد استاد علامه طباطبايي براي درس اسفار و شفاء ايشان مي‌رفتم. اسفار ملاصدرا و شفاء ابن سينا را مي‌خواندم و همچنين شب‌هاي پنجشنبه و جمعه با عده‌اي از برادران، جلسات بحث گرم و پرشور و سازنده‌اي داشتيم.

۵ سال طول كشيد كه ماحصل آن به صورت كتاب روش رئاليسم تنظيم و منتشر شد. در طول اين سالها فعاليتهاي تبليغي و اجتماعي داشتيم. در سال ۱۳۲۶ يعني يك سال بعد از ورود به قم با مرحوم آقاي مطهري و آقاي منتظري و عده‌اي از برادران، حدود هجده نفر، برنامه‌اي تنظيم كرديم كه به دورترين روستاها براي تبليغ برويم و دو سال اين برنامه را اجرا كرديم.

در ماه رمضان كه گرم بود، با هزينه خودمان براي تبليغ مي‌رفتيم. البته خودمان پول نداشتيم، مرحوم آيت الله بروجردي توسط امام خميني(ره) كه آن موقع با ايشان بودند نفري صد تومان در سال ۲۶ و نفري صد و پنجاه تومان در سال ۲۷ به عنوان هزينه سفر به ما دادند چون قرار بر اين بود كه به هر روستايي مي‌رويم، مهمان كسي نباشيم. و خرج خوراكمان را در آن يك ماه خودمان بدهيم .

بنابراين براي كرايه آمد و رفت و هزينه زندگي، يك ماه خرج سفر را با خودمان مي‌برديم.

فعاليت‌هاي ديگري هم در داخل حوزه داشتيم كه اينها مفصل است و نمي‌خواهم در يك مقاله فعلاً گفته شود.

در سال ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ كه تهران بودم، مقارن بود با اوج مبارزات سياسي - اجتماعي نهضت ملي نفت به رهبري مرحوم آيت الله كاشاني و مرحوم دكتر مصدق. من به عنوان يك جوان معممِ مشتاق در تظاهرات و اجتماعات و متينگها شركت مي‌كردم.

در سال ۱۳۳۱ در جريان ۳۰ تير به اصفهان رفته بودم و در اعتصابات ۲۶ تا ۳۰ تير شركت داشتم و شايد اولين يا دومين سخنراني اعتصاب كه در ساختمان تلگراف‌خانه بود را به عهده من گذاشتند.

يادم هست كه كار ملت ايران را در رابطه با نفت و استعمار انگليس با كار ملت مصر و جمال عبدالناصر و مسئله كانال سوئز و انگليس و فرانسه و اينها، مقايسه مي‌كردم. در آن موقع موضوع سخنراني اخطاري بود به قوام‌السلطنه و شاه و اين كه ملت ايران نمي‌تواند ببيند نهضت ملي‌شان مطامع استعمارگران باشد.

به هر حال بعد از كودتاي ۲۸ مرداد در يك جمع‌بندي به اين نتيجه رسيديم كه در آن نهضت، ما كادرهاي ساخته شده كم داشتيم، باز اين مسئله مفصل است. بنابراين تصميم گرفتيم كه يك حركت فرهنگي ايجاد كنيم و در زير پوشش آن كادر بسازيم؛ و تصميم گرفتيم كه اين حركت اصيل اسلامي و پيشرفته باشد و زمينه‌اي براي ساخت جوانها گردد.

در سال ۱۳۳۳، دبيرستاني به نام دين و دانش با همكاري دوستان در قم تأسيس كرديم، كه مسئوليت اداره‌اش مستقيماً به عهده من بود. تا سال ۱۳۴۲ كه در قم بودم، و همچنان مسئوليت اداره آن را به عهده داشتم. در ضمن در حوزه هم تدريس مي‌كردم و يك حركت فرهنگي نو هم در آن‌جا به وجود آورديم و رابطه‌اي هم با جوانهاي دانشگاهي برقرار كرديم.

پيوند ميان دانشجو و طلبه و روحاني را پيوندي مبارك يافتيم و معتقد بوديم كه اين دو قشر آگاه و متعهد بايد هميشه دوشادوش يكديگر بر پايه اسلام اصيل و خالص حركت كنند. و در ضمن آن زمانها فعاليتهاي نوشتني هم در حوزه شروع شده بود.

مكتب اسلام، مكتب تشيع، اينها آغاز حركتهايي بود كه براي تهيه نوشته‌هايي با زبان نو و براي نسل نو، اما با انديشه عميق و اصيل اسلامي و در پاسخ به سئوالات اين نسل انجام مي‌گرفت كه من مختصري در مكتب اسلام و بعد بيشتر در مكتب تشيع همكاري مي‌كردم.

بعد در سالهاي ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۸ دوره دكتراي فلسفه و معقول را در دانشكده الهيات گذراندم، در حالي كه در قم بودم و براي درس و كار به تهران مي‌آمدم. در همان سال ۱۳۳۸ جلسات گفتار ماه در تهران شروع شد.

اين جلسات براي رساندن پيام اسلام به نسل جست‌وجوگر با شيوه جديد بود كه در هر ماه در كوچه قايم در منزل بزرگي برگزار مي‌شد. و در هر جلسه يك نفر سخنراني مي‌كرد و موضوع سخنراني قبلاً تعيين مي‌شد تا در مورد آن مطالعه بشود.

اين سخنرانيها روي نوار ضبط مي‌شد و بعد آنها را به صورت جزوه و كتاب منتشر مي‌كردند. از عمده آنها سه جلد كتاب گفتار ماه و يك جلد به نام گفتار عاشورا منتشر شد. در اين جلسات هم باز مرحوم آيت الله مطهري و آيت الله طالقاني و آقايان ديگر شركت داشتند، و جلسات پايه‌اي خوبي بود.

در حقيقت گامي بود در راه كاري از قبيل آن‌چه بعدها در حسينيه ارشاد انجام گرفت و رشد پيدا كرد.

در سال ۱۳۳۹ ما سخت به فكر سامان دادن به حوزه علميه قم افتاديم و مدرسين حوزه، جلسات متعددي براي برنامه‌ريزي نظم حوزه و سازمان‌دهي به آن داشتند. در دو تا از اين جلسات بنده هم شركت داشتم، كار ما در يكي از اين جلسات به ثمر رسيد.

در آن جلسه آقاي رباني‌ شيرازي و مرحوم آقاي شهيد سعيدي و آقاي مشكيني و خيلي ديگر از برادران شركت داشتند. و ما در طول مدتي توانستيم يك طرح و برنامه براي تحصيلات علوم اسلامي در مدت هفده سال در حوزه تهيه كنيم و اين پايه‌اي شد براي تشكيل مدارس نمونه‌اي كه نمونه معروف‌ترش مدرسه حقانيه يا مدرسه منتظريه به نام مهدي منتظر سلام‌الله عليه است.

حقاني كه سازنده آن ساختمان است، مردي است كه واقعاً باعشق و علاقه سرمايه و همه چيزش را روي ساختن اين ساختمان گذاشت. خداوند او را به پاداش خير مأجور بدارد . به اين ترتيب مدرسه حقاني تأسيس شد و اين برنامه در آن‌جا اجرا شد. در اين مدارس باز مقداري از وقت ما مي‌گذشت و صرف مي‌شد.

در سال ۱۳۴۱ انقلاب اسلامي با رهبري امام و روحانيت نهادينه شد. شركت فعال روحانيت نقطه عطفي در تلاشهاي انقلابي مردم مسلمان ايران به وجود آورده بود. من نيز در اين جريانها حضور داشتم تا اين كه در همان سالها ما در قم به مناسبت تقويت پيوند دانش‌آموز و فرهنگي و دانشجو و طلبه به ايجاد كانون دانش‌آموزان قم دست زديم و مسئوليت مستقيم اين كار را برادر و همكار و دوست عزيزم مرحوم شهيد دكتر مفتح به دست گرفتند.[وحدت حوزه و دانشگاه]

بسيار جلسات جالبي بود. در هر هفته يكي از ما سخنراني مي‌كرديم و دوستاني از تهران مي‌آمدند و گاهي مرحوم مطهري و گاهي ديگران از مدرسين قم مي‌آمدند.

در يك مسجد طلبه و دانش‌آموز و دانشجو و فرهنگي همه دور هم مي‌نشستند و اين در حقيقت نمونه ديگري از تلاش براي پيوند دانشجو و روحاني بود و اين بار در رابطه با مبارزات و رشد دادن و گسترش دادن به فرهنگ مبارزه و اسلام. اين تلاشها و كوششها بر رژيم گران آمد و در زمستان سال ۴۲ من را ناچار كردند كه از قم خارج بشوم و به تهران بيايم.

سال ۴۲ به تهران آمدم و در ادامه كارها با گروه‌هاي مبارز از نزديك رابطه برقرار كرديم. با جمعيت هيئتهاي مؤتلفه رابطه فعال و سازمان يافته‌اي داشتيم و در همين جمعيتها بود كه به پيشنهاد شوراي مركزي اينها، امام يك گروه چهار نفري به عنوان شوراي فقهي و سياسي تعيين كردند: مرحوم آقاي مطهري، بنده، آقاي انواري و آقاي مولائي.

اين فعاليتها ادامه داشت. در همان سالها به اين فكر افتاديم كه با دوستان كتاب تعليمات ديني مدارس را كه امكاني براي تغييرش فراهم آمده بود، تغيير بدهيم. دور از دخالت دستگاه‌هاي جهنمي رژيم، در جلساتي توانستيم اين كار را پايه‌گذاري كنيم.

پايه برنامه جديد و كتابهاي جديد تعليمات ديني با همكاري آقاي دكتر باهنر و آقاي دكتر غفوري و آقاي برقعي و بعضي از دوستان، آقاي رضي شيرازي كه مدت كمي با ما همكاري داشتند و برخي ديگر مانند مرحوم آقاي روزبه كه نقش مؤثري داشتند، فراهم شد.

سال ۱۳۴۱ اگر اشتباه نكرده باشم، ۴۱ يا اوايل ۴۲ بود. در جشن مبعثي كه دانشجويان دانشگاه تهران در اميرآباد در سالن غذاخوري برگزار كرده بودند، از من دعوت كردند تا سخنراني كنم.

در اين سخنراني موضوعي را به عنوان مبارزه با تحريف كه يكي از هدفهاي بعثت است، مطرح كردم. در اين سخنراني طرح يك كار تحقيقاتي اسلامي را ارائه كردم كه آن سخنراني بعدها در مكتب تشيع چاپ شد.

مرحوم حنيف نژاد و چند تاي ديگر از دانشجويان كه از قم آمده بودند، و عده‌اي ديگر از طلاب جوان كه آن‌جا بودند، اصرار كردند كه اين كار تحقيقاتي آغاز بشود. در پاييز همان سال ما كار تحقيقاتي را با شركت عده‌اي از فضلا در زمينه حكومت در اسلام آغاز كرديم.

ما همواره به مسئله سامان دادن به انديشه حكومت اسلامي و مشخص كردن نظام اسلامي علاقه‌مند بوديم و اين را به صورت يك كار تحقيقاتي آغاز كرديم . اين كارهاي مختلف بود كه به حكومت گران آمد و من را ناچار كردند به تهران بيايم. كه در تهران نيز آن همكاري را با قم ادامه مي‌داديم.

بعد از چند ماه، فشار دستگاه كم شد. باز گاهي آمد و شد مي‌كرديم، هم براي مدرسه حقاني و هم براي همين جلسات حكومت در اسلام كه البته بعدها ساواك اينها را گرفت و دوستان ما را تارومار كرد.

در سال ۱۳۴۳ كه تهران بودم و سخت مشغول اين برنامه‌هاي گوناگون، مسلمانهاي هامبورگ به مناسبت تأسيس مسجد هامبورگ كه به دست مرحوم آيت الله بروجردي صورت گرفته بود، به مراجع فشار آورده بودند كه چون مرحوم محققي به ايران آمده بودند، بايد يك روحاني ديگر به آنجا برود.

اين فشارها متوجه آيت الله ميلاني و آيت الله خوانساري شده بود و آيت الله حائري و آيت الله ميلاني به بنده اصرار كردند كه بايد به آن‌جا برويد.

آقايان ديگر هم اصرار مي‌كردند، از طرفي ديگر چون شاخه نظامي هيئتهاي مؤتلفه تصويب كرده بودند كه منصور را اعدام كنند و بعد از اعدام انقلابي منصور، پرونده دنبال شد؛ اسم بنده هم در آن پرونده بود.

دوستان فكر مي‌كردند كه به يك صورتي من را از ايران خارج كنند تا خارج از كشور مشغول فعاليتهايي باشم. وقتي اين دعوت پيش آمد، به نظر دوستان رسيد كه اين زمينه خوبي است كه بنده بروم و آن‌جا مشغول فعاليت بشوم.

البته خودم ترجيح مي‌دادم كه در ايران بمانم. مي‌گفتم كه هر مشكلي كه پيش بيايد، اشكالي ندارد. ولي دوستان عقيده داشتند كه بروم خارج بهتر است. مشكل من گذرنامه بود كه به من نمي‌دادند، ولي دوستان گفتند از طريق آيت الله خوانساري مي‌شود گذرنامه را گرفت و در آن موقع اين گونه كارها از طريق ايشان حل مي‌شد و آيت الله خوانساري اقدام كردند و گذرنامه را گرفتند.

به اين طريق مشكل گذرنامه حل شد و در رابطه با اين آقايان مراجع، بخصوص، آيت الله ميلاني، به هامبورگ رفتم. دشواري كار من اين بود كه از فعاليتهايي كه اين‌جا داشتيم، دور مي‌شدم و اين براي من سنگين بود و تصميم اين بود كه مدت كوتاهي آن‌جا بمانم و كارها كه سامان گرفت، برگردم.

ولي در آن‌جا احساس كردم كه دانشجويان واقعاً به يك نوع تشكيلات مثلِ تشكيلات اسلامي محتاج هستند. چون جوانهاي عزيز ما از ايران با علاقه به اسلام مي‌گرويدند ولي كنفدراسيون و سازمانهاي الحادي چپ و راست اين جوانها را منحرف و اغوا مي‌كردند.

تا اين كه با همت چند تن از جوانهاي مسلماني كه در اتحاديه دانشجويان مسلمان در اروپا بودند و با برادران عرب و پاكستاني و هندي و افريقايي و غيره كار مي‌كردند، و بعضي از آنها هم در اين سازمانهاي دانشجويي ايراني هم بودند، هسته اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشجويان گروه فارسي زبان آن‌جا را به وجود آورديم و مركز اسلامي گروه هامبورگ سامان گرفت.

فعاليتهايي براي شناساندن اسلام به اروپاييها و فعاليتهايي براي شناساندن اسلام انقلابي به نسل جوانمان داشتيم. بيش از ۵ سال آن‌جا بودم كه در طي اين ۵ سال يك بار به حج مشرف شدم.

سفري هم به سوريه و لبنان داشتم و بعد به تركيه رفتم براي بازديد از فعاليتهاي اسلامي آن‌جا و تجديد عهد با دوستان و مخصوصاً برادر عزيزمان آقاي صدر (امام موسي صدر) كه اميدوارم هر جا هست مورد رحمت خداوند باشد و ان‌شاءالله به آغوش جامعه مان باز گردد. در سال ۱۳۴۸ سفري هم به عراق كردم و به خدمت امام رفتم، و به هر حال كارهاي آن‌جا سروسامان گرفت و در سال ۱۳۴۹ به ايران آمدم.

اما مطمئن بودم كه با اين آمدن امكان بازگشتم كم است. يك ضرورت شخصي ايجاب مي‌كرد كه حتماً به ايران بيايم. به ايران آمدم و همان‌طور كه پيش‌بيني مي‌كردم مانع بازگشتم شدند.

در اين‌جا مدتي كارهاي آزاد داشتم كه باز مجدداً قرار شد كار برنامه‌ريزي و تهيه كتابها را دنبال كنيم، و همچنين فعاليتهاي علمي را در قم ادامه داديم و در رابطه با مدرسه حقاني فعاليتهاي تحقيقاتي گسترده‌اي را با همكاري آقاي مهدوي كني و آقاي موسوي اردبيلي و مرحوم مفتح و عده‌اي ديگر از دوستان، انجام داديم.

بعد مسئله تشكيل روحانيت مبارز و همكاري با مبارزات، بخشي از وقت ما را گرفت. تا اين‌كه در سال ۱۳۵۵ هسته‌هايي براي كارهاي تشكيلاتي به وجود آورديم و در سال ۱۳۵۶-۱۳۵۷ روحانيت مبارز شكل گرفت و در همان سالها درصدد ايجاد تشكيلات گسترده مخفي يا نيمه مخفي و نيمه علني به عنوان يك حزب و يك تشكيلات سياسي بوديم.

در اين فعاليتها دوستان هميشه همكاري مي‌كردند. در سال ۵۶ كه مسائل مبارزاتي اوج گرفت، همه نيروها را متمركز كرديم در اين بخش، و بحمدالله با شركت فعال همه برادران روحاني در راهپيمائيها، مبارزات به پيروزي رسيد.

البته اين را باز فراموش كردم بگويم، از سال ۵۰ يك جلسه تفسير قرآني را آغاز كردم كه در روزهاي شنبه به عنوان مكتب قرآن برگزار مي‌شد و مركزي بود براي تجمع عده‌اي از جوانان فعال از برادرها و خواهرها كه در اين اواخر حدود ۴۰۰ الي ۵۰۰ نفر شركت مي‌كردند؛ جلسات سازنده‌اي بود.

در سال ۵۴ به دليل تشكيل اين جلسات و فعاليتهاي ديگر كه در رابطه با خارج داشتيم، ساواك مرا دستگير كرد. چند روزي در كميته مركزي بودم، كه با اقداماتي كه قبلاً كرده بوديم توانستيم از دست آنها خلاص شويم.

البته قبلاً مكرر ساواك من را خواسته بود، قبل از مسافرتم و بعد از آن. ولي در آن موقع بازداشتها موقت و چند ساعته بود. اين بار چند روز در كميته بودم و آزاد شدم، ديگر آن جلسه تفسير را نتوانستيم ادامه بدهيم.

تا در سال ۵۷ بار ديگر به دليل فعاليت و نقشي كه در اين برنامه‌هاي مبارزاتي و راهپيمائيها داشتيم در روز عاشورا مرا دستگير كردند و به اوين و بعد به كميته بردند و باز آزاد شدم، و به فعاليتهايم ادامه دادم تا سفر امام به پاريس.

بعد از رفتن امام به پاريس چند روزي خدمت ايشان رفتيم و هسته شوراي انقلاب با نظرهاي ارشادي كه امام داشتند و دستوري كه ايشان دادند تشكيل شد. شوراي انقلاب ابتدا هسته اصلي‌اش مركب بود از آقاي مطهري، آقاي هاشمي رفسنجاني و آقاي موسوي اردبيلي و آقاي باهنر و بنده.

بعدها آقاي مهدوي كني، آقاي خامنه‌اي[مقام معظم رهبري] و مرحوم آيت الله طالقاني و آقاي مهندس بازرگان و دكتر سحابي و عده ديگر هم اضافه شدند.

تا بازگشت امام به ايران؛ كه فكر مي‌كنم از بازگشت امام به ايران به اين طرف فراوان در نوشته‌ها گفته شده كه ديگر حاجتي نباشد درباره‌اش صحبت كنيم.

 [حكومت يعني مردم] [صداقت در سياست، عبادت است] [پاكان سرباخته] [ترور؛ راه

بي‌فرجام] [او در سياست از دايره اخلاق خارج نشد] [زندگاني و مبارزات شهيد بهشتي]

[بنيان فرهنگي انقلاب را مطهري و بهشتي بنا نهادند] [معتقدبه خدمت بود،نه تشنه قدرت]

[ضرورت بازانديشي در تاريخ انقلاب] [با بهشتي در سپيده دم انقلاب] [تنديس شهيد

بهشتي در تهران] [چشم به‌آينده] [حق آموختني است] [همچنان ناشناخته] [دكتر

بهشتي؛ تحزب و آزادي] [بيان اسلام اصيل] [نظام جمهوري اسلامي از ديدگاه شهيد

بهشتي] [مديريت كارآمد با نگاه به سيره شهيد بهشتي] [از جنس انديشه و تقوا]

[الگوي مديريت زيبا] [با بهشتي در سپيده دم انقلاب] [آزادي بيروني، مقدمه آزادي معنوي]
در خاتمه بايد بگويم كه خانواده ما سه فرزند داشت، من و دو خواهرم كه هم اكنون هر دو خواهرم در قيد حياتند. ولي پدرم در سال ۱۳۴۱ به رحمت ايزدي پيوست و مادرم هنوز در قيد حيات است.

مرگ پدر در زندگي ما جز تأثير عاطفي و بار مسئوليت براي مادر و خواهرانم تأثير ديگري نداشت. در واقع تأثير شكننده‌اي نداشت، البته از نظر عاطفي چرا، من بسيار ناراحت شدم ولي چنان نبود كه در شيوه زندگي من تأثير بگذارد. آن موقع من ازدواج كرده بودم و فرزند هم داشتم.

من ارديبهشت سال ۱۳۳۱ با يكي از بستگانم ازدواج كردم كه او هم از يك خانواده روحاني است و ثمره ازدواجمان تا امروز، ۲۹ سال زندگي مشترك با سختيها و آسايش‌ها و تلخي‌ها و شاديها بوده است.

چون همسرم همه جا همراه من بود، در خارج همين‌طور، در اين‌جا همين‌طور، و چهار فرزند؛ دو پسر و دو دختر.

من در هامبورگ اقامت داشتم، ولي حوزه فعاليتم كل آلمان به خصوص اطريش بود و يك مقدار كمي هم سوئيس و انگلستان بود؛ و با سوئد، هلند، بلژيك، امريكا، ايتاليا، فرانسه، به صورت كتبي ارتباط داشتيم.

من بنيانگذار اين انجمنها بودم و با آنها همكاري مي‌كردم و مشاور بودم و در سخنرانيها، مشورتهاي تشكيلاتي و سازمان‌دهي شركت مي‌كردم و مختصر كمكهاي مالي كه از مسجد مي‌شد، براي آنها مي‌بردم.

يك سمينار اسلامي بسيار خوبي براي آنها در مسجد هامبورگ به‌طور شبانه‌روزي تشكيل داديم. سمينار جالبي بود و نتايج آن هم در چند جزوه در حوزه‌ها پخش شد.

جزوه‌هاي «ايمان در زندگي انسان»،«كدام مسلك» در آن موقع پخش مي‌شد كه جزوه‌هاي مؤثري هم بود.

اولين دوستان در حوزه كه خيلي با هم مأنوس بوديم و هم بحث بوديم: آقاي حاج سيد موسي شبستري زنجاني از مدرسين برجسته قم هستند، آقايان سيد مهدي روحاني، آذري قمي، مكارم شيرازي، امام موسي صدر، اينها دوستاني بودند كه پيش از همه با هم بحث داشتيم.

كتابهايي كه بنده تاكنون نوشته‌ام عبارتند از :

۱. خدا از ديدگاه قرآن
۲. نماز چيست؟
۳. بانكداري و قوانين مالي اسلام
۴. يك قشر جديد در جامعه ما
۵. روحانيت در اسلام و در ميان مسلمين
۶. مبارز پيروز
۷. شناخت دين
۸. نقش ايمان در زندگي انسان
۹. كدام مسلك
۱۰. شناخت
۱۱. مالكيت

منبع: خبرگزاري جمهوري اسلامي
با همكاري بنياد نشر آثار وانديشه شهيد بهشتي

منبع:ايران مطلب

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: زندگينامه شهيد دكتر بهشتي،
ادامه مطلب
 

عزل بني صدر

o6647_IMG_20150202_2230323.jpg

دوران كارآموزي قضائي مصادف شد با بيستم خرداد1360روزعزل بني صدر از فرماندهي كل قوا توسط امام خميني و رأي به عدم كفايت سياسي وي از طرف مجلس شوراي اسلامي و اغتشاشات پايتخت. درگيريهاي خياباني منافقين با مردم همراه با قتل و غارت و تخريب اموال دولتي و غير دولتي توسط آنان، كه خاطرات تلخي براي امت ايران است .
اعلام جنگ مسلحانه
منافقين در تاريخ سي و يكم خرداد با صدور اطلاعية سياسي نظامي شمارة 25، اعلام جنگ مسلحانه عليه نظام مقدس جمهوري اسلام كردند. ترور افراد حزب اللهي و شخصيتها‌ي سياسي مذهبي و ايجاد رعب و وحشت و نا امني دركشور در راس برنامه‌هاي آنان قرار گرفت وضعيت سياسي اجتماعي سختي بر كشور حكم فرما بود. از يك طرف جنگ تحميلي از يك سو عزل رئيس جمهور و از طرف ديگر در گيريهاي داخلي. فقط خدا نگهدار كشور بود و بس.

منبع : كتاب خاطرات زيبانوشته حجت الاسلام علي اسماعيلي كريزي

karizi.monoblog.irوبلاگ بررودكريز

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: خاطرات زيبا،علي اسماعيلي كريزي، عزل بني صدر،اعلام جنگ مسلحانه منافقين،
ادامه مطلب
 

زندگينامه حجت الاسلام والمسلمين علي اسماعيلي كريزي
زندگي نامه

x97010__.jpg

خورشيد بود و ماه بود و ستاره، كوه بود و دشت بود و رودخانه،  درخت بود و جنگل و خاشاك بيابان وچرخ ايام طبق سنت ديرينة الهي و براساس ارادة خالق كون و مكان در گردش بود.
بامداد چهاردهم فروردين يك هزار و سيصد و سي و چهار شمسي، در بخش كوهسرخ از توابع شهرستان كاشمر، در روستايي بين دو نهر بنام كريز با درختاني سرسبز و كوههايي سربفلك كشيده كه آبشار زيبا و پرطراوتي را در آغوش عطوفت دارد و بيابانهاي خشك وخشن، امّا سرشار از معادن و نعمتهاي مختلف خدادادي از مادري به نام معصومه، از سلسلة مرحوم حاج احمد يزداني و از پدري به نام غلام حسين از قبيلة مرحوم كربلايي اسماعيل، كه هر دو قبيله در تعهّد، تديّن، تقوا، حفظ امانت و صداقت در منطقه، شهره عام و خاص بودند طفلي به جهان چشم گشود. مادر به خانه‌داري اشتغال داشت و پدر به كشاورزي و بعضاً در كنار آن دامداري. پدر و مادر كه قلبشان و تمامي ‌وجودشان سرشار از حبّ اهل بيت(عليهم السلام) و انس با قرآن بود    -طوري كه مادر در ايام فراقت هر سه روز يك ختم قرآن داشت و پدر نيز در خلال كار و اشتغالات فراوان، آني از قرائت قرآن و توجه به معاني آيات غافل نبود- وي را علي ناميدند و از ابتدا با تعاليم ديني آشنا نمودند، باشد كه نورچشمشان گردد. بلبلي خون دلي خورد و گلي حاصل كرد.
تعليمات ديني قبل از سن مدرسه
دوران سختي بود. سايه شوم حاكميت طاغوت، همه جا را فرا گرفته بود. مدارس جديد كمتر به مباني ديني مي‌پرداختند و افراد متديّن به شدّت از فرستادن فرزندانشان به اين گونه مدارس، گريزان بودند. لذا ازسن پنج سالگي طبق سنت روستا، وي را به مكتب خانه فرستادند و در محضر اساتيد محلي مرحومين علي محمد صميمي، آقاي مجنوني، كربلايي شيخ توفيقي، قرآن كريم وكتبي همچون صد كلمة اميرالمؤئمنين(عليه السلام) حيات القلوب و طوفان و امثال آن را همراه با اصول و فروع ديني و برخي واجبات و محرمات آموخت. روي خاكي و نم چشم مرا خوار مدار.
مدرسة كلاسيك
سرانجام پس از ترديدهاي فراوان، به خاطر جوّي كه برمدارس جديد حاكم بود؛ - زيرا نوعاً كسي كه تحصيلات جديد را ادامه مي‌داد از تعاليم ديني جدا مي‌شد- با توصية برخي از معلمين آموزش و پرورش كه در جوّ آن روز نسبتاً افراد متديّني بودند وكمي ديرتر از سن مدرسه اجازة ثبت نام دركلاس اول ابتدايي توسط پدر صادر شد. لكن با معلمين شرط كردند كه در ماه مبارك رمضان، در كلاسهاي تجويد و قرائت قرآن كريم -كه در مسجد روستا توسط استاد: مرحوم شيخ حسن اداره مي‌شد- شركت نمايد.
دوران دبستان
باتوجه به زمينة تعاليم قرآني در مدرسه هميشه از شاگردان ممتاز بوده و به همكلاسي هايم نيز در زمينه ي املاء و انشاء و قرائت فارسي كمك مي كردم و توجهاً به صبغة ديني و اقامة نماز از كلاس سوم ابتدايي كه توسط پدر وادار به آن شده بودم، سال چهارم ابتدايي به بعد بعضاً نماز ظهر و عصر را در مدرسه امامت مي كردم و با صداي بلند مي‌خواندم تا ديگران ياد بگيرند.
حوزه علميه
پس ازاتمام دوره ابتدايي درنيمة دوم سال 1348هجري شمسي پدرم با تشويق وترغيب فراوان و طبق آرزوي ديرينه اش، اينجانب را به همراه پسرعمويم شيخ اسماعيل از روستا‌ي كريز به شهرستان كاشمر آورده و در مدرسه ي علميّة مرحوم حاج سلطان به متصدي مدرسه، مرحوم آيت الله سعيدي سپردند و حجره‌اي براي دو نفر در مدرسه تهيه و پس از تحويل لوازم اوليّة كمي كه با خود از روستا آورده يا بعضاً آن را خريداري نموده بودند، تنها گذاشته و خودشان بازگشتند.
لازم به يادآوري است كه مرحوم آيت الله سعيدي بر درس و بحثهاي حوزه نظارت مستقيم مي‌كردند و دفتري داشتند، شبيه دفتر تعيين وقتِ محاكم قضايي، كه با نظم خاصّي اسامي همه طلاب مدرسه در آن قيد شده بود و هر ماه، مواد درسي تا ماه بعد اعلام مي‌شد و سر ماه امتحان گرفته مي‌شد و دروس حوزه ازكتاب نصاب الصبيان شروع مي‌شد. علاوه برآن براي هر فردي سي مسئله از ابتداي رسالة علميه و سي صفحه، از گلستان سعدي و پس ازاتمام گلستان سي صفحه از كتاب كليله و دمنه، جهت رونويسي تعيين مي‌گرديد و اگر كسي در آزمون قبول نمي‌شد، تجديد محسوب شده و شهريه حوزه را -كه ماهي سي تومان پول و حواله پانزده كيلو نان سنگگ بود- دريافت نمي‌كرد.

زندگي نامه مختصر حجت الاسلام والمسلمين علي اسماعيلي كريزي نقل از كتاب خاطرات زيبا

br نوشته شده در تاريخ ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: زندگينامه حجت الاسلام والمسلمين علي اسماعيلي كريزي،
ادامه مطلب
 

دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏

 

"اللهمّ قَرّبْني فيهِ الي مَرْضاتِكَ و جَنّبْني فيهِ من سَخَطِكَ و نَقماتِكَ و وفّقْني فيهِ لقراءةِ آياتِكَ برحْمَتِكَ يا أرْحَمَ‌ الرّاحِمين"

 

خدايا نزديك كن مرا در اين ماه به سوي خوشنوديت و بركنارم دار در آن از خشم و انتقامت و توفيق ده مرا در آن براي خواندن آيات قرآن به رحمت خودت اي مهربانترين مهربانان.

br نوشته شده در تاريخ ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 

 

دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان متحرك

 

فضيلت و اعمال ماه مبارك رجب و گلچين|صفا|فقط باذكر منبع: safaa.rozblog.com و Account Suspended

 

 

 

 

 

انواع نماز ،نمازهاي مستحبي,اعمال مستحبي و نمونه سوال رياضي ششم ابتدايي ترم دوم و صفحه نخست - اولدوز توريسم

br نوشته شده در تاريخ ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان متحرك،
ادامه مطلب
 

دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان

دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان

دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان

 

بسم الله الرحمن الرحيم

"اللهمّ قَرّبْني فيهِ الي مَرْضاتِكَ و جَنّبْني فيهِ من سَخَطِكَ و نَقماتِكَ و وفّقْني فيهِ لقراءةِ آياتِكَ برحْمَتِكَ يا أرْحَمَ‌ الرّاحِمين"

 

خدايا نزديك كن مرا در اين ماه به سوي خوشنوديت و بركنارم دار در آن از خشم و انتقامت و توفيق ده مرا در آن براي خواندن آيات قرآن به رحمت خودت اي مهربانترين مهربانان.

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 

دعاي روز دوم رمضان

 

 

    

   
 
   

 

 

 

دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان                                                          

 

 

 

اللهمّ قَرّبْني فيهِ الى مَرْضاتِكَ وجَنّبْني فيهِ من سَخَطِكَ و نَقماتِكَ و وفّقْني فيهِ لقرآئةِ آياتِكَ برحْمَتِكَ يا أرْحَمَ الرّاحِمين.

خداوندا، مرا در اين روز به رضا و خشنوديت نزديك ساز و از خشم و غضبت دور فرما و براي قرائت آيات قرآنت توفيق ده، به حق رحمتت اي مهربان‌ترين مهربانان.

 

شرح دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان «اللّهُمَّ قَرِّبْني فيهِ اِلى مَرْضاتِكَ وَ جَنِّبْني فيهِ مَنْ سَخَطِكَ و نَقْماتِكَ وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِقِراءَةِ آياتِكَ بِرحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمين: خدايا نزديك كن مرا در اين ماه به سوى خوشنوديت و بر كنارم دار در آن از خشم و انتقامت و توفيق ده مرا در آن براى خواندن آيات قرآن به رحمت خودت، اى مهربانترين مهربانان» مي‌نويسد: در قسمت اول دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان نزديكي به خشنودي خدا و دوري از خشم او را مسألت مي‌كنيم.
هر كس كه به سوي رضايت خداوند حركت كند، از خشم او دور مي‌شود و هر كسي كه از خشنودي و رضايت خداوند فاصله بگيرد، حتماً به طرف خشم الهي در حركت است. زيرا اين دو با هم رابطه متقابل دارند. در دعايي كه پس از يكي از نمازهاي شب نيمه‌شعبان وارد شده است، اين چنين آمده است: «اَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عِقابِكَ وَ اَعُوذٌ بِرِضاكَ مِنْ سَخَطِكَ...‌» «خدايا از مجازاتت به بخششت و از خشمت به خشنوديت پناه مي‌برم». [الكافي، ج 3، ص 469] البته جلب رضايت خدا و اجتناب از خشم او توسط انجام دستورات الهي و ترك معاصي امكان‌پذير است.
هنگامي اين دعا به موضوع اجابت مقرون مي‌شود كه ما در كنار خواندن چنين دعايي، در مرحله عمل هم به گونه‌اي باشيم كه اعمال ما در مسير كسب رضايت خداوند و دوري از خشم او باشد. هنگامي كه امام صادق (ع) براي اقامه نماز از منزل به سوي مسجد حركت مي‌كردند مشغول اين دعا مي‌شدند: «... خَرَجْتُ أبْتِغاءَ رِضوانِكَ وأجْتِنابَ سَخَطِكَ ...» «خدايا براي كسب خشنودي تو و دوري از خشمت خارج شدم...» [مستدرك الوسائل، ج 3، ص 437] و اين نشان مي‌دهد كه يكي از مصاديق اين دعا، اقامه نماز مي‌باشد.
اينك به بيان مختصر چند نمونه، از مصاديق رضا و سخط الهي مي‌پردازيم:
امام باقر(ع) فرمودند: «خشنودي خداوند بلندمرتبه در اطاعت از امام، پس از كسب معرفت اوست». [الكافي، ج 1،‌ 185]
در حديث ديگري نيز اميرالمومنين علي (ع) فرمودند: «نشانه رضايت خداوند از بنده، رضايت بنده به تمام مقدرات خداوند است ـ چه آن مقدرات خوش آيند، و چه ناخوشايند باشند ـ». [غررالحكم، ص 104]
حضرت امام حسين (ع) هم فرمودند: «رضايت خداوند بلندمرتبه در رضايت اهل‌بيت است». [بحارالانوار، ج 44، ص 367]
پيامبر اكرم (ص)فرمودند: «هر كه شب را صبح كند در حالي كه در قلبش خيانت و نيرنگي نسبت به برادر مسلمانش داشته باشد، آن شب را در خشم خداوند صبح كرده است». [من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 15]
حضرت علي (ع) فرمودند: «بنده‌اي كه بغض ما را در دل داشته باشد، خداوند بر او خشم مي‌نمايد». [بحارالانوار، ج 27، ص 179]
پيامبر اسلام(ص) فرمودند: «رضايت خدا در رضايت پدر و مادر و خشم خداوند در خشم آنهاست» [مستدرك‌الوسائل، ج 14، ص 286]
در قسمت دوم اين دعا از خداوند مي‌خواهيم توفيق تلاوت آيات قرآن نصيب ما كند.
در قرآن كريم و روايات مأثوره و سيره اهل‌بيت پيامبر (ص) مطالب فراواني در آثار، فوايد و ثواب تلاوت قرآن و آداب آن ذكر شده است كه به نمونه‌هايي از آن مي‌پردازيم:
قرآن مي فرمايد: فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ [سوره مزمل ـ آيه 20] هر چه مي‌توانيد قرآن تلاوت كنيد.
وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا [سوره مزمل ـ آيه 4] قرآن را آرام و شمرده و با دقت و تأمل بخوان.
فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ [سوره نحل ـ آيه 98] هر گاه قرآن تلاوت كردي، پس از شيطان رانده شده به خداوند پناه ببر.

br نوشته شده در تاريخ ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز دوم رمضان،
ادامه مطلب
 

 

تصاوير/ مراسم تشييع 175 شهيد غواص و 100 شهيد گمنام دفاع مقدس(2)

 

  26 خرداد 1394 ساعت 20:15

تصاوير/ مراسم تشييع 175 شهيد غواص و 100 شهيد گمنام دفاع مقدس(2)


پيكر مطهر ۱۷۵ شهيد غواص و ۱۰۰ شهيد گمنام با حضور گسترده و پرشور مردم تهران از مسير خيابان پيروزي به ميدان بهارستان و معراج شهدا تشييع شد.
تصاوير/ مراسم تشييع 175 شهيد غواص و 100 شهيد گمنام دفاع مقدس(2)
























































خبرگزاري دفاع مقدس*
br نوشته شده در تاريخ ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: تصاوير/ مراسم تشييع 175 شهيد غواص و 100 شهيد گمنام دفاع مقدس(2)،
ادامه مطلب
 

 

ايرات مطلب*
كد خبر: ۷۷۰۰۶
تاريخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ -
 تشييع باشكوه ۲۷۰ شهيد دوران مقدس در تهران (عكس) شهداي غواص,دفاع مقدس,عكس

شهداي غواص,دفاع مقدس,عكس


شهداي غواص,دفاع مقدس,عكس

شهداي غواص,دفاع مقدس,عكس

شهداي غواص,دفاع مقدس,عكس

شهداي غواص,دفاع مقدس,عكس

شهداي غواص,دفاع مقدس,عكس

شهداي غواص,دفاع مقدس,عكس

شهداي غواص,دفاع مقدس,عكس

شهداي غواص,دفاع مقدس,عكس

شهداي غواص,دفاع مقدس,عكس

شهداي غواص,دفاع مقدس,عكس

شهداي غواص,دفاع مقدس,عكس

شهداي غواص,دفاع مقدس,عكس

شهداي غواص,دفاع مقدس,عكس

شهداي غواص,دفاع مقدس,عكس

شهداي غواص,دفاع مقدس,عكس
 
شهداي غواص,دفاع مقدس,عكس
br نوشته شده در تاريخ ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: تشييع باشكوه ۲۷۰ شهيد دوران مقدس در تهران (عكس) شهداي غواص، دفاع مقدس، عكس،
ادامه مطلب
 

 

مارا به دعا كاش نسازند فراموش . . . رندان سحرخيز كه صاحب نفسانند . . .  فرا رسيدن ماه مبارك رمضان بر شما مبارك

 

حلول ماه مبارك رمضان ، بهار قرآن ، ماه عبادتهاي عاشقانه
نيايشهاي عارفانه و بندگي خالصانه را به شما تبريك عرض ميكنم .
التماس دعا

 

روزه يعني نفس خود پاك كن قلب ابليس درونت چاك كن
راه پرواز است سوي آسمان ماه گرديدن بسان عاشقان
التماس دعا

 

هرچه داريم از خداست و هرچه توان داريم براي خدا بايد خرج كنيم.
با ادب خاص خود وارد اين مهماني بي مانند بشويم . . .
ماه رمضان بر شما مبارك

 

 

روزه هنگام سۆال است و دعا / پر زدن با بال همت تا خدا
شهر يكرنگي و بي آلايشي / ماه تقصير و گنه فرسايشي

 

عاشقان معشوق خود پيدا كنند / تا سحر در گوش او نجوا كنند
درد خود گويند با درمان خويش / با طبيب و يا انيس جان خويش . .

 

 

شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن
(ماه مبارك رمضان، ماه دوري از گناهان، ماه بندگي مباركتان باد.)

 

 

دوست ز رحمت دل آگاهم ده / در ماه دعا سير الي اللهم ده
ماه رمضان و ماه مهماني توست / در محفل مهماني خود راهم ده . . .

 

 

خلوت شب ز حــق صـدا مي آيد / از عطر سحر بوي خدا مي آيد
با گوش دگر شنو به غوغاي سكوت / كز مرغ شب ، آواز دعا مي آيد . . .

اي در غرور نفس به سر برده روزگار / برخيز ، كاركن ، كه كنونست وقت كار
اي دوست ! ماه روزه رسيد و تو خفته‌اي / آخر زخواب غفلت ديرينه سر برآر .

 

 

يا اله الخلق يا رب الفلق / اي خداي انجم و شمس و شفق
از تو مي خواهم در اين ماه شريف / چشم پوشيدن ز جرم ما سبق . . .

 

باز آى و دل تنـگ مرا مونس جان بـاش / وين سوخته را محـرم اســرار نهان بـاش
زان باده كه در ميكده عشـق فروشــند / ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش . . .

 

 

 

آمدرمضان هست دعا را اثري
دارد دل من شور و نواي دگري
ما بنده عاصي و گنهكار توييم
اي داور بخشنده بما كن نظري

 

لحظات شادي خدا را ستايش كن لحظات سختي خدا را جستجو كن لحظات آرامش خدا را مناجات كن لحظات درد آور به خدا اعتماد كن و در تمام لحظات خداوند ر اشكر كن

 

 

عشق يعني مستي و ديوانگي 
عشق يعني با جهان بيگانگي 
عشق يعني شب نخفتن تا سحر 
عشق يعني سجده ها با چشم تر 
عشق يعني سوختن يا ساختن 
عشق يعني زندگي را باختن 
عشق يعني شعله به خرمن زدن 
عشق يعني رسم دل بر هم زدن 
عشق يعني يا حسين

 

بقيه درادامه ي مطلب

br نوشته شده در تاريخ ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: پيامك به مناسبت ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 

پيامك‌هاي ويژه تبريك حلول ماه مبارك رمضان

 

فرا رسيدن و حلول ماه مبارك رمضان المعظم را با پيامك هاي جديد و اشعار زير به دوستان و آشنايان خود تبريك بگوييد.

ماه مبارك آمد، اي دوستان بشارت
كز سوي دوست ما را هر دم رسد اشارت
آمد نويد رحمت، اي دل ز خواب برخيز
باشد كه باقي عمر، جبران شود خسارت

********

خبر آمد كه بهار دل ما آمده است
مژده ي  كم شدن فاصله ها آمده است
باز از عرش خداوند ندا آمده است
بندگان ماه خدا، ماه خدا آمده است

********

كم كم هلالِ ماهِ خدا مي رسد ز راه
اوقاتِ نابِ اهلِ بكاء مي رسد ز راه
مهمان كند خدا همگان را به سفره اش
وقتي كه ماهِ جود و سخا ميرسد ز راه

********

ماه رمضان، ماه خداست و ماهى است كه پروردگار در آن خوبي ها را مى‏افزايد و گناهان را پاك مى‏كند و آن ماه بركت است.
حضرت محمد(ص)
********
به ماه خدا نزديك شديم وقت بخشيدن و صاف كردن دلهاست.
اگر نگاهي، صدايي، زباني از حقير بر دلت تركي انداخته، به بزرگواري ميزبان اين ماه ببخش شايد فرصتي براي جبران نباشد…

********

مژده اي منتظران، ماه خدا آمده است / ماه شبهاي مناجات و دعا آمده است
ماه دلدادگي بنده به معبود رسيد/ بر سرسفره شاهانه گدا آمده است
حلول ماه مبارك رمضان، ماه رحمت و بركت و غفران مبارك باد

********

رمضان،  ماه بازگشت است؛ بازگشت به آغوش مهربان خدا. رمضان، ماهي  است كه نااميدي از درگاه خدا رخت برمي بندد
حلول ماه پر بركت رمضان بر شما مبارك

********

ماه صيام در فضا دوباره نور مى‏ دهد
طلوع ماه مرحمت به ما سرور مى ‏دهد
ساقى بزم مغفرت، گرفته جام مرحمت
به تشنگان وصل خود مى طهور مى‏ دهد

********

كاش در اين رمضان لايق ديدار شويم
سحري با نظر لطف تو بيدارشويم

********

امام صادق(ع):

خواب روزه دار عبادت،

خاموشي او تسبيح،

عمل وي پذيرفته شده

و دعاي او مستجاب است.

********

السلام اي ماه پنهان پشت استهلال ما / ما به دنبال تو مي‌گرديم و تو دنبال ما
ماه پيدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه محو / رؤيت اين ماه يعني نامه اعمال ما
التماس دعاي ويژه در ماه رمضان

********

وهو سميع البصير…
فرشته ها دارن واسه مهموني خدا كارت دعوت پخش ميكنن…
اسم كسايي رو مينويسن كه زلـــال و پـــاك باشن … مثل بارون…
ماه رمضان برشما مبارك …” التماس دعا ”
********

اين بزم را خداوند، براي تو آماده كرده است تا رستگاري‏ات را تضمين كند
بزمي كه در آن تنها تو هستي كه بايد سرنوشت خويش را
به سمت رستگاري سوق دهي ،مهياي سفر شو …

br نوشته شده در تاريخ ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: پيامك‌هاي ويژه تبريك حلول ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 

 

 

پيامك هاي ماه مبارك رمضان

رمضان

 

آمد رمضان هست دعا را اثري

دارد دل من شور و نواي دگري

ما بنده عاصي و گنهكار توييم

اي داور بخشنده بما كن نظري

******

چه جمعه ها كه يك به يك غروب شد نيامدي…

چه بغض ها كه در گلو رسوب شد نيامدي

تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام…

دوباره صبح، ظهر، غروب شد نيامدي

اللهم عجل لوليك الفرج

******

دنبال تو گشتم گل نرگس همه جا را

بر دار برد عشق تو آخر سر ما را

بــردي دل مـــــا را ، دل مــــــــا را !

” اللهم عجل لوليك الفرج ”

******

شب قدر است و من قدري ندارم، چه سازم توشه قبري ندارم

مبادا ليله القدرت سرآيد، گنه بر نالم ام افزون تر آيد

مبادا ماه تو پايان پذيرد، ولي اين بنده ات سامان نگيرد

مارا به دعا كاش فراموش نسازند

رندان سحر خيز كه صاحب نفسانند

******

از عــرش صداي ربــنــا مي آيد

آواي خـــوش خدا خدا مي آيد

فرياد كه درهاي بهشت باز كنيد

مهمان خدا سوي خدا مي آيد

 

يا رب ز تو امروز عطا مي طلبم

هشياري و بخشش خطا مي طلبم

مقبــولي روزه و نمــاز و طاعات

از درگــه لطفــت بــه دعا مي طلبم

******

يكي ازبهترين وقت هاي دعا كه مستجاب ميشه وقتي هست كه از همه چيز نااميد

هستيم و يك ذره غرور هم نداريم . بخصوص اگر موقع افطار باشد . . .

******

ز مردم دل بكن ياد خدا كن . خدا را وقت تنهايي صدا كن . در آن حالت كه اشكت مي چكد گرم . غنيمت دان و ما را هم دعا كن

******

جويند همه هلال و من ابرويت / گيرند همه روزه و من گيسويت

از جمله اي دوازده ماه تمام / يك ماه مبارك است ، آن هم رويت

******

امام صادق(عليه السلام) :

خواب روزه دار عبادت ،خاموشي او تسبيح ، عمل وي پذيرفته شده

و دعاي او مستجاب است .

 

******

آمد گه آمرزش و شهرُ الله عظمي / توفيق خدايا، تو ز ما سلب مفرما

 

******

مژده كه شد ماه مبارك پديد / به عاصيان وعده ي رحمت رسيد

 

******

ماه مبارك آمد، اي دوستان بشارت / كز سوي دوست ما را هر دم رسد اشارت

آمد نويد رحمت، اي دل ز خواب برخيز / باشد كه باقي عمر، جبران شود خسارت . . .

 

******

رسول خدا(صلي الله عليه و آله) :

كسي كه (بااخلاص) ماه رمضان را روزه بگيرد، خداوند گناهان گذشته اش را مي آمرزد .

 

******

ماه رمضان، براي آن است كه يك ماه مرخصي از زمين براي سفر به ملكوت بگيريم .

 

******

 

پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) :

هركس در اين ماه روزه دار مؤمني را "افطار دهد"، ثواب آزاد كردن بنده اي به او عطا خواهدشد و گناهان گذشته اش مورد عفو قرار خواهد گرفت .

******

چه شود اي گل نرگس، با تو ديدار كنم / جان و اهل و هستي ام، بر تو گرفتار كنم

روزه ي هجر تو از پاي بينداخت مرا / كي شود با رطب وصل تو افطار كنم .

******

خدايا كمكمان كن كه در اين ماه رمضان تمرين كنيم ترك هرآنچه كه درك دوران ظهور را به تأخير مي اندازد .

******

امام صادق(عليه السلام) :

بهترين جهاد، روزه داري در هواي گرم است .

******

يا رب ز تو امروز عطا مي طلبم

هشياري و بخشش خطا مي طلبم

مقبولــي روزه و نمـاز و طاعات

از درگــه لطـفــت بـه دعا مي طلبم

 

******

مهم نيست قفل ها دست كيست، مهم اين است كه كليدها دست خداست.

******

از بار گنه شد تن مسكـيـنم پست

يارب! چه شود اگر مرا گيري دست؟

گر در عملم آنچه تورا شايد نيست!

انـدر كــرمــت آنچـه مرا بايد هست

******

راز يك زندگي زيبا اين است:

كه امروز با خدا گام برداري و براي فردا به او اعتماد داشته باشي.

******

صدور هيچ گذرنامه و ويزايي لازم نيست وقتي به خدا "پناهنده" مي شويد

******

خدايا! تو آنچناني كه ما مي خواهيم، مارا آنچنان كن كه تو مي خواهي.

******

خداوند ، گوش ها و چشم ها را در سر قرار داده است تا تنها سخنان و صحنه هاي بالا و والا را جستجو كنيم.

 

******

 بدبخت كسي است كه از آمرزش خدا در اين ماه عظيم محروم گردد.

******

با گرسنگي و تشنگي در اين ماه، به ياد گرسنگي و تشنگي قيامت باشيد.

  ******

پيامبر اكرم از وظايف روزه داران ، صدقه بر فقيران، احترام به سالخوردگان، ترحم به كودكان، صله ارحام، حفظ زبان و چشم و گوش از حرام، مهرباني به يتيمان و نيز عبادت و سجده هاي طولاني، نماز، توبه، صلوات، تلاوت قرآن و فضيلت اطعام در اين ماه برشمرده اند.

******

 امام صادق(عليه السلام):

خواب روزه دار عبادت ،خاموشي او تسبيح ، عمل وي پذيرفته شده و دعاي او مستجاب است .

******

 ماه مبارك آمد، اي دوستان بشارت / كز سوي دوست ما را هر دم رسد اشارت

آمد نويد رحمت، اي دل ز خواب برخيز / باشد كه باقي عمر، جبران شود خسارت . . .

******

گويند كريم است و گنه مي بخشد……گيرم كه ببخشد زخجالت چه كنم

******

گنجينه ي نورانــــي قـــــــــرآن رمضان است

آرامش دلهـــاي پريشــــــــــان رمضان است

مجموعـه ي گلــــــهاست شب وروز عزيزش

يعني به حقيقـت كه گلســتان رمضان است

******

در دامن اين بحــــــــر گرانمــــــايه ببينــــــيد

درياي گـــــــــهرهاي فـــــراوان رمضان است

با ذكـر مناجـات خـــــــــدا در دل شــــب هــا

بر هستي ما دست گل افشان رمضان است

******

امام سجاد عليه السلام فرمود:‏

يعني خدايا كيست كه طعم شيرين محبت تو را بچشد و سراغ غير تو برود

*****

بشكســـــــته پر وبالــــم ومحـــتاج محـــــبت

اي دست كرم موقع احسـان رمضان است.

******

ماه رمضان كه بهترين حال شماست

در سير و سلوك حق پر و بال شماست 

نــور از صلــوات مي ســتاند اين ماه

ايــن روشنــي آبروي اعمال شماست

******

ماه رمضان شد مي و ميخانه بر افتاد

عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد

افطـار بـه مـي ، كـرد بـرم پير خرابات

گفتــم كـه تو را روزه به برگ و ثمر افتاد

 با باده وضو گير كــه در مذهب رندان

 در حضـرت حـق ايـن عمـلت بارور افتاد

 

تنظيم: گروه دين و انديشه تبيان

br نوشته شده در تاريخ ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: پيامك هاي ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 

 

 اس ام اس ماه مبارك رمضان

اس ام اس ماه مبارك رمضان

 

 

كاش در اين رمضان لايق ديدار شويم. *** سحري با نظر لطف تو بيدارشويم

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

به غضنفرميگن پاشو سحره. ميگه بزار بخوابم.خودم فردا بهش زنگ ميزنم

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

به حيف نون ميگن تو كه روزه نمي گيري،

چرا سحري مي خوري؟ مي گه نماز كه نخونم،...

روزه كه نگيرم... سحري هم نخورم؟ بابا مگه من كافرم؟

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

چه جمعه ها كه يك به يك غروب شد نيامدي...
چه بغض ها كه در گلو رسوب شد نيامدي
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام...
دوباره صبح، ظهر، غروب شد نيامدي
اللهم عجل لوليك الفرج.

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

آمد رمضان هست دعا را اثري
دارد دل من شور و نواي دگري
ما بنده عاصي و گنهكار توييم
اي داور بخشنده بما كن نظري

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

 

ماه مبارك آمد، اي دوستان بشارت

كز سوي دوست ما را هر دم رسد اشارت

آمد نويد رحمت، اي دل ز خواب برخيز

باشد كه باقي عمر، جبران شود خسارت

 

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

امام صادق-ع:

خواب روزه دار عبادت،

خاموشي او تسبيح،

عمل وي پذيرفته شده

و دعاي او مستجاب است."

 

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

 

فرا رسيدن ماه ضيافت الهي بر شما و خانواده محترم مبارك باد

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

حلول ماه مبارك رمضان، ماه رحمت و بركت و غفران مبارك باد.

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

آمد گه آمرزش و شهرُ الله عظمي

توفيق خدايا، تو ز ما سلب مفرما

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

شد باز در رحمت خالق به روي خلق

چون ماه مبارك ز افق گشت هويدا

مژده كه شد ماه مبارك پديد

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

به عاصيان وعده ي رحمت رسيد

ماهي سرشار از بركت و رحمت و عبادت هاي پذيرفته شده

برايتان آرزومندم

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: اس ام اس ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 


  پيامك به مناسبت ماه مبارك رمضان
 
 
مارا به دعا كاش نسازند فراموش . . . رندان سحرخيز كه صاحب نفسانند . . .  فرا رسيدن ماه مبارك رمضان بر شما مبارك
 

 
حلول ماه مبارك رمضان ، بهار قرآن ، ماه عبادتهاي عاشقانه نيايشهاي عارفانه و بندگي خالصانه را به شما تبريك عرض ميكنم .التماس دعا
 

 
روزه يعني نفس خود پاك كن قلب ابليس درونت چاك كنراه پرواز است سوي آسمان ماه گرديدن بسان عاشقان التماس دعا
 

 
هرچه داريم از خداست و هرچه توان داريم براي خدا بايد خرج كنيم.با ادب خاص خود وارد اين مهماني بي مانند بشويم . . .ماه رمضان بر شما مبارك
 

 
روزه هنگام سۆال است و دعا / پر زدن با بال همت تا خداشهر يكرنگي و بي آلايشي / ماه تقصير و گنه فرسايشي
 

 
عاشقان معشوق خود پيدا كنند / تا سحر در گوش او نجوا كننددرد خود گويند با درمان خويش / با طبيب و يا انيس جان خويش . . .
 

 
شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن(ماه مبارك رمضان، ماه دوري از گناهان، ماه بندگي مباركتان باد.)
 

 
اي دوست ز رحمت دل آگاهم ده / در ماه دعا سير الي اللهم دهماه رمضان و ماه مهماني توست / در محفل مهماني خود راهم ده . . .
 

 
در خلوت شب ز حــق صـدا مي آيد / از عطر سحر بوي خدا مي آيدبا گوش دگر شنو به غوغاي سكوت / كز مرغ شب ، آواز دعا مي آيد . . .
 

 
اي در غرور نفس به سر برده روزگار / برخيز ، كاركن ، كه كنونست وقت كاراي دوست ! ماه روزه رسيد و تو خفته‌اي / آخر زخواب غفلت ديرينه سر برآر . . .
 

 
يا اله الخلق يا رب الفلق / اي خداي انجم و شمس و شفقاز تو مي خواهم در اين ماه شريف / چشم پوشيدن ز جرم ما سبق . . .
 

 
باز آى و دل تنـگ مرا مونس جان بـاش / وين سوخته را محـرم اســرار نهان بـاشزان باده كه در ميكده عشـق فروشــند / ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش . . .
 

 
آمد رمضان هست دعا را اثريدارد دل من شور و نواي دگريما بنده عاصي و گنهكار توييماي داور بخشنده بما كن نظري
 

 
لحظات شادي خدا را ستايش كن لحظات سختي خدا را جستجو كن لحظات آرامش خدا را مناجات كن لحظات درد آور به خدا اعتماد كن و در تمام لحظات خداوند ر اشكر كن
 
 
عشق يعني مستي و ديوانگي عشق يعني با جهان بيگانگي عشق يعني شب نخفتن تا سحرعشق يعني سجده ها با چشم ترعشق يعني سوختن يا ساختن عشق يعني زندگي را باختن عشق يعني شعله به خرمن زدن عشق يعني رسم دل بر هم زدن عشق يعني يا حسين…
 
 
روزمحشروقت پرسيدن زمن رب جلى گفت توغرق گناهي؟ گفتمش يارب بلى گفت پس آتش نميگيرد چرا جسم وتنت؟گفتمش چون حك نمودم روي قلبم ياعلى.
 
 
عشق يعنى صبر در هنگام خشم عشق يعنى جاى سيلى روى چشم عشق يعنى قلب چون آئينه اىجاى ميخ در به روى سينه اى عشق يعنى انتظار منتظرسينه اى مجروح از مسمار درعشق يعنى گريه هاى حيدرى دخترى دنبال نعش مادرى عشق يعنى طاعت جان آفرين ردخون سينه بر روى زمين
 
 
دنبال تو گشتم گل نرگس همه جا رابر دار برد عشق تو آخر سر ما رابردي دل ما را ، دل ما را !” اللهم عجل لوليك الفرج ”
 
 
شبي در محفلي ذكر علي بودشنيدم عالمي فرزانه فرموداگر دوزخ به زير پوست دارينسوزي گر علي را دوست داريوگر مهر علي در سينه ات نيست بسوزي گر هزاران پوست داري
 
 
خدايايادم بده يادم باشه يادت باشم
 
 
آمد رمضان هست دعا را اثريدارد دل من شور و نواي دگريما بنده عاصي و گنهكار توييم اي داور بخشنده بما كن نظري
 
 
ماه مبارك آمد، اي دوستان بشارت كز سوي دوست ما را هر دم رسد اشارت آمد نويد رحمت، اي دل ز خواب برخيزباشد كه باقي عمر، جبران شود خسارت
 
 
امام صادق عليه السلام:خواب روزه دار عبادت،خاموشي او تسبيح،عمل وي پذيرفته شدهو دعاي او مستجاب است."
 
 
حلول ماه مبارك رمضان، ماه رحمت و بركت و غفران مبارك باد.
 
 
آمد گه آمرزش و شهرُ الله عظميتوفيق خدايا، تو ز ما سلب مفرماشد باز در رحمت خالق به روي خلقچون ماه مبارك ز افق گشت هويدامژده كه شد ماه مبارك پديدبه عاصيان وعده ي رحمت رسيدماهي سرشار از بركت و رحمت و عبادت هاي پذيرفته شده برايتان آرزومندم
 
 
السلام عليك يا شهر الله الاكبر و يا عيد اوليائه در ماه پر خير و بركت رمضان برايتان قبولي طاعات و عبادات را آرزومندم التماس دعا
 
 
از عرش صداي ربنا مي آيد / آواي خوش خدا مي آيدفرياد كه درهاي بهشت باز كنيد/ مهمان خدا سوي خدا مي آيدحلول ماه مبارك رمضان بر شما مبارك باد.
 
 
چه شود اي گل نرگس، با تو ديدار كنمجان و اهل و هستي ام، بر تو گرفتار كنم روزه ي هجر تو از پاي بينداخت مراكي شود با رطب وصل تو افطار كنم
 
 
كاش در اين رمضان لايق ديدار شومسحري با نظر لطف تو بيدار شومكاش منت بگذاري به سرم مهدي جانتا كه همسفره تو لحظه افطار شوم
 
 
ماه رمضان شد، مى و ميخانه بر افتادعشق و طرب و باده، به وقت ‏سحر افتاد افطار به مى كرد برم پير خرابات گفتم كه تو را روزه، به برگ و ثمر افتاد با باده، وضو گير كه در مذهب رندان در حضرت حق اين عملت ‏بارور افتاد
 
 
بهر ايام دگر چون افسر است ماه گشتن ، سير كردن در وجودبا تعبد ، با تهجد ، با سجودروزه يعني نفس خود پاك كنقلب ابليس درونت چاك كنرا ه پرواز است سوي آسمان ماه گرديدن بسان عاشقان روزه هنگام سوال است و دعاپر زدن با بال همت تا خداشهر يكرنگي و بي آلايشي ماه تقصير و گنه فرسايشي عاشقان معشوق خود پيدا كنندتا سحر در گوش او نجوا كننددرد خود گويند با درمان خويشبا طبيب و يا انيس جان خويش فاش راز و گفته هاي خود كنندذكر سر و غصه هاي خود كنندروزه رسوا كردن شيطان دونپاك گشتن چون شهيد غرقه خون فصل پاكي درون ما بودن اميد از دام انسان مي شود
 
 
روزه ، تمرين كلاس زندگيدرس ايثار و خلوص و بندگيروزه ، زنجير هوا گسستن استديو و بت هاي درون بشكستن استماه در خودنگري و خودكاوشي لب فرو بستن ، نگفتن ، خاموشي درك مسكين از دل و جان كردن است زندگي همچون فقيران كردن است قهرمان صحنه تقوا شدن همچو ماهي زنده دريا شدن ماه ميهمان وضيافت برخداجام بخشش ، ماه سرشار ازعطاروزه ، پرواز و عروجي ديگر است
 
 
مارا به دعا كاش نسازند فراموشرندان سحرخيز كه صاحب نفسانندفرا رسيدن ماه مبارك رمضان بر شما مبارك
 
 
حلول ماه مبارك رمضان ، بهار قرآن ، ماه عبادتهاي عاشقانه و نيايشهاي عارفانه و بندگي خالصانه را به شما تبريك عرض ميكنم . خدا سعادت درك اين ماه رو به ما بده تا انشالله بتونيم از بركات اين ماه ذخيره خيري براي آخرت خود كسب كنيم - شما هم منو از دعاي خير فراموش نكنيد
 
 
ماه رمضان، ماه نزول آيه هاي سبحاني و ارتباط ملك و ملكوت در نزديكترين افق براي عروج «ارواح روحاني» است!
 
 
ماه رمضان، ماه از «منيت» و «ماديت» بريدن و پركشيدن در هواي لاهوت و «گردشهاي روحاني» است.
 
 
ماه رمضان، بهار سالكان الي الله و آغاز شكوفايي غنچه هاي عشق و معرفت در بوستان «سينه هاي سودايي» است!
 
 
ماه رمضان، ماه برچيده شدن، «بساط شياطين» از عرصه زندگي اولاد آدم و حضور ملموس ملائك در اطراف «صائمين مشتاق شيدايي» است!
 
 
ماه رمضان، ماه كشيده شدن خط گذشت و غفران الهي بر خطاهاي گناهكاران در سايه «الغوث الغوث هاي عمق جاني» است!
 
 
ماه رمضان، ماه چيده شدن «مائده هاي آسماني» بر سفره جانهاي رسته از خاك و متصل به «انوار اهورايي» است.
 
 
ماه رمضان، ماه شكستن «بت هاي نفس» و سجدهء عشق بر درگاه «عاشق و معشوق آفرين نامتناهي» است».
 
 
ماه رمضان، ماه مفروش كردن قدوم شب قدر با اشكهاي شوق براي درك «زيباترين لحظهء حيات انساني» است
 
 
ماه رمضان، ماه «يتيم شدن تاريخ» در طوفان نفاق و ضربت خوردن اميرالمؤمنين و عروج «جان جهاني» است!
 
 
ماه رمضان، ماه درك دقيق تر حضور«امام زمان» براي آمادگي بهتر جهت ظهور «منجي آخرالزماني» است!
 
 
ماه رمضان، مائده‌هاي آسماني را بر سفره دل عارفان حقيقت‌جو مي‌چيند.
 
 
اين هلال از طرف باغ جنان مي آيد هو ش باشيد كه ماه رمضان مي آيد در شب اول اين ماه پي ماه مرو ماه اين ماه شب نيمه آن مي آيد
 
 
ياران اگـــر به وادي وجــــدان سفـــركنـيمازغيبت و خلاف دراين ماه حــــــذر كـــنيمشايد ســـبب شود كه پس از ساليان سختاحسان و رحمت حق را به پيـمانه سركنيم.
 
 
ماه رمضان است و صفا آمده استبر خانه دل نورو ضيا آمده استاز سفره ما بوي بهشت مي آيد چون سفره ز درگاه خدا آمده است
 
 
استشمام عطر خوشبوي رمضان از پنجره ملكوتي شعبان گواراي وجود پاكتان.
 
 
مي گويند هر وقت آب مي نوشي بگو يا حسين(ع)، اين روزها كه آب مي بيني و نمي نوشي آرام بگوي يا اباالفضل(ع)
 
روزه دار و به ديگران بخوران نه مخور روز و شب شكم بدران
 
 
دلا در روزه مهمان خدايي طعام آسماني را سرايي درين مه چون در دوزخ ببندي هزاران در ز جنت‏برگشايي... (كليات شمس جزو ششم صص 35 و 361)
 
 
بگذار تا بميرم در اين شب الهيورنه دوباره آرم رو روي روسياهيچون رو كنم به توبه، سازم نوا و ندبهچندان كه باز گردم گيرم ره تباهي
 
 
يا اله الخلق يا رب الفلق اي خداي انجم و شمس و شفقاز تو مي خواهم در اين ماه شريفچشم پوشيدن ز جرم ما سبق
 
 
رمضان شهر عشق و عرفان است * * * رمضان بحر فيض و احسان استرمــضــــان، مــاه عــتــرت و قــرآن * * * گــــاه تــــجديد عهد و پيمان است
 
 
رمضان ماه مناجات ودعارمضان پر بود از شور و صفاماه خالص شدن از كبر و ريارمضان ماه رسيدن به خدا
 
 
در شب احيا به تو رو كرده ‏ام خويش را با توبه همسو كرده ‏ام گرچه عمري با گنه بنشسته‏ ام گرچه قلب صاحبم بشكسته ‏ام صبر كن ، از كيفر من بر حذرتا كنم در خويش تجديد نظر
 
 
بنال اي دل ،دل عالم غمين است *** شب قتل امير المومنين است پيمبر ميزند بر سينه گويا *** در اين غم نوحه خوان روح الامين است
 
 
بـاز هـواي سـحــرم آرزوســــت خـلـوت و مـژگـان تـرم آرزوسـت شـكـوه ي غـربـت نـبـرم ايـن زمـان دسـت تـــو و روي تـو ام آرزوســت
 
 
رمضان آمد و آهسته صدا كرد مرامستعد سفـــر شهر خدا كرد مرااز گلستان كرم طرفه نسيـمي بوزيدكه سراپاي پر از عطر و صفا كرد مرا
 
 
اندرمضان خاك ِتو زَر مي گردد چون سنگ كه سُرمهً بصر مي گردد آن لقمه كه خورده اي به هنگام ِ سحر وان صبر كه كرده اي گُهَر مي گردد
 
 
مبارك باد آمد ماه روزه رهت‏ خوش باد، اي همراه روزه شدم بر بام تا مه را ببينم كه بودم من به جان دلخواه روزه
 
 
رمضانا تو بهترين ماهي چون كه ماه ضيافت اللهي خوش عمل هر كه بود در رمضان ترك منكر نمود در رمضان
 
  ديدگاه‌ها         
  نوشتن ديدگاه
   
 
نام
 
آدرس سايت
 
عنوان
 
 

br نوشته شده در تاريخ ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: پيامك به مناسبت ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 
   كد خبر: 9766 چهارشنبه، 27 خرداد 1394 - 16:11
 
حاج سعيد حداديان در مراسم تشييع شهدا
جيب مردم پر از وصيت نامه و تصاوير شهداست
 
حاج سعيد حداديان مداح اهل بيت در سخنان كوتاهي در خلال نوحه‌خواني در مراسم تشييع شهدا در تهران به موضوع مذاكرات پرداخت.
  

به گزارش روضه نيوز ؛به نقل از جهان، حاج سعيد حداديان مداح اهل بيت در سخنان كوتاهي در خلال نوحه‌خواني در مراسم تشييع شهدا در تهران گفت:‌ اين پيام اين شهداي غواص براي ماست. آنها امروز به سراغ ما آمده‌اند تا بگويند كه ما دست بسته‌مان هم براي خدا كار مي‌كند، ما بن‌بست نداريم.

بدون عكس

وي افزود: ما هم امروز خطاب به آني كه مي‌گويد شما از جيب ملت خبر نداريد مي‌گوييم كه جيب ملت پر از عكس احمدي روشن است، پر از وصيت‌نامه شهداست پر از سربند يازهرا و يا حسين است. اين مردم ايستاده‌اند، شما كم نياوريد...

اين سخنان با استقبال وسيع مردم روبرو شد

br نوشته شده در تاريخ ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)


ادامه مطلب



[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 10:02 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

زندگينامه شهيد دكتر بهشتي

 

 

 

شهيد دكتر بهشتي,دكتر بهشتي,شهيد بهشتي,زندگينامه شهيد بهشتي,زندگينامه محمد حسيني بهشتي ,درباره شهيد دكتر بهشتي,زندگينامه بزرگان
 

زندگينامه شهيد دكتر بهشتي

«من محمد حسيني بهشتي، در دوم آبان ۱۳۰۷ در شهر اصفهان در محله لنبان متولد شدم. منطقه زندگي ما از مناطق بسيار قديمي شهر است.»


اين جملات آغازين زندگينامه خود نوشت شهيد مطلوم آيت‌الله دكتر بهشتي است كه در هفتم خرداد ۱۳۶۰ در بمب گذاري دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي در تهران، به همراه ۷۲ تن از يارانش به دست منافقان كوردل به شهادت رسيد.

دكتر بهشتي در ادامه اين زندگينامه نوشته‌است:

خانواده‌ام يك خانواده روحاني است و پدرم هم روحاني بود. ايشان هم در هفته چند روز در شهر به كار و فعاليت مي‌پرداخت و هفته‌اي يك شب به يكي از روستاهاي نزديك شهر براي امامت جماعت و كارهاي مردم مي‌رفت و سالي چند روز به يكي از روستاهاي دور كه نزديك حسين آباد بود و به روستاي دورتر از آن كه حسن‌آباد نام داشت، مي‌رفت .

آمد و شد افرادي كه از آن روستاي دور به خانه ما ‌مي‌آمدند برايم بسيار خاطره انگيز است. پدرم وقتي به آن روستا مي‌رفت، در منزل يك پنبه زن بسيار فقير سكونت مي‌كرد.

آن پيرمرد اتاقي داشت كه پدرم در آن زندگي مي‌كرد. نام پيرمرد جمشيد بود و داراي محاسن سفيد، بلند و باريك، چهره روستايي و نوراني بود. پدرم مي‌گفت: ما با جمشيد نان و دوغي مي‌خوريم و صفا مي‌كنيم و من سفره ساده نان و دوغ اين جمشيد را به هر جلسه ديگري ترجيح مي‌دهم.

جمشيد هر سال دوبار از روستا به شهر و به خانه ما مي‌آمد و من بسيار به او انس داشتم.

تحصيلاتم را در يك مكتب خانه در سن چهارسالگي آغاز كردم. خيلي سريع خواندن و نوشتن و خواندن قرآن را ياد گرفتم و در جمع خانواده به عنوان يك نوجوان تيزهوش شناخته شدم، و شايد سرعت پيشرفت در يادگيري اين برداشت را در خانواده به وجود آورده بود.

تا اين كه قرار شد به دبستان بروم. دبستان دولتي ثروت در آن موقع، كه بعدها به نام ۱۵ بهمن ناميده شد. وقتي آن جا رفتم از من امتحان ورودي گرفتند و گفتند كه بايد به كلاس ششم برود، ولي از نظر سني نمي‌تواند. بنابراين در كلاس چهارم پذيرفته شدم و تحصيلات دبستاني را در همان جا به پايان رساندم.

در آن سال در امتحان ششم ابتدايي شهر، نفر دوم شدم. آن موقع همه كلاسهاي ششم را يكجا امتحان مي‌كردند . از آن جا به دبيرستان سعدي رفتم. سال اول و دوم را در دبيرستان گذراندم و اوايل سال دوم بود كه حوادث ۲۰ شهريور پيش آمد.

با حوادث ۲۰ شهريور علاقه و شوري در نوجوانها براي يادگيري معارف اسلامي به وجود آمده بود. دبيرستان سعدي در نزديكي ميدان شاه آن موقع و ميدان امام كنوني قرار دارد و نزديك بازار است؛ جايي كه مدارس بزرگ طلاب هم همان جاست؛ مدرسه صدر، مدرسه جده و مدارس ديگر.

البته به طور طبيعي بين آن‌جا و منزل ما حدود چهار يا پنج كيلومتر فاصله بود كه معمولاً پياده مي‌آمديم و برمي‌گشتيم. اين سبب شد كه با بعضي از نوجوانها كه درسهاي اسلامي هم مي‌خواندند، آشنا شوم. علاوه بر اين در خانواده خود ما هم طلاب فاضل جواني بودند.

همكلاسي‌اي داشتم، كه او نيز فرزند يك روحاني بود. نوجوان بسيار تيزهوشي بود و پهلوي من مي‌نشست. او در كلاس دوم به جاي اين كه به درس معلم گوش كند، كتاب عربي مي‌خواند.

يادم هست و اگر حافظه‌ام اشتباه نكند او در آن موقع كتاب معالم الاصول مي‌خواند كه در اصول فقه است. خوب اينها بيشتر در من شوق به وجود مي‌آورد كه تحصيلات را نيمه كاره رها كنم و بروم طلبه بشوم.

به اين ترتيب در سال ۱۳۲۱ تحصيلات دبيرستاني را رها كردم و براي ادامه تحصيل به مدرسه صدر اصفهان رفتم. از سال ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۵ در اصفهان ادبيات عرب، منطق كلام و سطوح فقه و اصول را با سرعت خواندم كه اين سرعت و پيشرفت موجب شده بود كه حوزه آن‌جا با لطف فراواني با من برخورد كند؛ بخصوص كه پدرِ مادرم، مرحوم حاج مير محمد صادق مدرس خاتون آبادي از علماي برجسته بود و من يك ساله بودم كه او فوت شد.

به نظر اساتيدم، كه شاگردهاي او بودند، من يادگاري بودم از آن استادشان. در طي اين مدت تدريس هم مي‌كردم. در سال ۱۳۲۴ از پدر و مادرم خواستم كه اجازه بدهند، شبها هم در حجره‌اي كه در مدرسه داشتم بمانم و به تمام معنا طلبه شبانه‌روزي باشم. چون از يك نظر هم فاصله منزل تا مدرسه 5-4  كيلومتري مي‌شد و به اين ترتيب هر روز مقداري از وقتم از بين مي‌رفت و هم در خانه‌اي كه بوديم پر جمعيت بود و من اتاقي براي خودم نداشتم و نمي‌توانستم به كارهايم بپردازم.

البته در آن موقع فقط يك خواهر داشتم ولي با عموها و مادربزرگم همه در يك خانه زندگي مي‌كرديم. به اين ترتيب خانه ما شلوغ بود و اتاق كم.

سال ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ را در مدرسه گذراندم و اواخر دوره سطح بود كه تصميم گرفتم براي ادامه تحصيل به قم بروم. اين را بگويم كه در دبيرستان در سال اول و دوم زبان خارجي ما فرانسه بود و در آن دو سال، فرانسه خوانده بودم ولي در محيط اجتماعي آن روز آموزش زبان انگليسي بيشتر بود و در سال آخر كه در اصفهان بودم تصميم گرفتم يك دوره زبان انگليسي ياد بگيرم.

يك دوره كامل «ريدر» خواندم، و نزد يكي از منسوبين و آشنايانمان كه زبان انگليسي مي‌دانست، با انگليسي آشنا شدم.

در سال ۱۳۲۵ به قم آمدم. حدود شش ماه در قم بقيه سطح، مكاسب و كفايه را تكميل كردم و از اول سال ۱۳۲۶ درس خارج را شروع كردم. براي درس خارج فقه و اصول نزد استاد عزيزمان مرحوم آيت الله محقق داماد، همچنين استاد و مربي بزرگوارم و رهبرمان امام خميني(ره) و بعد مرحوم آيت الله بروجردي، و مدت كمي هم نزد مرحوم آيت‌الله سيد محمد تقي خوانساري و مرحوم آيت الله حجت كوه كمري مي‌رفتم.

در آن شش ماهي كه بقيه سطح را مي‌خواندم، كفايه و مكاسب را هم مقداري نزد آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري يزدي خواندم و مقداري از كفايه را نزد آيت الله داماد خواندم كه بعد همان را به خارج تبديل كرديم.

در اصفهان منظومه منطق و كلام را خوانده بودم كه در قم ادامه ندادم، چون استاد فلسفه در آن موقع كم بود و من يكسره بيشتر به فقه و اصول و مطالعات گوناگون و تدريس مي‌پرداختم.

معمولاً در حوزه‌ها طلبه‌هايي كه بتوانند تدريس كنند هم تحصيل مي‌كنند و هم تدريس مي‌كنند. و من، هم در اصفهان و هم در قم تدريس مي‌كردم .

به قم كه آمدم به مدرسه حجتيه رفتم. مدرسه‌اي بود كه مرحوم آيت الله حجت تازه بنيانگذاري كرده بودند. از سال ۱۳۲۵ در قم بودم و درس مي‌خواندم. در آن سالهايي بود كه استادمان آيت الله طباطبايي از تبريز به قم آمده بودند.

در سال ۱۳۲۷ به فكر افتادم كه تحصيلات جديد را هم ادامه بدهم. بنابراين با گرفتن ديپلم ادبي به صورت متفرقه و آمدن به دانشكده معقول و منقول آن موقع كه حالا الهيات و معارف اسلامي نام دارد، دوره ليسانس را در فاصله سالهاي ۲۷ تا ۳۰ گذراندم. و سال سوم به تهران آمدم، براي اين كه بيشتر از درس‌هاي جديد استفاده كنم و هم زبان انگليسي را اين جا كامل‌تر كنم و با يك استاد خارجي كه مسلط‌‌‌ تر باشد يك مقداري پيش ببرم.

در سال ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ در تهران بودم و براي تأمين مخارجم تدريس مي‌كردم و خودكفا بودم. هم كار مي‌كردم و هم تحصيل. سال ۱۳۳۰ ليسانس گرفتم و براي ادامه تحصيل و تدريس در دبيرستانها به قم بازگشتم.

به عنوان دبير زبان انگليسي در دبيرستان حكيم نظامي قم مشغول شدم و آن موقعها به طور متوسط روزي سه ساعت كافي بود كه صرف تدريس كنيم و بقيه وقت را صرف تحصيل مي‌كردم.

از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۵ بيشتر به كار فلسفي پرداختم و نزد استاد علامه طباطبايي براي درس اسفار و شفاء ايشان مي‌رفتم. اسفار ملاصدرا و شفاء ابن سينا را مي‌خواندم و همچنين شب‌هاي پنجشنبه و جمعه با عده‌اي از برادران، جلسات بحث گرم و پرشور و سازنده‌اي داشتيم.

۵ سال طول كشيد كه ماحصل آن به صورت كتاب روش رئاليسم تنظيم و منتشر شد. در طول اين سالها فعاليتهاي تبليغي و اجتماعي داشتيم. در سال ۱۳۲۶ يعني يك سال بعد از ورود به قم با مرحوم آقاي مطهري و آقاي منتظري و عده‌اي از برادران، حدود هجده نفر، برنامه‌اي تنظيم كرديم كه به دورترين روستاها براي تبليغ برويم و دو سال اين برنامه را اجرا كرديم.

در ماه رمضان كه گرم بود، با هزينه خودمان براي تبليغ مي‌رفتيم. البته خودمان پول نداشتيم، مرحوم آيت الله بروجردي توسط امام خميني(ره) كه آن موقع با ايشان بودند نفري صد تومان در سال ۲۶ و نفري صد و پنجاه تومان در سال ۲۷ به عنوان هزينه سفر به ما دادند چون قرار بر اين بود كه به هر روستايي مي‌رويم، مهمان كسي نباشيم. و خرج خوراكمان را در آن يك ماه خودمان بدهيم .

بنابراين براي كرايه آمد و رفت و هزينه زندگي، يك ماه خرج سفر را با خودمان مي‌برديم.

فعاليت‌هاي ديگري هم در داخل حوزه داشتيم كه اينها مفصل است و نمي‌خواهم در يك مقاله فعلاً گفته شود.

در سال ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ كه تهران بودم، مقارن بود با اوج مبارزات سياسي - اجتماعي نهضت ملي نفت به رهبري مرحوم آيت الله كاشاني و مرحوم دكتر مصدق. من به عنوان يك جوان معممِ مشتاق در تظاهرات و اجتماعات و متينگها شركت مي‌كردم.

در سال ۱۳۳۱ در جريان ۳۰ تير به اصفهان رفته بودم و در اعتصابات ۲۶ تا ۳۰ تير شركت داشتم و شايد اولين يا دومين سخنراني اعتصاب كه در ساختمان تلگراف‌خانه بود را به عهده من گذاشتند.

يادم هست كه كار ملت ايران را در رابطه با نفت و استعمار انگليس با كار ملت مصر و جمال عبدالناصر و مسئله كانال سوئز و انگليس و فرانسه و اينها، مقايسه مي‌كردم. در آن موقع موضوع سخنراني اخطاري بود به قوام‌السلطنه و شاه و اين كه ملت ايران نمي‌تواند ببيند نهضت ملي‌شان مطامع استعمارگران باشد.

به هر حال بعد از كودتاي ۲۸ مرداد در يك جمع‌بندي به اين نتيجه رسيديم كه در آن نهضت، ما كادرهاي ساخته شده كم داشتيم، باز اين مسئله مفصل است. بنابراين تصميم گرفتيم كه يك حركت فرهنگي ايجاد كنيم و در زير پوشش آن كادر بسازيم؛ و تصميم گرفتيم كه اين حركت اصيل اسلامي و پيشرفته باشد و زمينه‌اي براي ساخت جوانها گردد.

در سال ۱۳۳۳، دبيرستاني به نام دين و دانش با همكاري دوستان در قم تأسيس كرديم، كه مسئوليت اداره‌اش مستقيماً به عهده من بود. تا سال ۱۳۴۲ كه در قم بودم، و همچنان مسئوليت اداره آن را به عهده داشتم. در ضمن در حوزه هم تدريس مي‌كردم و يك حركت فرهنگي نو هم در آن‌جا به وجود آورديم و رابطه‌اي هم با جوانهاي دانشگاهي برقرار كرديم.

پيوند ميان دانشجو و طلبه و روحاني را پيوندي مبارك يافتيم و معتقد بوديم كه اين دو قشر آگاه و متعهد بايد هميشه دوشادوش يكديگر بر پايه اسلام اصيل و خالص حركت كنند. و در ضمن آن زمانها فعاليتهاي نوشتني هم در حوزه شروع شده بود.

مكتب اسلام، مكتب تشيع، اينها آغاز حركتهايي بود كه براي تهيه نوشته‌هايي با زبان نو و براي نسل نو، اما با انديشه عميق و اصيل اسلامي و در پاسخ به سئوالات اين نسل انجام مي‌گرفت كه من مختصري در مكتب اسلام و بعد بيشتر در مكتب تشيع همكاري مي‌كردم.

بعد در سالهاي ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۸ دوره دكتراي فلسفه و معقول را در دانشكده الهيات گذراندم، در حالي كه در قم بودم و براي درس و كار به تهران مي‌آمدم. در همان سال ۱۳۳۸ جلسات گفتار ماه در تهران شروع شد.

اين جلسات براي رساندن پيام اسلام به نسل جست‌وجوگر با شيوه جديد بود كه در هر ماه در كوچه قايم در منزل بزرگي برگزار مي‌شد. و در هر جلسه يك نفر سخنراني مي‌كرد و موضوع سخنراني قبلاً تعيين مي‌شد تا در مورد آن مطالعه بشود.

اين سخنرانيها روي نوار ضبط مي‌شد و بعد آنها را به صورت جزوه و كتاب منتشر مي‌كردند. از عمده آنها سه جلد كتاب گفتار ماه و يك جلد به نام گفتار عاشورا منتشر شد. در اين جلسات هم باز مرحوم آيت الله مطهري و آيت الله طالقاني و آقايان ديگر شركت داشتند، و جلسات پايه‌اي خوبي بود.

در حقيقت گامي بود در راه كاري از قبيل آن‌چه بعدها در حسينيه ارشاد انجام گرفت و رشد پيدا كرد.

در سال ۱۳۳۹ ما سخت به فكر سامان دادن به حوزه علميه قم افتاديم و مدرسين حوزه، جلسات متعددي براي برنامه‌ريزي نظم حوزه و سازمان‌دهي به آن داشتند. در دو تا از اين جلسات بنده هم شركت داشتم، كار ما در يكي از اين جلسات به ثمر رسيد.

در آن جلسه آقاي رباني‌ شيرازي و مرحوم آقاي شهيد سعيدي و آقاي مشكيني و خيلي ديگر از برادران شركت داشتند. و ما در طول مدتي توانستيم يك طرح و برنامه براي تحصيلات علوم اسلامي در مدت هفده سال در حوزه تهيه كنيم و اين پايه‌اي شد براي تشكيل مدارس نمونه‌اي كه نمونه معروف‌ترش مدرسه حقانيه يا مدرسه منتظريه به نام مهدي منتظر سلام‌الله عليه است.

حقاني كه سازنده آن ساختمان است، مردي است كه واقعاً باعشق و علاقه سرمايه و همه چيزش را روي ساختن اين ساختمان گذاشت. خداوند او را به پاداش خير مأجور بدارد . به اين ترتيب مدرسه حقاني تأسيس شد و اين برنامه در آن‌جا اجرا شد. در اين مدارس باز مقداري از وقت ما مي‌گذشت و صرف مي‌شد.

در سال ۱۳۴۱ انقلاب اسلامي با رهبري امام و روحانيت نهادينه شد. شركت فعال روحانيت نقطه عطفي در تلاشهاي انقلابي مردم مسلمان ايران به وجود آورده بود. من نيز در اين جريانها حضور داشتم تا اين كه در همان سالها ما در قم به مناسبت تقويت پيوند دانش‌آموز و فرهنگي و دانشجو و طلبه به ايجاد كانون دانش‌آموزان قم دست زديم و مسئوليت مستقيم اين كار را برادر و همكار و دوست عزيزم مرحوم شهيد دكتر مفتح به دست گرفتند.[وحدت حوزه و دانشگاه]

بسيار جلسات جالبي بود. در هر هفته يكي از ما سخنراني مي‌كرديم و دوستاني از تهران مي‌آمدند و گاهي مرحوم مطهري و گاهي ديگران از مدرسين قم مي‌آمدند.

در يك مسجد طلبه و دانش‌آموز و دانشجو و فرهنگي همه دور هم مي‌نشستند و اين در حقيقت نمونه ديگري از تلاش براي پيوند دانشجو و روحاني بود و اين بار در رابطه با مبارزات و رشد دادن و گسترش دادن به فرهنگ مبارزه و اسلام. اين تلاشها و كوششها بر رژيم گران آمد و در زمستان سال ۴۲ من را ناچار كردند كه از قم خارج بشوم و به تهران بيايم.

سال ۴۲ به تهران آمدم و در ادامه كارها با گروه‌هاي مبارز از نزديك رابطه برقرار كرديم. با جمعيت هيئتهاي مؤتلفه رابطه فعال و سازمان يافته‌اي داشتيم و در همين جمعيتها بود كه به پيشنهاد شوراي مركزي اينها، امام يك گروه چهار نفري به عنوان شوراي فقهي و سياسي تعيين كردند: مرحوم آقاي مطهري، بنده، آقاي انواري و آقاي مولائي.

اين فعاليتها ادامه داشت. در همان سالها به اين فكر افتاديم كه با دوستان كتاب تعليمات ديني مدارس را كه امكاني براي تغييرش فراهم آمده بود، تغيير بدهيم. دور از دخالت دستگاه‌هاي جهنمي رژيم، در جلساتي توانستيم اين كار را پايه‌گذاري كنيم.

پايه برنامه جديد و كتابهاي جديد تعليمات ديني با همكاري آقاي دكتر باهنر و آقاي دكتر غفوري و آقاي برقعي و بعضي از دوستان، آقاي رضي شيرازي كه مدت كمي با ما همكاري داشتند و برخي ديگر مانند مرحوم آقاي روزبه كه نقش مؤثري داشتند، فراهم شد.

سال ۱۳۴۱ اگر اشتباه نكرده باشم، ۴۱ يا اوايل ۴۲ بود. در جشن مبعثي كه دانشجويان دانشگاه تهران در اميرآباد در سالن غذاخوري برگزار كرده بودند، از من دعوت كردند تا سخنراني كنم.

در اين سخنراني موضوعي را به عنوان مبارزه با تحريف كه يكي از هدفهاي بعثت است، مطرح كردم. در اين سخنراني طرح يك كار تحقيقاتي اسلامي را ارائه كردم كه آن سخنراني بعدها در مكتب تشيع چاپ شد.

مرحوم حنيف نژاد و چند تاي ديگر از دانشجويان كه از قم آمده بودند، و عده‌اي ديگر از طلاب جوان كه آن‌جا بودند، اصرار كردند كه اين كار تحقيقاتي آغاز بشود. در پاييز همان سال ما كار تحقيقاتي را با شركت عده‌اي از فضلا در زمينه حكومت در اسلام آغاز كرديم.

ما همواره به مسئله سامان دادن به انديشه حكومت اسلامي و مشخص كردن نظام اسلامي علاقه‌مند بوديم و اين را به صورت يك كار تحقيقاتي آغاز كرديم . اين كارهاي مختلف بود كه به حكومت گران آمد و من را ناچار كردند به تهران بيايم. كه در تهران نيز آن همكاري را با قم ادامه مي‌داديم.

بعد از چند ماه، فشار دستگاه كم شد. باز گاهي آمد و شد مي‌كرديم، هم براي مدرسه حقاني و هم براي همين جلسات حكومت در اسلام كه البته بعدها ساواك اينها را گرفت و دوستان ما را تارومار كرد.

در سال ۱۳۴۳ كه تهران بودم و سخت مشغول اين برنامه‌هاي گوناگون، مسلمانهاي هامبورگ به مناسبت تأسيس مسجد هامبورگ كه به دست مرحوم آيت الله بروجردي صورت گرفته بود، به مراجع فشار آورده بودند كه چون مرحوم محققي به ايران آمده بودند، بايد يك روحاني ديگر به آنجا برود.

اين فشارها متوجه آيت الله ميلاني و آيت الله خوانساري شده بود و آيت الله حائري و آيت الله ميلاني به بنده اصرار كردند كه بايد به آن‌جا برويد.

آقايان ديگر هم اصرار مي‌كردند، از طرفي ديگر چون شاخه نظامي هيئتهاي مؤتلفه تصويب كرده بودند كه منصور را اعدام كنند و بعد از اعدام انقلابي منصور، پرونده دنبال شد؛ اسم بنده هم در آن پرونده بود.

دوستان فكر مي‌كردند كه به يك صورتي من را از ايران خارج كنند تا خارج از كشور مشغول فعاليتهايي باشم. وقتي اين دعوت پيش آمد، به نظر دوستان رسيد كه اين زمينه خوبي است كه بنده بروم و آن‌جا مشغول فعاليت بشوم.

البته خودم ترجيح مي‌دادم كه در ايران بمانم. مي‌گفتم كه هر مشكلي كه پيش بيايد، اشكالي ندارد. ولي دوستان عقيده داشتند كه بروم خارج بهتر است. مشكل من گذرنامه بود كه به من نمي‌دادند، ولي دوستان گفتند از طريق آيت الله خوانساري مي‌شود گذرنامه را گرفت و در آن موقع اين گونه كارها از طريق ايشان حل مي‌شد و آيت الله خوانساري اقدام كردند و گذرنامه را گرفتند.

به اين طريق مشكل گذرنامه حل شد و در رابطه با اين آقايان مراجع، بخصوص، آيت الله ميلاني، به هامبورگ رفتم. دشواري كار من اين بود كه از فعاليتهايي كه اين‌جا داشتيم، دور مي‌شدم و اين براي من سنگين بود و تصميم اين بود كه مدت كوتاهي آن‌جا بمانم و كارها كه سامان گرفت، برگردم.

ولي در آن‌جا احساس كردم كه دانشجويان واقعاً به يك نوع تشكيلات مثلِ تشكيلات اسلامي محتاج هستند. چون جوانهاي عزيز ما از ايران با علاقه به اسلام مي‌گرويدند ولي كنفدراسيون و سازمانهاي الحادي چپ و راست اين جوانها را منحرف و اغوا مي‌كردند.

تا اين كه با همت چند تن از جوانهاي مسلماني كه در اتحاديه دانشجويان مسلمان در اروپا بودند و با برادران عرب و پاكستاني و هندي و افريقايي و غيره كار مي‌كردند، و بعضي از آنها هم در اين سازمانهاي دانشجويي ايراني هم بودند، هسته اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشجويان گروه فارسي زبان آن‌جا را به وجود آورديم و مركز اسلامي گروه هامبورگ سامان گرفت.

فعاليتهايي براي شناساندن اسلام به اروپاييها و فعاليتهايي براي شناساندن اسلام انقلابي به نسل جوانمان داشتيم. بيش از ۵ سال آن‌جا بودم كه در طي اين ۵ سال يك بار به حج مشرف شدم.

سفري هم به سوريه و لبنان داشتم و بعد به تركيه رفتم براي بازديد از فعاليتهاي اسلامي آن‌جا و تجديد عهد با دوستان و مخصوصاً برادر عزيزمان آقاي صدر (امام موسي صدر) كه اميدوارم هر جا هست مورد رحمت خداوند باشد و ان‌شاءالله به آغوش جامعه مان باز گردد. در سال ۱۳۴۸ سفري هم به عراق كردم و به خدمت امام رفتم، و به هر حال كارهاي آن‌جا سروسامان گرفت و در سال ۱۳۴۹ به ايران آمدم.

اما مطمئن بودم كه با اين آمدن امكان بازگشتم كم است. يك ضرورت شخصي ايجاب مي‌كرد كه حتماً به ايران بيايم. به ايران آمدم و همان‌طور كه پيش‌بيني مي‌كردم مانع بازگشتم شدند.

در اين‌جا مدتي كارهاي آزاد داشتم كه باز مجدداً قرار شد كار برنامه‌ريزي و تهيه كتابها را دنبال كنيم، و همچنين فعاليتهاي علمي را در قم ادامه داديم و در رابطه با مدرسه حقاني فعاليتهاي تحقيقاتي گسترده‌اي را با همكاري آقاي مهدوي كني و آقاي موسوي اردبيلي و مرحوم مفتح و عده‌اي ديگر از دوستان، انجام داديم.

بعد مسئله تشكيل روحانيت مبارز و همكاري با مبارزات، بخشي از وقت ما را گرفت. تا اين‌كه در سال ۱۳۵۵ هسته‌هايي براي كارهاي تشكيلاتي به وجود آورديم و در سال ۱۳۵۶-۱۳۵۷ روحانيت مبارز شكل گرفت و در همان سالها درصدد ايجاد تشكيلات گسترده مخفي يا نيمه مخفي و نيمه علني به عنوان يك حزب و يك تشكيلات سياسي بوديم.

در اين فعاليتها دوستان هميشه همكاري مي‌كردند. در سال ۵۶ كه مسائل مبارزاتي اوج گرفت، همه نيروها را متمركز كرديم در اين بخش، و بحمدالله با شركت فعال همه برادران روحاني در راهپيمائيها، مبارزات به پيروزي رسيد.

البته اين را باز فراموش كردم بگويم، از سال ۵۰ يك جلسه تفسير قرآني را آغاز كردم كه در روزهاي شنبه به عنوان مكتب قرآن برگزار مي‌شد و مركزي بود براي تجمع عده‌اي از جوانان فعال از برادرها و خواهرها كه در اين اواخر حدود ۴۰۰ الي ۵۰۰ نفر شركت مي‌كردند؛ جلسات سازنده‌اي بود.

در سال ۵۴ به دليل تشكيل اين جلسات و فعاليتهاي ديگر كه در رابطه با خارج داشتيم، ساواك مرا دستگير كرد. چند روزي در كميته مركزي بودم، كه با اقداماتي كه قبلاً كرده بوديم توانستيم از دست آنها خلاص شويم.

البته قبلاً مكرر ساواك من را خواسته بود، قبل از مسافرتم و بعد از آن. ولي در آن موقع بازداشتها موقت و چند ساعته بود. اين بار چند روز در كميته بودم و آزاد شدم، ديگر آن جلسه تفسير را نتوانستيم ادامه بدهيم.

تا در سال ۵۷ بار ديگر به دليل فعاليت و نقشي كه در اين برنامه‌هاي مبارزاتي و راهپيمائيها داشتيم در روز عاشورا مرا دستگير كردند و به اوين و بعد به كميته بردند و باز آزاد شدم، و به فعاليتهايم ادامه دادم تا سفر امام به پاريس.

بعد از رفتن امام به پاريس چند روزي خدمت ايشان رفتيم و هسته شوراي انقلاب با نظرهاي ارشادي كه امام داشتند و دستوري كه ايشان دادند تشكيل شد. شوراي انقلاب ابتدا هسته اصلي‌اش مركب بود از آقاي مطهري، آقاي هاشمي رفسنجاني و آقاي موسوي اردبيلي و آقاي باهنر و بنده.

بعدها آقاي مهدوي كني، آقاي خامنه‌اي[مقام معظم رهبري] و مرحوم آيت الله طالقاني و آقاي مهندس بازرگان و دكتر سحابي و عده ديگر هم اضافه شدند.

تا بازگشت امام به ايران؛ كه فكر مي‌كنم از بازگشت امام به ايران به اين طرف فراوان در نوشته‌ها گفته شده كه ديگر حاجتي نباشد درباره‌اش صحبت كنيم.

 [حكومت يعني مردم] [صداقت در سياست، عبادت است] [پاكان سرباخته] [ترور؛ راه

بي‌فرجام] [او در سياست از دايره اخلاق خارج نشد] [زندگاني و مبارزات شهيد بهشتي]

[بنيان فرهنگي انقلاب را مطهري و بهشتي بنا نهادند] [معتقدبه خدمت بود،نه تشنه قدرت]

[ضرورت بازانديشي در تاريخ انقلاب] [با بهشتي در سپيده دم انقلاب] [تنديس شهيد

بهشتي در تهران] [چشم به‌آينده] [حق آموختني است] [همچنان ناشناخته] [دكتر

بهشتي؛ تحزب و آزادي] [بيان اسلام اصيل] [نظام جمهوري اسلامي از ديدگاه شهيد

بهشتي] [مديريت كارآمد با نگاه به سيره شهيد بهشتي] [از جنس انديشه و تقوا]

[الگوي مديريت زيبا] [با بهشتي در سپيده دم انقلاب] [آزادي بيروني، مقدمه آزادي معنوي]
در خاتمه بايد بگويم كه خانواده ما سه فرزند داشت، من و دو خواهرم كه هم اكنون هر دو خواهرم در قيد حياتند. ولي پدرم در سال ۱۳۴۱ به رحمت ايزدي پيوست و مادرم هنوز در قيد حيات است.

مرگ پدر در زندگي ما جز تأثير عاطفي و بار مسئوليت براي مادر و خواهرانم تأثير ديگري نداشت. در واقع تأثير شكننده‌اي نداشت، البته از نظر عاطفي چرا، من بسيار ناراحت شدم ولي چنان نبود كه در شيوه زندگي من تأثير بگذارد. آن موقع من ازدواج كرده بودم و فرزند هم داشتم.

من ارديبهشت سال ۱۳۳۱ با يكي از بستگانم ازدواج كردم كه او هم از يك خانواده روحاني است و ثمره ازدواجمان تا امروز، ۲۹ سال زندگي مشترك با سختيها و آسايش‌ها و تلخي‌ها و شاديها بوده است.

چون همسرم همه جا همراه من بود، در خارج همين‌طور، در اين‌جا همين‌طور، و چهار فرزند؛ دو پسر و دو دختر.

من در هامبورگ اقامت داشتم، ولي حوزه فعاليتم كل آلمان به خصوص اطريش بود و يك مقدار كمي هم سوئيس و انگلستان بود؛ و با سوئد، هلند، بلژيك، امريكا، ايتاليا، فرانسه، به صورت كتبي ارتباط داشتيم.

من بنيانگذار اين انجمنها بودم و با آنها همكاري مي‌كردم و مشاور بودم و در سخنرانيها، مشورتهاي تشكيلاتي و سازمان‌دهي شركت مي‌كردم و مختصر كمكهاي مالي كه از مسجد مي‌شد، براي آنها مي‌بردم.

يك سمينار اسلامي بسيار خوبي براي آنها در مسجد هامبورگ به‌طور شبانه‌روزي تشكيل داديم. سمينار جالبي بود و نتايج آن هم در چند جزوه در حوزه‌ها پخش شد.

جزوه‌هاي «ايمان در زندگي انسان»،«كدام مسلك» در آن موقع پخش مي‌شد كه جزوه‌هاي مؤثري هم بود.

اولين دوستان در حوزه كه خيلي با هم مأنوس بوديم و هم بحث بوديم: آقاي حاج سيد موسي شبستري زنجاني از مدرسين برجسته قم هستند، آقايان سيد مهدي روحاني، آذري قمي، مكارم شيرازي، امام موسي صدر، اينها دوستاني بودند كه پيش از همه با هم بحث داشتيم.

كتابهايي كه بنده تاكنون نوشته‌ام عبارتند از :

۱. خدا از ديدگاه قرآن
۲. نماز چيست؟
۳. بانكداري و قوانين مالي اسلام
۴. يك قشر جديد در جامعه ما
۵. روحانيت در اسلام و در ميان مسلمين
۶. مبارز پيروز
۷. شناخت دين
۸. نقش ايمان در زندگي انسان
۹. كدام مسلك
۱۰. شناخت
۱۱. مالكيت

منبع: خبرگزاري جمهوري اسلامي
با همكاري بنياد نشر آثار وانديشه شهيد بهشتي

منبع:ايران مطلب

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: زندگينامه شهيد دكتر بهشتي،
ادامه مطلب
 

عزل بني صدر

o6647_IMG_20150202_2230323.jpg

دوران كارآموزي قضائي مصادف شد با بيستم خرداد1360روزعزل بني صدر از فرماندهي كل قوا توسط امام خميني و رأي به عدم كفايت سياسي وي از طرف مجلس شوراي اسلامي و اغتشاشات پايتخت. درگيريهاي خياباني منافقين با مردم همراه با قتل و غارت و تخريب اموال دولتي و غير دولتي توسط آنان، كه خاطرات تلخي براي امت ايران است .
اعلام جنگ مسلحانه
منافقين در تاريخ سي و يكم خرداد با صدور اطلاعية سياسي نظامي شمارة 25، اعلام جنگ مسلحانه عليه نظام مقدس جمهوري اسلام كردند. ترور افراد حزب اللهي و شخصيتها‌ي سياسي مذهبي و ايجاد رعب و وحشت و نا امني دركشور در راس برنامه‌هاي آنان قرار گرفت وضعيت سياسي اجتماعي سختي بر كشور حكم فرما بود. از يك طرف جنگ تحميلي از يك سو عزل رئيس جمهور و از طرف ديگر در گيريهاي داخلي. فقط خدا نگهدار كشور بود و بس.

منبع : كتاب خاطرات زيبانوشته حجت الاسلام علي اسماعيلي كريزي

karizi.monoblog.irوبلاگ بررودكريز

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: خاطرات زيبا،علي اسماعيلي كريزي، عزل بني صدر،اعلام جنگ مسلحانه منافقين،
ادامه مطلب
 

زندگينامه حجت الاسلام والمسلمين علي اسماعيلي كريزي
زندگي نامه

x97010__.jpg

خورشيد بود و ماه بود و ستاره، كوه بود و دشت بود و رودخانه،  درخت بود و جنگل و خاشاك بيابان وچرخ ايام طبق سنت ديرينة الهي و براساس ارادة خالق كون و مكان در گردش بود.
بامداد چهاردهم فروردين يك هزار و سيصد و سي و چهار شمسي، در بخش كوهسرخ از توابع شهرستان كاشمر، در روستايي بين دو نهر بنام كريز با درختاني سرسبز و كوههايي سربفلك كشيده كه آبشار زيبا و پرطراوتي را در آغوش عطوفت دارد و بيابانهاي خشك وخشن، امّا سرشار از معادن و نعمتهاي مختلف خدادادي از مادري به نام معصومه، از سلسلة مرحوم حاج احمد يزداني و از پدري به نام غلام حسين از قبيلة مرحوم كربلايي اسماعيل، كه هر دو قبيله در تعهّد، تديّن، تقوا، حفظ امانت و صداقت در منطقه، شهره عام و خاص بودند طفلي به جهان چشم گشود. مادر به خانه‌داري اشتغال داشت و پدر به كشاورزي و بعضاً در كنار آن دامداري. پدر و مادر كه قلبشان و تمامي ‌وجودشان سرشار از حبّ اهل بيت(عليهم السلام) و انس با قرآن بود    -طوري كه مادر در ايام فراقت هر سه روز يك ختم قرآن داشت و پدر نيز در خلال كار و اشتغالات فراوان، آني از قرائت قرآن و توجه به معاني آيات غافل نبود- وي را علي ناميدند و از ابتدا با تعاليم ديني آشنا نمودند، باشد كه نورچشمشان گردد. بلبلي خون دلي خورد و گلي حاصل كرد.
تعليمات ديني قبل از سن مدرسه
دوران سختي بود. سايه شوم حاكميت طاغوت، همه جا را فرا گرفته بود. مدارس جديد كمتر به مباني ديني مي‌پرداختند و افراد متديّن به شدّت از فرستادن فرزندانشان به اين گونه مدارس، گريزان بودند. لذا ازسن پنج سالگي طبق سنت روستا، وي را به مكتب خانه فرستادند و در محضر اساتيد محلي مرحومين علي محمد صميمي، آقاي مجنوني، كربلايي شيخ توفيقي، قرآن كريم وكتبي همچون صد كلمة اميرالمؤئمنين(عليه السلام) حيات القلوب و طوفان و امثال آن را همراه با اصول و فروع ديني و برخي واجبات و محرمات آموخت. روي خاكي و نم چشم مرا خوار مدار.
مدرسة كلاسيك
سرانجام پس از ترديدهاي فراوان، به خاطر جوّي كه برمدارس جديد حاكم بود؛ - زيرا نوعاً كسي كه تحصيلات جديد را ادامه مي‌داد از تعاليم ديني جدا مي‌شد- با توصية برخي از معلمين آموزش و پرورش كه در جوّ آن روز نسبتاً افراد متديّني بودند وكمي ديرتر از سن مدرسه اجازة ثبت نام دركلاس اول ابتدايي توسط پدر صادر شد. لكن با معلمين شرط كردند كه در ماه مبارك رمضان، در كلاسهاي تجويد و قرائت قرآن كريم -كه در مسجد روستا توسط استاد: مرحوم شيخ حسن اداره مي‌شد- شركت نمايد.
دوران دبستان
باتوجه به زمينة تعاليم قرآني در مدرسه هميشه از شاگردان ممتاز بوده و به همكلاسي هايم نيز در زمينه ي املاء و انشاء و قرائت فارسي كمك مي كردم و توجهاً به صبغة ديني و اقامة نماز از كلاس سوم ابتدايي كه توسط پدر وادار به آن شده بودم، سال چهارم ابتدايي به بعد بعضاً نماز ظهر و عصر را در مدرسه امامت مي كردم و با صداي بلند مي‌خواندم تا ديگران ياد بگيرند.
حوزه علميه
پس ازاتمام دوره ابتدايي درنيمة دوم سال 1348هجري شمسي پدرم با تشويق وترغيب فراوان و طبق آرزوي ديرينه اش، اينجانب را به همراه پسرعمويم شيخ اسماعيل از روستا‌ي كريز به شهرستان كاشمر آورده و در مدرسه ي علميّة مرحوم حاج سلطان به متصدي مدرسه، مرحوم آيت الله سعيدي سپردند و حجره‌اي براي دو نفر در مدرسه تهيه و پس از تحويل لوازم اوليّة كمي كه با خود از روستا آورده يا بعضاً آن را خريداري نموده بودند، تنها گذاشته و خودشان بازگشتند.
لازم به يادآوري است كه مرحوم آيت الله سعيدي بر درس و بحثهاي حوزه نظارت مستقيم مي‌كردند و دفتري داشتند، شبيه دفتر تعيين وقتِ محاكم قضايي، كه با نظم خاصّي اسامي همه طلاب مدرسه در آن قيد شده بود و هر ماه، مواد درسي تا ماه بعد اعلام مي‌شد و سر ماه امتحان گرفته مي‌شد و دروس حوزه ازكتاب نصاب الصبيان شروع مي‌شد. علاوه برآن براي هر فردي سي مسئله از ابتداي رسالة علميه و سي صفحه، از گلستان سعدي و پس ازاتمام گلستان سي صفحه از كتاب كليله و دمنه، جهت رونويسي تعيين مي‌گرديد و اگر كسي در آزمون قبول نمي‌شد، تجديد محسوب شده و شهريه حوزه را -كه ماهي سي تومان پول و حواله پانزده كيلو نان سنگگ بود- دريافت نمي‌كرد.

زندگي نامه مختصر حجت الاسلام والمسلمين علي اسماعيلي كريزي نقل از كتاب خاطرات زيبا

br نوشته شده در تاريخ ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: زندگينامه حجت الاسلام والمسلمين علي اسماعيلي كريزي،
ادامه مطلب
 

دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏

 

"اللهمّ قَرّبْني فيهِ الي مَرْضاتِكَ و جَنّبْني فيهِ من سَخَطِكَ و نَقماتِكَ و وفّقْني فيهِ لقراءةِ آياتِكَ برحْمَتِكَ يا أرْحَمَ‌ الرّاحِمين"

 

خدايا نزديك كن مرا در اين ماه به سوي خوشنوديت و بركنارم دار در آن از خشم و انتقامت و توفيق ده مرا در آن براي خواندن آيات قرآن به رحمت خودت اي مهربانترين مهربانان.

br نوشته شده در تاريخ ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 

 

دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان متحرك

 

فضيلت و اعمال ماه مبارك رجب و گلچين|صفا|فقط باذكر منبع: safaa.rozblog.com و Account Suspended

 

 

 

 

 

انواع نماز ،نمازهاي مستحبي,اعمال مستحبي و نمونه سوال رياضي ششم ابتدايي ترم دوم و صفحه نخست - اولدوز توريسم

br نوشته شده در تاريخ ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان متحرك،
ادامه مطلب
 

دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان

دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان

دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان

 

بسم الله الرحمن الرحيم

"اللهمّ قَرّبْني فيهِ الي مَرْضاتِكَ و جَنّبْني فيهِ من سَخَطِكَ و نَقماتِكَ و وفّقْني فيهِ لقراءةِ آياتِكَ برحْمَتِكَ يا أرْحَمَ‌ الرّاحِمين"

 

خدايا نزديك كن مرا در اين ماه به سوي خوشنوديت و بركنارم دار در آن از خشم و انتقامت و توفيق ده مرا در آن براي خواندن آيات قرآن به رحمت خودت اي مهربانترين مهربانان.

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 

دعاي روز دوم رمضان

 

 

    

   
 
   

 

 

 

دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان                                                          

 

 

 

اللهمّ قَرّبْني فيهِ الى مَرْضاتِكَ وجَنّبْني فيهِ من سَخَطِكَ و نَقماتِكَ و وفّقْني فيهِ لقرآئةِ آياتِكَ برحْمَتِكَ يا أرْحَمَ الرّاحِمين.

خداوندا، مرا در اين روز به رضا و خشنوديت نزديك ساز و از خشم و غضبت دور فرما و براي قرائت آيات قرآنت توفيق ده، به حق رحمتت اي مهربان‌ترين مهربانان.

 

شرح دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان «اللّهُمَّ قَرِّبْني فيهِ اِلى مَرْضاتِكَ وَ جَنِّبْني فيهِ مَنْ سَخَطِكَ و نَقْماتِكَ وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِقِراءَةِ آياتِكَ بِرحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمين: خدايا نزديك كن مرا در اين ماه به سوى خوشنوديت و بر كنارم دار در آن از خشم و انتقامت و توفيق ده مرا در آن براى خواندن آيات قرآن به رحمت خودت، اى مهربانترين مهربانان» مي‌نويسد: در قسمت اول دعاي روز دوم ماه مبارك رمضان نزديكي به خشنودي خدا و دوري از خشم او را مسألت مي‌كنيم.
هر كس كه به سوي رضايت خداوند حركت كند، از خشم او دور مي‌شود و هر كسي كه از خشنودي و رضايت خداوند فاصله بگيرد، حتماً به طرف خشم الهي در حركت است. زيرا اين دو با هم رابطه متقابل دارند. در دعايي كه پس از يكي از نمازهاي شب نيمه‌شعبان وارد شده است، اين چنين آمده است: «اَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عِقابِكَ وَ اَعُوذٌ بِرِضاكَ مِنْ سَخَطِكَ...‌» «خدايا از مجازاتت به بخششت و از خشمت به خشنوديت پناه مي‌برم». [الكافي، ج 3، ص 469] البته جلب رضايت خدا و اجتناب از خشم او توسط انجام دستورات الهي و ترك معاصي امكان‌پذير است.
هنگامي اين دعا به موضوع اجابت مقرون مي‌شود كه ما در كنار خواندن چنين دعايي، در مرحله عمل هم به گونه‌اي باشيم كه اعمال ما در مسير كسب رضايت خداوند و دوري از خشم او باشد. هنگامي كه امام صادق (ع) براي اقامه نماز از منزل به سوي مسجد حركت مي‌كردند مشغول اين دعا مي‌شدند: «... خَرَجْتُ أبْتِغاءَ رِضوانِكَ وأجْتِنابَ سَخَطِكَ ...» «خدايا براي كسب خشنودي تو و دوري از خشمت خارج شدم...» [مستدرك الوسائل، ج 3، ص 437] و اين نشان مي‌دهد كه يكي از مصاديق اين دعا، اقامه نماز مي‌باشد.
اينك به بيان مختصر چند نمونه، از مصاديق رضا و سخط الهي مي‌پردازيم:
امام باقر(ع) فرمودند: «خشنودي خداوند بلندمرتبه در اطاعت از امام، پس از كسب معرفت اوست». [الكافي، ج 1،‌ 185]
در حديث ديگري نيز اميرالمومنين علي (ع) فرمودند: «نشانه رضايت خداوند از بنده، رضايت بنده به تمام مقدرات خداوند است ـ چه آن مقدرات خوش آيند، و چه ناخوشايند باشند ـ». [غررالحكم، ص 104]
حضرت امام حسين (ع) هم فرمودند: «رضايت خداوند بلندمرتبه در رضايت اهل‌بيت است». [بحارالانوار، ج 44، ص 367]
پيامبر اكرم (ص)فرمودند: «هر كه شب را صبح كند در حالي كه در قلبش خيانت و نيرنگي نسبت به برادر مسلمانش داشته باشد، آن شب را در خشم خداوند صبح كرده است». [من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 15]
حضرت علي (ع) فرمودند: «بنده‌اي كه بغض ما را در دل داشته باشد، خداوند بر او خشم مي‌نمايد». [بحارالانوار، ج 27، ص 179]
پيامبر اسلام(ص) فرمودند: «رضايت خدا در رضايت پدر و مادر و خشم خداوند در خشم آنهاست» [مستدرك‌الوسائل، ج 14، ص 286]
در قسمت دوم اين دعا از خداوند مي‌خواهيم توفيق تلاوت آيات قرآن نصيب ما كند.
در قرآن كريم و روايات مأثوره و سيره اهل‌بيت پيامبر (ص) مطالب فراواني در آثار، فوايد و ثواب تلاوت قرآن و آداب آن ذكر شده است كه به نمونه‌هايي از آن مي‌پردازيم:
قرآن مي فرمايد: فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ [سوره مزمل ـ آيه 20] هر چه مي‌توانيد قرآن تلاوت كنيد.
وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا [سوره مزمل ـ آيه 4] قرآن را آرام و شمرده و با دقت و تأمل بخوان.
فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ [سوره نحل ـ آيه 98] هر گاه قرآن تلاوت كردي، پس از شيطان رانده شده به خداوند پناه ببر.

br نوشته شده در تاريخ ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز دوم رمضان،
ادامه مطلب
 

 

تصاوير/ مراسم تشييع 175 شهيد غواص و 100 شهيد گمنام دفاع مقدس(2)

 

  26 خرداد 1394 ساعت 20:15

تصاوير/ مراسم تشييع 175 شهيد غواص و 100 شهيد گمنام دفاع مقدس(2)


پيكر مطهر ۱۷۵ شهيد غواص و ۱۰۰ شهيد گمنام با حضور گسترده و پرشور مردم تهران از مسير خيابان پيروزي به ميدان بهارستان و معراج شهدا تشييع شد.
تصاوير/ مراسم تشييع 175 شهيد غواص و 100 شهيد گمنام دفاع مقدس(2)
























































خبرگزاري دفاع مقدس*

ادامه مطلب



[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 10:01 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
اولين مصاحبه آيت الله خامنه‌اي پس از ترور در سال 1360
 

 

 

 

اولين مصاحبه آيت الله خامنه‌اي پس از ترور در سال 60

 

ساجد: در ويژه نامه «ترور مردان خميني» اولين مصاحبه مقام معظم رهبري  بعد از ترور با روزنامهٔ جمهوري اسلامي در تاريخ ۱۸/۴/۱۳۶۰ منتشر شده است كه در  ادامه مي‌خوانيد:

حجت‌الإسلام والمسلمين خامنه‌اي، امام جمعهٔ تهران كه در پي يك سوء قصد در بيمارستان به سر مي‌برد، در گفت‌وگويي با خبرنگار دفتر مركزي خبر، نقطه‌ نظرهاي خود را در مورد حوادث اخير كشور اعلام كرد. وي در مورد وضعيت عمومي خود و بمب‌گذاري‌ها و ترورهاي اخير كه منجر به شهادت صد‌ها تن از فرزندان راستين خلق شده است، اظهار داشت:

از لحاظ حال عمومي من همان‌طوري كه ملاحظه مي‌كنيد، خوشبختانه بد نيست و حال من نسبت به روزهاي ديگري كه يادم مي‌آيد شما آمديد و فيلمي از من گرفتيد، خيلي تفاوت كرده است. كوشش پزشكان و دست‌اندركاران و همهٔ كساني كه در اين كار محبتي داشتند، واقعاً با تفضل الهي و دعاي مردم، دعاي امام، مؤثر بود.

امام جمعهٔ تهران در رابطه با شهادت ۷۲ تن از ياران امام گفت:

در اين مدت من چند روز است كه از حوادث جديدي مطلع شدم. تا مدتي از اين حوادث بي‌خبر بودم و به من نگفته بودند. يكي حادثهٔ انفجار بمب در محل حزب جمهوري اسلامي و شهادت عظيم و پرخسارتي كه ۷۲ نفر از كساني كه به حق بايد گفت ۷۲ نفر از شايستگان اين روزگار و در رأس همهٔ آن‌ها شهيد آيت‌الله بهشتي در اين شهادت جانشان را از دست دادند. اين براي من وقتي كه شنيدم سنگين بود.

دربارهٔ اين شهادت و دربارهٔ اين‌گونه حادثه‌ها من وقتي مطلع شدم، احساس كردم كه دشمن در يك شرايط بسيار بسيار دردناكي در انقلاب ما قرار دارد و وقتي كه دشمن برخلاف همهٔ اصولي كه در دنيا قابل گفتن و قابل توجيه كردن است، يك‌باره هفتاد و چند نفر انسان را مورد سوء قصد قرار مي‌دهد كه در ميان اين علما و مجتهد‌ها، كاركنان براي اين ملت و خدمت‌گزاران شبانه‌روز خستگي‌ناپذير براي دين هستند، خود اين كار حالا كار كيست، كاري ندارم؛ كار مجاهدين است، كار طرف‌داران بني‌صدر است، كار كيست، آن براي من مهم نيست، نفس عمل براي من مهم است كه وقتي دشمن، دشمن جهاني ما به وسيلهٔ يك گروه داخلي يك چنين فاجعهٔ اين‌طور پليد و جنبشي را سازمان‌دهي مي‌كند، اين حاكي از ‌‌نهايت عجز دشمن است.

البته آقاي بهشتي خيلي خيلي بزرگ بود و اين مردم هنوزم كه هنوز است، به نظر من آقاي بهشتي را نشناخته‌اند. بهشتي در آينده شناخته خواهد شد. بهشتي را ما‌ها مي‌شناختيم كه ساليان درازي كوشش او را در راه پيشبرد اين انقلاب ديده بوديم از نزديك كه قدم به قدم چگونه اين مردم انقلاب را پيش برد. كاري هم نداريم، اثبات هم لازم ندارد، اثبات خواهد شد.

اما يك نكته‌اي به نظرم رسيد كه به مردم بگويم و آن نكته اين است كه شهادت از خصوصيات اين امت است. اين يك طبيعت شهادت است كه خدا اين بركت را در شهادت گذاشته، كه هرچه آن كسي كه شهيد مي‌شود بزرگ‌تر باشد، درست است كه آن شيء از بين مي‌رود، اما هيچ خسارتي از اين ناحيه عائد نمي‌شود. اين مثل اين است كه فرض كنيد انسان در يك بازار خيلي پرعظمتي برود يك وقت و يك سكهٔ طلا خريد كند. خوب به اندازهٔ يك سكهٔ طلا مي‌گيرد. يعني شهادت يك عمل، يك حركت بي‌خسارت است. آقاي مطهري هم كه شهيد شده بود، يك عده‌اي دستپاچه بودند كه حالا چه خواهد شد؟ الحمدالله ديديد كه آقاي مطهري شهادتش براي اسلام از حضورش براي اسلام كم‌فايده‌تر نبود. آقاي بهشتي هم همين‌طور.

به هرحال اين حاكي از عجز دشمن است. حاكي از ناتواني دشمن و حاكي از درماندگي است و اين از آقاي بهشتي و از اين دوستاني كه در اين راه جانشان را گذاشتند، چيزي نخواهد كاست.

نكتهٔ دومي كه در اين‌جا بايد بگويم اين وظيفه مردم است. مردم بايد بدانند دشمن ما، دشمن جهاني ما، در كار اين انقلاب درمانده است چه بايد بكند. يكي از دو كار هم بيشتر ندارد. راه سوم براي او وجود ندارد؛ يا بايد رجال اين انقلاب را همه را از انقلاب بگيرد كه نمي‌شود. خواهيد ديد بهشتي‌ها درست خواهند شد و خواهند آمد، صحنه را پر خواهند كرد و همين‌طور ديگران. راه دومي كه براي دشمن اين انقلاب وجود دارد، خارج كردن مردم از صحنه است و اين هم همين‌طور كه تا حالا ملاحظه مي‌كنيد، براي دشمن امكان پيدا نكرده و إن‌شاءالله هرگز امكان پيدا نخواهد كرد.

اما بايد ديد مردم چگونه و به بركت چه چيزي در صحنه مي‌مانند؟ اين مهم است. مسأله اين است كه اين انقلاب، انقلابي است كه با اسلام و مردم سر و كار دارد و اين هست كه مردم را در صحنه نگه مي‌دارد. علت اين‌ كه امام اين‌ همه روي اسلام و احكام اسلامي در انقلاب تكيه مي‌كنند، اين است كه حواسشان را جمع كنند. ما مقاومت‌ها هنوز داريم. ما هنوز كار‌ها داريم. هنوز اين‌ قدر حوادث و پيش‌آمد‌ها داريم، در همهٔ اين حوادث مردم بايد تصميم بگيرند. حواس مردم جمع باشد كه از آن نكته‌اي كه دستگاه‌هاي خارجي و دشمنان اين انقلاب مي‌خواهند اسلام را از متن اين انقلاب بگيرند، از او غافل نمانند. اين خيلي چيز مهمي است.

بايستي اسلام در اين انقلاب بماند. بايستي احكام اسلام به عنوان محور اين انقلاب بماند. مردم حواسشان جمع باشد كه در اين مورد فريب نخورند و اين‌‌ همان چيزي است كه در حقيقت تضمين‌كنندهٔ اين است كه مردم در صحنه باقي بمانند.

حجت‌الإسلام خامنه‌اي در رابطه با جنگ تحميلي و در پيامي به رزمندگان اسلام اظهار داشت:

من پيام به همهٔ بچه‌هايي كه اين دو سه روز در راديو و تلويزيون مي‌شنيدم كه فلان‌جا را گرفتند و فلان‌جا را كوبيدند، پيام من به همهٔ اين بچه‌ها اين است كه بدانند تمام اين بازي‌ها براي اين است كه آن‌ها آن‌جا نجنگند. حواسشان جمع باشد، بجنگند. صدام حسين و پشت سر او اربابانش، سخت درمانده‌اند. براي اين‌ كه آن‌جا را خراب كنند، بنده و امثال بنده را ترور مي‌كنند. بجنگيد؛ با قدرت و مقاوم. تمام اين مقدمات براي اين است كه شما در آن جنگ‌ها شكست بخوريد. نظامي‌ها طراحي ‌كنند و افسران مباشر مشغول بشوند، نيروهاي سپاه پاسداران و جنگ‌هاي نامنظم و ديگران با هماهنگي كامل يك لحظه اين دور جنگ را نگذارند كه متوقف بماند. اگر اين كار شد، اين بزرگ‌ترين مشت به دهان دشمن و تمام اين چيزهايي هم كه اين‌جا ملاحظه مي‌كنيد، اين‌ها خنثي شده است.

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: اولين مصاحبه آيت الله خامنه‌اي پس از ترور در سال 1360،
ادامه مطلب
 

كتاب خاطرات زيبانوشته حجت الاسلام والمسلمين علي اسماعيلي

o6647_IMG_20150202_2230323.jpg

 

حجت الاسلام والمسلمين علي اسماعيلي رئيس سازمان قضايي نيروهاي مسلح استان خراسان رضوي در كتاب خاطراتش ...
بخشي را به مرور حوادث و وقايع برهه ي حساس و خطير انقلاب در سال 1360 پرداخته و در مابين آن به خاطره اي از شهيد بهشتي اشاره كرده كه خواندن آن خالي از لطف نيست.
« پس از اتمام دوره ي كوتاه مدت تحصيل در مدرسه ي عالي تربيتي و قضايي طلاب قم در ايام تابستان، از بين فارغ التحصيلان چند نفري من جمله من و حجت الاسلام فراتي [سرپرست سازمان قضايي نيروهاي مسلح استان تهران] و حجت الاسلام شفيعي [دادستان انتظامي قضات] جهت همكاري با تشكيلات قضايي قرار شد، از نيمه ي خرداد سال 1360 جهت دوره ي كارآموزي مسائل قضايي به تهران برويم... .
دوران كارآموزي مصادف شد با بيستم خرداد 1360 روز عزل بني صدر از فرماندهي كل قوا توسط امام خميني(ره) و رأي به عدم كفايت سياسي وي از طرف مجلس شوراي اسلامي و اغتشاشات پايتخت. درگيري هاي خياباني منافقين با مردم همراه با قتل و غارت و تخريب اموال دولتي و غيردولتي توسط آنان كه خاطرات تلخي براي امت ايران است.
اعلام جنگ مسلحانه
...در سي خرداد، تعدادي از منافقين و هواداران آنها و افراد ضد انقلاب با شعارهاي ضد انقلابي و به بهانه حمايت از بني صدر به خيابان ها ريخته و اقدام به قتل و غارت امت حزب ا... و ترور شخصيت ها و حتي مردم عادي پرداختند و با ايجاد درگيري و راه بندان، آتش سوزي و تخريب اموال عمومي را سرلوحه كار خود قرار دادند و مشكلات جدي براي شهروندان تهراني و برخي ديگر از شهرستان ها بوجود آوردند... .
منافقين در 31 خرداد با صدور اطلاعيه سياسي- نظامي شماره ي 25، عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي اعلام جنگ مسلحانه كردند.ترور افراد حزب اللهي و شخصيت هاي سياسي- مذهبي و ايجاد رعب و وحشت و ناامني در كشور در رأس برنامه هاي آنان قرار گرفت و وضعيت سياسي- اجتماعي سختي بر كشور حكمفرما بود از يك طرف جنگ تحميلي، از يك سو عزل رئيس جمهور و از طرف ديگر درگيري هاي داخلي؛ فقط خدا نگهدار كشور بود و بس.
سخنراني شهيد دكتر بهشتي يك هفته قبل از شهادت
روز سي و يكم خرداد، آيت ا... دكتر بهشتي كه آن موقع رياست ديوان عالي كشور را به عهده داشتند، جهت سخنراني به پادگان خليج آمدند و در جمع ما كارآموزان قضايي سخنراني كردند و مطالب بسيار زيبايي بيان فرمودند كه هنوز يادداشت هاي آن را براي خودم به يادگار نگه داشته ام. در بخشي از سخنانشان فرمودند:«شما كه لباس روحانيت و يا لباس پاسداري پوشيده ايد، مانند همه مردم آزاد نيستيد و حتي بسياري از مباحات را بايد صرفنظر كنيد و به عبارتي شما با پوشيدن اين لباس مقداري از آزادي خودتان را آزادانه به خدا اهدا كرده ايد. اي كسي كه آزادي خودت را آزادانه به خدا بخشيده اي اين آزادي را از خدا پس نگير.» پس از سخنراني اين جانب با لحن دلسوزانه و نسبتاً تندي از ايشان سؤال كردم كه چرا بني صدر را دستگير نكرديد!؟ چرا مسامحه مي شود؟ و اگر بني صدر فرار كند، مردم به شخص شما چه خواهند گفت؟ آيا دوباره شايع نخواهند كرد كه شما او را فراري داده ايد؟ (جو سياسي و شايعات از طرف منافقين و با تبليغات گسترده و حساب شده آنها و با حمايت رسانه هاي بيگانه عليه ايشان زياد بود).
ايشان با يك تبسمي محبت آميز و آرام به من پاسخ دادند و فرمودند:«موضوع در شوراي عالي قضايي مطرح شد و نظر اين جانب و برخي ديگر از اعضاي شورا بر دستگيري ايشان بود؛ ليكن اين نظريه رأي نياورد و من در يك مصاحبه تلويزيوني همه چيز را به ملت ايران خواهم گفت و توضيحات لازم را در مورد اين جريان به مردم مي دهم.» ليكن با وقوع حادثه هفتم تير و شهادت ايشان ديگر فرصتي باقي نماند و اين مشعل فروزان به خاموشي گرائيد و اسرار نهفته در سينه پرسوز و گدازش، براي ابد مكتوم ماند.
پس از اتمام دوره آموزش تئوري در مورد مسائل قضايي جهت آموزش عملي در اوائل تيرماه وارد زندان اوين شديم؛ تا از تجارب قضات دادسرا و دادگاه انقلاب اسلامي مستقر در اوين استفاده نموده و عملاً با عملكرد قضات و شيوه كار قضايي آشنا شويم. دادستان انقلاب شهيد لاجوردي بود و رئيس زندان شهيد كچويي.
فاجعه انفجار حزب جمهوري اسلامي
پاسي از شب هفتم تيرماه 60 گذشته بود. حجت الاسلام آقاي ناطق نوري آن شب نيز براي انجام كاري يا ديدن آقاي لاجوردي دادستان انقلاب اسلامي به اوين آمده بود. ناگاه خبر رسيد كه انفجار مهيبي در حزب جمهوري اسلامي رخ داده و تعدادي از افراد شهيد شده اند. هرچه آقاي ناطق و آقاي لاجوردي خواستند، تلفني خبري كسب كنند، ميسر نشد و خبر دقيقي بدست نيامد.در اتاق بزرگي كه شبيه نمازخانه بود، اين جانب و آقايان ناطق و لاجوردي و تعدادي ديگر از افراد جمع شده بوديم، همه ناراحت، مضطرب و نگران و درصدد كسب خبر بودند. راجع به موضوع انفجار و حال دكتر بهشتي و ساير افراد صحبت مي شد. خبرهاي پراكنده و غير موثقي مي رسيد .لكن هيچ كدام قانع كننده نبود.
نهايتاً اعلام شد كه آقاي بهشتي حال عموميش خوب است؛ لكن يكي از پاهايش قطع شده است. اين خبر در عين تلخي ولي مقداري هم آرامش بخش بود. زيرا زنده ماندن دكتر بهشتي براي جمع حاضر مهم بود و به صراحت گفته مي شد كه اگر بهشتي زنده بماند ولو اين كه پا هم نداشته باشد، مشكل نيست. زيرا آنچه براي اداره كشور و نظام جمهوري اسلامي مهم است فكر و انديشه و مغز دكتر بهشتي است... .
سيل خروشان جمعيت در تشييع جنازه شهدا
جهت شركت در تشييع جنازه ي شهداي حزب جمهوري اسلامي يعني روز هشتم تيرماه 60 از زندان اوين خارج شديم...جمعيت عظيمي از زن و مرد در اين مراسم شركت كرده بودند. با اين كه هوا خيلي گرم راه تا بهشت زهرا طولاني بود و اما ديدم خانم هايي همراه فرزند خردسالشان تمام اين راه را از ميدان هفت تير تا بهشت زهرا پياده طي كردند و شعار مي دادند و اشك مي ريختند و از منافقين ابراز تنفر و انزجار مي كردند. بار ديگر به ياد اين كلام گوهر بار اميرالمؤمنين(عليه السلام) افتادم كه فرمودند: «الفتن اذا اقبلت شبهت و إذا ادبرت اسفرت يشبهن مقبلات نبهت.» فتنه هنگامي كه روي مي آورد و وارد مي شود، شبهه ايجاد مي كند و مردم در سرگرداني و حيرت گرفتار مي شوند و چه بسا افراد متدين فريب بخورند و هنگامي كه پشت مي كند و تمام مي شود مردم بيدار مي شوند و آگاه مي گردند. لذا پس از پايان فتنه ايجاد شده توسط دشمن و شهادت شهيد بهشتي و يارانش گويا تازه تعدادي از خواب غفلت بيدار شده بودند و درصدد جبران گذشته و رفع آن همه تهمت و افترا و شايعات بي اساس عليه شهيد بهشتي و يارانش برآمدند
br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: خاطرات زيبانوشته حجت الاسلام والمسلمين علي اسماعيلي،
ادامه مطلب
 

 

به مناسبت 7 تيرماه؛
شهيد بهشتي، روحاني روشنفكر انقلاب اسلامي

 

 

شهيد بهشتي يكي از انقلابي‌هايي است كه هنوز پس از۳۳ سال، چهره ناشناخته‌اي از خود به جا گذاشته و شخصيت ويژه او، آنگونه كه بايد از سوي نسل جوان مورد شناخت قرار نگرفته است.

به گزارش رويش نيوز، محله قديمي لمبان اصفهان 86 سال پيش، شاهد تولد پسري بود كه در زمان خود، حتي نسبت به هم سن و سالهايش يك فرد متبحر به شمار مي‌رفت، شخصي كه پس از انقلاب به عنوان يكي از پايه‌ها و معمارهاي انقلاب اسلامي مورد توجه قرار گرفت اما حيف كه اين عناوين و بسياري از تعريف ويژگي‌هاي شخصيتي خوب وي، وقتي براي او به كار رفت و به همگان آشكار شد كه ديگراو در بين ما نبود.....

‌محمد حسيني بهشتي كه گاه به اشتباه نام او را محمد حسين بهشتي نيز مي‌نويسند، دوم آبان 1307 در شهر اصفهان و در يك خانواده روحاني متولد شد، تحصيلاتش را در يك مكتب خانه در سن چهار سالگي آغاز كرد و سريع خواندن و نوشتن و خواندن قرآن را ياد گرفت و جالب اينكه در جمع خانواده به عنوان يك نوجوان تيزهوش شناخته شد.

 

بهشتي به دبستان دولتي ثروت آن موقع رفت كه بعدها به نام 15 بهمن ناميده شد و وقتي بهشتي وارد دبستان شد ازاو امتحان ورودي گرفتند و گفتند بايد بهشتي كوچك به كلاس ششم برود ولي از نظر سن نمي‌توانست بنابراين در كلاس چهارم پذيرفته شد.

به دوران ابتدايي اين پسر تيز هوش به اين دليل اشاره كرديم تا در تصورمان نيز اين ثابت شود كه او از همان دوران كودكي‌اش نيز به سمت علم وعلم‌اندوزي غرق شده تا جايي كه بايد گفت حتي به سمت فلسفه و علم انگار يك شيرجه عميق و در كسب تحصيل و علم زده بود.

اين پسر تيزهوش بزرگ شد و به دوران نوجواني رسيد از آنجايي كه پدرش روحاني بود و مدرس حوزه علميه بود او نيز درس حوزوي را دنبال كرد اما جالب اينكه از نظر تفكري با ساير روحانيون زمان خود تفاوتي بسياري داشت.

بهشتي، يك روحاني روشن‌فكر

بهشتي يكي از روحاني‌هاي انقلابي روشنفكري بود كه همين ديد باز و تفكر و روشنفكري‌اش سبب ايجاد جريانات خاصي براي او شد و در واقع بايد گفت به همين دليل حاشيه و شايعات بسياري عليه او بر زبان آمد.

اين روشنفكري‌اش را مي توان از لابلاي خاطراتي خواهرش زينت‌السادات بهشتي در گفت‌وگو با تسنيم پيدا كرد، جايي كه او عنوان مي‌كرد كه بهشتي در زمان خود مسلط به زبان‌هاي انگليسي، آلماني، فرانسوي، عربي و فارسي بود و زماني كه در حوزه بوده از روحاني‌ها خواست كه زبان انگليسي را بياموزند.

بانو بهشتي افزود: آن زمان برخي گفتند روحاني را چه به زبان انگليسي، اما با گذشت زمان تازه به حرف‌هاي شهيد بهشتي رسيده‌اند كه يك روحاني بايد زبان انگليسي را مسلط شود.

آگاه‌سازي جوانان، به جاي اجبار در توجه به دين اسلام

بهشتي از آن دسته روحانيون و مبلغان دين اسلام بود كه اعتقاد داشت جوانان بايد با آگاه‌سازي و آزادانه با راهنمايي‌هاي يكه مشاوران و مبلغان ديني به آنها ارائه مي‌دهند، با دين اسلام عجين و همراه باشند چرا كه به زور نمي شود مردم و جوانان را وارد بهشت كرد.

او در سخنان خود يك ماه پس از انقلاب و در تاريخ 15 اسفند سال 57 در مسجد اعظم قم اينگونه صحبت كرده بود: به طلاب و فضلاي حوزه هم به دنبال اين بحث يك پيشنهاد دارم و آن پيشنهاد اين است كه به مردم ايران فرصت بدهيد تا آگاهانه و آزادانه خود را برمبناي معيارهاي اسلامي بسازند و اين خودسازي را بر مردم ما تحميل نكنيد. آگاهي بدهيد، زمينه سازي كنيد براي رشد اسلام، ولي بر مردم هيچ چيز را تحميل نكنيد. انسان بالفطره خواهان آزادي است، مي خواهد خودسازي داشته باشد،خودش ،خودش را بسازد،اما بر خلاف دستور قرآن مبادا مسلمان بودن و مسلمان زيستن را بخواهيد بر مردم تحميل كنيد، كه اگر تحميل كرديد آنها عليه اين تحميل تان طغيان خواهند كرد.

توصيه من به طلاب عزيز وبه فضلاي ارجمند اين است كه منادي حق باشيد، دعوت كننده به حق باشيد،آمر به معروف وناهي از منكر با رعايت تمام معيارهاي اسلامي اش باشيد،اما مجبور كننده مردم در راه اسلام نباشيد،چون آن مسلماني ارزش دارد كه از درون انسان ها و عشق انسان ها بجوشد و بشكفد. نديديد مردم ما در اين دوران پر ارزش انقلاب از خودشان چه خودجوشي وچه خود شكوفائي نشان دادند؟

بانو بهشتي نيز در اين مورد به تسنيم گفت: شهيد بهشتي سعي‌مي كرد جوانها و مردم را با راهنمايي و ارتباط دوستانه‌اي كه با آنها داشت، به ويژه جوانها آنها را راهنمايي و هدايت كند.

بهشتي به اجبار حجاب معتقد نبود

شهيد بهشتي روشنفكر شخصي بوده كه براي مسئله همه حجاب و عفاف اجبار در كار نبوده بلكه باز به صورت غير مستقيم بانوان را براي حفظ حجاب هدايت مي‌كرد و با توضيحات مفيد بودن حجاب براي بانوان، در جامعه قضاوت را به عهده شخص واگذار مي‌كرد.

وقتي از بانو بهشتي پرسيديم كه مي‌گويند خانم شهيد بهشتي زماني كه در المان بودند چادر سر نمي كردند و يك مانتوي بلند حجاب ايشا ن بوده گفت: بله درست است چون شهيد بهشتي حجاب را فقط در چادر نمي‌ديدند و پس از آن هنوز هم تمام دختران و نوه‌هاي شهيد بهشتي از بانواني هستند كه در حال حاضر پوشش آنها چادر است.

بهشتي، يك روحاني كه شيك زندگي مي‌كرد!

خاطره معروف رضا كيانيان بازيگر معروف سينما را حتماً شنيده‌ايد، وقتي كه او روزي به ديدار بهشتي در منزلش مي‌رود و در اتاق پذيرايي خانه بهشتي مبل بود و بوي عطر مي‌آمد. اين تصوير با تصوري كه از يك انقلابي مي‌رفت در آن زمان چنان ناسازگار بود كه كيانيان به بهشتي مي‌گويد: «شما چطور انقلابي هستيد كه  اتاقتان مبله شده است و اين طور زندگي مي‌كنيد؟

جالب است كه پاسخ بهشتي به كيانيان را بشنويم؛ وقتي كه بهشتي مي‌گويد: رضا جان تئوري‌هاي انقلاب اين طور نيست كه تو فهميده‌اي؛ تو نمي‌تواني زيبايي و رفاه را نفهمي و بعد از انقلاب رفاه را به وجود آوري؛ بايد تمرين كنيم كه زندگي خوب چطوري است تا بتوانيم زندگي خوبي به مردم بدهيم
به گفته رضا كيانيان شهيد بهشتي درادامه اشاره مي‌كند كه ما اگر نفهميم خوبي چيست هيچ وقت نمي‌توانيم خوبي را به مردم هديه كنيم.

بهشتي ابتدا قرباني ترور شخصيتي شد نه ترور فيزيكي

حسن روحاني، رئيس جمهور كشور معتقد است كه شهيد بهشتي قبل از شهادت، ترور شخصيت شد؛ وي در مرسم هفته قوه قضائيه  با تاكيد بر اين نكته كه شهيد بهشتي قبل از شهادت ترور شخصيت شد، اظهار كرد: كمتر مسجد و محيطي بود كه ما از آيت الله شهيد بهشتي تعريف كنيم و عده‌اي با او مخالفت نكنند، اما او به راهش ادامه داد.

روحاني به زمان امروز اشاره كرد و گفت: متاسفانه بعد از گذشت ساليان دراز، هنوز بداخلاقي‌ها ادامه دارد و افرادي هستند كه پيشرفت آنها به حرف زدن و مسايل را واژگونه مطرح كردن و اتهام و درشت گويي داشتن بستگي دارد و برخي هم انها را انقلابي مي‌دانند.

بهشتي قرباني  تصويري  شد كه او را فئودال و سرمايه‌دار مي‌ديدند و ديگري تصوري كه نمي‌توانست او را مرفه و مرتب ببيند و اينكه شخصي بود كه نسبت به خودش از نظر علمي، زماني كه در آن زندگي مي كرد جلوتر بود.

ما چقدر صبر داريم؟

بارها بر عليه او شعار مي‌دادند و باز او صبر مي‌كرد؛ حرف‌ها و شعارهايي كه بدون شك ما طاقت شنيدن آن حتي يك بار نداريم، چه برسد به آنكه بارها و بارها آن را بشنويم.

به كتاب 110 دقيقه تا بهشت مي‌رويم كه مي‌گويد: به او مي‌گفتند انحصار طلب، ديكتاتور، مرفه، پولدار. دوستانش دوستانه گفته بودند چرا جواب نمي دهي؟ تا كي سكوت؟ مي‌گفت مگر نشنيده‌ايد قرآن ميگويد "اِنّ الله يدافعُ عن الذينَ امنوا". يعني وظيفه من اين است كه ايمان بياورم، كار خدا اين است كه از من دفاع كند دعا كن من وظيفه خودم را خوب انجام بدهم خدا كارش را خوب بلد است.

بقيه درادامه مطلب
br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: به مناسبت 7 تيرماه؛ شهيد بهشتي، روحاني روشنفكر انقلاب اسلامي،
ادامه مطلب
 
 
 
تصويري جالب از شهيد بهشتي و همسرش
 
خبرگزاري ايسنا: تصويري جالب از شهيد بهشتي و همسرش را مي بينيد.

منبع:برترينها
عكس جالب از شهيد بهشتي و همسرش

 

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: تصويري جالب از شهيد بهشتي و همسرش را مي بينيد.،
ادامه مطلب
 
 
 
تصويري جالب از شهيد بهشتي و همسرش
 
خبرگزاري ايسنا: تصويري جالب از شهيد بهشتي و همسرش را مي بينيد.

منبع:برترينها
عكس جالب از شهيد بهشتي و همسرش

 

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: تصويري جالب از شهيد بهشتي و همسرش را مي بينيد.،
ادامه مطلب
 

 

 
به مناسبت سالروز شهادت شهيد بهشتي؛
نحوه اطلاع يافتن آيت الله خامنه‌اي از شهادت شهيد بهشتي

سايت ساجد:مرحوم حجت الاسلام والمسلمين اسماعيل فردوسي‌پور ـ از ياران نزديك امام و از اعضاي دفتر ايشان در نجف و پاريس كه از محدود بازماندگان واقعه و فاجعه هفتم تير بود. وي درباره آخرين ساعات عمر شهيد بهشتي مي‌گفت:

اول مغرب نماز را به امامت شهيد محمدحسين صادقي خوانديم. وقتي بيرون آمديم، ديدم آقاي بهشتي مي خواهد وضو بگيرد. گفتم: آقا شما تازه مي خواهيد وضو بگيريد؟ جلسه امشب حساس است، زود تشريف بياوريد. فرمودند: شما برويد من هم زود نماز را مي خوانم و مي‌آيم. فوري وضو گرفت و در صحن حزب نماز جماعت ديگري تشكيل شد كه خوشبختانه عكس آن هم كه آخرين عكس آقاي بهشتي است، موجود است.

در جلسه منتظر نشسته بوديم. من دم در نشسته بودم وقتي آقاي بهشتي وارد شد، همه به احترام ايشان بلند شدند و شوخي با ايشان شروع شد. يكي مي‌گفت: حاج آقا امشب خيلي نوراني شده‌ايد. خيلي زيبا و خوشگل شده‌ايد. ايشان هم خنديد و گفت: چشم شما زيبا مي‌بيند،‌ من فرق نكرده‌ام. ولي واقعا نوراني‌تر شده بود.

جلو رفتند و نشستند. پس از اينكه تغيير دستور جلسه به رأي گذاشته شد و همه رأي دادند كه درباره انتخاب رئيس جمهور پس از بني صدر صحبت شود، بحث شد كه حالا چه كسي در اين باره صحبت كند كه به آقاي بهشتي رأي داده شد.

شهيد استكي، نماينده شهركرد، رئيس جلسه آن شب بود. پس از تلاوت قرآن، ‌آقاي بهشتي پشت تريبون رفت و سخن خود را آغاز كرد و گفت: ما بايد ببينيم رئيس جمهور آينده مي‌تواند روحاني باشد يا نه؛ آيا نظر امام كه فرمودند رئيس جمهور روحاني نباشد، همين است يا فرق كرده و اجازه مي دهند. بعد افزودند: اگر نظر امام فرق كند كه غير روحاني رئيس جمهور بشود، آن فرد را اين جلسه بايد تعيين و معرفي كند و اگر فرمودند بايد روحاني باشد، باز انتخاب آن توسط اين جلسه است، ولي وظيفه ما تعيين چند نفر به عنوان يك هيأت است كه خدمت امام بروند و نظر ايشان را بگيرند تا تكليف ما روشن بشود.

مطلب ايشان كه به اينجا رسيد، حدود ده دقيقه طول كشيده بود. اين مدت را هم ساعت من كه كامپيوتري بود و پس از انفجار روي 40/8 دقيقه شب ايستاده بود، نشان مي‌داد كه ده دقيقه قرآن بود و ده دقيقه هم صحبت ايشان طول كشيد. براي همين، اين ساعت برخلاف اظهار برخي، ساعت 20/8 بود كه من در لحظات اوليه، زير آوار به آن نگاه كردم و پس از آن هم ديگر از كار افتاد.

سخنراني شهيد بهشتي كه به اينجا رسيد، چون ايشان عادت داشت وقتي صحبتش به جايي حساس از بحث مي‌رسيد و به اصطلاح معروف گرم مي‌شد، مكثي مي‌كرد و به شنوندگان دور تا دور جلسه نگاهي مي‌كرد كه چقدر با صحبت او همراه هستند و بعد بحث را ادامه مي‌داد. در اين ميان، يك دفعه به جمعيت گفت: بچه‌ها بوي بهشت مي‌آيد. آيا شما هم اين بو را استشمام مي‌كنيد؟

پس از اين جمله بود كه ديگر ما نفهميديم قضيه چه شد. اين قدر انفجار شديد و سريع بود كه هيچ كس از بازماندگان اين فاجعه از لحظه انفجار چيزي به ياد ندارند، ولي اين نكته را مي دانم كه خيلي چهره ايشان بشاش و نوراني شده بود. نكته مهم و باور نكردني اين بود كه من در زير آوار كه هيچ اميدي به نجات نداشتم، احساس كردم و اين را ديدم كه نور بسيار شديدي مثل نور چند پرژكتور قوي در اطراف تريبوني كه آقاي بهشتي در آنجا به شهادت رسيد، در حال تابيدن است. از كساني كه مثل من زير آوار بودند، پرسيدم اين نور شديد چيست؟‌ من را مسخره مي‌كردند كه برق ها قطع شده است؛ نور كجا بود، ولي واقعا براي لحظاتي اين نور بود.

نمي‌دانم جز من چه افراد ديگري شاهد وقوع اين كرامت بزرگ بودند و معلوم شد در لحظه شهادت مرحوم آقاي بهشتي ـ كه از محدود كساني بودند كه امام به چشم رهبري و يكي از اعضاي شوراي رهبري پس از خود در دوران تبعيد عراق به او مي نگريست ـ اتفاق عجيبي رخ داده است و فرشتگان الهي كه از عالم ملكوت براي استقبال ايشان به عالم آخرت از اين نشئه خاكي آمده بودند، چنان فراوان و با عظمت بوده‌اند كه نور وجودي آنها حتي به چشم ما هم عيان شده بود.

شنيدم شهيد شمس‌الدين حسيني نائيني، نماينده مجلس به كسي كه در كنار او زير آوار بود، مي‌گفت: تو هم بوي گلاب را مي‌شنوي؟ وقتي پاسخ منفي شنيده بود، به او گفته بود پس اين علامت آن است كه تو شهيد نمي‌شوي، براي همين، به منزل ما برو و سلام من را برسان و بگو وصيت نامه من توي طاقچه است؛ آن را بخوانند و به آن عمل كنند.

مقام معظم رهبري كه روز قبل از شهادت شهيد بهشتي و يارانش ترور شده و در بيمارستان بودند درباره نحوه آگاهي يافتن از اين اتفاق مي گويند:

يك‌باره اين خبر را به من ندادند. من تدريجاً با ابعاد اين قضيه آشنا شدم. يكى دو روز اول كه به هوش آمده ‌بودم، كسى اجمالاً از وقوع يك انفجارى در حزب به من خبر داد، لكن من در شرائطى نبودم كه درست درك ‌كنم كه چى واقع شده؟ يعنى شايد حتى كاملاً به هوش نبودم، لكن يادم هست كه چيزى به من گفته ‌شد بعد هم يادم رفت. چون غالباً در حال شبيه حالات بعد از بى‌هوشى بودم؛ چون عمل‌هاى متعددى ‌انجام مى‌گرفت و درد و اين‌ها هم شديد بود، من را در يك حال شبه بي‌هوشى نگه مى‌داشتند، يعنى در ‌حال گيجى مخصوص بعد از عمل جراحى.

در هشتم، نهم اين حادثه بود ظاهراً يك هفته‌ يا هشت روزى گذشته بود. من اصرار مى‌كردم كه براى من ‌راديو و روزنامه بياورند و به بهانه‌هاى گوناگون نمى‌آوردند و مقصود اين بود كه من مطلع نشوم از حادثه چون ‌افرادى كه دور و بر من بودند بالأخره نمى‌توانستند در مقابل اصرارهاى پى‌درپى من مقاومت كنند. مجبور ‌بودند قضيه را به من بگويند.

آن كسى كه مى‌توانست اين قضيه را به من بگويد كسى غير از آقاى هاشمى نبود. يعنى مى‌دانستند ‌بخاطر نحوه‌ ارتباط ما با هم طبعاً ايشان مى‌تواند به يك شكلى مسأله را به من ‌بگويد و همين كار را كردند. البته من توجه نداشتم، يك روز عصرى آقاى‌هاشمى و آقاى‌ حاج‌احمد آقا - فرزند ‌حضرت امام - آمدند پيش من و يكى از كسانى كه دور و بر من بود با آنها مطرح كرد كه فلانى راديو ‌مى‌خواهد و روزنامه مى‌خواهد و ما مصلحت نمى‌دانيم شما نظرتان چيه، اگر شما مى‌گوييد بدهيم. ‌اينجورى شروع كردند قضيه را.

آقاى هاشمى با آن بيان شيرين خودشان كه هميشه مطالب را نرم و آرام و هضم‌شدنى مطرح مى‌كنند ‌آن‌جا گفتند: نه به نظر من هيچ لزومى ندارد شما راديو بياوريد. حالا خبرهاى بيرون خيلى شيرين است، ‌خيلى مطلوب است، كه اين هم روى تخت بيمارستان اين خبرها را بشنود. من اجمالاً فهميدم كه خبرهاى ‌تلخى وجود دارد.

گفتم چطور مگر؟ گفت خب همين ديگر، انفجار درست مى‌كنند، بعضى‌ها شهيد شدند، ‌بعضى‌ها مجروح شدند و به اين ترتيب ايشان من را وارد حادثه كرد. من پرسيدم كى‌ها مثلاً شهيد شدند، ‌كى‌ها مجروح شدند، ايشان گفت: مثلاً آقاى بهشتى مجروح است، من خيلى نگران شدم. شديداً از ‌شنيدن اين‌كه آقاى بهشتى حادثه‌اى ديده و مجروح شده، ناراحت شدم.

پرسيدم كه ايشان چيه وضعش؟ كجاست؟ چه جورى است؟ ايشان گفت كه بيمارستان است و نه نگرانى ‌هم ندارد. گفتم آخر در چه حدى است؟ ايشان گفت خب، مجروح است ديگر، ناراحت است. من گفتم كه ‌در مقايسه‌ با من مثلاً بدتر از من است بهتر از من است؟ مى‌خواستم كه ابعاد مسأله را بفهمم. ايشان ‌گفت همين‌جورهاست ديگر، حالا بي‌خود دنبال اين قضايا تحقيق نمى‌خواهد بكنى، اجمالاً خبرهاى بيرون ‌خيلى شيرين نيست، خيلى جالب نيست، خب بله، بعضى‌ها هم شهيد شدند و اين‌ها.

ايشان من را در نگرانى گذاشت و رفت. من فهميدم كه يك حادثه‌ مهمى است كه آقاى بهشتى در آن ‌حادثه مجروح شده، به ايشان هم قبل از اين‌كه بروند گفتم خواهش مى‌كنم هر چه ممكن هست مراقبت ‌بخرج داده بشود، تمام امكانات پزشكى كشور بسيج بشود تا آقاى بهشتى را هر جور هست زودتر نجات ‌بدهيد و نگذاريد كه ايشان خداى نكرده برايش مسأله‌اى پيش بيايد.

بعد كه ايشان رفتند افرادى كه دور و بر من بودند نمى‌دانستند كه من چقدر خبر دارم و من از آن‌ها بطور ‌آرام، آرام مسأله را گرفتم. يعنى بقول معروف زير زبانِ آن بچه‌هايى كه دور و بر من بودند خود من كشيدم و ‌فهميدم كه ايشان شهيد شدند. طبعاً براى من بسيار سخت بود با اين‌كه همه‌ ابعاد حادثه را و خصوصيات ‌حادثه را و كسانى را كه شهيد شده بودند نمى‌دانستم كه چه‌جورى است و تا چه حدودى هست. اما ‌نفس شهادت آقاى بهشتى براى من يك ضربه فوق‌العاده سنگينى بود. تا روزهاى متمادى من دائماً ‌ناراحت و منقلب بودم و اندك چيزى من را مى‌برد تو بَحر اين حادثه تلخ. بله به‌هرحال براى من بسيار چيز ‌سخت و تلخى بود.

 

منبع: خبرگزاري دانشجو

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: به مناسبت سالروز شهادت شهيد بهشتي؛ نحوه اطلاع يافتن آيت الله خامنه‌اي از شهادت شهيد بهشتي،
ادامه مطلب
 

 

94/03/29 - 14:00
شماره: 13940329000328

 

 
آيت‌الله علم‌الهدي:
آمريكا در مذاكرات هسته اي دنبال كلاهبرداري است/شهدا هرگاه خطري متوجه انقلاب باشد مي آيند

امام جمعه مشهد با بيان اينكه آمريكايي ها در روند مذاكرات هسته اي دنبال كلاهبرداري هستند، به تشييع باشكوه پيكر غواصان شهيد اشاره كرد و گفت:پيام حضور باشكوه مردم در اين تشييع، اين بود كه ما دست بسته كشته شدن را به دست بسته تسليم شدن ترجيح مي دهيم.

خبرگزاري فارس: آمريكا در مذاكرات هسته اي دنبال كلاهبرداري است/شهدا هرگاه خطري متوجه انقلاب باشد مي آيند
  •  

به گزارش خبرگزاري فارس از مشهد، آيت‌الله سيد احمد علم‌الهدي، ظهر امروز در خطبه‌هاي سياسي ـ عبادي نماز جمعه مشهد كه در حرم مطهر رضوي برگزار شد، اظهار داشت: در وجود انسان عقل و عشق وجود دارد و مجموعه حركات، اعمال و خطوط مختلفي كه انسان ها در زندگي خودشان مي‌بينند به وسيله عشق است.
وي ادامه داد: در بين گرايش‌هاي انسان، تمام گرايش‌ها يا مربوط به شئون زندگي مادي و لذايذ انساني است،يا گرايش خداگرايي. گرايش خداگرايي انسان را در جاده‌اي از زندگي قرار مي‌دهد كه اگر انسان اين را به مرحله عشق برساند به بالاترين سطح رسيده است.
امام جمعه مشهد خاطرنشان كرد: ماه رمضان، ماه عشق است كه در آن عاشق‌ها وارد عرصه دلدادگي حق مي شوند. معشوق درب خانه‌اش را باز كرده است و از اين جهت، براي ما اين ماه مبارك قابل توجه است.
آيت‌الله علم‌الهدي در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به تشييع باشكوه پيكر 270 شهيد تازه تفحص شده، عنوان كرد: آنچه در چند روز قبل اتفاق افتاد مانور عظيم نيروي اين انقلاب در برابر بينش مستكبران عالم بود و بار ديگر، يك نماد به ياد ماندني در پاي ارزش‌ها و اصول انقلاب در معرض نمايش قرار گرفت.
خطيب جمعه مشهد گفت: از زماني كه اين غواصان در كربلاي 4 به شهادت رسيدند نزديك به 28 سال مي‌گذرد و در اين سال‌ها تفحص‌هاي زيادي براي شهدا انجام شده است اما سئوال اينجاست كه اجساد مطهر اين 175 شهيد، چرا اكنون كشف شد؟

آيت‌الله علم‌الهدي افزود:‌ پاسخ اين است كه هر زمان شهدا ارزش‌هاي انقلاب را در معرض خطر ببينند خودشان براي پاسداري از خونشان و حفاظت انقلاب مي‌آيند.
وي تأكيد كرد: در اين موقعيت، شهدا آمدند كه به ما نشان بدهند در هر شرايطي كه امروز قرار داريد شديدتر از آن زمان(عمليات كربلاي 4) نبوده است. در آن زمان كه عمليات لو رفت، غواصان خودشان را بين نيروهاي عراقي در محاصره ديدند،بعثي ها دست‌هايشان را بستند كه در شرايط زنده به گور جان دادند، اما تسليم نشدند. حال  شما چطور مي‌خواهيد دست بسته تسليم آمريكا شويد.
امام جمعه مشهد بيان كرد: خوشبختانه اين پيام شهدا به چشم و گوش مردم رسيد و مردم هم نشان دادند دنباله‌روي 175 شهيد غواص هستند و ما دست بسته جان دادن را بر دست بسته تسليم شدن ترجيح مي‌دهيم.

وي در ادامه گفت: آمريكايي‌ها از موضعي در مذاكرات با ما برخورد مي‌كنند كه گويي با كلاهبرداري مي‌خواهند وارد عمل شوند و روند مذاكره با يك قدرت تثبيت شده به نام ايران نيست.
عضو مجلس خبرگان رهبري عنوان داشت: اگر روند را از طرف دشمن بازخواني كنيم در اين دو سالي كه از مذاكرات مي‌گذرد اين رويه ديده مي‌شود.

آيت‌الله علم‌الهدي افزود: در سال 61 هنگامي كه جنگ راكد شده بود و ما از جانب دنيا تحريم شده بوديم در داخل كشور نيز منافقان با ترورهاي ناجوانمردانه فضا را ناامن كرده بودند، در بين تريبون‌ها برخي مسئولان زمزمه مي‌كردند كه همه مشكلات ما زير سر آمريكا است و برويد و با آنها مذاكره كنيد، همچنين جمعي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي آن زمان عازم ايتاليا بودند كه در قالب بين‌المجالس در آن همايش شركت كنند و خدمت امام راحل رسيدند اما امام به اين افراد فرمودند ملت ايران اگر مي‌خواستند صلح آمريكايي كنند همان اول از آنها جدا نمي‌شد.
امام جمعه مشهد توضيح داد: اين خاطره مدرك دارد و در صحيفه امام راحل در جلد 17 و صفحه 35 آمده است، بنابراين آن روزي كه مقام معظم رهبري فرمودند «نرمش قهرمانانه» برخي رسانه‌ها گفتند مقام معظم رهبري دارد از اصول امام برمي‌گردد، در حالي كه رهبري فرمودند نرمش قهرمانانه به معناي مانور هنرمندانه براي دست يافتن به مقصود است؛ با اين تعبير رهبر معظم انقلاب بايد گفت امروز هركس مي‌خواهد مسئوليتي را بر عهده بگيرد بايد دقيقاً بداند رهبر ما اينگونه ويژگي‌هايي دارد.

انتهاي پيام/3138/ذ40

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: آيت‌الله علم‌الهدي: آمريكا در مذاكرات هسته اي دنبال كلاهبرداري است،
ادامه مطلب
 

 

94/03/29 - 14:18
شماره: 13940329000341
 
آيت‌الله موحدي كرماني در خطبه‌هاي نماز جمعه تهران:
بازرسي مديريت شده نامفهوم است/ آمريكا بيش از ايران به توافق نياز دارد/ از مجلس به خاطر مصوبه هسته‌اي اخير تشكر مي‌كنم

خطيب موقت نمازجمعه تهران گفت: من نمي‌دانم آيا مي‌شود افرادي بيايند و از مراكز نظامي و امنيتي ما بازديد كنند و چشم، فهم و دركشان به طور كلي بسته شود.

خبرگزاري فارس: بازرسي مديريت شده نامفهوم است/ آمريكا بيش از ايران به توافق نياز دارد/ از مجلس به خاطر مصوبه هسته‌اي اخير تشكر مي‌كنم
  •  

به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، آيت‌الله محمدعلي موحدي كرماني خطيب موقت نمازجمعه اين هفته تهران، در خطبه‌هاي نمازجمعه امروز به موضوع بازرسي مديريت شده اشاره كرد و اظهار داشت: من نمي‌دانم آيا مي‌شود افرادي بيايند و از مراكز نظامي و امنيتي ما بازديد كنند و چشم، فهم و دركشان به طور كلي بسته شود.

وي افزود:‌ براي من اين نوع بازرسي مبهم است بنابراين همه را سفارش به تأكيدات مقام معظم رهبري مي‌كنم كه فرمودند به هيچ وجه اجازه نمي‌دهيم از مراكز نظامي و امنيتي ما بازديد كنند.

خطيب موقت نمازجمعه تهران، با تأكيد بر اينكه در مقابل دشمن بايد قدرت نشان داد، گفت: شكي نيست كه آمريكا به توافق با ايران بيشتر نياز دارد بنابراين وقتي مقاومت ملت ايران را درك كرد و فهميد مردم در امر اقتصاد روي پاي خود ايستاده‌اند به فرض كه اين تحريم‌ها هم بماند مردم باز با اقتصاد مقاومتي كارها را اداره مي‌كنند. بنابراين در صورت فهم اين مقوله‌ها توسط آمريكا آنها به توافق با ايران تن در مي‌دهند.

آيت‌الله موحدي كرماني تأكيد كرد: اين يك تصور اشتباه است كه بگويند ايران با تحريم‌ها فلج شده و براي تسليم كردن اين كشور بايد تحريم‌ها را بيشتر كرد. اين مردم با تمام قدرت ايستاده‌اند. اين اقدامات آمريكايي‌ها نيز اثري نخواهد داشت، همچنان كه شاه نيز به اين نتيجه رسيد كشتار مردم بي‌فايده است.

وي با تأكيد بر اينكه آمريكايي‌ها اگر قدرت ايران را نفهمند توقعات فراواني بر اساس زياده‌خواهي‌هاي خود خواهند داشت، گفت: به اعتقاد بنده تمام اين خطرات (بازديد از مراكز امنيتي، نظامي، بازجويي از دانشمندان هسته‌اي و نخبگان) با يك امر متوقف خواهد شد و آن اين كه بايد به آمريكا فهماند كه ايران كشوري قوي است و در مقابل اين تحريم‌ها و تهديد‌ها سر فرود نخواهد آورد.

وي خطاب به تيم مذاكره‌كننده ايراني خاطرنشان كرد: عزيزان بايد به طرف مقابل به ويژه آمريكا بفهمانند كه مردم ايران بر رفع تحريم ظالمانه پافشاري دارند.

خطيب موقت نمازجمعه تهران اضافه كرد: مسئله تحريم و اصرار بر تحريم براي اين است كه ما اين تحريم‌ها را ظالمانه مي‌دانيم اما دشمن بداند ايران با اقتصاد مقاومتي و بهره‌گيري از ظرفيت‌هاي داخلي روي پاي خود ايستاده و تحريم‌ها گرچه مشكل ايجاد كرده اما ما را فلج نكرده است.

آيت‌الله موحدي كرماني با بيان اينكه در اين صورت هيأت ايراني با پشتوانه قوي مردمي مذاكره مي‌كند، گفت: مذاكره يك نوع ميدان رزم است. رزمنده با رجز كوبنده دل طرف دشمن را خالي مي‌كند.

وي در بخش ديگري از سخنان خود به حضور با شكوه مردم در تشييع پيكر شهداي گمنام و غواص اشاره و تصريح كرد: مرحبا به اين مردم خوب و زمان‌شناس كه چه عالي به اين گلگون‌كفن‌ها ابراز ارادت و وفا كردند.

به گفته خطيب موقت نمازجمعه تهران پيام تجديد مردم در تشييع پيكر شهدا اين است كه ما هنوز بر مباني انقلاب معتقد و پايبنديم و به مقام بالاي شهدا و به روح بلند آنان عرض ارادت و اخلاص داريم.

وي همچنين به بازتاب و انعكاس تشييع پيكر شهداي غواص در رسانه‌هاي داخلي و خارجي اشاره كرد و افزود: اين تجليل مجلل انعكاس جهاني داشت و تلويزيون هم خوب عمل كرد و صحنه‌ها را به مردم نشان داد، البته تلويزيون انعكاس خارجي اين رويداد را نيز به مردم به خوبي نشان داد.

خطيب موقت نماز جمعه تهران به پيام شهدا اشاره كرد و گفت: پيام خود شهدا نيز اين است كه در اين كشور انسانهاي فراواني هستند كه جان و تمام زندگي‌شان را در راه انقلاب تقديم خواهند كرد.

آيت‌الله موحدي كرماني با اشاره به حضور حيدرالعبادي نخست‌وزير عراق نيز گفت: تحكيم روابط ايران و عراق به همت الهي برقرار شد. اي كاش جهان اسلام و كشورهاي اسلامي پشتوانه‌ خود را در برابر دشمن محكم مي‌كردند.

وي در مورد حمله بي‌رحمانه آل سعود به مردم يمن نيز خاطرنشان كرد: مردم يمن مظهر دو حركت هستند، نخست مقاومت كه با حال روزه زير بمباران و موشك عربستان مقاومت مي‌كنند و دوم شرارت سعودي‌هاست.

خطيب موقت نمازجمعه تهران در بخش ديگري از سخنان خود از مصوبه مجلس شوراي اسلامي در الزام دولت به مسائل هسته‌اي ضمن تشكر از نمايندگان مجلس خطاب به مسئولان گفت: به مسئولان تذكر مي‌دهم كه هفت اصلي كه مقام معظم رهبري در مرقد امام به عنوان مشي امام تبيين فرمودند توجه داشته باشند.

به گزارش خبرگزاري فارس، آيت‌الله موحدي كرماني در خطبه اول خود نيز گفت: خواهران محترمي كه رعايت حجاب نمي‌كنيد و بدحجابيد بترسيد كه وقتي سر از قبر بيرون مي‌آوريد مهر دشمن خدا به شما زده مي‌شود.

وي افزود: شما با بدحجابي آمريكا را خوشحال كرديد، دشمن اسلام را خوشحال كرديد، بنابراين كسي كه دشمن اسلام را خوشحال كند خود هم دشمن اسلام است. بنابراين بفهميد چه مي‌كنيد. مبادا خدايي ناكرده چنين مهري به پيشاني خانمي زده شود.

خطيب موقت نمازجمعه تهران تأكيد كرد: مبادا كارهايي انجام بدهيد كه اگر انقلاب خدايي ناكرده آسيب ببيند در قيامت مي‌گويند تو هم در اين آسيب شريك هستي.

آيت‌الله موحدي كرماني با بيان اينكه با ترك امر به معروف و نهي از منكر انقلاب آسيب ديد، گفت: مسئولين، زعما اگر چهار غفلت صورت بدهيد انقلاب از دست مي‌رود اگر به اصول توجه نكنيد انقلاب آسيب مي‌بيند.

وي افزود: غفلت، تضييع اصول و چسبيدن به فروع، روي كار آوردن انسان‌هاي نالايق و كنار زدن انسان‌هاي صالح را از مواردي است كه مقام معظم رهبري در مرقد امام بي توجهي به اين مباحث را سبب سقوط انقلاب دانستند.

انتهاي پيام/

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: بازرسي مديريت شده نامفهوم است،
ادامه مطلب
 

 

اسلام ديني است كه مشتمل بر سياست است و سياست از ديانت و حتي عبادت جدا نيست.

با نيروي مردم، انقلاب تداوم خود را تضمين خواهد كرد.

به خدا قسم بهشتي و امثال بهشتي هميشه آماده شهادتند.

آنها كه خدا ترسند، آنها كه مهار خويشتن را دارند، آنها بايد حكومت كنند.

اي خانواده هاي شهيدان عزيز ايران ... دلشاد و قويدل باشيد، هر شهيدي كه مي رود خود سعيد است و خانواده اش سعادتمند.

جنگ و جهاد در نظام ارزشي اسلام هم مرحله اي از ساخته شدن است و هم مرحله‌اي از ساختن جديد است.

همين كه زن براي خدا و از روي آگاهي بتواند بخش عظيمي از جامعه را در ميدان خانه و خانواده، خوب اداره كند، اين جهاد است.

من هر لحظه منتظرم كه تيري بر قلبم بنشيند و يا ديواري بر سرم خراب شود.

و ظلم ستيز ما با هيچ قدرت سلطه‌گر نمي‌تواند در سازش در آيد.‌

‌آمريكا همه دنيا را مي‌خواهد. جواب او را نيز وقتي كه لازم باشد، ملت خواهد داد.‌

‌انقلاب اسلامي به معناي برآشفتن خواب همه كشورهاي جهان سوم و ملتهاي مستضعف است.‌

‌همه تلاش ملت مبارز ما بايد در راه ايجاد جامعه اسلامي كه در آن حق و اخلاق توحيدي و الهي حاكم باشد، متمركز گردد.‌

‌ما ايمانمان را، اخلاصمان را، عملمان را درست مي‌كنيم و با اسلام منطبق مي‌كنيم، اين را داشته باشيم ياري خدا، تضمين شده است.‌

برخورد آراء و افكار، نيازي به استفاده از چماق ندارد.‌

‌هر كس خط دارد، دشمن دارد.‌

‌شهيد بدهيد و قويدل باشيد.‌

مرگ بر آمريكا، مرگ بر سازشكار.‌

‌ما روزي به دست مي‌آييم كه شهيد شويم.‌

‌ما شهيدان را از دست نداده‌ايم، بلكه آنها را بدست آورده‌ايم.‌

‌پيروزي اصيل، حركت در راه حق است.

انسان با عمل صالح ساخته مي‌شود و ايمان با عمل صالح محكم‌تر مي‌گردد.‌

‌يك ملت انقلابي معمولاً حرف آخر خود را همان اول مي‌زند.‌

حسينيان همواره با يزيديان در ستيزند.‌

بگذاريد مردم در برابر هرچيزي كه بر خلاف موازين اسلامي مي‌بينند، حساس بمانند.‌

يك ملت زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.‌

‌اسلام به ما آموخته است كه نسبت به دشمنان دروغ نگوييم، تهمت و افتراء نزنيم و فحش ندهيم.‌

‌ما پيروان حسين(عليه‌السلام) مرگ خونين را بر زندگي ذلت‌بار با يزيديان ترجيح مي‌دهيم.‌

يكايك شما برادرها و خواهرها، بايد حسابرس و حساب‌كش خودتان و جامعه‌تان و حكومتتان باشيد.‌

‌اميدوارم ملت خوشحال باشد كه در نظامي زندگي مي‌كند كه اگر از رئيس جمهور شكايت داشت، دستگاه قضايي همانگونه عمل كند كه از يك فرد عادي شكايت داشت.‌

‌تشكل انحصار طلب و انحصار انديش از جانب هر فرد و هر گروه و هر جمع باشد، شيطاني از آب در مي‌آيد.‌

كساني را انتخاب كنيد كه تشنه قدرت نباشند. تشنگان قدرت حق حكومت كردن ندارند.‌

‌در زمينه رعايت معيارهاي اسلامي، سازش مصلحت جويانه را حرام مي‌دانم.‌

‌من برخورد تلخ صادقانه را به برخورد شيرين منافقانه ترجيح مي‌دهم.‌

‌تا زنده‌ايم، تحت هيچ شرايطي تسليم آمريكا و اقمار اروپاي‌اش نمي‌شويم.‌

‌ما نبايدبه استعمارگران غرب و شرق اجازه دهيم كه براي ما مهره‌سازي كنند.‌

‌اي انسان، تو سازنده تاريخ و آينده هستي، تو قيامتت را هم خودت مي‌سازي، حتي بهشت و دوزخ به دست تو ساخته مي‌شود.‌

‌تا زماني كه كاري انجام ندهيم، براي مردم بازگو نمي‌كنيم.‌

‌اگر شما به حال مردم سودمند واقع شويد، ماندني خواهيد بود.‌

‌انتقاد از خويشتن را جزء برنامه‌هاي خود قرار دهيد.‌

‌شيوه‌هاي صحيح برخورد با دشمن و مخالف را ياد بگيريد.‌

سؤالاتي كه بعد مكتبي را نشان دهد، تفتيش عقايد نيست.‌

‌ارتباطات خود را با يكديگر قوي كنيد.‌

‌حافظان استقلال بايد بهاي آن را بپردازند.‌

جامعه اسلامي، بايد جامعه‌اي رو به شادابي، تندرستي و تحرك باشد.‌

‌جامعه بايد به سمت موضع‌گيري‌هاي وحدت‌زا برود.‌

‌انقلاب ما انقلاب آرمانهاست.‌

‌انقلاب ما انقلاب ارزشهاست.‌

‌منافقين سمبل استبدادهاي استاليني هستند.‌

‌ما شيفتگان‌خدمتيم، نه تشنگان قدرت.

جاذبه در حد اعلا و دافعه در حداقل ضرورت.‌

‌من درد دلم را با خدا مي‌كنم. خدا خودش درست مي‌كند همه اين كارها را.‌

‌من بايستي مثل حضرت محمد(ص) بردبار باشم، پيغمبر هم در مقابل اين همه شكنجه، اين همه ناراحتي‌ها را تهمت‌هاي ناروا كه به او زدند، صبور بود.‌

‌ما يك جان بيشتر نداريم كه اين بايد در راه خدا باشد. شما مرا از مرگ نترسانيد.‌

‌من هر لحظه منتظرم كه تيري برقلبم بنشيند يا ديواري بر سرم خراب شود.‌

‌ما راست قامتان، جاودانه تاريخ خواهيم ماند.‌

‌ملت ايران در برابر يزيديان راهي را مي‌رود كه حسين رفت.‌

‌انسان به دنبال ساختن خويش مي‌تواند محيط اجتماعي خويش را بسازد.‌

‌نسل‌هاي جوان و انقلابي ملتهاي مسلمان، بايد عرصه را بر امپرياليسم جهانخوار تنگ كنند.‌

‌ما راهي را انتخاب كرده‌ايم به عنوان راه بهتر و ممكن است طول بكشد تا دنيا بپسندد.‌

‌يك ملت انقلابي و زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.‌

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: فرازهاي ازسخنان شهيد دكتربهشتي،
ادامه مطلب
 

 

اسلام ديني است كه مشتمل بر سياست است و سياست از ديانت و حتي عبادت جدا نيست.

با نيروي مردم، انقلاب تداوم خود را تضمين خواهد كرد.

به خدا قسم بهشتي و امثال بهشتي هميشه آماده شهادتند.

آنها كه خدا ترسند، آنها كه مهار خويشتن را دارند، آنها بايد حكومت كنند.

اي خانواده هاي شهيدان عزيز ايران ... دلشاد و قويدل باشيد، هر شهيدي كه مي رود خود سعيد است و خانواده اش سعادتمند.

جنگ و جهاد در نظام ارزشي اسلام هم مرحله اي از ساخته شدن است و هم مرحله‌اي از ساختن جديد است.

همين كه زن براي خدا و از روي آگاهي بتواند بخش عظيمي از جامعه را در ميدان خانه و خانواده، خوب اداره كند، اين جهاد است.

من هر لحظه منتظرم كه تيري بر قلبم بنشيند و يا ديواري بر سرم خراب شود.

و ظلم ستيز ما با هيچ قدرت سلطه‌گر نمي‌تواند در سازش در آيد.‌

‌آمريكا همه دنيا را مي‌خواهد. جواب او را نيز وقتي كه لازم باشد، ملت خواهد داد.‌

‌انقلاب اسلامي به معناي برآشفتن خواب همه كشورهاي جهان سوم و ملتهاي مستضعف است.‌

‌همه تلاش ملت مبارز ما بايد در راه ايجاد جامعه اسلامي كه در آن حق و اخلاق توحيدي و الهي حاكم باشد، متمركز گردد.‌

‌ما ايمانمان را، اخلاصمان را، عملمان را درست مي‌كنيم و با اسلام منطبق مي‌كنيم، اين را داشته باشيم ياري خدا، تضمين شده است.‌

برخورد آراء و افكار، نيازي به استفاده از چماق ندارد.‌

‌هر كس خط دارد، دشمن دارد.‌

‌شهيد بدهيد و قويدل باشيد.‌

مرگ بر آمريكا، مرگ بر سازشكار.‌

‌ما روزي به دست مي‌آييم كه شهيد شويم.‌

‌ما شهيدان را از دست نداده‌ايم، بلكه آنها را بدست آورده‌ايم.‌

‌پيروزي اصيل، حركت در راه حق است.

انسان با عمل صالح ساخته مي‌شود و ايمان با عمل صالح محكم‌تر مي‌گردد.‌

‌يك ملت انقلابي معمولاً حرف آخر خود را همان اول مي‌زند.‌

حسينيان همواره با يزيديان در ستيزند.‌

بگذاريد مردم در برابر هرچيزي كه بر خلاف موازين اسلامي مي‌بينند، حساس بمانند.‌

يك ملت زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.‌

‌اسلام به ما آموخته است كه نسبت به دشمنان دروغ نگوييم، تهمت و افتراء نزنيم و فحش ندهيم.‌

‌ما پيروان حسين(عليه‌السلام) مرگ خونين را بر زندگي ذلت‌بار با يزيديان ترجيح مي‌دهيم.‌

يكايك شما برادرها و خواهرها، بايد حسابرس و حساب‌كش خودتان و جامعه‌تان و حكومتتان باشيد.‌

‌اميدوارم ملت خوشحال باشد كه در نظامي زندگي مي‌كند كه اگر از رئيس جمهور شكايت داشت، دستگاه قضايي همانگونه عمل كند كه از يك فرد عادي شكايت داشت.‌

‌تشكل انحصار طلب و انحصار انديش از جانب هر فرد و هر گروه و هر جمع باشد، شيطاني از آب در مي‌آيد.‌

كساني را انتخاب كنيد كه تشنه قدرت نباشند. تشنگان قدرت حق حكومت كردن ندارند.‌

‌در زمينه رعايت معيارهاي اسلامي، سازش مصلحت جويانه را حرام مي‌دانم.‌

‌من برخورد تلخ صادقانه را به برخورد شيرين منافقانه ترجيح مي‌دهم.‌

‌تا زنده‌ايم، تحت هيچ شرايطي تسليم آمريكا و اقمار اروپاي‌اش نمي‌شويم.‌

‌ما نبايدبه استعمارگران غرب و شرق اجازه دهيم كه براي ما مهره‌سازي كنند.‌

‌اي انسان، تو سازنده تاريخ و آينده هستي، تو قيامتت را هم خودت مي‌سازي، حتي بهشت و دوزخ به دست تو ساخته مي‌شود.‌

‌تا زماني كه كاري انجام ندهيم، براي مردم بازگو نمي‌كنيم.‌

‌اگر شما به حال مردم سودمند واقع شويد، ماندني خواهيد بود.‌

‌انتقاد از خويشتن را جزء برنامه‌هاي خود قرار دهيد.‌

‌شيوه‌هاي صحيح برخورد با دشمن و مخالف را ياد بگيريد.‌

سؤالاتي كه بعد مكتبي را نشان دهد، تفتيش عقايد نيست.‌

‌ارتباطات خود را با يكديگر قوي كنيد.‌

‌حافظان استقلال بايد بهاي آن را بپردازند.‌

جامعه اسلامي، بايد جامعه‌اي رو به شادابي، تندرستي و تحرك باشد.‌

‌جامعه بايد به سمت موضع‌گيري‌هاي وحدت‌زا برود.‌

‌انقلاب ما انقلاب آرمانهاست.‌

‌انقلاب ما انقلاب ارزشهاست.‌

‌منافقين سمبل استبدادهاي استاليني هستند.‌

‌ما شيفتگان‌خدمتيم، نه تشنگان قدرت.

جاذبه در حد اعلا و دافعه در حداقل ضرورت.‌

‌من درد دلم را با خدا مي‌كنم. خدا خودش درست مي‌كند همه اين كارها را.‌

‌من بايستي مثل حضرت محمد(ص) بردبار باشم، پيغمبر هم در مقابل اين همه شكنجه، اين همه ناراحتي‌ها را تهمت‌هاي ناروا كه به او زدند، صبور بود.‌

‌ما يك جان بيشتر نداريم كه اين بايد در راه خدا باشد. شما مرا از مرگ نترسانيد.‌

‌من هر لحظه منتظرم كه تيري برقلبم بنشيند يا ديواري بر سرم خراب شود.‌

‌ما راست قامتان، جاودانه تاريخ خواهيم ماند.‌

‌ملت ايران در برابر يزيديان راهي را مي‌رود كه حسين رفت.‌

‌انسان به دنبال ساختن خويش مي‌تواند محيط اجتماعي خويش را بسازد.‌

‌نسل‌هاي جوان و انقلابي ملتهاي مسلمان، بايد عرصه را بر امپرياليسم جهانخوار تنگ كنند.‌

‌ما راهي را انتخاب كرده‌ايم به عنوان راه بهتر و ممكن است طول بكشد تا دنيا بپسندد.‌

‌يك ملت انقلابي و زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.‌

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: فرازهاي ازسخنان شهيد دكتربهشتي،
ادامه مطلب
 

 

اسلام ديني است كه مشتمل بر سياست است و سياست از ديانت و حتي عبادت جدا نيست.

با نيروي مردم، انقلاب تداوم خود را تضمين خواهد كرد.

به خدا قسم بهشتي و امثال بهشتي هميشه آماده شهادتند.

آنها كه خدا ترسند، آنها كه مهار خويشتن را دارند، آنها بايد حكومت كنند.

اي خانواده هاي شهيدان عزيز ايران ... دلشاد و قويدل باشيد، هر شهيدي كه مي رود خود سعيد است و خانواده اش سعادتمند.

جنگ و جهاد در نظام ارزشي اسلام هم مرحله اي از ساخته شدن است و هم مرحله‌اي از ساختن جديد است.

همين كه زن براي خدا و از روي آگاهي بتواند بخش عظيمي از جامعه را در ميدان خانه و خانواده، خوب اداره كند، اين جهاد است.

من هر لحظه منتظرم كه تيري بر قلبم بنشيند و يا ديواري بر سرم خراب شود.

و ظلم ستيز ما با هيچ قدرت سلطه‌گر نمي‌تواند در سازش در آيد.‌

‌آمريكا همه دنيا را مي‌خواهد. جواب او را نيز وقتي كه لازم باشد، ملت خواهد داد.‌

‌انقلاب اسلامي به معناي برآشفتن خواب همه كشورهاي جهان سوم و ملتهاي مستضعف است.‌

‌همه تلاش ملت مبارز ما بايد در راه ايجاد جامعه اسلامي كه در آن حق و اخلاق توحيدي و الهي حاكم باشد، متمركز گردد.‌

‌ما ايمانمان را، اخلاصمان را، عملمان را درست مي‌كنيم و با اسلام منطبق مي‌كنيم، اين را داشته باشيم ياري خدا، تضمين شده است.‌

برخورد آراء و افكار، نيازي به استفاده از چماق ندارد.‌

‌هر كس خط دارد، دشمن دارد.‌

‌شهيد بدهيد و قويدل باشيد.‌

مرگ بر آمريكا، مرگ بر سازشكار.‌

‌ما روزي به دست مي‌آييم كه شهيد شويم.‌

‌ما شهيدان را از دست نداده‌ايم، بلكه آنها را بدست آورده‌ايم.‌

‌پيروزي اصيل، حركت در راه حق است.

انسان با عمل صالح ساخته مي‌شود و ايمان با عمل صالح محكم‌تر مي‌گردد.‌

‌يك ملت انقلابي معمولاً حرف آخر خود را همان اول مي‌زند.‌

حسينيان همواره با يزيديان در ستيزند.‌

بگذاريد مردم در برابر هرچيزي كه بر خلاف موازين اسلامي مي‌بينند، حساس بمانند.‌

يك ملت زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.‌

‌اسلام به ما آموخته است كه نسبت به دشمنان دروغ نگوييم، تهمت و افتراء نزنيم و فحش ندهيم.‌

‌ما پيروان حسين(عليه‌السلام) مرگ خونين را بر زندگي ذلت‌بار با يزيديان ترجيح مي‌دهيم.‌

يكايك شما برادرها و خواهرها، بايد حسابرس و حساب‌كش خودتان و جامعه‌تان و حكومتتان باشيد.‌

‌اميدوارم ملت خوشحال باشد كه در نظامي زندگي مي‌كند كه اگر از رئيس جمهور شكايت داشت، دستگاه قضايي همانگونه عمل كند كه از يك فرد عادي شكايت داشت.‌

‌تشكل انحصار طلب و انحصار انديش از جانب هر فرد و هر گروه و هر جمع باشد، شيطاني از آب در مي‌آيد.‌

كساني را انتخاب كنيد كه تشنه قدرت نباشند. تشنگان قدرت حق حكومت كردن ندارند.‌

‌در زمينه رعايت معيارهاي اسلامي، سازش مصلحت جويانه را حرام مي‌دانم.‌

‌من برخورد تلخ صادقانه را به برخورد شيرين منافقانه ترجيح مي‌دهم.‌

‌تا زنده‌ايم، تحت هيچ شرايطي تسليم آمريكا و اقمار اروپاي‌اش نمي‌شويم.‌

‌ما نبايدبه استعمارگران غرب و شرق اجازه دهيم كه براي ما مهره‌سازي كنند.‌

‌اي انسان، تو سازنده تاريخ و آينده هستي، تو قيامتت را هم خودت مي‌سازي، حتي بهشت و دوزخ به دست تو ساخته مي‌شود.‌

‌تا زماني كه كاري انجام ندهيم، براي مردم بازگو نمي‌كنيم.‌

‌اگر شما به حال مردم سودمند واقع شويد، ماندني خواهيد بود.‌

‌انتقاد از خويشتن را جزء برنامه‌هاي خود قرار دهيد.‌

‌شيوه‌هاي صحيح برخورد با دشمن و مخالف را ياد بگيريد.‌

سؤالاتي كه بعد مكتبي را نشان دهد، تفتيش عقايد نيست.‌

‌ارتباطات خود را با يكديگر قوي كنيد.‌

‌حافظان استقلال بايد بهاي آن را بپردازند.‌

جامعه اسلامي، بايد جامعه‌اي رو به شادابي، تندرستي و تحرك باشد.‌

‌جامعه بايد به سمت موضع‌گيري‌هاي وحدت‌زا برود.‌

‌انقلاب ما انقلاب آرمانهاست.‌

‌انقلاب ما انقلاب ارزشهاست.‌

‌منافقين سمبل استبدادهاي استاليني هستند.‌

‌ما شيفتگان‌خدمتيم، نه تشنگان قدرت.

جاذبه در حد اعلا و دافعه در حداقل ضرورت.‌

‌من درد دلم را با خدا مي‌كنم. خدا خودش درست مي‌كند همه اين كارها را.‌

‌من بايستي مثل حضرت محمد(ص) بردبار باشم، پيغمبر هم در مقابل اين همه شكنجه، اين همه ناراحتي‌ها را تهمت‌هاي ناروا كه به او زدند، صبور بود.‌

‌ما يك جان بيشتر نداريم كه اين بايد در راه خدا باشد. شما مرا از مرگ نترسانيد.‌

‌من هر لحظه منتظرم كه تيري برقلبم بنشيند يا ديواري بر سرم خراب شود.‌

‌ما راست قامتان، جاودانه تاريخ خواهيم ماند.‌

‌ملت ايران در برابر يزيديان راهي را مي‌رود كه حسين رفت.‌

‌انسان به دنبال ساختن خويش مي‌تواند محيط اجتماعي خويش را بسازد.‌

‌نسل‌هاي جوان و انقلابي ملتهاي مسلمان، بايد عرصه را بر امپرياليسم جهانخوار تنگ كنند.‌

‌ما راهي را انتخاب كرده‌ايم به عنوان راه بهتر و ممكن است طول بكشد تا دنيا بپسندد.‌

‌يك ملت انقلابي و زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.‌

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: فرازهاي ازسخنان شهيد دكتربهشتي،
ادامه مطلب
 

 

اسلام ديني است كه مشتمل بر سياست است و سياست از ديانت و حتي عبادت جدا نيست.

با نيروي مردم، انقلاب تداوم خود را تضمين خواهد كرد.

به خدا قسم بهشتي و امثال بهشتي هميشه آماده شهادتند.

آنها كه خدا ترسند، آنها كه مهار خويشتن را دارند، آنها بايد حكومت كنند.

اي خانواده هاي شهيدان عزيز ايران ... دلشاد و قويدل باشيد، هر شهيدي كه مي رود خود سعيد است و خانواده اش سعادتمند.

جنگ و جهاد در نظام ارزشي اسلام هم مرحله اي از ساخته شدن است و هم مرحله‌اي از ساختن جديد است.

همين كه زن براي خدا و از روي آگاهي بتواند بخش عظيمي از جامعه را در ميدان خانه و خانواده، خوب اداره كند، اين جهاد است.

من هر لحظه منتظرم كه تيري بر قلبم بنشيند و يا ديواري بر سرم خراب شود.

و ظلم ستيز ما با هيچ قدرت سلطه‌گر نمي‌تواند در سازش در آيد.‌

‌آمريكا همه دنيا را مي‌خواهد. جواب او را نيز وقتي كه لازم باشد، ملت خواهد داد.‌

‌انقلاب اسلامي به معناي برآشفتن خواب همه كشورهاي جهان سوم و ملتهاي مستضعف است.‌

‌همه تلاش ملت مبارز ما بايد در راه ايجاد جامعه اسلامي كه در آن حق و اخلاق توحيدي و الهي حاكم باشد، متمركز گردد.‌

‌ما ايمانمان را، اخلاصمان را، عملمان را درست مي‌كنيم و با اسلام منطبق مي‌كنيم، اين را داشته باشيم ياري خدا، تضمين شده است.‌

برخورد آراء و افكار، نيازي به استفاده از چماق ندارد.‌

‌هر كس خط دارد، دشمن دارد.‌

‌شهيد بدهيد و قويدل باشيد.‌

مرگ بر آمريكا، مرگ بر سازشكار.‌

‌ما روزي به دست مي‌آييم كه شهيد شويم.‌

‌ما شهيدان را از دست نداده‌ايم، بلكه آنها را بدست آورده‌ايم.‌

‌پيروزي اصيل، حركت در راه حق است.

انسان با عمل صالح ساخته مي‌شود و ايمان با عمل صالح محكم‌تر مي‌گردد.‌

‌يك ملت انقلابي معمولاً حرف آخر خود را همان اول مي‌زند.‌

حسينيان همواره با يزيديان در ستيزند.‌

بگذاريد مردم در برابر هرچيزي كه بر خلاف موازين اسلامي مي‌بينند، حساس بمانند.‌

يك ملت زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.‌

‌اسلام به ما آموخته است كه نسبت به دشمنان دروغ نگوييم، تهمت و افتراء نزنيم و فحش ندهيم.‌

‌ما پيروان حسين(عليه‌السلام) مرگ خونين را بر زندگي ذلت‌بار با يزيديان ترجيح مي‌دهيم.‌

يكايك شما برادرها و خواهرها، بايد حسابرس و حساب‌كش خودتان و جامعه‌تان و حكومتتان باشيد.‌

‌اميدوارم ملت خوشحال باشد كه در نظامي زندگي مي‌كند كه اگر از رئيس جمهور شكايت داشت، دستگاه قضايي همانگونه عمل كند كه از يك فرد عادي شكايت داشت.‌

‌تشكل انحصار طلب و انحصار انديش از جانب هر فرد و هر گروه و هر جمع باشد، شيطاني از آب در مي‌آيد.‌

كساني را انتخاب كنيد كه تشنه قدرت نباشند. تشنگان قدرت حق حكومت كردن ندارند.‌

‌در زمينه رعايت معيارهاي اسلامي، سازش مصلحت جويانه را حرام مي‌دانم.‌

‌من برخورد تلخ صادقانه را به برخورد شيرين منافقانه ترجيح مي‌دهم.‌

‌تا زنده‌ايم، تحت هيچ شرايطي تسليم آمريكا و اقمار اروپاي‌اش نمي‌شويم.‌

‌ما نبايدبه استعمارگران غرب و شرق اجازه دهيم كه براي ما مهره‌سازي كنند.‌

‌اي انسان، تو سازنده تاريخ و آينده هستي، تو قيامتت را هم خودت مي‌سازي، حتي بهشت و دوزخ به دست تو ساخته مي‌شود.‌

‌تا زماني كه كاري انجام ندهيم، براي مردم بازگو نمي‌كنيم.‌

‌اگر شما به حال مردم سودمند واقع شويد، ماندني خواهيد بود.‌

‌انتقاد از خويشتن را جزء برنامه‌هاي خود قرار دهيد.‌

‌شيوه‌هاي صحيح برخورد با دشمن و مخالف را ياد بگيريد.‌

سؤالاتي كه بعد مكتبي را نشان دهد، تفتيش عقايد نيست.‌

‌ارتباطات خود را با يكديگر قوي كنيد.‌

‌حافظان استقلال بايد بهاي آن را بپردازند.‌

جامعه اسلامي، بايد جامعه‌اي رو به شادابي، تندرستي و تحرك باشد.‌

‌جامعه بايد به سمت موضع‌گيري‌هاي وحدت‌زا برود.‌

‌انقلاب ما انقلاب آرمانهاست.‌

‌انقلاب ما انقلاب ارزشهاست.‌

‌منافقين سمبل استبدادهاي استاليني هستند.‌

‌ما شيفتگان‌خدمتيم، نه تشنگان قدرت.

جاذبه در حد اعلا و دافعه در حداقل ضرورت.‌

‌من درد دلم را با خدا مي‌كنم. خدا خودش درست مي‌كند همه اين كارها را.‌

‌من بايستي مثل حضرت محمد(ص) بردبار باشم، پيغمبر هم در مقابل اين همه شكنجه، اين همه ناراحتي‌ها را تهمت‌هاي ناروا كه به او زدند، صبور بود.‌

‌ما يك جان بيشتر نداريم كه اين بايد در راه خدا باشد. شما مرا از مرگ نترسانيد.‌

‌من هر لحظه منتظرم كه تيري برقلبم بنشيند يا ديواري بر سرم خراب شود.‌

‌ما راست قامتان، جاودانه تاريخ خواهيم ماند.‌

‌ملت ايران در برابر يزيديان راهي را مي‌رود كه حسين رفت.‌

‌انسان به دنبال ساختن خويش مي‌تواند محيط اجتماعي خويش را بسازد.‌

‌نسل‌هاي جوان و انقلابي ملتهاي مسلمان، بايد عرصه را بر امپرياليسم جهانخوار تنگ كنند.‌

‌ما راهي را انتخاب كرده‌ايم به عنوان راه بهتر و ممكن است طول بكشد تا دنيا بپسندد.‌

‌يك ملت انقلابي و زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.‌

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: فرازهاي ازسخنان شهيد دكتربهشتي،
ادامه مطلب
 

 

1-انسان باعمل صالح شناخته مي شودوايمان باعمل صالح محكمترمي گردد.


‌2- يك ملت انقلابي معمولاً حرف آخر خود را همان اول مي‌زند.‌

‌3- حسينيان همواره با يزيديان در ستيزند.‌

‌4- بگذاريد مردم در برابر هرچيزي كه بر خلاف موازين اسلامي مي‌بينند، حساس بمانند.‌

‌5- يك ملت زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.‌

‌6- اسلام به ما آموخته است كه نسبت به دشمنان دروغ نگوييم، تهمت و افتراء نزنيم و فحش ندهيم.‌

‌7- ما پيروان حسين(عليه‌السلام) مرگ خونين را بر زندگي ذلت‌بار با يزيديان ترجيح مي‌دهيم.‌

‌8- يكايك شما برادرها و خواهرها، بايد حسابرس و حساب‌كش خودتان و جامعه‌تان و حكومتتان باشيد.‌

‌9- اميدوارم ملت خوشحال باشد كه در نظامي زندگي مي‌كند كه اگر از رئيس جمهور شكايت داشت، دستگاه قضايي همانگونه عمل كند كه از يك فرد عادي شكايت داشت.‌

‌10- تشكل انحصار طلب و انحصار انديش از جانب هر فرد و هر گروه و هر جمع باشد، شيطاني از آب در مي‌آيد.‌

‌11- كساني را انتخاب كنيد كه تشنه قدرت نباشند. تشنگان قدرت حق حكومت كردن ندارند.‌

‌12- در زمينه رعايت معيارهاي اسلامي، سازش مصلحت جويانه را حرام مي‌دانم.‌

‌13- من برخورد تلخ صادقانه را به برخورد شيرين منافقانه ترجيح مي‌دهم.‌

‌14- تا زنده‌ايم، تحت هيچ شرايطي تسليم آمريكا و اقمار اروپاي‌اش نمي‌شويم.‌

‌15- ما نبايدبه استعمارگران غرب و شرق اجازه دهيم كه براي ما مهره‌سازي كنند.‌

‌16- اي انسان، تو سازنده تاريخ و آينده هستي، تو قيامتت را هم خودت مي‌سازي، حتي بهشت و دوزخ به دست تو ساخته مي‌شود.‌

‌17- تا زماني كه كاري انجام ندهيم، براي مردم بازگو نمي‌كنيم.‌

‌18- اگر شما به حال مردم سودمند واقع شويد، ماندني خواهيد بود.‌

‌19- انتقاد از خويشتن را جزء برنامه‌هاي خود قرار دهيد.‌

‌20- شيوه‌هاي صحيح برخورد با دشمن و مخالف را ياد بگيريد.‌

‌21- سؤالاتي كه بعد مكتبي را نشان دهد، تفتيش عقايد نيست.‌

‌22- ارتباطات خود را با يكديگر قوي كنيد.‌

‌23- حافظان استقلال بايد بهاي آن را بپردازند.‌

‌24- جامعه اسلامي، بايد جامعه‌اي رو به شادابي، تندرستي و تحرك باشد.‌

‌25- جامعه بايد به سمت موضع‌گيري‌هاي وحدت‌زا برود.‌

‌26- انقلاب ما انقلاب آرمانهاست.‌

‌27- انقلاب ما انقلاب ارزشهاست.‌

‌28- منافقين سمبل استبدادهاي استاليني هستند.‌

‌29- ما شيفتگان‌خدمتيم، نه تشنگان قدرت.
‌30- جاذبه در حد اعلا و دافعه در حداقل ضرورت.‌

‌31- من درد دلم را با خدا مي‌كنم. خدا خودش درست مي‌كند همه اين كارها را.‌

‌32- من بايستي مثل حضرت محمد(ص) بردبار باشم، پيغمبر هم در مقابل اين همه شكنجه، اين همه ناراحتي‌ها را تهمت‌هاي ناروا كه به او زدند، صبور بود.‌

‌33- ما يك جان بيشتر نداريم كه اين بايد در راه خدا باشد. شما مرا از مرگ نترسانيد.‌

‌34- من هر لحظه منتظرم كه تيري برقلبم بنشيند يا ديواري بر سرم خراب شود.‌

‌35- ما راست قامتان، جاودانه تاريخ خواهيم ماند.‌

‌36- ملت ايران در برابر يزيديان راهي را مي‌رود كه حسين رفت.‌

‌37- انسان به دنبال ساختن خويش مي‌تواند محيط اجتماعي خويش را بسازد.‌

‌38- نسل‌هاي جوان و انقلابي ملتهاي مسلمان، بايد عرصه را بر امپرياليسم جهانخوار تنگ كنند.‌

‌39- ما راهي را انتخاب كرده‌ايم به عنوان راه بهتر و ممكن است طول بكشد تا دنيا بپسندد.‌

‌40- يك ملت انقلابي و زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.‌

‌41- انقلاب كفر ستيز و ظلم ستيز ما با هيچ قدرت سلطه‌گر نمي‌تواند در سازش در آيد.‌

‌42- آمريكا همه دنيا را مي‌خواهد. جواب او را نيز وقتي كه لازم باشد، ملت خواهد داد.‌

‌43- انقلاب اسلامي به معناي برآشفتن خواب همه كشورهاي جهان سوم و ملتهاي مستضعف است.‌

‌44- همه تلاش ملت مبارز ما بايد در راه ايجاد جامعه اسلامي كه در آن حق و اخلاق توحيدي و الهي حاكم باشد، متمركز گردد.‌

‌45- ما ايمانمان را، اخلاصمان را، عملمان را درست مي‌كنيم و با اسلام منطبق مي‌كنيم، اين را داشته باشيم ياري خدا، تضمين شده است.‌

‌46- برخورد آراء و افكار، نيازي به استفاده از چماق ندارد.‌

‌47- هر كس خط دارد، دشمن دارد.‌

‌48- شهيد بدهيد و قويدل باشيد.‌

‌49- مرگ بر آمريكا، مرگ بر سازشكار.‌

‌50- ما روزي به دست مي‌آييم كه شهيد شويم.‌

‌51- ما شهيدان را از دست نداده‌ايم، بلكه آنها را بدست آورده‌ايم.‌

‌52- پيروزي اصيل، حركت در راه حق است.

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: فرازهاي ازسخنان شهيد دكتربهشتي،
ادامه مطلب
 

جنگ و جهاد در نظام ارزشي اسلام هم مرحله اي از ساخته شدن است و هم مرحله‌اي از ساختن جديد است.

همين كه زن براي خدا و از روي آگاهي بتواند بخش عظيمي از جامعه را در ميدان خانه و خانواده، خوب اداره كند، اين جهاد است.

من هر لحظه منتظرم كه تيري بر قلبم بنشيند و يا ديواري بر سرم خراب شود.

و ظلم ستيز ما با هيچ قدرت سلطه‌گر نمي‌تواند در سازش در آيد.‌

‌آمريكا همه دنيا را مي‌خواهد. جواب او را نيز وقتي كه لازم باشد، ملت خواهد داد.‌

‌انقلاب اسلامي به معناي برآشفتن خواب همه كشورهاي جهان سوم و ملتهاي مستضعف است.‌

‌همه تلاش ملت مبارز ما بايد در راه ايجاد جامعه اسلامي كه در آن حق و اخلاق توحيدي و الهي حاكم باشد، متمركز گردد.‌

‌ما ايمانمان را، اخلاصمان را، عملمان را درست مي‌كنيم و با اسلام منطبق مي‌كنيم، اين را داشته باشيم ياري خدا، تضمين شده است.‌

برخورد آراء و افكار، نيازي به استفاده از چماق ندارد.‌

‌هر كس خط دارد، دشمن دارد.‌



ادامه مطلب
تاريخ : دوشنبه بيست و ششم خرداد ۱۳۹۳ | ۰:۹ قبل از ظهر | نويسنده : احمداسماعيلي كريزي | آرشيو نظرات
امام جعفر صادق (عليه السلام):
ايمان انسان كامل نمى گردد مگر آن كه چهار خصلت دراو باشد:
اخلاقش نيكو باشد،نفس خود را سبك شمارد، كنترل سخن داشته
باشد، اضافى ثروتش حقّ اللّه و حقّ النّاس را بپردازد.

(امالي طوسى)
فرازي از نهج البلاغه:
مَنْ تَذَكَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ
آن كه دورى سفر (قيامت) را به ياد آرد، براى آن آماده شود

برچسب‌ها: امام جعفر صادق , عليه السلام
 
تاريخ : يكشنبه بيست و پنجم خرداد ۱۳۹۳ | ۱۹:۷ بعد از ظهر | نويسنده : احمداسماعيلي كريزي | آرشيو نظرات

1393/3/25 يكشنبه

معاون اول قوه قضاييه با اشاره به برگزاري همايش سراسري دستگاه قضا با حضور سران قوا در تاريخ ۳۱ خرداد ماه گفت: مسؤولان و قضات و كارمندان دستگاه قضا اول تيرماه به ديدار رهبر انقلاب مي‌روند.
حجت‌الاسلام والمسلمين سيد ابراهيم رئيسي معاون اول قوه قضائيه در نشست خبري امروز خود با خبرنگاران به تشريح برنامه‌هاي هفته قوه قضائيه پرداخت.
وي با اشاره به اينكه هفته قوه قضائيه از اول تير ماه آغاز مي‌شود، گفت: سي و پنجمين سالگرد فعاليت قوه قضائيه را در حالي برگزار مي‌كنيم كه امسال به نام سال فرهنگ و اقتصاد با عزم ملي و مديريت جهادي مزين شده است.
وي افزود: اين هفته را با تبيين عملكرد قوه قضائيه آغاز مي‌كنيم. تبييني كه هم مربوط به عملكرد دستگاه قضايي در سال گذشته است و هم به دوره مديريت 5 ساله رئيس قوه قضائيه مي‌پردازد.
حجت‌الاسلام والمسلمين رئيسي با تاكيد بر اينكه روز 31 خرداد ماه يك نشست عمومي با حضور مسئولان قضايي و رؤساي سه قوه برگزار مي‌شود، گفت:‌ ما اول تير ماه ديداري اختصاصي با مقام معظم رهبري خواهيم داشت و همچون سال‌هاي گذشته از رهنمودهاي ايشان بهره‌مند خواهيم بود ضمن اينكه در اين هفته با آرمان‌هاي رهبر انقلاب نيز تجديد ميثاق مي‌كنيم.
وي در ادامه با اشاره به اينكه تلاش قوه قضائيه در اين دوره مبتني بر برنامه‌محوري بود، گفت: برنامه براي امور قضايي ونظام قضايي، برنامه براي نظام نظارت و پيشگيري از وقوع جرم و همچنين برنامه‌هاي نظام اداري و نظام اجرايي و عمومي قوه قضائيه از جمله محورهاي ما بوده است.
حجت‌الاسلام والمسلمين رئيسي با اشاره به گسترش فناوري و استفاده از تجهيزات روز تاكيد كرد: امروز در تهران همه دادخواست‌ها به صورت الكترونيك ارائه مي‌شود و تمام استان‌هاي كشور طي سه ماه آينده به اين سيستم مجهز خواهند شد.
وي افزود: ‌سازمان ثبت اسناد و املاك كشور امروز مجهز به فناوري اطلاعات است و ثبت و صدور اسناد به صورت الكترونيك مي‌تواند از جعل سند جلوگيري كند.
حجت‌الاسلام والمسلمين رئيسي ادامه داد: همچنين ديوان عدالت اداري دفاتري در سطح كشور فعال كرده تا اگر مردم از سيستم اداري شكايتي دارند بتوانند به سرعت به ديوان عدالت دسترسي پيدا كنند.
وي در خصوص مسئله رفع اطاله دادرسي گفت: اين موضوع يك علل درون سازماني و برون سازماني دارد، آن بخش كه مربوط به دستگاه قضايي است با جذب نيرو تا حدي توانسته‌اي در جهت رفع اطاله دادرسي كمك كنيم، امسال بر اساس برنامه مصوب سالي 800  قاضي به دستگاه قضاي جذب مي‌شود و بر اساس برنامه 5 ساله 4 هزار قاضي وارد مجموعه دستگاه قضايي مي‌شود.
معاون اول رئيس قوه قضائيه همچنين افزايش آموزش‌هاي حين و قبل كار را در رابطه با رفع اطاله دادرسي مؤثر دانست و گفت: اقدام ديگر ما در جهت اتقان آراء‌ محاكم است و ما در اين رابطه جشنواره راي داريم و از سويي به نقد آرا مي‌پردازيم.

برچسب‌ها: همايش سراسري دستگاه قضايي باحضورسران سه قوه
 
تاريخ : يكشنبه بيست و پنجم خرداد ۱۳۹۳ | ۱۹:۱ بعد از ظهر | نويسنده : احمداسماعيلي كريزي | آرشيو نظرات
        مطالب قديمي‌تر >>

 

.: Weblog Themes By SlideTheme :.
br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: فرازهاي ازسخنان شهيد دكتربهشتي،
ادامه مطلب
 
سخنان كوتاه شهيد بهشتي/
پايان هر سخنراني، آغاز سخنراني است
 
بريده اي از سخنان ناب شهيد بهشتي كه بنا به فرموده امام خميني شهيد بهشتي براي ما يك ملت بود.
  

***

يك نويسنده بايد وقتي نوشته اي را به جامعه عرض كند كه به صحت و اتقان مطلب اطمينان حاصل كند،شايد بايد5هزار كلمه خواند تا فقط5كلمه نوشت.

***

 

پايان هر سخنراني، آغاز سخنراني است و پايا هر كار فرهنگي،اول كار فرهنگي؛ما هنوز در اول راهيم

***

 

اسلام زيباست و هنر براي بيان زيبايي، چرا دشمنان خدا از اين حربه استفاده مي كنند ولي دوستان خدا براي ارائه مفاهيم اسلامي از هنر استفاده نمي كنند.

***

 

يكي از مصيبت هاي عصر ما اين است كه،«اشخاص»كم كم دارند جانشين ارزش ها مي شوند،اين خطرناك است.

انقلاب ما، انقلاب ارزش هاست

***

 

نزديك قبرستان قدم مي زديم .ميدانستم قبر ماركس همانجاست.به شوخي گفتم اين دو تا تا سگ هم دارند مي روند سر قبر ماركس،فاتحه اي بخوانند واشاره به دوسگي كه آنجا بودند اشاره كردم.دكتر بلافاصله گفت:اگر با فكر ماركس مخالف هستيم نبايد به او توهين كنيم.

***

 

ما اگر ايمانمان را، عملمان را، درست كنيم و با اسلام منطبق كنيم ،ياري خداوند تضمين شده است.

***

 

بايد به صراحت عرض كنم كه يكي از آفت هاي حيات اجتماعي ما رواج دعوت«زباني،قلمي»و كسادي بازار دعوت«عملي»است.

***

 

همه مردم را به توليد داخلي دعوت مي كنم و لو اندك و بدانيد كه هر يك ساعت كه توليد را به عقب بياندازيد براي انقلاب خطر است.

***

 

دانشجو رسالتش در اين است كه در برابر دردهاي جامعه براي هميشه حساس بماند.واي به روزي كه تحصيل كرده هاي جامعه اعم از روحاني ،معمم،دانشگاهي و...تبديل بشود به گروه«بي درد».

***

 

آن شب يك مهمان عزيز داشت،سيد موسي صدر از لبنان به هامبورگ آمده بود.دكتر از سيد خواست كه نماز را اقامه كند ولي سيد موسي جواب داد نمازم شكسته است.دكتر خنديد وگفت:مامعمولا نماز مغربمان را شكسته نمي خوانيم. بالاخره قرارشد نماز مغرب را سيد موسي و نماز عشارا دكتر اقامه كند.

***

 

بهش مي گفتند:انحصار طلب، ديكتاتور، مرفه، پولدار.دوستانش دوستانه گفته بودند، چرا جواب نمي دي؟ تا كي سكوت؟ميگفت: مگه نشنيديد كه قرآن مي گه “إنَ اللهَ يُدافعُ عن الذينَ آمنوا”.يعني يه وظيفه براي منه كه ايمان آوردنه، يه وظيفه هم براي خداست كه دفاع كردنه.دعا كن وظيفمو خوب انجام بدم، اون كارشو خوب بلده …

***

 

«انقلاب»عبارت است از انتخاب راه تازه اي كه بايد با هشياري و آگاهي و فداكاري آن را وجب به وجب طي كرد و اين كار يك روز  و يك سال و چند سال نيست.

***

 

هر وقت ديديد خط مديريت مملكت دارد به سمت«سرباران»حكومت حركت مي كند،به سمت تافته هاي جدابافته ،پرتوقع،پرافاده  و بيكار و بي ثمر و جداي از مردم،حركت مي كند؛بدانيد كه انقلاب منحرف شده است.

***

 

مهم است شخص بتواند به اندازه  چهل نفر كار كند.ولي مهمتر وبهتر آينست كه بتواند چهل نفر را مديريت كند.

 


ادامه مطلب



[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 9:58 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

اولين مصاحبه آيت الله خامنه‌اي پس از ترور در سال 60

 

ساجد: در ويژه نامه «ترور مردان خميني» اولين مصاحبه مقام معظم رهبري  بعد از ترور با روزنامهٔ جمهوري اسلامي در تاريخ ۱۸/۴/۱۳۶۰ منتشر شده است كه در  ادامه مي‌خوانيد:

حجت‌الإسلام والمسلمين خامنه‌اي، امام جمعهٔ تهران كه در پي يك سوء قصد در بيمارستان به سر مي‌برد، در گفت‌وگويي با خبرنگار دفتر مركزي خبر، نقطه‌ نظرهاي خود را در مورد حوادث اخير كشور اعلام كرد. وي در مورد وضعيت عمومي خود و بمب‌گذاري‌ها و ترورهاي اخير كه منجر به شهادت صد‌ها تن از فرزندان راستين خلق شده است، اظهار داشت:

از لحاظ حال عمومي من همان‌طوري كه ملاحظه مي‌كنيد، خوشبختانه بد نيست و حال من نسبت به روزهاي ديگري كه يادم مي‌آيد شما آمديد و فيلمي از من گرفتيد، خيلي تفاوت كرده است. كوشش پزشكان و دست‌اندركاران و همهٔ كساني كه در اين كار محبتي داشتند، واقعاً با تفضل الهي و دعاي مردم، دعاي امام، مؤثر بود.

امام جمعهٔ تهران در رابطه با شهادت ۷۲ تن از ياران امام گفت:

در اين مدت من چند روز است كه از حوادث جديدي مطلع شدم. تا مدتي از اين حوادث بي‌خبر بودم و به من نگفته بودند. يكي حادثهٔ انفجار بمب در محل حزب جمهوري اسلامي و شهادت عظيم و پرخسارتي كه ۷۲ نفر از كساني كه به حق بايد گفت ۷۲ نفر از شايستگان اين روزگار و در رأس همهٔ آن‌ها شهيد آيت‌الله بهشتي در اين شهادت جانشان را از دست دادند. اين براي من وقتي كه شنيدم سنگين بود.

دربارهٔ اين شهادت و دربارهٔ اين‌گونه حادثه‌ها من وقتي مطلع شدم، احساس كردم كه دشمن در يك شرايط بسيار بسيار دردناكي در انقلاب ما قرار دارد و وقتي كه دشمن برخلاف همهٔ اصولي كه در دنيا قابل گفتن و قابل توجيه كردن است، يك‌باره هفتاد و چند نفر انسان را مورد سوء قصد قرار مي‌دهد كه در ميان اين علما و مجتهد‌ها، كاركنان براي اين ملت و خدمت‌گزاران شبانه‌روز خستگي‌ناپذير براي دين هستند، خود اين كار حالا كار كيست، كاري ندارم؛ كار مجاهدين است، كار طرف‌داران بني‌صدر است، كار كيست، آن براي من مهم نيست، نفس عمل براي من مهم است كه وقتي دشمن، دشمن جهاني ما به وسيلهٔ يك گروه داخلي يك چنين فاجعهٔ اين‌طور پليد و جنبشي را سازمان‌دهي مي‌كند، اين حاكي از ‌‌نهايت عجز دشمن است.

البته آقاي بهشتي خيلي خيلي بزرگ بود و اين مردم هنوزم كه هنوز است، به نظر من آقاي بهشتي را نشناخته‌اند. بهشتي در آينده شناخته خواهد شد. بهشتي را ما‌ها مي‌شناختيم كه ساليان درازي كوشش او را در راه پيشبرد اين انقلاب ديده بوديم از نزديك كه قدم به قدم چگونه اين مردم انقلاب را پيش برد. كاري هم نداريم، اثبات هم لازم ندارد، اثبات خواهد شد.

اما يك نكته‌اي به نظرم رسيد كه به مردم بگويم و آن نكته اين است كه شهادت از خصوصيات اين امت است. اين يك طبيعت شهادت است كه خدا اين بركت را در شهادت گذاشته، كه هرچه آن كسي كه شهيد مي‌شود بزرگ‌تر باشد، درست است كه آن شيء از بين مي‌رود، اما هيچ خسارتي از اين ناحيه عائد نمي‌شود. اين مثل اين است كه فرض كنيد انسان در يك بازار خيلي پرعظمتي برود يك وقت و يك سكهٔ طلا خريد كند. خوب به اندازهٔ يك سكهٔ طلا مي‌گيرد. يعني شهادت يك عمل، يك حركت بي‌خسارت است. آقاي مطهري هم كه شهيد شده بود، يك عده‌اي دستپاچه بودند كه حالا چه خواهد شد؟ الحمدالله ديديد كه آقاي مطهري شهادتش براي اسلام از حضورش براي اسلام كم‌فايده‌تر نبود. آقاي بهشتي هم همين‌طور.

به هرحال اين حاكي از عجز دشمن است. حاكي از ناتواني دشمن و حاكي از درماندگي است و اين از آقاي بهشتي و از اين دوستاني كه در اين راه جانشان را گذاشتند، چيزي نخواهد كاست.

نكتهٔ دومي كه در اين‌جا بايد بگويم اين وظيفه مردم است. مردم بايد بدانند دشمن ما، دشمن جهاني ما، در كار اين انقلاب درمانده است چه بايد بكند. يكي از دو كار هم بيشتر ندارد. راه سوم براي او وجود ندارد؛ يا بايد رجال اين انقلاب را همه را از انقلاب بگيرد كه نمي‌شود. خواهيد ديد بهشتي‌ها درست خواهند شد و خواهند آمد، صحنه را پر خواهند كرد و همين‌طور ديگران. راه دومي كه براي دشمن اين انقلاب وجود دارد، خارج كردن مردم از صحنه است و اين هم همين‌طور كه تا حالا ملاحظه مي‌كنيد، براي دشمن امكان پيدا نكرده و إن‌شاءالله هرگز امكان پيدا نخواهد كرد.

اما بايد ديد مردم چگونه و به بركت چه چيزي در صحنه مي‌مانند؟ اين مهم است. مسأله اين است كه اين انقلاب، انقلابي است كه با اسلام و مردم سر و كار دارد و اين هست كه مردم را در صحنه نگه مي‌دارد. علت اين‌ كه امام اين‌ همه روي اسلام و احكام اسلامي در انقلاب تكيه مي‌كنند، اين است كه حواسشان را جمع كنند. ما مقاومت‌ها هنوز داريم. ما هنوز كار‌ها داريم. هنوز اين‌ قدر حوادث و پيش‌آمد‌ها داريم، در همهٔ اين حوادث مردم بايد تصميم بگيرند. حواس مردم جمع باشد كه از آن نكته‌اي كه دستگاه‌هاي خارجي و دشمنان اين انقلاب مي‌خواهند اسلام را از متن اين انقلاب بگيرند، از او غافل نمانند. اين خيلي چيز مهمي است.

بايستي اسلام در اين انقلاب بماند. بايستي احكام اسلام به عنوان محور اين انقلاب بماند. مردم حواسشان جمع باشد كه در اين مورد فريب نخورند و اين‌‌ همان چيزي است كه در حقيقت تضمين‌كنندهٔ اين است كه مردم در صحنه باقي بمانند.

حجت‌الإسلام خامنه‌اي در رابطه با جنگ تحميلي و در پيامي به رزمندگان اسلام اظهار داشت:

من پيام به همهٔ بچه‌هايي كه اين دو سه روز در راديو و تلويزيون مي‌شنيدم كه فلان‌جا را گرفتند و فلان‌جا را كوبيدند، پيام من به همهٔ اين بچه‌ها اين است كه بدانند تمام اين بازي‌ها براي اين است كه آن‌ها آن‌جا نجنگند. حواسشان جمع باشد، بجنگند. صدام حسين و پشت سر او اربابانش، سخت درمانده‌اند. براي اين‌ كه آن‌جا را خراب كنند، بنده و امثال بنده را ترور مي‌كنند. بجنگيد؛ با قدرت و مقاوم. تمام اين مقدمات براي اين است كه شما در آن جنگ‌ها شكست بخوريد. نظامي‌ها طراحي ‌كنند و افسران مباشر مشغول بشوند، نيروهاي سپاه پاسداران و جنگ‌هاي نامنظم و ديگران با هماهنگي كامل يك لحظه اين دور جنگ را نگذارند كه متوقف بماند. اگر اين كار شد، اين بزرگ‌ترين مشت به دهان دشمن و تمام اين چيزهايي هم كه اين‌جا ملاحظه مي‌كنيد، اين‌ها خنثي شده است.

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: اولين مصاحبه آيت الله خامنه‌اي پس از ترور در سال 1360،
ادامه مطلب
 

كتاب خاطرات زيبانوشته حجت الاسلام والمسلمين علي اسماعيلي

o6647_IMG_20150202_2230323.jpg

 

حجت الاسلام والمسلمين علي اسماعيلي رئيس سازمان قضايي نيروهاي مسلح استان خراسان رضوي در كتاب خاطراتش ...
بخشي را به مرور حوادث و وقايع برهه ي حساس و خطير انقلاب در سال 1360 پرداخته و در مابين آن به خاطره اي از شهيد بهشتي اشاره كرده كه خواندن آن خالي از لطف نيست.
« پس از اتمام دوره ي كوتاه مدت تحصيل در مدرسه ي عالي تربيتي و قضايي طلاب قم در ايام تابستان، از بين فارغ التحصيلان چند نفري من جمله من و حجت الاسلام فراتي [سرپرست سازمان قضايي نيروهاي مسلح استان تهران] و حجت الاسلام شفيعي [دادستان انتظامي قضات] جهت همكاري با تشكيلات قضايي قرار شد، از نيمه ي خرداد سال 1360 جهت دوره ي كارآموزي مسائل قضايي به تهران برويم... .
دوران كارآموزي مصادف شد با بيستم خرداد 1360 روز عزل بني صدر از فرماندهي كل قوا توسط امام خميني(ره) و رأي به عدم كفايت سياسي وي از طرف مجلس شوراي اسلامي و اغتشاشات پايتخت. درگيري هاي خياباني منافقين با مردم همراه با قتل و غارت و تخريب اموال دولتي و غيردولتي توسط آنان كه خاطرات تلخي براي امت ايران است.
اعلام جنگ مسلحانه
...در سي خرداد، تعدادي از منافقين و هواداران آنها و افراد ضد انقلاب با شعارهاي ضد انقلابي و به بهانه حمايت از بني صدر به خيابان ها ريخته و اقدام به قتل و غارت امت حزب ا... و ترور شخصيت ها و حتي مردم عادي پرداختند و با ايجاد درگيري و راه بندان، آتش سوزي و تخريب اموال عمومي را سرلوحه كار خود قرار دادند و مشكلات جدي براي شهروندان تهراني و برخي ديگر از شهرستان ها بوجود آوردند... .
منافقين در 31 خرداد با صدور اطلاعيه سياسي- نظامي شماره ي 25، عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي اعلام جنگ مسلحانه كردند.ترور افراد حزب اللهي و شخصيت هاي سياسي- مذهبي و ايجاد رعب و وحشت و ناامني در كشور در رأس برنامه هاي آنان قرار گرفت و وضعيت سياسي- اجتماعي سختي بر كشور حكمفرما بود از يك طرف جنگ تحميلي، از يك سو عزل رئيس جمهور و از طرف ديگر درگيري هاي داخلي؛ فقط خدا نگهدار كشور بود و بس.
سخنراني شهيد دكتر بهشتي يك هفته قبل از شهادت
روز سي و يكم خرداد، آيت ا... دكتر بهشتي كه آن موقع رياست ديوان عالي كشور را به عهده داشتند، جهت سخنراني به پادگان خليج آمدند و در جمع ما كارآموزان قضايي سخنراني كردند و مطالب بسيار زيبايي بيان فرمودند كه هنوز يادداشت هاي آن را براي خودم به يادگار نگه داشته ام. در بخشي از سخنانشان فرمودند:«شما كه لباس روحانيت و يا لباس پاسداري پوشيده ايد، مانند همه مردم آزاد نيستيد و حتي بسياري از مباحات را بايد صرفنظر كنيد و به عبارتي شما با پوشيدن اين لباس مقداري از آزادي خودتان را آزادانه به خدا اهدا كرده ايد. اي كسي كه آزادي خودت را آزادانه به خدا بخشيده اي اين آزادي را از خدا پس نگير.» پس از سخنراني اين جانب با لحن دلسوزانه و نسبتاً تندي از ايشان سؤال كردم كه چرا بني صدر را دستگير نكرديد!؟ چرا مسامحه مي شود؟ و اگر بني صدر فرار كند، مردم به شخص شما چه خواهند گفت؟ آيا دوباره شايع نخواهند كرد كه شما او را فراري داده ايد؟ (جو سياسي و شايعات از طرف منافقين و با تبليغات گسترده و حساب شده آنها و با حمايت رسانه هاي بيگانه عليه ايشان زياد بود).
ايشان با يك تبسمي محبت آميز و آرام به من پاسخ دادند و فرمودند:«موضوع در شوراي عالي قضايي مطرح شد و نظر اين جانب و برخي ديگر از اعضاي شورا بر دستگيري ايشان بود؛ ليكن اين نظريه رأي نياورد و من در يك مصاحبه تلويزيوني همه چيز را به ملت ايران خواهم گفت و توضيحات لازم را در مورد اين جريان به مردم مي دهم.» ليكن با وقوع حادثه هفتم تير و شهادت ايشان ديگر فرصتي باقي نماند و اين مشعل فروزان به خاموشي گرائيد و اسرار نهفته در سينه پرسوز و گدازش، براي ابد مكتوم ماند.
پس از اتمام دوره آموزش تئوري در مورد مسائل قضايي جهت آموزش عملي در اوائل تيرماه وارد زندان اوين شديم؛ تا از تجارب قضات دادسرا و دادگاه انقلاب اسلامي مستقر در اوين استفاده نموده و عملاً با عملكرد قضات و شيوه كار قضايي آشنا شويم. دادستان انقلاب شهيد لاجوردي بود و رئيس زندان شهيد كچويي.
فاجعه انفجار حزب جمهوري اسلامي
پاسي از شب هفتم تيرماه 60 گذشته بود. حجت الاسلام آقاي ناطق نوري آن شب نيز براي انجام كاري يا ديدن آقاي لاجوردي دادستان انقلاب اسلامي به اوين آمده بود. ناگاه خبر رسيد كه انفجار مهيبي در حزب جمهوري اسلامي رخ داده و تعدادي از افراد شهيد شده اند. هرچه آقاي ناطق و آقاي لاجوردي خواستند، تلفني خبري كسب كنند، ميسر نشد و خبر دقيقي بدست نيامد.در اتاق بزرگي كه شبيه نمازخانه بود، اين جانب و آقايان ناطق و لاجوردي و تعدادي ديگر از افراد جمع شده بوديم، همه ناراحت، مضطرب و نگران و درصدد كسب خبر بودند. راجع به موضوع انفجار و حال دكتر بهشتي و ساير افراد صحبت مي شد. خبرهاي پراكنده و غير موثقي مي رسيد .لكن هيچ كدام قانع كننده نبود.
نهايتاً اعلام شد كه آقاي بهشتي حال عموميش خوب است؛ لكن يكي از پاهايش قطع شده است. اين خبر در عين تلخي ولي مقداري هم آرامش بخش بود. زيرا زنده ماندن دكتر بهشتي براي جمع حاضر مهم بود و به صراحت گفته مي شد كه اگر بهشتي زنده بماند ولو اين كه پا هم نداشته باشد، مشكل نيست. زيرا آنچه براي اداره كشور و نظام جمهوري اسلامي مهم است فكر و انديشه و مغز دكتر بهشتي است... .
سيل خروشان جمعيت در تشييع جنازه شهدا
جهت شركت در تشييع جنازه ي شهداي حزب جمهوري اسلامي يعني روز هشتم تيرماه 60 از زندان اوين خارج شديم...جمعيت عظيمي از زن و مرد در اين مراسم شركت كرده بودند. با اين كه هوا خيلي گرم راه تا بهشت زهرا طولاني بود و اما ديدم خانم هايي همراه فرزند خردسالشان تمام اين راه را از ميدان هفت تير تا بهشت زهرا پياده طي كردند و شعار مي دادند و اشك مي ريختند و از منافقين ابراز تنفر و انزجار مي كردند. بار ديگر به ياد اين كلام گوهر بار اميرالمؤمنين(عليه السلام) افتادم كه فرمودند: «الفتن اذا اقبلت شبهت و إذا ادبرت اسفرت يشبهن مقبلات نبهت.» فتنه هنگامي كه روي مي آورد و وارد مي شود، شبهه ايجاد مي كند و مردم در سرگرداني و حيرت گرفتار مي شوند و چه بسا افراد متدين فريب بخورند و هنگامي كه پشت مي كند و تمام مي شود مردم بيدار مي شوند و آگاه مي گردند. لذا پس از پايان فتنه ايجاد شده توسط دشمن و شهادت شهيد بهشتي و يارانش گويا تازه تعدادي از خواب غفلت بيدار شده بودند و درصدد جبران گذشته و رفع آن همه تهمت و افترا و شايعات بي اساس عليه شهيد بهشتي و يارانش برآمدند
br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: خاطرات زيبانوشته حجت الاسلام والمسلمين علي اسماعيلي،
ادامه مطلب
 

 

به مناسبت 7 تيرماه؛
شهيد بهشتي، روحاني روشنفكر انقلاب اسلامي

 

 

شهيد بهشتي يكي از انقلابي‌هايي است كه هنوز پس از۳۳ سال، چهره ناشناخته‌اي از خود به جا گذاشته و شخصيت ويژه او، آنگونه كه بايد از سوي نسل جوان مورد شناخت قرار نگرفته است.

به گزارش رويش نيوز، محله قديمي لمبان اصفهان 86 سال پيش، شاهد تولد پسري بود كه در زمان خود، حتي نسبت به هم سن و سالهايش يك فرد متبحر به شمار مي‌رفت، شخصي كه پس از انقلاب به عنوان يكي از پايه‌ها و معمارهاي انقلاب اسلامي مورد توجه قرار گرفت اما حيف كه اين عناوين و بسياري از تعريف ويژگي‌هاي شخصيتي خوب وي، وقتي براي او به كار رفت و به همگان آشكار شد كه ديگراو در بين ما نبود.....

‌محمد حسيني بهشتي كه گاه به اشتباه نام او را محمد حسين بهشتي نيز مي‌نويسند، دوم آبان 1307 در شهر اصفهان و در يك خانواده روحاني متولد شد، تحصيلاتش را در يك مكتب خانه در سن چهار سالگي آغاز كرد و سريع خواندن و نوشتن و خواندن قرآن را ياد گرفت و جالب اينكه در جمع خانواده به عنوان يك نوجوان تيزهوش شناخته شد.

 

بهشتي به دبستان دولتي ثروت آن موقع رفت كه بعدها به نام 15 بهمن ناميده شد و وقتي بهشتي وارد دبستان شد ازاو امتحان ورودي گرفتند و گفتند بايد بهشتي كوچك به كلاس ششم برود ولي از نظر سن نمي‌توانست بنابراين در كلاس چهارم پذيرفته شد.

به دوران ابتدايي اين پسر تيز هوش به اين دليل اشاره كرديم تا در تصورمان نيز اين ثابت شود كه او از همان دوران كودكي‌اش نيز به سمت علم وعلم‌اندوزي غرق شده تا جايي كه بايد گفت حتي به سمت فلسفه و علم انگار يك شيرجه عميق و در كسب تحصيل و علم زده بود.

اين پسر تيزهوش بزرگ شد و به دوران نوجواني رسيد از آنجايي كه پدرش روحاني بود و مدرس حوزه علميه بود او نيز درس حوزوي را دنبال كرد اما جالب اينكه از نظر تفكري با ساير روحانيون زمان خود تفاوتي بسياري داشت.

بهشتي، يك روحاني روشن‌فكر

بهشتي يكي از روحاني‌هاي انقلابي روشنفكري بود كه همين ديد باز و تفكر و روشنفكري‌اش سبب ايجاد جريانات خاصي براي او شد و در واقع بايد گفت به همين دليل حاشيه و شايعات بسياري عليه او بر زبان آمد.

اين روشنفكري‌اش را مي توان از لابلاي خاطراتي خواهرش زينت‌السادات بهشتي در گفت‌وگو با تسنيم پيدا كرد، جايي كه او عنوان مي‌كرد كه بهشتي در زمان خود مسلط به زبان‌هاي انگليسي، آلماني، فرانسوي، عربي و فارسي بود و زماني كه در حوزه بوده از روحاني‌ها خواست كه زبان انگليسي را بياموزند.

بانو بهشتي افزود: آن زمان برخي گفتند روحاني را چه به زبان انگليسي، اما با گذشت زمان تازه به حرف‌هاي شهيد بهشتي رسيده‌اند كه يك روحاني بايد زبان انگليسي را مسلط شود.

آگاه‌سازي جوانان، به جاي اجبار در توجه به دين اسلام

بهشتي از آن دسته روحانيون و مبلغان دين اسلام بود كه اعتقاد داشت جوانان بايد با آگاه‌سازي و آزادانه با راهنمايي‌هاي يكه مشاوران و مبلغان ديني به آنها ارائه مي‌دهند، با دين اسلام عجين و همراه باشند چرا كه به زور نمي شود مردم و جوانان را وارد بهشت كرد.

او در سخنان خود يك ماه پس از انقلاب و در تاريخ 15 اسفند سال 57 در مسجد اعظم قم اينگونه صحبت كرده بود: به طلاب و فضلاي حوزه هم به دنبال اين بحث يك پيشنهاد دارم و آن پيشنهاد اين است كه به مردم ايران فرصت بدهيد تا آگاهانه و آزادانه خود را برمبناي معيارهاي اسلامي بسازند و اين خودسازي را بر مردم ما تحميل نكنيد. آگاهي بدهيد، زمينه سازي كنيد براي رشد اسلام، ولي بر مردم هيچ چيز را تحميل نكنيد. انسان بالفطره خواهان آزادي است، مي خواهد خودسازي داشته باشد،خودش ،خودش را بسازد،اما بر خلاف دستور قرآن مبادا مسلمان بودن و مسلمان زيستن را بخواهيد بر مردم تحميل كنيد، كه اگر تحميل كرديد آنها عليه اين تحميل تان طغيان خواهند كرد.

توصيه من به طلاب عزيز وبه فضلاي ارجمند اين است كه منادي حق باشيد، دعوت كننده به حق باشيد،آمر به معروف وناهي از منكر با رعايت تمام معيارهاي اسلامي اش باشيد،اما مجبور كننده مردم در راه اسلام نباشيد،چون آن مسلماني ارزش دارد كه از درون انسان ها و عشق انسان ها بجوشد و بشكفد. نديديد مردم ما در اين دوران پر ارزش انقلاب از خودشان چه خودجوشي وچه خود شكوفائي نشان دادند؟

بانو بهشتي نيز در اين مورد به تسنيم گفت: شهيد بهشتي سعي‌مي كرد جوانها و مردم را با راهنمايي و ارتباط دوستانه‌اي كه با آنها داشت، به ويژه جوانها آنها را راهنمايي و هدايت كند.

بهشتي به اجبار حجاب معتقد نبود

شهيد بهشتي روشنفكر شخصي بوده كه براي مسئله همه حجاب و عفاف اجبار در كار نبوده بلكه باز به صورت غير مستقيم بانوان را براي حفظ حجاب هدايت مي‌كرد و با توضيحات مفيد بودن حجاب براي بانوان، در جامعه قضاوت را به عهده شخص واگذار مي‌كرد.

وقتي از بانو بهشتي پرسيديم كه مي‌گويند خانم شهيد بهشتي زماني كه در المان بودند چادر سر نمي كردند و يك مانتوي بلند حجاب ايشا ن بوده گفت: بله درست است چون شهيد بهشتي حجاب را فقط در چادر نمي‌ديدند و پس از آن هنوز هم تمام دختران و نوه‌هاي شهيد بهشتي از بانواني هستند كه در حال حاضر پوشش آنها چادر است.

بهشتي، يك روحاني كه شيك زندگي مي‌كرد!

خاطره معروف رضا كيانيان بازيگر معروف سينما را حتماً شنيده‌ايد، وقتي كه او روزي به ديدار بهشتي در منزلش مي‌رود و در اتاق پذيرايي خانه بهشتي مبل بود و بوي عطر مي‌آمد. اين تصوير با تصوري كه از يك انقلابي مي‌رفت در آن زمان چنان ناسازگار بود كه كيانيان به بهشتي مي‌گويد: «شما چطور انقلابي هستيد كه  اتاقتان مبله شده است و اين طور زندگي مي‌كنيد؟

جالب است كه پاسخ بهشتي به كيانيان را بشنويم؛ وقتي كه بهشتي مي‌گويد: رضا جان تئوري‌هاي انقلاب اين طور نيست كه تو فهميده‌اي؛ تو نمي‌تواني زيبايي و رفاه را نفهمي و بعد از انقلاب رفاه را به وجود آوري؛ بايد تمرين كنيم كه زندگي خوب چطوري است تا بتوانيم زندگي خوبي به مردم بدهيم
به گفته رضا كيانيان شهيد بهشتي درادامه اشاره مي‌كند كه ما اگر نفهميم خوبي چيست هيچ وقت نمي‌توانيم خوبي را به مردم هديه كنيم.

بهشتي ابتدا قرباني ترور شخصيتي شد نه ترور فيزيكي

حسن روحاني، رئيس جمهور كشور معتقد است كه شهيد بهشتي قبل از شهادت، ترور شخصيت شد؛ وي در مرسم هفته قوه قضائيه  با تاكيد بر اين نكته كه شهيد بهشتي قبل از شهادت ترور شخصيت شد، اظهار كرد: كمتر مسجد و محيطي بود كه ما از آيت الله شهيد بهشتي تعريف كنيم و عده‌اي با او مخالفت نكنند، اما او به راهش ادامه داد.

روحاني به زمان امروز اشاره كرد و گفت: متاسفانه بعد از گذشت ساليان دراز، هنوز بداخلاقي‌ها ادامه دارد و افرادي هستند كه پيشرفت آنها به حرف زدن و مسايل را واژگونه مطرح كردن و اتهام و درشت گويي داشتن بستگي دارد و برخي هم انها را انقلابي مي‌دانند.

بهشتي قرباني  تصويري  شد كه او را فئودال و سرمايه‌دار مي‌ديدند و ديگري تصوري كه نمي‌توانست او را مرفه و مرتب ببيند و اينكه شخصي بود كه نسبت به خودش از نظر علمي، زماني كه در آن زندگي مي كرد جلوتر بود.

ما چقدر صبر داريم؟

بارها بر عليه او شعار مي‌دادند و باز او صبر مي‌كرد؛ حرف‌ها و شعارهايي كه بدون شك ما طاقت شنيدن آن حتي يك بار نداريم، چه برسد به آنكه بارها و بارها آن را بشنويم.

به كتاب 110 دقيقه تا بهشت مي‌رويم كه مي‌گويد: به او مي‌گفتند انحصار طلب، ديكتاتور، مرفه، پولدار. دوستانش دوستانه گفته بودند چرا جواب نمي دهي؟ تا كي سكوت؟ مي‌گفت مگر نشنيده‌ايد قرآن ميگويد "اِنّ الله يدافعُ عن الذينَ امنوا". يعني وظيفه من اين است كه ايمان بياورم، كار خدا اين است كه از من دفاع كند دعا كن من وظيفه خودم را خوب انجام بدهم خدا كارش را خوب بلد است.

بقيه درادامه مطلب
br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: به مناسبت 7 تيرماه؛ شهيد بهشتي، روحاني روشنفكر انقلاب اسلامي،
ادامه مطلب
 
 
 
تصويري جالب از شهيد بهشتي و همسرش
 
خبرگزاري ايسنا: تصويري جالب از شهيد بهشتي و همسرش را مي بينيد.

منبع:برترينها
عكس جالب از شهيد بهشتي و همسرش

 

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: تصويري جالب از شهيد بهشتي و همسرش را مي بينيد.،
ادامه مطلب
 
 
 
تصويري جالب از شهيد بهشتي و همسرش
 
خبرگزاري ايسنا: تصويري جالب از شهيد بهشتي و همسرش را مي بينيد.

منبع:برترينها
عكس جالب از شهيد بهشتي و همسرش

 

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: تصويري جالب از شهيد بهشتي و همسرش را مي بينيد.،
ادامه مطلب
 

 

 
به مناسبت سالروز شهادت شهيد بهشتي؛
نحوه اطلاع يافتن آيت الله خامنه‌اي از شهادت شهيد بهشتي

سايت ساجد:مرحوم حجت الاسلام والمسلمين اسماعيل فردوسي‌پور ـ از ياران نزديك امام و از اعضاي دفتر ايشان در نجف و پاريس كه از محدود بازماندگان واقعه و فاجعه هفتم تير بود. وي درباره آخرين ساعات عمر شهيد بهشتي مي‌گفت:

اول مغرب نماز را به امامت شهيد محمدحسين صادقي خوانديم. وقتي بيرون آمديم، ديدم آقاي بهشتي مي خواهد وضو بگيرد. گفتم: آقا شما تازه مي خواهيد وضو بگيريد؟ جلسه امشب حساس است، زود تشريف بياوريد. فرمودند: شما برويد من هم زود نماز را مي خوانم و مي‌آيم. فوري وضو گرفت و در صحن حزب نماز جماعت ديگري تشكيل شد كه خوشبختانه عكس آن هم كه آخرين عكس آقاي بهشتي است، موجود است.

در جلسه منتظر نشسته بوديم. من دم در نشسته بودم وقتي آقاي بهشتي وارد شد، همه به احترام ايشان بلند شدند و شوخي با ايشان شروع شد. يكي مي‌گفت: حاج آقا امشب خيلي نوراني شده‌ايد. خيلي زيبا و خوشگل شده‌ايد. ايشان هم خنديد و گفت: چشم شما زيبا مي‌بيند،‌ من فرق نكرده‌ام. ولي واقعا نوراني‌تر شده بود.

جلو رفتند و نشستند. پس از اينكه تغيير دستور جلسه به رأي گذاشته شد و همه رأي دادند كه درباره انتخاب رئيس جمهور پس از بني صدر صحبت شود، بحث شد كه حالا چه كسي در اين باره صحبت كند كه به آقاي بهشتي رأي داده شد.

شهيد استكي، نماينده شهركرد، رئيس جلسه آن شب بود. پس از تلاوت قرآن، ‌آقاي بهشتي پشت تريبون رفت و سخن خود را آغاز كرد و گفت: ما بايد ببينيم رئيس جمهور آينده مي‌تواند روحاني باشد يا نه؛ آيا نظر امام كه فرمودند رئيس جمهور روحاني نباشد، همين است يا فرق كرده و اجازه مي دهند. بعد افزودند: اگر نظر امام فرق كند كه غير روحاني رئيس جمهور بشود، آن فرد را اين جلسه بايد تعيين و معرفي كند و اگر فرمودند بايد روحاني باشد، باز انتخاب آن توسط اين جلسه است، ولي وظيفه ما تعيين چند نفر به عنوان يك هيأت است كه خدمت امام بروند و نظر ايشان را بگيرند تا تكليف ما روشن بشود.

مطلب ايشان كه به اينجا رسيد، حدود ده دقيقه طول كشيده بود. اين مدت را هم ساعت من كه كامپيوتري بود و پس از انفجار روي 40/8 دقيقه شب ايستاده بود، نشان مي‌داد كه ده دقيقه قرآن بود و ده دقيقه هم صحبت ايشان طول كشيد. براي همين، اين ساعت برخلاف اظهار برخي، ساعت 20/8 بود كه من در لحظات اوليه، زير آوار به آن نگاه كردم و پس از آن هم ديگر از كار افتاد.

سخنراني شهيد بهشتي كه به اينجا رسيد، چون ايشان عادت داشت وقتي صحبتش به جايي حساس از بحث مي‌رسيد و به اصطلاح معروف گرم مي‌شد، مكثي مي‌كرد و به شنوندگان دور تا دور جلسه نگاهي مي‌كرد كه چقدر با صحبت او همراه هستند و بعد بحث را ادامه مي‌داد. در اين ميان، يك دفعه به جمعيت گفت: بچه‌ها بوي بهشت مي‌آيد. آيا شما هم اين بو را استشمام مي‌كنيد؟

پس از اين جمله بود كه ديگر ما نفهميديم قضيه چه شد. اين قدر انفجار شديد و سريع بود كه هيچ كس از بازماندگان اين فاجعه از لحظه انفجار چيزي به ياد ندارند، ولي اين نكته را مي دانم كه خيلي چهره ايشان بشاش و نوراني شده بود. نكته مهم و باور نكردني اين بود كه من در زير آوار كه هيچ اميدي به نجات نداشتم، احساس كردم و اين را ديدم كه نور بسيار شديدي مثل نور چند پرژكتور قوي در اطراف تريبوني كه آقاي بهشتي در آنجا به شهادت رسيد، در حال تابيدن است. از كساني كه مثل من زير آوار بودند، پرسيدم اين نور شديد چيست؟‌ من را مسخره مي‌كردند كه برق ها قطع شده است؛ نور كجا بود، ولي واقعا براي لحظاتي اين نور بود.

نمي‌دانم جز من چه افراد ديگري شاهد وقوع اين كرامت بزرگ بودند و معلوم شد در لحظه شهادت مرحوم آقاي بهشتي ـ كه از محدود كساني بودند كه امام به چشم رهبري و يكي از اعضاي شوراي رهبري پس از خود در دوران تبعيد عراق به او مي نگريست ـ اتفاق عجيبي رخ داده است و فرشتگان الهي كه از عالم ملكوت براي استقبال ايشان به عالم آخرت از اين نشئه خاكي آمده بودند، چنان فراوان و با عظمت بوده‌اند كه نور وجودي آنها حتي به چشم ما هم عيان شده بود.

شنيدم شهيد شمس‌الدين حسيني نائيني، نماينده مجلس به كسي كه در كنار او زير آوار بود، مي‌گفت: تو هم بوي گلاب را مي‌شنوي؟ وقتي پاسخ منفي شنيده بود، به او گفته بود پس اين علامت آن است كه تو شهيد نمي‌شوي، براي همين، به منزل ما برو و سلام من را برسان و بگو وصيت نامه من توي طاقچه است؛ آن را بخوانند و به آن عمل كنند.

مقام معظم رهبري كه روز قبل از شهادت شهيد بهشتي و يارانش ترور شده و در بيمارستان بودند درباره نحوه آگاهي يافتن از اين اتفاق مي گويند:

يك‌باره اين خبر را به من ندادند. من تدريجاً با ابعاد اين قضيه آشنا شدم. يكى دو روز اول كه به هوش آمده ‌بودم، كسى اجمالاً از وقوع يك انفجارى در حزب به من خبر داد، لكن من در شرائطى نبودم كه درست درك ‌كنم كه چى واقع شده؟ يعنى شايد حتى كاملاً به هوش نبودم، لكن يادم هست كه چيزى به من گفته ‌شد بعد هم يادم رفت. چون غالباً در حال شبيه حالات بعد از بى‌هوشى بودم؛ چون عمل‌هاى متعددى ‌انجام مى‌گرفت و درد و اين‌ها هم شديد بود، من را در يك حال شبه بي‌هوشى نگه مى‌داشتند، يعنى در ‌حال گيجى مخصوص بعد از عمل جراحى.

در هشتم، نهم اين حادثه بود ظاهراً يك هفته‌ يا هشت روزى گذشته بود. من اصرار مى‌كردم كه براى من ‌راديو و روزنامه بياورند و به بهانه‌هاى گوناگون نمى‌آوردند و مقصود اين بود كه من مطلع نشوم از حادثه چون ‌افرادى كه دور و بر من بودند بالأخره نمى‌توانستند در مقابل اصرارهاى پى‌درپى من مقاومت كنند. مجبور ‌بودند قضيه را به من بگويند.

آن كسى كه مى‌توانست اين قضيه را به من بگويد كسى غير از آقاى هاشمى نبود. يعنى مى‌دانستند ‌بخاطر نحوه‌ ارتباط ما با هم طبعاً ايشان مى‌تواند به يك شكلى مسأله را به من ‌بگويد و همين كار را كردند. البته من توجه نداشتم، يك روز عصرى آقاى‌هاشمى و آقاى‌ حاج‌احمد آقا - فرزند ‌حضرت امام - آمدند پيش من و يكى از كسانى كه دور و بر من بود با آنها مطرح كرد كه فلانى راديو ‌مى‌خواهد و روزنامه مى‌خواهد و ما مصلحت نمى‌دانيم شما نظرتان چيه، اگر شما مى‌گوييد بدهيم. ‌اينجورى شروع كردند قضيه را.

آقاى هاشمى با آن بيان شيرين خودشان كه هميشه مطالب را نرم و آرام و هضم‌شدنى مطرح مى‌كنند ‌آن‌جا گفتند: نه به نظر من هيچ لزومى ندارد شما راديو بياوريد. حالا خبرهاى بيرون خيلى شيرين است، ‌خيلى مطلوب است، كه اين هم روى تخت بيمارستان اين خبرها را بشنود. من اجمالاً فهميدم كه خبرهاى ‌تلخى وجود دارد.

گفتم چطور مگر؟ گفت خب همين ديگر، انفجار درست مى‌كنند، بعضى‌ها شهيد شدند، ‌بعضى‌ها مجروح شدند و به اين ترتيب ايشان من را وارد حادثه كرد. من پرسيدم كى‌ها مثلاً شهيد شدند، ‌كى‌ها مجروح شدند، ايشان گفت: مثلاً آقاى بهشتى مجروح است، من خيلى نگران شدم. شديداً از ‌شنيدن اين‌كه آقاى بهشتى حادثه‌اى ديده و مجروح شده، ناراحت شدم.

پرسيدم كه ايشان چيه وضعش؟ كجاست؟ چه جورى است؟ ايشان گفت كه بيمارستان است و نه نگرانى ‌هم ندارد. گفتم آخر در چه حدى است؟ ايشان گفت خب، مجروح است ديگر، ناراحت است. من گفتم كه ‌در مقايسه‌ با من مثلاً بدتر از من است بهتر از من است؟ مى‌خواستم كه ابعاد مسأله را بفهمم. ايشان ‌گفت همين‌جورهاست ديگر، حالا بي‌خود دنبال اين قضايا تحقيق نمى‌خواهد بكنى، اجمالاً خبرهاى بيرون ‌خيلى شيرين نيست، خيلى جالب نيست، خب بله، بعضى‌ها هم شهيد شدند و اين‌ها.

ايشان من را در نگرانى گذاشت و رفت. من فهميدم كه يك حادثه‌ مهمى است كه آقاى بهشتى در آن ‌حادثه مجروح شده، به ايشان هم قبل از اين‌كه بروند گفتم خواهش مى‌كنم هر چه ممكن هست مراقبت ‌بخرج داده بشود، تمام امكانات پزشكى كشور بسيج بشود تا آقاى بهشتى را هر جور هست زودتر نجات ‌بدهيد و نگذاريد كه ايشان خداى نكرده برايش مسأله‌اى پيش بيايد.

بعد كه ايشان رفتند افرادى كه دور و بر من بودند نمى‌دانستند كه من چقدر خبر دارم و من از آن‌ها بطور ‌آرام، آرام مسأله را گرفتم. يعنى بقول معروف زير زبانِ آن بچه‌هايى كه دور و بر من بودند خود من كشيدم و ‌فهميدم كه ايشان شهيد شدند. طبعاً براى من بسيار سخت بود با اين‌كه همه‌ ابعاد حادثه را و خصوصيات ‌حادثه را و كسانى را كه شهيد شده بودند نمى‌دانستم كه چه‌جورى است و تا چه حدودى هست. اما ‌نفس شهادت آقاى بهشتى براى من يك ضربه فوق‌العاده سنگينى بود. تا روزهاى متمادى من دائماً ‌ناراحت و منقلب بودم و اندك چيزى من را مى‌برد تو بَحر اين حادثه تلخ. بله به‌هرحال براى من بسيار چيز ‌سخت و تلخى بود.

 

منبع: خبرگزاري دانشجو

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: به مناسبت سالروز شهادت شهيد بهشتي؛ نحوه اطلاع يافتن آيت الله خامنه‌اي از شهادت شهيد بهشتي،
ادامه مطلب
 

 

94/03/29 - 14:00
شماره: 13940329000328

 

 
آيت‌الله علم‌الهدي:
آمريكا در مذاكرات هسته اي دنبال كلاهبرداري است/شهدا هرگاه خطري متوجه انقلاب باشد مي آيند

امام جمعه مشهد با بيان اينكه آمريكايي ها در روند مذاكرات هسته اي دنبال كلاهبرداري هستند، به تشييع باشكوه پيكر غواصان شهيد اشاره كرد و گفت:پيام حضور باشكوه مردم در اين تشييع، اين بود كه ما دست بسته كشته شدن را به دست بسته تسليم شدن ترجيح مي دهيم.

خبرگزاري فارس: آمريكا در مذاكرات هسته اي دنبال كلاهبرداري است/شهدا هرگاه خطري متوجه انقلاب باشد مي آيند
  •  

به گزارش خبرگزاري فارس از مشهد، آيت‌الله سيد احمد علم‌الهدي، ظهر امروز در خطبه‌هاي سياسي ـ عبادي نماز جمعه مشهد كه در حرم مطهر رضوي برگزار شد، اظهار داشت: در وجود انسان عقل و عشق وجود دارد و مجموعه حركات، اعمال و خطوط مختلفي كه انسان ها در زندگي خودشان مي‌بينند به وسيله عشق است.
وي ادامه داد: در بين گرايش‌هاي انسان، تمام گرايش‌ها يا مربوط به شئون زندگي مادي و لذايذ انساني است،يا گرايش خداگرايي. گرايش خداگرايي انسان را در جاده‌اي از زندگي قرار مي‌دهد كه اگر انسان اين را به مرحله عشق برساند به بالاترين سطح رسيده است.
امام جمعه مشهد خاطرنشان كرد: ماه رمضان، ماه عشق است كه در آن عاشق‌ها وارد عرصه دلدادگي حق مي شوند. معشوق درب خانه‌اش را باز كرده است و از اين جهت، براي ما اين ماه مبارك قابل توجه است.
آيت‌الله علم‌الهدي در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به تشييع باشكوه پيكر 270 شهيد تازه تفحص شده، عنوان كرد: آنچه در چند روز قبل اتفاق افتاد مانور عظيم نيروي اين انقلاب در برابر بينش مستكبران عالم بود و بار ديگر، يك نماد به ياد ماندني در پاي ارزش‌ها و اصول انقلاب در معرض نمايش قرار گرفت.
خطيب جمعه مشهد گفت: از زماني كه اين غواصان در كربلاي 4 به شهادت رسيدند نزديك به 28 سال مي‌گذرد و در اين سال‌ها تفحص‌هاي زيادي براي شهدا انجام شده است اما سئوال اينجاست كه اجساد مطهر اين 175 شهيد، چرا اكنون كشف شد؟

آيت‌الله علم‌الهدي افزود:‌ پاسخ اين است كه هر زمان شهدا ارزش‌هاي انقلاب را در معرض خطر ببينند خودشان براي پاسداري از خونشان و حفاظت انقلاب مي‌آيند.
وي تأكيد كرد: در اين موقعيت، شهدا آمدند كه به ما نشان بدهند در هر شرايطي كه امروز قرار داريد شديدتر از آن زمان(عمليات كربلاي 4) نبوده است. در آن زمان كه عمليات لو رفت، غواصان خودشان را بين نيروهاي عراقي در محاصره ديدند،بعثي ها دست‌هايشان را بستند كه در شرايط زنده به گور جان دادند، اما تسليم نشدند. حال  شما چطور مي‌خواهيد دست بسته تسليم آمريكا شويد.
امام جمعه مشهد بيان كرد: خوشبختانه اين پيام شهدا به چشم و گوش مردم رسيد و مردم هم نشان دادند دنباله‌روي 175 شهيد غواص هستند و ما دست بسته جان دادن را بر دست بسته تسليم شدن ترجيح مي‌دهيم.

وي در ادامه گفت: آمريكايي‌ها از موضعي در مذاكرات با ما برخورد مي‌كنند كه گويي با كلاهبرداري مي‌خواهند وارد عمل شوند و روند مذاكره با يك قدرت تثبيت شده به نام ايران نيست.
عضو مجلس خبرگان رهبري عنوان داشت: اگر روند را از طرف دشمن بازخواني كنيم در اين دو سالي كه از مذاكرات مي‌گذرد اين رويه ديده مي‌شود.

آيت‌الله علم‌الهدي افزود: در سال 61 هنگامي كه جنگ راكد شده بود و ما از جانب دنيا تحريم شده بوديم در داخل كشور نيز منافقان با ترورهاي ناجوانمردانه فضا را ناامن كرده بودند، در بين تريبون‌ها برخي مسئولان زمزمه مي‌كردند كه همه مشكلات ما زير سر آمريكا است و برويد و با آنها مذاكره كنيد، همچنين جمعي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي آن زمان عازم ايتاليا بودند كه در قالب بين‌المجالس در آن همايش شركت كنند و خدمت امام راحل رسيدند اما امام به اين افراد فرمودند ملت ايران اگر مي‌خواستند صلح آمريكايي كنند همان اول از آنها جدا نمي‌شد.
امام جمعه مشهد توضيح داد: اين خاطره مدرك دارد و در صحيفه امام راحل در جلد 17 و صفحه 35 آمده است، بنابراين آن روزي كه مقام معظم رهبري فرمودند «نرمش قهرمانانه» برخي رسانه‌ها گفتند مقام معظم رهبري دارد از اصول امام برمي‌گردد، در حالي كه رهبري فرمودند نرمش قهرمانانه به معناي مانور هنرمندانه براي دست يافتن به مقصود است؛ با اين تعبير رهبر معظم انقلاب بايد گفت امروز هركس مي‌خواهد مسئوليتي را بر عهده بگيرد بايد دقيقاً بداند رهبر ما اينگونه ويژگي‌هايي دارد.

انتهاي پيام/3138/ذ40

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: آيت‌الله علم‌الهدي: آمريكا در مذاكرات هسته اي دنبال كلاهبرداري است،
ادامه مطلب
 

 

94/03/29 - 14:18
شماره: 13940329000341
 
آيت‌الله موحدي كرماني در خطبه‌هاي نماز جمعه تهران:
بازرسي مديريت شده نامفهوم است/ آمريكا بيش از ايران به توافق نياز دارد/ از مجلس به خاطر مصوبه هسته‌اي اخير تشكر مي‌كنم

خطيب موقت نمازجمعه تهران گفت: من نمي‌دانم آيا مي‌شود افرادي بيايند و از مراكز نظامي و امنيتي ما بازديد كنند و چشم، فهم و دركشان به طور كلي بسته شود.

خبرگزاري فارس: بازرسي مديريت شده نامفهوم است/ آمريكا بيش از ايران به توافق نياز دارد/ از مجلس به خاطر مصوبه هسته‌اي اخير تشكر مي‌كنم
  •  

به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، آيت‌الله محمدعلي موحدي كرماني خطيب موقت نمازجمعه اين هفته تهران، در خطبه‌هاي نمازجمعه امروز به موضوع بازرسي مديريت شده اشاره كرد و اظهار داشت: من نمي‌دانم آيا مي‌شود افرادي بيايند و از مراكز نظامي و امنيتي ما بازديد كنند و چشم، فهم و دركشان به طور كلي بسته شود.

وي افزود:‌ براي من اين نوع بازرسي مبهم است بنابراين همه را سفارش به تأكيدات مقام معظم رهبري مي‌كنم كه فرمودند به هيچ وجه اجازه نمي‌دهيم از مراكز نظامي و امنيتي ما بازديد كنند.

خطيب موقت نمازجمعه تهران، با تأكيد بر اينكه در مقابل دشمن بايد قدرت نشان داد، گفت: شكي نيست كه آمريكا به توافق با ايران بيشتر نياز دارد بنابراين وقتي مقاومت ملت ايران را درك كرد و فهميد مردم در امر اقتصاد روي پاي خود ايستاده‌اند به فرض كه اين تحريم‌ها هم بماند مردم باز با اقتصاد مقاومتي كارها را اداره مي‌كنند. بنابراين در صورت فهم اين مقوله‌ها توسط آمريكا آنها به توافق با ايران تن در مي‌دهند.

آيت‌الله موحدي كرماني تأكيد كرد: اين يك تصور اشتباه است كه بگويند ايران با تحريم‌ها فلج شده و براي تسليم كردن اين كشور بايد تحريم‌ها را بيشتر كرد. اين مردم با تمام قدرت ايستاده‌اند. اين اقدامات آمريكايي‌ها نيز اثري نخواهد داشت، همچنان كه شاه نيز به اين نتيجه رسيد كشتار مردم بي‌فايده است.

وي با تأكيد بر اينكه آمريكايي‌ها اگر قدرت ايران را نفهمند توقعات فراواني بر اساس زياده‌خواهي‌هاي خود خواهند داشت، گفت: به اعتقاد بنده تمام اين خطرات (بازديد از مراكز امنيتي، نظامي، بازجويي از دانشمندان هسته‌اي و نخبگان) با يك امر متوقف خواهد شد و آن اين كه بايد به آمريكا فهماند كه ايران كشوري قوي است و در مقابل اين تحريم‌ها و تهديد‌ها سر فرود نخواهد آورد.

وي خطاب به تيم مذاكره‌كننده ايراني خاطرنشان كرد: عزيزان بايد به طرف مقابل به ويژه آمريكا بفهمانند كه مردم ايران بر رفع تحريم ظالمانه پافشاري دارند.

خطيب موقت نمازجمعه تهران اضافه كرد: مسئله تحريم و اصرار بر تحريم براي اين است كه ما اين تحريم‌ها را ظالمانه مي‌دانيم اما دشمن بداند ايران با اقتصاد مقاومتي و بهره‌گيري از ظرفيت‌هاي داخلي روي پاي خود ايستاده و تحريم‌ها گرچه مشكل ايجاد كرده اما ما را فلج نكرده است.

آيت‌الله موحدي كرماني با بيان اينكه در اين صورت هيأت ايراني با پشتوانه قوي مردمي مذاكره مي‌كند، گفت: مذاكره يك نوع ميدان رزم است. رزمنده با رجز كوبنده دل طرف دشمن را خالي مي‌كند.

وي در بخش ديگري از سخنان خود به حضور با شكوه مردم در تشييع پيكر شهداي گمنام و غواص اشاره و تصريح كرد: مرحبا به اين مردم خوب و زمان‌شناس كه چه عالي به اين گلگون‌كفن‌ها ابراز ارادت و وفا كردند.

به گفته خطيب موقت نمازجمعه تهران پيام تجديد مردم در تشييع پيكر شهدا اين است كه ما هنوز بر مباني انقلاب معتقد و پايبنديم و به مقام بالاي شهدا و به روح بلند آنان عرض ارادت و اخلاص داريم.

وي همچنين به بازتاب و انعكاس تشييع پيكر شهداي غواص در رسانه‌هاي داخلي و خارجي اشاره كرد و افزود: اين تجليل مجلل انعكاس جهاني داشت و تلويزيون هم خوب عمل كرد و صحنه‌ها را به مردم نشان داد، البته تلويزيون انعكاس خارجي اين رويداد را نيز به مردم به خوبي نشان داد.

خطيب موقت نماز جمعه تهران به پيام شهدا اشاره كرد و گفت: پيام خود شهدا نيز اين است كه در اين كشور انسانهاي فراواني هستند كه جان و تمام زندگي‌شان را در راه انقلاب تقديم خواهند كرد.

آيت‌الله موحدي كرماني با اشاره به حضور حيدرالعبادي نخست‌وزير عراق نيز گفت: تحكيم روابط ايران و عراق به همت الهي برقرار شد. اي كاش جهان اسلام و كشورهاي اسلامي پشتوانه‌ خود را در برابر دشمن محكم مي‌كردند.

وي در مورد حمله بي‌رحمانه آل سعود به مردم يمن نيز خاطرنشان كرد: مردم يمن مظهر دو حركت هستند، نخست مقاومت كه با حال روزه زير بمباران و موشك عربستان مقاومت مي‌كنند و دوم شرارت سعودي‌هاست.

خطيب موقت نمازجمعه تهران در بخش ديگري از سخنان خود از مصوبه مجلس شوراي اسلامي در الزام دولت به مسائل هسته‌اي ضمن تشكر از نمايندگان مجلس خطاب به مسئولان گفت: به مسئولان تذكر مي‌دهم كه هفت اصلي كه مقام معظم رهبري در مرقد امام به عنوان مشي امام تبيين فرمودند توجه داشته باشند.

به گزارش خبرگزاري فارس، آيت‌الله موحدي كرماني در خطبه اول خود نيز گفت: خواهران محترمي كه رعايت حجاب نمي‌كنيد و بدحجابيد بترسيد كه وقتي سر از قبر بيرون مي‌آوريد مهر دشمن خدا به شما زده مي‌شود.

وي افزود: شما با بدحجابي آمريكا را خوشحال كرديد، دشمن اسلام را خوشحال كرديد، بنابراين كسي كه دشمن اسلام را خوشحال كند خود هم دشمن اسلام است. بنابراين بفهميد چه مي‌كنيد. مبادا خدايي ناكرده چنين مهري به پيشاني خانمي زده شود.

خطيب موقت نمازجمعه تهران تأكيد كرد: مبادا كارهايي انجام بدهيد كه اگر انقلاب خدايي ناكرده آسيب ببيند در قيامت مي‌گويند تو هم در اين آسيب شريك هستي.

آيت‌الله موحدي كرماني با بيان اينكه با ترك امر به معروف و نهي از منكر انقلاب آسيب ديد، گفت: مسئولين، زعما اگر چهار غفلت صورت بدهيد انقلاب از دست مي‌رود اگر به اصول توجه نكنيد انقلاب آسيب مي‌بيند.

وي افزود: غفلت، تضييع اصول و چسبيدن به فروع، روي كار آوردن انسان‌هاي نالايق و كنار زدن انسان‌هاي صالح را از مواردي است كه مقام معظم رهبري در مرقد امام بي توجهي به اين مباحث را سبب سقوط انقلاب دانستند.

انتهاي پيام/

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: بازرسي مديريت شده نامفهوم است،
ادامه مطلب
 

 

اسلام ديني است كه مشتمل بر سياست است و سياست از ديانت و حتي عبادت جدا نيست.

با نيروي مردم، انقلاب تداوم خود را تضمين خواهد كرد.

به خدا قسم بهشتي و امثال بهشتي هميشه آماده شهادتند.

آنها كه خدا ترسند، آنها كه مهار خويشتن را دارند، آنها بايد حكومت كنند.

اي خانواده هاي شهيدان عزيز ايران ... دلشاد و قويدل باشيد، هر شهيدي كه مي رود خود سعيد است و خانواده اش سعادتمند.

جنگ و جهاد در نظام ارزشي اسلام هم مرحله اي از ساخته شدن است و هم مرحله‌اي از ساختن جديد است.

همين كه زن براي خدا و از روي آگاهي بتواند بخش عظيمي از جامعه را در ميدان خانه و خانواده، خوب اداره كند، اين جهاد است.

من هر لحظه منتظرم كه تيري بر قلبم بنشيند و يا ديواري بر سرم خراب شود.

و ظلم ستيز ما با هيچ قدرت سلطه‌گر نمي‌تواند در سازش در آيد.‌

‌آمريكا همه دنيا را مي‌خواهد. جواب او را نيز وقتي كه لازم باشد، ملت خواهد داد.‌

‌انقلاب اسلامي به معناي برآشفتن خواب همه كشورهاي جهان سوم و ملتهاي مستضعف است.‌

‌همه تلاش ملت مبارز ما بايد در راه ايجاد جامعه اسلامي كه در آن حق و اخلاق توحيدي و الهي حاكم باشد، متمركز گردد.‌

‌ما ايمانمان را، اخلاصمان را، عملمان را درست مي‌كنيم و با اسلام منطبق مي‌كنيم، اين را داشته باشيم ياري خدا، تضمين شده است.‌

برخورد آراء و افكار، نيازي به استفاده از چماق ندارد.‌

‌هر كس خط دارد، دشمن دارد.‌

‌شهيد بدهيد و قويدل باشيد.‌

مرگ بر آمريكا، مرگ بر سازشكار.‌

‌ما روزي به دست مي‌آييم كه شهيد شويم.‌

‌ما شهيدان را از دست نداده‌ايم، بلكه آنها را بدست آورده‌ايم.‌

‌پيروزي اصيل، حركت در راه حق است.

انسان با عمل صالح ساخته مي‌شود و ايمان با عمل صالح محكم‌تر مي‌گردد.‌

‌يك ملت انقلابي معمولاً حرف آخر خود را همان اول مي‌زند.‌

حسينيان همواره با يزيديان در ستيزند.‌

بگذاريد مردم در برابر هرچيزي كه بر خلاف موازين اسلامي مي‌بينند، حساس بمانند.‌

يك ملت زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.‌

‌اسلام به ما آموخته است كه نسبت به دشمنان دروغ نگوييم، تهمت و افتراء نزنيم و فحش ندهيم.‌

‌ما پيروان حسين(عليه‌السلام) مرگ خونين را بر زندگي ذلت‌بار با يزيديان ترجيح مي‌دهيم.‌

يكايك شما برادرها و خواهرها، بايد حسابرس و حساب‌كش خودتان و جامعه‌تان و حكومتتان باشيد.‌

‌اميدوارم ملت خوشحال باشد كه در نظامي زندگي مي‌كند كه اگر از رئيس جمهور شكايت داشت، دستگاه قضايي همانگونه عمل كند كه از يك فرد عادي شكايت داشت.‌

‌تشكل انحصار طلب و انحصار انديش از جانب هر فرد و هر گروه و هر جمع باشد، شيطاني از آب در مي‌آيد.‌

كساني را انتخاب كنيد كه تشنه قدرت نباشند. تشنگان قدرت حق حكومت كردن ندارند.‌

‌در زمينه رعايت معيارهاي اسلامي، سازش مصلحت جويانه را حرام مي‌دانم.‌

‌من برخورد تلخ صادقانه را به برخورد شيرين منافقانه ترجيح مي‌دهم.‌

‌تا زنده‌ايم، تحت هيچ شرايطي تسليم آمريكا و اقمار اروپاي‌اش نمي‌شويم.‌

‌ما نبايدبه استعمارگران غرب و شرق اجازه دهيم كه براي ما مهره‌سازي كنند.‌

‌اي انسان، تو سازنده تاريخ و آينده هستي، تو قيامتت را هم خودت مي‌سازي، حتي بهشت و دوزخ به دست تو ساخته مي‌شود.‌

‌تا زماني كه كاري انجام ندهيم، براي مردم بازگو نمي‌كنيم.‌

‌اگر شما به حال مردم سودمند واقع شويد، ماندني خواهيد بود.‌

‌انتقاد از خويشتن را جزء برنامه‌هاي خود قرار دهيد.‌

‌شيوه‌هاي صحيح برخورد با دشمن و مخالف را ياد بگيريد.‌

سؤالاتي كه بعد مكتبي را نشان دهد، تفتيش عقايد نيست.‌

‌ارتباطات خود را با يكديگر قوي كنيد.‌

‌حافظان استقلال بايد بهاي آن را بپردازند.‌

جامعه اسلامي، بايد جامعه‌اي رو به شادابي، تندرستي و تحرك باشد.‌

‌جامعه بايد به سمت موضع‌گيري‌هاي وحدت‌زا برود.‌

‌انقلاب ما انقلاب آرمانهاست.‌

‌انقلاب ما انقلاب ارزشهاست.‌

‌منافقين سمبل استبدادهاي استاليني هستند.‌

‌ما شيفتگان‌خدمتيم، نه تشنگان قدرت.

جاذبه در حد اعلا و دافعه در حداقل ضرورت.‌

‌من درد دلم را با خدا مي‌كنم. خدا خودش درست مي‌كند همه اين كارها را.‌

‌من بايستي مثل حضرت محمد(ص) بردبار باشم، پيغمبر هم در مقابل اين همه شكنجه، اين همه ناراحتي‌ها را تهمت‌هاي ناروا كه به او زدند، صبور بود.‌

‌ما يك جان بيشتر نداريم كه اين بايد در راه خدا باشد. شما مرا از مرگ نترسانيد.‌

‌من هر لحظه منتظرم كه تيري برقلبم بنشيند يا ديواري بر سرم خراب شود.‌

‌ما راست قامتان، جاودانه تاريخ خواهيم ماند.‌

‌ملت ايران در برابر يزيديان راهي را مي‌رود كه حسين رفت.‌

‌انسان به دنبال ساختن خويش مي‌تواند محيط اجتماعي خويش را بسازد.‌

‌نسل‌هاي جوان و انقلابي ملتهاي مسلمان، بايد عرصه را بر امپرياليسم جهانخوار تنگ كنند.‌

‌ما راهي را انتخاب كرده‌ايم به عنوان راه بهتر و ممكن است طول بكشد تا دنيا بپسندد.‌

‌يك ملت انقلابي و زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.‌

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: فرازهاي ازسخنان شهيد دكتربهشتي،
ادامه مطلب
 

 

اسلام ديني است كه مشتمل بر سياست است و سياست از ديانت و حتي عبادت جدا نيست.

با نيروي مردم، انقلاب تداوم خود را تضمين خواهد كرد.

به خدا قسم بهشتي و امثال بهشتي هميشه آماده شهادتند.

آنها كه خدا ترسند، آنها كه مهار خويشتن را دارند، آنها بايد حكومت كنند.

اي خانواده هاي شهيدان عزيز ايران ... دلشاد و قويدل باشيد، هر شهيدي كه مي رود خود سعيد است و خانواده اش سعادتمند.

جنگ و جهاد در نظام ارزشي اسلام هم مرحله اي از ساخته شدن است و هم مرحله‌اي از ساختن جديد است.

همين كه زن براي خدا و از روي آگاهي بتواند بخش عظيمي از جامعه را در ميدان خانه و خانواده، خوب اداره كند، اين جهاد است.

من هر لحظه منتظرم كه تيري بر قلبم بنشيند و يا ديواري بر سرم خراب شود.

و ظلم ستيز ما با هيچ قدرت سلطه‌گر نمي‌تواند در سازش در آيد.‌

‌آمريكا همه دنيا را مي‌خواهد. جواب او را نيز وقتي كه لازم باشد، ملت خواهد داد.‌

‌انقلاب اسلامي به معناي برآشفتن خواب همه كشورهاي جهان سوم و ملتهاي مستضعف است.‌

‌همه تلاش ملت مبارز ما بايد در راه ايجاد جامعه اسلامي كه در آن حق و اخلاق توحيدي و الهي حاكم باشد، متمركز گردد.‌

‌ما ايمانمان را، اخلاصمان را، عملمان را درست مي‌كنيم و با اسلام منطبق مي‌كنيم، اين را داشته باشيم ياري خدا، تضمين شده است.‌

برخورد آراء و افكار، نيازي به استفاده از چماق ندارد.‌

‌هر كس خط دارد، دشمن دارد.‌

‌شهيد بدهيد و قويدل باشيد.‌

مرگ بر آمريكا، مرگ بر سازشكار.‌

‌ما روزي به دست مي‌آييم كه شهيد شويم.‌

‌ما شهيدان را از دست نداده‌ايم، بلكه آنها را بدست آورده‌ايم.‌

‌پيروزي اصيل، حركت در راه حق است.

انسان با عمل صالح ساخته مي‌شود و ايمان با عمل صالح محكم‌تر مي‌گردد.‌

‌يك ملت انقلابي معمولاً حرف آخر خود را همان اول مي‌زند.‌

حسينيان همواره با يزيديان در ستيزند.‌

بگذاريد مردم در برابر هرچيزي كه بر خلاف موازين اسلامي مي‌بينند، حساس بمانند.‌

يك ملت زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.‌

‌اسلام به ما آموخته است كه نسبت به دشمنان دروغ نگوييم، تهمت و افتراء نزنيم و فحش ندهيم.‌

‌ما پيروان حسين(عليه‌السلام) مرگ خونين را بر زندگي ذلت‌بار با يزيديان ترجيح مي‌دهيم.‌

يكايك شما برادرها و خواهرها، بايد حسابرس و حساب‌كش خودتان و جامعه‌تان و حكومتتان باشيد.‌

‌اميدوارم ملت خوشحال باشد كه در نظامي زندگي مي‌كند كه اگر از رئيس جمهور شكايت داشت، دستگاه قضايي همانگونه عمل كند كه از يك فرد عادي شكايت داشت.‌

‌تشكل انحصار طلب و انحصار انديش از جانب هر فرد و هر گروه و هر جمع باشد، شيطاني از آب در مي‌آيد.‌

كساني را انتخاب كنيد كه تشنه قدرت نباشند. تشنگان قدرت حق حكومت كردن ندارند.‌

‌در زمينه رعايت معيارهاي اسلامي، سازش مصلحت جويانه را حرام مي‌دانم.‌

‌من برخورد تلخ صادقانه را به برخورد شيرين منافقانه ترجيح مي‌دهم.‌

‌تا زنده‌ايم، تحت هيچ شرايطي تسليم آمريكا و اقمار اروپاي‌اش نمي‌شويم.‌

‌ما نبايدبه استعمارگران غرب و شرق اجازه دهيم كه براي ما مهره‌سازي كنند.‌

‌اي انسان، تو سازنده تاريخ و آينده هستي، تو قيامتت را هم خودت مي‌سازي، حتي بهشت و دوزخ به دست تو ساخته مي‌شود.‌

‌تا زماني كه كاري انجام ندهيم، براي مردم بازگو نمي‌كنيم.‌

‌اگر شما به حال مردم سودمند واقع شويد، ماندني خواهيد بود.‌

‌انتقاد از خويشتن را جزء برنامه‌هاي خود قرار دهيد.‌

‌شيوه‌هاي صحيح برخورد با دشمن و مخالف را ياد بگيريد.‌

سؤالاتي كه بعد مكتبي را نشان دهد، تفتيش عقايد نيست.‌

‌ارتباطات خود را با يكديگر قوي كنيد.‌

‌حافظان استقلال بايد بهاي آن را بپردازند.‌

جامعه اسلامي، بايد جامعه‌اي رو به شادابي، تندرستي و تحرك باشد.‌

‌جامعه بايد به سمت موضع‌گيري‌هاي وحدت‌زا برود.‌

‌انقلاب ما انقلاب آرمانهاست.‌

‌انقلاب ما انقلاب ارزشهاست.‌

‌منافقين سمبل استبدادهاي استاليني هستند.‌

‌ما شيفتگان‌خدمتيم، نه تشنگان قدرت.

جاذبه در حد اعلا و دافعه در حداقل ضرورت.‌

‌من درد دلم را با خدا مي‌كنم. خدا خودش درست مي‌كند همه اين كارها را.‌

‌من بايستي مثل حضرت محمد(ص) بردبار باشم، پيغمبر هم در مقابل اين همه شكنجه، اين همه ناراحتي‌ها را تهمت‌هاي ناروا كه به او زدند، صبور بود.‌

‌ما يك جان بيشتر نداريم كه اين بايد در راه خدا باشد. شما مرا از مرگ نترسانيد.‌

‌من هر لحظه منتظرم كه تيري برقلبم بنشيند يا ديواري بر سرم خراب شود.‌

‌ما راست قامتان، جاودانه تاريخ خواهيم ماند.‌

‌ملت ايران در برابر يزيديان راهي را مي‌رود كه حسين رفت.‌

‌انسان به دنبال ساختن خويش مي‌تواند محيط اجتماعي خويش را بسازد.‌

‌نسل‌هاي جوان و انقلابي ملتهاي مسلمان، بايد عرصه را بر امپرياليسم جهانخوار تنگ كنند.‌

‌ما راهي را انتخاب كرده‌ايم به عنوان راه بهتر و ممكن است طول بكشد تا دنيا بپسندد.‌

‌يك ملت انقلابي و زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.‌

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: فرازهاي ازسخنان شهيد دكتربهشتي،
ادامه مطلب
 

 

اسلام ديني است كه مشتمل بر سياست است و سياست از ديانت و حتي عبادت جدا نيست.

با نيروي مردم، انقلاب تداوم خود را تضمين خواهد كرد.

به خدا قسم بهشتي و امثال بهشتي هميشه آماده شهادتند.

آنها كه خدا ترسند، آنها كه مهار خويشتن را دارند، آنها بايد حكومت كنند.

اي خانواده هاي شهيدان عزيز ايران ... دلشاد و قويدل باشيد، هر شهيدي كه مي رود خود سعيد است و خانواده اش سعادتمند.

جنگ و جهاد در نظام ارزشي اسلام هم مرحله اي از ساخته شدن است و هم مرحله‌اي از ساختن جديد است.

همين كه زن براي خدا و از روي آگاهي بتواند بخش عظيمي از جامعه را در ميدان خانه و خانواده، خوب اداره كند، اين جهاد است.

من هر لحظه منتظرم كه تيري بر قلبم بنشيند و يا ديواري بر سرم خراب شود.

و ظلم ستيز ما با هيچ قدرت سلطه‌گر نمي‌تواند در سازش در آيد.‌

‌آمريكا همه دنيا را مي‌خواهد. جواب او را نيز وقتي كه لازم باشد، ملت خواهد داد.‌

‌انقلاب اسلامي به معناي برآشفتن خواب همه كشورهاي جهان سوم و ملتهاي مستضعف است.‌

‌همه تلاش ملت مبارز ما بايد در راه ايجاد جامعه اسلامي كه در آن حق و اخلاق توحيدي و الهي حاكم باشد، متمركز گردد.‌

‌ما ايمانمان را، اخلاصمان را، عملمان را درست مي‌كنيم و با اسلام منطبق مي‌كنيم، اين را داشته باشيم ياري خدا، تضمين شده است.‌

برخورد آراء و افكار، نيازي به استفاده از چماق ندارد.‌

‌هر كس خط دارد، دشمن دارد.‌

‌شهيد بدهيد و قويدل باشيد.‌

مرگ بر آمريكا، مرگ بر سازشكار.‌

‌ما روزي به دست مي‌آييم كه شهيد شويم.‌

‌ما شهيدان را از دست نداده‌ايم، بلكه آنها را بدست آورده‌ايم.‌

‌پيروزي اصيل، حركت در راه حق است.

انسان با عمل صالح ساخته مي‌شود و ايمان با عمل صالح محكم‌تر مي‌گردد.‌

‌يك ملت انقلابي معمولاً حرف آخر خود را همان اول مي‌زند.‌

حسينيان همواره با يزيديان در ستيزند.‌

بگذاريد مردم در برابر هرچيزي كه بر خلاف موازين اسلامي مي‌بينند، حساس بمانند.‌

يك ملت زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.‌

‌اسلام به ما آموخته است كه نسبت به دشمنان دروغ نگوييم، تهمت و افتراء نزنيم و فحش ندهيم.‌

‌ما پيروان حسين(عليه‌السلام) مرگ خونين را بر زندگي ذلت‌بار با يزيديان ترجيح مي‌دهيم.‌

يكايك شما برادرها و خواهرها، بايد حسابرس و حساب‌كش خودتان و جامعه‌تان و حكومتتان باشيد.‌

‌اميدوارم ملت خوشحال باشد كه در نظامي زندگي مي‌كند كه اگر از رئيس جمهور شكايت داشت، دستگاه قضايي همانگونه عمل كند كه از يك فرد عادي شكايت داشت.‌

‌تشكل انحصار طلب و انحصار انديش از جانب هر فرد و هر گروه و هر جمع باشد، شيطاني از آب در مي‌آيد.‌

كساني را انتخاب كنيد كه تشنه قدرت نباشند. تشنگان قدرت حق حكومت كردن ندارند.‌

‌در زمينه رعايت معيارهاي اسلامي، سازش مصلحت جويانه را حرام مي‌دانم.‌

‌من برخورد تلخ صادقانه را به برخورد شيرين منافقانه ترجيح مي‌دهم.‌

‌تا زنده‌ايم، تحت هيچ شرايطي تسليم آمريكا و اقمار اروپاي‌اش نمي‌شويم.‌

‌ما نبايدبه استعمارگران غرب و شرق اجازه دهيم كه براي ما مهره‌سازي كنند.‌

‌اي انسان، تو سازنده تاريخ و آينده هستي، تو قيامتت را هم خودت مي‌سازي، حتي بهشت و دوزخ به دست تو ساخته مي‌شود.‌

‌تا زماني كه كاري انجام ندهيم، براي مردم بازگو نمي‌كنيم.‌

‌اگر شما به حال مردم سودمند واقع شويد، ماندني خواهيد بود.‌

‌انتقاد از خويشتن را جزء برنامه‌هاي خود قرار دهيد.‌

‌شيوه‌هاي صحيح برخورد با دشمن و مخالف را ياد بگيريد.‌

سؤالاتي كه بعد مكتبي را نشان دهد، تفتيش عقايد نيست.‌

‌ارتباطات خود را با يكديگر قوي كنيد.‌

‌حافظان استقلال بايد بهاي آن را بپردازند.‌

جامعه اسلامي، بايد جامعه‌اي رو به شادابي، تندرستي و تحرك باشد.‌

‌جامعه بايد به سمت موضع‌گيري‌هاي وحدت‌زا برود.‌

‌انقلاب ما انقلاب آرمانهاست.‌

‌انقلاب ما انقلاب ارزشهاست.‌

‌منافقين سمبل استبدادهاي استاليني هستند.‌

‌ما شيفتگان‌خدمتيم، نه تشنگان قدرت.

جاذبه در حد اعلا و دافعه در حداقل ضرورت.‌

‌من درد دلم را با خدا مي‌كنم. خدا خودش درست مي‌كند همه اين كارها را.‌

‌من بايستي مثل حضرت محمد(ص) بردبار باشم، پيغمبر هم در مقابل اين همه شكنجه، اين همه ناراحتي‌ها را تهمت‌هاي ناروا كه به او زدند، صبور بود.‌

‌ما يك جان بيشتر نداريم كه اين بايد در راه خدا باشد. شما مرا از مرگ نترسانيد.‌

‌من هر لحظه منتظرم كه تيري برقلبم بنشيند يا ديواري بر سرم خراب شود.‌

‌ما راست قامتان، جاودانه تاريخ خواهيم ماند.‌

‌ملت ايران در برابر يزيديان راهي را مي‌رود كه حسين رفت.‌

‌انسان به دنبال ساختن خويش مي‌تواند محيط اجتماعي خويش را بسازد.‌

‌نسل‌هاي جوان و انقلابي ملتهاي مسلمان، بايد عرصه را بر امپرياليسم جهانخوار تنگ كنند.‌

‌ما راهي را انتخاب كرده‌ايم به عنوان راه بهتر و ممكن است طول بكشد تا دنيا بپسندد.‌

‌يك ملت انقلابي و زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.‌

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)

برچسب‌ها: فرازهاي ازسخنان شهيد دكتربهشتي،
ادامه مطلب


ادامه مطلب



[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 9:57 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

بهشتي يك ملت بود براي ملت ما امام خميني ره

نام گروه :مناسبتهاي ملي جمعه، 6 تير 1393 8:19

 

بهشتي يك ملت بود براي ملت ما امام خميني ره
 
 هفتم تير ماه سالروز شهادت شهيد دكتر بهشتي و 72 تن از ياران صديق انقلاب و رهبري بر تمامي ايرانيان  باد

گيرم شما با دكتر بهشتي، كه مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و به خصوص شما بود، دشمني سرسختانه داشتيد، با بيش از 70 نفر بيگناه كه بسيارشان از بهترين خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان كشور و ملت بودند چه دشمني داشتيد، جز آن‌كه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صاف كنان چپاولگران شرق و غرب مي‌باشيد، ما گرچه دوستان و عزيزان وفاداري را از دست داديم،‌ كه هر يك براي ملت ستمديده استوانه بسيار قوي و پشتوانه ارزشمند بودند، ما گرچه برادران بسيار متعددي را از دست داديم كه (اشداء علي الكفار رحماء بينهم) بودند و براي ملت مظلوم و نهادهاي انقلابي سدي استوار و شجره‌اي ثمربخش به شمار مي‌رفتند، لكن سيل خروشان خلق و امواج شكننده ملت با اتحاد و اتكال به خداي بزرگ هر كمبودي را جبران خواهد كرد. .امام خميني ره

در هفتم تيرماه سال 1360، دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي، در حالي كه جمعي از مسوولان نظام، همچون آيت‏الله‏ بهشتي رييس ديوان عالي كشور، چهار وزير، دوازده معاون وزير و بيست و هفت نماينده مجلس در جلسه هفتگي حزب حضور داشتند، منفجر شد.

حزب جمهوري اسلامي از تاريخ 29 /11 /1357 يعني يك هفته پس از پيروزي انقلاب اسلامي اعلام موجوديت كرد. اعضاء موسس اين حزب آيت‌الله سيدمحمد حسيني بهشتي، آيت‌الله سيد علي حسيني خامنه‌اي، حجت‌الاسلام محمد جواد باهنر، آيت‌ا‌لله اكبر هاشمي رفسنجاني و آيت‌الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي بودند.

تقابل بين نيروهاي خط امام(ره) و بني صدر پس از انتخاب نخست وزير و كابينه نيز همچنان ادامه يافت و در زمستان 1359 دور تازه‌اي از منازعات شروع شد.

روز سه‌شنبه 30 /3 /1360 طرح عدم كفايت سياسي بني‌صدر در مجلس شوراي اسلامي بررسي شد و با 177 راي موافق، 12 راي ممتنع و يك راي مخالف تصويب شد و روز اول تيرماه، حضرت امام خميني حكم عزل بني‌صدر را از مقام رياست جمهوري صادر كرد.

سازمان مجاهدين خلق پس از اين وقايع، در 30 خرداد 1360، اعلام كرد كه فعاليت‌هاي اين سازمان وارد فاز نظامي شده است. موج اين فعاليت‌ها به قدري گسترده بود كه از مردم عادي در كوچه و خيابان تا مسوولين مملكتي را در بر گرفت.

در ششم تير ماه سال 1360 جواد قديري يكي از عوامل سازمان منافقين در مسجد اباذر تهران با بمب‌گذاري آيت‌الله خامنه‌اي را مجروح كرد كه البته اين ترور نافرجام ماند.

روز بعد يعني هفتم تيرماه، بر اساس برنامه حزب جمهوري، جلسه هفتگي برگزار شد.

اصغرنيا، از جانبازان و بازماندگان واقعه‌ هفتم تير و مديرعامل موسسه‌ جانبازان هفتم تير (جهت)، درباره جلسه آن شب گفت:«ما در حزب هر هفته يكشنبه‌ها جلساتي داشتيم كه بعد از نماز مغرب و عشا آغاز مي‌شد. در هر جلسه نيز دستور جلسه مشخص بود و دستور كار جلسه شب حادثه بحث تورم بود كه قرار بود آقاي كاظم پوراردبيلي به همراه معاون وزارت بازرگاني اين بحث را ارايه دهند

 

كاظم‌پور اردبيلي، سخنران مققر برنامه و از مجروحان حادثه هفتم تير، به ايسنا گفت:  من در حزب در حال سخنراني بودم كه رحمان استكي، مدير جلسه گفت آقاي بهشتي رييس حزب مي‌خواهند صحبت كنند. زمان سخنراني ايشان فاجعه هفتم تير رخ داد. من در ميان جمعيت نشسته بودم و دو ساعت زير آوار بي‌هوش بودم كه مرا به بيمارستان منتقل كردند. اوايل صبح روز بعد از هفتم تير، رجايي و باهنر و بهزاد نبوي و وزرا به بيمارستان پاستور براي عيادت آمدند و جريان را پرسيدند. من تنها وزير بازمانده از هفتم تير بودم و كلانتري و عباس‌پور و فياض‌بخش در حادثه شهيد شدند.

اصغرنيا از حاضران در جلسه نيز به ياد دارد:« مرحوم بهشتي به ناظم جلسه آقاي رحمان استكي نماينده شهركرد در مجلس پيشنهاد كرد كه اگر دوستان اجازه دهند موضوع مهمي است كه بايد آن را مطرح كنند بعد از راي‌گيري قرار شد شهيد بهشتي صحبت كنند و ايشان اوضاع و شرايط كشور را تشريح كردند و از موقعيت حساس آن ايام گفتند و عنوان كردند ما در حزب فرد مشخصي را براي كانديداتوري رياست جمهوري نداريم ولي خارج از حزب آقاي رجايي هستند كه گزينه‌ مناسبي براي تصدي‌گري اين منصب هستند. انتهاي صحبت‌هاي مرحوم بهشتي بود كه بمب‌ها منفجر شد و آن حادثه تلخ و ناگوار پيش آمد.

سخنان شهيد بهشتي ساعت 30 : 8 آن شب در حالي كه مي‌گفت:ما بار ديگر نبايد اجازه دهيم استعمارگران براي ما مهره‌سازي كنند و سرنوشت مردم ما را به بازي بگيرند. تلاش كنيم كساني را كه متعهد به مكتب هستند و سرنوشت مردم را به بازي نمي‌گيرند انتخاب شوند...» با انفجار منافقين نيمه تمام ماند.

هادي غفاري نيز كه قرار بود در جلسه حاضر باشد اما به دليل سخنراني در جنوب شهر نتوانست به جلسه برسد، در گفت‌وگو با ايسنا به ياد آورد: «حدود بيست دقيقه بعد از وقوع انفجار به آن‌جا رسيدم. سقف دفتر حزب بتن يك تكه بود. مردم روي آن رفتند و چه بسا بسياري زير آن در معرض خفه شدن قرارگرفتند. اگر جرثقيلي مي‌آمد و تخته‌هاي بزرگ بتن را بلند مي‌كرد چه بسا مي‌ماندند. ما تا صبح آن‌جا بوديم و آن‌ها را يكي يكي بيرون آورديم. سينه ستبر آقاي بهشتي سوخته بود. وزير راه و ترابري و آقاي كلانتري را من بيرون كشيدم.

دكتر حسن عارفي، عضو كابينه شهيد رجايي، نيز پس از حادثه در محل دفتر حزب حاضر شده بود. وي درباره اين حادثه به خبرنگار ايسنا گفت: وقتي حزب جمهوري را بمب‌گذاري كردند، شهيد رجايي به من اطلاع داد كه زود خودت را برسان چون من وزير علوم بودم. من هم به عنوان طبيب به آن‌جا رفتم، نه به عنوان وزير علوم و تا صبح آن‌جا بودم و خيلي هم موثر بود، براي اين‌كه قبل از اين‌كه من برسم، كساني كه از زير آوار بيرون مي‌آمدند و مي‌ديدند حال‌شان خوب نيست را رها مي‌كردند اما من كه رسيدم گفتم هركسي از زير آوار بيرون آمد، ‌چه زنده چه مرده، ‌يك سرم و يك ماسك اكسيژن به او وصل كنيد و يك نوار بگيريد. تيم‌هايي هم آماده كردم و خيلي از كساني كه علايم حياتي نداشتند با همين روش ماساژ خوب شدند و زنده ماندند و من تا صبح آن جا بودم، تا ساعت 4 صبح كه به منزل رفتم، باز به من اطلاع دادند كه 6 صبح هيات دولت هست، در هيات دولت 9 نفر از ما شهيد شده بودند.

امام(ره) در پيام تاريخي 9تير1360 به مناسبت انفجار هفتم تيرماه دفتر حزب جمهوري با اندوه و خشم از منافقين سخن گفت و خطاب به آن‌ها تاكيد كرد:  ننگتان باد اي تفاله‌هاي شيطان و عارتان باد اي خودفروختگان به جنايتكاران بين‌المللي كه در سوراخ‌ها خزيده‌ايد و در مقابل ملتي كه در برابر ابرقدرت‌ها برخواسته است به خرابكاري‌هاي جاهلانه پرداخته‌ايد.

 

دكتر عارفي مي‌گويد:«رفتم پيش امام، سلام كردم، فشارشان را گرفتم، ديدم خوب است. ضربان‌شان هم خوب است. احساس كردم آرامش ايشان از آگاهي ايشان است. امام براي اين آرام بود كه مي‌دانست در يك انقلاب و حركت بالاخره يك عده هم كشته مي‌شوند. ممكن است صدماتي بخوريم ولي هيچ انقلابي در دنيا نيست كه بدون مبارزه و درگيري باشد. اين اتفاقات تاثير منفي روي امام نمي‌گذاشت.»

چهارشنبه دهم تير ماه سه روز بعد از حادثه، با يك ساعت تأخير جلسه علني مجلس شوراي اسلامي برگزار شد.

بيست و هفت دسته گل به جاي نمايندگان شهيد در صحن مجلس به چشم مي‌خورد و نمايندگان مجروح و زخمي نيز براي از رسميت نيفتادن جلسه علني در صحن حاضر شدند.

جعفر فتوت، كه همزمان با انفجار دفتر حزب جمهوري در هفتم تير ماه سال 1360 در شاخه‌ دانش‌آموزي اين حزب فعال بود نيز به ايسنا گفت: «كلاهي، عامل بمب‌گذاري در دفتر، اصرار داشت كه جلسه‌اي دانش‌آموزي و جلسه شوراي مركزي هر چه زودتر برگزار شود تا به جلسه‌ اصلي برسيم. هر دوي اين جلسات كمي طولاني شد و جلسه اصلي موكول شد به بعد از نماز مغرب و عشاء كه به امامت شهيد بهشتي برگزار شد.»

وي ادامه داد:« موضوع بحث اصلي جلسه آن شب، وزارت بازرگاني بود اما با توجه به اين كه هشت روز قبل از آن بني‌صدر فرار كرده بود و كشور توسط شوراي رياست جمهوري اداره مي‌شد، اولويت تغيير كرد. مرحوم رحمان استكي مدير جلسه‌ آن شب بودند كه اعلام كردند دكتر بهشتي گزارشي از عملكرد چند روز گذشته، ارايه مي‌دهند.»

فتوت با يادآوري اين‌كه «شهيد بهشتي هيچ‌گاه در سخن و كلام خود روي اهانت‌آميز با كسي نداشت» ادامه داد:« دكتر صحبت خود را با اين بحث شروع كرد كه نظام به دست نيروهاي حزب‌الله افتاده است و مردم منتظرند كه ببينند ما چه مي‌كنيم. در اين وضعيت ديگر اختلاف سليقه معني نمي‌دهد و همگي بايد با يكپارچگي در جهت رفع مشكلات مردم گام برداريم.»

دري نجف‌آبادي نيز كه «به دليل خستگي از سفر روز قبل در جلسه حزب شركت نكرده بود» به ايسنا گفت: «آن شب بعد از نمازمغرب خواستم دقايقي استراحت كنم كه اين استراحت طولاني شد و درعين حال منتظر بودم كه برادرم بيايد و با هم به حزب برويم كه نشد و صبح روز بعد دوستان اين خبر را به من دادند. رحمان استكي كه در اين حادثه شهيد شد هم در آن منزل همسايه ما بود.»

نماينده دور اول مجلس شوراي اسلامي با بيان اين‌كه « در آن زمان مي‌خواستيم نشان دهيم كه نظام همچنان پابرجاست» افزود: «تلاش كرديم جلسه علني مجلس با حضور نمايندگان رسمي برگزار شود كه براي اين كار مجبور شديم برخي نمايندگان مجلس كه در انفجار دفتر حزب مجروح شده بودند را با برانكارد به مجلس بياوريم و برگزاري جلسه علني مجلس در اين شرايط براي اين بود كه تو دهني به جريان‌هاي نفاق زده باشيم و اين‌كه نظام با قدرت و صلابت پاي آرمان‌ها و انقلاب ايستاده است.»

حسين موسوي تبريزي هم درباره عامل اين انفجار گفت: «پس از انفجار محمدرضا كلاهي چند روزي در ايران مخفي بود اما آن زمان كه وزارت اطلاعات نداشتيم. پيگيري‌هايي شد و همه متوجه شدند كه مسوول اين كار آقاي كلاهي بوده است. اما پرونده قضايي تشكيل نشد. چون شخصي در كار نبود؛ اين يكي از جرايم مهم سازمان مجاهدين خلق است كه اصلا دنبال نشد؛ اما پرونده انفجار دفتر رياست‌جمهوري را آقاي رباني املشي قبل از اين‌كه من به دادستاني بروم، دنبال كرده بود كه بيشتر يك درگيري درون حزبي بود چون از اول پرونده،‌ بحث منحرف شده بود و به جايي نرسيد.»

 

وي درباره پيگيري اين پرونده خاطرنشان كرد:« شهريور 60 دادستان كل انقلاب شدم، راضي نشدم آن پرونده منحرف شده را تحويل بگيرم. يك طيف مي‌خواست انفجار دفتر رياست جمهوري را به عهده طيف ديگر بيندازند. عده‌اي را متهم و بازداشت كردند، سرانجام آن‌چنان سياسي شده بود كه امام(ره) دستور داد كه آن‌ها را آزاد كنند و پرونده مختومه اعلام شود.»

اما سرانجام پرونده مختومه حزب جمهوري 73 شهيدي است كه در بهشت زهراي تهران در خاك آرميده‌اند و عامل بمب گذاري آن حادثه، عامل نفوذي سازمان منافقين در حزب جمهوري، محمد رضا كلاهي است كه دفتر مركزي حزب واقع در سرچشمه تهران را منفجر كرد و پس از چند روز مخفي شدن به فرانسه گريخت. 

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: بهشتي يك ملت بود براي ملت ما امام خميني ره،
ادامه مطلب
 

 

تبيان*

شهيد بهشتي از زبان آيةالله خامنه اي و حجةالاسلام رفسنجاني

شهيد بهشتي

با گزيده هايي از سخنان رهبر معظم انقلاب حضرت آية الله خامنه اي، و فرازهايي از سخنان حجة الاسلام و المسلمين رفسنجاني، ويژگي هاي منحصر به فرد شهيد مظلوم آية الله بهشتي را به نظاره مي نشينيم.

 

حضرت آية الله خامنه اي :

مرحوم شهيد بهشتي يكي از آن شخصيت هايي بود كه يك حالت استثنايي در آنها مشاهده مي شود. مي دانيد آدمها دو جور هستند، يكي آدمهايي هستند كه هيچ ويژگي استثنايي در آنها نيست، با استعدادند، با فكرند، ارزشمندند، اما عادي و معمولي اند...

لكن بعضي هستند كه از معمول انسان ها يك چيزي بيشتر دارند، يك برجستگي در اينها وجود دارد، اين برجستگي خيلي هم زود فهميده نمي شود، در گذشت زمان مشهود مي شود و بهشتي از اين قبيل بود. او داراي فكر بلندي بود، مغز قوي و فعالي داشت، علاوه بر اين داراي اراده و روحيه ممتازي بود، بر خود و احساسات خويش شديداً غالب بود ، يك فرد بيشتر متفكر بود تا احساساتي، اگر چه گاهي اوقات احساسات او هم يك جمعيت ميليوني را به جوش مي آورد، يعني اينجور احساساتي هم گاهي مي شد ، اما در همان وقت هم مي توانست مطمئن باشد كه دارد منطقي حرف مي زند، از آن قبيل آدم هايي نبود كه احساساتشان آنها را سوار بر يك اسب سركشي بكند كه مهارش در دستشان نيست، بلكه از آن قبيل انسان هايي بود كه در اوج احساساتشان هم آدم مي دانست كه دارد منطقي و متين و محاسبه شده حرف مي زند...

اين مرد، مردي شديداً متعبد بود، يعني دين و شريعت را به درستي و از بُن دندان قبول داشت، با كمال خلوص و صميميت عامل به شرع و معتقد به دين بود. از تظاهر، از رياكاري، از كارهايي كه برخلاف صميميت و خلوص هست شديداً بيزار و روگردان بود، خودش نداشت و از هر كسي كه داراي اين صفات بود بدش مي آمد... از جمله خصوصيات آقاي بهشتي اين بود كه كارها را از بنيان شروع مي كرد، با رژيم هم كه مبارزه مي كرد، مبارزه اي بنياني بود...

*بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد، به خاطراينكه در دوران زندگيش كسي به عمق و والايي شخصيت اين مرد پي نبرد. شهيد بهشتي واقعاً انسان برجسته اي بود در همه ابعاد.

*اشخاص درباره شهيد بهشتي خيلي صحبت كرده اند خيلي چيزها گفته شده و گفتني ها گفته شده؛ آنچه كه ما كم داريم شناخته شدن شخصيت اين عزيز هست. در آثار علمي او، در آثار وجودي او، در مشخص شدن مفاهيم كلمات او در طول زمان.

* همه چيز را مي شد روي دوش او گذاشت و در همه مشكلات مي شد به فكر او متكي شد.

... وقتيكه انسان يك فكر و شورايي را مي كرد و يك كاري را مي خواست اقدام بكند و مي ترسيد كه مبادا گوشه اي از آن عيب پيدا بكند وقتي در جلسه بهشتي بود آدم خاطرش آسوده بود.

* به دليل اينكه شهيد مظلوم بهشتي ، داراي شخصيت ممتازي بود همواره مورد حمله ليبرالها و منافقين واقع مي شد به قول شاعر: «اول بلا به مرغ بلند آشيان رسيد» آنكس كه آشيانش و پروازش بلندتر و شخصيت اش برجسته تر است بيشتر از همه مورد تهاجم دشمنان قرار مي گيرد . دشمني با كسي كه تأثير در روند اين مبارزه ندارد كاري ندارد.

شهيد بهشتي بزرگترين تأثير را داشت، يعني از شخص امام كه بگذريم، در ميان مردم ديگري كه در كار مبارزه ، رهبري اين مبارزه و اداره اين انقلاب نقش داشتند، از همه مهمتر و مؤثرتر مرحوم شهيد بهشتي بود. طبيعي بود كه او را بيشتر مورد تهاجم قرار بدهند.

حجة الاسلام و المسلمين هاشمي رفسنجاني:

* آقاي بهشتي از شاگردان قوي جلسات استاد مرحوم علامه طباطبايي بودند و مسائل عميق ، اساسي و بنياني كه در آنجا طرح مي شد روي سازندگي شخصيت ايشان اثر داشت.

* امام خميني انصافاً نـَفـَسشان به هر كسي مي رسيد ، يك سازندگي داشت و از جمله اين افراد آقاي بهشتي بود.

* آقاي بهشتي واقعاً چند شخصيتي بود؛ يعني مي شود گفت در اين رشته هايي كه مورد نياز جامعه است يك متخصص بود.

* تحقيقاً يكي از خسارت هاي ما اين است كه شهيد بهشتي چنان توفيقي پيدا نكرد كه با فرصت بنشيند و حرفها و افكارش را در زمينه هاي مختلف تنظيم كند.

* يكي از تفاوتهاي شهيد بهشتي با ديگران ، اين بود كه ديگران حاضر بودند براي كارهاي سطحي تري وقت صرف كنند اما ايشان مي گفت كار را بايد از ريشه شروع كنيم.

* شهيد بهشتي يك سعه صدري داشت، يك منطقي داشت كه بر پايه شخصيت ايشان مي شد   يك عده اي بيشتر تاب بياورند و اختلافاتشان را حل كنند.

* تعادلي در وجود آقاي بهشتي بود كه مواظب جهات مختلف بودند و جامعيت اسلام هم ، اين را اقتضا مي كند.

* ما نبايد اجازه بدهيم كه افكار اجتماعي سياسي و اقتصادي شهيد بهشتي از دست برود يا علامت سئوال روي آنها بگذارند، اينها افكار جالبي است.

* چيزي آن روز احساس مي شد و اين احساس شهيد بهشتي را به يك وادي جديد انداخت كه آن احساس در همه شايد نبود و آن احساس پل زدن بين دانشگاه و حوزه، و سرنوشت طلبه ها بر اساس اين نياز بود.

* در تاريخ اسلام از ائمه معصومين كه بگذريم شخصيتي مانند آية الله بهشتي خيلي كم داريم. او مجتهد، فقيه، فيلسوف مكتب شناس، سياست دان، سخن دان، سخنران، اهل قلم و نويسنده و مدير بود و به چهار زبان زنده روز ( عربي، فارسي، انگليسي، آلماني) تكلم مي كرد.

* شهيد مظلوم بهشتي واقعاً يك امت بود و مي توانست براي اين انقلاب محورعظيم باشد.

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: شهيد بهشتي از زبان آيةالله خامنه اي و حجةالاسلام رفسنجاني،
ادامه مطلب
 

 

تبيان*

شهيد بهشتي از زبان آيةالله خامنه اي و حجةالاسلام رفسنجاني

شهيد بهشتي

با گزيده هايي از سخنان رهبر معظم انقلاب حضرت آية الله خامنه اي، و فرازهايي از سخنان حجة الاسلام و المسلمين رفسنجاني، ويژگي هاي منحصر به فرد شهيد مظلوم آية الله بهشتي را به نظاره مي نشينيم.

 

حضرت آية الله خامنه اي :

مرحوم شهيد بهشتي يكي از آن شخصيت هايي بود كه يك حالت استثنايي در آنها مشاهده مي شود. مي دانيد آدمها دو جور هستند، يكي آدمهايي هستند كه هيچ ويژگي استثنايي در آنها نيست، با استعدادند، با فكرند، ارزشمندند، اما عادي و معمولي اند...

لكن بعضي هستند كه از معمول انسان ها يك چيزي بيشتر دارند، يك برجستگي در اينها وجود دارد، اين برجستگي خيلي هم زود فهميده نمي شود، در گذشت زمان مشهود مي شود و بهشتي از اين قبيل بود. او داراي فكر بلندي بود، مغز قوي و فعالي داشت، علاوه بر اين داراي اراده و روحيه ممتازي بود، بر خود و احساسات خويش شديداً غالب بود ، يك فرد بيشتر متفكر بود تا احساساتي، اگر چه گاهي اوقات احساسات او هم يك جمعيت ميليوني را به جوش مي آورد، يعني اينجور احساساتي هم گاهي مي شد ، اما در همان وقت هم مي توانست مطمئن باشد كه دارد منطقي حرف مي زند، از آن قبيل آدم هايي نبود كه احساساتشان آنها را سوار بر يك اسب سركشي بكند كه مهارش در دستشان نيست، بلكه از آن قبيل انسان هايي بود كه در اوج احساساتشان هم آدم مي دانست كه دارد منطقي و متين و محاسبه شده حرف مي زند...

اين مرد، مردي شديداً متعبد بود، يعني دين و شريعت را به درستي و از بُن دندان قبول داشت، با كمال خلوص و صميميت عامل به شرع و معتقد به دين بود. از تظاهر، از رياكاري، از كارهايي كه برخلاف صميميت و خلوص هست شديداً بيزار و روگردان بود، خودش نداشت و از هر كسي كه داراي اين صفات بود بدش مي آمد... از جمله خصوصيات آقاي بهشتي اين بود كه كارها را از بنيان شروع مي كرد، با رژيم هم كه مبارزه مي كرد، مبارزه اي بنياني بود...

*بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد، به خاطراينكه در دوران زندگيش كسي به عمق و والايي شخصيت اين مرد پي نبرد. شهيد بهشتي واقعاً انسان برجسته اي بود در همه ابعاد.

*اشخاص درباره شهيد بهشتي خيلي صحبت كرده اند خيلي چيزها گفته شده و گفتني ها گفته شده؛ آنچه كه ما كم داريم شناخته شدن شخصيت اين عزيز هست. در آثار علمي او، در آثار وجودي او، در مشخص شدن مفاهيم كلمات او در طول زمان.

* همه چيز را مي شد روي دوش او گذاشت و در همه مشكلات مي شد به فكر او متكي شد.

... وقتيكه انسان يك فكر و شورايي را مي كرد و يك كاري را مي خواست اقدام بكند و مي ترسيد كه مبادا گوشه اي از آن عيب پيدا بكند وقتي در جلسه بهشتي بود آدم خاطرش آسوده بود.

* به دليل اينكه شهيد مظلوم بهشتي ، داراي شخصيت ممتازي بود همواره مورد حمله ليبرالها و منافقين واقع مي شد به قول شاعر: «اول بلا به مرغ بلند آشيان رسيد» آنكس كه آشيانش و پروازش بلندتر و شخصيت اش برجسته تر است بيشتر از همه مورد تهاجم دشمنان قرار مي گيرد . دشمني با كسي كه تأثير در روند اين مبارزه ندارد كاري ندارد.

شهيد بهشتي بزرگترين تأثير را داشت، يعني از شخص امام كه بگذريم، در ميان مردم ديگري كه در كار مبارزه ، رهبري اين مبارزه و اداره اين انقلاب نقش داشتند، از همه مهمتر و مؤثرتر مرحوم شهيد بهشتي بود. طبيعي بود كه او را بيشتر مورد تهاجم قرار بدهند.

حجة الاسلام و المسلمين هاشمي رفسنجاني:

* آقاي بهشتي از شاگردان قوي جلسات استاد مرحوم علامه طباطبايي بودند و مسائل عميق ، اساسي و بنياني كه در آنجا طرح مي شد روي سازندگي شخصيت ايشان اثر داشت.

* امام خميني انصافاً نـَفـَسشان به هر كسي مي رسيد ، يك سازندگي داشت و از جمله اين افراد آقاي بهشتي بود.

* آقاي بهشتي واقعاً چند شخصيتي بود؛ يعني مي شود گفت در اين رشته هايي كه مورد نياز جامعه است يك متخصص بود.

* تحقيقاً يكي از خسارت هاي ما اين است كه شهيد بهشتي چنان توفيقي پيدا نكرد كه با فرصت بنشيند و حرفها و افكارش را در زمينه هاي مختلف تنظيم كند.

* يكي از تفاوتهاي شهيد بهشتي با ديگران ، اين بود كه ديگران حاضر بودند براي كارهاي سطحي تري وقت صرف كنند اما ايشان مي گفت كار را بايد از ريشه شروع كنيم.

* شهيد بهشتي يك سعه صدري داشت، يك منطقي داشت كه بر پايه شخصيت ايشان مي شد   يك عده اي بيشتر تاب بياورند و اختلافاتشان را حل كنند.

* تعادلي در وجود آقاي بهشتي بود كه مواظب جهات مختلف بودند و جامعيت اسلام هم ، اين را اقتضا مي كند.

* ما نبايد اجازه بدهيم كه افكار اجتماعي سياسي و اقتصادي شهيد بهشتي از دست برود يا علامت سئوال روي آنها بگذارند، اينها افكار جالبي است.

* چيزي آن روز احساس مي شد و اين احساس شهيد بهشتي را به يك وادي جديد انداخت كه آن احساس در همه شايد نبود و آن احساس پل زدن بين دانشگاه و حوزه، و سرنوشت طلبه ها بر اساس اين نياز بود.

* در تاريخ اسلام از ائمه معصومين كه بگذريم شخصيتي مانند آية الله بهشتي خيلي كم داريم. او مجتهد، فقيه، فيلسوف مكتب شناس، سياست دان، سخن دان، سخنران، اهل قلم و نويسنده و مدير بود و به چهار زبان زنده روز ( عربي، فارسي، انگليسي، آلماني) تكلم مي كرد.

* شهيد مظلوم بهشتي واقعاً يك امت بود و مي توانست براي اين انقلاب محورعظيم باشد.

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: شهيد بهشتي از زبان آيةالله خامنه اي و حجةالاسلام رفسنجاني،
ادامه مطلب
 

 

شهيد بهشتي از زبان آيةالله خامنه اي و حجةالاسلام رفسنجاني

شهيد بهشتي

با گزيده هايي از سخنان رهبر معظم انقلاب حضرت آية الله خامنه اي، و فرازهايي از سخنان حجة الاسلام و المسلمين رفسنجاني، ويژگي هاي منحصر به فرد شهيد مظلوم آية الله بهشتي را به نظاره مي نشينيم.

 

حضرت آية الله خامنه اي :

مرحوم شهيد بهشتي يكي از آن شخصيت هايي بود كه يك حالت استثنايي در آنها مشاهده مي شود. مي دانيد آدمها دو جور هستند، يكي آدمهايي هستند كه هيچ ويژگي استثنايي در آنها نيست، با استعدادند، با فكرند، ارزشمندند، اما عادي و معمولي اند...

لكن بعضي هستند كه از معمول انسان ها يك چيزي بيشتر دارند، يك برجستگي در اينها وجود دارد، اين برجستگي خيلي هم زود فهميده نمي شود، در گذشت زمان مشهود مي شود و بهشتي از اين قبيل بود. او داراي فكر بلندي بود، مغز قوي و فعالي داشت، علاوه بر اين داراي اراده و روحيه ممتازي بود، بر خود و احساسات خويش شديداً غالب بود ، يك فرد بيشتر متفكر بود تا احساساتي، اگر چه گاهي اوقات احساسات او هم يك جمعيت ميليوني را به جوش مي آورد، يعني اينجور احساساتي هم گاهي مي شد ، اما در همان وقت هم مي توانست مطمئن باشد كه دارد منطقي حرف مي زند، از آن قبيل آدم هايي نبود كه احساساتشان آنها را سوار بر يك اسب سركشي بكند كه مهارش در دستشان نيست، بلكه از آن قبيل انسان هايي بود كه در اوج احساساتشان هم آدم مي دانست كه دارد منطقي و متين و محاسبه شده حرف مي زند...

اين مرد، مردي شديداً متعبد بود، يعني دين و شريعت را به درستي و از بُن دندان قبول داشت، با كمال خلوص و صميميت عامل به شرع و معتقد به دين بود. از تظاهر، از رياكاري، از كارهايي كه برخلاف صميميت و خلوص هست شديداً بيزار و روگردان بود، خودش نداشت و از هر كسي كه داراي اين صفات بود بدش مي آمد... از جمله خصوصيات آقاي بهشتي اين بود كه كارها را از بنيان شروع مي كرد، با رژيم هم كه مبارزه مي كرد، مبارزه اي بنياني بود...

*بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد، به خاطراينكه در دوران زندگيش كسي به عمق و والايي شخصيت اين مرد پي نبرد. شهيد بهشتي واقعاً انسان برجسته اي بود در همه ابعاد.

*اشخاص درباره شهيد بهشتي خيلي صحبت كرده اند خيلي چيزها گفته شده و گفتني ها گفته شده؛ آنچه كه ما كم داريم شناخته شدن شخصيت اين عزيز هست. در آثار علمي او، در آثار وجودي او، در مشخص شدن مفاهيم كلمات او در طول زمان.

* همه چيز را مي شد روي دوش او گذاشت و در همه مشكلات مي شد به فكر او متكي شد.

... وقتيكه انسان يك فكر و شورايي را مي كرد و يك كاري را مي خواست اقدام بكند و مي ترسيد كه مبادا گوشه اي از آن عيب پيدا بكند وقتي در جلسه بهشتي بود آدم خاطرش آسوده بود.

* به دليل اينكه شهيد مظلوم بهشتي ، داراي شخصيت ممتازي بود همواره مورد حمله ليبرالها و منافقين واقع مي شد به قول شاعر: «اول بلا به مرغ بلند آشيان رسيد» آنكس كه آشيانش و پروازش بلندتر و شخصيت اش برجسته تر است بيشتر از همه مورد تهاجم دشمنان قرار مي گيرد . دشمني با كسي كه تأثير در روند اين مبارزه ندارد كاري ندارد.

شهيد بهشتي بزرگترين تأثير را داشت، يعني از شخص امام كه بگذريم، در ميان مردم ديگري كه در كار مبارزه ، رهبري اين مبارزه و اداره اين انقلاب نقش داشتند، از همه مهمتر و مؤثرتر مرحوم شهيد بهشتي بود. طبيعي بود كه او را بيشتر مورد تهاجم قرار بدهند.

حجة الاسلام و المسلمين هاشمي رفسنجاني:

* آقاي بهشتي از شاگردان قوي جلسات استاد مرحوم علامه طباطبايي بودند و مسائل عميق ، اساسي و بنياني كه در آنجا طرح مي شد روي سازندگي شخصيت ايشان اثر داشت.

* امام خميني انصافاً نـَفـَسشان به هر كسي مي رسيد ، يك سازندگي داشت و از جمله اين افراد آقاي بهشتي بود.

* آقاي بهشتي واقعاً چند شخصيتي بود؛ يعني مي شود گفت در اين رشته هايي كه مورد نياز جامعه است يك متخصص بود.

* تحقيقاً يكي از خسارت هاي ما اين است كه شهيد بهشتي چنان توفيقي پيدا نكرد كه با فرصت بنشيند و حرفها و افكارش را در زمينه هاي مختلف تنظيم كند.

* يكي از تفاوتهاي شهيد بهشتي با ديگران ، اين بود كه ديگران حاضر بودند براي كارهاي سطحي تري وقت صرف كنند اما ايشان مي گفت كار را بايد از ريشه شروع كنيم.

* شهيد بهشتي يك سعه صدري داشت، يك منطقي داشت كه بر پايه شخصيت ايشان مي شد   يك عده اي بيشتر تاب بياورند و اختلافاتشان را حل كنند.

* تعادلي در وجود آقاي بهشتي بود كه مواظب جهات مختلف بودند و جامعيت اسلام هم ، اين را اقتضا مي كند.

* ما نبايد اجازه بدهيم كه افكار اجتماعي سياسي و اقتصادي شهيد بهشتي از دست برود يا علامت سئوال روي آنها بگذارند، اينها افكار جالبي است.

* چيزي آن روز احساس مي شد و اين احساس شهيد بهشتي را به يك وادي جديد انداخت كه آن احساس در همه شايد نبود و آن احساس پل زدن بين دانشگاه و حوزه، و سرنوشت طلبه ها بر اساس اين نياز بود.

* در تاريخ اسلام از ائمه معصومين كه بگذريم شخصيتي مانند آية الله بهشتي خيلي كم داريم. او مجتهد، فقيه، فيلسوف مكتب شناس، سياست دان، سخن دان، سخنران، اهل قلم و نويسنده و مدير بود و به چهار زبان زنده روز ( عربي، فارسي، انگليسي، آلماني) تكلم مي كرد.

* شهيد مظلوم بهشتي واقعاً يك امت بود و مي توانست براي اين انقلاب محورعظيم باشد.

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: شهيد بهشتي از زبان آيةالله خامنه اي و حجةالاسلام رفسنجاني،
ادامه مطلب
 

 

*« بنيانگذار كبير جمهوري اسلامي ايران

حضرت امام خميني (رحمت الله عليه)»*


بسيج شجرة طيبّه و درخت تناور و پرثمري است كه شكوفه‌هاي آن بوي بهار وصل و طراوات تعيين و حديث عشق مي‌دهد.

           

 

اگر بر كشوري نواي دلنشين تفكر بسيجي طنين انداز شد چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد.

 

بار ديگر تأكيد مي‌كنم كه غفلت از ايجاد ارتش بيست ميليوني سقوط در دام دو ابرقدرت جهاني را به دنبال خواهد داشت.


مليت كه در خط اسلام ناب محمدي(ص) و مخالف با استكبار و پول‌پرستي و تحجرگرايي و مقدس‌نمايي است بايد همة افرادش بسيجي باشند.

 

در اين دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجيم.

 


بسيج لشگر مخلص خداست كه دفتر تشكل آن را همة مجاهدان از اولين تا آخرين امضاء نموده‌اند.


بسيج مدرسة عشق و مكتب شاهدان و شهيدان گمنامي است كه پيروانش بر گلدسته‌هاي رفيع آن اذان شهادت و رشادت سرداده‌اند.

 

من همواره به خلوص و صفاي بسيجيان غبطه مي‌خورم و از خدا مي‌خواهم تا با بسيجيانم محشور گرداند.


تشكيل بسيج در نظام جمهوري اسلامي ايران يقيناً از بركات و الطاف جلية خداوند تعالي بود كه بر ملت
عزيز و انقلاب اسلامي ايران ارزاني شد
.

 

*« ولي امر مسلمين جهان

حضرت آيت الله العظمي خامنه‌اي(مدظله العالي) »*


بسيج به معني حضور و آمادگي در همان نقطه‌اي است كه اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحناه و فداه) و اين انقلاب مقدس به آن نيازمند است.


پيوند ميان بسيجيان عزيز و حضرت ولي عصر (ارواحناه و فداه) مهدي موعود عزيز يك پيوند ناگسستني و هميشگي است.

 

شما جوانان بسيجي و سپاهي و جوانان مؤمن آگاهي را با احساس مسئوليت و شور و شعور همراه كرديد.


نيروهاي نظامي و بسيجي ما مؤمن و با اخلاصند و به عنوان پشتوانه‌اي كه هيچ خدشه‌اي در آن راه ندارد, محسوب مي‌شوند.


انكار بسيج, انكار بزرگترين ضرورت و مصلحت براي كشور است.

 

اگر بسيج در دوران پس از جنگ نبود و اگر امروز هم نباشد, كميت اين انقلاب و اين نظام واهمة حركتهاي سازندة اين كشور لنگ است.


انكار بسيج و بي‌احترامي به آن يا نابخردانه است يا خائنانه است.

 

تا وقتي كه اين كشور و اين ملت به امنيت احتياج دارد, به نيروهاي بسيج, به انگيزة بسيح به سازماندهي بسيجي و به عشق و ايمان بسيجي احتياج است.


فرزندان بسيجي‌ام با حضور خود در هر صحنه‌اي كه لازم است دشمنان زبون را مرعوب و منكوب سازند.


بسيج, يعني نيروي كارآمد كشور براي همة ميدانها

 

همه جا چيزي شبيه بسيج هست, تنها به اين درخشندگي, به اين فراگيري, به اين زيبايي, به اين فداكاري, من در جايي سراغ ندارم.


نيروي عظيم بسيج مردمي است, اين بسيج در همة قشرها
هست
.


بسيج, اختصاص به يك منطقة جغرافيايي ويك منطقة انساني و طبقاتي و قشري ندارد, همه جا هست.


ايمان عاشقانه, ايمان عميق, ايمان توأم با عواطف كه از خصوصيات ملت ايران است باعث درخشان شدن بسيج
شد
.


دانشجوي بسيجي دشمن كمين گرفته را از ياد نمي‌برد و غافلانه خو و دانشگاه و كشورش را به دست تطاول دشمن نمي‌سپرد.


هريك از آحاد قشرهاي مختلف جامعه كه داراي روحية حساس مسئوليت و ايمان باشد, بسيجي است.


بسياري از پيشرفتها و موفقيتهاي نظام اسلامي در عرصه‌هايمختلف مرهون تفكر و ميل بسيجي است.

 

بسيجي يعني علي (ع) كه تمام وجودش وقف اسلام بود.

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: گزيده سخنان آيت اله خامنه اي وامام خميني (ره)درخصوص بسيج،
ادامه مطلب
 
   
 
1393/6/5 چهارشنبه
سخنان امام خميني (ره)در مورد شهيد بهشتي

مخالفين انقلاب، افرادي[را] كه بيشتر متعهدند، مؤثرتر در انقلاب‌‏اند، آنها را بيشتر مورد هدف قرار داده‌‏اند.

 حضرت امام خميني (ره) در خصوص شخصيت و خصوصيت شهيد بهشتي در زمان شهادت ايشان فرمودند: "شهيدان 7 تير از اشخاص متعهد بوده‌‏اند كه در رأس آنها مرحوم شهيد بهشتي است.

ايشان را من بيست سال بيشتر مي‏‌شناختم. مراتب فضل ايشان و مراتب تفكر ايشان و مراتب تعهد ايشان بر من معلوم بود و آنچه كه من راجع به ايشان متأثر هستم، شهادت ايشان در مقابل او ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور بود.

مخالفين انقلاب، افرادي[را] كه بيشتر متعهدند، مؤثرتر در انقلاب‌‏اند، آنها را بيشتر مورد هدف قرار داده‌‏اند. ايشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگي بود. تهمت‌ها؛ تهمت‌هاي ناگوار به ايشان مي‏‌زدند! از آقاي بهشتي اينها مي‏‌خواستند موجود ستمكار ديكتاتور معرفي كنند، در صورتي كه من بيش از بيست سال ايشان را مي‏‌شناختم و بر خلاف آنچه اين بي‏‌انصاف‌ها در سرتاسر كشور تبليغ كردند و «مرگ بر بهشتي» گفتند، من او را يك فرد متعهد، مجتهد، متعهد، متدين، علاقه‏مند به ملت، علاقه مند به اسلام و به درد بخور براي جامعۀ خودمان مي‏دانستم." ((صحيفه امام خميني(ره)جلد 14))


منبع :باشگاه خبرنگاران(به نقل از تسنيم)  
br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: سخنان امام خميني (ره)در مورد شهيد بهشتي،
ادامه مطلب
 

شهيد بهشتي در كلام رهبري

شهيد بهشتي در كلام رهبري
يكي از خصلت هاي شهيد بهشتي تقوا بود. تصور من از آقاي بهشتي اين است كه گناه نمي كرد.

آنچه در پي مي‌آيد بخش‏هايي از سخنان مقام معظم رهبري درباره شهيد بهشتي است كه در ادامه تقديم مي‏شود:

 

آيت الله شهيد دكتر سيد محمد حسيني بهشتي، يكي از چهره‌هاي درخشان و برجستة انقلاب اسلامي ايران است كه در به ثمر رسيدن اين نهضت عظيم قرن، نقش حساسي داشته است براي شناخت ابعاد اين شخصيت بزرگ، برخي از سخنان مقام معظم رهبري درباره اين شهيد بزرگوار تقديم شما مي‎شود.

 

«آقاي بهشتي خيلي خيلي بزرگ بود و اين مردم هنوزم كه هنوز است، به نظر من آقاي بهشتي را نشناخته‌اند. بهشتي در آينده شناخته خواهد شد. بهشتي را ماها مي‌شناختيم كه ساليان درازي كوشش او را در راه پيشبرد اين انقلاب ديده بوديم از نزديك كه قدم به قدم چگونه اين مرد، اين انقلاب را پيش برد. كاري هم نداريم، اثبات هم لازم ندارد، اثبات خواهد شد.» (1)

 

يكي از خصلت هاي شهيد بهشتي تقوا بود. تصور من از آقاي بهشتي اين است كه گناه نمي كرد.نمي خواهم بگويم معصوم بود؛ اما مي خواهم بگويم برخوردش با ما و ارتباطش با دوستان طوري بود كه گمان گناه را براي او در ذهن معاشرينش خيلي ضعيف مي كرد و من تصور مي كنم ايشان اصلا گناه نمي كرد." (2)

 

... من خودم يكي از كساني هستم كه تصورم اين است كه بايد بيشتر ابعاد شخصيت ايشان را توصيف كنم و يقين دارم كه نمي‌توانم. علتش هم اين است كه شهيد بهشتي به معناي حقيقي كلمه يكي از شخصيت‌هاي نادر ما بود. من بعد از شهادت آقاي بهشتي بارها اين را به دوستان نزديك‌مان گفته‌ام كه ايشان از جمله شخصيت‌هاي از عادي بالاتر بود ... شهيد بهشتي از جمله كساني بودند كه در ابعادي فراتر از شخصيت‌هاي عادي و معمولي هستند و اين را ما در او به عينه مشاهده مي‌كرديم. شخصيت‌هاي جهاني هم كه ايشان را ديده بودند، چنين احساسي داشتند... ايشان در علوم فقهي و فلسفي متبحر بودند و در طول سال‌هاي مبارزه به شيوه‌هاي ديگر و با استفاده از مايه‌هايي كه از حوزه به دست آورده بودند، تبحر خود را نشان دادند. مطمئناً اگر ايشان در حوزه مي‌ماندند، يكي از مراجع تقليد مسلم زمان مي‌شدند ... (3)

 

در مورد جنبه‌هاي علمي شهيد بهشتي، اولاً ايشان در فقه شخص برجسته‌اي بودند و تحصيلات عاليه و بسيار خوبي در قم داشتند. مي‌دانيد كه درس مرحوم داماد در فقه درسي بود كه اگر چه كساني كه در درس ايشان شركت مي‌كردند زياد نبودند، اما غالباً فضلاي ممتاز در درس آن مرحوم حضور داشتند. البته بعضي از آنها مختص درس ايشان بودند و بعضي ديگر درس ايشان را مي‌رفتند و در درس‌هاي ديگر مثل درس امام هم شركت مي‌كردند. اما يك مجموعه سطح بالاي علمي و خوب در درس مرحوم داماد جمع مي‌شدند و يكي از برجسته‌ترين شاگردهاي درس فقه ايشان، شهيد بهشتي بودند. (4)

 

... اين مرد، مردي شديداً معتقد و متعبّد بود، يعني دين و شريعت را به درستي از بن دندان قبول داشت. با كمال خلوص و صميميت عامل به شرع و معتقد به دين بود. از تظاهر و رياكاري و از كارهايي كه خلاف صميميت و خلوص است شديداً روي گردان بود... و از هر كسي كه داراي اين صفات بود بدش مي آمد... (5)

 

من وقتي در سال 37 به قم رفتم، آقاي بهشتي يكي از فضلاي معروف قم بودند. يعني ايشان در آن وقت مدرس سطح بودند و ظاهراً سطوح عاليه را درس مي‌‌دادند و طلبه‌هايي را مي‌شناختم كه به درس شهيد بهشتي مي‌رفتند. از جمله، بعضي از فرزندان مرحوم داماد هم بودند كه در درس مرحوم بهشتي حاضر مي‌شدند و ايشان استادزاده‌هاي خودش را تربيت مي‌كرد. اين از لحاظ فقهي كه حاكي از آن است كه شهيد بهشتي شخصيت بالايي بود. (6)

 

از جمله خصوصيات ايشان، فكرش و قدرت دركش بود كه جزو ذاتيات او بود. او هوشيارانه شخصيت خودش را كامل كرده بود. (7)

شهيد بهشتي بزرگترين تأثير را داشت، يعني از شخص امام كه بگذريم، در ميان مردم ديگري كه در كار مبارزه ، رهبري اين مبارزه و اداره اين انقلاب نقش داشتند، از همه مهمتر و مۆثرتر مرحوم شهيد بهشتي بود. طبيعي بود كه او را بيشتر مورد تهاجم قرار بدهند.

 

من بارها اين را به دوستان نزديكمان، بعد از شهادت آقاي بهشتي مي‏گفتم كه ايشان از جمله آن شخصيت‏هائي بود كه از عادي بالاتر بود، ما در بين شخصيت‏هاي جهاني و انقلابي افرادي رامي‏بينيم كه آدمهاي خيلي خوب وكارآمدي هستند اما آدمهاي عادي هستند و جنبه فوق‏العاده و برجسته‏اي در آنها نيست.

 

شهيد بهشتي مجموعه‏اي از خصلتهاي پسنديده و نيك بود و من شخصاً خودم تابحال فردي مثل آقاي بهشتي در گذشته و در حال نديده‏ام، شهادت آقاي بهشتي واقعاً مكمل شخصيت ايشان بود و مرگ طبيعي مسلماً براي ايشان ناچيز بود. وقتي آقاي بهشتي زنده بودند از همه توان و ظرفيت خودشان براي اعتلاي اسلام استفاده كردند و شهادتشان هم به همينگونه براي اعتلاي اسلام مۆثر شد. البته ما از شهادت ايشان بسيار متأسف شديم و ايشان را در زماني كه ما بيشترين احتياج را به وجودشان داشتيم از ما گرفتند.

 

ولي مرگ حماسي آقاي بهشتي مسلماً خسراني براي عالم اسلام نخواهد بود، چرا كه گوهر گرانقدر وجود ايشان در راه اسلام خرج شد و هرگز گم و تلف نشد. اگر بالاتر بگوئيم شخصيت و حيثيت آقاي بهشتي در پيشگاه الهي براي انقلاب ما ذخيره شد و ما مي‏توانيم براي هميشه بگوييم كه چنين فردي داشته‏ايم و انقلاب ما با وجود چنين انسانهايي شكل گرفته است.(8)

 


پي نوشتها:

1.بيانات رهبر انقلاب در بيمارستان پس از حادثه ترور 1360/04/17

2.سيره دكتر شهيد بهشتي،غلامعلي رجايي،نشر شاهد 1382،ص239

3.گفت و شنود آيت‌الله خامنه‌اي با اصحاب رسانه‌ها در سال 1363؛ شاهد ياران شماره 8

4.همان

5.خردنامه همشهري - شماره 55 - سه شنبه 7 تير 1384

6.گفت و شنود آيت‌الله خامنه‌اي با اصحاب رسانه‌ها در سال 1363؛ شاهد ياران شماره 8

7.همان

8.جاودانه تاريخ، ج 1، بخش مصاحبه با رهبر معظم انقلاب، صفحات 30 تا 36

منابع:

1.سيره دكتر شهيد بهشتي،غلامعلي رجايي،نشر شاهد 1382،ص239

2. خردنامه همشهري

3.نشريه شاهد ياران

تهيه و فرآوري:عبدالله فربود-گروه حوزه علميه تبيان

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: شهيد بهشتي در كلام رهبري،
ادامه مطلب
 
بهشتي از منظر حضرت روح الله
موضوع: نشريه تمهيد

 

شهيد بهشتي

 

امام خميني(ره): «شهيد بهشتي در رأس ابرار است»

ابرار كيانند؟ انسان هايي كه از خودخواهي ها، خودپرستي ها، قدرت طلبي ها، سلطه جويي ها و.. بري باشند و به دنبال حق و حقيقت باشند. علي عليه السلام كه مظهر صفات خدا و اسوه ابرار بود؛ چرا در محراب عبادت خدا شهيد شد؟  ابرار در هر زماني بودند و كم هم نبودند ولي هميشه به جرم ابرار بودنشان مورد غضب و هجوم اشرار بودند؛ راستي بهشتي چه گناهي داشت؟ او همان گناهي را مرتكب شده بود كه امامش علي عليه السلام مرتكب شده بود.گناه دفاع از اسلام.

امام خميني(ره): «بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان بود»

چرا مظلوم؟؟

چون بهشتي را به انحصار طلبي متهم كردند،‏ در حالي كه او مي گفت مديريت انقلاب اسلامي در دست و در انحصار كساني باشد كه به اسلام تعهد دارند. بهشتي را به ديكتاتوري متهم كردند، در حالي كه او بيشترين ايستادگي را در مقابل ديكتاتوري به عمل آورد. بهشتي را به داشتن ارتباط با آمريكا متهم كردند، در حالي كه او محكم ترين ضربه ها را به آمريكا وارد كرد. بهشتي را به داشتن گرايشات كمونيستي متهم كردند، در حالي كه او بيشترين تلاش ها را براي اثبات پوچي كمونيسم به عمل آورد. بهشتي را به گرايشات غير شيعي و تعصبات ضد سني متهم كردند، در حالي كه او همواره براي ترويج تشيع و اتحاد ميان شيعه و سني عليه استكبار جهاني تلاش ميكرد. بهشتي را به استفاده از كاخ ها و گرفتن حقوق هاي كلان متهم كردند، در حالي كه او يك ريال از بيت المال برداشت نكرد و هرگز جز در خانه اي كه با دسترنج خود تهيه كرده بود سكونت ننمود ...  مظلوميت او از اين باب بود كه او را نشناختند و قدرش را ندانستند!

امام خميني(ره): «بهشتي يك ملت بود»

براستي چرا؟؟

خون بهشتي، پيكره انقلاب اسلامي را از رسوبات به جاي مانده غربي و شرقي شستشو داد.

خون بهشتي، داشتن يك تشكيلات اسلامي را كه دشمنان اسلام با سرمايه گذاري هاي كلان كوشيدند آن را ضد ارزش جلوه دهند به عنوان يك ارزش والا در ذهن مردم ما جاي داد.

خون بهشتي، ياران امام را از هاله ابهامي كه در اثر تبليغات دشمنان اسلام دور آنها را گرفته بود بيرون آورد.

خون بهشتي، سبب شد مردم جريانهاي انحرافي را كه مي خواستند در انقلاب اسلامي نفوذ كنند به خوبي بشناسند.

خون بهشتي، مردم را به پاي صندوق هاي رأي برد تا رئيس جمهور خود را علي رغم تبليغات منفي دشمنان برگزينند.

خون بهشتي، ملت ما را زنده كرد و اين معناي آن سخن امام است كه فرمود:«بهشتي يك ملت بود»

منبع: كتاب او به تنهايي يك امت بود! (با تلخيص و تصرف)

 

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: بهشتي از منظر حضرت روح الله،
ادامه مطلب
 
بهشتي از منظر حضرت روح الله
موضوع: نشريه تمهيد

 

شهيد بهشتي

 

امام خميني(ره): «شهيد بهشتي در رأس ابرار است»

ابرار كيانند؟ انسان هايي كه از خودخواهي ها، خودپرستي ها، قدرت طلبي ها، سلطه جويي ها و.. بري باشند و به دنبال حق و حقيقت باشند. علي عليه السلام كه مظهر صفات خدا و اسوه ابرار بود؛ چرا در محراب عبادت خدا شهيد شد؟  ابرار در هر زماني بودند و كم هم نبودند ولي هميشه به جرم ابرار بودنشان مورد غضب و هجوم اشرار بودند؛ راستي بهشتي چه گناهي داشت؟ او همان گناهي را مرتكب شده بود كه امامش علي عليه السلام مرتكب شده بود.گناه دفاع از اسلام.

امام خميني(ره): «بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان بود»

چرا مظلوم؟؟

چون بهشتي را به انحصار طلبي متهم كردند،‏ در حالي كه او مي گفت مديريت انقلاب اسلامي در دست و در انحصار كساني باشد كه به اسلام تعهد دارند. بهشتي را به ديكتاتوري متهم كردند، در حالي كه او بيشترين ايستادگي را در مقابل ديكتاتوري به عمل آورد. بهشتي را به داشتن ارتباط با آمريكا متهم كردند، در حالي كه او محكم ترين ضربه ها را به آمريكا وارد كرد. بهشتي را به داشتن گرايشات كمونيستي متهم كردند، در حالي كه او بيشترين تلاش ها را براي اثبات پوچي كمونيسم به عمل آورد. بهشتي را به گرايشات غير شيعي و تعصبات ضد سني متهم كردند، در حالي كه او همواره براي ترويج تشيع و اتحاد ميان شيعه و سني عليه استكبار جهاني تلاش ميكرد. بهشتي را به استفاده از كاخ ها و گرفتن حقوق هاي كلان متهم كردند، در حالي كه او يك ريال از بيت المال برداشت نكرد و هرگز جز در خانه اي كه با دسترنج خود تهيه كرده بود سكونت ننمود ...  مظلوميت او از اين باب بود كه او را نشناختند و قدرش را ندانستند!

امام خميني(ره): «بهشتي يك ملت بود»

براستي چرا؟؟

خون بهشتي، پيكره انقلاب اسلامي را از رسوبات به جاي مانده غربي و شرقي شستشو داد.

خون بهشتي، داشتن يك تشكيلات اسلامي را كه دشمنان اسلام با سرمايه گذاري هاي كلان كوشيدند آن را ضد ارزش جلوه دهند به عنوان يك ارزش والا در ذهن مردم ما جاي داد.

خون بهشتي، ياران امام را از هاله ابهامي كه در اثر تبليغات دشمنان اسلام دور آنها را گرفته بود بيرون آورد.

خون بهشتي، سبب شد مردم جريانهاي انحرافي را كه مي خواستند در انقلاب اسلامي نفوذ كنند به خوبي بشناسند.

خون بهشتي، مردم را به پاي صندوق هاي رأي برد تا رئيس جمهور خود را علي رغم تبليغات منفي دشمنان برگزينند.

خون بهشتي، ملت ما را زنده كرد و اين معناي آن سخن امام است كه فرمود:«بهشتي يك ملت بود»

منبع: كتاب او به تنهايي يك امت بود! (با تلخيص و تصرف)

 

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: بهشتي از منظر حضرت روح الله،
ادامه مطلب
 
اوقات شرعي استانها

مرورگر شما iframe را پشتيباني نمي كند

نرم افزار اوقات شرعي كه تحت ويندوز اجرا مي شود را مي توانيد از اينجا Download دريافت نماييد.
نماهايي از نرم افزار تحت ويندوز اوقات شرعي

 

 
كشور:   استان:
 
 

مرحله آزمايشي
دقت محاسبات : 3± دقيقه
جهت مشاهده اوقات شرعي اين ماه هر شهر روي نام شهر مورد نظر كليك كنيد

تهران مشهد تبريز قم اصفهان شيراز يزد اروميه كرمان اهواز
بجنورد گرگان ساري رشت اردبيل سمنان قزوين زنجان سنندج كرمانشاه
همدان بيرجند ايلام خرم آباد شهركرد ياسوج بوشهر زاهدان بندر عباس اراك


فهرست الفبايي شهرها




جمعه، بيست و نهم خرداد ماه 1394

نظرات و طرح هاي پيشنهادي خود را جهت تكميل نرم افزار اوقات شرعي اين سايت مطرح نماييد

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: اوقات شرعي استانها،
ادامه مطلب
 

مراسم سالگردشهداي هفتم تيربرگزارشد

خبرگزاري مهر
مراسم اولين شب بزرگداشت شهداي هفتم تير شامگاه پنجشنبه با حضور نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي ، چهره هاي سياسي و اقشار مختلف مردم در مركز فرهنگي سرچشمه تهران برگزار شد.
 
مراسم اولين شب بزرگداشت شهداي هفتم تير شامگاه پنجشنبه با حضور نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي ، چهره هاي سياسي و اقشار مختلف مردم در مركز فرهنگي سرچشمه تهران برگزار شد.

 اسداله بادامچيان عضو شوراي مركزي حزب موتلفه اسلامي در اين مراسم اظهار داشت: دشمنان انقلاب پيش از انقلاب با اقداماتي فريبكارانه چون اصلاحات ارضي ، رفراندوم و آزادي زنان مي خواستند اسلام زدايي كنند اما مراجع بزرگوار و در راس آنها امام خميني (ره) عمق توطئه آنان را شناختند.

وي افزود: پس از پيروزي انقلاب نيز نظام سلطه سعي كرد با حمايت از ليبرال ها، گروه هاي چپ و منافقين سياست استعماري خود را ادامه دهد اما روشنگري هاي ياران امام راحل از جمله شهيد بهشتي و مطهري توطئه هاي آنان را به هم ريخت و امروز شاهديم دنياي استكبار به اقتدار جمهوري اسلامي ايران اعتراف مي‌كند.

بادامچيان با يادآوري اينكه منافقين، گروه هاي چپ و ليبرال سعي در تخريب چهره امام راحل و يارانش داشتند افزود: در ابتداي انقلاب چون فضاي عمومي جامعه در حمايت از امام ( ره ) بود دشمنان تلاش كردند با به شهادت رساندن آنها اين جريان را از بين ببرند.

وي  ياداور : شهيد بهشتي خطر ليبرال ها را بيشتر از ديگر جريان ها مي دانستند و درصدد بودند كه نشان دهد افرادي چون بني صدر همان نقش پينوشه را براي امريكايي ها ايفا مي كنند.

بادامچيان تاكيد كرد: آخرين پيام شهيد بهشتي اين بود كه ديگر اجازه ندهيم امريكا مهره هاي خود را بر ما تحميل كند و امروز آنهايي كه مي خواهند در خط شهيدان انقلاب قدم بردارند بايد بدانند كه خط امامت و ولايت و تبعيت از ولي امر خط نجات است.

همچنين محمود احمدي نژاد در حاشيه اين مراسم در جمع خبرنگاران اظهار داشت: هفتم تير خطي الهي و متكي بر فطرت انساني است از خط كساني كه دچار استكبار و تسلط به مردم هستند جدا مي‌شود چرا كه جمعي از بهترين‌هاي ملت ايران شهيد شدند اين خط براي هميشه براي ملت ايران روشن و شفاف خواهد بود.

وي ادامه داد: من بار ديگر سالگرد شهادت شهداي هفتم تير را تسليت مي‌گويم آن ها رفتند و به نقطه مطلوب خود رسيدند انشالله كه راهشان ادامه خواهد داشت.

به گزارش مهر در اين مراسم حجت الاسلام ابوترابي فرد نايب رييس مجلس شوراي اسلامي، محمود احمدي نژاد رييس جمهور سابق،اسدالله بادامچيان عضو شوراي مركزي حزب موتلفه حضور داشتند.

اين مراسم به مناسبت سالگرد شهادت شهيد بهشتي و هفتاد و دو تن از ياران وفادار انقلاب اسلامي كه از امشب به مدت سه شب برگزار مي شود.

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: مراسم سالگردشهداي هفتم تيربرگزارشد،
ادامه مطلب
 

مراسم سالگردشهداي هفتم تيربرگزارشد

خبرگزاري مهر
مراسم اولين شب بزرگداشت شهداي هفتم تير شامگاه پنجشنبه با حضور نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي ، چهره هاي سياسي و اقشار مختلف مردم در مركز فرهنگي سرچشمه تهران برگزار شد.
 
مراسم اولين شب بزرگداشت شهداي هفتم تير شامگاه پنجشنبه با حضور نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي ، چهره هاي سياسي و اقشار مختلف مردم در مركز فرهنگي سرچشمه تهران برگزار شد.

 اسداله بادامچيان عضو شوراي مركزي حزب موتلفه اسلامي در اين مراسم اظهار داشت: دشمنان انقلاب پيش از انقلاب با اقداماتي فريبكارانه چون اصلاحات ارضي ، رفراندوم و آزادي زنان مي خواستند اسلام زدايي كنند اما مراجع بزرگوار و در راس آنها امام خميني (ره) عمق توطئه آنان را شناختند.

وي افزود: پس از پيروزي انقلاب نيز نظام سلطه سعي كرد با حمايت از ليبرال ها، گروه هاي چپ و منافقين سياست استعماري خود را ادامه دهد اما روشنگري هاي ياران امام راحل از جمله شهيد بهشتي و مطهري توطئه هاي آنان را به هم ريخت و امروز شاهديم دنياي استكبار به اقتدار جمهوري اسلامي ايران اعتراف مي‌كند.

بادامچيان با يادآوري اينكه منافقين، گروه هاي چپ و ليبرال سعي در تخريب چهره امام راحل و يارانش داشتند افزود: در ابتداي انقلاب چون فضاي عمومي جامعه در حمايت از امام ( ره ) بود دشمنان تلاش كردند با به شهادت رساندن آنها اين جريان را از بين ببرند.

وي  ياداور : شهيد بهشتي خطر ليبرال ها را بيشتر از ديگر جريان ها مي دانستند و درصدد بودند كه نشان دهد افرادي چون بني صدر همان نقش پينوشه را براي امريكايي ها ايفا مي كنند.

بادامچيان تاكيد كرد: آخرين پيام شهيد بهشتي اين بود كه ديگر اجازه ندهيم امريكا مهره هاي خود را بر ما تحميل كند و امروز آنهايي كه مي خواهند در خط شهيدان انقلاب قدم بردارند بايد بدانند كه خط امامت و ولايت و تبعيت از ولي امر خط نجات است.

همچنين محمود احمدي نژاد در حاشيه اين مراسم در جمع خبرنگاران اظهار داشت: هفتم تير خطي الهي و متكي بر فطرت انساني است از خط كساني كه دچار استكبار و تسلط به مردم هستند جدا مي‌شود چرا كه جمعي از بهترين‌هاي ملت ايران شهيد شدند اين خط براي هميشه براي ملت ايران روشن و شفاف خواهد بود.

وي ادامه داد: من بار ديگر سالگرد شهادت شهداي هفتم تير را تسليت مي‌گويم آن ها رفتند و به نقطه مطلوب خود رسيدند انشالله كه راهشان ادامه خواهد داشت.

به گزارش مهر در اين مراسم حجت الاسلام ابوترابي فرد نايب رييس مجلس شوراي اسلامي، محمود احمدي نژاد رييس جمهور سابق،اسدالله بادامچيان عضو شوراي مركزي حزب موتلفه حضور داشتند.

اين مراسم به مناسبت سالگرد شهادت شهيد بهشتي و هفتاد و دو تن از ياران وفادار انقلاب اسلامي كه از امشب به مدت سه شب برگزار مي شود.

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: مراسم سالگردشهداي هفتم تيربرگزارشد،
ادامه مطلب
 

 

سرنوشت متفاوت اعضاي شوراي انقلاب
 
همه ساله و با فرا رسيدن سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ايران خاطرات آن دوران خصوصا نيمه دوم و پر التهاب و اتفاق سال 1357 تازه مي شود و چون اكثريت جمعيت كنوني كشور بعد از پيروزي انقلاب به دنيا آمده يا در آن زمان در طفوليت و نوجواني به سر مي برده اند بازخواني اين بخش از تاريخ معاصر همچنان مناسبت دارد و مكرر نمي شود.

 

 

عصر ايران: همه ساله و با فرا رسيدن سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ايران خاطرات آن دوران خصوصا نيمه دوم و پر التهاب و اتفاق سال 1357 تازه مي شود و چون اكثريت جمعيت كنوني كشور بعد از پيروزي انقلاب به دنيا آمده يا در آن زمان در طفوليت و نوجواني به سر مي برده اند بازخواني اين بخش از تاريخ معاصر همچنان مناسبت دارد و مكرر نمي شود.

انقلاب 1357 بي گمان بيش از هر نام ديگر يادآور امام خميني است كه رهبري بلامنازع آن را بر عهده داشت. با اوج گيري انقلاب اما شوراي انقلاب اسلامي نيز تشكيل شد كه اسامي آنان تا پيش از 22 بهمن 1357 اعلام نمي شد و بعد تر نيز به مرور مشخص شد كه كدام شخصيت ها عضو شوراي انقلاب بوده اند. به گونه اي كه تنها پس از ترور آيت الله مرتضي مطهري معلوم شد كه او رييس شوراي انقلاب بوده است.

اين شورا از اوايل زمستان 1357 تشكيل شد و با افتتاح اولين دوره مجلس شوراي اسلامي ماموريت آن پايان يافت چرا كه قوه مقننه شكل گرفته بود. در سال 1358 شوراي انقلاب ابتدا تنها نقش قانون گذاري داشت ولي پس از استعفاي دولت موقت در 13 آبان  1358 امور قوه اجرايي نيز به اين شورا محول شد و نقش دو قوه را توامان ايفا مي كرد.

شوراي انقلاب اسلامي به صورت رسمي 15 عضو داشت. البته سه يا چهار نفر ديگر نيز در فواصل كوتاه به آن اضافه يا از آن خارج شدند.
 


 
رديف اول (از راست به چپ) : آيت الله طالقاني، بهشتي، موسوي اردبيلي، هاشمي رفسنجاني و آيت الله خامنه اي

رديف دوم: عزت الله سحابي، ابوالحسن بني صدر، صادق قطب زاده، عباس شيباني، مهدوي كني

رديف سوم: مرتضي مطهري، محمد جواد باهنر، علي اكبر معين فر، مهدي بازرگان، حسن ابراهيم حبيبي


اين 15 نفر شامل 8 روحاني و 7 غير روحاني مي شد.

 گروه اول شامل آيت الله طالقاني، آيت الله خامنه اي، هاشمي رفسنجاني، بهشتي، باهنر، موسوي اردبيلي ، مهدوي كني و مرتضي مطهري.

گروه دوم شامل مهندس بازرگان، ابوالحسن بني صدر، صادق قطب زاده،حسن ابراهيم حبيبي،عباس شيباني،عزت الله سحابي و علي اكبر معين فر.

سه عضو ديگر كه در برخي از جلسات شوراي انقلاب حاضر شدند نيز روحاني نبودند و بر اساس خاطرات ديگر اعضا مي توان از مير حسين موسوي، حبيب الله پيمان و احمد صدرحاج سيد جوادي در اين رديف نام برد.

سرنوشت اين 15 نفر كاملا متفاوت است و اشاره به هر يك در سالگرد روزهايي كه اين شورا مهم ترين دوران خود را مي گذرانده خالي از لطف نيست و در ابتدا حكايت 8 عضو روحاني يا معمم شورا:

1- آيت الله سيد محمود طالقاني  به اعتقاد بسياري، پس از امام بالاترين نقش را داشت و حتي برخي رسانه هاي غربي در تعبيري هدفمند از تعبير « دو رهبر» استفاده مي كردند. حال آن كه طالقاني خود به رهبري امام اذعان داشت و در آبان 1357 و با اوج گيري نهضتي كه توسط امام برپا شده بود همراه آيت الله حسينعلي منتظري از زندان آزاد شده بود. طالقاني در حالي در 19 شهريور 1358 درگذشت كه همچنان عضو شوراي انقلاب بود هر چند در بيشتر جلسات آن شركت نمي كرد.از طالقاني به عنوان دومين رييس شوراي انقلاب نيز ياد شده است.

2- آيت الله سيد علي خامنه اي يكي از جوان ترين اعضاي شورا بود زيرا در آن زمان 40 سال داشت. ايشان از مشهد به تهران آمد و در كانون اين شورا قرار گرفت. فرماندهي كل سپاه پاسداران، عضويت موسس در حزب جمهوري اسلامي ،معاونت وزارت دفاع، نماينده امام در شوراي عالي دفاع، امام جمعه تهران، نماينده تهران در اولين دوره مجلس، دبير كل حزب جمهوري اسلامي، رييس جمهوري(1360 تا 1368) و نماينده مجلس خبرگان رهبري از مسووليت هاي ايشان قبل از تصدي عالي ترين مقام در جمهوري اسلامي ( رهبري) در پي ارتحال رهبر فقيد انقلاب به حساب مي آيد. هيچ يك از ديگر اعضاي شوراي انقلاب تا اين اندازه در ساختار سياسي تا مراتب بالاي حكومتي راه نيافت.

3- آيت الله اكبر هاشمي رفسنجاني ابتدا معاون و سپس وزير كشور شد و بعد از راه يابي به دوره اول مجلس به رياست مجلس شوراي اسلامي رسيد. رياست بسيار پر نفوذ و مقتدرانه به همراه نمايندگي امام در شوراي عالي دفاع او را به يكي از نماد هاي جمهوري اسلامي بدل ساخت. از سال 68 تا 76 رييس جمهور بود و پس ازآن تا كنون رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام است. با روي كار آمدن محمود احمدي نژاد از ميزان اقتدار او كاسته شد و پس از انتخابات و حوادث 1388 گمان مي رفت از صحنه رسمي كنار رود اما به رغم وانهادن رياست مجلس خبرگان رهبري و عدم صدور مجوز شركت در انتخابات رياست جمهوري در سال 1392 با روي كار امدن حسن روحاني بار ديگر شاهد استمرار نقش آفريني هاي او هستيم.

4- آيت الله سيد محمد بهشتي نماينده تهران و سپس نايب رييس مجلس بررسي پيش نويس قانون اساسي شد و بالاترين نقش را در تدوين قانون اساسي ايفا كرد. دكتر بهشتي دبير كل حزب تازه تاسيس حزب جمهوري اسلامي هم بود و پس از مخالفت امام با كانديداتوري   روحانيون  براي رياست جمهوري اين امكان را از دست داد. بهشتي در پايان سال 58 رييس ديوان عالي كشور شد كه در آن زمان عالي ترين مقام قضايي به حساب مي آمد. اين چهره بسيار موثر و نظريه پرداز در واقعه تروريستي هفتم تير 1360 به همراه ده ها نفر از همفكران خود به شهادت رسيد. از شهيد بهشتي به عنوان سومين رييس شوراي انقلاب نيز ياد شده است.

5- حجت الاسلام محمد جواد باهنر يك چند معاونت وزارت آموزش و پرورش را بر عهده گرفت و بعدتر در دولت شهيد رجايي وزير همين وزارتخانه شد. او از جانب امام به عضويت ستاد انقلاب فرهنگي درآمد. پيش از آن هم نماينده رهبر انقلاب در نهضت سواد آموزي بود. با شهادت دكتر بهشتي، شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي دكتر باهنر را به عنوان دبيركل حزب برگزيد و كوتاه زماني پس از آن و با انتخاب  محمد علي رجايي به رياست جمهوري نخست وزير شد و با همين عنوان و در كنار رييس جمهور رجايي در واقعه 8 شهريور 1360 در 48 سالگي به شهادت رسيد.

6- آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي در مجلس خبرگان قانون اساسي عضويت داشت و همراه شهيد بهشتي منصب عالي قضايي گرفت و دادستان كل كشور شد. او پس از هفتم تير 60 تا رحلت امام و بازنگري در قانون اساسي و ايجاد عنوان تازه رييس قوه قضاييه در ساختار سياسي، رييس ديوان عالي كشور و عملا عالي ترين مقام قضايي(بدون احتساب دادستاني انقلاب) بود. ايشان اكنون در زمره مراجع تقليد به حساب مي آيد  و 86 سال دارد.  مواضع سياسي وي در اردوگاه اصلاح طلبان تعريف مي شود و دانشگاه مفيد نيز از مجموعه هاي منتسب به اوست.

7- آيت الله محمدرضا مهدوي كني (امام جماعت مسجد جليلي در دهه 50 ) با پيروزي انقلاب مسووليت كميته هاي انقلاب را برعهده گرفت و در سال بعد وزير كشور شد. در سال 1360 و پس از شهادت دكتر باهنر نخست وزير شد وبا ثبت نام براي انتخابات رياست جمهوري انتظار حمايت داشت اما حزب جمهوري اسلامي پشتيباني نكرد چرا كه او از ابتدا به عضويت حزب درنيامده بود و  فعالان حزب ترجيح دادند حال كه مانع كانديداتوري روحانيون برداشته شده  خود دبير كل را به عنوان نامزد معرفي كنند. مهدوي كني از انتخابات كنار رفت و بعد تر از مناصب اجرايي نيز فاصله گرفت و بيشتر وقت و همت خود را صرف مديريت جامعه الامام الصادق يا دانشگاه امام صادق كرد. ضمن اين كه در مقام دبير كل جامعه روحانيت مبارز در صحنه سياسي حضور فعال داشت و جريان موسوم به راست سنتي را هدايت مي كرد. مهدوي كني در هيچ انتخاباتي شركت نمي كرد تا سرانجام در آخرين دوره مجلس خبرگان رهبري كانديدا و سپس نماينده و رييس مجلس خبرگان رهبري شد.

8- آيت الله مرتضي مطهري با اين كه رييس شوراي انقلاب بود اما زودتر از ديگران از گردونه شوراي انقلاب خارج شد چرا كه در 11 ارديبهشت 1358 به دست گروه فرقان ترور شد و به شهادت رسيد. براي استاد مطهري گوياترين توصيف همان عنوان «ايدئولوگ انقلاب اسلامي» است.

از 8 روحاني عضو شوراي انقلاب،سه نفر قرباني ترور شدند و يك نفر پس از سكته قلبي درگذشت. چهار نفر ديگر كه در قيد حيات هستند، از 73 تا 86 سال، سن دارند.

سرنوشت 7 عضو غير روحاني به همراه سه عضو كوتاه مدت ديگر- كه بسيار متنوع تر و متفاوت تر از اعضاي معمم شوراي انقلاب است- در بخش دوم خواهد آمد.

منبع:برترينها

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: سرنوشت متفاوت اعضاي شوراي انقلاب،
ادامه مطلب
 

 

سرنوشت متفاوت اعضاي شوراي انقلاب
 
همه ساله و با فرا رسيدن سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ايران خاطرات آن دوران خصوصا نيمه دوم و پر التهاب و اتفاق سال 1357 تازه مي شود و چون اكثريت جمعيت كنوني كشور بعد از پيروزي انقلاب به دنيا آمده يا در آن زمان در طفوليت و نوجواني به سر مي برده اند بازخواني اين بخش از تاريخ معاصر همچنان مناسبت دارد و مكرر نمي شود.

 

 

عصر ايران: همه ساله و با فرا رسيدن سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ايران خاطرات آن دوران خصوصا نيمه دوم و پر التهاب و اتفاق سال 1357 تازه مي شود و چون اكثريت جمعيت كنوني كشور بعد از پيروزي انقلاب به دنيا آمده يا در آن زمان در طفوليت و نوجواني به سر مي برده اند بازخواني اين بخش از تاريخ معاصر همچنان مناسبت دارد و مكرر نمي شود.

انقلاب 1357 بي گمان بيش از هر نام ديگر يادآور امام خميني است كه رهبري بلامنازع آن را بر عهده داشت. با اوج گيري انقلاب اما شوراي انقلاب اسلامي نيز تشكيل شد كه اسامي آنان تا پيش از 22 بهمن 1357 اعلام نمي شد و بعد تر نيز به مرور مشخص شد كه كدام شخصيت ها عضو شوراي انقلاب بوده اند. به گونه اي كه تنها پس از ترور آيت الله مرتضي مطهري معلوم شد كه او رييس شوراي انقلاب بوده است.

اين شورا از اوايل زمستان 1357 تشكيل شد و با افتتاح اولين دوره مجلس شوراي اسلامي ماموريت آن پايان يافت چرا كه قوه مقننه شكل گرفته بود. در سال 1358 شوراي انقلاب ابتدا تنها نقش قانون گذاري داشت ولي پس از استعفاي دولت موقت در 13 آبان  1358 امور قوه اجرايي نيز به اين شورا محول شد و نقش دو قوه را توامان ايفا مي كرد.

شوراي انقلاب اسلامي به صورت رسمي 15 عضو داشت. البته سه يا چهار نفر ديگر نيز در فواصل كوتاه به آن اضافه يا از آن خارج شدند.
 


 
رديف اول (از راست به چپ) : آيت الله طالقاني، بهشتي، موسوي اردبيلي، هاشمي رفسنجاني و آيت الله خامنه اي

رديف دوم: عزت الله سحابي، ابوالحسن بني صدر، صادق قطب زاده، عباس شيباني، مهدوي كني

رديف سوم: مرتضي مطهري، محمد جواد باهنر، علي اكبر معين فر، مهدي بازرگان، حسن ابراهيم حبيبي


اين 15 نفر شامل 8 روحاني و 7 غير روحاني مي شد.

 گروه اول شامل آيت الله طالقاني، آيت الله خامنه اي، هاشمي رفسنجاني، بهشتي، باهنر، موسوي اردبيلي ، مهدوي كني و مرتضي مطهري.

گروه دوم شامل مهندس بازرگان، ابوالحسن بني صدر، صادق قطب زاده،حسن ابراهيم حبيبي،عباس شيباني،عزت الله سحابي و علي اكبر معين فر.

سه عضو ديگر كه در برخي از جلسات شوراي انقلاب حاضر شدند نيز روحاني نبودند و بر اساس خاطرات ديگر اعضا مي توان از مير حسين موسوي، حبيب الله پيمان و احمد صدرحاج سيد جوادي در اين رديف نام برد.

سرنوشت اين 15 نفر كاملا متفاوت است و اشاره به هر يك در سالگرد روزهايي كه اين شورا مهم ترين دوران خود را مي گذرانده خالي از لطف نيست و در ابتدا حكايت 8 عضو روحاني يا معمم شورا:

1- آيت الله سيد محمود طالقاني  به اعتقاد بسياري، پس از امام بالاترين نقش را داشت و حتي برخي رسانه هاي غربي در تعبيري هدفمند از تعبير « دو رهبر» استفاده مي كردند. حال آن كه طالقاني خود به رهبري امام اذعان داشت و در آبان 1357 و با اوج گيري نهضتي كه توسط امام برپا شده بود همراه آيت الله حسينعلي منتظري از زندان آزاد شده بود. طالقاني در حالي در 19 شهريور 1358 درگذشت كه همچنان عضو شوراي انقلاب بود هر چند در بيشتر جلسات آن شركت نمي كرد.از طالقاني به عنوان دومين رييس شوراي انقلاب نيز ياد شده است.

2- آيت الله سيد علي خامنه اي يكي از جوان ترين اعضاي شورا بود زيرا در آن زمان 40 سال داشت. ايشان از مشهد به تهران آمد و در كانون اين شورا قرار گرفت. فرماندهي كل سپاه پاسداران، عضويت موسس در حزب جمهوري اسلامي ،معاونت وزارت دفاع، نماينده امام در شوراي عالي دفاع، امام جمعه تهران، نماينده تهران در اولين دوره مجلس، دبير كل حزب جمهوري اسلامي، رييس جمهوري(1360 تا 1368) و نماينده مجلس خبرگان رهبري از مسووليت هاي ايشان قبل از تصدي عالي ترين مقام در جمهوري اسلامي ( رهبري) در پي ارتحال رهبر فقيد انقلاب به حساب مي آيد. هيچ يك از ديگر اعضاي شوراي انقلاب تا اين اندازه در ساختار سياسي تا مراتب بالاي حكومتي راه نيافت.

3- آيت الله اكبر هاشمي رفسنجاني ابتدا معاون و سپس وزير كشور شد و بعد از راه يابي به دوره اول مجلس به رياست مجلس شوراي اسلامي رسيد. رياست بسيار پر نفوذ و مقتدرانه به همراه نمايندگي امام در شوراي عالي دفاع او را به يكي از نماد هاي جمهوري اسلامي بدل ساخت. از سال 68 تا 76 رييس جمهور بود و پس ازآن تا كنون رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام است. با روي كار آمدن محمود احمدي نژاد از ميزان اقتدار او كاسته شد و پس از انتخابات و حوادث 1388 گمان مي رفت از صحنه رسمي كنار رود اما به رغم وانهادن رياست مجلس خبرگان رهبري و عدم صدور مجوز شركت در انتخابات رياست جمهوري در سال 1392 با روي كار امدن حسن روحاني بار ديگر شاهد استمرار نقش آفريني هاي او هستيم.

4- آيت الله سيد محمد بهشتي نماينده تهران و سپس نايب رييس مجلس بررسي پيش نويس قانون اساسي شد و بالاترين نقش را در تدوين قانون اساسي ايفا كرد. دكتر بهشتي دبير كل حزب تازه تاسيس حزب جمهوري اسلامي هم بود و پس از مخالفت امام با كانديداتوري   روحانيون  براي رياست جمهوري اين امكان را از دست داد. بهشتي در پايان سال 58 رييس ديوان عالي كشور شد كه در آن زمان عالي ترين مقام قضايي به حساب مي آمد. اين چهره بسيار موثر و نظريه پرداز در واقعه تروريستي هفتم تير 1360 به همراه ده ها نفر از همفكران خود به شهادت رسيد. از شهيد بهشتي به عنوان سومين رييس شوراي انقلاب نيز ياد شده است.

5- حجت الاسلام محمد جواد باهنر يك چند معاونت وزارت آموزش و پرورش را بر عهده گرفت و بعدتر در دولت شهيد رجايي وزير همين وزارتخانه شد. او از جانب امام به عضويت ستاد انقلاب فرهنگي درآمد. پيش از آن هم نماينده رهبر انقلاب در نهضت سواد آموزي بود. با شهادت دكتر بهشتي، شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي دكتر باهنر را به عنوان دبيركل حزب برگزيد و كوتاه زماني پس از آن و با انتخاب  محمد علي رجايي به رياست جمهوري نخست وزير شد و با همين عنوان و در كنار رييس جمهور رجايي در واقعه 8 شهريور 1360 در 48 سالگي به شهادت رسيد.

6- آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي در مجلس خبرگان قانون اساسي عضويت داشت و همراه شهيد بهشتي منصب عالي قضايي گرفت و دادستان كل كشور شد. او پس از هفتم تير 60 تا رحلت امام و بازنگري در قانون اساسي و ايجاد عنوان تازه رييس قوه قضاييه در ساختار سياسي، رييس ديوان عالي كشور و عملا عالي ترين مقام قضايي(بدون احتساب دادستاني انقلاب) بود. ايشان اكنون در زمره مراجع تقليد به حساب مي آيد  و 86 سال دارد.  مواضع سياسي وي در اردوگاه اصلاح طلبان تعريف مي شود و دانشگاه مفيد نيز از مجموعه هاي منتسب به اوست.

7- آيت الله محمدرضا مهدوي كني (امام جماعت مسجد جليلي در دهه 50 ) با پيروزي انقلاب مسووليت كميته هاي انقلاب را برعهده گرفت و در سال بعد وزير كشور شد. در سال 1360 و پس از شهادت دكتر باهنر نخست وزير شد وبا ثبت نام براي انتخابات رياست جمهوري انتظار حمايت داشت اما حزب جمهوري اسلامي پشتيباني نكرد چرا كه او از ابتدا به عضويت حزب درنيامده بود و  فعالان حزب ترجيح دادند حال كه مانع كانديداتوري روحانيون برداشته شده  خود دبير كل را به عنوان نامزد معرفي كنند. مهدوي كني از انتخابات كنار رفت و بعد تر از مناصب اجرايي نيز فاصله گرفت و بيشتر وقت و همت خود را صرف مديريت جامعه الامام الصادق يا دانشگاه امام صادق كرد. ضمن اين كه در مقام دبير كل جامعه روحانيت مبارز در صحنه سياسي حضور فعال داشت و جريان موسوم به راست سنتي را هدايت مي كرد. مهدوي كني در هيچ انتخاباتي شركت نمي كرد تا سرانجام در آخرين دوره مجلس خبرگان رهبري كانديدا و سپس نماينده و رييس مجلس خبرگان رهبري شد.

8- آيت الله مرتضي مطهري با اين كه رييس شوراي انقلاب بود اما زودتر از ديگران از گردونه شوراي انقلاب خارج شد چرا كه در 11 ارديبهشت 1358 به دست گروه فرقان ترور شد و به شهادت رسيد. براي استاد مطهري گوياترين توصيف همان عنوان «ايدئولوگ انقلاب اسلامي» است.

از 8 روحاني عضو شوراي انقلاب،سه نفر قرباني ترور شدند و يك نفر پس از سكته قلبي درگذشت. چهار نفر ديگر كه در قيد حيات هستند، از 73 تا 86 سال، سن دارند.

سرنوشت 7 عضو غير روحاني به همراه سه عضو كوتاه مدت ديگر- كه بسيار متنوع تر و متفاوت تر از اعضاي معمم شوراي انقلاب است- در بخش دوم خواهد آمد.

منبع:برترينها

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: سرنوشت متفاوت اعضاي شوراي انقلاب،
ادامه مطلب
 

 

 

اولين مصاحبه آيت الله خامنه‌اي پس از ترور در سال 60

 

ساجد: در ويژه نامه «ترور مردان خميني» اولين مصاحبه مقام معظم رهبري  بعد از ترور با روزنامهٔ جمهوري اسلامي در تاريخ ۱۸/۴/۱۳۶۰ منتشر شده است كه در  ادامه مي‌خوانيد:

حجت‌الإسلام والمسلمين خامنه‌اي، امام جمعهٔ تهران كه در پي يك سوء قصد در بيمارستان به سر مي‌برد، در گفت‌وگويي با خبرنگار دفتر مركزي خبر، نقطه‌ نظرهاي خود را در مورد حوادث اخير كشور اعلام كرد. وي در مورد وضعيت عمومي خود و بمب‌گذاري‌ها و ترورهاي اخير كه منجر به شهادت صد‌ها تن از فرزندان راستين خلق شده است، اظهار داشت:

از لحاظ حال عمومي من همان‌طوري كه ملاحظه مي‌كنيد، خوشبختانه بد نيست و حال من نسبت به روزهاي ديگري كه يادم مي‌آيد شما آمديد و فيلمي از من گرفتيد، خيلي تفاوت كرده است. كوشش پزشكان و دست‌اندركاران و همهٔ كساني كه در اين كار محبتي داشتند، واقعاً با تفضل الهي و دعاي مردم، دعاي امام، مؤثر بود.

امام جمعهٔ تهران در رابطه با شهادت ۷۲ تن از ياران امام گفت:

در اين مدت من چند روز است كه از حوادث جديدي مطلع شدم. تا مدتي از اين حوادث بي‌خبر بودم و به من نگفته بودند. يكي حادثهٔ انفجار بمب در محل حزب جمهوري اسلامي و شهادت عظيم و پرخسارتي كه ۷۲ نفر از كساني كه به حق بايد گفت ۷۲ نفر از شايستگان اين روزگار و در رأس همهٔ آن‌ها شهيد آيت‌الله بهشتي در اين شهادت جانشان را از دست دادند. اين براي من وقتي كه شنيدم سنگين بود.

دربارهٔ اين شهادت و دربارهٔ اين‌گونه حادثه‌ها من وقتي مطلع شدم، احساس كردم كه دشمن در يك شرايط بسيار بسيار دردناكي در انقلاب ما قرار دارد و وقتي كه دشمن برخلاف همهٔ اصولي كه در دنيا قابل گفتن و قابل توجيه كردن است، يك‌باره هفتاد و چند نفر انسان را مورد سوء قصد قرار مي‌دهد كه در ميان اين علما و مجتهد‌ها، كاركنان براي اين ملت و خدمت‌گزاران شبانه‌روز خستگي‌ناپذير براي دين هستند، خود اين كار حالا كار كيست، كاري ندارم؛ كار مجاهدين است، كار طرف‌داران بني‌صدر است، كار كيست، آن براي من مهم نيست، نفس عمل براي من مهم است كه وقتي دشمن، دشمن جهاني ما به وسيلهٔ يك گروه داخلي يك چنين فاجعهٔ اين‌طور پليد و جنبشي را سازمان‌دهي مي‌كند، اين حاكي از ‌‌نهايت عجز دشمن است.

البته آقاي بهشتي خيلي خيلي بزرگ بود و اين مردم هنوزم كه هنوز است، به نظر من آقاي بهشتي را نشناخته‌اند. بهشتي در آينده شناخته خواهد شد. بهشتي را ما‌ها مي‌شناختيم كه ساليان درازي كوشش او را در راه پيشبرد اين انقلاب ديده بوديم از نزديك كه قدم به قدم چگونه اين مردم انقلاب را پيش برد. كاري هم نداريم، اثبات هم لازم ندارد، اثبات خواهد شد.

اما يك نكته‌اي به نظرم رسيد كه به مردم بگويم و آن نكته اين است كه شهادت از خصوصيات اين امت است. اين يك طبيعت شهادت است كه خدا اين بركت را در شهادت گذاشته، كه هرچه آن كسي كه شهيد مي‌شود بزرگ‌تر باشد، درست است كه آن شيء از بين مي‌رود، اما هيچ خسارتي از اين ناحيه عائد نمي‌شود. اين مثل اين است كه فرض كنيد انسان در يك بازار خيلي پرعظمتي برود يك وقت و يك سكهٔ طلا خريد كند. خوب به اندازهٔ يك سكهٔ طلا مي‌گيرد. يعني شهادت يك عمل، يك حركت بي‌خسارت است. آقاي مطهري هم كه شهيد شده بود، يك عده‌اي دستپاچه بودند كه حالا چه خواهد شد؟ الحمدالله ديديد كه آقاي مطهري شهادتش براي اسلام از حضورش براي اسلام كم‌فايده‌تر نبود. آقاي بهشتي هم همين‌طور.

به هرحال اين حاكي از عجز دشمن است. حاكي از ناتواني دشمن و حاكي از درماندگي است و اين از آقاي بهشتي و از اين دوستاني كه در اين راه جانشان را گذاشتند، چيزي نخواهد كاست.

نكتهٔ دومي كه در اين‌جا بايد بگويم اين وظيفه مردم است. مردم بايد بدانند دشمن ما، دشمن جهاني ما، در كار اين انقلاب درمانده است چه بايد بكند. يكي از دو كار هم بيشتر ندارد. راه سوم براي او وجود ندارد؛ يا بايد رجال اين انقلاب را همه را از انقلاب بگيرد كه نمي‌شود. خواهيد ديد بهشتي‌ها درست خواهند شد و خواهند آمد، صحنه را پر خواهند كرد و همين‌طور ديگران. راه دومي كه براي دشمن اين انقلاب وجود دارد، خارج كردن مردم از صحنه است و اين هم همين‌طور كه تا حالا ملاحظه مي‌كنيد، براي دشمن امكان پيدا نكرده و إن‌شاءالله هرگز امكان پيدا نخواهد كرد.

اما بايد ديد مردم چگونه و به بركت چه چيزي در صحنه مي‌مانند؟ اين مهم است. مسأله اين است كه اين انقلاب، انقلابي است كه با اسلام و مردم سر و كار دارد و اين هست كه مردم را در صحنه نگه مي‌دارد. علت اين‌ كه امام اين‌ همه روي اسلام و احكام اسلامي در انقلاب تكيه مي‌كنند، اين است كه حواسشان را جمع كنند. ما مقاومت‌ها هنوز داريم. ما هنوز كار‌ها داريم. هنوز اين‌ قدر حوادث و پيش‌آمد‌ها داريم، در همهٔ اين حوادث مردم بايد تصميم بگيرند. حواس مردم جمع باشد كه از آن نكته‌اي كه دستگاه‌هاي خارجي و دشمنان اين انقلاب مي‌خواهند اسلام را از متن اين انقلاب بگيرند، از او غافل نمانند. اين خيلي چيز مهمي است.

بايستي اسلام در اين انقلاب بماند. بايستي احكام اسلام به عنوان محور اين انقلاب بماند. مردم حواسشان جمع باشد كه در اين مورد فريب نخورند و اين‌‌ همان چيزي است كه در حقيقت تضمين‌كنندهٔ اين است كه مردم در صحنه باقي بمانند.

حجت‌الإسلام خامنه‌اي در رابطه با جنگ تحميلي و در پيامي به رزمندگان اسلام اظهار داشت:

من پيام به همهٔ بچه‌هايي كه اين دو سه روز در راديو و تلويزيون مي‌شنيدم كه فلان‌جا را گرفتند و فلان‌جا را كوبيدند، پيام من به همهٔ اين بچه‌ها اين است كه بدانند تمام اين بازي‌ها براي اين است كه آن‌ها آن‌جا نجنگند. حواسشان جمع باشد، بجنگند. صدام حسين و پشت سر او اربابانش، سخت درمانده‌اند. براي اين‌ كه آن‌جا را خراب كنند، بنده و امثال بنده را ترور مي‌كنند. بجنگيد؛ با قدرت و مقاوم. تمام اين مقدمات براي اين است كه شما در آن جنگ‌ها شكست بخوريد. نظامي‌ها طراحي ‌كنند و افسران مباشر مشغول بشوند، نيروهاي سپاه پاسداران و جنگ‌هاي نامنظم و ديگران با هماهنگي كامل يك لحظه اين دور جنگ را نگذارند كه متوقف بماند. اگر اين كار شد، اين بزرگ‌ترين مشت به دهان دشمن و تمام اين چيزهايي هم كه اين‌جا ملاحظه مي‌كنيد، اين‌ها خنثي شده است.

 

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)

برچسب‌ها: اولين مصاحبه آيت الله خامنه‌اي پس از ترور در سال 1360،


ادامه مطلب



[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 9:56 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

استان خراسان رضوي ،شهرستان كاشمربررودكريز
نويسندگان
 
موضوعات وب
لينک دوستان
طراح قالب
خادم الشهداء
حسینیه حاج حسین خرازی

 
 
   
 
گزيده بيانات بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني(ره)در مورد 8شهريور ارزش رجايي و باهنر و بهشتي براين بود كه براي مردم خدمت مي‌كردند.
v آقاي رجايي و آقاي باهنر، هر دو شهيدي هستند كه با هم در جبهه‌هاي نبرد با قدرتهاي فاسد هم جنگ و همرزم بودند.

v اگر رجائي و باهنر نيستند خدا هست.

v اينها كه در اين زمان (8شهريور) شهيد شدند اينها هر كدام براي ملت ما بسيار ارزنده بودند.

v آقاي باهنر مردي دانشمند،‌متعهد و معلم بود.

v مرحوم آقاي رجايي مرد متعهد و خدمتگزاري بود و واقعاً معلّم اخلاق بود.

v ارزش رجايي و باهنر و بهشتي براين بود كه براي مردم خدمت مي‌كردند.

v اسلام مي‌خواهد كه دولتها خدمتگزار ملتها باشند.

v طرفداري از دولت، طرفداري از اسلام است.

v همة مردم بايد دولت اسلامي را تقويت كنند تا بتوانند اقامة عدل كنند.

v ملّت بايد از دولت تشكر كند و دولت هم بايد خدمتگزار اين ملّت باشد.

 
منبع :سايت شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي استان گيلان
br نوشته شده در تاريخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: گزيده سخنان امام خميني (ره)درخصوص هشتم شهريوروشهادت رجايي وباهنر،
ادامه مطلب
 

سخنراني شهيد دكتر بهشتي

o6647_IMG_20150202_2230323.jpg

روز31خرداد آيت الله دكتر بهشتي كه آن روز رياست ديوان عالي كشور را به عهده داشتند، (رياست قوه قضائيه) جهت سخنراني به پادگان خليج آمدند و در جمع ما كار آموزان قضائي سخنراني كردند و مطالب بسيار زيبائي بيان فرمودند، كه هنوز يادداشت‌برداري‌هاي آن را براي خودم يادگاري نگه داشته‌ام. در بخشي از سخنانشان فرمودند: شما كه لباس روحانيت و يا لباس پاسداري پوشيده‌ايد، مانند همه مردم آزاد نيستيد و حتي بسياري از مباحات را بايد صرفنظر كنيد و به عبارتي شما با پوشيدن اين لباس مقداري از آزادي خودتان را آزادانه به خدا اهدا كرده‌ايد. اي كسي كه آزادي خودت را آزادانه به خدا بخشيده‌اي اين آزادي را از خدا پس نگير. پس از سخنراني ايشان اينجانب با لحن دلسوزانه و نسبتاً تندي از ايشان سوال كردم كه چرا بني صدر را دستگير نكرديد؟ چرا مسامحه مي‌شود. و اگر بني صدر فرار كند مردم به شخص شما چه خواهند گفت؟ (زيرا جو سياسي و شايعات از طرف منافقين و با تبليغات گسترده و حساب شده آنها وباحمايت رسانه‌هاي بيگانه عليه ايشان زياد بود) آيا دوباره شايع نخواهند كرد كه شما او را فراري داده‌ايد؟
ايشان با يك تبسمي محبّت آميز و آرام به من پاسخ دادند و فرمودند: موضوع در شوراي عالي قضائي مطرح شد و نظر اينجانب و برخي ديگر از اعضاي شورا بر دستگيري ايشان بود؛ لكن اين نظريه راي نياورد و من در يك مصاحبة تلويزيوني همه چيز را به ملت ايران خواهم گفت و توضيحات لازم را در مورد اين جريان به مردم مي‌دهم. لكن با توجه به حادثة هفتم تير ماه 1360 و شهادت ايشان ديگر فرصتي براي وي باقي نماند و اين مشعل فروزان به خاموشي گرائيد و اسرار نهفته در سينة پر سوز وگداز ايشان، براي ابد مكتوم ماند.

منبع : كتاب خاطرات زيبا نوشته حجت الاسلام علي اسماعيلي كريزي

karizi.monoblog.ir

br نوشته شده در تاريخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: 31خرداد، شهيد بهشتي ، علي اسماعيلي كريزي، خاطرات زيبا،
ادامه مطلب
 

 

پيام امام خميني به مناسبت شهادت آيت الله دكتر شهيد بهشتي
پيام امام خميني به مناسبت شهادت آيت الله دكتر شهيد بهشتي
از پانزده خرداد ۴۲ تا هفت تير ماه ۶۰
پيام امام خميني به مناسبت شهادت آيت الله دكتر شهيد بهشتي
«ملت ايران در اين فاجعه بزرگ ۷۲ تن بيگناه به عدد شهداي كربلا از دست داد . ملت ايران سرفراز است كه مرداني را به جامعه تقديم مي كند كه خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمين كرده بودند و دشمنان خلق گروهي را ...
 
شنبه ۰۱ تير ۱۳۹۲
تعداد بازديد: ۷۵۲ مرتبه
«ملت ايران در اين فاجعه بزرگ ۷۲ تن بيگناه به عدد شهداي كربلا از دست داد . ملت ايران سرفراز است كه مرداني را به جامعه تقديم مي كند كه خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمين كرده بودند و دشمنان خلق گروهي را شهيد نمودند كه براي مشورت در مصالح كشور گرد هم آمده بودند ، ملت عزيز، اين كوردلان مدعي مجاهدت براي خلق ، گروهي را از خلق گرفتند كه از خدمتگزاران فعال و صديق خلق بودند، گيرم كه شما با شهيد بهشتي كه مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و خصوص شما بود دشمني سرسختانه داشتيد، با بيش از ۷۰ نفر بي گناه كه بسياري شان از بهترين خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان كشور و ملت بودند چه دشمني داشتيد؟» اينها گوشه اي از سخنان رهبر كبير انقلاب اسلامي امام خميني بود در روزهاي حساس هفتم تير ماه ۶۰ بعد از انفجار دفتر حزب جمهوري اسلامي.
همه منتظر واكنش امام بودند. آنچه در ادامه مي خوانيد پيام امام خميني است به مناسبت واقعه هفتم تير...

بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
 
ملتي كه براي اقامه عدل اسلامي و اجراي احكام قرآن مجيد و كوتاه كردن دست جنايتكاران ابرقدرت و زيستن با استقلال و آزادي قيام نموده است ، خود را براي شهادت و شهيد دادن آماده نموده است و به خود باكي راه نمي دهد كه دست جنايت ابرقدرت ها از آستين مشتي جنايتكار حرفه اي بيرون آيد و بهترين فرزندان راستين او را به شهادت رساند. مگر شهادت ارثي نيست كه از مواليان ما كه حيات را عقيده و جهاد مي دانستند و در راه مكتب پر افتخار اسلام با خون خود و جوانان عزيز خود از آن پاسداري مي كردند به ملت شهيد پرور ما رسيده است؟ مگر عزت و شرف و ارزش هاي انساني گوهرهاي گرانبهايي نيستند كه اسلام صالح اين مكتب عمر خود و ياران خود را در راه حراست و نگهباني از آن وقف نمودند؟
مگر ما پيروان پاكان سرباخته در راه هدف نيستيم كه از شهادت عزيزان خود به دل ترديدي راه دهيم ؟ مگر دشمن قدرت آن دارد كه با خيانت خود مكارم و ارزش هاي انساني شهيدان عزيز ما را از آن سلب كند ؟ مگر دشمن هاي فضيلت مي توانند جز اين خرقه خاكي را از دوستان خدا و عاشقان حقيقت بگيرند ؟
بگذار اين ددمنشان كه جز به من و ماهاي خود نمي انديشند، عاشقان راه حق را از بند طبيعت رهانده و به فضاي آزاد جوار معشوق برسانند . ننگتان باد اي تفاله هاي شيطان و عارتان باد از خود فروختگان به جنايتكاران بين المللي كه در سوراخ ها خزيده و در مقابل ملتي كه در برابر ابرقدرت ها برخاسته است به خرابكاري هاي جاهلانه پرداخته ايد. عيب بزرگ شما و هوادارانتان آن است كه نه از اسلام و قدرت معنوي آن و نه از ملت مسلمان و انگيزه فداكاري اطلاعي نداريد . شما ملتي را كه براي سقوط رژيم پليد پهلوي و رها شدن از اسارت شيطان بزرگ ده ها جوان عزيز خود را فدا كرد و با شجاعت بي مانند ايستاد و خم به ابرو نياورد ، نشناخته ايد . شما ملتي را كه معلولانشان در تخت هاي بيمارستان ها آرزوي شهادت مي كنند و ياران را به شهادت دعوت مي كنند ، نشناخته ايد . شما كوردلان با آنكه ديده ايد با شهادت رساندن شخصيت هاي بزرگ صفوف فداكاران در راه اسلام فشرده تر و عزم آنان مصمم تر مي شود ، مي خواهيد با به شهادت رساندن عزيزان ما اين ملت فداكار را از صحنه بيرون كنيد . شما تا توانستيد به فرزندان اسلام چون شهيد بهشتي و شهداي عزيز مجلس و كابينه با حربه ناسزا و تهمت هاي ناجوانمردانه حمله كرديد كه آن ها را از ملت جدا كنيد و اكنون كه آن حربه از كار افتاده و كوس رسوائي همه تان بر سر بازارها زده شده در سوراخها خزيده و دست به جناياتي ابلهانه زده ايد كه به خيال خام خود ملت شهيدپرور و فداكار را با اين اعمال وحشيانه بترسانيد و نمي دانيد كه در قاموس شهادت واژه وحشت نيست . اكنون اسلام به اين شهيدان و شهيد پروران افتخار مي‌كند و با سرافرازي همه مردم را دعوت به پايداري مي‌نمايد و ما مصمم هستيم كه روزي رُخش ببينيم و اين جان كه از اوست تسليم وي كنيم.
ملت ايران در اين فاجعه بزرگ ۷۲ تن بيگناه به عدد شهداي كربلا از دست داد. ملت ايران سرفراز است كه مرداني را به جامعه تقديم مي‌كند كه خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمين كرده بودند و دشمنان خلق گروهي را شهيد نمودند كه براي مشورت در مصالح كشور گرد هم آمده بودند، ملت عزيز، اين كوردلان مدعي مجاهدت براي خلق ، گروهي را از خلق گرفتند كه از خدمتگزاران فعال و صديق خلق بودند ، گيرم كه شما با شهيد بهشتي كه مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و خصوص شما بود دشمني سرسختانه داشتيد ، با بيش از ۷۰ نفر بيگناه كه بسياري شان از بهترين خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان كشور و ملت بودند چه دشمني داشتيد ؟ جز آنكه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صاف كنان چپاولگران شرق و غرب مي باشيد. ما گرچه دوستان و عزيزان وفاداري را از دست داديم كه هر يك براي ملت ستمديده استوانه بسيار قوي و پشتوانه ارزشمند بودند . ما گرچه برادران بسيار متعهدي را از دست داديم كه بودند و براي ملت مظلوم و نهادهاي انقلابي سدي استوار و شجره اي ثمر بخش به شمار مي رفتند ، ليكن سيل خروشان خلق و امواج شكننده ملت با اتحاد و اتكال به خداي بزرگ هر كمبودي را جبران خواهد كرد . ملت ايران با اعتماد به قدرت لايزال قادر متعال همچون دريايي عاجز را كه در سوراخ ها خزيده ايد و نفس هاي آخر را مي كشيد به جهنم مي فرستد و خداوند بزرگ پشت و پناه اين كشور و ملت است . اين جانب بار ديگر اين ضايعه عظيم را به حضور بقيه الله ارواحنا له الفداه و ملت هاي مظلوم جهان و ملت رزمنده ايران تبريك و تسليت عرض مي كنم . من با بازماندگان شريف و عزيز اين شهدا در غم و سوگ شريك و رحمت واسعه خداوند رحمان را براي اين مظلومان و صبر و شكيبايي را براي بازماندگان محترم آنان از درگاه خداوند متعال خواستارم. رحمت خدا و درود بي پايان ملت بر شهداي انقلاب از پانزده خرداد ۴۲ تا هفت تير ماه ۶۰ و سلام و تحيت بر مظلومان جهان و مظلومان ايران در طول تاريخ.

روح الله الموسوي الخميني نهم تيرماه ۱۳۶۰
br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: پيام امام خميني به مناسبت شهادت آيت الله دكتر شهيد بهشتي،
ادامه مطلب
 

 

پيام امام خميني به مناسبت شهادت آيت الله دكتر شهيد بهشتي
پيام امام خميني به مناسبت شهادت آيت الله دكتر شهيد بهشتي
از پانزده خرداد ۴۲ تا هفت تير ماه ۶۰
پيام امام خميني به مناسبت شهادت آيت الله دكتر شهيد بهشتي
«ملت ايران در اين فاجعه بزرگ ۷۲ تن بيگناه به عدد شهداي كربلا از دست داد . ملت ايران سرفراز است كه مرداني را به جامعه تقديم مي كند كه خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمين كرده بودند و دشمنان خلق گروهي را ...
 
شنبه ۰۱ تير ۱۳۹۲
تعداد بازديد: ۷۵۲ مرتبه
«ملت ايران در اين فاجعه بزرگ ۷۲ تن بيگناه به عدد شهداي كربلا از دست داد . ملت ايران سرفراز است كه مرداني را به جامعه تقديم مي كند كه خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمين كرده بودند و دشمنان خلق گروهي را شهيد نمودند كه براي مشورت در مصالح كشور گرد هم آمده بودند ، ملت عزيز، اين كوردلان مدعي مجاهدت براي خلق ، گروهي را از خلق گرفتند كه از خدمتگزاران فعال و صديق خلق بودند، گيرم كه شما با شهيد بهشتي كه مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و خصوص شما بود دشمني سرسختانه داشتيد، با بيش از ۷۰ نفر بي گناه كه بسياري شان از بهترين خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان كشور و ملت بودند چه دشمني داشتيد؟» اينها گوشه اي از سخنان رهبر كبير انقلاب اسلامي امام خميني بود در روزهاي حساس هفتم تير ماه ۶۰ بعد از انفجار دفتر حزب جمهوري اسلامي.
همه منتظر واكنش امام بودند. آنچه در ادامه مي خوانيد پيام امام خميني است به مناسبت واقعه هفتم تير...

بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
 
ملتي كه براي اقامه عدل اسلامي و اجراي احكام قرآن مجيد و كوتاه كردن دست جنايتكاران ابرقدرت و زيستن با استقلال و آزادي قيام نموده است ، خود را براي شهادت و شهيد دادن آماده نموده است و به خود باكي راه نمي دهد كه دست جنايت ابرقدرت ها از آستين مشتي جنايتكار حرفه اي بيرون آيد و بهترين فرزندان راستين او را به شهادت رساند. مگر شهادت ارثي نيست كه از مواليان ما كه حيات را عقيده و جهاد مي دانستند و در راه مكتب پر افتخار اسلام با خون خود و جوانان عزيز خود از آن پاسداري مي كردند به ملت شهيد پرور ما رسيده است؟ مگر عزت و شرف و ارزش هاي انساني گوهرهاي گرانبهايي نيستند كه اسلام صالح اين مكتب عمر خود و ياران خود را در راه حراست و نگهباني از آن وقف نمودند؟
مگر ما پيروان پاكان سرباخته در راه هدف نيستيم كه از شهادت عزيزان خود به دل ترديدي راه دهيم ؟ مگر دشمن قدرت آن دارد كه با خيانت خود مكارم و ارزش هاي انساني شهيدان عزيز ما را از آن سلب كند ؟ مگر دشمن هاي فضيلت مي توانند جز اين خرقه خاكي را از دوستان خدا و عاشقان حقيقت بگيرند ؟
بگذار اين ددمنشان كه جز به من و ماهاي خود نمي انديشند، عاشقان راه حق را از بند طبيعت رهانده و به فضاي آزاد جوار معشوق برسانند . ننگتان باد اي تفاله هاي شيطان و عارتان باد از خود فروختگان به جنايتكاران بين المللي كه در سوراخ ها خزيده و در مقابل ملتي كه در برابر ابرقدرت ها برخاسته است به خرابكاري هاي جاهلانه پرداخته ايد. عيب بزرگ شما و هوادارانتان آن است كه نه از اسلام و قدرت معنوي آن و نه از ملت مسلمان و انگيزه فداكاري اطلاعي نداريد . شما ملتي را كه براي سقوط رژيم پليد پهلوي و رها شدن از اسارت شيطان بزرگ ده ها جوان عزيز خود را فدا كرد و با شجاعت بي مانند ايستاد و خم به ابرو نياورد ، نشناخته ايد . شما ملتي را كه معلولانشان در تخت هاي بيمارستان ها آرزوي شهادت مي كنند و ياران را به شهادت دعوت مي كنند ، نشناخته ايد . شما كوردلان با آنكه ديده ايد با شهادت رساندن شخصيت هاي بزرگ صفوف فداكاران در راه اسلام فشرده تر و عزم آنان مصمم تر مي شود ، مي خواهيد با به شهادت رساندن عزيزان ما اين ملت فداكار را از صحنه بيرون كنيد . شما تا توانستيد به فرزندان اسلام چون شهيد بهشتي و شهداي عزيز مجلس و كابينه با حربه ناسزا و تهمت هاي ناجوانمردانه حمله كرديد كه آن ها را از ملت جدا كنيد و اكنون كه آن حربه از كار افتاده و كوس رسوائي همه تان بر سر بازارها زده شده در سوراخها خزيده و دست به جناياتي ابلهانه زده ايد كه به خيال خام خود ملت شهيدپرور و فداكار را با اين اعمال وحشيانه بترسانيد و نمي دانيد كه در قاموس شهادت واژه وحشت نيست . اكنون اسلام به اين شهيدان و شهيد پروران افتخار مي‌كند و با سرافرازي همه مردم را دعوت به پايداري مي‌نمايد و ما مصمم هستيم كه روزي رُخش ببينيم و اين جان كه از اوست تسليم وي كنيم.
ملت ايران در اين فاجعه بزرگ ۷۲ تن بيگناه به عدد شهداي كربلا از دست داد. ملت ايران سرفراز است كه مرداني را به جامعه تقديم مي‌كند كه خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمين كرده بودند و دشمنان خلق گروهي را شهيد نمودند كه براي مشورت در مصالح كشور گرد هم آمده بودند، ملت عزيز، اين كوردلان مدعي مجاهدت براي خلق ، گروهي را از خلق گرفتند كه از خدمتگزاران فعال و صديق خلق بودند ، گيرم كه شما با شهيد بهشتي كه مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و خصوص شما بود دشمني سرسختانه داشتيد ، با بيش از ۷۰ نفر بيگناه كه بسياري شان از بهترين خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان كشور و ملت بودند چه دشمني داشتيد ؟ جز آنكه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صاف كنان چپاولگران شرق و غرب مي باشيد. ما گرچه دوستان و عزيزان وفاداري را از دست داديم كه هر يك براي ملت ستمديده استوانه بسيار قوي و پشتوانه ارزشمند بودند . ما گرچه برادران بسيار متعهدي را از دست داديم كه بودند و براي ملت مظلوم و نهادهاي انقلابي سدي استوار و شجره اي ثمر بخش به شمار مي رفتند ، ليكن سيل خروشان خلق و امواج شكننده ملت با اتحاد و اتكال به خداي بزرگ هر كمبودي را جبران خواهد كرد . ملت ايران با اعتماد به قدرت لايزال قادر متعال همچون دريايي عاجز را كه در سوراخ ها خزيده ايد و نفس هاي آخر را مي كشيد به جهنم مي فرستد و خداوند بزرگ پشت و پناه اين كشور و ملت است . اين جانب بار ديگر اين ضايعه عظيم را به حضور بقيه الله ارواحنا له الفداه و ملت هاي مظلوم جهان و ملت رزمنده ايران تبريك و تسليت عرض مي كنم . من با بازماندگان شريف و عزيز اين شهدا در غم و سوگ شريك و رحمت واسعه خداوند رحمان را براي اين مظلومان و صبر و شكيبايي را براي بازماندگان محترم آنان از درگاه خداوند متعال خواستارم. رحمت خدا و درود بي پايان ملت بر شهداي انقلاب از پانزده خرداد ۴۲ تا هفت تير ماه ۶۰ و سلام و تحيت بر مظلومان جهان و مظلومان ايران در طول تاريخ.

روح الله الموسوي الخميني نهم تيرماه ۱۳۶۰
br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: پيام امام خميني به مناسبت شهادت آيت الله دكتر شهيد بهشتي،
ادامه مطلب
 

خاطرات جالب آيت الله مهدوي كني ازبني صدر

 

 
در كتاب خاطرات آيت الله مهدوي كني آمده است:«من در دولت بودم، در شوراي انقلاب هم بودم، برخوردهاي بني‌صدر را ديده بودم. احساس مي‌كردم موجود عجيب و غريبي است و من نتوانستم هيچ آني به بني‌صدر ايمان بياورم...»
 

خبرآنلاين: «من در دولت بودم، در شوراي انقلاب هم بودم، برخوردهاي بني‌صدر را ديده بودم. احساس مي‌كردم موجود عجيب و غريبي است و من نتوانستم هيچ آني به بني‌صدر ايمان بياورم...»

كتاب خاطرات آيت الله مهدوي كني كه مركز اسناد انقلاب اسلامي منتشر كرده در سال 1385 توسط غلامرضا خواجه سروي در 6 فصل تدوين شده است. آنچه در ادامه مي‌خوانيد مربوط است به موضوع جامعه روحانيت و بني صدر، از فصل چهارم كتاب كه فارس منتشر كرده است:

جامعه‌ روحانيت و بني‌صدر

در مسئله‌ انتخاب بني‌صدر به عنوان رئيس جمهور، همان‌گونه كه گفتم، به‌جز اعضاء مؤسس حزب جمهوري و برخي ديگر از اعضاء جامعه روحانيت ديگر اعضاء جامعه با نامزدي بني‌صدر مخالفت نكردند و شخص امام نيز با نامزدي ايشان ابراز مخالفتي نداشتند و حتي ايشان مخالفت‌هاي ديگران را دفع مي‌كردند خلاصه آن‌كه در جامعه‌ي روحانيت در مورد بني‌صدر دو طيف وجود داشت: عده‌اي با رياست جمهوري بني‌صدر مخالف بودند، عده‌اي هم موافق بودند.

شهيد بهشتي در راس مخالفان بني صدر بود

در رأس آنهايي كه مخالف بودند آقاي بهشتي بود. ايشان اصلاً از اعضاي جامعه‌ي روحانيت بودند و در عين حال كه در حزب بودند، در جلسات جامعه‌ي روحانيت هم شركت مي‌فرمودند. از اعضاي جامعه: آقاي هاشمي، دكتر باهنر، جناب آقاي خامنه‌اي، بنده، آقاي موحدي كرماني و ظاهراً آقاي عميد زنجاني با بني‌صدر موافق نبوديم.

عده‌اي ديگر هم بودند كه موافق بودند. فكر مي‌كنم آقاي ملكي از آن جمله بودند، بقيه‌ي جامعه كه شايد حدود 17 نفر بودند و اكثريتي را تشكيل مي‌داد، اينها طرفدار كانديداتوري آقاي بني‌صدر بودند. آقاي خسروشاهي سر دسته بودند و بيش از همه متمايل به بني‌صدر بودند.

از اين رو عده‌اي گمان مي‌كردند كه جامعه‌ي روحانيت دربست طرفدار بني‌صدرند مگر برادراني كه در حزب بودند كه با بني‌صدر مخالفت مي‌كردند.

موضع بني صدر روشن نبود

چنان كه گفتم موضع آقاي بني‌صدر نسبت به مسائل انقلاب روشن نبود. واقعاً منهاي مواضع بني‌صدر، اگر مي‌خواستيم مقايسه كنيم؛ ايشان از نظر مديريت به عنوان رئيس‌جمهور، از آقاي حبيبي خيلي جلوتر بود. آقايان جامعه‌ روحانيت هم به همين اعتبار به بني‌صدر رأي دادند.

نكته‌ دوم هم اين بود كه حزب طبعاً عده‌اي را جذب و عده‌اي را دفع مي‌كند، شما مي‌دانيد آقايان روحانيون طبعاً روح استقلال طلبي دارند. اگر كسي وارد حزب مي‌شد، خواه ناخواه قهراً در حزب هضم مي‌شد، ولي يك روحاني و امام جماعت نمي‌توانست اين‌گونه باشد.

از اول يك چنين فرهنگي در روحانيت بوده و هست، به خصوص در تشيّع يك حالت استقلال حاكم بوده كه هميشه در برابر حاكميت‌ها مي‌ايستادند و اين، در روحانيت شيعه، يك فرهنگ است و تا اكنون باقي است و شايد الان هم كه بعضي از روحانيون زير بار دولت نمي‌روند و با دولت مخالفند، معلول همين فرهنگ است كه اصلاً تبعيت را نقد مي‌كنند و استقلال را تأييد مي‌كنند. البته بعضي‌ها هستند كه حالت مخالفت ندارند و بي‌تفاوت از كنار مسائل مي‌گذرند.

اين حساسيت در خيلي از شهرها وجود داشت و به سهولت هر كس پي مي‌برد كه ميان روحانيون و حزب درگيري وجود دارد، مگر روحانيون جوان كه پذيرش داشتند. روحانيون معمّر و سابقه‌دار، كمتر وارد حزب شدند. شايد علتش اين است كه چون آنها مستقل بودند و براي خودشان حرف داشتند، نمي‌توانستند در يك قالبي قرار بگيرند؛ من يقين دارم چنين چيزي بوده و در اثر همين جريانات بود كه آقايان زير بار نمي‌رفتند و از بني‌صدر طرفداري مي‌كردند، البته علاوه بر جنبه‌هاي مثبت بني‌صدر ـ كه در ابتدا ظهور بيشتري داشت ـ جنبه‌هاي منفي او بعدها كشف شد.

بني صدر موجود عجيب و غريبي بود

ولي بنده اين طور نبودم، علتش هم اين بود كه من در شوراي انقلاب با بني‌صدر كار كرده بودم، اما علما و روحانيون غالباً در شوراي انقلاب نبودند؛ به جز دوستان سطح بالا؛ مثل آقايان هاشمي و بهشتي و باهنر. من در دولت بودم، در شوراي انقلاب هم بودم، برخوردهاي بني‌صدر را ديده بودم. احساس مي‌كردم موجود عجيب و غريبي است و من نتوانستم هيچ آني به بني‌صدر ايمان بياورم. واقعاً به ايشان ايمان نياوردم، ولي از طرفي هم مي‌ديديم مي‌گويند بني‌صدر مبارزه كرده، چه كار كرده و از همين حرف‌هايي كه اول انقلاب گفته مي‌شد.

از آن طرف، امام هم تأييد مي‌كردند، نفي نمي‌كردند، ما هم يك نوع تبعيت و پيروي از امام داشتيم. به همين جهت در عين حال كه بني‌صدر را نمي‌پسنديدم و واقعاً نمي‌توانستم ايشان را به عنوان يك رئيس جمهور به مردم معرفي كنم، بنابراين در عين حال كه با نظر جامعه‌ روحانيت به صورت علني مخالفت نكردم ـ چون مصوبه‌اي بود كه اكثريت رأي داده بودند ـ هر كس به طور خصوصي از من در اين باره پرسيد، گفتم من به بني‌صدر رأي نمي‌دهم.

گفتند پس به چه كسي رأي مي‌دهيد؟ گفتم آقاي حبيبي. گفتند ما هم كه مقايسه مي‌كنيم، مي‌بينيم كه آقاي حبيبي بهتر و متدين‌تر است. خودم به او رأي دادم، خانواده‌ام هم به او رأي دادند و همچنين دوستاني كه از من پرسيدند.

البته بعدها كه ماهيت بني‌صدر كشف شد، دوستان ما همه مخالف شدند! كسي نماند كه از بني‌صدر طرفداري كند. در ابتدا بعضي از دوستان ما برداشت مي‌كردند كه اين يك نوع رقابت و جنگ قدرت است. اين‌طور برداشت مي‌كردند و مي‌گفتند جنگ قدرت است، نه تنها دوستان ما، بلكه حاج احمد آقا نيز اين گونه تصور مي‌كرد.

يك روز منزل امام رفتيم، بحث در جريانات بني‌صدر بود. آقاي موسوي اردبيلي هم تا حدي به اين حرف‌ها متمايل بود كه مثلاً دارد جنگ قدرتي درمي‌گيرد. با اينكه ايشان در حزب بود با بعضي حركات آقايان حزبي موافق نبود. شخص من هم به‌لحاظ اينكه در دولت بودم و وزير كشور بودم علني با بني‌صدر مخالفت نمي‌كردم ولي در باطن با او نبودم.

و بالأخره يك روز خدمت امام رفتم عرض كردم آقا! اين بني‌صدر موجود خطرناكي از آب درآمده ـ شايد مدتي هم از رياست جمهوري ايشان گذشته بود ـ، اين وضعي كه من از ايشان مي‌بينم خيلي خطرناك است. اگر قبلاً نمي‌دانستيم حالا فهميديم كه اين، اصلاً عقيده‌اي به ولايت فقيه و روحانيت ندارد.

امام فرمودند من مي‌دانم ولي مدارا مي‌كنم

مثلاً در مورد حجاب كه امام فرمودند خانم‌هايي كه حجاب ندارند بايد از ادارات بيرون بيايند، ايشان مي‌گفت كه حالا يك لچك چه فرق مي‌كند كه زن سرش بكند يا نكند و مي‌گفت من حتي به زنم هم نمي‌گويم لچك سرش كند.

خودش مي‌داند چه بكند. او مي‌گفت شما داريد زن‌ها را محدود مي‌كنيد، از ادارات بيرون مي‌كنيد ـ حتي با دستور امام مخالفت مي‌كردـ گفتم ايشان چنين موجودي است. امام فرمودند كه من مي‌دانم ولي مدارا مي‌كنم و بعد فرمودند من با يك اشاره‌ انگشت مي‌توانم او را بردارم.

بنده هيچ‌گاه با بني‌صدر دوست نبودم، و در خفا در موارد مختلف با بني‌صدر درگيري‌هاي متعدد داشتم؛ بحث‌ها كردم، نصيحتش كردم، خيلي حرف‌ها زدم كه قبلاً به آن اشاره نمودم.

ما در همان موقع به خاطر اينكه تا اندازه‌اي بني‌صدر را تعديل كنيم، جلسه‌ دعوتي داشتيم. آن‌وقت آقاي رجايي نخست وزير و بني صدر هم رئيس جمهور بود. در آن جلسه‌ي اول بني‌صدر آمد، بعد آقاي رجايي تشريف آوردند.

وقتي ايشان وارد شد ما احترام كرديم و جلوي مرحوم رجايي بلند شديم، ولي بني‌صدر اصلاً تكان نخورد و حتي برنگشت به ايشان مثلاً «صبحكم اللهي» بگويد. پس از اتمام نشست مرحوم آقاي خسروشاهي به بني‌صدر اعتراض كرد و گفت آقاي بني‌صدر! چطور شما هيچ احترامي نگذاشتيد؛ اين جلسه، جلسه‌ي صلح و آشتي بود. شما وقتي ايشان {رجايي} وارد شد هيچ اعتنايي نكردي، بالاخره نخست وزير مملكت است.

بني صدر گفت كه در فرانسه رسم نيست كه رئيس جمهور به نخست وزير احترام بكند. من گفتم آقا! اينجا فرانسه نيست، اينجا جمهوري اسلامي ايران است، فرق مي‌كند. تو خود حديث مفصّل بخوان از اين مجمل.

منبع:برترينها

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: خاطرات جالب آيت الله مهدوي كني ازبني صدر،
ادامه مطلب
 

خاطرات جالب آيت الله مهدوي كني ازبني صدر

 

 
در كتاب خاطرات آيت الله مهدوي كني آمده است:«من در دولت بودم، در شوراي انقلاب هم بودم، برخوردهاي بني‌صدر را ديده بودم. احساس مي‌كردم موجود عجيب و غريبي است و من نتوانستم هيچ آني به بني‌صدر ايمان بياورم...»
 

خبرآنلاين: «من در دولت بودم، در شوراي انقلاب هم بودم، برخوردهاي بني‌صدر را ديده بودم. احساس مي‌كردم موجود عجيب و غريبي است و من نتوانستم هيچ آني به بني‌صدر ايمان بياورم...»

كتاب خاطرات آيت الله مهدوي كني كه مركز اسناد انقلاب اسلامي منتشر كرده در سال 1385 توسط غلامرضا خواجه سروي در 6 فصل تدوين شده است. آنچه در ادامه مي‌خوانيد مربوط است به موضوع جامعه روحانيت و بني صدر، از فصل چهارم كتاب كه فارس منتشر كرده است:

جامعه‌ روحانيت و بني‌صدر

در مسئله‌ انتخاب بني‌صدر به عنوان رئيس جمهور، همان‌گونه كه گفتم، به‌جز اعضاء مؤسس حزب جمهوري و برخي ديگر از اعضاء جامعه روحانيت ديگر اعضاء جامعه با نامزدي بني‌صدر مخالفت نكردند و شخص امام نيز با نامزدي ايشان ابراز مخالفتي نداشتند و حتي ايشان مخالفت‌هاي ديگران را دفع مي‌كردند خلاصه آن‌كه در جامعه‌ي روحانيت در مورد بني‌صدر دو طيف وجود داشت: عده‌اي با رياست جمهوري بني‌صدر مخالف بودند، عده‌اي هم موافق بودند.

شهيد بهشتي در راس مخالفان بني صدر بود

در رأس آنهايي كه مخالف بودند آقاي بهشتي بود. ايشان اصلاً از اعضاي جامعه‌ي روحانيت بودند و در عين حال كه در حزب بودند، در جلسات جامعه‌ي روحانيت هم شركت مي‌فرمودند. از اعضاي جامعه: آقاي هاشمي، دكتر باهنر، جناب آقاي خامنه‌اي، بنده، آقاي موحدي كرماني و ظاهراً آقاي عميد زنجاني با بني‌صدر موافق نبوديم.

عده‌اي ديگر هم بودند كه موافق بودند. فكر مي‌كنم آقاي ملكي از آن جمله بودند، بقيه‌ي جامعه كه شايد حدود 17 نفر بودند و اكثريتي را تشكيل مي‌داد، اينها طرفدار كانديداتوري آقاي بني‌صدر بودند. آقاي خسروشاهي سر دسته بودند و بيش از همه متمايل به بني‌صدر بودند.

از اين رو عده‌اي گمان مي‌كردند كه جامعه‌ي روحانيت دربست طرفدار بني‌صدرند مگر برادراني كه در حزب بودند كه با بني‌صدر مخالفت مي‌كردند.

موضع بني صدر روشن نبود

چنان كه گفتم موضع آقاي بني‌صدر نسبت به مسائل انقلاب روشن نبود. واقعاً منهاي مواضع بني‌صدر، اگر مي‌خواستيم مقايسه كنيم؛ ايشان از نظر مديريت به عنوان رئيس‌جمهور، از آقاي حبيبي خيلي جلوتر بود. آقايان جامعه‌ روحانيت هم به همين اعتبار به بني‌صدر رأي دادند.

نكته‌ دوم هم اين بود كه حزب طبعاً عده‌اي را جذب و عده‌اي را دفع مي‌كند، شما مي‌دانيد آقايان روحانيون طبعاً روح استقلال طلبي دارند. اگر كسي وارد حزب مي‌شد، خواه ناخواه قهراً در حزب هضم مي‌شد، ولي يك روحاني و امام جماعت نمي‌توانست اين‌گونه باشد.

از اول يك چنين فرهنگي در روحانيت بوده و هست، به خصوص در تشيّع يك حالت استقلال حاكم بوده كه هميشه در برابر حاكميت‌ها مي‌ايستادند و اين، در روحانيت شيعه، يك فرهنگ است و تا اكنون باقي است و شايد الان هم كه بعضي از روحانيون زير بار دولت نمي‌روند و با دولت مخالفند، معلول همين فرهنگ است كه اصلاً تبعيت را نقد مي‌كنند و استقلال را تأييد مي‌كنند. البته بعضي‌ها هستند كه حالت مخالفت ندارند و بي‌تفاوت از كنار مسائل مي‌گذرند.

اين حساسيت در خيلي از شهرها وجود داشت و به سهولت هر كس پي مي‌برد كه ميان روحانيون و حزب درگيري وجود دارد، مگر روحانيون جوان كه پذيرش داشتند. روحانيون معمّر و سابقه‌دار، كمتر وارد حزب شدند. شايد علتش اين است كه چون آنها مستقل بودند و براي خودشان حرف داشتند، نمي‌توانستند در يك قالبي قرار بگيرند؛ من يقين دارم چنين چيزي بوده و در اثر همين جريانات بود كه آقايان زير بار نمي‌رفتند و از بني‌صدر طرفداري مي‌كردند، البته علاوه بر جنبه‌هاي مثبت بني‌صدر ـ كه در ابتدا ظهور بيشتري داشت ـ جنبه‌هاي منفي او بعدها كشف شد.

بني صدر موجود عجيب و غريبي بود

ولي بنده اين طور نبودم، علتش هم اين بود كه من در شوراي انقلاب با بني‌صدر كار كرده بودم، اما علما و روحانيون غالباً در شوراي انقلاب نبودند؛ به جز دوستان سطح بالا؛ مثل آقايان هاشمي و بهشتي و باهنر. من در دولت بودم، در شوراي انقلاب هم بودم، برخوردهاي بني‌صدر را ديده بودم. احساس مي‌كردم موجود عجيب و غريبي است و من نتوانستم هيچ آني به بني‌صدر ايمان بياورم. واقعاً به ايشان ايمان نياوردم، ولي از طرفي هم مي‌ديديم مي‌گويند بني‌صدر مبارزه كرده، چه كار كرده و از همين حرف‌هايي كه اول انقلاب گفته مي‌شد.

از آن طرف، امام هم تأييد مي‌كردند، نفي نمي‌كردند، ما هم يك نوع تبعيت و پيروي از امام داشتيم. به همين جهت در عين حال كه بني‌صدر را نمي‌پسنديدم و واقعاً نمي‌توانستم ايشان را به عنوان يك رئيس جمهور به مردم معرفي كنم، بنابراين در عين حال كه با نظر جامعه‌ روحانيت به صورت علني مخالفت نكردم ـ چون مصوبه‌اي بود كه اكثريت رأي داده بودند ـ هر كس به طور خصوصي از من در اين باره پرسيد، گفتم من به بني‌صدر رأي نمي‌دهم.

گفتند پس به چه كسي رأي مي‌دهيد؟ گفتم آقاي حبيبي. گفتند ما هم كه مقايسه مي‌كنيم، مي‌بينيم كه آقاي حبيبي بهتر و متدين‌تر است. خودم به او رأي دادم، خانواده‌ام هم به او رأي دادند و همچنين دوستاني كه از من پرسيدند.

البته بعدها كه ماهيت بني‌صدر كشف شد، دوستان ما همه مخالف شدند! كسي نماند كه از بني‌صدر طرفداري كند. در ابتدا بعضي از دوستان ما برداشت مي‌كردند كه اين يك نوع رقابت و جنگ قدرت است. اين‌طور برداشت مي‌كردند و مي‌گفتند جنگ قدرت است، نه تنها دوستان ما، بلكه حاج احمد آقا نيز اين گونه تصور مي‌كرد.

يك روز منزل امام رفتيم، بحث در جريانات بني‌صدر بود. آقاي موسوي اردبيلي هم تا حدي به اين حرف‌ها متمايل بود كه مثلاً دارد جنگ قدرتي درمي‌گيرد. با اينكه ايشان در حزب بود با بعضي حركات آقايان حزبي موافق نبود. شخص من هم به‌لحاظ اينكه در دولت بودم و وزير كشور بودم علني با بني‌صدر مخالفت نمي‌كردم ولي در باطن با او نبودم.

و بالأخره يك روز خدمت امام رفتم عرض كردم آقا! اين بني‌صدر موجود خطرناكي از آب درآمده ـ شايد مدتي هم از رياست جمهوري ايشان گذشته بود ـ، اين وضعي كه من از ايشان مي‌بينم خيلي خطرناك است. اگر قبلاً نمي‌دانستيم حالا فهميديم كه اين، اصلاً عقيده‌اي به ولايت فقيه و روحانيت ندارد.

امام فرمودند من مي‌دانم ولي مدارا مي‌كنم

مثلاً در مورد حجاب كه امام فرمودند خانم‌هايي كه حجاب ندارند بايد از ادارات بيرون بيايند، ايشان مي‌گفت كه حالا يك لچك چه فرق مي‌كند كه زن سرش بكند يا نكند و مي‌گفت من حتي به زنم هم نمي‌گويم لچك سرش كند.

خودش مي‌داند چه بكند. او مي‌گفت شما داريد زن‌ها را محدود مي‌كنيد، از ادارات بيرون مي‌كنيد ـ حتي با دستور امام مخالفت مي‌كردـ گفتم ايشان چنين موجودي است. امام فرمودند كه من مي‌دانم ولي مدارا مي‌كنم و بعد فرمودند من با يك اشاره‌ انگشت مي‌توانم او را بردارم.

بنده هيچ‌گاه با بني‌صدر دوست نبودم، و در خفا در موارد مختلف با بني‌صدر درگيري‌هاي متعدد داشتم؛ بحث‌ها كردم، نصيحتش كردم، خيلي حرف‌ها زدم كه قبلاً به آن اشاره نمودم.

ما در همان موقع به خاطر اينكه تا اندازه‌اي بني‌صدر را تعديل كنيم، جلسه‌ دعوتي داشتيم. آن‌وقت آقاي رجايي نخست وزير و بني صدر هم رئيس جمهور بود. در آن جلسه‌ي اول بني‌صدر آمد، بعد آقاي رجايي تشريف آوردند.

وقتي ايشان وارد شد ما احترام كرديم و جلوي مرحوم رجايي بلند شديم، ولي بني‌صدر اصلاً تكان نخورد و حتي برنگشت به ايشان مثلاً «صبحكم اللهي» بگويد. پس از اتمام نشست مرحوم آقاي خسروشاهي به بني‌صدر اعتراض كرد و گفت آقاي بني‌صدر! چطور شما هيچ احترامي نگذاشتيد؛ اين جلسه، جلسه‌ي صلح و آشتي بود. شما وقتي ايشان {رجايي} وارد شد هيچ اعتنايي نكردي، بالاخره نخست وزير مملكت است.

بني صدر گفت كه در فرانسه رسم نيست كه رئيس جمهور به نخست وزير احترام بكند. من گفتم آقا! اينجا فرانسه نيست، اينجا جمهوري اسلامي ايران است، فرق مي‌كند. تو خود حديث مفصّل بخوان از اين مجمل.

منبع:برترينها

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: خاطرات جالب آيت الله مهدوي كني ازبني صدر،
ادامه مطلب
 

خاطرات جالب آيت الله مهدوي كني ازبني صدر

 

 
در كتاب خاطرات آيت الله مهدوي كني آمده است:«من در دولت بودم، در شوراي انقلاب هم بودم، برخوردهاي بني‌صدر را ديده بودم. احساس مي‌كردم موجود عجيب و غريبي است و من نتوانستم هيچ آني به بني‌صدر ايمان بياورم...»
 

خبرآنلاين: «من در دولت بودم، در شوراي انقلاب هم بودم، برخوردهاي بني‌صدر را ديده بودم. احساس مي‌كردم موجود عجيب و غريبي است و من نتوانستم هيچ آني به بني‌صدر ايمان بياورم...»

كتاب خاطرات آيت الله مهدوي كني كه مركز اسناد انقلاب اسلامي منتشر كرده در سال 1385 توسط غلامرضا خواجه سروي در 6 فصل تدوين شده است. آنچه در ادامه مي‌خوانيد مربوط است به موضوع جامعه روحانيت و بني صدر، از فصل چهارم كتاب كه فارس منتشر كرده است:

جامعه‌ روحانيت و بني‌صدر

در مسئله‌ انتخاب بني‌صدر به عنوان رئيس جمهور، همان‌گونه كه گفتم، به‌جز اعضاء مؤسس حزب جمهوري و برخي ديگر از اعضاء جامعه روحانيت ديگر اعضاء جامعه با نامزدي بني‌صدر مخالفت نكردند و شخص امام نيز با نامزدي ايشان ابراز مخالفتي نداشتند و حتي ايشان مخالفت‌هاي ديگران را دفع مي‌كردند خلاصه آن‌كه در جامعه‌ي روحانيت در مورد بني‌صدر دو طيف وجود داشت: عده‌اي با رياست جمهوري بني‌صدر مخالف بودند، عده‌اي هم موافق بودند.

شهيد بهشتي در راس مخالفان بني صدر بود

در رأس آنهايي كه مخالف بودند آقاي بهشتي بود. ايشان اصلاً از اعضاي جامعه‌ي روحانيت بودند و در عين حال كه در حزب بودند، در جلسات جامعه‌ي روحانيت هم شركت مي‌فرمودند. از اعضاي جامعه: آقاي هاشمي، دكتر باهنر، جناب آقاي خامنه‌اي، بنده، آقاي موحدي كرماني و ظاهراً آقاي عميد زنجاني با بني‌صدر موافق نبوديم.

عده‌اي ديگر هم بودند كه موافق بودند. فكر مي‌كنم آقاي ملكي از آن جمله بودند، بقيه‌ي جامعه كه شايد حدود 17 نفر بودند و اكثريتي را تشكيل مي‌داد، اينها طرفدار كانديداتوري آقاي بني‌صدر بودند. آقاي خسروشاهي سر دسته بودند و بيش از همه متمايل به بني‌صدر بودند.

از اين رو عده‌اي گمان مي‌كردند كه جامعه‌ي روحانيت دربست طرفدار بني‌صدرند مگر برادراني كه در حزب بودند كه با بني‌صدر مخالفت مي‌كردند.

موضع بني صدر روشن نبود

چنان كه گفتم موضع آقاي بني‌صدر نسبت به مسائل انقلاب روشن نبود. واقعاً منهاي مواضع بني‌صدر، اگر مي‌خواستيم مقايسه كنيم؛ ايشان از نظر مديريت به عنوان رئيس‌جمهور، از آقاي حبيبي خيلي جلوتر بود. آقايان جامعه‌ روحانيت هم به همين اعتبار به بني‌صدر رأي دادند.

نكته‌ دوم هم اين بود كه حزب طبعاً عده‌اي را جذب و عده‌اي را دفع مي‌كند، شما مي‌دانيد آقايان روحانيون طبعاً روح استقلال طلبي دارند. اگر كسي وارد حزب مي‌شد، خواه ناخواه قهراً در حزب هضم مي‌شد، ولي يك روحاني و امام جماعت نمي‌توانست اين‌گونه باشد.

از اول يك چنين فرهنگي در روحانيت بوده و هست، به خصوص در تشيّع يك حالت استقلال حاكم بوده كه هميشه در برابر حاكميت‌ها مي‌ايستادند و اين، در روحانيت شيعه، يك فرهنگ است و تا اكنون باقي است و شايد الان هم كه بعضي از روحانيون زير بار دولت نمي‌روند و با دولت مخالفند، معلول همين فرهنگ است كه اصلاً تبعيت را نقد مي‌كنند و استقلال را تأييد مي‌كنند. البته بعضي‌ها هستند كه حالت مخالفت ندارند و بي‌تفاوت از كنار مسائل مي‌گذرند.

اين حساسيت در خيلي از شهرها وجود داشت و به سهولت هر كس پي مي‌برد كه ميان روحانيون و حزب درگيري وجود دارد، مگر روحانيون جوان كه پذيرش داشتند. روحانيون معمّر و سابقه‌دار، كمتر وارد حزب شدند. شايد علتش اين است كه چون آنها مستقل بودند و براي خودشان حرف داشتند، نمي‌توانستند در يك قالبي قرار بگيرند؛ من يقين دارم چنين چيزي بوده و در اثر همين جريانات بود كه آقايان زير بار نمي‌رفتند و از بني‌صدر طرفداري مي‌كردند، البته علاوه بر جنبه‌هاي مثبت بني‌صدر ـ كه در ابتدا ظهور بيشتري داشت ـ جنبه‌هاي منفي او بعدها كشف شد.

بني صدر موجود عجيب و غريبي بود

ولي بنده اين طور نبودم، علتش هم اين بود كه من در شوراي انقلاب با بني‌صدر كار كرده بودم، اما علما و روحانيون غالباً در شوراي انقلاب نبودند؛ به جز دوستان سطح بالا؛ مثل آقايان هاشمي و بهشتي و باهنر. من در دولت بودم، در شوراي انقلاب هم بودم، برخوردهاي بني‌صدر را ديده بودم. احساس مي‌كردم موجود عجيب و غريبي است و من نتوانستم هيچ آني به بني‌صدر ايمان بياورم. واقعاً به ايشان ايمان نياوردم، ولي از طرفي هم مي‌ديديم مي‌گويند بني‌صدر مبارزه كرده، چه كار كرده و از همين حرف‌هايي كه اول انقلاب گفته مي‌شد.

از آن طرف، امام هم تأييد مي‌كردند، نفي نمي‌كردند، ما هم يك نوع تبعيت و پيروي از امام داشتيم. به همين جهت در عين حال كه بني‌صدر را نمي‌پسنديدم و واقعاً نمي‌توانستم ايشان را به عنوان يك رئيس جمهور به مردم معرفي كنم، بنابراين در عين حال كه با نظر جامعه‌ روحانيت به صورت علني مخالفت نكردم ـ چون مصوبه‌اي بود كه اكثريت رأي داده بودند ـ هر كس به طور خصوصي از من در اين باره پرسيد، گفتم من به بني‌صدر رأي نمي‌دهم.

گفتند پس به چه كسي رأي مي‌دهيد؟ گفتم آقاي حبيبي. گفتند ما هم كه مقايسه مي‌كنيم، مي‌بينيم كه آقاي حبيبي بهتر و متدين‌تر است. خودم به او رأي دادم، خانواده‌ام هم به او رأي دادند و همچنين دوستاني كه از من پرسيدند.

البته بعدها كه ماهيت بني‌صدر كشف شد، دوستان ما همه مخالف شدند! كسي نماند كه از بني‌صدر طرفداري كند. در ابتدا بعضي از دوستان ما برداشت مي‌كردند كه اين يك نوع رقابت و جنگ قدرت است. اين‌طور برداشت مي‌كردند و مي‌گفتند جنگ قدرت است، نه تنها دوستان ما، بلكه حاج احمد آقا نيز اين گونه تصور مي‌كرد.

يك روز منزل امام رفتيم، بحث در جريانات بني‌صدر بود. آقاي موسوي اردبيلي هم تا حدي به اين حرف‌ها متمايل بود كه مثلاً دارد جنگ قدرتي درمي‌گيرد. با اينكه ايشان در حزب بود با بعضي حركات آقايان حزبي موافق نبود. شخص من هم به‌لحاظ اينكه در دولت بودم و وزير كشور بودم علني با بني‌صدر مخالفت نمي‌كردم ولي در باطن با او نبودم.

و بالأخره يك روز خدمت امام رفتم عرض كردم آقا! اين بني‌صدر موجود خطرناكي از آب درآمده ـ شايد مدتي هم از رياست جمهوري ايشان گذشته بود ـ، اين وضعي كه من از ايشان مي‌بينم خيلي خطرناك است. اگر قبلاً نمي‌دانستيم حالا فهميديم كه اين، اصلاً عقيده‌اي به ولايت فقيه و روحانيت ندارد.

امام فرمودند من مي‌دانم ولي مدارا مي‌كنم

مثلاً در مورد حجاب كه امام فرمودند خانم‌هايي كه حجاب ندارند بايد از ادارات بيرون بيايند، ايشان مي‌گفت كه حالا يك لچك چه فرق مي‌كند كه زن سرش بكند يا نكند و مي‌گفت من حتي به زنم هم نمي‌گويم لچك سرش كند.

خودش مي‌داند چه بكند. او مي‌گفت شما داريد زن‌ها را محدود مي‌كنيد، از ادارات بيرون مي‌كنيد ـ حتي با دستور امام مخالفت مي‌كردـ گفتم ايشان چنين موجودي است. امام فرمودند كه من مي‌دانم ولي مدارا مي‌كنم و بعد فرمودند من با يك اشاره‌ انگشت مي‌توانم او را بردارم.

بنده هيچ‌گاه با بني‌صدر دوست نبودم، و در خفا در موارد مختلف با بني‌صدر درگيري‌هاي متعدد داشتم؛ بحث‌ها كردم، نصيحتش كردم، خيلي حرف‌ها زدم كه قبلاً به آن اشاره نمودم.

ما در همان موقع به خاطر اينكه تا اندازه‌اي بني‌صدر را تعديل كنيم، جلسه‌ دعوتي داشتيم. آن‌وقت آقاي رجايي نخست وزير و بني صدر هم رئيس جمهور بود. در آن جلسه‌ي اول بني‌صدر آمد، بعد آقاي رجايي تشريف آوردند.

وقتي ايشان وارد شد ما احترام كرديم و جلوي مرحوم رجايي بلند شديم، ولي بني‌صدر اصلاً تكان نخورد و حتي برنگشت به ايشان مثلاً «صبحكم اللهي» بگويد. پس از اتمام نشست مرحوم آقاي خسروشاهي به بني‌صدر اعتراض كرد و گفت آقاي بني‌صدر! چطور شما هيچ احترامي نگذاشتيد؛ اين جلسه، جلسه‌ي صلح و آشتي بود. شما وقتي ايشان {رجايي} وارد شد هيچ اعتنايي نكردي، بالاخره نخست وزير مملكت است.

بني صدر گفت كه در فرانسه رسم نيست كه رئيس جمهور به نخست وزير احترام بكند. من گفتم آقا! اينجا فرانسه نيست، اينجا جمهوري اسلامي ايران است، فرق مي‌كند. تو خود حديث مفصّل بخوان از اين مجمل.

منبع:برترينها

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: خاطرات جالب آيت الله مهدوي كني ازبني صدر،
ادامه مطلب
 

خاطرات جالب آيت الله مهدوي كني ازبني صدر

 

 
در كتاب خاطرات آيت الله مهدوي كني آمده است:«من در دولت بودم، در شوراي انقلاب هم بودم، برخوردهاي بني‌صدر را ديده بودم. احساس مي‌كردم موجود عجيب و غريبي است و من نتوانستم هيچ آني به بني‌صدر ايمان بياورم...»
 

خبرآنلاين: «من در دولت بودم، در شوراي انقلاب هم بودم، برخوردهاي بني‌صدر را ديده بودم. احساس مي‌كردم موجود عجيب و غريبي است و من نتوانستم هيچ آني به بني‌صدر ايمان بياورم...»

كتاب خاطرات آيت الله مهدوي كني كه مركز اسناد انقلاب اسلامي منتشر كرده در سال 1385 توسط غلامرضا خواجه سروي در 6 فصل تدوين شده است. آنچه در ادامه مي‌خوانيد مربوط است به موضوع جامعه روحانيت و بني صدر، از فصل چهارم كتاب كه فارس منتشر كرده است:

جامعه‌ روحانيت و بني‌صدر

در مسئله‌ انتخاب بني‌صدر به عنوان رئيس جمهور، همان‌گونه كه گفتم، به‌جز اعضاء مؤسس حزب جمهوري و برخي ديگر از اعضاء جامعه روحانيت ديگر اعضاء جامعه با نامزدي بني‌صدر مخالفت نكردند و شخص امام نيز با نامزدي ايشان ابراز مخالفتي نداشتند و حتي ايشان مخالفت‌هاي ديگران را دفع مي‌كردند خلاصه آن‌كه در جامعه‌ي روحانيت در مورد بني‌صدر دو طيف وجود داشت: عده‌اي با رياست جمهوري بني‌صدر مخالف بودند، عده‌اي هم موافق بودند.

شهيد بهشتي در راس مخالفان بني صدر بود

در رأس آنهايي كه مخالف بودند آقاي بهشتي بود. ايشان اصلاً از اعضاي جامعه‌ي روحانيت بودند و در عين حال كه در حزب بودند، در جلسات جامعه‌ي روحانيت هم شركت مي‌فرمودند. از اعضاي جامعه: آقاي هاشمي، دكتر باهنر، جناب آقاي خامنه‌اي، بنده، آقاي موحدي كرماني و ظاهراً آقاي عميد زنجاني با بني‌صدر موافق نبوديم.

عده‌اي ديگر هم بودند كه موافق بودند. فكر مي‌كنم آقاي ملكي از آن جمله بودند، بقيه‌ي جامعه كه شايد حدود 17 نفر بودند و اكثريتي را تشكيل مي‌داد، اينها طرفدار كانديداتوري آقاي بني‌صدر بودند. آقاي خسروشاهي سر دسته بودند و بيش از همه متمايل به بني‌صدر بودند.

از اين رو عده‌اي گمان مي‌كردند كه جامعه‌ي روحانيت دربست طرفدار بني‌صدرند مگر برادراني كه در حزب بودند كه با بني‌صدر مخالفت مي‌كردند.

موضع بني صدر روشن نبود

چنان كه گفتم موضع آقاي بني‌صدر نسبت به مسائل انقلاب روشن نبود. واقعاً منهاي مواضع بني‌صدر، اگر مي‌خواستيم مقايسه كنيم؛ ايشان از نظر مديريت به عنوان رئيس‌جمهور، از آقاي حبيبي خيلي جلوتر بود. آقايان جامعه‌ روحانيت هم به همين اعتبار به بني‌صدر رأي دادند.

نكته‌ دوم هم اين بود كه حزب طبعاً عده‌اي را جذب و عده‌اي را دفع مي‌كند، شما مي‌دانيد آقايان روحانيون طبعاً روح استقلال طلبي دارند. اگر كسي وارد حزب مي‌شد، خواه ناخواه قهراً در حزب هضم مي‌شد، ولي يك روحاني و امام جماعت نمي‌توانست اين‌گونه باشد.

از اول يك چنين فرهنگي در روحانيت بوده و هست، به خصوص در تشيّع يك حالت استقلال حاكم بوده كه هميشه در برابر حاكميت‌ها مي‌ايستادند و اين، در روحانيت شيعه، يك فرهنگ است و تا اكنون باقي است و شايد الان هم كه بعضي از روحانيون زير بار دولت نمي‌روند و با دولت مخالفند، معلول همين فرهنگ است كه اصلاً تبعيت را نقد مي‌كنند و استقلال را تأييد مي‌كنند. البته بعضي‌ها هستند كه حالت مخالفت ندارند و بي‌تفاوت از كنار مسائل مي‌گذرند.

اين حساسيت در خيلي از شهرها وجود داشت و به سهولت هر كس پي مي‌برد كه ميان روحانيون و حزب درگيري وجود دارد، مگر روحانيون جوان كه پذيرش داشتند. روحانيون معمّر و سابقه‌دار، كمتر وارد حزب شدند. شايد علتش اين است كه چون آنها مستقل بودند و براي خودشان حرف داشتند، نمي‌توانستند در يك قالبي قرار بگيرند؛ من يقين دارم چنين چيزي بوده و در اثر همين جريانات بود كه آقايان زير بار نمي‌رفتند و از بني‌صدر طرفداري مي‌كردند، البته علاوه بر جنبه‌هاي مثبت بني‌صدر ـ كه در ابتدا ظهور بيشتري داشت ـ جنبه‌هاي منفي او بعدها كشف شد.

بني صدر موجود عجيب و غريبي بود

ولي بنده اين طور نبودم، علتش هم اين بود كه من در شوراي انقلاب با بني‌صدر كار كرده بودم، اما علما و روحانيون غالباً در شوراي انقلاب نبودند؛ به جز دوستان سطح بالا؛ مثل آقايان هاشمي و بهشتي و باهنر. من در دولت بودم، در شوراي انقلاب هم بودم، برخوردهاي بني‌صدر را ديده بودم. احساس مي‌كردم موجود عجيب و غريبي است و من نتوانستم هيچ آني به بني‌صدر ايمان بياورم. واقعاً به ايشان ايمان نياوردم، ولي از طرفي هم مي‌ديديم مي‌گويند بني‌صدر مبارزه كرده، چه كار كرده و از همين حرف‌هايي كه اول انقلاب گفته مي‌شد.

از آن طرف، امام هم تأييد مي‌كردند، نفي نمي‌كردند، ما هم يك نوع تبعيت و پيروي از امام داشتيم. به همين جهت در عين حال كه بني‌صدر را نمي‌پسنديدم و واقعاً نمي‌توانستم ايشان را به عنوان يك رئيس جمهور به مردم معرفي كنم، بنابراين در عين حال كه با نظر جامعه‌ روحانيت به صورت علني مخالفت نكردم ـ چون مصوبه‌اي بود كه اكثريت رأي داده بودند ـ هر كس به طور خصوصي از من در اين باره پرسيد، گفتم من به بني‌صدر رأي نمي‌دهم.

گفتند پس به چه كسي رأي مي‌دهيد؟ گفتم آقاي حبيبي. گفتند ما هم كه مقايسه مي‌كنيم، مي‌بينيم كه آقاي حبيبي بهتر و متدين‌تر است. خودم به او رأي دادم، خانواده‌ام هم به او رأي دادند و همچنين دوستاني كه از من پرسيدند.

البته بعدها كه ماهيت بني‌صدر كشف شد، دوستان ما همه مخالف شدند! كسي نماند كه از بني‌صدر طرفداري كند. در ابتدا بعضي از دوستان ما برداشت مي‌كردند كه اين يك نوع رقابت و جنگ قدرت است. اين‌طور برداشت مي‌كردند و مي‌گفتند جنگ قدرت است، نه تنها دوستان ما، بلكه حاج احمد آقا نيز اين گونه تصور مي‌كرد.

يك روز منزل امام رفتيم، بحث در جريانات بني‌صدر بود. آقاي موسوي اردبيلي هم تا حدي به اين حرف‌ها متمايل بود كه مثلاً دارد جنگ قدرتي درمي‌گيرد. با اينكه ايشان در حزب بود با بعضي حركات آقايان حزبي موافق نبود. شخص من هم به‌لحاظ اينكه در دولت بودم و وزير كشور بودم علني با بني‌صدر مخالفت نمي‌كردم ولي در باطن با او نبودم.

و بالأخره يك روز خدمت امام رفتم عرض كردم آقا! اين بني‌صدر موجود خطرناكي از آب درآمده ـ شايد مدتي هم از رياست جمهوري ايشان گذشته بود ـ، اين وضعي كه من از ايشان مي‌بينم خيلي خطرناك است. اگر قبلاً نمي‌دانستيم حالا فهميديم كه اين، اصلاً عقيده‌اي به ولايت فقيه و روحانيت ندارد.

امام فرمودند من مي‌دانم ولي مدارا مي‌كنم

مثلاً در مورد حجاب كه امام فرمودند خانم‌هايي كه حجاب ندارند بايد از ادارات بيرون بيايند، ايشان مي‌گفت كه حالا يك لچك چه فرق مي‌كند كه زن سرش بكند يا نكند و مي‌گفت من حتي به زنم هم نمي‌گويم لچك سرش كند.

خودش مي‌داند چه بكند. او مي‌گفت شما داريد زن‌ها را محدود مي‌كنيد، از ادارات بيرون مي‌كنيد ـ حتي با دستور امام مخالفت مي‌كردـ گفتم ايشان چنين موجودي است. امام فرمودند كه من مي‌دانم ولي مدارا مي‌كنم و بعد فرمودند من با يك اشاره‌ انگشت مي‌توانم او را بردارم.

بنده هيچ‌گاه با بني‌صدر دوست نبودم، و در خفا در موارد مختلف با بني‌صدر درگيري‌هاي متعدد داشتم؛ بحث‌ها كردم، نصيحتش كردم، خيلي حرف‌ها زدم كه قبلاً به آن اشاره نمودم.

ما در همان موقع به خاطر اينكه تا اندازه‌اي بني‌صدر را تعديل كنيم، جلسه‌ دعوتي داشتيم. آن‌وقت آقاي رجايي نخست وزير و بني صدر هم رئيس جمهور بود. در آن جلسه‌ي اول بني‌صدر آمد، بعد آقاي رجايي تشريف آوردند.

وقتي ايشان وارد شد ما احترام كرديم و جلوي مرحوم رجايي بلند شديم، ولي بني‌صدر اصلاً تكان نخورد و حتي برنگشت به ايشان مثلاً «صبحكم اللهي» بگويد. پس از اتمام نشست مرحوم آقاي خسروشاهي به بني‌صدر اعتراض كرد و گفت آقاي بني‌صدر! چطور شما هيچ احترامي نگذاشتيد؛ اين جلسه، جلسه‌ي صلح و آشتي بود. شما وقتي ايشان {رجايي} وارد شد هيچ اعتنايي نكردي، بالاخره نخست وزير مملكت است.

بني صدر گفت كه در فرانسه رسم نيست كه رئيس جمهور به نخست وزير احترام بكند. من گفتم آقا! اينجا فرانسه نيست، اينجا جمهوري اسلامي ايران است، فرق مي‌كند. تو خود حديث مفصّل بخوان از اين مجمل.

منبع:برترينها

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: خاطرات جالب آيت الله مهدوي كني ازبني صدر،
ادامه مطلب
 

 

بيانات امام خميني(ره) در رابطه با شهادت دكتر بهشتي

بسمه تعالي

 

 

البته اين پيشامد منتظره،البته اين پيشامد براي همه ملت ما ناگوار بود ويك اشخاصي كه براي خدمت خودشان را حاضر كرده بودند و خدمتگزار اين كشور بودند اشخاصي بودندكه آنقدري كه من از آنها مي شناسم،از ابرار بوده اند،از اشخاص متعهد بوده اند كه در رأس آنها مرحوم شهيد بهشتي است.ايشان را من بيست سال بيشتر مي شناختم.مراتب فضل ايشان و مراتب تفكر ايشان و مراتب تعهد ايشان بر من معلوم بود و آنچه كه من راجع به ايشان متأثر هستم،شهادت ايشان در مقابل اوناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور بود. مخالفين انقلاب،افرادي كه بيشتر متعهدند،مؤثرتر در انقلابند،آنها را بيشتر مورد هدف قرار داده اند.ايشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگي بود.تهمت ها،تهمت هاي ناگوار به ايشان مي زدند.از آقاي بهشتي اينها مي خواستند يك موجود ستمكار ديكتاتور معرفي كنند. در صورتي كهمن بيش از بيست سال ايشان را مي شناختم و برخلاف آنچه اين بي انصاف ها در سرتاسر كشور تبليغ كردند و مرگ بر بهشتي گفتند،من او را يك فرد متعهد ،مجتهد،متدين،علاقمند به ملت،علاقه مند به اسلام وبه دردبخور براي جامعه خودمان مي دانستم.

 

از صدر اسلام تا كنون دو خط بوده است،يك خط اشخاص راحت طلب و يك خطي كه ترسيمش را انبيا كرده اند.

 

از صدر اسلام تاكنون دو طريقه ، دو خط بوده است: يك خط، خط اشخاص راحت طلب كه تمام همشن به اين است كه يك طعمه اي پيداكنند و بخورند و بخوابند، و عبادت خدا هم آنهايي كه مسلمان بودند ،مي كردند، اما مقدم بر هر چيزي در نظر آنها راحت طلبي بود. در صدر اسلام از اين اشخاص بودند وقتي كه حضرت سيدالشهداء سلام ا... عليه مي خواستند مسافرت كنند به اين سفر عظيم،بعضي از اينها نصيحت مي كردند كه براي چه شما اينجا هستيد،مأمونيد وحاصل بنشينيد و بخوريد و بخوابيدو از همان ها بعضي قماش ها بودند كه اشكال هم مي كردند كه يك قدرت بزرگي را در مقابلش چرا يك عده كمي قيام مي كنند.اين در طول تاريخ تا حالا بوده است، از اول نهضت اسلامي ما شاهد اشخاصي كه به اين وضع بوده اند،راحت را بر هر چيزي مقدم مي داشته اند،تكليف را اين مي دانستند كه نمازي بخوانند و روزه اي بگيرند و بنشينند در منزلشان ذكري بگويند و فكري بكنند و اگر چنانچه يك اشخاص انحرافي هم باشند غيبت بكنند،بروند عبادتشان را بكنند و بنشينندو در مجالسشان غيبت بكنند ،تهمت بزنند. اين يك راهي بود كه يك دسته اي از مردم داشتند كه تمام آمال آنها اين بود كه آدم اينجا اين چند روزي كه هست،خوب استراحت بكند،بنشيند در خانه اش عبادت بكند اسلام را خلاصه كرده بودند در عبادات،مثلاً نماز و روزه و امثال اينها، براي اسلام،عم غير از اين،خيلي ، نه اطلاعات صحيح داشتند ونه ارزشي قائل بودند،همان بايد در منزل ها بنشينند ونگاه كنند و به ديگران اشكال كنند.در آنوقتي كه اول نهضت بود،يك شخص سرشناس از اين اشخاص گفته بود كه ايراني ها ديوانه شده اند.قيام در مقابل محمدرضا را و ايستادگي در مقابل ظلم را  ، با تغيير ديوانگي،يكي از اشخاص سرشناس معرفي كردند.آن كاسب يا تاجري كه در منزل او بود و از او شنيد اين را ،گفته بود اين از خريتشان بوده است آدم كه نمي رود در توي خيابان مقابل مسلسل بايستد. و همان آقاي سرشناس پرونده اش از ساواك بيرون آمده و آنوقتي كه جوان هاي ما در خيابان ها كشته مي شدند،انگشتربراي سلامت محمدرضا فرستاده بود.يك دسته اينطور بود كه حضرت امير سلام ا... عليه از اينها تعبير مي كند كه اينها همشان علفشان است مثل حيواناتي كه همشان اين است كه شكمش سير بشود،شهواتش را برهمه چيز مقدم مي دارد،نماز هم مي خواند و روزه هم مي گيرد و عبادات شرعي را هم بجا مي آورد،لكن اينطور است وضع تفكر كه انسان نبايد خودش را در معرض يك خطري، در معرض يك چيزي قرار بدهد واين كاري كه اين ملت شريف اسلام كردند،اين كار يك كارجنون آميز بوده است.يك دسته ديگر هم انبيا بوده اند و اولياء بزرگ، آنها هم يك مكتبي بود و يك خطي بود،تمام عمرشان را صرف مي كردند در اينكه با ظلم ها و باچيزهايي كه در ممالك دنيا واقع مي شود،همشان را اينها صرف مي كردند در مقابله با اينها،كسي كه تاريخ انبياء را ديده باشد و تاريخ اسلام را ديده باشد وتاريخ زندگي حضرت رسول سلام ا... عليه را وائمه اطهار و اصحاب رسول ا... را ديده باشد مي بيند كه اينها از اولي كه وارد شدند درميدان و به حد بلوغ رسيدندو رسول اكرم از اولي كه آن رسالت به او محول شد تا آنوقتي كه در بستر مرگ خوابيده بود يا شهادت،بين اين بستر و آن بعثت،تمام فعاليت بوده است،جنگ بوده ،دفاع بوده و كسي كه زندگي اميرالمؤمنين سلام ا... عليه را مشاهده كند نيز همينطور بوده ،جهاد در راه خدا و جهاد در راه احكام خدا بوده است  وساير ائمه عليهم السلام،البته آن كه از همه بارزتر و معروف تر است سيدالشهدا سلام ا... عليه است. اگر وضع تفكر سيدالشهدا سلام ا... عليه مثل بعض مقدسين زمان خودش بود،آنها طرحشان اين بود كه بماند همان در جوار حضرت رسول سلام ا... عليه و عبادت كند،اگر وضع تفكر مولا هم اينطور بود كربلائي پيش نمي آمد، يك راحت طلبي بود و كناره گيري از جامعه و دعا و ذكر بود،لكن وضع تفكر جور ديگري بود. اگر چنانچه ائمه ما عليهم السلام سازش مي كردند با اهل ظلم و ستم،احترامشان بسيار زياد بود،خلفا حاضر بودند كه آنها دست از دعوتشان بردارند.حضرت موسي بن جعفر همين طور من باب اتفاق نبود كه چندين سال در حبس بسر برد،و تبعيد بعض ائمه و احضار از مدينه ،بردنشان به محل خليفه،همچو  نبود كه اينها يك مردم عادي باشند كه همين بنشينند و درسي بخوانندو درسي بگويند و مطالعه اي بكنند وعبادت خدا را بكنند و در جوار رسول خدا عبادت كنند. اگر طرز افكار آنها هم اين بود،اين مذهب، اين مذهبي كه در مقابل ظلم در طول تاريخ واقع شده است نبود.اين دو رشته،از اول خلقت تا حالا بوده است. رشته ي تعهد به اسلام وايستادگي در مقابل ظلم و ستم و ديكتاتوري وقدرت هاي شيطاني، و سازش. من در طول اين نهضت اشخاصي را، بسيارهم مردم نمازخوان و ملا و معتبر و اينها،لكن در همان يورش اول كه سازمان امنيت برد و يك دسته اي را اذيت كرد و زد،راحت طلبي را برداشتند و انتخاب كردند و كنار نشستند و حالا يا ساكت كنار نشسته اند يا بعضي هم ساكت نشدند  و كنار نشستند يعني موافقت كردندبا دستگاه. اين دسته اي كه خودشان را از اول مهيا كردند براي مقابله،مقابله با ظلم، اين دسته از اول توجه به اين معنا داشتندكه اين مقابله زحمت دارد،اين مقابله شهادت دارد،اين مقابله حبس دارد.اينها در حبس هم بعضي شان مي رفتند و آن زجرها را مي كشيدند،قدمشان كه از حبس بيرون مي آمد مي رفتند،سراغ باز مقابله،براي اينكه اين يك مكتبي بود و يك خطي بود،خطي كه ترسيمش را انبيا از صدر عالم كرده اند،‌ آن انبيائي كه در آتش سوزاندند آنها را و ارّه كردند آنها را و آنها اگر مي خواستند كه آن خط خودشان را منحرف كنند،خيلي هم محترم بودند.اين آقاياني كه در اين مسائل وارد بودند متوجه اين معنا بودند كه در زمان محمدرضا معلوم بود كه هر كسي هر عملي بكند،هرحرفي بزند.اين در حبس است و درشكنچه است ودركذا، لكن اينها حبس را مي رفتند،شكنجه را مي ديدند،بيرون مي آْمدند وباز همان پست را اداره ميكردند.

 


 

با ترور شخصيت ها، ملت از صحنه خارج نمي شود

ما نبايد تصور اين را بكنيم كه اين ابرقدرت ها از ما دست برداشته اند.ملتي كه مي خواهد زنده باشد و مي خواهد مستقل باشدو نوكر نباشد،وابسته نباشد و مي خواهد آزاد باشد وتحت سلطه نباشد، اين ملت بايد مهيا باشد براي همه چيز.اگر راحت طلبي را مي خواهد ملت،از زمان محمدرضا بهتر از همه اين بود كه ظهر بيايند نماز بخوانندبا امام جماعتشان،امام جماعت برود سراغ كارشو شما برويد سراغ كسبتان، راحت طلبي اين را اقتضا مي كرد،حالا هم باز همان رژيم بود و همان بساط بود و شما هم نان تان را مي خوريد و آب تان را مي خوريدو شميران تان را هم مي رفتيد و كارهاي عادي تان را انجام مي داديد،لكن تكليف هم اين است؟در مقابل خدا هم مي شود انسان عذر بيخودي بتراشد؟فرضاً كه حالا كسي عذر تراشيد به اينكه،خوب ما ديديم كه وقتي وارد بوديم در اين امور،از همه اطراف كشورهاي وابسته به امريكا و شوروي وافراد وابسته به اينها از داخل و خارج مزاحمت ايجاد مي كنند،مي كشند افراد را،بمب مي گذارند و چه مي كنند،هجوم مي كنند و وارد كشور مي شوند،خوب،تكليف چيست؟ تكليف اين است كه حالا ما رها كنيم آن طريقه اسلام را و آن طريقه انبيا را و راحت طلبي را انتخاب كنيم وچند روز ادامه زندگي حيواني بدهيم؟! با حيوانات فرق نداشته باشيم؟! حيوانات هم «إن من شيئي إلا يسبح بحمد ربك»آنها هم ذكر و تسبيح دارند،لكن همشان علفشان است،انسان هم بايد اينطوري باشد كه همّش اين علفش باشد و هرچه ذلت و خواري است تن به آن بدهد براي اينكه چند روز زندگي مرفه بكند؟! اين زندگي اي است كه بعضي انتخاب كرده اند براي خودشان و آنوقت اين جوان هاي ما كه در جبهه و پشت جبهه مشغول به فعاليت هستند و اين جهاد سازندگي كه شما آقايان از اعضاي آن هستيد،روز وشب خودتان را براي اين ملت صرف مي كنيد،آنها كنار بنشينند و بگويند كه اينها مجنون شده اند! كنار بنشينند واعلاميه بدهند،روشنفكرشان اعلاميه دهد،روشنفكرشان صحبت كند ومحكوم كند.خوب،در مقابل رفقاي خودشان البته مي نشينند و حرف هائي مي زنند، براي خودشان هم تكليف شرعي معين مي كنند،اما در مقابل خدا هم مي شود انسان تكليف شرعي درست كند؟!خدا را هم مي شود اغفال كرد نعوذ بال..؟!

 

 

 روح ا... موسوي الخميني                 

         60/4/8                           

 

منبع : صحيفه نور /جلد 7 /صفحه 47-44                

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: بيانات امام خميني(ره) در رابطه با شهادت دكتر بهشتي،
ادامه مطلب
 

 

 

بسمه تعالي

 

 

البته اين پيشامد منتظره،البته اين پيشامد براي همه ملت ما ناگوار بود ويك اشخاصي كه براي خدمت خودشان را حاضر كرده بودند و خدمتگزار اين كشور بودند اشخاصي بودندكه آنقدري كه من از آنها مي شناسم،از ابرار بوده اند،از اشخاص متعهد بوده اند كه در رأس آنها مرحوم شهيد بهشتي است.ايشان را من بيست سال بيشتر مي شناختم.مراتب فضل ايشان و مراتب تفكر ايشان و مراتب تعهد ايشان بر من معلوم بود و آنچه كه من راجع به ايشان متأثر هستم،شهادت ايشان در مقابل اوناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور بود. مخالفين انقلاب،افرادي كه بيشتر متعهدند،مؤثرتر در انقلابند،آنها را بيشتر مورد هدف قرار داده اند.ايشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگي بود.تهمت ها،تهمت هاي ناگوار به ايشان مي زدند.از آقاي بهشتي اينها مي خواستند يك موجود ستمكار ديكتاتور معرفي كنند. در صورتي كهمن بيش از بيست سال ايشان را مي شناختم و برخلاف آنچه اين بي انصاف ها در سرتاسر كشور تبليغ كردند و مرگ بر بهشتي گفتند،من او را يك فرد متعهد ،مجتهد،متدين،علاقمند به ملت،علاقه مند به اسلام وبه دردبخور براي جامعه خودمان مي دانستم.

 

از صدر اسلام تا كنون دو خط بوده است،يك خط اشخاص راحت طلب و يك خطي كه ترسيمش را انبيا كرده اند.

 

از صدر اسلام تاكنون دو طريقه ، دو خط بوده است: يك خط، خط اشخاص راحت طلب كه تمام همشن به اين است كه يك طعمه اي پيداكنند و بخورند و بخوابند، و عبادت خدا هم آنهايي كه مسلمان بودند ،مي كردند، اما مقدم بر هر چيزي در نظر آنها راحت طلبي بود. در صدر اسلام از اين اشخاص بودند وقتي كه حضرت سيدالشهداء سلام ا... عليه مي خواستند مسافرت كنند به اين سفر عظيم،بعضي از اينها نصيحت مي كردند كه براي چه شما اينجا هستيد،مأمونيد وحاصل بنشينيد و بخوريد و بخوابيدو از همان ها بعضي قماش ها بودند كه اشكال هم مي كردند كه يك قدرت بزرگي را در مقابلش چرا يك عده كمي قيام مي كنند.اين در طول تاريخ تا حالا بوده است، از اول نهضت اسلامي ما شاهد اشخاصي كه به اين وضع بوده اند،راحت را بر هر چيزي مقدم مي داشته اند،تكليف را اين مي دانستند كه نمازي بخوانند و روزه اي بگيرند و بنشينند در منزلشان ذكري بگويند و فكري بكنند و اگر چنانچه يك اشخاص انحرافي هم باشند غيبت بكنند،بروند عبادتشان را بكنند و بنشينندو در مجالسشان غيبت بكنند ،تهمت بزنند. اين يك راهي بود كه يك دسته اي از مردم داشتند كه تمام آمال آنها اين بود كه آدم اينجا اين چند روزي كه هست،خوب استراحت بكند،بنشيند در خانه اش عبادت بكند اسلام را خلاصه كرده بودند در عبادات،مثلاً نماز و روزه و امثال اينها، براي اسلام،عم غير از اين،خيلي ، نه اطلاعات صحيح داشتند ونه ارزشي قائل بودند،همان بايد در منزل ها بنشينند ونگاه كنند و به ديگران اشكال كنند.در آنوقتي كه اول نهضت بود،يك شخص سرشناس از اين اشخاص گفته بود كه ايراني ها ديوانه شده اند.قيام در مقابل محمدرضا را و ايستادگي در مقابل ظلم را  ، با تغيير ديوانگي،يكي از اشخاص سرشناس معرفي كردند.آن كاسب يا تاجري كه در منزل او بود و از او شنيد اين را ،گفته بود اين از خريتشان بوده است آدم كه نمي رود در توي خيابان مقابل مسلسل بايستد. و همان آقاي سرشناس پرونده اش از ساواك بيرون آمده و آنوقتي كه جوان هاي ما در خيابان ها كشته مي شدند،انگشتربراي سلامت محمدرضا فرستاده بود.يك دسته اينطور بود كه حضرت امير سلام ا... عليه از اينها تعبير مي كند كه اينها همشان علفشان است مثل حيواناتي كه همشان اين است كه شكمش سير بشود،شهواتش را برهمه چيز مقدم مي دارد،نماز هم مي خواند و روزه هم مي گيرد و عبادات شرعي را هم بجا مي آورد،لكن اينطور است وضع تفكر كه انسان نبايد خودش را در معرض يك خطري، در معرض يك چيزي قرار بدهد واين كاري كه اين ملت شريف اسلام كردند،اين كار يك كارجنون آميز بوده است.يك دسته ديگر هم انبيا بوده اند و اولياء بزرگ، آنها هم يك مكتبي بود و يك خطي بود،تمام عمرشان را صرف مي كردند در اينكه با ظلم ها و باچيزهايي كه در ممالك دنيا واقع مي شود،همشان را اينها صرف مي كردند در مقابله با اينها،كسي كه تاريخ انبياء را ديده باشد و تاريخ اسلام را ديده باشد وتاريخ زندگي حضرت رسول سلام ا... عليه را وائمه اطهار و اصحاب رسول ا... را ديده باشد مي بيند كه اينها از اولي كه وارد شدند درميدان و به حد بلوغ رسيدندو رسول اكرم از اولي كه آن رسالت به او محول شد تا آنوقتي كه در بستر مرگ خوابيده بود يا شهادت،بين اين بستر و آن بعثت،تمام فعاليت بوده است،جنگ بوده ،دفاع بوده و كسي كه زندگي اميرالمؤمنين سلام ا... عليه را مشاهده كند نيز همينطور بوده ،جهاد در راه خدا و جهاد در راه احكام خدا بوده است  وساير ائمه عليهم السلام،البته آن كه از همه بارزتر و معروف تر است سيدالشهدا سلام ا... عليه است. اگر وضع تفكر سيدالشهدا سلام ا... عليه مثل بعض مقدسين زمان خودش بود،آنها طرحشان اين بود كه بماند همان در جوار حضرت رسول سلام ا... عليه و عبادت كند،اگر وضع تفكر مولا هم اينطور بود كربلائي پيش نمي آمد، يك راحت طلبي بود و كناره گيري از جامعه و دعا و ذكر بود،لكن وضع تفكر جور ديگري بود. اگر چنانچه ائمه ما عليهم السلام سازش مي كردند با اهل ظلم و ستم،احترامشان بسيار زياد بود،خلفا حاضر بودند كه آنها دست از دعوتشان بردارند.حضرت موسي بن جعفر همين طور من باب اتفاق نبود كه چندين سال در حبس بسر برد،و تبعيد بعض ائمه و احضار از مدينه ،بردنشان به محل خليفه،همچو  نبود كه اينها يك مردم عادي باشند كه همين بنشينند و درسي بخوانندو درسي بگويند و مطالعه اي بكنند وعبادت خدا را بكنند و در جوار رسول خدا عبادت كنند. اگر طرز افكار آنها هم اين بود،اين مذهب، اين مذهبي كه در مقابل ظلم در طول تاريخ واقع شده است نبود.اين دو رشته،از اول خلقت تا حالا بوده است. رشته ي تعهد به اسلام وايستادگي در مقابل ظلم و ستم و ديكتاتوري وقدرت هاي شيطاني، و سازش. من در طول اين نهضت اشخاصي را، بسيارهم مردم نمازخوان و ملا و معتبر و اينها،لكن در همان يورش اول كه سازمان امنيت برد و يك دسته اي را اذيت كرد و زد،راحت طلبي را برداشتند و انتخاب كردند و كنار نشستند و حالا يا ساكت كنار نشسته اند يا بعضي هم ساكت نشدند  و كنار نشستند يعني موافقت كردندبا دستگاه. اين دسته اي كه خودشان را از اول مهيا كردند براي مقابله،مقابله با ظلم، اين دسته از اول توجه به اين معنا داشتندكه اين مقابله زحمت دارد،اين مقابله شهادت دارد،اين مقابله حبس دارد.اينها در حبس هم بعضي شان مي رفتند و آن زجرها را مي كشيدند،قدمشان كه از حبس بيرون مي آمد مي رفتند،سراغ باز مقابله،براي اينكه اين يك مكتبي بود و يك خطي بود،خطي كه ترسيمش را انبيا از صدر عالم كرده اند،‌ آن انبيائي كه در آتش سوزاندند آنها را و ارّه كردند آنها را و آنها اگر مي خواستند كه آن خط خودشان را منحرف كنند،خيلي هم محترم بودند.اين آقاياني كه در اين مسائل وارد بودند متوجه اين معنا بودند كه در زمان محمدرضا معلوم بود كه هر كسي هر عملي بكند،هرحرفي بزند.اين در حبس است و درشكنچه است ودركذا، لكن اينها حبس را مي رفتند،شكنجه را مي ديدند،بيرون مي آْمدند وباز همان پست را اداره ميكردند.

 


 

با ترور شخصيت ها، ملت از صحنه خارج نمي شود

ما نبايد تصور اين را بكنيم كه اين ابرقدرت ها از ما دست برداشته اند.ملتي كه مي خواهد زنده باشد و مي خواهد مستقل باشدو نوكر نباشد،وابسته نباشد و مي خواهد آزاد باشد وتحت سلطه نباشد، اين ملت بايد مهيا باشد براي همه چيز.اگر راحت طلبي را مي خواهد ملت،از زمان محمدرضا بهتر از همه اين بود كه ظهر بيايند نماز بخوانندبا امام جماعتشان،امام جماعت برود سراغ كارشو شما برويد سراغ كسبتان، راحت طلبي اين را اقتضا مي كرد،حالا هم باز همان رژيم بود و همان بساط بود و شما هم نان تان را مي خوريد و آب تان را مي خوريدو شميران تان را هم مي رفتيد و كارهاي عادي تان را انجام مي داديد،لكن تكليف هم اين است؟در مقابل خدا هم مي شود انسان عذر بيخودي بتراشد؟فرضاً كه حالا كسي عذر تراشيد به اينكه،خوب ما ديديم كه وقتي وارد بوديم در اين امور،از همه اطراف كشورهاي وابسته به امريكا و شوروي وافراد وابسته به اينها از داخل و خارج مزاحمت ايجاد مي كنند،مي كشند افراد را،بمب مي گذارند و چه مي كنند،هجوم مي كنند و وارد كشور مي شوند،خوب،تكليف چيست؟ تكليف اين است كه حالا ما رها كنيم آن طريقه اسلام را و آن طريقه انبيا را و راحت طلبي را انتخاب كنيم وچند روز ادامه زندگي حيواني بدهيم؟! با حيوانات فرق نداشته باشيم؟! حيوانات هم «إن من شيئي إلا يسبح بحمد ربك»آنها هم ذكر و تسبيح دارند،لكن همشان علفشان است،انسان هم بايد اينطوري باشد كه همّش اين علفش باشد و هرچه ذلت و خواري است تن به آن بدهد براي اينكه چند روز زندگي مرفه بكند؟! اين زندگي اي است كه بعضي انتخاب كرده اند براي خودشان و آنوقت اين جوان هاي ما كه در جبهه و پشت جبهه مشغول به فعاليت هستند و اين جهاد سازندگي كه شما آقايان از اعضاي آن هستيد،روز وشب خودتان را براي اين ملت صرف مي كنيد،آنها كنار بنشينند و بگويند كه اينها مجنون شده اند! كنار بنشينند واعلاميه بدهند،روشنفكرشان اعلاميه دهد،روشنفكرشان صحبت كند ومحكوم كند.خوب،در مقابل رفقاي خودشان البته مي نشينند و حرف هائي مي زنند، براي خودشان هم تكليف شرعي معين مي كنند،اما در مقابل خدا هم مي شود انسان تكليف شرعي درست كند؟!خدا را هم مي شود اغفال كرد نعوذ بال..؟!

 

 

 روح ا... موسوي الخميني                 

         60/4/8                           

 

منبع : صحيفه نور /جلد 7 /صفحه 47-44                

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: بيانات امام خميني(ره) در رابطه با شهادت دكتر بهشتي،
ادامه مطلب
 

 

كد خبر :1541115217855675423 تاريخ :دوشنبه 2 تير 1393 ساعت 04:20 بازديد :198 

روزهاي پرحادثه

آيت​الله بهشتي؛ مردي كه يك ملت بود

هفتم تير 1360، يكي از مقاطع بسيار مهم در تاريخ انقلاب اسلامي است. اهميت اين مقطع در اين عبارت كوتاه مشخص مي‌شود: در اين روز، دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي به دست گروهك تروريستي منافقين منفجر شد و طي اين عمليات، دكتر بهشتي همراه 72 نفر از اعضاي اين حزب به شهادت رسيدند. حال بايد ديد هر يك از كلمات اين جمله با خود چه باري دارند.

 

مساله اول حزب جمهوري اسلامي است، چرا دفتر مركزي اين حزب براي انفجار انتخاب مي شود؟ از ابتداي انقلاب اسلامي، دوگانه اي در ميان نيروهاي سياسي با عنوان خط امام وغير خط امام به وجود آمد. در يك طرف نيروهاي ارزشي، حزب اللهي و خط امامي البته با تفاوت ها و اختلافات دروني حضور داشتند و در طرف ديگر، گروه هايي چون حزب توده، مجاهدين خلق و نيروهاي موسوم به ملي مذهبي يا نهضت آزادي قرار داشتند. اختلاف اصلي اين دو جريان با يكديگر، نحوه نگاه به حضرت امام ( ره) بود. اين كه اوامر ايشان به عنوان يك رهبر مورد نظر قرار داشته باشد و منظومه فكري ايشان قبول شود يا انديشه حزبي يا فردي ديگر مورد توجه باشد.

اين دوگانه در دو مقطع باعث تغيير دولت وقت شد. نخست وقتي كه مهدي بازرگان، نخست وزير دولت موقت در آبان 1358 به دليل اختلاف بر سر موضع دولت درباره تسخير سفارت آمريكا استعفا كرد و دوم وقتي كه اكثريت وقت مجلس شوراي اسلامي ـ كه از نيروهاي خط امام و بخصوص حزب جمهوري اسلامي بودند ـ ابوالحسن بني صدر را از رياست جمهوري خلع و راي عدم كفايت سياسي او را صادر كردند. چنين اقدامي به نيروهاي گروه مجاهدين خلق ـ كه اصلي ترين حاميان بني صدر بودند ـ خوش نيامد و در كنار برخي اختلافات ديگر باعث شد اين گروه فاز نظامي را براي مقابله با نيروهاي خط امام پيش بگيرد. يكي از نخستين فعاليت هاي اين گروه در اين ارتباط، انفجار دفتر حزب رقيب يعني حزب جمهوري اسلامي بود.

مساله دوم اين است كه چرا شهيد بهشتي مورد حمله قرار گرفت؟ موضوع شهيد بهشتي و بني صدر يك موضوع نمادين در چارچوب همان دوگانه خط امام و غيرخط امام است. شهيد بهشتي از ابتداي انقلاب به دليل ايستادن در خط امام مورد حمله گروه هاي رقيب و مخالف قرار مي گرفت تا جايي كه امام خميني(ره) در نخستين سخنراني بعد از شهادت اين شهيد گفتند: «اين را من كرارا گفته‏ام كه مرحوم آقاي بهشتي در اين مملكت مظلوم زيست. تمام مخالفان اسلام و مخالفان اين كشور حمله مستقيم شان را به ايشان و بعضي دوستان ايشان كردند. كسي را كه من بيشتر از 20 سال مي‏شناختم و روحياتش را مطلع بودم و مي‏دانستم چه جور مرد صالحي و مرد به درد بخوري براي اين كشور است، مخالفان او را در كوچه و بازار و محله و صحبت هايي كه همه مي‏كردند، آن‏طور جلوه دادند. يك مرد صالحي را به صورت يك ديكتاتور درآوردند!» (صحيفه نور، جلد 14، ص 515)

اما اگر پرسيده شود دليل اين اختلافات چه بود، بايد به انديشه شهيد بهشتي و انديشه بني صدر و حاميان او توجه كرد؛ انديشه اصولي مبتني بر اسلام با قرائت امام خميني(ره) و يارانش و اسلام التقاطي كه مجاهدين خلق عرضه مي كردند و در نهايت وقتي در عرصه انديشه و البته سياست كاري پيش نبردند، به مبارزه نظامي و حذف فيزيكي روي آوردند.

با اين دو مقدمه بد نيست قدري هم شرح ماجرا گفته شود. ظاهرا ساعت 8 شب 7 تير​ 1360 در حالي كه جلسه شوراي مركزي حزب جمهوري در دفتر مركزي اين حزب در سرچشمه تهران در حال برگزاري بود، فردي به نام محمدرضا كلاهي ـ كه در حال حاضر در كشورهاي خارجي متواري است و كمتر در انظار عمومي هم حاضر مي شود ـ با دو بمب دفتر حزب را منفجر مي كند. در اين واقعه شهيد بهشتي به همراه جمعي از اعضاي شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي از جمله 27 نماينده مجلس و چهار وزير دولت به شهادت رسيدند. طبق اظهارات برخي بازماندگان، امدادرساني غلط هم باعث افزايش آمار شهدا شد​. پيكر مطهر تعدادي از اين شهدا در مقبره خاصي در بهشت زهراي تهران به خاك سپرده شده است.اين حادثه تاثيرات عميقي بر آينده انقلاب اسلامي گذاشت. مهم ترين تاثير اين بود كه انقلاب از متفكر و البته مديري چون شهيد بهشتي محروم شد؛ فردي كه امام درباره او گفت: «بهشتي يك ملت بود براي ملت ما. » در عين حال حزب جمهوري اسلامي بعد از اين حادثه به ركود دچار شد و سرانجام در ميانه دهه 60، فعاليت هاي خود را متوقف كرد. با وجود اين عمليات تروريستي منافقين در سطح شهرها و البته در ميان مسئولان ادامه داشت تا جايي كه دفتر نخست وزيري را شهريور ​ سال 60 منفجر كردند، اما پس از آن بود كه هوشياري مردمي در كنار حفاظت نيروهاي امنيتي، باعث شد رفته رفته اثرات مخرب ترورهاي اين گروهك كمتر شود و آنها براي ادامه حيات خود راه فرار به عراق را پيش گيرند.

مصطفي مسجدي آراني / جام جم

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: آيت​الله بهشتي؛ مردي كه يك ملت بود،
ادامه مطلب
 

 

 
كد مطلب: 161872
مردي كه يك ملت بود براي ملت ما
سيد جعفر حسيني وديق ،كارشناس ارشد حقوق بين الملل
اشاره: مطلبي كه مي خوانيد از سري يادداشت هاي بينندگان الف است و انتشار آن الزاما به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. بينندگان الف مي توانند با ارسال يادداشت خود، مطلب ذيل را تاييد يا نقد كنند.
تاريخ انتشار : دوشنبه ۱۲ تير ۱۳۹۱ ساعت ۱۵:۵۵
شهيد بهشتي بدون شك يكي از محوري‌ترين ياران امام خميني(ره) در مبارزات عليه طاغوت بود و اگر بگوييم كه رهبري تشكيلات و انسجام ياران امام با مديريت ايشان صورت مي‌پذيرفت، اغراق نيست.

شايد هيچ جمله‌اي به رسايي تعبيري كه حضرت امام خميني در شهادت آيت‌الله دكتر بهشتي بيان داشتند حق مطلب را در مورد تبيين شخصيت ايشان ادا نكند: «بهشتي يك ملت بود براي ملت ما».

شهيد مظلوم دكتر بهشتي از چهره‌هاي درخشان فكري و سياسي بود كه انقلاب اسلامي به تاريخ اسلام هديه كرده است. عظمت شهيد مظلوم بهشتي در اين است كه از يك سو همواره بر لزوم تشكيلات تاكيد ورزيده و در جهت تحقق آن كوشيده است چرا كه از قرن‌ها پيش نيروهاي اسلامي فاقد تشكيلات منسجم بودند و از همين ناحيه ضربه‌هاي خوف ناك و مهلكي را متحمل بودند، و از سوي ديگر انقلاب را از انحراف و توقف مصون نگه داشت. شهيد مظلوم دكتر بهشتي را مي‌توان يكي از معماران بزرگ تجديد بناي تفكر انقلابي و تشكيلاتي انقلاب اسلامي ايران به شمار آورد زيرا كه در زير لواي رهبري امام امت به هدايت انقلاب در جهت اسلام پرداخت و آن را از انحراف و انزوا يا توقف و ركود محفوظ داشت و در همين راه سرانجام خون پاكش در تداوم بخشيدن به انقلاب و رسواكردن چهره اهريمنان و منافقان بر خاك ريخته است. شهيد بهشتي از چهره‌هاي بزرگ، سياسي و فكري تاريخ معاصر اسلام است او استراتژيست و طراح بزرگ انقلاب و دور انديش و تيزبين بود و با بينش عميق اسلامي تشخيص مي‌داد كه راه درست كدام و جهت و سمت صراط مستقيم الهي كجاست. بينش سياسي نيرومند از موانع را تشخيص و براي رفع آن اقدامات لازم را به عمل مي‌آورد. آگاهي سياسي شهيد بهشتي عظيم و گسترده بود، او انگيزه‌هاي محوري و اصلي آن سوي موضع‌گيري‌هاي نفاق‌آميز گروهك‌ها را به سرعت تشخيص مي‌داد و براي خنثي ساختن آن مبادرت مي‌ورزيد و در يك كلام دكتر بهشتي مرد عمل بود و نه مرد گفتار، سخنران بود اما به مرز سخن بسنده نمي‌كرد، تدبر يكي از ويژگي‌هاي ديگر دكتر بهشتي بود، او مي‌دانست كه در كدام موقع، كدام سخن يا اقدام مناسب است و سخن را چگونه بايد گفت و كار را تحت چه عنواني بايد به انجام رساند كه هم وصول به هدف سهل باشد و هم بهانه‌اي به دست مخالفان داده نشود. شهيد بهشتي طراح عمده انقلاب و خط امام بود وي در اكثر موارد در به راه انداختن جريان‌هاي اصيل اسلامي پيشتاز بوده است. تا پيروزي انقلاب دكتر بهشتي در تحقق خواست‌هاي امام و خنثي ساختن مانورهاي سازشگرانه ليبرال‌ها نقش اصلي را ايفا مي‌كرد. شهيد دكتر بهشتي نقش مهمي در تأسيس مجلس خبرگان و حفظ اصالت آن داشت. او شديداً اصرار مي‌ورزيد كه بايد ملت به كساني رأي دهند كه سوابق آنها نشان داده باشد كه معتقد به اسلام انقلابي‌اند.

انديشه و مشي سياسي و اجتماعي شهيد مظلوم بهشتي ناشي از ايدئولوژي اسلامي و نحوه برداشت او از تعاليم اسلام بود، او را بايد يك عالم اسلام‌شناس و يك مصلح روحاني دانست كه به شيوه صد در صد اسلامي بدون دنباله‌روي از غرب يا التقاط ميان اسلام و شيوه‌هاي غربي، طالب اصلاح جامعه بود، او مي‌انديشيد كه اسلام، هم دين است و هم دولت، هم ايدئولوژي است و هم نظام حكومت. اسلام دين و دوله، هم دين است و هم زندگي، اسلام دين و حياه، بنابراين عالمي رباني بود از تبار ابوذر و عمار، كه آرزو داشت بار ديگر اسلام با همه ابعادش از جمله بعد سياسي‌اش، مجدداً در جامعه اسلامي و در جهان پياده شود و خود واحدي مستقل از گرايش‌هاي شرقي و غربي و نيرويي منفرد در قبال دو ابرقدرت و اقمارش در عرصه جهاني حضور داشته باشد.

پيش از قيام شكوهمند روحانيت به رهبري حضرت امام خميني، مبارزات عقيدتي و سياسي شهيد مظلوم دكتر بهشتي به طور رسمي و به صورت سازمان يافته و حاد با تكيه به رهبري امام كه خود تربيت يافته مكتب او بود در ابعاد گوناگون آغاز شد، مبارزات عقيدتي وي بر اين اساس بود كه در مجامع روشنفكران راجع به مسائل اسلامي، آرا و نظرات نويني اظهار مي‌كرد كه با طرز تفكر قشريون سنتي وفق نمي‌داد و لهذا برخي از آنان با وي به نزاع پرداختند و او را هدف تيرهاي تهمت و افترا قرار دادند و از سوي ديگر آماج تيرهاي سهمگين وابستگان به شرق و التقاطيون ماترياليست و منافقان بي‌چهره قرار گرفت كه در ۷ تير به صورت انفجار عقده‌ها و احقاء جاهلي در آمد. شهيد مظلوم بهشتي، شيوه‌اي را در مبارزه با رژيم پيش گرفته بود كه جز معدودي از انقلابيون سرشناس ايراني كسي مانند وي عمل نكرده است. او از پيشوايان راستين اسلام و امامان اهل‌بيت، اين درس را آموخته بود، شيوه سياسي وي يك نوع تاكتيك مكتبي و هدف‌دار بود، وي در نوشته‌ها و گفتارهايش پرخاشگر و متظاهر به انقلابي بودن شهرت نيافت او معتقد بود مبارزه بايد از روي نقشه صحيح و با تمهيد مقدمات و همراه با تشكيلات منسجم باشد تا به نتيجه برسد. او در فكر پايه‌ريزي بنيادهاي اصيل براي انقلاب بود تا اسلاميت انقلاب حفظ شود. او مرد حقي بود كه از مولايش علي (ع) اخلاص عمل آموخته و به راه امامان بر حق گام بر مي‌داشت. آيا مي‌توان نقش سازندگي وي را در انقلاب، از راه بيان و قلم و سازمان و ايدئولوژي ساختن ناديده گرفت.
بقيه درادامه مطلب
br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: مردي كه يك ملت بود براي ملت ما،
ادامه مطلب
 

 

 
كد مطلب: 161872
مردي كه يك ملت بود براي ملت ما
سيد جعفر حسيني وديق ،كارشناس ارشد حقوق بين الملل
اشاره: مطلبي كه مي خوانيد از سري يادداشت هاي بينندگان الف است و انتشار آن الزاما به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. بينندگان الف مي توانند با ارسال يادداشت خود، مطلب ذيل را تاييد يا نقد كنند.
تاريخ انتشار : دوشنبه ۱۲ تير ۱۳۹۱ ساعت ۱۵:۵۵
شهيد بهشتي بدون شك يكي از محوري‌ترين ياران امام خميني(ره) در مبارزات عليه طاغوت بود و اگر بگوييم كه رهبري تشكيلات و انسجام ياران امام با مديريت ايشان صورت مي‌پذيرفت، اغراق نيست.

شايد هيچ جمله‌اي به رسايي تعبيري كه حضرت امام خميني در شهادت آيت‌الله دكتر بهشتي بيان داشتند حق مطلب را در مورد تبيين شخصيت ايشان ادا نكند: «بهشتي يك ملت بود براي ملت ما».

شهيد مظلوم دكتر بهشتي از چهره‌هاي درخشان فكري و سياسي بود كه انقلاب اسلامي به تاريخ اسلام هديه كرده است. عظمت شهيد مظلوم بهشتي در اين است كه از يك سو همواره بر لزوم تشكيلات تاكيد ورزيده و در جهت تحقق آن كوشيده است چرا كه از قرن‌ها پيش نيروهاي اسلامي فاقد تشكيلات منسجم بودند و از همين ناحيه ضربه‌هاي خوف ناك و مهلكي را متحمل بودند، و از سوي ديگر انقلاب را از انحراف و توقف مصون نگه داشت. شهيد مظلوم دكتر بهشتي را مي‌توان يكي از معماران بزرگ تجديد بناي تفكر انقلابي و تشكيلاتي انقلاب اسلامي ايران به شمار آورد زيرا كه در زير لواي رهبري امام امت به هدايت انقلاب در جهت اسلام پرداخت و آن را از انحراف و انزوا يا توقف و ركود محفوظ داشت و در همين راه سرانجام خون پاكش در تداوم بخشيدن به انقلاب و رسواكردن چهره اهريمنان و منافقان بر خاك ريخته است. شهيد بهشتي از چهره‌هاي بزرگ، سياسي و فكري تاريخ معاصر اسلام است او استراتژيست و طراح بزرگ انقلاب و دور انديش و تيزبين بود و با بينش عميق اسلامي تشخيص مي‌داد كه راه درست كدام و جهت و سمت صراط مستقيم الهي كجاست. بينش سياسي نيرومند از موانع را تشخيص و براي رفع آن اقدامات لازم را به عمل مي‌آورد. آگاهي سياسي شهيد بهشتي عظيم و گسترده بود، او انگيزه‌هاي محوري و اصلي آن سوي موضع‌گيري‌هاي نفاق‌آميز گروهك‌ها را به سرعت تشخيص مي‌داد و براي خنثي ساختن آن مبادرت مي‌ورزيد و در يك كلام دكتر بهشتي مرد عمل بود و نه مرد گفتار، سخنران بود اما به مرز سخن بسنده نمي‌كرد، تدبر يكي از ويژگي‌هاي ديگر دكتر بهشتي بود، او مي‌دانست كه در كدام موقع، كدام سخن يا اقدام مناسب است و سخن را چگونه بايد گفت و كار را تحت چه عنواني بايد به انجام رساند كه هم وصول به هدف سهل باشد و هم بهانه‌اي به دست مخالفان داده نشود. شهيد بهشتي طراح عمده انقلاب و خط امام بود وي در اكثر موارد در به راه انداختن جريان‌هاي اصيل اسلامي پيشتاز بوده است. تا پيروزي انقلاب دكتر بهشتي در تحقق خواست‌هاي امام و خنثي ساختن مانورهاي سازشگرانه ليبرال‌ها نقش اصلي را ايفا مي‌كرد. شهيد دكتر بهشتي نقش مهمي در تأسيس مجلس خبرگان و حفظ اصالت آن داشت. او شديداً اصرار مي‌ورزيد كه بايد ملت به كساني رأي دهند كه سوابق آنها نشان داده باشد كه معتقد به اسلام انقلابي‌اند.

انديشه و مشي سياسي و اجتماعي شهيد مظلوم بهشتي ناشي از ايدئولوژي اسلامي و نحوه برداشت او از تعاليم اسلام بود، او را بايد يك عالم اسلام‌شناس و يك مصلح روحاني دانست كه به شيوه صد در صد اسلامي بدون دنباله‌روي از غرب يا التقاط ميان اسلام و شيوه‌هاي غربي، طالب اصلاح جامعه بود، او مي‌انديشيد كه اسلام، هم دين است و هم دولت، هم ايدئولوژي است و هم نظام حكومت. اسلام دين و دوله، هم دين است و هم زندگي، اسلام دين و حياه، بنابراين عالمي رباني بود از تبار ابوذر و عمار، كه آرزو داشت بار ديگر اسلام با همه ابعادش از جمله بعد سياسي‌اش، مجدداً در جامعه اسلامي و در جهان پياده شود و خود واحدي مستقل از گرايش‌هاي شرقي و غربي و نيرويي منفرد در قبال دو ابرقدرت و اقمارش در عرصه جهاني حضور داشته باشد.

پيش از قيام شكوهمند روحانيت به رهبري حضرت امام خميني، مبارزات عقيدتي و سياسي شهيد مظلوم دكتر بهشتي به طور رسمي و به صورت سازمان يافته و حاد با تكيه به رهبري امام كه خود تربيت يافته مكتب او بود در ابعاد گوناگون آغاز شد، مبارزات عقيدتي وي بر اين اساس بود كه در مجامع روشنفكران راجع به مسائل اسلامي، آرا و نظرات نويني اظهار مي‌كرد كه با طرز تفكر قشريون سنتي وفق نمي‌داد و لهذا برخي از آنان با وي به نزاع پرداختند و او را هدف تيرهاي تهمت و افترا قرار دادند و از سوي ديگر آماج تيرهاي سهمگين وابستگان به شرق و التقاطيون ماترياليست و منافقان بي‌چهره قرار گرفت كه در ۷ تير به صورت انفجار عقده‌ها و احقاء جاهلي در آمد. شهيد مظلوم بهشتي، شيوه‌اي را در مبارزه با رژيم پيش گرفته بود كه جز معدودي از انقلابيون سرشناس ايراني كسي مانند وي عمل نكرده است. او از پيشوايان راستين اسلام و امامان اهل‌بيت، اين درس را آموخته بود، شيوه سياسي وي يك نوع تاكتيك مكتبي و هدف‌دار بود، وي در نوشته‌ها و گفتارهايش پرخاشگر و متظاهر به انقلابي بودن شهرت نيافت او معتقد بود مبارزه بايد از روي نقشه صحيح و با تمهيد مقدمات و همراه با تشكيلات منسجم باشد تا به نتيجه برسد. او در فكر پايه‌ريزي بنيادهاي اصيل براي انقلاب بود تا اسلاميت انقلاب حفظ شود. او مرد حقي بود كه از مولايش علي (ع) اخلاص عمل آموخته و به راه امامان بر حق گام بر مي‌داشت. آيا مي‌توان نقش سازندگي وي را در انقلاب، از راه بيان و قلم و سازمان و ايدئولوژي ساختن ناديده گرفت.
بقيه درادامه مطلب
br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: مردي كه يك ملت بود براي ملت ما،
ادامه مطلب
 

 

 
كد مطلب: 161872
مردي كه يك ملت بود براي ملت ما
سيد جعفر حسيني وديق ،كارشناس ارشد حقوق بين الملل
اشاره: مطلبي كه مي خوانيد از سري يادداشت هاي بينندگان الف است و انتشار آن الزاما به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. بينندگان الف مي توانند با ارسال يادداشت خود، مطلب ذيل را تاييد يا نقد كنند.
تاريخ انتشار : دوشنبه ۱۲ تير ۱۳۹۱ ساعت ۱۵:۵۵
شهيد بهشتي بدون شك يكي از محوري‌ترين ياران امام خميني(ره) در مبارزات عليه طاغوت بود و اگر بگوييم كه رهبري تشكيلات و انسجام ياران امام با مديريت ايشان صورت مي‌پذيرفت، اغراق نيست.

شايد هيچ جمله‌اي به رسايي تعبيري كه حضرت امام خميني در شهادت آيت‌الله دكتر بهشتي بيان داشتند حق مطلب را در مورد تبيين شخصيت ايشان ادا نكند: «بهشتي يك ملت بود براي ملت ما».

شهيد مظلوم دكتر بهشتي از چهره‌هاي درخشان فكري و سياسي بود كه انقلاب اسلامي به تاريخ اسلام هديه كرده است. عظمت شهيد مظلوم بهشتي در اين است كه از يك سو همواره بر لزوم تشكيلات تاكيد ورزيده و در جهت تحقق آن كوشيده است چرا كه از قرن‌ها پيش نيروهاي اسلامي فاقد تشكيلات منسجم بودند و از همين ناحيه ضربه‌هاي خوف ناك و مهلكي را متحمل بودند، و از سوي ديگر انقلاب را از انحراف و توقف مصون نگه داشت. شهيد مظلوم دكتر بهشتي را مي‌توان يكي از معماران بزرگ تجديد بناي تفكر انقلابي و تشكيلاتي انقلاب اسلامي ايران به شمار آورد زيرا كه در زير لواي رهبري امام امت به هدايت انقلاب در جهت اسلام پرداخت و آن را از انحراف و انزوا يا توقف و ركود محفوظ داشت و در همين راه سرانجام خون پاكش در تداوم بخشيدن به انقلاب و رسواكردن چهره اهريمنان و منافقان بر خاك ريخته است. شهيد بهشتي از چهره‌هاي بزرگ، سياسي و فكري تاريخ معاصر اسلام است او استراتژيست و طراح بزرگ انقلاب و دور انديش و تيزبين بود و با بينش عميق اسلامي تشخيص مي‌داد كه راه درست كدام و جهت و سمت صراط مستقيم الهي كجاست. بينش سياسي نيرومند از موانع را تشخيص و براي رفع آن اقدامات لازم را به عمل مي‌آورد. آگاهي سياسي شهيد بهشتي عظيم و گسترده بود، او انگيزه‌هاي محوري و اصلي آن سوي موضع‌گيري‌هاي نفاق‌آميز گروهك‌ها را به سرعت تشخيص مي‌داد و براي خنثي ساختن آن مبادرت مي‌ورزيد و در يك كلام دكتر بهشتي مرد عمل بود و نه مرد گفتار، سخنران بود اما به مرز سخن بسنده نمي‌كرد، تدبر يكي از ويژگي‌هاي ديگر دكتر بهشتي بود، او مي‌دانست كه در كدام موقع، كدام سخن يا اقدام مناسب است و سخن را چگونه بايد گفت و كار را تحت چه عنواني بايد به انجام رساند كه هم وصول به هدف سهل باشد و هم بهانه‌اي به دست مخالفان داده نشود. شهيد بهشتي طراح عمده انقلاب و خط امام بود وي در اكثر موارد در به راه انداختن جريان‌هاي اصيل اسلامي پيشتاز بوده است. تا پيروزي انقلاب دكتر بهشتي در تحقق خواست‌هاي امام و خنثي ساختن مانورهاي سازشگرانه ليبرال‌ها نقش اصلي را ايفا مي‌كرد. شهيد دكتر بهشتي نقش مهمي در تأسيس مجلس خبرگان و حفظ اصالت آن داشت. او شديداً اصرار مي‌ورزيد كه بايد ملت به كساني رأي دهند كه سوابق آنها نشان داده باشد كه معتقد به اسلام انقلابي‌اند.

انديشه و مشي سياسي و اجتماعي شهيد مظلوم بهشتي ناشي از ايدئولوژي اسلامي و نحوه برداشت او از تعاليم اسلام بود، او را بايد يك عالم اسلام‌شناس و يك مصلح روحاني دانست كه به شيوه صد در صد اسلامي بدون دنباله‌روي از غرب يا التقاط ميان اسلام و شيوه‌هاي غربي، طالب اصلاح جامعه بود، او مي‌انديشيد كه اسلام، هم دين است و هم دولت، هم ايدئولوژي است و هم نظام حكومت. اسلام دين و دوله، هم دين است و هم زندگي، اسلام دين و حياه، بنابراين عالمي رباني بود از تبار ابوذر و عمار، كه آرزو داشت بار ديگر اسلام با همه ابعادش از جمله بعد سياسي‌اش، مجدداً در جامعه اسلامي و در جهان پياده شود و خود واحدي مستقل از گرايش‌هاي شرقي و غربي و نيرويي منفرد در قبال دو ابرقدرت و اقمارش در عرصه جهاني حضور داشته باشد.

پيش از قيام شكوهمند روحانيت به رهبري حضرت امام خميني، مبارزات عقيدتي و سياسي شهيد مظلوم دكتر بهشتي به طور رسمي و به صورت سازمان يافته و حاد با تكيه به رهبري امام كه خود تربيت يافته مكتب او بود در ابعاد گوناگون آغاز شد، مبارزات عقيدتي وي بر اين اساس بود كه در مجامع روشنفكران راجع به مسائل اسلامي، آرا و نظرات نويني اظهار مي‌كرد كه با طرز تفكر قشريون سنتي وفق نمي‌داد و لهذا برخي از آنان با وي به نزاع پرداختند و او را هدف تيرهاي تهمت و افترا قرار دادند و از سوي ديگر آماج تيرهاي سهمگين وابستگان به شرق و التقاطيون ماترياليست و منافقان بي‌چهره قرار گرفت كه در ۷ تير به صورت انفجار عقده‌ها و احقاء جاهلي در آمد. شهيد مظلوم بهشتي، شيوه‌اي را در مبارزه با رژيم پيش گرفته بود كه جز معدودي از انقلابيون سرشناس ايراني كسي مانند وي عمل نكرده است. او از پيشوايان راستين اسلام و امامان اهل‌بيت، اين درس را آموخته بود، شيوه سياسي وي يك نوع تاكتيك مكتبي و هدف‌دار بود، وي در نوشته‌ها و گفتارهايش پرخاشگر و متظاهر به انقلابي بودن شهرت نيافت او معتقد بود مبارزه بايد از روي نقشه صحيح و با تمهيد مقدمات و همراه با تشكيلات منسجم باشد تا به نتيجه برسد. او در فكر پايه‌ريزي بنيادهاي اصيل براي انقلاب بود تا اسلاميت انقلاب حفظ شود. او مرد حقي بود كه از مولايش علي (ع) اخلاص عمل آموخته و به راه امامان بر حق گام بر مي‌داشت. آيا مي‌توان نقش سازندگي وي را در انقلاب، از راه بيان و قلم و سازمان و ايدئولوژي ساختن ناديده گرفت.
بقيه درادامه مطلب
br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: مردي كه يك ملت بود براي ملت ما،
ادامه مطلب
 

 

بهشتي يك ملت بود براي ملت ما امام خميني ره

نام گروه :مناسبتهاي ملي جمعه، 6 تير 1393 8:19

 

بهشتي يك ملت بود براي ملت ما امام خميني ره
 
 هفتم تير ماه سالروز شهادت شهيد دكتر بهشتي و 72 تن از ياران صديق انقلاب و رهبري بر تمامي ايرانيان  باد

گيرم شما با دكتر بهشتي، كه مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و به خصوص شما بود، دشمني سرسختانه داشتيد، با بيش از 70 نفر بيگناه كه بسيارشان از بهترين خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان كشور و ملت بودند چه دشمني داشتيد، جز آن‌كه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صاف كنان چپاولگران شرق و غرب مي‌باشيد، ما گرچه دوستان و عزيزان وفاداري را از دست داديم،‌ كه هر يك براي ملت ستمديده استوانه بسيار قوي و پشتوانه ارزشمند بودند، ما گرچه برادران بسيار متعددي را از دست داديم كه (اشداء علي الكفار رحماء بينهم) بودند و براي ملت مظلوم و نهادهاي انقلابي سدي استوار و شجره‌اي ثمربخش به شمار مي‌رفتند، لكن سيل خروشان خلق و امواج شكننده ملت با اتحاد و اتكال به خداي بزرگ هر كمبودي را جبران خواهد كرد. .امام خميني ره

در هفتم تيرماه سال 1360، دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي، در حالي كه جمعي از مسوولان نظام، همچون آيت‏الله‏ بهشتي رييس ديوان عالي كشور، چهار وزير، دوازده معاون وزير و بيست و هفت نماينده مجلس در جلسه هفتگي حزب حضور داشتند، منفجر شد.

حزب جمهوري اسلامي از تاريخ 29 /11 /1357 يعني يك هفته پس از پيروزي انقلاب اسلامي اعلام موجوديت كرد. اعضاء موسس اين حزب آيت‌الله سيدمحمد حسيني بهشتي، آيت‌الله سيد علي حسيني خامنه‌اي، حجت‌الاسلام محمد جواد باهنر، آيت‌ا‌لله اكبر هاشمي رفسنجاني و آيت‌الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي بودند.

تقابل بين نيروهاي خط امام(ره) و بني صدر پس از انتخاب نخست وزير و كابينه نيز همچنان ادامه يافت و در زمستان 1359 دور تازه‌اي از منازعات شروع شد.

روز سه‌شنبه 30 /3 /1360 طرح عدم كفايت سياسي بني‌صدر در مجلس شوراي اسلامي بررسي شد و با 177 راي موافق، 12 راي ممتنع و يك راي مخالف تصويب شد و روز اول تيرماه، حضرت امام خميني حكم عزل بني‌صدر را از مقام رياست جمهوري صادر كرد.

سازمان مجاهدين خلق پس از اين وقايع، در 30 خرداد 1360، اعلام كرد كه فعاليت‌هاي اين سازمان وارد فاز نظامي شده است. موج اين فعاليت‌ها به قدري گسترده بود كه از مردم عادي در كوچه و خيابان تا مسوولين مملكتي را در بر گرفت.

در ششم تير ماه سال 1360 جواد قديري يكي از عوامل سازمان منافقين در مسجد اباذر تهران با بمب‌گذاري آيت‌الله خامنه‌اي را مجروح كرد كه البته اين ترور نافرجام ماند.

روز بعد يعني هفتم تيرماه، بر اساس برنامه حزب جمهوري، جلسه هفتگي برگزار شد.

اصغرنيا، از جانبازان و بازماندگان واقعه‌ هفتم تير و مديرعامل موسسه‌ جانبازان هفتم تير (جهت)، درباره جلسه آن شب گفت:«ما در حزب هر هفته يكشنبه‌ها جلساتي داشتيم كه بعد از نماز مغرب و عشا آغاز مي‌شد. در هر جلسه نيز دستور جلسه مشخص بود و دستور كار جلسه شب حادثه بحث تورم بود كه قرار بود آقاي كاظم پوراردبيلي به همراه معاون وزارت بازرگاني اين بحث را ارايه دهند

 

كاظم‌پور اردبيلي، سخنران مققر برنامه و از مجروحان حادثه هفتم تير، به ايسنا گفت:  من در حزب در حال سخنراني بودم كه رحمان استكي، مدير جلسه گفت آقاي بهشتي رييس حزب مي‌خواهند صحبت كنند. زمان سخنراني ايشان فاجعه هفتم تير رخ داد. من در ميان جمعيت نشسته بودم و دو ساعت زير آوار بي‌هوش بودم كه مرا به بيمارستان منتقل كردند. اوايل صبح روز بعد از هفتم تير، رجايي و باهنر و بهزاد نبوي و وزرا به بيمارستان پاستور براي عيادت آمدند و جريان را پرسيدند. من تنها وزير بازمانده از هفتم تير بودم و كلانتري و عباس‌پور و فياض‌بخش در حادثه شهيد شدند.

اصغرنيا از حاضران در جلسه نيز به ياد دارد:« مرحوم بهشتي به ناظم جلسه آقاي رحمان استكي نماينده شهركرد در مجلس پيشنهاد كرد كه اگر دوستان اجازه دهند موضوع مهمي است كه بايد آن را مطرح كنند بعد از راي‌گيري قرار شد شهيد بهشتي صحبت كنند و ايشان اوضاع و شرايط كشور را تشريح كردند و از موقعيت حساس آن ايام گفتند و عنوان كردند ما در حزب فرد مشخصي را براي كانديداتوري رياست جمهوري نداريم ولي خارج از حزب آقاي رجايي هستند كه گزينه‌ مناسبي براي تصدي‌گري اين منصب هستند. انتهاي صحبت‌هاي مرحوم بهشتي بود كه بمب‌ها منفجر شد و آن حادثه تلخ و ناگوار پيش آمد.

سخنان شهيد بهشتي ساعت 30 : 8 آن شب در حالي كه مي‌گفت:ما بار ديگر نبايد اجازه دهيم استعمارگران براي ما مهره‌سازي كنند و سرنوشت مردم ما را به بازي بگيرند. تلاش كنيم كساني را كه متعهد به مكتب هستند و سرنوشت مردم را به بازي نمي‌گيرند انتخاب شوند...» با انفجار منافقين نيمه تمام ماند.

هادي غفاري نيز كه قرار بود در جلسه حاضر باشد اما به دليل سخنراني در جنوب شهر نتوانست به جلسه برسد، در گفت‌وگو با ايسنا به ياد آورد: «حدود بيست دقيقه بعد از وقوع انفجار به آن‌جا رسيدم. سقف دفتر حزب بتن يك تكه بود. مردم روي آن رفتند و چه بسا بسياري زير آن در معرض خفه شدن قرارگرفتند. اگر جرثقيلي مي‌آمد و تخته‌هاي بزرگ بتن را بلند مي‌كرد چه بسا مي‌ماندند. ما تا صبح آن‌جا بوديم و آن‌ها را يكي يكي بيرون آورديم. سينه ستبر آقاي بهشتي سوخته بود. وزير راه و ترابري و آقاي كلانتري را من بيرون كشيدم.

دكتر حسن عارفي، عضو كابينه شهيد رجايي، نيز پس از حادثه در محل دفتر حزب حاضر شده بود. وي درباره اين حادثه به خبرنگار ايسنا گفت: وقتي حزب جمهوري را بمب‌گذاري كردند، شهيد رجايي به من اطلاع داد كه زود خودت را برسان چون من وزير علوم بودم. من هم به عنوان طبيب به آن‌جا رفتم، نه به عنوان وزير علوم و تا صبح آن‌جا بودم و خيلي هم موثر بود، براي اين‌كه قبل از اين‌كه من برسم، كساني كه از زير آوار بيرون مي‌آمدند و مي‌ديدند حال‌شان خوب نيست را رها مي‌كردند اما من كه رسيدم گفتم هركسي از زير آوار بيرون آمد، ‌چه زنده چه مرده، ‌يك سرم و يك ماسك اكسيژن به او وصل كنيد و يك نوار بگيريد. تيم‌هايي هم آماده كردم و خيلي از كساني كه علايم حياتي نداشتند با همين روش ماساژ خوب شدند و زنده ماندند و من تا صبح آن جا بودم، تا ساعت 4 صبح كه به منزل رفتم، باز به من اطلاع دادند كه 6 صبح هيات دولت هست، در هيات دولت 9 نفر از ما شهيد شده بودند.

امام(ره) در پيام تاريخي 9تير1360 به مناسبت انفجار هفتم تيرماه دفتر حزب جمهوري با اندوه و خشم از منافقين سخن گفت و خطاب به آن‌ها تاكيد كرد:  ننگتان باد اي تفاله‌هاي شيطان و عارتان باد اي خودفروختگان به جنايتكاران بين‌المللي كه در سوراخ‌ها خزيده‌ايد و در مقابل ملتي كه در برابر ابرقدرت‌ها برخواسته است به خرابكاري‌هاي جاهلانه پرداخته‌ايد.

 

دكتر عارفي مي‌گويد:«رفتم پيش امام، سلام كردم، فشارشان را گرفتم، ديدم خوب است. ضربان‌شان هم خوب است. احساس كردم آرامش ايشان از آگاهي ايشان است. امام براي اين آرام بود كه مي‌دانست در يك انقلاب و حركت بالاخره يك عده هم كشته مي‌شوند. ممكن است صدماتي بخوريم ولي هيچ انقلابي در دنيا نيست كه بدون مبارزه و درگيري باشد. اين اتفاقات تاثير منفي روي امام نمي‌گذاشت.»

چهارشنبه دهم تير ماه سه روز بعد از حادثه، با يك ساعت تأخير جلسه علني مجلس شوراي اسلامي برگزار شد.

بيست و هفت دسته گل به جاي نمايندگان شهيد در صحن مجلس به چشم مي‌خورد و نمايندگان مجروح و زخمي نيز براي از رسميت نيفتادن جلسه علني در صحن حاضر شدند.

جعفر فتوت، كه همزمان با انفجار دفتر حزب جمهوري در هفتم تير ماه سال 1360 در شاخه‌ دانش‌آموزي اين حزب فعال بود نيز به ايسنا گفت: «كلاهي، عامل بمب‌گذاري در دفتر، اصرار داشت كه جلسه‌اي دانش‌آموزي و جلسه شوراي مركزي هر چه زودتر برگزار شود تا به جلسه‌ اصلي برسيم. هر دوي اين جلسات كمي طولاني شد و جلسه اصلي موكول شد به بعد از نماز مغرب و عشاء كه به امامت شهيد بهشتي برگزار شد.»

وي ادامه داد:« موضوع بحث اصلي جلسه آن شب، وزارت بازرگاني بود اما با توجه به اين كه هشت روز قبل از آن بني‌صدر فرار كرده بود و كشور توسط شوراي رياست جمهوري اداره مي‌شد، اولويت تغيير كرد. مرحوم رحمان استكي مدير جلسه‌ آن شب بودند كه اعلام كردند دكتر بهشتي گزارشي از عملكرد چند روز گذشته، ارايه مي‌دهند.»

فتوت با يادآوري اين‌كه «شهيد بهشتي هيچ‌گاه در سخن و كلام خود روي اهانت‌آميز با كسي نداشت» ادامه داد:« دكتر صحبت خود را با اين بحث شروع كرد كه نظام به دست نيروهاي حزب‌الله افتاده است و مردم منتظرند كه ببينند ما چه مي‌كنيم. در اين وضعيت ديگر اختلاف سليقه معني نمي‌دهد و همگي بايد با يكپارچگي در جهت رفع مشكلات مردم گام برداريم.»

دري نجف‌آبادي نيز كه «به دليل خستگي از سفر روز قبل در جلسه حزب شركت نكرده بود» به ايسنا گفت: «آن شب بعد از نمازمغرب خواستم دقايقي استراحت كنم كه اين استراحت طولاني شد و درعين حال منتظر بودم كه برادرم بيايد و با هم به حزب برويم كه نشد و صبح روز بعد دوستان اين خبر را به من دادند. رحمان استكي كه در اين حادثه شهيد شد هم در آن منزل همسايه ما بود.»

نماينده دور اول مجلس شوراي اسلامي با بيان اين‌كه « در آن زمان مي‌خواستيم نشان دهيم كه نظام همچنان پابرجاست» افزود: «تلاش كرديم جلسه علني مجلس با حضور نمايندگان رسمي برگزار شود كه براي اين كار مجبور شديم برخي نمايندگان مجلس كه در انفجار دفتر حزب مجروح شده بودند را با برانكارد به مجلس بياوريم و برگزاري جلسه علني مجلس در اين شرايط براي اين بود كه تو دهني به جريان‌هاي نفاق زده باشيم و اين‌كه نظام با قدرت و صلابت پاي آرمان‌ها و انقلاب ايستاده است.»

حسين موسوي تبريزي هم درباره عامل اين انفجار گفت: «پس از انفجار محمدرضا كلاهي چند روزي در ايران مخفي بود اما آن زمان كه وزارت اطلاعات نداشتيم. پيگيري‌هايي شد و همه متوجه شدند كه مسوول اين كار آقاي كلاهي بوده است. اما پرونده قضايي تشكيل نشد. چون شخصي در كار نبود؛ اين يكي از جرايم مهم سازمان مجاهدين خلق است كه اصلا دنبال نشد؛ اما پرونده انفجار دفتر رياست‌جمهوري را آقاي رباني املشي قبل از اين‌كه من به دادستاني بروم، دنبال كرده بود كه بيشتر يك درگيري درون حزبي بود چون از اول پرونده،‌ بحث منحرف شده بود و به جايي نرسيد.»

 

وي درباره پيگيري اين پرونده خاطرنشان كرد:« شهريور 60 دادستان كل انقلاب شدم، راضي نشدم آن پرونده منحرف شده را تحويل بگيرم. يك طيف مي‌خواست انفجار دفتر رياست جمهوري را به عهده طيف ديگر بيندازند. عده‌اي را متهم و بازداشت كردند، سرانجام آن‌چنان سياسي شده بود كه امام(ره) دستور داد كه آن‌ها را آزاد كنند و پرونده مختومه اعلام شود.»

اما سرانجام پرونده مختومه حزب جمهوري 73 شهيدي است كه در بهشت زهراي تهران در خاك آرميده‌اند و عامل بمب گذاري آن حادثه، عامل نفوذي سازمان منافقين در حزب جمهوري، محمد رضا كلاهي است كه دفتر مركزي حزب واقع در سرچشمه تهران را منفجر كرد و پس از چند روز مخفي شدن به فرانسه گريخت. 

br نوشته شده در تاريخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)

برچسب‌ها: بهشتي يك ملت بود براي ملت ما امام خميني ره،


ادامه مطلب



[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 9:54 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
كد خبر:24583
تاريخ انتشار:۳۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۹:۱۰ ق.ظ

دعاي روز سوم ماه مبارك رمضان

خدايا مرا هوشياري و بيداري در طاعتت عطا و از سفاهت و جهالت مصون بدار…

اللّهمَّ ارزُقني فيهِ الذّّهنَ وَ التَّنبيهَ
وَ باعِدني فيهِ مِنَ السَّفاهَهٍ وَالتَّمويهِ
واجعَل لي نصيباً مِن كُلِّ خَيرٍ تُنزِلُ فيهِ
بجُودِكَ يا اَجوَدَ الاَجوَدينَ
خدايا در اين روز مرا هوشياري و بيداري در طاعتت نصيب فرما
و از سفاهت و جهالت و كار باطل دور نما
و از هر خيري كه در اين روز نازل مي فرمايي مرا نصيب بخش
به اميد جود و كرمت اي بخشنده ترين بخشندگان

شرح مختصري بر دعاي روز سوم رمضان
دوري از جهالت و كارهاي باطل و بهره مندي از خير و بركات اين روز را در دعاي روز سوم ماه مبارك رمضان از خداوند متعال خواستاريم .

دوري از جهالت و سفاهت
در لغت نامه دهخدا “سفيه” نادان، كم عقل و بي خرد معني شده است .
طبيعي است كه انسان جاهل و نادان هرگز نمي تواند درست فكر و زندگي كند و همين امر نيز سعادت دنيوي و اخروي وي را به مخاطره مي اندازد .
وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا؛ اموال خود را كه خداوند آن را وسيله قوام [زندگى] شما قرار داده به سفيهان مدهيد و[لى] از [عوايد] آن به ايشان بخورانيد و آنان را پوشاك دهيد و با آنان سخنى پسنديده بگوييد .( سوره نساء، آيه ۵)
هوشياري و تدبر ويژگي يك مسلمان واقعي و دوري و از جهالت و سفاهت ضرورتي مهم و انكارناپذير است .
قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَهٍ وِإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ . سران قومش كه كافر بودند گفتند در حقيقت ما تو را در [نوعى] سفاهت مى‏بينيم و جدا تو را از دروغگويان مى‏پنداريم .(سوره اعراف، آيه ۶۶)
وَمَن يَرْغَبُ عَن مِّلَّهِ إِبْرَاهِيمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ . و چه كسى جز آنكه به سبك‏مغزى گرايد از آيين ابراهيم روى برمى‏تابد و ما او را در اين دنيا برگزيديم و البته در آخرت [نيز] از شايستگان خواهد بود .(سوره بقره، آيه ۱۳۰)
دعاي روز سوم ماه مبارك رمضان

بهره مندي از خيرات و بركات
اينكه ما انسانها در هر موقعيت و جايگاهي كه هستيم توفيق بهره‌مندي از خيرات و بركات را به واسطه اعمال و رفتار خود داشته باشيم، سعادتي سرنوشت ساز است كه مي بايست براي آن تلاش كرد و از خداوند نيز كمك بخواهيم.
همه بخوبي مي دانيم كه خداوند انسانهاي نيك سرشتي را كه همواره درپي اعمال شايسته بوده و براي دوري از گناه و زشتي دوري مي كنند از خيرات و بركات دنيوي و اخروي بسياري برخوردار مي كند.
در قرآن كريم آمده است: وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ . و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند قطعا بركاتى از آسمان و زمين برايشان مى‏گشوديم ولى تكذيب كردند پس به [كيفر] دستاوردشان [گريبان] آنان را گرفتيم . (سوره اعراف ، آيه ۹۶)

قبل از درج ديدگاه خود، موارد زير را در نظر داشته باشيد:
۱- نظرات حاوي مسائل شخصي، توهين، تهمت و دروغ منتشر نمي‌شوند.
۲- از نوشتن نظرات خلاف واقع يا غير آشكار در مورد مسئولين و شخصيت‌ها خودداري نماييد.
۳- از نوشتن نظر با حروف انگليسي (فينگليش) خودداري كنيد.
۴ - ديدگاه هاي خود را حداكثر در دو پاراگراف مطرح كنيد.

پاسخ دهيد

www.kargaronline.ir/دعاي-روز-سوم-ماه-مبارك-رمضان/

br نوشته شده در تاريخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز سوم ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 

خدايا در اين ماه به من تيزهوشى و بيدارى عنايت فرما،و از بى‏خردى و اشتباه دورم ساز،و از هر خيرى كه در اين ماه نازل مى‏كنى،برايم بهره‏ اى قرار ده،و به حق جودت اى جودمندترين جودمندان‏

يارب تومراقرين پيروزي كن*

بيداري وهوشياري ام روزي كن*

دورم گردان زشبهه وبي خردي*

امدادبه خيروتوشه اندوزي كن*

br نوشته شده در تاريخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز سوم ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 

بسم الله الرحمن الرحيم

اللهمّ ارْزُقني فيهِ الذّهْنَ والتّنَبيهَ وباعِدْني فيهِ من السّفاهة والتّمْويهِ واجْعَل لي نصيباً مِنْ كلّ خَيْرٍ تُنَزّلُ فيهِ بِجودِكَ يا أجْوَدَ الأجْوَدينَ.

خدايا روزى كن مرا در آنروز هوش و خودآگاهى را و دور بدار در آن روز از نادانى و گمراهى و قرار بده مرا بهره و فايده از هر چيزى كه فرود آوردى در آن به بخشش خودت اى بخشنده‌ترين بخشندگان.

br نوشته شده در تاريخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز سوم ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 

 

جمعه, 29 خرداد 1394 ساعت 14:59

امام جمعه بجنورد: ملت ايران عزت خود را با هيچ چيز ديگر سودا نمي‌كند

 

امام جمعه بجنورد: ملت ايران عزت خود را با هيچ چيز ديگر سودا نمي‌كند

امام جمعه بجنورد گفت: مردم مسلمان ايران در برابر دشمنان باج نداده و عزت خود را با هيچ چيز ديگر سودا نمي كنند.

به گزارش نسيم نيوز، حجت الاسلام ابوالقاسم يعقوبي در خطبه هاي نماز جمعه اين هفته مركز خراسان شمالي كه در محل مصلاي امام خميني(ره) بجنورد برگزار شد، با تبريك به مناسبت فرا رسيدن ماه رمضان، اظهار كرد: در اين ماه مي بايست تقوا و احتياط مؤمنان بيشتر شود به گونه اي كه تمامي حركات و سكنات وي در زمره عبادات و فضائل قرار گيرد.

وي با بيان اين كه غفلت در ماه مبارك رمضان، فضيلت هاي اين ماه را از بين مي برد، افزود: بايد در اين ماه با اندوختن توشه معنوي و عبادي، ساير ماه هاي سال را نيز با معنويت و بندگي خالصانه طي كنيم.

حجت الاسلام يعقوبي در ادامه با اشاره به حضور باشكوه و گسترده مردم در مراسم تشييع جنازه غواصان شهيد، اين حضور ميليوني در شرايط فعلي را داراي معناي بزرگي دانست و اضافه كرد: وقتي مردم در چنين شرايط منطقه اي و بين المللي كشور، به صحنه آمده و فرياد هيئات منا الذله سر مي دهند در واقع به مذاكره كنندگان هسته اي كشور پيام مي دهند كه حضور مردم پشتوانه معظمي براي محكم حرف زدن شما است.

وي ادامه داد: مردم با اين حضور خود در تشييع جنازه شهدا به تيم مذاكره كننده هسته اي كشور گفتند كه يك ملت پشت سر آنها بوده و آنان نبايد از تشرهاي آمريكا و قلدري هاي مستكبران عالم بهراسند.

قائم مقام نماينده ولي فقيه در خراسان شمالي تصريح كرد: حضور ميليوني ملت در مراسم تشييع جنازه غواصان شهيد داراي اين پيام بود كه مردم مسلمان ايران در برابر دشمنان باج نداده و عزت خود را با هيچ چيز ديگر سودا نمي كنند.

به گفته حجت الاسلام يعقوبي مردم با اين حضور خود اثبات كردند كه همانند گذشته همان حرفي را مي زنند كه رهبر آنها گفته باشد و آن اين است كه ما آمريكا را به زير پا مي گذاريم.

رييس شوراي فرهنگ عمومي خراسان شمالي تصريح كرد: حضور ميليوني مردم در تشييع جنازه شهداي غواص نشان داد كه حناي ديگران رنگي ندارد چرا كه هيچ رنگي بالاتر از رنگ شهدا نيست و مردم ما راه خود را به درستي يافته اند.

وي در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به فرا رسيدن هفته قوه قضاييه، به رهنمون هاي رهبري در اين زمينه پرداخت و افزود: مقام معظم رهبري بارها فرموده اند كه در قوه قضاييه مي بايست عدالت نهادينه شده و با فساد مبارزه شود چرا كه در اين صورت جامعه نيز مشكلات كمتري خواهد داشت.

حجت الاسلام يعقوبي با تأكيد بر اين كه مي بايست نهادينه كردن عدالت در رسيدگي به پرونده هاي قضايي و مبارزه جدي با فساد اقتصادي و مفسدان دانه درشت اولويت اصلي دستگاه قضايي كشور باشد، تصريح كرد: دستگاه قضايي بايد دست هاي ناپاك را از بيت المال و حقوق مردم دور كند تا با فعاليت دست هاي پاك و دل هاي مخلص شاهد پيشرفت و توسعه روزافزون ايران اسلامي باشيم.

br نوشته شده در تاريخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: امام جمعه بجنورد: ملت ايران عزت خود را با هيچ چيز ديگر سودا نمي‌كند،
ادامه مطلب
 
جمعه 29 خرداد 1394 زمان ارسال : 35 : 51 : 18                     

سرلشكر فيروز آبادي:


هر گونه بازرسي و دسترسي به مراكز نظامي ممنوع است/ نيروهاي مسلح با هوشياري كامل تحت فرمان رهبر انقلاب بسر مي برند
سپاه نيوز: رييس ستاد كل نيروهاي مسلح با تأكيد بر اينكه هر گونه بازرسي و دسترسي به مراكز نظامي ممنوع است گفت: همه بايد مراقب اين خط قرمز نظام باشند.


به گزارش سپاه نيوز، سرلشكر بسيجي دكتر سيدحسن فيروز آبادي رييس ستاد كل نيروهاي مسلح تأكيد كرد: منافع ملي و امنيت كشور اين چنين اقتضا مي كند كه تحت هيچ شرايطي بيگانگان و آنان كه در ضديت و دشمني با انقلاب اسلامي و نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران از هيچ چيز فروگذار نيستند، تحت هر پروتكل و يا توافقنامه اي با عنوان بازرسي يا دسترسي، اجازه ورود به مراكز نظامي ما رانداشته باشند.

عضو شورايعالي امنيت ملي كشور و مجمع تشخيص مصلحت نظام تاكيد كرد : همه بايد مراقب اين خط قرمز نظام باشند.

رييس ستاد كل نيروهاي مسلح در سخناني ديگر با تشريح موقعيت حساس كنوني اظهار داشت: نيروهاي مسلح روز به روز بر آمادگي هايشان مي افزايند و گوش به فرمان هستند تا در شرايط لازم به وظيفه انقلابي و اسلامي خودشان در دفاع از ميهن، دستاوردهاي انقلاب اسلامي و ارزش هاي اين ملت بزرگ اقدام كنند.

سرلشكر فيروز آبادي گفت : امروز روزي است كه همه نيروهاي مسلح، بسيج و مردم بايد كمر بندهاي خودشان را محكم ببندند و مصمم، آماده اجراي فرامين و تدابير رهبر عزيز باشند.

وي تاكيد كرد: ما در روزهاي حساسي بسر مي بريم و در " پيچ تاريخي" ـ كه فرماندهي معظم كل قوا تصريح فرمودند ـ از گردنه هاي مهمش در حال عبور هستيم؛ بنابراين هوشياري و آمادگي نيروهاي مسلح، بسيج، ملت بزرگوار و عشاير غيور مي تواند نقش مهمي در موفقيت مسئولان نظام در انجام وظايفشان داشته باشند.

سرلشكر فيروز آبادي گفت: ملت ايران، با تجربه و حماسه هايي كه تاكنون آفريدند نشان دادند كه عبور از گردنه ها و گرداب ها براي آنها سقوط و غرق شدن ندارد و با پيروزي جلو مي روند به خاطر اينكه راهبري اين كاروان عظيم بشري به دست ولايت فقيه نايب امام عصر (ع) است كه از جانب خداوند متعال اين ملت را هدايت مي كند.
انتهاي خبر/01
   
شناسه :  beba0f07-7635-4315-9217-25b0bc8f694b   
br نوشته شده در تاريخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: سرلشكر فيروز آبادي: هر گونه بازرسي و دسترسي به مراكز نظامي ممنوع است،
ادامه مطلب
 
شنبه 30 خرداد 1394 زمان ارسال : 11 : 33 : 12                     

رهبر معظم انقلاب اسلامي در محفل نوراني انس با قرآن كريم:


صوت خوش مقدمه القاء مفاهيم قرآني است/ قاري بايد در قرائت قرآن به مفاهيم آيات از عمق جان باور داشته باشد
سپاه نيوز: رهبر معظم انقلاب اسلامي تأكيد كردند: هنوز زمينه براي اثربخشي بيشتر قرآن در جامعه زياد است و لازمه‌ي اثربخشي قرائت قرآن نيز اين است كه خود قاري به مفاهيم آياتي كه قرائت مي‌كند، از عمق جان باور داشته باشد.

به گزارش سپاه نيوز؛ در اولين روز از ماه مبارك رمضان، ماه نزول قرآن، محفل انس با قرآن به مدت بيش از سه ساعت در حضور حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي برگزار شد.

در اين محفل نوراني كه آكنده از عطر و معنويت قرآن بود، 15 نفر از حافظان، قاريان و اساتيد قرآني از سراسر كشور آياتي از كلام الله مجيد را تلاوت كردند و گروههاي جمع خواني نيز به مدح و ثناي پروردگار پرداختند.

حضرت آيت الله خامنه‌اي در اين مراسم با تجليل از پيشرفت روزافزون و كاملاً مشهود قراء ايراني، صوت خوش را مقدمه‌ي القاء مفاهيم قرآني در دل مخاطبان دانستند و تأكيد كردند: هنوز زمينه براي اثربخشي بيشتر قرآن در جامعه زياد است و لازمه‌ي اثربخشي قرائت قرآن نيز اين است كه خود قاري به مفاهيم آياتي كه قرائت مي‌كند، از عمق جان باور داشته باشد.

ايشان در همين خصوص افزودند: قاريان قرآن براي القاء مفاهيم قرآن مي‌توانند بر روي برخي كلمات قرآن تأكيد چندباره داشته باشند.

رهبر انقلاب بر پرهيز از افراط در تأكيد چندباره آيات توجه دادند و گفتند: يكي ديگر از لوازم اثربخشي قرائت قرآن، رعايت موازين لحن به هنگام قرائت است.

حضرت آيت الله خامنه‌اي، يك توصيه ديگر هم به قاريان قرآن و همه قرآن‌دوستان داشتند: طولاني ادا كردن برخي كلمات و يا آيات لزومي ندارد، ضمن اينكه تشويق بيش از حد و خارج از عرف نيز ضرورتي ندارد.

انتهاي پيام/02
   
شناسه :  3bc89936-2a86-493a-8f1a-305dfc9d521b  
br نوشته شده در تاريخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: رهبر معظم انقلاب اسلامي در محفل نوراني انس با قرآن كريم:،
ادامه مطلب
 

 

صفحه اصلي> اخبار سايت مركزي - جزئيات اخبار
معاون حقوقي، نظارت و امور مجلس سازمان تعزيرات حكومتي خبر داد
طرح ويژه سازمان تعزيرات حكومتي در ماه رمضان با هدف ايجاد آرامش رواني در جامعه

معاون حقوقي، نظارت و امور مجلس سازمان تعزيرات حكومتي گفت: طرح ويژه سازمان تعزيرات حكومتي براي ماه مبارك رمضان با هدف ايجاد آرامش رواني در فضاي جامعه برگزار مي‌شود.

به گزارش خبرنگار پايگاه اطلاع رساني سازمان تعزيرات حكومتي، رضا ملكي گفت: طرح ويژه سازمان تعزيرات حكومتي براي ماه مبارك رمضان با هدف ايجاد آرامش رواني در فضلي جامعه با اعزام گشت هاي مشترك و رسيدگي به تخلفات در محل و پايش مستمر بازار و برنامه ريزي براي كنترل بازار از طريق برخورد سريع و قاطع با متخلفين به ويژه در مورد كالاهاي اساسي از 27 خرداد ماه آغاز و تا 27 تيرماه سال جاري ادامه خواهد داشت.
معاون حقوقي، نظارت و امور مجلس سازمان تعزيرات حكومتي در مورد اقدامات ادارات كل تعزيرات حكومتي سراسر كشور در اين طرح اظهار داشت: اين طرح با هماهنگي و همكاري دستگاه هاي نظارتي همچون سازمان صنعت، معدن و تجارت، اتاق اصناف مجامع امور صنفي، جهاد كشاورزي، شبكه بهداشت، دانشگاه علوم پزشكي، دامپزشكي، جهاد كشاورزي، استاندارد، سازمان ميادين ميوه و تره بار و نيروي انتظامي و در قالب گشت مشترك تعزيرات حكومتي اجرايي خواهد شد.
وي افزود: همچنين از مديران اجرايي در سراسر كشور انتظار مي رود كه حضور موثر در جلسات تنظيم بازار و كميسيون هماهنگي امور تعزيرات حكومتي داشته باشند و پرونده هاي تشكيل شده در اين بازه زماني را خارج از نوبت و بت قاطعيت مورد رسيدگي و اجراي حكم قرار دهند.

    گروه خبري   :   اخبار تعزيرات
تاريخ    :   1394/03/30
ساعت    :   09:41:03
br نوشته شده در تاريخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: معاون حقوقي، نظارت و امور مجلس سازمان تعزيرات حكومتي خبر داد،
ادامه مطلب
 

 

انتخاب نفرات برگزيده چهارمين جشنواره رأي برتر سازمان قضايي نيروهاي مسلح

1394/3/30 شنبه

 
نفرات برگزيده چهارمين جشنواره رأي برتر سازمان قضايي نيروهاي مسلح انتخاب شدند.
مديركل دفتر آموزش و پژوهش با اعلام اين خبر گفت: در اين دوره 3 رأي برگزيده به عنوان رأي برتر و يك قرار به عنوان قرار برگزيده، انتخاب شدند.
دكتر جعفر صادق منش افزود: در بخش احكام دادگاه‌ها، دادنامه‌هاي آقايان محمدجعفر شهبازي رييس دادگاه نظامي يك استان همدان، حميدرضا نعمتي دادرس دادگاه نظامي يك استان خراسان رضوي، عباس كشاورز دادرس دادگاه نظامي يك استان بوشهر و در بخش قرارهاي نهايي نيز قرار سيدسعيد موسوي داديار شعبه اول دادسراي نظامي ايلام، حائز رتبه ها‌ي اول تا چهارم شدند.
وي گفت: در مجموع 50 رأي شامل 19 دادنامه، 19 قرار، 7 كيفرخواست و 5 لايحه اعتراضيه طي 13 جلسه مورد بررسي هيئت داوران جشنواره قرار گرفت.
صادق منش بالاترين ميزان مشاركت را متعلق به استان هاي گيلان و خراسان جنوبي اعلام كرد و افزود: 67 درصد قضات اين سازمان ها در جشنواره  شركت داشتند كه جاي تشكر و تقدير دارد.
وي افزود: همچنين از حيث ميانگين نمرات قضات، استان بوشهر با نمره 83 رتبه اول، استان ايلام با نمره 5/82 رتبه دوم و استان گيلان با نمره 76 رتبه سوم را به خود اختصاص دادند.
مديركل دفتر آموزش و پژوهش در خصوص فرآيند داوري آرا گفت: هر رأي حداقل توسط 5 نفر از اعضاي هيأت داوران بررسي و براي دقت هرچه بيشتر، در ذيل شاخص‌هاي كلان رأي برتر، شاخص‌هاي خردتري نيز تعريف و نمره هر شاخص كلان و خرد به طور دقيق مشخص شده است.
وي افزود: در راستاي رعايت بي‌طرفي نيز مشخصات صاحبان آرا در برگ هاي بررسي حذف و به جاي آن كدهايي براي هر رأي در نظر گرفته شده‌است.
گفتني است كه هيأت داوران جشنواره را آقايان: محمدرضا يزدانيان، خيرالله رنجگر، ايوب اديب، رضا آيت‌آللهي، سيدرضا شريف، عباس رضا پارساپور، سيدرضا حسيني و جعفر صادق منش تشكيل مي دادند كه به منظور پرهيز از هر گونه شائبه اي به طور داوطلبانه از ارائه آراي خود به جشنواره خودداري كردند.
 منبع:سازمان قضايي نيروهاي مسلح
br نوشته شده در تاريخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: انتخاب نفرات برگزيده چهارمين جشنواره رأي برتر سازمان قضايي نيروهاي مسلح،
ادامه مطلب
 
       

بيانات امام و رهبري پيرامون شهداي هفتم تير

نويد شاهد: حضرت امام خميني(ره) درباره شهيد آيت الله بهشتي فرمودند: بهشتي يك فرد نبود بهشتي يك ملت بود يراي ملت ما. همچنين مقام معظم رهبري در خصوص اين شهيد بزرگوار فرموده اند: شهيد بهشتي يك شخصيت ممتاز بود و هيچكس را نمي شود با او مقايسه كرد."

بيانات حضرت امام خميني (ره) در خصوص فاجعه هفتم تير


* ملت ايران در اين فاجعه بزرگ 72 تن بي گناه به عدد شهداي كربلا از دست داد.

* دست آمريكا از آستين اين خائن ها بيرون آمد و يك همچو جنايتي به مسلمين وارد كردند و كساني كه جز به مصلحت مسلمين انديشه نمي كردند از وكلاي مجلس و از دولت؛ وزرايي كه بسيار انديشمند بودند، وكلايي كه انديشمند بودند و از قوه ي قضاييه هم مثل آقاي بهشتي كه از اول شكل گرفتن جمهوري اسلامي مورد هدف بود

* اين آقاي بهشتي مسلمان، متعهد، اين چه كرده بود كه توي تاكسي مي نشيني مي بيني كه دو نفر به هم مي رسند، يك حرفشان فحش به اوست، توي اجتماعات يك دسته مرگ بر كي، طالقاني را توكشتي، شما ببينيد چه ظلمي به همچنين موجود فعالي كه يك ملت بود براي ملت ما، با چه حيله هايي مي خواستند او را بيرون كنند.

* يك جرياني بود كه اين روحانيون شاخص را پيش ملت رسوا كنند، با دروغ و حيله آقاي بهشتي(قدس سره) كه يك نفر آدمي بود كه مجاهد براي اسلام بود، به درد مي خورد، فعال بود، دانشمند بود، مدبّر بود، ديديد كه در صحنه كشور چه فضاحت ها درآوردند، اشرار، مردم را منحرف كردند، مردم يك وقت بيدار شدند كه بهشتي در كار نبود

* من شهيد بهشتي را يك فرد مجتهد, متدين, علاقمند به ملت, علاقمند به اسلام و بدرد بخور براي جامعه خودمان مي دانستم."

* بهشتي يك فرد نبود بهشتي يك ملت بود يراي ملت ما."

* آنچه من راجع به ايشان متأثر هستم، شهادت ايشان در مقابل آن ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور است."

* من بيشتر از بيست سال است آقاي بهشتي را مي شناسم و در اين مدت حتي نديدم يك كلمه از كسي غيبت كند."

* بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود."

* آنقدري كه من آنها را مي شناسم از ابرار بودند و در رأس آنها مرحوم شهيد بهشتي (ره) است."

* شهيد بهشتي حقيقتاً مثل سنگ آسياي گراني بود كه با گردش خود، دهها كار انجام مي داد؛ توليد انرژي مي كرد، كار راه مي انداخت، پيش مي رفت و فكر توليد مي كرد."

* امروز، هم حادثه هفتم تير زنده است، هم بهشتي زنده است."

* شهيد بهشتي پايه گذار ومعمار نوين قضايي كشور است."

* شخصيت عظيم القدري مثل شهيد بهشتي را از يك انقلاب گرفتن، شوخي نيست."

* اين مرد، مردي شديداً معتقد و متعبد بود يعني دين و شريعت را به درستي از بن دندان قبول داشت.... از تظاهر و رياكاري و از كارهايي كه خلاف صميميت و خلوص است شديداً روي گردان بود."

* بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود.

* آنقدري كه من آنها را مي شناسم از ابرار بودند و در رأس آنها مرحوم شهيد بهشتي (ره) است.

* من شهيد بهشتي را يك فرد مجتهد, متدين, علاقمند به ملت, علاقمند به اسلام و بدرد بخور براي جامعه خودمان مي دانستم.

* بهشتي يك فرد نبود بهشتي يك ملت بود يراي ملت ما.

* آنچه من راجع به ايشان متأثر هستم، شهادت ايشان در مقابل آن ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور است.

* من بيشتر از بيست سال است آقاي بهشتي را مي شناسم و در اين مدت حتي نديدم يك كلمه از كسي غيبت كند.



بيانات مقام معظم رهبري در خصوص فاجعه هفتم تير

* شخصيت و حيثيت آقاي بهشتي در پيشگاه الهي براي انقلاب ما ذخيره شد و ما مي توانيم براي هميشه بگوييم كه چنين فردي داشتيم و انقلاب ما با وجود چنين انسان هايي شكل گرفته است.

* آقاي بهشتي به معناي حقيقي كلمه حليم بود. معادل اين واژه را مي توان جنبه داشتن و ظرفيت نفساني داشتن ذكر كرد. مرحوم بهشتي جنبه داشت و از ظرفيت روحي فوق العاده اي برخوردار بود و خيلي دير بر مي آشفت

* ظرفيت نفساني شهيد بهشتي فقط در مقابل اهانت ها نبود، بلكه ايشان در مقابل ستايش و تمجيد هم حليم بود و خود را گم نمي كرد

* ويژگي خاص ايشان به كارگيري عقل، سرعت و دقت جمع بندي مسايل بود

* آقاي بهشتي فردي اعجاب انگيز بود و توانايي هاي وافري داشت

* كساني كه در حادثه هفتم تير به شهادت رسيدند و خونشان ريخته شد، نفوس زكيه اي از افراد بشر و انسانهاي ممتاز جامعه بودند."

* در فاجعه هفتم تير، حقيقتاً شهادت آنها مظلومانه بود."

* وقتي به حادثه هفتم تير نگاه مي كنيم، معناي بزرگي در اين واقعة تلخ وجود دارد، كه با همة تلخي، آن معنا شيرين است؛ و آن عبارت است از زنده بودن، پويا بودن، بالنده بودن انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي"

* شهداي هفتم تير در موقعيت بسيار حساس هدف تهاجم كينه ورزانه دشمنان انقلاب قرار گرفتند."

* فاجعة هفتم تير حقيقتاً سند مظلوميت ملت ايران و جمهوري اسلامي بود."

* فاجعة هفتم تير نشانه اقتدار و استحكام اين نظام بود."

* فاجعه 7تير ادامه جريان پانزدهم خرداد است."

* ما هرچه به اهداف انقلاب نزديك مي شويم به آرمانهاي شهيد بهشتي (ره) نيز دست مي يابيم."

* حادثة هفتم تير مانند حادثة كربلا عكس العمل، عاطفي وسيع و عميقي بوجود آورد."

* شهيد بهشتي يك شخصيت ممتاز بود و هيچكس را نمي شود با او مقايسه كرد."

* حادثة هفتم تير باعث شناساندن هر چه بيشتر حقانيت مطلق جريان خط امام(ره) شد."

* حادثه هفتم تير ثابت كرد كه شعله انقلاب خاموش شدني نيست."

* ريشة حادثة هفتم تير را به بن بست رسيدن خط نفاق و التقاط مي بينيم."

* شهيد بهشتي پيشتاز انقلاب و معمار دستگاه قضاء اسلامي در كشور بود.

* شهيد بهشتي مظهر و نشانه خصوصيات 72 تن بود."


منبع: شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي
br نوشته شده در تاريخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: بيانات امام و رهبري پيرامون شهداي هفتم تير،
ادامه مطلب
 
       

بيانات امام و رهبري پيرامون شهداي هفتم تير

نويد شاهد: حضرت امام خميني(ره) درباره شهيد آيت الله بهشتي فرمودند: بهشتي يك فرد نبود بهشتي يك ملت بود يراي ملت ما. همچنين مقام معظم رهبري در خصوص اين شهيد بزرگوار فرموده اند: شهيد بهشتي يك شخصيت ممتاز بود و هيچكس را نمي شود با او مقايسه كرد."

بيانات حضرت امام خميني (ره) در خصوص فاجعه هفتم تير


* ملت ايران در اين فاجعه بزرگ 72 تن بي گناه به عدد شهداي كربلا از دست داد.

* دست آمريكا از آستين اين خائن ها بيرون آمد و يك همچو جنايتي به مسلمين وارد كردند و كساني كه جز به مصلحت مسلمين انديشه نمي كردند از وكلاي مجلس و از دولت؛ وزرايي كه بسيار انديشمند بودند، وكلايي كه انديشمند بودند و از قوه ي قضاييه هم مثل آقاي بهشتي كه از اول شكل گرفتن جمهوري اسلامي مورد هدف بود

* اين آقاي بهشتي مسلمان، متعهد، اين چه كرده بود كه توي تاكسي مي نشيني مي بيني كه دو نفر به هم مي رسند، يك حرفشان فحش به اوست، توي اجتماعات يك دسته مرگ بر كي، طالقاني را توكشتي، شما ببينيد چه ظلمي به همچنين موجود فعالي كه يك ملت بود براي ملت ما، با چه حيله هايي مي خواستند او را بيرون كنند.

* يك جرياني بود كه اين روحانيون شاخص را پيش ملت رسوا كنند، با دروغ و حيله آقاي بهشتي(قدس سره) كه يك نفر آدمي بود كه مجاهد براي اسلام بود، به درد مي خورد، فعال بود، دانشمند بود، مدبّر بود، ديديد كه در صحنه كشور چه فضاحت ها درآوردند، اشرار، مردم را منحرف كردند، مردم يك وقت بيدار شدند كه بهشتي در كار نبود

* من شهيد بهشتي را يك فرد مجتهد, متدين, علاقمند به ملت, علاقمند به اسلام و بدرد بخور براي جامعه خودمان مي دانستم."

* بهشتي يك فرد نبود بهشتي يك ملت بود يراي ملت ما."

* آنچه من راجع به ايشان متأثر هستم، شهادت ايشان در مقابل آن ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور است."

* من بيشتر از بيست سال است آقاي بهشتي را مي شناسم و در اين مدت حتي نديدم يك كلمه از كسي غيبت كند."

* بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود."

* آنقدري كه من آنها را مي شناسم از ابرار بودند و در رأس آنها مرحوم شهيد بهشتي (ره) است."

* شهيد بهشتي حقيقتاً مثل سنگ آسياي گراني بود كه با گردش خود، دهها كار انجام مي داد؛ توليد انرژي مي كرد، كار راه مي انداخت، پيش مي رفت و فكر توليد مي كرد."

* امروز، هم حادثه هفتم تير زنده است، هم بهشتي زنده است."

* شهيد بهشتي پايه گذار ومعمار نوين قضايي كشور است."

* شخصيت عظيم القدري مثل شهيد بهشتي را از يك انقلاب گرفتن، شوخي نيست."

* اين مرد، مردي شديداً معتقد و متعبد بود يعني دين و شريعت را به درستي از بن دندان قبول داشت.... از تظاهر و رياكاري و از كارهايي كه خلاف صميميت و خلوص است شديداً روي گردان بود."

* بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود.

* آنقدري كه من آنها را مي شناسم از ابرار بودند و در رأس آنها مرحوم شهيد بهشتي (ره) است.

* من شهيد بهشتي را يك فرد مجتهد, متدين, علاقمند به ملت, علاقمند به اسلام و بدرد بخور براي جامعه خودمان مي دانستم.

* بهشتي يك فرد نبود بهشتي يك ملت بود يراي ملت ما.

* آنچه من راجع به ايشان متأثر هستم، شهادت ايشان در مقابل آن ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور است.

* من بيشتر از بيست سال است آقاي بهشتي را مي شناسم و در اين مدت حتي نديدم يك كلمه از كسي غيبت كند.



بيانات مقام معظم رهبري در خصوص فاجعه هفتم تير

* شخصيت و حيثيت آقاي بهشتي در پيشگاه الهي براي انقلاب ما ذخيره شد و ما مي توانيم براي هميشه بگوييم كه چنين فردي داشتيم و انقلاب ما با وجود چنين انسان هايي شكل گرفته است.

* آقاي بهشتي به معناي حقيقي كلمه حليم بود. معادل اين واژه را مي توان جنبه داشتن و ظرفيت نفساني داشتن ذكر كرد. مرحوم بهشتي جنبه داشت و از ظرفيت روحي فوق العاده اي برخوردار بود و خيلي دير بر مي آشفت

* ظرفيت نفساني شهيد بهشتي فقط در مقابل اهانت ها نبود، بلكه ايشان در مقابل ستايش و تمجيد هم حليم بود و خود را گم نمي كرد

* ويژگي خاص ايشان به كارگيري عقل، سرعت و دقت جمع بندي مسايل بود

* آقاي بهشتي فردي اعجاب انگيز بود و توانايي هاي وافري داشت

* كساني كه در حادثه هفتم تير به شهادت رسيدند و خونشان ريخته شد، نفوس زكيه اي از افراد بشر و انسانهاي ممتاز جامعه بودند."

* در فاجعه هفتم تير، حقيقتاً شهادت آنها مظلومانه بود."

* وقتي به حادثه هفتم تير نگاه مي كنيم، معناي بزرگي در اين واقعة تلخ وجود دارد، كه با همة تلخي، آن معنا شيرين است؛ و آن عبارت است از زنده بودن، پويا بودن، بالنده بودن انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي"

* شهداي هفتم تير در موقعيت بسيار حساس هدف تهاجم كينه ورزانه دشمنان انقلاب قرار گرفتند."

* فاجعة هفتم تير حقيقتاً سند مظلوميت ملت ايران و جمهوري اسلامي بود."

* فاجعة هفتم تير نشانه اقتدار و استحكام اين نظام بود."

* فاجعه 7تير ادامه جريان پانزدهم خرداد است."

* ما هرچه به اهداف انقلاب نزديك مي شويم به آرمانهاي شهيد بهشتي (ره) نيز دست مي يابيم."

* حادثة هفتم تير مانند حادثة كربلا عكس العمل، عاطفي وسيع و عميقي بوجود آورد."

* شهيد بهشتي يك شخصيت ممتاز بود و هيچكس را نمي شود با او مقايسه كرد."

* حادثة هفتم تير باعث شناساندن هر چه بيشتر حقانيت مطلق جريان خط امام(ره) شد."

* حادثه هفتم تير ثابت كرد كه شعله انقلاب خاموش شدني نيست."

* ريشة حادثة هفتم تير را به بن بست رسيدن خط نفاق و التقاط مي بينيم."

* شهيد بهشتي پيشتاز انقلاب و معمار دستگاه قضاء اسلامي در كشور بود.

* شهيد بهشتي مظهر و نشانه خصوصيات 72 تن بود."


منبع: شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي
br نوشته شده در تاريخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: بيانات امام و رهبري پيرامون شهداي هفتم تير،
ادامه مطلب
 
       

بيانات امام و رهبري پيرامون شهداي هفتم تير

نويد شاهد: حضرت امام خميني(ره) درباره شهيد آيت الله بهشتي فرمودند: بهشتي يك فرد نبود بهشتي يك ملت بود يراي ملت ما. همچنين مقام معظم رهبري در خصوص اين شهيد بزرگوار فرموده اند: شهيد بهشتي يك شخصيت ممتاز بود و هيچكس را نمي شود با او مقايسه كرد."

بيانات حضرت امام خميني (ره) در خصوص فاجعه هفتم تير


* ملت ايران در اين فاجعه بزرگ 72 تن بي گناه به عدد شهداي كربلا از دست داد.

* دست آمريكا از آستين اين خائن ها بيرون آمد و يك همچو جنايتي به مسلمين وارد كردند و كساني كه جز به مصلحت مسلمين انديشه نمي كردند از وكلاي مجلس و از دولت؛ وزرايي كه بسيار انديشمند بودند، وكلايي كه انديشمند بودند و از قوه ي قضاييه هم مثل آقاي بهشتي كه از اول شكل گرفتن جمهوري اسلامي مورد هدف بود

* اين آقاي بهشتي مسلمان، متعهد، اين چه كرده بود كه توي تاكسي مي نشيني مي بيني كه دو نفر به هم مي رسند، يك حرفشان فحش به اوست، توي اجتماعات يك دسته مرگ بر كي، طالقاني را توكشتي، شما ببينيد چه ظلمي به همچنين موجود فعالي كه يك ملت بود براي ملت ما، با چه حيله هايي مي خواستند او را بيرون كنند.

* يك جرياني بود كه اين روحانيون شاخص را پيش ملت رسوا كنند، با دروغ و حيله آقاي بهشتي(قدس سره) كه يك نفر آدمي بود كه مجاهد براي اسلام بود، به درد مي خورد، فعال بود، دانشمند بود، مدبّر بود، ديديد كه در صحنه كشور چه فضاحت ها درآوردند، اشرار، مردم را منحرف كردند، مردم يك وقت بيدار شدند كه بهشتي در كار نبود

* من شهيد بهشتي را يك فرد مجتهد, متدين, علاقمند به ملت, علاقمند به اسلام و بدرد بخور براي جامعه خودمان مي دانستم."

* بهشتي يك فرد نبود بهشتي يك ملت بود يراي ملت ما."

* آنچه من راجع به ايشان متأثر هستم، شهادت ايشان در مقابل آن ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور است."

* من بيشتر از بيست سال است آقاي بهشتي را مي شناسم و در اين مدت حتي نديدم يك كلمه از كسي غيبت كند."

* بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود."

* آنقدري كه من آنها را مي شناسم از ابرار بودند و در رأس آنها مرحوم شهيد بهشتي (ره) است."

* شهيد بهشتي حقيقتاً مثل سنگ آسياي گراني بود كه با گردش خود، دهها كار انجام مي داد؛ توليد انرژي مي كرد، كار راه مي انداخت، پيش مي رفت و فكر توليد مي كرد."

* امروز، هم حادثه هفتم تير زنده است، هم بهشتي زنده است."

* شهيد بهشتي پايه گذار ومعمار نوين قضايي كشور است."

* شخصيت عظيم القدري مثل شهيد بهشتي را از يك انقلاب گرفتن، شوخي نيست."

* اين مرد، مردي شديداً معتقد و متعبد بود يعني دين و شريعت را به درستي از بن دندان قبول داشت.... از تظاهر و رياكاري و از كارهايي كه خلاف صميميت و خلوص است شديداً روي گردان بود."

* بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود.

* آنقدري كه من آنها را مي شناسم از ابرار بودند و در رأس آنها مرحوم شهيد بهشتي (ره) است.

* من شهيد بهشتي را يك فرد مجتهد, متدين, علاقمند به ملت, علاقمند به اسلام و بدرد بخور براي جامعه خودمان مي دانستم.

* بهشتي يك فرد نبود بهشتي يك ملت بود يراي ملت ما.

* آنچه من راجع به ايشان متأثر هستم، شهادت ايشان در مقابل آن ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور است.

* من بيشتر از بيست سال است آقاي بهشتي را مي شناسم و در اين مدت حتي نديدم يك كلمه از كسي غيبت كند.



بيانات مقام معظم رهبري در خصوص فاجعه هفتم تير

* شخصيت و حيثيت آقاي بهشتي در پيشگاه الهي براي انقلاب ما ذخيره شد و ما مي توانيم براي هميشه بگوييم كه چنين فردي داشتيم و انقلاب ما با وجود چنين انسان هايي شكل گرفته است.

* آقاي بهشتي به معناي حقيقي كلمه حليم بود. معادل اين واژه را مي توان جنبه داشتن و ظرفيت نفساني داشتن ذكر كرد. مرحوم بهشتي جنبه داشت و از ظرفيت روحي فوق العاده اي برخوردار بود و خيلي دير بر مي آشفت

* ظرفيت نفساني شهيد بهشتي فقط در مقابل اهانت ها نبود، بلكه ايشان در مقابل ستايش و تمجيد هم حليم بود و خود را گم نمي كرد

* ويژگي خاص ايشان به كارگيري عقل، سرعت و دقت جمع بندي مسايل بود

* آقاي بهشتي فردي اعجاب انگيز بود و توانايي هاي وافري داشت

* كساني كه در حادثه هفتم تير به شهادت رسيدند و خونشان ريخته شد، نفوس زكيه اي از افراد بشر و انسانهاي ممتاز جامعه بودند."

* در فاجعه هفتم تير، حقيقتاً شهادت آنها مظلومانه بود."

* وقتي به حادثه هفتم تير نگاه مي كنيم، معناي بزرگي در اين واقعة تلخ وجود دارد، كه با همة تلخي، آن معنا شيرين است؛ و آن عبارت است از زنده بودن، پويا بودن، بالنده بودن انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي"

* شهداي هفتم تير در موقعيت بسيار حساس هدف تهاجم كينه ورزانه دشمنان انقلاب قرار گرفتند."

* فاجعة هفتم تير حقيقتاً سند مظلوميت ملت ايران و جمهوري اسلامي بود."

* فاجعة هفتم تير نشانه اقتدار و استحكام اين نظام بود."

* فاجعه 7تير ادامه جريان پانزدهم خرداد است."

* ما هرچه به اهداف انقلاب نزديك مي شويم به آرمانهاي شهيد بهشتي (ره) نيز دست مي يابيم."

* حادثة هفتم تير مانند حادثة كربلا عكس العمل، عاطفي وسيع و عميقي بوجود آورد."

* شهيد بهشتي يك شخصيت ممتاز بود و هيچكس را نمي شود با او مقايسه كرد."

* حادثة هفتم تير باعث شناساندن هر چه بيشتر حقانيت مطلق جريان خط امام(ره) شد."

* حادثه هفتم تير ثابت كرد كه شعله انقلاب خاموش شدني نيست."

* ريشة حادثة هفتم تير را به بن بست رسيدن خط نفاق و التقاط مي بينيم."

* شهيد بهشتي پيشتاز انقلاب و معمار دستگاه قضاء اسلامي در كشور بود.

* شهيد بهشتي مظهر و نشانه خصوصيات 72 تن بود."


منبع: شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي
br نوشته شده در تاريخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: بيانات امام و رهبري پيرامون شهداي هفتم تير،
ادامه مطلب
 
سرويس: سياسي ، تاريخ: ۱۴/خرداد/۱۳۹۴ - ۱۰:۰۷ ، شناسه خبر: ۷۵۹۷۴۳
رهبري مشروح/سخنان امام خامنه‌اي در حرم امام راحل

فرمايشات بسيار مهم رهبر انقلاب درباره "تحريف امام"

خبرگزاري تسنيم: رهبر معظم انقلاب اسلامي بيانات بسيار مهمي را در سالگرد ارتحال بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي با موضوع "تحريف امام" بيان كردند.

به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري تسنيم، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در مراسم بيست و ششمين سالگرد ارتحال رهبر كبير انقلاب اسلامي در حرم مطهر ايشان سخنراني بسيار مهمي با موضوع "تحريف امام" بيان كردند.

سخنان امام خامنه‌اي به شرح ذيل است:

در آغاز عرايضم عرض ارادتي به حضرت صاحب عصر، ارواحنا فداه لازم است، بكنيم.

منجي آخرالزمان مورد اتفاق همه اديان ابراهيمي است. اينكه كسي خواهد آمد و جهان را از منجلاب ظلم و جور نجات خواهد داد. در ميان اديان ابراهيمي مورد قبول همگان است. در اسلام ناب اين منجي هم مشخص شده است.

اين انسان بزرگ فوق‌العاده را در همه مذاهب اسلامي به نام "مهدي" مي‌شناسند.

شايد در بين فرق اسلامي هيچ فرقه‌اي را نتوان سراغ داد كه معتقد نباشد كه مهدي عليه‌السلام ظهور خواهد كرد و او از ذريه پيغمبر است. حتي نام و كنيه آن حضرت را هم مشخص مي‌كنند.

خصوصيتي كه در اعتقاد شيعه وجود دارد اين  است كه اين شخصيت را به صورت مشخص و معين معرفي مي كند. او را فرزند امام يازدهم از ائمه اهل بيت حضرت امام حسن عسگري عليه السلام مي‌داند.

‫بعضي استبعاد كرده اند كه چگونه ممكن است انساني متولد بشود و در اين زمان طولاني زنده بماند‬؛ اين تنها استبعادي است كه در قضيه امام مهدي مخالفان مطرح و تكرار كرده‌اند. لكن قرآن كريم با نص صريح خود اين استبعاد را برطرف مي‌كند. يعني درباره حضرت نوح پيغمبر عليه السلام مي فرمايد نوح در ميان قوم خود 950 سال زندگي كرده است. نه اينكه عمر او اين مقدار بود، ظاهر مطلب اين است كه دوران دعوت آن بزرگوار 950 سال است. بنابراين اين استبعاد جايي ندارد. اين اعتقاد در ميان شيعيان بزرگترين خاصيتش اميدآفريني است. جامعه تشيع فقط به برجستگي‌هاي تاريخ خود در گذشته متكي نيست. چشم به آينده دارد.  در سخت‌ترين شرايط يك نفر معتقد به مسئله مهدويت، طبق اعتقاد تشيع دل خالي از اميد نمي‌داند. شعله اميد همواره وجود دارد. مي داند كه اين دوران تاريكي، اين دوران ظلم، اين دوران تسلط ناحق و باطل، قطعاً سپري خواهد شد.

اين يكي از مهمترين آثار و دستاوردهاي اين اعتقاد است. البته اعتقاد تشيع نسبت به مسئله مهدويت به همينجا محدود نمي‌شود. اين شعله فروزان و اين فروغ تابان در جوامع شيعي، در طول قرن هاي گذشته وجود داشته است و همچنان وجود خواهد داشت و انشاءالله دوران انتظار منتظران سر خواهد آمد.ديروز روز سالگرد ولادت آن بزرگوار بود؛ اين مختصر عرض ارادت به مناسبت اين ميلاد مسعود در جمع شما برادران و خواهران عزيز به عرض رسيد.

اما مطلبي كه به مناسب چهاردهم خرداد براي برادران و خواهران عزيزي كه در اين جلسه عظيم و با شكوه حضور دارند و نيز براي ملت ايران آماده  كرده  ام، طبق معمول بحثي درباره امام بزرگوار ماست. سخن در اين باره زياد گفتيم اما همچنان جاي سخن درباره اين مرد بزرگ باقي است. 

آنچه كه امروز به شما عرض مي‌كنم تحت عنوان "تحريف امام(ره)" است. تحريف شخصيت امام. آيا شخصيت‌ها هم قابل تحريف هستند؟ معمولاً عنوان تحريف را و اين اصطلاح را درباره تحريف متون به كار مي بريم. آيا شخصيت‌ها را هم مي‌شود تحريف كرد؟ بله.  تحريف شخصيت‌ها به اين است كه اركان اصلي شخصيت آن انسان بزرگ يا مجهول بماند يا غلط معنا شود يا به صورت انحرافي و سطحي معني شود. همه اينها برمي‌گردد به تحريف شخصيت. شخصيتي كه الگوست، امام و پيشواست و رفتارش براي نسلهاي بعد از خود او راهنما و رهنمود است. اگر تحريف شود زيان بزرگي به وجود خواهد آمد. امام را نبايد به عنوان صرفاً يك شخصيت محترم تاريخي مورد توجه قرار داد. بعضي اينجور مي‌خواهند.

امام يك شخصيت محترمي است در تاريخ اين كشور، روزگاري بود، فعال بود، مفيد بود و بعد هم از ميان جمعيت رفت و روزگار او تمام شد. بعضي مي خواهند امام را اينجور بشناسند و بشناسانند. اين غلط است.

امام مظهر عيني حركت عظيمي است كه ملت ايران آغاز كرد و تاريخ خود را متحول كرد. امام بنيانگذار يك مكتب فكري و سياسي و اجتماعي است. ملت ايران اين مكتب را اين راه را اين نقشه را پذيرفت و در آن مشغول حركت شد. ادامه اين راه بستگي دارد به اين كه اين نقشه راه درست شناخته شود. بدون اينكه امام را درست بشناسيم به معناي شناخت اصول امام، اين نقشه راه شناخته نخواهد شد. بديهي است بحث ما بر مباني فكري امام است. بحث بر سر تصميم‌هاي مقطعي و مربوط به زمان يا مكان نيست. بحث بر سر آن شاكله اصلي تفكر امام بزرگوار ماست. اين را مي خواهيم درست بشناسيم. 

امام البته يك فقيه بزرگ بود؛ هم فقيه بود، يك فقيه برجسته و بزرگ؛ هم فيلسوف بود و هم صاحب نظر در عرفان نظري بود. در اين مسائل بخش‌هاي فني و علمي يك سرآمد به حساب مي آمد لكن شخصيت برجسته امام به هيچكدام از اينها وابسته نيست. بلكه شخصيت اصلي امام در تحقق مضمون آيه وجاهدوا في الله حق جهاده است. امام بزرگوار با داشتند آن زمينه‌هاي برجسته‌ علمي وارد ميدان مجاهدت في سبيل الله شد و اين مجاهدت را تا آخر عمر خود ادامه داد. و حركت عظيمي را به وجود آورد، نه فقط در كشور خود بلكه در همه منطقه ما و در همه دنياي اسلام و به يك اعتبار در همه جهان. محصول اين حركت يك محصول بي نظير بود.

دو كار بزرگ و بي سابقه در تاريخ كشور ما به وسيله امام تحقق پيدا كرد. يكي برانداختن بناي سلطنت موروثي ظالمانه و غيرعاقلانه؛ كه چند هزار سال در كشور ما سابقه داشت؛ اين بناي پوسيده كهنه غلط را كه حكومت كشور به دست انسانهايي باشد و به صورت موروثي از كسي به كسي برسد، يا با شمشير و زور نظامي حكومت به دست بيايد، و بعد نسل به نسل از يكي به ديگري به ارث برسد، اين يك سنت غلط و بي منطق در كشور ما بود در طول چند هزار سال. كار اول امام اين بود كه اين بناي غلط را برانداخت و كار را به دست مردم كشور سپرد. 

كار بزرگ دومي كه امام بزرگوار انجام داد، ايجاد يك حكومت و نظام بر اساس اسلام بود، كه اين هم در تاريخ كشور ما بلكه بعد از صدر اسلام در تاريخ كل اسلام بي سابقه بود. اين جهاد بزرگ امام بزرگوار ما يك چنين محصول ارزشمندي داشت و لذا جا دارد واقعا گفته شود كه جاهدت في الله حق جهاده. همچناني كه در قرآن هست كه جاهدوا في الله حق جهاده و همچنان كه درباره اولياي دين گفته مي شود، اين مرد بزرگ هم مصداق جاهد في الله حق جهاده است. البته در حاشيه اين صحبت عرض كنم كه جهاد اين مرد بزرگ صرفاً جهاد سياسي و اجتماعي يا جهاد فكري نبود، بلكه همراه با همه اين جهادها، جهاد دروني، جهاد با نفس، پايبندي به ارتباط مستمر و دائم با خداي متعال هم بود. اين هم درس است؛ اينجور نيست كه اگر ما در ميدان جهاد فكري يا علمي يا جهاد سياسي يا نظامي وارد شديم حق داشته باشيم كه از اين بخش از جهاد صرف نظر كنيم. امام بزرگوار اهل خشوع بود، اهل بكاء بود، اهل دعا و توسل و تضرع بود. در همين ماه مبارك شعبان مكرر اين فقره مناجات شعبانيه را در سخنراني خود تكرار مي كرد. 

اين رفتار او بود، گريه سحرگاهان او، مناجات و دعاي او، ارتباط دائمي او كه اين  حالت پشتوانه معنوي تداوم و استمرار جهاد اين مرد بزرگ را تشكيل مي داد. اين را هم در حاشيه جهاد في سبيل الله امام بزرگوارمان به ياد داشته باشيم.

خب منظومه فكري امام داراي خصوصيات كامل يك "مكتب فكري و اجتماعي و سياسي" است. اولا متكي و مبتني بر يك جهان بيني است كه اين جهان بيني عبارت است از توحيد. همه فعاليت او، همه منطق او مبتني بود بر توحيد كه زيربناي اصلي همه تفكرات اسلامي است. خصوصيات ديگر اين منظومه فكري كه آن را به صورت يك مكتب به معناي واقعي كلمه درمي‌آورد اين است كه منظومه فكري امام به روز بود. مسائل مورد ابتلاي جوامع بشري و جامعه ايراني را مطرح مي‌كرد. مخاطبان آن را حس مي‌كردند. در مكتب فكري امام ضديت با استبداد و استكبار حرف اول را مي زند. اين آن چيزي است كه ملت ايران هم آن را حس مي كرد و ملت هاي مسلمان ديگر بلكه ملتهاي غيرمسلمان آن را حس كردند؛, براي همين اين دعوت گسترش پيدا كرد.

خصوصيت ديگر اين مكتب فكري آن بود كه زنده و پويا و پرتحرك و عملياتي بود. مثل بعضي از انديشه پردازي ها و تئوري سازي هاي روشنفكرانه نبود كه در محفل بحث حرفهاي زيبا و قشنگي است  اما در ميدان عمل كارآيي ندارد. منطق امام، فكر امام، راه امام، عملياتي بود. قابل تحقق در ميدان عمل بود؛ به همين دليل هم به پيروزي رسيد و پيش رفت. اين حركت مسير تاريخ كشور ما را عوض كرد. ما ملت ايران ملتي بوديم زيردست، غرقه در بي هدفي و نااميدي. ما ملتي بوديم وابسته كه به عمد ما را عقب نگهداشته بودند. هم فكر خود را بر ما تحميل مي كردند. هم فرهنگ خود را. هم منابع اقتصادي ما را مي بردند. و هم كاروان لجن‌زاري از عادت هاي زشت را به سوي كشور ما سرازير مي كردند. ما يك چنين ملتي بوديم. امام ما را تبديل كرد به يك ملت پرانگيزه، پراميد، پرتحرك، ملت داراي هدفهاي بزرگ. امروز ملت ايران پرتحرك است، پرانگيزه است، اميدوار است و به سمت هدفهاي بزرگ روانه است.

br نوشته شده در تاريخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: فرمايشات بسيار مهم رهبر انقلاب درباره "تحريف امام"،
ادامه مطلب
 
كد خبر: ۲۱۰۲۶۲
تاريخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۶
 
گاهي رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهيد، از خود شهادت كمتر نيست

گزيده اي از بيانات مقام معظم رهبري درباره ي بزرگداشت ياد شهيدان

 

پايگاه خبري تحليلي انتخاب (Entekhab.ir) :


پايگاه اطلاع رساني KHAMENEI.IR به مناسبت بازگشت و تشييع پيكر 270 شهيد دفاع مقدس، گزيده اي از بيانات رهبر انقلاب اسلامي درباره ي بزرگداشت ياد شهيدان را منتشر مي كند.

به گزارش دفتر حفظ و نشر آثار آيت الله العظمي خامنه اي ، اين گزيده بيانات به شرح ذيل است:

* گاهي رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهيد، از خود شهادت كمتر نيست

شهيد، چيز عظيم و حقيقت شگفت آوري است. ما چون به مشاهده شهدا عادت كرده ايم و گذشتها و ايثارها و عظمتها و وصايا و راهي كه آنها را به شهادت رساند، زياد ديده ايم، عظمت اين حقيقت نوراني و بهشتي برايمان مخفي ميماند؛ مثل عظمت خورشيد و آفتاب كه از شدّت ظهور، براي كساني كه دائم در آفتابند، مخفي ميماند.

در دوران گذشته، وقتي كه يك نمونه از اين نمونه هاي شهداي امروز ما، از تاريخ صدر اسلام انتخاب و معرفي ميشد و شرح حال او بيان ميگرديد، تغيير واضح و شگفت آوري در دلها و جانها و حتي در همها و نيّتها به وجود ميآورد. هر يك از اين ستارگان درخشان، ميتواند عالمي را روشن كند. بنابراين، حقيقت شهادت حقيقت عظيمي است.

اگر اين حقيقت، به وسيله كساني كه امروز در قبال شهيدان مسؤوليت دارند، زنده بماند، حفظ و تقديس گردد و بزرگ نگاه داشته شود، هميشه تاريخ آينده ما، از اين ايثار بزرگي كه آنان كردند، بهره خواهد برد. همچنان كه تاريخ بشريّت، هنوز از خون به ناحق ريخته سرور شهيدان تاريخ، حضرت ابي عبدالله الحسين عليه الصّلاة والسّلام بهره مي برد؛ چون كساني كه وارث آن خون بودند، مدبّرانه ترين و شيواترين روشها را براي زنده نگهداشتن اين خون به كار بردند.

گاهي رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهيد، از خود شهادت كمتر نيست. رنج سي ساله امام سجّاد عليه الصّلاة والسّلام و رنج چندين ساله زينب كبري عليهاسلام از اين قبيل است. رنج بردند تا توانستند اين خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه عليهم السّلام تا دوران غيبت، اين رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنين وظيفه اي داريم. البته شرايط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حكومت حق - يعني حكومت شهيدان - قائم است. پس، ما وظايفي داريم.

بيانات در ديدار جمعي از خانواده هاي شهدا 1376/02/17

* نگذاريد غبارهاي فراموشي روي اين خاطره هاي گرامي را بگيرد

ياد شهيدان نبايد در جامعه ي ما از ذهنيتها خارج شود. شهيدان را بايد زنده نگه داشت. ياد شهيدان را بايد گرامي بداريد و زنده نگه داريد؛ در همه ي استانهاي كشور اين معنا وجود دارد. بيست و سه هزار شهيد استان خراسان بزرگ - شامل سه استان كنوني - يكي از برجسته ترين و بزرگترين رقمهاي افتخارآفرين است. نگذاريد غبارهاي فراموشي - كه عمداً گاهي اين غبارها را ميخواهند بر روي اين خاطره هاي گرامي بپاشند و قرار بدهند - روي اين خاطره هاي گرامي را بگيرد؛ زنده نگه داريد. مسئولان هم بايستي اين كار را بكنند؛ مسئولان بنياد شهيد هم موظفند؛ مسئولان دستگاههاي ديگر دولتي و عمومي هم وظيفه دارند. خود خانواده ها هم در محيطهائي كه شعاع نفوذ و سلطه ي آنهاست، اين كار را انجام بدهند. از نام شهيد و از افتخار به شهيد هرگز غفلت نكنيد. تبليغات عنادآميز دشمنان سعي كرده اند كه ارزشهاي شهيد را بتدريج كم كنند و در مواردي به ضد ارزش تبديل كنند! اين در كشور ما اتفاق افتاد؛ اين سعي انجام گرفت؛ البته خنثي شد. اما عده اي اين قدر وقاحت ورزيدند كه نام شهدا و اصل شهادت را زير سئوال ببرند.

شما ببينيد توطئه هاي دشمن تا كجا از لحاظ فرهنگي و سياسي نفوذ ميكند و چقدر من و شما بايد هشيار باشيم كه جلو اين توطئه ها را بگيريم. معيار اسلامي، «شهيد» را از زمره ي مردم معمولي بيرون ميبَرد و در كنار اوليا و صديقين قرار ميدهد؛ آن يك نگاه والائي است كه به عقل ما هم درست نميگنجد. حتّي با نگاه هاي مادي معمولي، شهيد آن كسي است كه جان خود را براي نجات شرف و استقلال ملتش فدا كرده. هيچ وجدان و شرفي، هيچ دل بيدار و غير بيماري ميتواند اين را انكار كند؟ در كشور ما، در ايران اسلاميِ ما در يك برهه اي از زمان سعي كردند اين را انكار كنند. فرزندان شهدا به نام پدرانشان افتخار كنند. آنها كساني بودند كه نه در راه تهاجم به يك كشور بيگانه و به يك همسايه، در راه مقابله ي با تهاجم يك دشمن، در راه حفظ ميهن، حفظ استقلال، حفظ شرف ملي ايستادگي كردند

... ياد شهدا، افتخارات شهدا، عزت شهدا را همه بايد نصب العين خودشان قرار بدهند؛ نگذاريد فراموش بشود. شما غفلت كنيد، نيروهاي انقلاب غفلت كنند، نيروهاي مؤمن غفلت كنند، نفوذيهاي دشمن از آن طرف وارد ميشوند و چيزي هم طلبگار ميشوند. «فاذا ذهب الخوف سلقوكم بالسنة حداد اشحّة علي الخير اولئك لم يؤمنوا فاحبط اللَّه اعمالهم»؛ وقتي كه روز خطر است، در لانه ها خزيدند و نفسشان در نيامد. وقتي خطر برطرف شد؛ مردان خطرپذير در مقابل خطر سينه سپر كردند و خطر را برطرف كردند، اينها از لانه هاشان بيرون مي آيند؛ زبانهاي دراز، زبانهاي تيز، طلبگار هم ميشوند! مگذاريد دشمنان انقلاب، دشمنان امام، دشمنان خط جهاد، دشمنان خط ايمان باللَّه، طلبگار بشوند.

بيانات در ديدار خانواده هاي شهدا و ايثارگران خراسان 1386/02/2

* روزبه روز بايد نكته يابي و نكته سنجي زندگي شهدا در جامعه ما رواج پيدا كند

جلسات بزرگداشت، ادامه ي حركت جهادي و ادامه ي شهادت است. اگر نام شهيدان ما تكرار نميشد، تجليل نميشدند و احترام به آنها و خانواده هاي آنها در جامعه ي ما به صورت يك فرهنگ درنمي آمد - كه خوشبختانه به صورت فرهنگ درآمده - امروز بسياري از اين يادهاي ارزشمند و گرانبها فراموش شده بود؛ اين ارزشگذاري عظيمي كه با حركت شهادت در يك جامعه به وجود مي آيد، به فراموشي سپرده شده بود. نبايد بگذاريد اين اتّفاق بعد از اين هم بيفتد؛ روزبه روز بايد ياد شهدا و تكرار نام شهدا و نكته يابي و نكته سنجي زندگي شهدا در جامعه ي ما رواج پيدا كند. و اگر اين شد، آن وقت مسئله ي شهادت كه به معناي مجاهدت تمام عيار در راه خدا است، در جامعه ماندگار خواهد شد. و اگر اين شد، براي اين جامعه ديگر شكست وجود نخواهد داشت و شكست معنا نخواهد داشت؛ پيش خواهد رفت. عيناً مثل ماجراي حسين بن علي (عليه السّلام)؛ امروز 1300 سال يا بيشتر از شهادت حضرت اباعبدالله (عليه السّلام) ميگذرد و روزبه روز اين داستان برجسته تر و زنده تر شده. اين داستان در بطن خود داراي يك مضاميني است كه اين مضامين براي حيات اسلامي جامعه ضروري است. اگر اين مضامين گسترش پيدا نميكرد، از اسلام و از قرآن و از حقايق معارف اسلامي هم امروز خبري نبود. اينجا هم همين جور است؛ نگذاريد نام شهدا و ياد شهدا فراموش بشود يا در جامعه ي ما كهنه بشود؛ و البتّه با ابتكارات؛ اين جلسات بزرگداشتي كه آقايان به وجود مي آوريد - كه خيلي باارزش است - صرفاً يك جلسه ي ترحيم باشكوه نيست؛ اين جلسات، داراي مضامين ويژه ي خودش است؛ بايستي شهادت را معنا كند، شهيد را معرّفي كند، فرهنگ شهادت را در جامعه ماندگار كند.

... من عقيده ي راسخ دارم بر اينكه يكي از نيازهاي اساسي كشور، زنده نگه داشتن نام شهدا است؛ اين يك نيازي است كه ما - چه آدمهاي مقدّس مآب و متديني باشيم؛ چه آدمهايي باشيم كه خيلي هم مقدّس مآب نيستيم، امّا به سرنوشت اين كشور و به سرنوشت اين مردم علاقه منديم - هرجور كه فكر بكنيد، بزرگداشت شهدا براي آينده ي اين كشور، حياتي و ضروري است. فرهنگ شهادت يعني فرهنگ تلاش كردن با سرمايه گذاري از خود براي اهداف بلندمدّت مشترك بين همه ي مردم؛ كه البتّه در مورد ما آن اهداف، مخصوص ملّت ايران هم نيست، براي دنياي اسلام بلكه براي جهان بشريت است.

بيانات در ديدار اعضاي ستادهاي «كنگره شهداي امور تربيتي»، «كنگره شهداي دانشجو»، و «كنگره شهداي هنرمند «1393/11/27



* هدفتان نفوذ معارف شهادت در دل مخاطبين باشد

بسيار كار خوب و شايسته اي است اين كاري كه شما براي بزرگداشت شهيدان استانتان انجام داديد(2) و ان شاءالله انجام خواهيد داد. مسئله ي جنگ تحميلي و عوارض آن - كه از جمله، همين فداكاري ها و ايثارها و شهادتها است - يك مسئله ي عادي نيست؛ يك مسئله ي متعارف و معمولي نيست؛ يك مسئله ي فوق العاده است. اگر درست نگاه كنيم، مجموعه ي حوادثي كه در اين سالها اتّفاق افتاد و اين فداكاري هايي كه جوانهاي ما كردند، ميتواند يك ذخيره ي ماندگاري باشد براي هميشه ي انقلاب. نبايد بگذاريم كه اين ذخيره بلااستفاده بماند؛ راهش هم همين است كه ياد شهيدان زنده باقي بماند.

... هم ضبط خاطرات اينها و تجليل از ياد اينها و نام اينها، ترويج تصاوير اينها يا كلماتي كه از اينها نقل ميشود، كارهاي بسيار خوبي است. اين فهرستي كه شمرديد در مورد اقداماتي كه انجام گرفته، خيلي خوب است منتها هدفتان اين باشد كه معارف مربوط به شهادت و همان معناي ايثار و ايمان در مخاطبين امروز شما به معناي عميق كلمه نافذ باشد.

... نگاه كنيد ببينيد كه چه چيزي است كه ميتواند دل اين جوان را درگير كند با مسئله ي ايمان، با مسئله ي ايثار، پايبندي او را عميق تر و وابستگي او را به اين فكر مستحكم تر كند، اين را مطالعه كنيد؛ اين چيزي نيست كه به آساني انسان بتواند به آن دست پيدا كند. هم مخاطب را بايد شناخت كه امروز مخاطبين ما ده ها ميليون هستند كه بسياري جوانند؛ اعم از آنهايي كه در دانشگاهند يا در دبيرستانند يا در فضاهاي ديگري زندگي ميكنند؛ اينها همه مخاطبان ما هستند، هم مخاطب را بايد شناخت، ظرفيّتهاي او را بايد دانست؛ هم چگونگي حرف زدن با مخاطب را بايد ياد گرفت. اين خيلي مهم است؛ ببينيد چه چيزي را بايد بگوييد. شماها نيّتهايتان خيلي خوب است، در اين ترديدي نيست؛ هم نيّتتان خوب است، هم تلاش و توانتان خوب است منتها بعضي از كارها هست كه احتياج دارد به اينكه انسان با متخصّصين كار، با كساني كه در اين زمينه ها تجربه دارند مشورت بكند؛ اين را از ياد نبريد و ببينيد چه جور ميتوانيد؛ حالا فعلاً شما در محيط استان فكر كنيد؛ ايشان فرمودند استان كوچكي است، خيلي هم كوچك نيست؛ يعني از لحاظ گستردگي، استان كوچكي نيست؛ حالا ممكن است كم جمعيّت باشد - خيلي پرجمعيّت نيست - امّا استان كوچكي نيست. مناطق اين استان از لحاظ فرهنگ با هم متفاوتند؛ يعني فرض كنيد سمنان و شاهرود يك جور نيستند؛ شماها كه اهل استانيد، بهتر از من ميدانيد، من هم با استان شما آشنا هستم. شما ببينيد با اين مخاطبي كه اهل اين استان است و با تنوّع فرهنگي اي كه در استان وجود دارد، چه جور ميتوانيد حرف بزنيد و آن حرفي كه بايد بزنيد چيست تا آن حرف تأثير بگذارد؛ آن وقت اين كنگره ي شما اگر اين نتايج را بتواند به دست بياورد، واقعاً يك كار برجسته خواهد شد؛ يعني كار بزرگي خواهد شد. از آقايان علما استفاده كنيد، از كساني كه تجربه ي مسائل ارتباطي دارند استفاده كنيد و از بين اين مسائلي كه وجود دارد گزينش كنيد. از هنر حدّاكثر استفاده را بايد كرد؛ اشاره كرديد به سرود؛ اين خيلي مهم است. اگر بتوانيد يك سرود زيباي اثرگذار خوش مضمون درست كنيد، جوري كه بچّه ها وقتي در كوچه راه ميروند، از خانه به مدرسه ميروند، زير لبشان آن را زمزمه كنند، يك كار بسيار بزرگي كرده ايد؛ يعني استفاده ي از هنر به شكل صحيح؛ اين كار شما را آسان ميكند، تسهيل ميكند. به هرحال بايد تلاش كرد، بايد كار كرد.

بيانات در ديدار اعضاي ستاد كنگره ي بزرگداشت سه هزار شهيد استان سمنان 1394/02/14

* خورشيد فروزان شهادت، همه حجابهاي تحريف و فريب را خواهد شكافت

شهيدان ما نيز مانند بانوي بزرگوار اسلام در راه حقِ درخشاني به شهادت رسيدند، كه براي كتمان و اخفاء آن، از همه ي ابزارها و وسائل زمان، استفاده مي شد.

سنت لايتغير الهي نگذاشت، كه زهراي مرضيه، در پشت حجاب غليظ اوهام پنهان بماند، و آن ستاره درخشان خونين، در گذشت زمان به خورشيدي تابان بدل شد. و امروز نام او و ياد مظلوميت او، از همه ي حصارهاي كتمان، عبور كرده است، و به اعتماد دلها و جانها رسيده است. و اين درخشندگي و فزايندگي، ادامه خواهد داشت: انا اعطيناك الكوثر ... نام و ياد شهيدان عزيز ما نيز، همانند سيده ي عالميان، با گذشت زمان نوراني تر و نافذتر خواهد شد.

امروز، دستهاي مجرم، كه از آغاز انقلاب و بخصوص در دوران دفاع مقدس همه سعي شان اين بود، كه حقانيت درخشان و مظلومانه ي ياوران خميني عزيز را، كتمان كنند در كار آنند كه خاطره هاي دوران جنگ را، به دست تندبادهاي تبليغات مغرضانه بسپرند، و آنها را در وادي فراموشي رها كنند، ولي بي شك موفق نخواهند شد. همت و غيرت و ايمان صادقانه ي خيل عظيم مؤمنان انقلاب و اسلام بخصوص جوانان غيور و صالح كه بدنه ي عظيم ملت ايران را تشكيل مي دهند، يكبار ديگر در تاريخ تجربه ي احياء نام و ياد آن حق مظلوم را، تكرار خواهند كرد. و به توفيق الهي خورشيد فروزان شهادت، همه ي حجابهاي تحريف و فريب را، خواهد شكافت.
br نوشته شده در تاريخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: گزيده اي از بيانات مقام معظم رهبري درباره ي بزرگداشت ياد شهيدان،
ادامه مطلب
 
   
 

گزيده سخنان شهيد بهشتي در مورد انقلاب اسلامي

انقلاب ما انقلاب آرمانهاست.انقلاب ما انقلاب ارزشهاست. همه تلاش ملت مبارز ما بايد در راه ايجاد جامعه اسلامي كه در آن حق و اخلاق توحيدي و الهي حاكم باشد، متمركز گردد.
 
‌انسان با عمل صالح ساخته مي‌شود و ايمان با عمل صالح محكم‌تر مي‌گردد.

‌حسينيان همواره با يزيديان در ستيزند.

بگذاريد مردم در برابر هرچيزي كه بر خلاف موازين اسلامي مي‌بينند، حساس بمانند.

يك ملت زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.

اسلام به ما آموخته است كه نسبت به دشمنان دروغ نگوييم، تهمت و افتراء نزنيم و فحش ندهيم.

ما پيروان حسين(عليه‌السلام) مرگ خونين را بر زندگي ذلت‌بار با يزيديان ترجيح مي‌دهيم.

يكايك شما برادرها و خواهرها، بايد حسابرس و حساب‌كش خودتان و جامعه‌تان و حكومتتان باشيد.

اميدوارم ملت خوشحال باشد كه در نظامي زندگي مي‌كند كه اگر از رئيس جمهور شكايت داشت، دستگاه قضايي همانگونه عمل مي كند كه از يك فرد عادي شكايت داشت.

‌تشكل انحصار طلب و انحصار انديش از جانب هر فرد و هر گروه و هر جمع باشد، شيطاني از آب در مي‌آيد.

كساني را انتخاب كنيد كه تشنه قدرت نباشند. تشنگان قدرت حق حكومت كردن ندارند.

‌در زمينه رعايت معيارهاي اسلامي، سازش مصلحت جويانه را حرام مي‌دانم.

من برخورد تلخ صادقانه را به برخورد شيرين منافقانه ترجيح مي‌دهم.

تا زنده‌ايم، تحت هيچ شرايطي تسليم آمريكا و اقمار اروپاي‌اش نمي‌شويم.

ما نبايدبه استعمارگران غرب و شرق اجازه دهيم كه براي ما مهره‌سازي كنند.

اي انسان، تو سازنده تاريخ و آينده هستي، تو قيامتت را هم خودت مي‌سازي، حتي بهشت و دوزخ به دست تو ساخته مي‌شود.

تا زماني كه كاري انجام ندهيم، براي مردم بازگو نمي‌كنيم.

اگر شما به حال مردم سودمند واقع شويد، ماندني خواهيد بود.

انتقاد از خويشتن را جزء برنامه‌هاي خود قرار دهيد.

شيوه‌هاي صحيح برخورد با دشمن و مخالف را ياد بگيريد.

سؤالاتي كه بعد مكتبي را نشان دهد، تفتيش عقايد نيست.

ارتباطات خود را با يكديگر قوي كنيد.

حافظان استقلال بايد بهاي آن را بپردازند.

جامعه اسلامي، بايد جامعه‌اي رو به شادابي، تندرستي و تحرك باشد.

جامعه بايد به سمت موضع‌گيري‌هاي وحدت‌زا برود.

انقلاب ما انقلاب آرمانهاست.

انقلاب ما انقلاب ارزشهاست.

منافقين سمبل استبدادهاي استاليني هستند.

ما شيفتگان‌خدمتيم، نه تشنگان قدرت.

جاذبه در حد اعلا و دافعه در حداقل ضرورت.

من درد دلم را با خدا مي‌كنم. خدا خودش درست مي‌كند همه اين كارها را.

من بايستي مثل حضرت محمد(ص) بردبار باشم، پيغمبر هم در مقابل اين همه شكنجه، اين همه ناراحتي‌ها را تهمت‌هاي ناروا كه به او زدند، صبور بود.

ما يك جان بيشتر نداريم كه اين بايد در راه خدا باشد. شما مرا از مرگ نترسانيد.

من هر لحظه منتظرم كه تيري برقلبم بنشيند يا ديواري بر سرم خراب شود.

‌ما راست قامتان، جاودانه تاريخ خواهيم ماند.

ملت ايران در برابر يزيديان راهي را مي‌رود كه حسين رفت.

انسان به دنبال ساختن خويش مي‌تواند محيط اجتماعي خويش را بسازد.

نسل‌هاي جوان و انقلابي ملتهاي مسلمان، بايد عرصه را بر امپرياليسم جهانخوار تنگ كنند.

ما راهي را انتخاب كرده‌ايم به عنوان راه بهتر و ممكن است طول بكشد تا دنيا بپسندد.

يك ملت انقلابي و زنده حتي يك لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش براي به زانو در آوردن دشمن نبايد درنگ كند.

انقلاب كفر ستيز و ظلم ستيز ما با هيچ قدرت سلطه‌گر نمي‌تواند در سازش در آيد.

آمريكا همه دنيا را مي‌خواهد. جواب او را نيز وقتي كه لازم باشد، ملت خواهد داد.

انقلاب اسلامي به معناي برآشفتن خواب همه كشورهاي جهان سوم و ملتهاي مستضعف است.

همه تلاش ملت مبارز ما بايد در راه ايجاد جامعه اسلامي كه در آن حق و اخلاق توحيدي و الهي حاكم باشد، متمركز گردد.

ما ايمانمان را، اخلاصمان را، عملمان را درست مي‌كنيم و با اسلام منطبق مي‌كنيم، اين را داشته باشيم ياري خدا، تضمين شده است.

برخورد آراء و افكار، نيازي به استفاده از چماق ندارد.

هر كس خط دارد، دشمن دارد.

شهيد بدهيد و قويدل باشيد.

مرگ بر آمريكا، مرگ بر سازشكار.

ما روزي به دست مي‌آييم كه شهيد شويم.

ما شهيدان را از دست نداده‌ايم، بلكه آنها را بدست آورده‌ايم.

پيروزي اصيل، حركت در راه حق است.



منبع :موسسه آموزش عالي اقبال لاهوري
br نوشته شده در تاريخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: گزيده سخنان شهيد بهشتي در مورد انقلاب اسلامي،
ادامه مطلب
 

سخنان امام خميني (ره)در مورد شهيد بهشتي

مخالفين انقلاب، افرادي[را] كه بيشتر متعهدند، مؤثرتر در انقلاب‌‏اند، آنها را بيشتر مورد هدف قرار داده‌‏اند.

 حضرت امام خميني (ره) در خصوص شخصيت و خصوصيت شهيد بهشتي در زمان شهادت ايشان فرمودند: "شهيدان 7 تير از اشخاص متعهد بوده‌‏اند كه در رأس آنها مرحوم شهيد بهشتي است.

ايشان را من بيست سال بيشتر مي‏‌شناختم. مراتب فضل ايشان و مراتب تفكر ايشان و مراتب تعهد ايشان بر من معلوم بود و آنچه كه من راجع به ايشان متأثر هستم، شهادت ايشان در مقابل او ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور بود.

مخالفين انقلاب، افرادي[را] كه بيشتر متعهدند، مؤثرتر در انقلاب‌‏اند، آنها را بيشتر مورد هدف قرار داده‌‏اند. ايشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگي بود. تهمت‌ها؛ تهمت‌هاي ناگوار به ايشان مي‏‌زدند! از آقاي بهشتي اينها مي‏‌خواستند موجود ستمكار ديكتاتور معرفي كنند، در صورتي كه من بيش از بيست سال ايشان را مي‏‌شناختم و بر خلاف آنچه اين بي‏‌انصاف‌ها در سرتاسر كشور تبليغ كردند و «مرگ بر بهشتي» گفتند، من او را يك فرد متعهد، مجتهد، متعهد، متدين، علاقه‏مند به ملت، علاقه مند به اسلام و به درد بخور براي جامعۀ خودمان مي‏دانستم." ((صحيفه امام خميني(ره)جلد 14))


منبع :باشگاه خبرنگاران(به نقل از تسنيم) 
br نوشته شده در تاريخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: سخنان امام خميني (ره)در مورد شهيد بهشتي،
ادامه مطلب
 

 


ادامه مطلب



[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 9:53 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

۲۹ , خرداد, ۱۳۹۴ | ۱۷:۵۴:۵۱
قاسم تبريزي

چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت/ مخالفان شريعتي چه كساني بودند؟/ نظر آيت‌الله خامنه اي درباره كتب شريعتي

شريعتي يك انسان متخصص، متدين، مؤمن است اما نگاهش جامعه شناسي است. جامعه هم در حال تغيير و تحول است. اگر من بخواهم در مورد شريعتي صحبت كنم بايد سال‌هاي 1351 – 1347 را بشناسم.

چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت/ مخالفان شريعتي چه كساني بودند؟/ نظر آيت‌الله خامنه اي درباره كتب شريعتي
هفتكل نيوز؛ پژوهشگراني كه پيرامون انقلابيون ايران تحقيقاتي را انجام داده اند، بسيار در مرد نقش دكتر علي شريعتي متن‌هاي زيادي نوشته اند. بلا شك وي يكي از عناصري بود كه جوانان ايراني را با معقوله ضد استعماري و ضد استبدادي آشنا نموده است. او نيز به مانند انسان‌هاي دگر داراي نقاط ضعف و قوت فراوان هستند. در اين گفتگو سعي شده كه به هر دو بخش اين موضوع رسيدگي شود. قاسم تبريزي از رجال شناسان عصر حاضر است كه وقت خود را به ما داد و توضيحات گسترده‌اي ارائه نمود.
چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت/نظر آيت الله خامنه اي در مورد مطالعه كتب شريعتي/ مخالفان شريعتي چه كساني بودند* در ابتدا پيرامون زمانه‌اي كه دكتر شريعتي در آن مي‌زيست برايمان بگوييد.

صحبت كردن در مورد شخصيت‌هاي تاثيرگذار در حوزه تاريخ معاصر به خصوص چهره‌هاي مذهبي يك مقدار مشكل است. يك بخش اشكال از خود ماست كه توان صحبت و تحليل نداريم و دچار ضعف علمي هستيم. بحث دوم اينكه شخصيت‌ها را مطلق نگري مي‌كنيم. مسئله سوم اين است كه بدون توجه به اوضاع زمانه و مخاطبانشان شخصيت‌ها را مورد بررسي قرار مي‌دهيم. هر شخصيت با توجه به زمانه، تخصص، مخاطبانش و تاثيرگذاري اش بايد بررسي شود. و مسأله آخر مقايسه شخصيت‌ها با يكديگرست كه گاهي نادرست است. ما يك معيار اسلام و سيره اهل بيت داريم كه اگر قرار است مقايسه كنيم، در آنجا حق و باطل را مقايسه مي‌كنيم. وگرنه شخصيت‌هاي متعارف را با هم مقايسه كردن خيلي جواب نمي‌دهد و دچار تناقض مي‌شويم.

در مورد مرحوم دكتر علي شريعتي ابتدا بايد به زندگي وي اشاره كنيم. دكتر در سال ۱۳۱۲ در خانواده‌اي متولد مي‌شود كه پدر از متخصصين و مفسرين علوم اسلامي است. اجداد وي از چهره‌هاي فرهنگي و ديني هستند. او در محيط مذهبي متولد شد و تربيت اسلامي را در خانه ديد. شخصيت او زماني شكل مي‌گيرد كه جامعه ما از بند استبدادي سنگين، خشن وضد اسلامي رضا خان و از زير سلطه انگليس رهايي پيدا كرده و زمان جنگ جهاني دوم است و جامعه در يك تحول و دگرگوني.

اگرچه ايران توسط سه قدرت متجاوز آمريكا، انگليس و شوروي اشغال شده است. غلات ما را به يغما برده‌اند و قحطي به وجود آمده. اقتدار ملي ما را آسيب زدند اما همين كه ملت ما از بند آن مستبد ديكتاتور پهلوي نجات پيدا كرده بود، خوشحال بود و زمينه تنفس داشت. البته اين به معناي تبرئه آن سه متجاوز نيست. چون رضاخان هم مستبد بود و هم مأمور استعمار. در اينجا مستبد را نداريم اما حضور استعمار به صورت علني وجود دارد.

به هر صورت بين ۱۳۲۰تا ۱۳۳۲ بايد به جامعه ما نگاهي بشود. در آن روزها جريانات فكري وسياسي زيادي پديد مي‌آيد.

يك طرف حزب توده است كه با تجربه سوسيال، دمكرات‌ها و اعضاي حزب كمونيست ۱۲۹۹ و باقيماندگان اعضاي گروه ۵۳ نفر دكتر تقي اراني حزب توده را تشكيل مي‌دهند كه با نظارت، مديريت و سرپرستي اتحاد جماهير شوروي انجام شده بود. يعني حزب در اينجا دو شكل دارد، يك شكل تئوري كه مباني ايدئولوژي ماركسيسم است كه ضد اسلام، ضد دين و ضد معنويت است. دوم يك تشكيلات سياسي وابسته به استعمار شرق است.

وقتي حزب فعاليت خودش را شروع مي‌كند بيش از ۹۰ درصد از دانشگاه‌هاي ما را تسخير مي‌كند. دليل آن هم مشخص است. چون در دوره رضاخان به دليل سركوبي مذهب و از بين بردن مراكز ديني، تبعيد، زنداني و شهادت علماي ما، تعطيل كردن مساجد، حوزه هاي علميه و عزاداري‌ها، جامعه در يك خلأ فكري قرار داشت.

از آن طرف غرب گرايي، باستانگرايي و ضديت با دين هم تبليغ شده بود. در حالي كه فضاي حاكميت عليه علما بود، حزب «باهماد آزادگان» احمد كسروي هم عليه اسلام و تشيع تبليغ مي‌كرد و ماموران شهرباني مواظبت مي كرد كه كسي به كسروي تعرض نكند. ويا باستان گرايي و كانون پرورش افكار كه بين ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۰، در سراسر ايران هزا رو چند جلسه تشكيل داد كه بگويد غرب و ايران باستان خوب است.

* آن حركت ضد ديني كه در زمان استبداد رضاخان بود، در زمان محمدرضا هم ادامه كرد اما رنگ و بويش عوض شد.

بله. حالا در ادامه بحث به آن هم اشاره خواهم كرد. كم كم آثار كمونيست‌هاي شوروي و آثار داستان نويس‌هاي آنها ترجمه مي شود و حزب توده مروج ماركسيسم و سياست شوروي مي‌شود. از سوي ديگر حزب اراده ملي، حزب ميهن و حزب عدالت مروج سياست انگليس است. در اين ميان آمريكا وارد صحنه مي شود. سه دسته براي آمريكا تبليغ مي‌كنند. يكي سياسيوني كه از ترس انگليس و شوروي معتقد بودند اگر ما آمريكا را به عرصه قدرت ايران بياوريم آن دو استعمار را كنار مي زنيم؛ مضافاٌ تفكر انحرافي‌شان اين بود كه معتقد بودند آمريكا استعمارگر نيست. يك عده شيفته و مدافع آمريكا بودند، بدون اينكه مزدور باشند. دسته سوم جريان وابسته به سياست آمريكا كه در مراكز و نهادهاي ساخته شده آمريكايي «گزينش» شده بودند!

چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت/نظر آيت الله خامنه اي در مورد مطالعه كتب شريعتي/ مخالفان شريعتي چه كساني بودندقاسم تبريزي؛ رجال شناس معاصر

* نمونه اي از اينها را نام مي‌بريد؟

حزب ايران و بعدها جبهه ملي. حتي كتابي به نام «اسلام و دموكراسي در آمريكا» كه هدفش بيان اين مطلب است كه آن دموكراسي كه آمريكايي ها مي‌گويند همان اسلامي است كه ما مي‌گوييم. اين بيان اين گونه مطالب مشخص است با هدف صورت گرفته و جريان پشت پرده آن را هدايت مي‌كند.

به هر حال جريان آمريكايي وسط مي‌آيد. مسأله بعدي فعاليت جريانات وابسته به غرب است و ابزار غرب هست. مثل جريان صهيونيست است. اگر چه اسراييل در ۱۳۲۷ تأسيس مي‌شود اما حزب صهيونيست در دوره رضاخان و سال ۱۳۰۰ به عنوان يك حزب اصلي فعال بود؛ اسنادش هم منتشر شده. ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ علناٌ به نام اسراييل نشريه منتشر مي‌كرد.

مسئله بعدي فراماسونري است. گرچه تا پيش از اين در ايران جريان فراماسونري انگليسي داشتيم اما خليل جواهري فراماسونري آمريكايي را راه اندازي مي‌كند. بهاييت هم در دوران رضاخان در درون حكومت به عنوان ابزار استعمار لانه كرده بود. در صحنه به صورت علني فعال مي‎شود. از طرفي هم فرهنگ انحطاط غربي، مجلات و نشريات هم شروع به كار مي‌كنند.

كم كم جريانات اسلامي فعال مي‌شوند. ما در اين دهه سه نوع جريان اسلامي داريم. يك جريان اسلامي همان روش سنتي حوزه ها و علماست كه منهاي سياست و فعاليت‌هاي سياسي، منهاي توجه به مقتضيات دوران، روش خودشان را داشتند.

دوم، جريان مرجعيت را داريم كه با آمدن آيت الله العظمي سيد حسين بروجردي، حوزه هاي علميه احيا مي شود و روند رشد وگسترش مباني اسلامي و تربيت روحانيون آغاز مي‌شود. بعد از رحلت آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي در ۱۳۱۵ تا آمدن آيت الله بروجردي خلأ مرجعيت داشتيم. اگرچه مراجع و علماي بزرگ داشتيم مثل آيت الله العظمي سيد محمدتقي خوانساري، آيت الله محمد داماد، آيت الله حجت، آيت الله سيد صدرالدين صدر و… اما خلأمرجعيتي كه رهبري و مديريت كلي داشته باشد احساس مي شود. با آمدن آيت الله بروجردي اين كار مديريت مي‌شود كه نتايج آن را در دهه ۴۰، ۵۰ و ۶۰ در جامعه مي‌بينيد.

سوم، جريان احياي انديشه سياسي اسلامي بود كه به رهبري آيت الله سيد ابوالقاسم كاشاني شروع مي‌شود. فداييان اسلام و مبارزات سياسي را بايد در اينجا ديد كه عليه استبداد و استعمار و اجنبي به پا خاستند. آنها معتقد بودند كه بايد قوانين اسلامي و قانون اساسي مشروطه احيا شود. چون آيت الله كاشاني عموماٌ در چارچوب قانون مشروطه صحبت مي‌كرد. زمانه اش هم اقتضا همين را مي‌كرد.

مثلا در شيراز حزب برادران، آيت الله آقا سيد نورالدين هاشمي شيرازي را داريم. در مشهد كانون نشر حقايق اسلامي استاد محمد تقي شريعتي را داريم. در تهران هيئت علميه را داريم؛ اتحاديه مسلمين را داشتيم و دهها جريان فعال اسلامي.

* اينها يا هم هيچ ارتباطي نداشتند؟

عموماٌ نه. من در اينجا به سه جريان اشاره كردم. يك جريان ديگر هم وجود داشت به نام جريان نوانديشي اسلامي كه به صحنه آمد. آنها نوعي در برابر جريانات علمي غربي هم منفعل بودند و هم مي‌خواستند اسلام را در آن چارچوب مطرح كنند. مثل انجمن تبليغات اسلامي دكتر عطاء الله شهاب‌پور كه سال ۱۳۲۰ تأسيس مي‌شود و يا خداپرستان سوسيالست كه اين در برابر حزب توده و جبهه ملي و حزب ايران تأسيس مي شود. حرفشان هم اين بود كه اسلامنه طرفدار سرمايه‌داري است نه ماركسيسم. نوعي سوسياليسم است البته اين انديشه قبلاٌ در سوريه و مصر هم بوده است. اينها بيشتر جواناني بودند كه زير ۲۰ سال سن داشتند. رهبرشان ۲۴-۲۵ ساله به نام محمد نخشب بود كه عضو حزب ايران بود و به دليل ضديت آنها با دين از آنها جدا شده بود. نخشب يك فرد مذهبي بود. اينها در شيراز و مشهد شعباتي داشتند و مركز اصلي شان تهران بود. يكسري جواناني كه مي‌خواستند با حزب توده و جريانات مختلف مبارزه كنند اين را انديشه مناسبي ديدند. از جمله دكتر شريعتي كه آن روزها ۱۶ -۱۷ سال سن داشت. من عمدا به سن اشاره مي‌كنم. دكتر حبيب الله پيمان، دكتر علي شريعتمداري (ستاد انقلاب فرهنگي)، دكتر كاظم سامي، آقاي رازي و … عضو اين جريان بودند. اينها در شهرهاي مختلف من جمله مشهد، تهران و شيراز حضور داشتند و با هم مرتبط بودند.

*اين ارتباط به آنها چگونه شكل گرفته بود؟

محمد نخشب نشريه «مردم ايران» را داشت كه در شهرهاي مختلف توزيع مي‌شد و ارتباط بين آنها صورت مي‌گرفت. اينها بر خلاف انجمن اسلامي كه معتقد به نوانديشي علمي بودند؛ نخشب و دوستانش معتقد به نوانديشي سياسي بودند.

همان موقع(دهه ۲۰) مهندس مهدي بازرگان مخالف دخالت جوانان در سياست بود. معتقد بود كه مشكلات ما بيشتر علمي است و جوانان بايد دنبال علم بروند. راه طي شده و ذره بي انتها و بازي جوانان با سياست و اسلام و كمونيسم براي اين دهه نوشته شده است. مهندس بازرگان از نهضت ملي شدن صنعت نفت كه مسئوليت مدير كلي شركت نفت را داشت، وارد سياست شد.

دكتر شريعتي به دليل اينكه پدرش محقق، مترجم و نويسنده بود به نسبت ديگران به مسائل ديني و مباني نزديك‌تر بود. سال ۱۳۳۳ مرحوم علامه شيخ محمد حسين كاشف العظا كتابي كه البته عنوانش نامه بود به انجمن دوستداران آمريكايي عليه آمريكا، امپرياليسم، جنايات غرب در منطقه و پديد آمدن اسرائيل و كودتا در ايران مي‌نويسد. اين كتاب به زبان عربي بود، دكتر شريعتي كه ۱۷ -۱۸ سال سن داشت آن را به فارسي ترجمه كرد. البته كتاب ممنوعه بود.

بعد از كودتا، نهضت مقاومت ملي در تهران تشكيل مي‌شود. آيت الله سيد محمود طالقاني، مهندس بازرگان، دكتر يدالله سحابي، آيت الله سيد رضا زنجاني و شاپور بختيار هم با اين افراد بود. در مشهد طاهر احمدزاده و استاد محمدتقي شريعتي و … هم فعاليت مي‌كردند.

در سال ۱۳۳۶ كه اعضاي تشكيلات دستگير مي‌شوند، دكتر علي شريعتي هم بازداشت مي‌شود و او را به تهران مي آورند. شريعتي وقتي كه دبيرستان را تمام مي‌كند در دانشگاه ادبيات درس مي‌خواند. در آنجا هم فعاليت مي‌كرده كه با پدرش دستگير مي‌شود و به تهران آورده مي‌شود. پس از مدتي هم وي را آزاد مي‌كنند. او هم مدرك ليسانس را با نمره خيلي خوب مي‌گيرد و به عنوان دانشجو برگزيده، بورس خارج مي‌شود.

چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت/نظر آيت الله خامنه اي در مورد مطالعه كتب شريعتي/ مخالفان شريعتي چه كساني بودند۱۳۳۰،مشهد، دكترعلي شريعتي دركنار آيت الله العظمي ميلاني وحجت الاسلام سيد ابراهيم ميلاني

* در بعضي از كتب اشاره شده كه ارتباطات دكتر شريعتي از همين جا با ساواك شكل مي‌گيرد. استدلال آنها اين است كه چرا محمد تقي شريعتي را نگه مي دارند اما علي شريعتي را رها مي كنند. علت اين آزادي چه بود؟ شما موافق ارتباط ساواك با شريعتي هستيد؟

مطالبي كه ما مي‌گوييم بايد بر مبناي سند باشد. حدس و گمان كه نمي‌تواند مبنا باشد. در اين موضوع سندي نداريم. اولاٌ اينكه ساواك سال ۳۶ تأسيس شده. ساواك اين مقدار طراح و مديريتي نداشته كه بتواند دكتر شريعتي را عامل خود كند. مضافا عاملي كه به فرانسه برود با كنفدراسيون همكاري كند، با جبهه آزادي بخش الجزائر همكاري داشته باشد. با جبهه هاي آزادي بخش آفريقايي همكاري كند و رفقاي نزديكش چهره‌هاي انقلابي جهان اسلام باشند. مضافا در فرانسه هم به دليل مبارزاتش به زندان برود. وقتي به ايران برمي‌گردد چرا او را در مرز دستگير مي‌كنند؟ اگر زندانش كردند و آزادش كردند چرا اجازه نمي‌دهند در دانشگاه تدريس كند؟

ممكن است يك فردي را عامل خود كرده باشند. شايد هم در مورد ديگران سند داشته باشيم. اما بر مبناي حدس و گمان نمي‌شود گفت و اين گناه و معصيت است كه انسان بدون سند به ديگران اتهام وارد كند. كدام كار شريعتي تا ۱۳۵۱ (قبل از زندان آخرش ) منطبق با ساواك است؟ و كدام كارش با دستور ساواك است؟ چه سندي وجود دارد؟ نقد محتواي آثار يك بحث است، اتهام و تهمت بحث ديگر. دكتر شريعتي در ترازوي مسائل اسلامي بايد نقد شود. و اين نقد ارزشمند مي باشد. در عرصه مبارزه او فردي صالح، صادق و فعال بود.

حسينيه ارشاد را كه شهيد آيت الله مرتضي مطهري و ديگر دوستانش ساختند. شهيد مطهري هم از شريعتي براي سخنراني در آنجا دعوت كرده. در مشهد كلاس درس او پر از دانشجو بود. ما مثل شريعتي روشنفكر و اهل قلم فكري در رژيم پهلوي نداريم. در ترجمه؛ شجاع الدين شفا داريم. او در فرانسه ، آلماني و انگليسي مترجمي قوي بود. ۲۷ جلد كتاب ادبيات دارد كه هر جلدش ۷۰۰ صفحه است. اما فردي نادرست و فاسد بود. در كارگرداني احسان نراقي را داريم. اما او پايگاه مردمي ندارد. مضافا بازيگر سياسي فرهنگي بود. بين يك تيپ جبهه ملي و روشنفكران و يك مؤسسه را مي‌گرداند. حسين نصر را داريم او رئيس دانشكده ادبيات، رئيس دانشگاه آريامهر، رئيس دفتر فرح، سفير ايران، انجمن فلسفه شاهنشاهي را به او مي دهند. آدم با سوادي بود اما پايگاه مردمي نداشت. خاصه به دليل وابستگي به رژيم فردي بي اعتبار و نسل جوان او را در خدمت رژيم پهلوي مي ديد.

اگرچه اوايل كه از خارج آمده بود، عده اي از افراد مذهبي فكر مي‌كردند آدم سالمي است و به او احترام مي گذاشتند. به خصوص بچه‌هاي انجمن اسلامي دانشكده ادبيات، اما وقتي مشخص شد ايشان درباري است خود بچه‌هاي مذهبي از ايشان كناره گرفتند. مضافا اسلامي كه او مطرح مي كرد اسلام اعتقادي و سيره و سنن اهل بيت(ع) نبود.

در ساواك هم يك كارگرداني پنهان ۲۷- ۲۸ ساله نداريم. مباني اي كه شريعتي مطرح مي‌كند، نه با رژيم شاهنشاهي هم خواني دارد، نه با آمريكا، نه با اسرائيل، نه با انگليس، نه با ناسيوناليسم و نهايتا ضد ماركسيسم. بينيد در مورد شخصيت ها بايد از كل به جزء آمد نه از جزء به كل.

دكتر شريعتي به عنوان دانشجو به فرانسه مي‌رود و به تعبير خودش جامعه شناسي مذهبي مي‌خواند. زبان فرانسه را در حد بالا ياد مي‌گيرد. عربي را در حد بالا در خانواده ياد گرفته. در فرانسه با نهضت‌هاي آزادي بخش همكاري مي‌كند. اتفاقاٌدر ۱۵ خرداد كنفدراسيون جلسه مي‌گذارد. خود شريعتي اين را نقل مي‌كند. من نوار آن سخنراني را گوش دادم. در آنجا مي‌گويد: روشنفكري آمده مي‌گويد وقتي من اسم آخوند را مي‌شنوم، عقم مي‌گيرد؛ اين حركت ارتجاعي است. خوب اين روشنفكران ضد دين و ضد اسلام و غربزده هستند.

بعد شريعتي مي‌گويد: به او گفتم مگر آش خاله‌ات است كه اين گونه صحبت مي‌كني؟ تو روشنفكر هستي؛ بيا استدلال كن كه اين حركت چه اشكالي دارد؟ بعد به دفاع از نهضت ۱۵ خرداد در آنجا سخنراني مي‌كند.

در اينجا ساواك گيج مي‌شود. اسم دكتر شريعتي در شناسنامه‌اش «علي مزيناني» است. شريعتي اسم مستعاري است كه پدرش گذاشته است. به همين دليل ساواك نمي‌تواند او را پيدا كند. البته شريعتي يك مقدار پنهان كاري هم مي‌كرد. خب با چهره‌هاي برجسته انقلاب الجزائر و مبارزين آفريقا و كشورهاي ديگر هم همكاري داشت.

پاريس دهه ۱۹۶۰ (دهه ۴۰ شمسي) يك جايگاه انقلابي در دنيا داشت. به الانش نگاه نكنيد كه تبديل به يكي از روستاهاي آمريكا شده است. چون الان چيزي به نام اروپا نداريم، اينها همه مستعمرات آمريكا هستند و در حقيقت بايد گفت اروپا مرده است. هيچ نقش مستقل تعيين كننده در جهان ندارد.

آن موقع نقل مي‌كنند كه شريعتي با مبارزين ارتباط برقرار مي‌كند. به همين دليل دولت فرانسه او را بازداشت كرده و به زندان مي اندازد. از فرانسه كه به ايران برمي‌گردد در مرز توسط ساواك دستگير مي‌شود و از او بازجويي مي‌كنند. با داشتن مدرك دكترا از دانشگاه سوربن به او اجازه تدريس در دانشگاه را نمي‌دهند. به همين دليل در مقطع دبيرستان شروع به تدريس مي‌كند. در مشهد شروع به ترجمه و تأليف مي‌كند. مانند نقد ادب و سلمان فارسي را ترجمه مي‌كند. تا سال ۴۴ چند ترجمه دارد. كتاب كوير براي همين روزهاست كه به تنهايي‌هاي او برمي‌گردد. در واقع كوير حرف شاعرانه و حرف دل خودش است. كتاب استدلالي و اعتقادي نيست.

وقتي در دانشگاه اجازه تدريس به او مي‌دهند، اسلام شناسي تدريس مي‌‎كند و كلاسهايش پر از جمعيت مي‌شود. يعني دانشجويان كلاس‌هاي ديگر را تعطيل مي‌كنند و سر درس ايشان مي‌روند. در تهران به مناسبت چهاردهمين قرن بعثت حضرت پيامبر اكرم(ص)، شهيد مطهري به عنوان هيئت امناي حسينيه ارشاد، طرح دو جلد كتاب در مورد پيامبر را پيشنهاد مي‌كنند. از دكتر عباس زرياب خويي، دكتر عبدالحسين زرين كوب، آيت الله سيد ابوالفضل زنجاني، دكتر سيد جعفر شهيدي و دكتر علي شريعتي مي‌خواهد كه مقاله‌اي در اين زمينه بنويسند.

دكتر شريعتي سيماي محمد (ص) را مي‌نويسد. اين مقاله واقعاٌ هنوز حرف نو دارد. هم قلم زيبا دارد، هم محتواي عالي. به همين دليل شهيد مطهري به شريعتي نامه مي‌نويسد و او را براي سخنراني در حسينيه ارشاد دعوت مي‌كند. اتفاقاٌ همان موقع كتاب اسلام شناسي او در مشهد چاپ شده بود. شريعتي سال ۴۷ به حسينيه ارشاد آمده و شروع به تدريس مي‌كند.

او استاد دانشگاه مشهد بود. خودش مي‌گفت روزهاي جمعه كه به تهران مي‌آمدم، رئيس دانشگاه برايم مشكلات مي تراشيد كه حق رفتن به تهران را نداري. به رئيس دانشگاه گفته بود كه يك عمله هم روز جمعه مال خودش است. به تو ربطي ندارد كه من به تهران مي‌روم. من در ساعت درسي كه تهران نميروم! شب جمعه مي‌روم و عصر جمه هم برمي‌گردم.

از سال ۱۳۴۴ كه شهيد مطهري، همايون و دكتر ناصر ميناچي حسينيه ارشاد را راه اندازي مي‌كنند و شخصيت‌هايي مانند فخرالدين حجازي، خود آيت الله مطهري، حجه الاسلام صدر الدين بلاغي، شهيد باهنر، آقاي هاشمي رفسنجاني را براي سخنراني دعوت مي‌كردند. حسينيه ارشاد يك هيئت علمي داشت كه علامه محمد تقي جعفري در آن عضو بودند. يك هيئت روحانيون بود كه سيد هادي خسرو شاهي عضوش بودند. از طرفي هم آقاي ميناچي مسئول مالي و اداري آنجا بود. مشكل حسينيه ارشاد از همين جا آغاز شد كه آقاي ميناچي در امور علمي هم دخالت مي‌كرد. اصل اختلاف بين آقايان شريعتي و مطهري از اينجا شكل گرفت.

*در مورد اين اختلاف بيشتر توضيح بفرماييد.

در اينجا سه موضوع مطرح است. اول اينكه تفكر ميناچي جبهه ملي بود (نهضت آزادي). يعني جزو مليون بود. دوم اينكه صلاحيت علمي نداشت. بيني و بين الله مقصود من تحقير او نيست. مثلا شما در علم فيزيك مهندس هستيد اما تاريخ و جغرافيا نمي‌دانيد. وقتي به شما گفته مي‌شود در جغرافيا دخالت نكن اين توهين نيست، چون بلد نيستي وارد نشو. اما در امور مالي شما صاحب نظر هستيد بايد كار خود را انجام دهيد. يك مؤسسه زماني خوب اداره مي‌شود كه ۱- هيئت امنا برنامه ريزي كنند.۲- تقسيم كار كنند. ۳- هر كس مسئوليت خودش را انجام دهد. خداي رحمت كند آن كه «قدر» خود را بداند.

وقتي علامه جعفري، آقاي مطهري، حجه الاسلام سيد هادي خسروشاهي و حجه الاسلام شاهچراغي… هستند، تو چرا دخالت در امور علمي مي‌كني؟ آقاي محمد همايون دخالت نمي‌كرد با اينكه بخش عمده اي از پول ساختمان را خودش داده بود.

به هر حال آقاي شريعتي درس را شروع مي‌كند. قرار شد او در سه مرحله درس بدهد. ۱- جامعه شناسي مذهبي.۲- جامعه شناسي اسلامي. ۳- جامعه شناسي تشيع يا شيعي.

وقتي كار را شروع مي‌كند استقبال بالايي از كلاس‌ها مي‌شود. درسش جمعه ها بعدازظهر بود و مورد استقبال فراواني قرار مي‌گرفت. در عين اينكه جمعه‌ها بعدازظهر حضرات آيات و حجج الاسلام آقايان : مطهري، صدربلاغي، باهنر، دواني، خزعلي، فلسفي و… سخنراني مي‌كردند. چون مديريت آنجا با آقاي مطهري بود و به دليل وجود ايشان همه اين افراد براي سخنراني در حسينيه ارشاد حاضر مي‌شدند. حتي نويسنده كتاب امام علي (ع) را دعوت مي‌كنند كه بيايد(عبدالفتاح عبدالمقصود)، استاد شهيد حسن الامين نويسنده دايرة المعارف شيعه را از لبنان دعوت مي‌كند و مي‌آيد. حسينيه ارشاد يك محفل نو انديشي ديني با چارچوب مديريت مي‌شود.

به تدريج كه آقاي ميناچي در امور علمي حسينيه ارشاد دخالت مي‌كند، مجالس سخنراني شهيد مطهري را تعطيل و به جاي آن براي آقاي شريعتي برنامه سخنراني مي‌گذارد. شريعتي آن زمان ۳۴ -۳۵ سال دارد. چون اكثر سخنراني‌هاي شريعتي از ۱۳۴۷ تا آبان ۱۳۵۱ است. خب به مطالب تاريخ اديان او كسي انتقادي ندارد اما بر سر مطالب اسلام شناسي او كمي نقد شروع شد. خصوصا نگاه دكتر با تخصص جامعه شناسي بود.

منتقدين دكتر شريعتي سه دسته بودند: يك دسته كساني كه نگاه سنتي داشتند. اينها آدم‌هاي پاك، سالم، صالح و معتقد بودند. حرف شريعتي را متوجه نمي‌شدند، مخاطبان شريعتي را متوجه نمي‌شدند و نمي شناختند. مثل مرحوم حجه الاسلام شيخ قاسم اسلامي. او تصور مي‌كرد كه شريعتي همان كسروي است. چون او با كسروي هم مبارزه كرده بود. اتفاقا پسر آشيخ اسلامي هم به حسينيه ارشاد مي‌آمد. دو بار هم به دكتر شريعتي ‌گفت كه پدر من آدم معتقدي است اگر به شما انتقاد مي‌كند از سر دلسوزي است. نفر بعدي آقاي حجه الاسلام روشني كه از روحانيون پاك، معتقد ومتدين بود. او هم چون صحبت‌هاي شريعتي را متوجه نمي‌شد از او انتقاداتي داشت و شايد برخي موارد هم درست بود.

دومين دسته منتقدان آقاي شريعتي افرادي مانند آقايان: مطهري، بهشتي و باهنر بودند كه با حفظ شخصيت شريعتي از او انتقاد داشتند. اين افراد مانند آقاي مطهري به عنوان يك عالم مذهبي به مسئله نگاه مي‌كردند نه يك فرد سياسي. ايشان نگران دهه هاي آينده بود كه نسل جوان يك بعدي رشد نكنند. اسلام را يك بعدي نگاه نكنند.

چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت/نظر آيت الله خامنه اي در مورد مطالعه كتب شريعتي/ مخالفان شريعتي چه كساني بودند۱۳۴۹، در كنار اهرام ثلاثه مصر

* انتقاد دسته دوم از چه جنسي بود؟

روي مباني اسلامي انتقاد داشتند. مانند تشيع صفوي و تشيع علوي. درباره علامه مجلسي برخي انتقادات ناوارد به شخصيت ها. و يا بحث امامت و امت كه آيت الله ابراهيم اميني كتابي با عنوان امامت نوشت كه بدون اشاره به مرحوم شريعتي پاسخ هايي به او داد.

دسته سوم هم يك عده از وابستگان به ساواك بودند كه به تحريك ساواك به شريعتي انتقاد مي‌كردند مثل: ابراهيم ميلاني و محمد مقيمي… . البته در حال حاضر گويا محمد مقيمي قطب دراويش شده است.

دكتر شريعتي مباحثي را مطرح مي‌كرد. در اينجا بايد اوضاع فرهنگي سياسي ايران را حداقل از ۴۷ تا ۵۱ نگاه كنيد. يك فساد و فحشاي زيادي در جامعه وجود داشت. وجود كاخ جوانان، گرايش جوانان به مائوئيست، تروتكسيت، اگزيستانسياليست و… مطرح بود. يعني طيفي هم كه مي‌خواستند سياسي – فكري باشند به اين مسائل مي‌پرداختند چون حزب توده و جبهه ملي به نوعي به بن بست خورده بودند. حتي از درون جبهه ملي و نهضت آزادي؛ سازمان مجاهدين خلق بيرون مي‌آيد. از درون حزب توده، چريك‌هاي فدايي خلق بيرون مي‌آيد. مكاتب گوناگون غربي براي عده اي جذابيت داشت. كتب ترجمه شده عموما نسل جوان را به الحاد و ماترياليسم مي برد.

همان موقع در سال ۵۰ يكي از دوستان خودمان مي‌گفت: من زير نظر مسعود رجوي بودم. به او گفتم كه برويم حسينيه ارشاد را ببينيم. رجوي قبول كرد. همان موقع سازمان با شريعتي مخالف بود. وقتي به حسينيه رفتيم، اتفاقا بحث خيلي خوب سياسي مطرح شد. رجوي در اواسط بحث به من گفت: بلند شو از اينجا برويم، زير اين لوستر نمي‌شود از اسلام صحبت كرد. يك طيف از مخالفين اين گونه بودند، از طرف ديگر هم گروه‌هاي چپ به عنوان اينكه شريعتي كسي است كه مذهب را مطرح مي‌كند با او مخالفت داشتند. يعني جريان هاي: سلطنت طلب، غربگرا، ماركسيسم، التقاطي، انقلاب نما و… .

*پس مخاطبين شريعتي چه كساني بودند؟

مخاطب شريعتي جوان‌هايي بودند كه مورد هجمه يا طعمه اين جريانات مي‌شدند. يكي از آقايان مي‌گفت شريعتي كسي بود كه بچه‌ها را از حلقوم ماركسيسم و مائوئيسم و… نجات داد. امروز ما بايد مخاطبين شريعتي جامعه شناس را در سال هاي ۱۳۴۷- ۱۳۵۱ ببينيم. نه نسل انقلاب اسلامي با معيارهاي امام خميني و رهبري.

*پس خطر شريعتي در آن زمان خيلي كمتر از خطرات اين گروه‌هاي چپ بوده است؟

به مراتب كمتر و شايد قابل قياس نباشد. اين موضوع كه مي‎خواهم بيان كنم مربوط به سال ۵۳ و ۵۴ است. همان موقع عده اي از جوانان دانشجو نزد آيت الله خامنه‌اي مي‌رفتند. ايشان مي‌گفت كتاب آقاي شريعتي را به همراه كتاب آقاي مطهري مطالعه كنيد.

در اين موقعيت شريعتي يك جريان مذهبي فعال از درون دانشگاه‌ها بوجود آورد. آقاي مطهري، آقاي باهنر، آقاي بهشتي و… هر كدام كار خود را انجام مي‌دادند اما دكتر شريعتي تحولي به وجود آورد كه عبارت بود از: ۱- اسلام را به عنوان يك ايدئولوژي مطرح كرد. ۲- اسلام را به عنوان يك انديشه سياسي مطرح كرد. ۳- جوان‌ها را ضد استعمار تربيت كرد، چه در برابر آمريكايي، انگليسي و فرانسه. آنها را عليه صهيونيست و دفاع از فلسطيين تشويق كرد. فرازهاي حركت شريعتي را بايد در اينجا ديد.

از طرفي او مباحث اسلامي را شروع كرد. در اينجا بايد يك تقسيم بندي از شخصيت شريعتي داشته باشيم:

۱- شريعتي به عنوان يك فرد مسلمان، معتقد و متدين بود. در ديندار بودن او كسي شكي ندارد. حتي در نامه‌اي كه آقاي مطهري و مهدي بازرگان نوشتند به همين نكته تكيه كردند. نه كمونيست بود، نه وهابي و… بلكه اشتباهاتي داشت.

۲- او يك فرد سياسي و انقلابي به معناي كلي بود كه جامعه را به طرف فرهنگ سياسي، انديشه سياسي يا احياي فرهنگ اسلامي ترغيب مي‌كند. يعني سيد جمال الدين اسد آبادي و اقبال لاهوري را احيا مي‌كند. تكيه‌اش روي شخصيت‌هايي است كه در نهضت‌هاي اسلامي نقش مهمي دارند. ميرزاي شيرازي و آخوند ملا محمد خراساني را مطرح مي‌كند يعني عمدتاٌ چهره هاي ديني را ارائه مي‌دهد. در عين اينكه ديگر چهره ها را نقد مي‌كند. به قول امروزي ها نسل جوان را به سيد جمال الدين اسد آبادي، محمد عبدو و كواكبي و… وصل مي‌كند.

 

بقيه مطالب درادامه ي مطلب

www.haftkelnews.com/چه-كسي-بين-شهيد-مطه

br نوشته شده در تاريخ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت،
ادامه مطلب
 

 

۲۹ , خرداد, ۱۳۹۴ | ۱۷:۵۴:۵۱
قاسم تبريزي

چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت/ مخالفان شريعتي چه كساني بودند؟/ نظر آيت‌الله خامنه اي درباره كتب شريعتي

شريعتي يك انسان متخصص، متدين، مؤمن است اما نگاهش جامعه شناسي است. جامعه هم در حال تغيير و تحول است. اگر من بخواهم در مورد شريعتي صحبت كنم بايد سال‌هاي 1351 – 1347 را بشناسم.

چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت/ مخالفان شريعتي چه كساني بودند؟/ نظر آيت‌الله خامنه اي درباره كتب شريعتي
هفتكل نيوز؛ پژوهشگراني كه پيرامون انقلابيون ايران تحقيقاتي را انجام داده اند، بسيار در مرد نقش دكتر علي شريعتي متن‌هاي زيادي نوشته اند. بلا شك وي يكي از عناصري بود كه جوانان ايراني را با معقوله ضد استعماري و ضد استبدادي آشنا نموده است. او نيز به مانند انسان‌هاي دگر داراي نقاط ضعف و قوت فراوان هستند. در اين گفتگو سعي شده كه به هر دو بخش اين موضوع رسيدگي شود. قاسم تبريزي از رجال شناسان عصر حاضر است كه وقت خود را به ما داد و توضيحات گسترده‌اي ارائه نمود.
چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت/نظر آيت الله خامنه اي در مورد مطالعه كتب شريعتي/ مخالفان شريعتي چه كساني بودند* در ابتدا پيرامون زمانه‌اي كه دكتر شريعتي در آن مي‌زيست برايمان بگوييد.

صحبت كردن در مورد شخصيت‌هاي تاثيرگذار در حوزه تاريخ معاصر به خصوص چهره‌هاي مذهبي يك مقدار مشكل است. يك بخش اشكال از خود ماست كه توان صحبت و تحليل نداريم و دچار ضعف علمي هستيم. بحث دوم اينكه شخصيت‌ها را مطلق نگري مي‌كنيم. مسئله سوم اين است كه بدون توجه به اوضاع زمانه و مخاطبانشان شخصيت‌ها را مورد بررسي قرار مي‌دهيم. هر شخصيت با توجه به زمانه، تخصص، مخاطبانش و تاثيرگذاري اش بايد بررسي شود. و مسأله آخر مقايسه شخصيت‌ها با يكديگرست كه گاهي نادرست است. ما يك معيار اسلام و سيره اهل بيت داريم كه اگر قرار است مقايسه كنيم، در آنجا حق و باطل را مقايسه مي‌كنيم. وگرنه شخصيت‌هاي متعارف را با هم مقايسه كردن خيلي جواب نمي‌دهد و دچار تناقض مي‌شويم.

در مورد مرحوم دكتر علي شريعتي ابتدا بايد به زندگي وي اشاره كنيم. دكتر در سال ۱۳۱۲ در خانواده‌اي متولد مي‌شود كه پدر از متخصصين و مفسرين علوم اسلامي است. اجداد وي از چهره‌هاي فرهنگي و ديني هستند. او در محيط مذهبي متولد شد و تربيت اسلامي را در خانه ديد. شخصيت او زماني شكل مي‌گيرد كه جامعه ما از بند استبدادي سنگين، خشن وضد اسلامي رضا خان و از زير سلطه انگليس رهايي پيدا كرده و زمان جنگ جهاني دوم است و جامعه در يك تحول و دگرگوني.

اگرچه ايران توسط سه قدرت متجاوز آمريكا، انگليس و شوروي اشغال شده است. غلات ما را به يغما برده‌اند و قحطي به وجود آمده. اقتدار ملي ما را آسيب زدند اما همين كه ملت ما از بند آن مستبد ديكتاتور پهلوي نجات پيدا كرده بود، خوشحال بود و زمينه تنفس داشت. البته اين به معناي تبرئه آن سه متجاوز نيست. چون رضاخان هم مستبد بود و هم مأمور استعمار. در اينجا مستبد را نداريم اما حضور استعمار به صورت علني وجود دارد.

به هر صورت بين ۱۳۲۰تا ۱۳۳۲ بايد به جامعه ما نگاهي بشود. در آن روزها جريانات فكري وسياسي زيادي پديد مي‌آيد.

يك طرف حزب توده است كه با تجربه سوسيال، دمكرات‌ها و اعضاي حزب كمونيست ۱۲۹۹ و باقيماندگان اعضاي گروه ۵۳ نفر دكتر تقي اراني حزب توده را تشكيل مي‌دهند كه با نظارت، مديريت و سرپرستي اتحاد جماهير شوروي انجام شده بود. يعني حزب در اينجا دو شكل دارد، يك شكل تئوري كه مباني ايدئولوژي ماركسيسم است كه ضد اسلام، ضد دين و ضد معنويت است. دوم يك تشكيلات سياسي وابسته به استعمار شرق است.

وقتي حزب فعاليت خودش را شروع مي‌كند بيش از ۹۰ درصد از دانشگاه‌هاي ما را تسخير مي‌كند. دليل آن هم مشخص است. چون در دوره رضاخان به دليل سركوبي مذهب و از بين بردن مراكز ديني، تبعيد، زنداني و شهادت علماي ما، تعطيل كردن مساجد، حوزه هاي علميه و عزاداري‌ها، جامعه در يك خلأ فكري قرار داشت.

از آن طرف غرب گرايي، باستانگرايي و ضديت با دين هم تبليغ شده بود. در حالي كه فضاي حاكميت عليه علما بود، حزب «باهماد آزادگان» احمد كسروي هم عليه اسلام و تشيع تبليغ مي‌كرد و ماموران شهرباني مواظبت مي كرد كه كسي به كسروي تعرض نكند. ويا باستان گرايي و كانون پرورش افكار كه بين ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۰، در سراسر ايران هزا رو چند جلسه تشكيل داد كه بگويد غرب و ايران باستان خوب است.

* آن حركت ضد ديني كه در زمان استبداد رضاخان بود، در زمان محمدرضا هم ادامه كرد اما رنگ و بويش عوض شد.

بله. حالا در ادامه بحث به آن هم اشاره خواهم كرد. كم كم آثار كمونيست‌هاي شوروي و آثار داستان نويس‌هاي آنها ترجمه مي شود و حزب توده مروج ماركسيسم و سياست شوروي مي‌شود. از سوي ديگر حزب اراده ملي، حزب ميهن و حزب عدالت مروج سياست انگليس است. در اين ميان آمريكا وارد صحنه مي شود. سه دسته براي آمريكا تبليغ مي‌كنند. يكي سياسيوني كه از ترس انگليس و شوروي معتقد بودند اگر ما آمريكا را به عرصه قدرت ايران بياوريم آن دو استعمار را كنار مي زنيم؛ مضافاٌ تفكر انحرافي‌شان اين بود كه معتقد بودند آمريكا استعمارگر نيست. يك عده شيفته و مدافع آمريكا بودند، بدون اينكه مزدور باشند. دسته سوم جريان وابسته به سياست آمريكا كه در مراكز و نهادهاي ساخته شده آمريكايي «گزينش» شده بودند!

چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت/نظر آيت الله خامنه اي در مورد مطالعه كتب شريعتي/ مخالفان شريعتي چه كساني بودندقاسم تبريزي؛ رجال شناس معاصر

* نمونه اي از اينها را نام مي‌بريد؟

حزب ايران و بعدها جبهه ملي. حتي كتابي به نام «اسلام و دموكراسي در آمريكا» كه هدفش بيان اين مطلب است كه آن دموكراسي كه آمريكايي ها مي‌گويند همان اسلامي است كه ما مي‌گوييم. اين بيان اين گونه مطالب مشخص است با هدف صورت گرفته و جريان پشت پرده آن را هدايت مي‌كند.

به هر حال جريان آمريكايي وسط مي‌آيد. مسأله بعدي فعاليت جريانات وابسته به غرب است و ابزار غرب هست. مثل جريان صهيونيست است. اگر چه اسراييل در ۱۳۲۷ تأسيس مي‌شود اما حزب صهيونيست در دوره رضاخان و سال ۱۳۰۰ به عنوان يك حزب اصلي فعال بود؛ اسنادش هم منتشر شده. ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ علناٌ به نام اسراييل نشريه منتشر مي‌كرد.

مسئله بعدي فراماسونري است. گرچه تا پيش از اين در ايران جريان فراماسونري انگليسي داشتيم اما خليل جواهري فراماسونري آمريكايي را راه اندازي مي‌كند. بهاييت هم در دوران رضاخان در درون حكومت به عنوان ابزار استعمار لانه كرده بود. در صحنه به صورت علني فعال مي‎شود. از طرفي هم فرهنگ انحطاط غربي، مجلات و نشريات هم شروع به كار مي‌كنند.

كم كم جريانات اسلامي فعال مي‌شوند. ما در اين دهه سه نوع جريان اسلامي داريم. يك جريان اسلامي همان روش سنتي حوزه ها و علماست كه منهاي سياست و فعاليت‌هاي سياسي، منهاي توجه به مقتضيات دوران، روش خودشان را داشتند.

دوم، جريان مرجعيت را داريم كه با آمدن آيت الله العظمي سيد حسين بروجردي، حوزه هاي علميه احيا مي شود و روند رشد وگسترش مباني اسلامي و تربيت روحانيون آغاز مي‌شود. بعد از رحلت آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي در ۱۳۱۵ تا آمدن آيت الله بروجردي خلأ مرجعيت داشتيم. اگرچه مراجع و علماي بزرگ داشتيم مثل آيت الله العظمي سيد محمدتقي خوانساري، آيت الله محمد داماد، آيت الله حجت، آيت الله سيد صدرالدين صدر و… اما خلأمرجعيتي كه رهبري و مديريت كلي داشته باشد احساس مي شود. با آمدن آيت الله بروجردي اين كار مديريت مي‌شود كه نتايج آن را در دهه ۴۰، ۵۰ و ۶۰ در جامعه مي‌بينيد.

سوم، جريان احياي انديشه سياسي اسلامي بود كه به رهبري آيت الله سيد ابوالقاسم كاشاني شروع مي‌شود. فداييان اسلام و مبارزات سياسي را بايد در اينجا ديد كه عليه استبداد و استعمار و اجنبي به پا خاستند. آنها معتقد بودند كه بايد قوانين اسلامي و قانون اساسي مشروطه احيا شود. چون آيت الله كاشاني عموماٌ در چارچوب قانون مشروطه صحبت مي‌كرد. زمانه اش هم اقتضا همين را مي‌كرد.

مثلا در شيراز حزب برادران، آيت الله آقا سيد نورالدين هاشمي شيرازي را داريم. در مشهد كانون نشر حقايق اسلامي استاد محمد تقي شريعتي را داريم. در تهران هيئت علميه را داريم؛ اتحاديه مسلمين را داشتيم و دهها جريان فعال اسلامي.

* اينها يا هم هيچ ارتباطي نداشتند؟

عموماٌ نه. من در اينجا به سه جريان اشاره كردم. يك جريان ديگر هم وجود داشت به نام جريان نوانديشي اسلامي كه به صحنه آمد. آنها نوعي در برابر جريانات علمي غربي هم منفعل بودند و هم مي‌خواستند اسلام را در آن چارچوب مطرح كنند. مثل انجمن تبليغات اسلامي دكتر عطاء الله شهاب‌پور كه سال ۱۳۲۰ تأسيس مي‌شود و يا خداپرستان سوسيالست كه اين در برابر حزب توده و جبهه ملي و حزب ايران تأسيس مي شود. حرفشان هم اين بود كه اسلامنه طرفدار سرمايه‌داري است نه ماركسيسم. نوعي سوسياليسم است البته اين انديشه قبلاٌ در سوريه و مصر هم بوده است. اينها بيشتر جواناني بودند كه زير ۲۰ سال سن داشتند. رهبرشان ۲۴-۲۵ ساله به نام محمد نخشب بود كه عضو حزب ايران بود و به دليل ضديت آنها با دين از آنها جدا شده بود. نخشب يك فرد مذهبي بود. اينها در شيراز و مشهد شعباتي داشتند و مركز اصلي شان تهران بود. يكسري جواناني كه مي‌خواستند با حزب توده و جريانات مختلف مبارزه كنند اين را انديشه مناسبي ديدند. از جمله دكتر شريعتي كه آن روزها ۱۶ -۱۷ سال سن داشت. من عمدا به سن اشاره مي‌كنم. دكتر حبيب الله پيمان، دكتر علي شريعتمداري (ستاد انقلاب فرهنگي)، دكتر كاظم سامي، آقاي رازي و … عضو اين جريان بودند. اينها در شهرهاي مختلف من جمله مشهد، تهران و شيراز حضور داشتند و با هم مرتبط بودند.

*اين ارتباط به آنها چگونه شكل گرفته بود؟

محمد نخشب نشريه «مردم ايران» را داشت كه در شهرهاي مختلف توزيع مي‌شد و ارتباط بين آنها صورت مي‌گرفت. اينها بر خلاف انجمن اسلامي كه معتقد به نوانديشي علمي بودند؛ نخشب و دوستانش معتقد به نوانديشي سياسي بودند.

همان موقع(دهه ۲۰) مهندس مهدي بازرگان مخالف دخالت جوانان در سياست بود. معتقد بود كه مشكلات ما بيشتر علمي است و جوانان بايد دنبال علم بروند. راه طي شده و ذره بي انتها و بازي جوانان با سياست و اسلام و كمونيسم براي اين دهه نوشته شده است. مهندس بازرگان از نهضت ملي شدن صنعت نفت كه مسئوليت مدير كلي شركت نفت را داشت، وارد سياست شد.

دكتر شريعتي به دليل اينكه پدرش محقق، مترجم و نويسنده بود به نسبت ديگران به مسائل ديني و مباني نزديك‌تر بود. سال ۱۳۳۳ مرحوم علامه شيخ محمد حسين كاشف العظا كتابي كه البته عنوانش نامه بود به انجمن دوستداران آمريكايي عليه آمريكا، امپرياليسم، جنايات غرب در منطقه و پديد آمدن اسرائيل و كودتا در ايران مي‌نويسد. اين كتاب به زبان عربي بود، دكتر شريعتي كه ۱۷ -۱۸ سال سن داشت آن را به فارسي ترجمه كرد. البته كتاب ممنوعه بود.

بعد از كودتا، نهضت مقاومت ملي در تهران تشكيل مي‌شود. آيت الله سيد محمود طالقاني، مهندس بازرگان، دكتر يدالله سحابي، آيت الله سيد رضا زنجاني و شاپور بختيار هم با اين افراد بود. در مشهد طاهر احمدزاده و استاد محمدتقي شريعتي و … هم فعاليت مي‌كردند.

در سال ۱۳۳۶ كه اعضاي تشكيلات دستگير مي‌شوند، دكتر علي شريعتي هم بازداشت مي‌شود و او را به تهران مي آورند. شريعتي وقتي كه دبيرستان را تمام مي‌كند در دانشگاه ادبيات درس مي‌خواند. در آنجا هم فعاليت مي‌كرده كه با پدرش دستگير مي‌شود و به تهران آورده مي‌شود. پس از مدتي هم وي را آزاد مي‌كنند. او هم مدرك ليسانس را با نمره خيلي خوب مي‌گيرد و به عنوان دانشجو برگزيده، بورس خارج مي‌شود.

چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت/نظر آيت الله خامنه اي در مورد مطالعه كتب شريعتي/ مخالفان شريعتي چه كساني بودند۱۳۳۰،مشهد، دكترعلي شريعتي دركنار آيت الله العظمي ميلاني وحجت الاسلام سيد ابراهيم ميلاني

* در بعضي از كتب اشاره شده كه ارتباطات دكتر شريعتي از همين جا با ساواك شكل مي‌گيرد. استدلال آنها اين است كه چرا محمد تقي شريعتي را نگه مي دارند اما علي شريعتي را رها مي كنند. علت اين آزادي چه بود؟ شما موافق ارتباط ساواك با شريعتي هستيد؟

مطالبي كه ما مي‌گوييم بايد بر مبناي سند باشد. حدس و گمان كه نمي‌تواند مبنا باشد. در اين موضوع سندي نداريم. اولاٌ اينكه ساواك سال ۳۶ تأسيس شده. ساواك اين مقدار طراح و مديريتي نداشته كه بتواند دكتر شريعتي را عامل خود كند. مضافا عاملي كه به فرانسه برود با كنفدراسيون همكاري كند، با جبهه آزادي بخش الجزائر همكاري داشته باشد. با جبهه هاي آزادي بخش آفريقايي همكاري كند و رفقاي نزديكش چهره‌هاي انقلابي جهان اسلام باشند. مضافا در فرانسه هم به دليل مبارزاتش به زندان برود. وقتي به ايران برمي‌گردد چرا او را در مرز دستگير مي‌كنند؟ اگر زندانش كردند و آزادش كردند چرا اجازه نمي‌دهند در دانشگاه تدريس كند؟

ممكن است يك فردي را عامل خود كرده باشند. شايد هم در مورد ديگران سند داشته باشيم. اما بر مبناي حدس و گمان نمي‌شود گفت و اين گناه و معصيت است كه انسان بدون سند به ديگران اتهام وارد كند. كدام كار شريعتي تا ۱۳۵۱ (قبل از زندان آخرش ) منطبق با ساواك است؟ و كدام كارش با دستور ساواك است؟ چه سندي وجود دارد؟ نقد محتواي آثار يك بحث است، اتهام و تهمت بحث ديگر. دكتر شريعتي در ترازوي مسائل اسلامي بايد نقد شود. و اين نقد ارزشمند مي باشد. در عرصه مبارزه او فردي صالح، صادق و فعال بود.

حسينيه ارشاد را كه شهيد آيت الله مرتضي مطهري و ديگر دوستانش ساختند. شهيد مطهري هم از شريعتي براي سخنراني در آنجا دعوت كرده. در مشهد كلاس درس او پر از دانشجو بود. ما مثل شريعتي روشنفكر و اهل قلم فكري در رژيم پهلوي نداريم. در ترجمه؛ شجاع الدين شفا داريم. او در فرانسه ، آلماني و انگليسي مترجمي قوي بود. ۲۷ جلد كتاب ادبيات دارد كه هر جلدش ۷۰۰ صفحه است. اما فردي نادرست و فاسد بود. در كارگرداني احسان نراقي را داريم. اما او پايگاه مردمي ندارد. مضافا بازيگر سياسي فرهنگي بود. بين يك تيپ جبهه ملي و روشنفكران و يك مؤسسه را مي‌گرداند. حسين نصر را داريم او رئيس دانشكده ادبيات، رئيس دانشگاه آريامهر، رئيس دفتر فرح، سفير ايران، انجمن فلسفه شاهنشاهي را به او مي دهند. آدم با سوادي بود اما پايگاه مردمي نداشت. خاصه به دليل وابستگي به رژيم فردي بي اعتبار و نسل جوان او را در خدمت رژيم پهلوي مي ديد.

اگرچه اوايل كه از خارج آمده بود، عده اي از افراد مذهبي فكر مي‌كردند آدم سالمي است و به او احترام مي گذاشتند. به خصوص بچه‌هاي انجمن اسلامي دانشكده ادبيات، اما وقتي مشخص شد ايشان درباري است خود بچه‌هاي مذهبي از ايشان كناره گرفتند. مضافا اسلامي كه او مطرح مي كرد اسلام اعتقادي و سيره و سنن اهل بيت(ع) نبود.

در ساواك هم يك كارگرداني پنهان ۲۷- ۲۸ ساله نداريم. مباني اي كه شريعتي مطرح مي‌كند، نه با رژيم شاهنشاهي هم خواني دارد، نه با آمريكا، نه با اسرائيل، نه با انگليس، نه با ناسيوناليسم و نهايتا ضد ماركسيسم. بينيد در مورد شخصيت ها بايد از كل به جزء آمد نه از جزء به كل.

دكتر شريعتي به عنوان دانشجو به فرانسه مي‌رود و به تعبير خودش جامعه شناسي مذهبي مي‌خواند. زبان فرانسه را در حد بالا ياد مي‌گيرد. عربي را در حد بالا در خانواده ياد گرفته. در فرانسه با نهضت‌هاي آزادي بخش همكاري مي‌كند. اتفاقاٌدر ۱۵ خرداد كنفدراسيون جلسه مي‌گذارد. خود شريعتي اين را نقل مي‌كند. من نوار آن سخنراني را گوش دادم. در آنجا مي‌گويد: روشنفكري آمده مي‌گويد وقتي من اسم آخوند را مي‌شنوم، عقم مي‌گيرد؛ اين حركت ارتجاعي است. خوب اين روشنفكران ضد دين و ضد اسلام و غربزده هستند.

بعد شريعتي مي‌گويد: به او گفتم مگر آش خاله‌ات است كه اين گونه صحبت مي‌كني؟ تو روشنفكر هستي؛ بيا استدلال كن كه اين حركت چه اشكالي دارد؟ بعد به دفاع از نهضت ۱۵ خرداد در آنجا سخنراني مي‌كند.

در اينجا ساواك گيج مي‌شود. اسم دكتر شريعتي در شناسنامه‌اش «علي مزيناني» است. شريعتي اسم مستعاري است كه پدرش گذاشته است. به همين دليل ساواك نمي‌تواند او را پيدا كند. البته شريعتي يك مقدار پنهان كاري هم مي‌كرد. خب با چهره‌هاي برجسته انقلاب الجزائر و مبارزين آفريقا و كشورهاي ديگر هم همكاري داشت.

پاريس دهه ۱۹۶۰ (دهه ۴۰ شمسي) يك جايگاه انقلابي در دنيا داشت. به الانش نگاه نكنيد كه تبديل به يكي از روستاهاي آمريكا شده است. چون الان چيزي به نام اروپا نداريم، اينها همه مستعمرات آمريكا هستند و در حقيقت بايد گفت اروپا مرده است. هيچ نقش مستقل تعيين كننده در جهان ندارد.

آن موقع نقل مي‌كنند كه شريعتي با مبارزين ارتباط برقرار مي‌كند. به همين دليل دولت فرانسه او را بازداشت كرده و به زندان مي اندازد. از فرانسه كه به ايران برمي‌گردد در مرز توسط ساواك دستگير مي‌شود و از او بازجويي مي‌كنند. با داشتن مدرك دكترا از دانشگاه سوربن به او اجازه تدريس در دانشگاه را نمي‌دهند. به همين دليل در مقطع دبيرستان شروع به تدريس مي‌كند. در مشهد شروع به ترجمه و تأليف مي‌كند. مانند نقد ادب و سلمان فارسي را ترجمه مي‌كند. تا سال ۴۴ چند ترجمه دارد. كتاب كوير براي همين روزهاست كه به تنهايي‌هاي او برمي‌گردد. در واقع كوير حرف شاعرانه و حرف دل خودش است. كتاب استدلالي و اعتقادي نيست.

وقتي در دانشگاه اجازه تدريس به او مي‌دهند، اسلام شناسي تدريس مي‌‎كند و كلاسهايش پر از جمعيت مي‌شود. يعني دانشجويان كلاس‌هاي ديگر را تعطيل مي‌كنند و سر درس ايشان مي‌روند. در تهران به مناسبت چهاردهمين قرن بعثت حضرت پيامبر اكرم(ص)، شهيد مطهري به عنوان هيئت امناي حسينيه ارشاد، طرح دو جلد كتاب در مورد پيامبر را پيشنهاد مي‌كنند. از دكتر عباس زرياب خويي، دكتر عبدالحسين زرين كوب، آيت الله سيد ابوالفضل زنجاني، دكتر سيد جعفر شهيدي و دكتر علي شريعتي مي‌خواهد كه مقاله‌اي در اين زمينه بنويسند.

دكتر شريعتي سيماي محمد (ص) را مي‌نويسد. اين مقاله واقعاٌ هنوز حرف نو دارد. هم قلم زيبا دارد، هم محتواي عالي. به همين دليل شهيد مطهري به شريعتي نامه مي‌نويسد و او را براي سخنراني در حسينيه ارشاد دعوت مي‌كند. اتفاقاٌ همان موقع كتاب اسلام شناسي او در مشهد چاپ شده بود. شريعتي سال ۴۷ به حسينيه ارشاد آمده و شروع به تدريس مي‌كند.

او استاد دانشگاه مشهد بود. خودش مي‌گفت روزهاي جمعه كه به تهران مي‌آمدم، رئيس دانشگاه برايم مشكلات مي تراشيد كه حق رفتن به تهران را نداري. به رئيس دانشگاه گفته بود كه يك عمله هم روز جمعه مال خودش است. به تو ربطي ندارد كه من به تهران مي‌روم. من در ساعت درسي كه تهران نميروم! شب جمعه مي‌روم و عصر جمه هم برمي‌گردم.

از سال ۱۳۴۴ كه شهيد مطهري، همايون و دكتر ناصر ميناچي حسينيه ارشاد را راه اندازي مي‌كنند و شخصيت‌هايي مانند فخرالدين حجازي، خود آيت الله مطهري، حجه الاسلام صدر الدين بلاغي، شهيد باهنر، آقاي هاشمي رفسنجاني را براي سخنراني دعوت مي‌كردند. حسينيه ارشاد يك هيئت علمي داشت كه علامه محمد تقي جعفري در آن عضو بودند. يك هيئت روحانيون بود كه سيد هادي خسرو شاهي عضوش بودند. از طرفي هم آقاي ميناچي مسئول مالي و اداري آنجا بود. مشكل حسينيه ارشاد از همين جا آغاز شد كه آقاي ميناچي در امور علمي هم دخالت مي‌كرد. اصل اختلاف بين آقايان شريعتي و مطهري از اينجا شكل گرفت.

*در مورد اين اختلاف بيشتر توضيح بفرماييد.

در اينجا سه موضوع مطرح است. اول اينكه تفكر ميناچي جبهه ملي بود (نهضت آزادي). يعني جزو مليون بود. دوم اينكه صلاحيت علمي نداشت. بيني و بين الله مقصود من تحقير او نيست. مثلا شما در علم فيزيك مهندس هستيد اما تاريخ و جغرافيا نمي‌دانيد. وقتي به شما گفته مي‌شود در جغرافيا دخالت نكن اين توهين نيست، چون بلد نيستي وارد نشو. اما در امور مالي شما صاحب نظر هستيد بايد كار خود را انجام دهيد. يك مؤسسه زماني خوب اداره مي‌شود كه ۱- هيئت امنا برنامه ريزي كنند.۲- تقسيم كار كنند. ۳- هر كس مسئوليت خودش را انجام دهد. خداي رحمت كند آن كه «قدر» خود را بداند.

وقتي علامه جعفري، آقاي مطهري، حجه الاسلام سيد هادي خسروشاهي و حجه الاسلام شاهچراغي… هستند، تو چرا دخالت در امور علمي مي‌كني؟ آقاي محمد همايون دخالت نمي‌كرد با اينكه بخش عمده اي از پول ساختمان را خودش داده بود.

به هر حال آقاي شريعتي درس را شروع مي‌كند. قرار شد او در سه مرحله درس بدهد. ۱- جامعه شناسي مذهبي.۲- جامعه شناسي اسلامي. ۳- جامعه شناسي تشيع يا شيعي.

وقتي كار را شروع مي‌كند استقبال بالايي از كلاس‌ها مي‌شود. درسش جمعه ها بعدازظهر بود و مورد استقبال فراواني قرار مي‌گرفت. در عين اينكه جمعه‌ها بعدازظهر حضرات آيات و حجج الاسلام آقايان : مطهري، صدربلاغي، باهنر، دواني، خزعلي، فلسفي و… سخنراني مي‌كردند. چون مديريت آنجا با آقاي مطهري بود و به دليل وجود ايشان همه اين افراد براي سخنراني در حسينيه ارشاد حاضر مي‌شدند. حتي نويسنده كتاب امام علي (ع) را دعوت مي‌كنند كه بيايد(عبدالفتاح عبدالمقصود)، استاد شهيد حسن الامين نويسنده دايرة المعارف شيعه را از لبنان دعوت مي‌كند و مي‌آيد. حسينيه ارشاد يك محفل نو انديشي ديني با چارچوب مديريت مي‌شود.

به تدريج كه آقاي ميناچي در امور علمي حسينيه ارشاد دخالت مي‌كند، مجالس سخنراني شهيد مطهري را تعطيل و به جاي آن براي آقاي شريعتي برنامه سخنراني مي‌گذارد. شريعتي آن زمان ۳۴ -۳۵ سال دارد. چون اكثر سخنراني‌هاي شريعتي از ۱۳۴۷ تا آبان ۱۳۵۱ است. خب به مطالب تاريخ اديان او كسي انتقادي ندارد اما بر سر مطالب اسلام شناسي او كمي نقد شروع شد. خصوصا نگاه دكتر با تخصص جامعه شناسي بود.

منتقدين دكتر شريعتي سه دسته بودند: يك دسته كساني كه نگاه سنتي داشتند. اينها آدم‌هاي پاك، سالم، صالح و معتقد بودند. حرف شريعتي را متوجه نمي‌شدند، مخاطبان شريعتي را متوجه نمي‌شدند و نمي شناختند. مثل مرحوم حجه الاسلام شيخ قاسم اسلامي. او تصور مي‌كرد كه شريعتي همان كسروي است. چون او با كسروي هم مبارزه كرده بود. اتفاقا پسر آشيخ اسلامي هم به حسينيه ارشاد مي‌آمد. دو بار هم به دكتر شريعتي ‌گفت كه پدر من آدم معتقدي است اگر به شما انتقاد مي‌كند از سر دلسوزي است. نفر بعدي آقاي حجه الاسلام روشني كه از روحانيون پاك، معتقد ومتدين بود. او هم چون صحبت‌هاي شريعتي را متوجه نمي‌شد از او انتقاداتي داشت و شايد برخي موارد هم درست بود.

دومين دسته منتقدان آقاي شريعتي افرادي مانند آقايان: مطهري، بهشتي و باهنر بودند كه با حفظ شخصيت شريعتي از او انتقاد داشتند. اين افراد مانند آقاي مطهري به عنوان يك عالم مذهبي به مسئله نگاه مي‌كردند نه يك فرد سياسي. ايشان نگران دهه هاي آينده بود كه نسل جوان يك بعدي رشد نكنند. اسلام را يك بعدي نگاه نكنند.

چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت/نظر آيت الله خامنه اي در مورد مطالعه كتب شريعتي/ مخالفان شريعتي چه كساني بودند۱۳۴۹، در كنار اهرام ثلاثه مصر

* انتقاد دسته دوم از چه جنسي بود؟

روي مباني اسلامي انتقاد داشتند. مانند تشيع صفوي و تشيع علوي. درباره علامه مجلسي برخي انتقادات ناوارد به شخصيت ها. و يا بحث امامت و امت كه آيت الله ابراهيم اميني كتابي با عنوان امامت نوشت كه بدون اشاره به مرحوم شريعتي پاسخ هايي به او داد.

دسته سوم هم يك عده از وابستگان به ساواك بودند كه به تحريك ساواك به شريعتي انتقاد مي‌كردند مثل: ابراهيم ميلاني و محمد مقيمي… . البته در حال حاضر گويا محمد مقيمي قطب دراويش شده است.

دكتر شريعتي مباحثي را مطرح مي‌كرد. در اينجا بايد اوضاع فرهنگي سياسي ايران را حداقل از ۴۷ تا ۵۱ نگاه كنيد. يك فساد و فحشاي زيادي در جامعه وجود داشت. وجود كاخ جوانان، گرايش جوانان به مائوئيست، تروتكسيت، اگزيستانسياليست و… مطرح بود. يعني طيفي هم كه مي‌خواستند سياسي – فكري باشند به اين مسائل مي‌پرداختند چون حزب توده و جبهه ملي به نوعي به بن بست خورده بودند. حتي از درون جبهه ملي و نهضت آزادي؛ سازمان مجاهدين خلق بيرون مي‌آيد. از درون حزب توده، چريك‌هاي فدايي خلق بيرون مي‌آيد. مكاتب گوناگون غربي براي عده اي جذابيت داشت. كتب ترجمه شده عموما نسل جوان را به الحاد و ماترياليسم مي برد.

همان موقع در سال ۵۰ يكي از دوستان خودمان مي‌گفت: من زير نظر مسعود رجوي بودم. به او گفتم كه برويم حسينيه ارشاد را ببينيم. رجوي قبول كرد. همان موقع سازمان با شريعتي مخالف بود. وقتي به حسينيه رفتيم، اتفاقا بحث خيلي خوب سياسي مطرح شد. رجوي در اواسط بحث به من گفت: بلند شو از اينجا برويم، زير اين لوستر نمي‌شود از اسلام صحبت كرد. يك طيف از مخالفين اين گونه بودند، از طرف ديگر هم گروه‌هاي چپ به عنوان اينكه شريعتي كسي است كه مذهب را مطرح مي‌كند با او مخالفت داشتند. يعني جريان هاي: سلطنت طلب، غربگرا، ماركسيسم، التقاطي، انقلاب نما و… .

*پس مخاطبين شريعتي چه كساني بودند؟

مخاطب شريعتي جوان‌هايي بودند كه مورد هجمه يا طعمه اين جريانات مي‌شدند. يكي از آقايان مي‌گفت شريعتي كسي بود كه بچه‌ها را از حلقوم ماركسيسم و مائوئيسم و… نجات داد. امروز ما بايد مخاطبين شريعتي جامعه شناس را در سال هاي ۱۳۴۷- ۱۳۵۱ ببينيم. نه نسل انقلاب اسلامي با معيارهاي امام خميني و رهبري.

*پس خطر شريعتي در آن زمان خيلي كمتر از خطرات اين گروه‌هاي چپ بوده است؟

به مراتب كمتر و شايد قابل قياس نباشد. اين موضوع كه مي‎خواهم بيان كنم مربوط به سال ۵۳ و ۵۴ است. همان موقع عده اي از جوانان دانشجو نزد آيت الله خامنه‌اي مي‌رفتند. ايشان مي‌گفت كتاب آقاي شريعتي را به همراه كتاب آقاي مطهري مطالعه كنيد.

در اين موقعيت شريعتي يك جريان مذهبي فعال از درون دانشگاه‌ها بوجود آورد. آقاي مطهري، آقاي باهنر، آقاي بهشتي و… هر كدام كار خود را انجام مي‌دادند اما دكتر شريعتي تحولي به وجود آورد كه عبارت بود از: ۱- اسلام را به عنوان يك ايدئولوژي مطرح كرد. ۲- اسلام را به عنوان يك انديشه سياسي مطرح كرد. ۳- جوان‌ها را ضد استعمار تربيت كرد، چه در برابر آمريكايي، انگليسي و فرانسه. آنها را عليه صهيونيست و دفاع از فلسطيين تشويق كرد. فرازهاي حركت شريعتي را بايد در اينجا ديد.

از طرفي او مباحث اسلامي را شروع كرد. در اينجا بايد يك تقسيم بندي از شخصيت شريعتي داشته باشيم:

۱- شريعتي به عنوان يك فرد مسلمان، معتقد و متدين بود. در ديندار بودن او كسي شكي ندارد. حتي در نامه‌اي كه آقاي مطهري و مهدي بازرگان نوشتند به همين نكته تكيه كردند. نه كمونيست بود، نه وهابي و… بلكه اشتباهاتي داشت.

۲- او يك فرد سياسي و انقلابي به معناي كلي بود كه جامعه را به طرف فرهنگ سياسي، انديشه سياسي يا احياي فرهنگ اسلامي ترغيب مي‌كند. يعني سيد جمال الدين اسد آبادي و اقبال لاهوري را احيا مي‌كند. تكيه‌اش روي شخصيت‌هايي است كه در نهضت‌هاي اسلامي نقش مهمي دارند. ميرزاي شيرازي و آخوند ملا محمد خراساني را مطرح مي‌كند يعني عمدتاٌ چهره هاي ديني را ارائه مي‌دهد. در عين اينكه ديگر چهره ها را نقد مي‌كند. به قول امروزي ها نسل جوان را به سيد جمال الدين اسد آبادي، محمد عبدو و كواكبي و… وصل مي‌كند.

 

بقيه مطالب درادامه ي مطلب

www.haftkelnews.com/چه-كسي-بين-شهيد-مطه

br نوشته شده در تاريخ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت،
ادامه مطلب
 

 

۲۹ , خرداد, ۱۳۹۴ | ۱۷:۵۴:۵۱
قاسم تبريزي

چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت/ مخالفان شريعتي چه كساني بودند؟/ نظر آيت‌الله خامنه اي درباره كتب شريعتي

شريعتي يك انسان متخصص، متدين، مؤمن است اما نگاهش جامعه شناسي است. جامعه هم در حال تغيير و تحول است. اگر من بخواهم در مورد شريعتي صحبت كنم بايد سال‌هاي 1351 – 1347 را بشناسم.

چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت/ مخالفان شريعتي چه كساني بودند؟/ نظر آيت‌الله خامنه اي درباره كتب شريعتي
هفتكل نيوز؛ پژوهشگراني كه پيرامون انقلابيون ايران تحقيقاتي را انجام داده اند، بسيار در مرد نقش دكتر علي شريعتي متن‌هاي زيادي نوشته اند. بلا شك وي يكي از عناصري بود كه جوانان ايراني را با معقوله ضد استعماري و ضد استبدادي آشنا نموده است. او نيز به مانند انسان‌هاي دگر داراي نقاط ضعف و قوت فراوان هستند. در اين گفتگو سعي شده كه به هر دو بخش اين موضوع رسيدگي شود. قاسم تبريزي از رجال شناسان عصر حاضر است كه وقت خود را به ما داد و توضيحات گسترده‌اي ارائه نمود.
چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت/نظر آيت الله خامنه اي در مورد مطالعه كتب شريعتي/ مخالفان شريعتي چه كساني بودند* در ابتدا پيرامون زمانه‌اي كه دكتر شريعتي در آن مي‌زيست برايمان بگوييد.

صحبت كردن در مورد شخصيت‌هاي تاثيرگذار در حوزه تاريخ معاصر به خصوص چهره‌هاي مذهبي يك مقدار مشكل است. يك بخش اشكال از خود ماست كه توان صحبت و تحليل نداريم و دچار ضعف علمي هستيم. بحث دوم اينكه شخصيت‌ها را مطلق نگري مي‌كنيم. مسئله سوم اين است كه بدون توجه به اوضاع زمانه و مخاطبانشان شخصيت‌ها را مورد بررسي قرار مي‌دهيم. هر شخصيت با توجه به زمانه، تخصص، مخاطبانش و تاثيرگذاري اش بايد بررسي شود. و مسأله آخر مقايسه شخصيت‌ها با يكديگرست كه گاهي نادرست است. ما يك معيار اسلام و سيره اهل بيت داريم كه اگر قرار است مقايسه كنيم، در آنجا حق و باطل را مقايسه مي‌كنيم. وگرنه شخصيت‌هاي متعارف را با هم مقايسه كردن خيلي جواب نمي‌دهد و دچار تناقض مي‌شويم.

در مورد مرحوم دكتر علي شريعتي ابتدا بايد به زندگي وي اشاره كنيم. دكتر در سال ۱۳۱۲ در خانواده‌اي متولد مي‌شود كه پدر از متخصصين و مفسرين علوم اسلامي است. اجداد وي از چهره‌هاي فرهنگي و ديني هستند. او در محيط مذهبي متولد شد و تربيت اسلامي را در خانه ديد. شخصيت او زماني شكل مي‌گيرد كه جامعه ما از بند استبدادي سنگين، خشن وضد اسلامي رضا خان و از زير سلطه انگليس رهايي پيدا كرده و زمان جنگ جهاني دوم است و جامعه در يك تحول و دگرگوني.

اگرچه ايران توسط سه قدرت متجاوز آمريكا، انگليس و شوروي اشغال شده است. غلات ما را به يغما برده‌اند و قحطي به وجود آمده. اقتدار ملي ما را آسيب زدند اما همين كه ملت ما از بند آن مستبد ديكتاتور پهلوي نجات پيدا كرده بود، خوشحال بود و زمينه تنفس داشت. البته اين به معناي تبرئه آن سه متجاوز نيست. چون رضاخان هم مستبد بود و هم مأمور استعمار. در اينجا مستبد را نداريم اما حضور استعمار به صورت علني وجود دارد.

به هر صورت بين ۱۳۲۰تا ۱۳۳۲ بايد به جامعه ما نگاهي بشود. در آن روزها جريانات فكري وسياسي زيادي پديد مي‌آيد.

يك طرف حزب توده است كه با تجربه سوسيال، دمكرات‌ها و اعضاي حزب كمونيست ۱۲۹۹ و باقيماندگان اعضاي گروه ۵۳ نفر دكتر تقي اراني حزب توده را تشكيل مي‌دهند كه با نظارت، مديريت و سرپرستي اتحاد جماهير شوروي انجام شده بود. يعني حزب در اينجا دو شكل دارد، يك شكل تئوري كه مباني ايدئولوژي ماركسيسم است كه ضد اسلام، ضد دين و ضد معنويت است. دوم يك تشكيلات سياسي وابسته به استعمار شرق است.

وقتي حزب فعاليت خودش را شروع مي‌كند بيش از ۹۰ درصد از دانشگاه‌هاي ما را تسخير مي‌كند. دليل آن هم مشخص است. چون در دوره رضاخان به دليل سركوبي مذهب و از بين بردن مراكز ديني، تبعيد، زنداني و شهادت علماي ما، تعطيل كردن مساجد، حوزه هاي علميه و عزاداري‌ها، جامعه در يك خلأ فكري قرار داشت.

از آن طرف غرب گرايي، باستانگرايي و ضديت با دين هم تبليغ شده بود. در حالي كه فضاي حاكميت عليه علما بود، حزب «باهماد آزادگان» احمد كسروي هم عليه اسلام و تشيع تبليغ مي‌كرد و ماموران شهرباني مواظبت مي كرد كه كسي به كسروي تعرض نكند. ويا باستان گرايي و كانون پرورش افكار كه بين ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۰، در سراسر ايران هزا رو چند جلسه تشكيل داد كه بگويد غرب و ايران باستان خوب است.

* آن حركت ضد ديني كه در زمان استبداد رضاخان بود، در زمان محمدرضا هم ادامه كرد اما رنگ و بويش عوض شد.

بله. حالا در ادامه بحث به آن هم اشاره خواهم كرد. كم كم آثار كمونيست‌هاي شوروي و آثار داستان نويس‌هاي آنها ترجمه مي شود و حزب توده مروج ماركسيسم و سياست شوروي مي‌شود. از سوي ديگر حزب اراده ملي، حزب ميهن و حزب عدالت مروج سياست انگليس است. در اين ميان آمريكا وارد صحنه مي شود. سه دسته براي آمريكا تبليغ مي‌كنند. يكي سياسيوني كه از ترس انگليس و شوروي معتقد بودند اگر ما آمريكا را به عرصه قدرت ايران بياوريم آن دو استعمار را كنار مي زنيم؛ مضافاٌ تفكر انحرافي‌شان اين بود كه معتقد بودند آمريكا استعمارگر نيست. يك عده شيفته و مدافع آمريكا بودند، بدون اينكه مزدور باشند. دسته سوم جريان وابسته به سياست آمريكا كه در مراكز و نهادهاي ساخته شده آمريكايي «گزينش» شده بودند!

چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت/نظر آيت الله خامنه اي در مورد مطالعه كتب شريعتي/ مخالفان شريعتي چه كساني بودندقاسم تبريزي؛ رجال شناس معاصر

* نمونه اي از اينها را نام مي‌بريد؟

حزب ايران و بعدها جبهه ملي. حتي كتابي به نام «اسلام و دموكراسي در آمريكا» كه هدفش بيان اين مطلب است كه آن دموكراسي كه آمريكايي ها مي‌گويند همان اسلامي است كه ما مي‌گوييم. اين بيان اين گونه مطالب مشخص است با هدف صورت گرفته و جريان پشت پرده آن را هدايت مي‌كند.

به هر حال جريان آمريكايي وسط مي‌آيد. مسأله بعدي فعاليت جريانات وابسته به غرب است و ابزار غرب هست. مثل جريان صهيونيست است. اگر چه اسراييل در ۱۳۲۷ تأسيس مي‌شود اما حزب صهيونيست در دوره رضاخان و سال ۱۳۰۰ به عنوان يك حزب اصلي فعال بود؛ اسنادش هم منتشر شده. ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ علناٌ به نام اسراييل نشريه منتشر مي‌كرد.

مسئله بعدي فراماسونري است. گرچه تا پيش از اين در ايران جريان فراماسونري انگليسي داشتيم اما خليل جواهري فراماسونري آمريكايي را راه اندازي مي‌كند. بهاييت هم در دوران رضاخان در درون حكومت به عنوان ابزار استعمار لانه كرده بود. در صحنه به صورت علني فعال مي‎شود. از طرفي هم فرهنگ انحطاط غربي، مجلات و نشريات هم شروع به كار مي‌كنند.

كم كم جريانات اسلامي فعال مي‌شوند. ما در اين دهه سه نوع جريان اسلامي داريم. يك جريان اسلامي همان روش سنتي حوزه ها و علماست كه منهاي سياست و فعاليت‌هاي سياسي، منهاي توجه به مقتضيات دوران، روش خودشان را داشتند.

دوم، جريان مرجعيت را داريم كه با آمدن آيت الله العظمي سيد حسين بروجردي، حوزه هاي علميه احيا مي شود و روند رشد وگسترش مباني اسلامي و تربيت روحانيون آغاز مي‌شود. بعد از رحلت آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي در ۱۳۱۵ تا آمدن آيت الله بروجردي خلأ مرجعيت داشتيم. اگرچه مراجع و علماي بزرگ داشتيم مثل آيت الله العظمي سيد محمدتقي خوانساري، آيت الله محمد داماد، آيت الله حجت، آيت الله سيد صدرالدين صدر و… اما خلأمرجعيتي كه رهبري و مديريت كلي داشته باشد احساس مي شود. با آمدن آيت الله بروجردي اين كار مديريت مي‌شود كه نتايج آن را در دهه ۴۰، ۵۰ و ۶۰ در جامعه مي‌بينيد.

سوم، جريان احياي انديشه سياسي اسلامي بود كه به رهبري آيت الله سيد ابوالقاسم كاشاني شروع مي‌شود. فداييان اسلام و مبارزات سياسي را بايد در اينجا ديد كه عليه استبداد و استعمار و اجنبي به پا خاستند. آنها معتقد بودند كه بايد قوانين اسلامي و قانون اساسي مشروطه احيا شود. چون آيت الله كاشاني عموماٌ در چارچوب قانون مشروطه صحبت مي‌كرد. زمانه اش هم اقتضا همين را مي‌كرد.

مثلا در شيراز حزب برادران، آيت الله آقا سيد نورالدين هاشمي شيرازي را داريم. در مشهد كانون نشر حقايق اسلامي استاد محمد تقي شريعتي را داريم. در تهران هيئت علميه را داريم؛ اتحاديه مسلمين را داشتيم و دهها جريان فعال اسلامي.

* اينها يا هم هيچ ارتباطي نداشتند؟

عموماٌ نه. من در اينجا به سه جريان اشاره كردم. يك جريان ديگر هم وجود داشت به نام جريان نوانديشي اسلامي كه به صحنه آمد. آنها نوعي در برابر جريانات علمي غربي هم منفعل بودند و هم مي‌خواستند اسلام را در آن چارچوب مطرح كنند. مثل انجمن تبليغات اسلامي دكتر عطاء الله شهاب‌پور كه سال ۱۳۲۰ تأسيس مي‌شود و يا خداپرستان سوسيالست كه اين در برابر حزب توده و جبهه ملي و حزب ايران تأسيس مي شود. حرفشان هم اين بود كه اسلامنه طرفدار سرمايه‌داري است نه ماركسيسم. نوعي سوسياليسم است البته اين انديشه قبلاٌ در سوريه و مصر هم بوده است. اينها بيشتر جواناني بودند كه زير ۲۰ سال سن داشتند. رهبرشان ۲۴-۲۵ ساله به نام محمد نخشب بود كه عضو حزب ايران بود و به دليل ضديت آنها با دين از آنها جدا شده بود. نخشب يك فرد مذهبي بود. اينها در شيراز و مشهد شعباتي داشتند و مركز اصلي شان تهران بود. يكسري جواناني كه مي‌خواستند با حزب توده و جريانات مختلف مبارزه كنند اين را انديشه مناسبي ديدند. از جمله دكتر شريعتي كه آن روزها ۱۶ -۱۷ سال سن داشت. من عمدا به سن اشاره مي‌كنم. دكتر حبيب الله پيمان، دكتر علي شريعتمداري (ستاد انقلاب فرهنگي)، دكتر كاظم سامي، آقاي رازي و … عضو اين جريان بودند. اينها در شهرهاي مختلف من جمله مشهد، تهران و شيراز حضور داشتند و با هم مرتبط بودند.

*اين ارتباط به آنها چگونه شكل گرفته بود؟

محمد نخشب نشريه «مردم ايران» را داشت كه در شهرهاي مختلف توزيع مي‌شد و ارتباط بين آنها صورت مي‌گرفت. اينها بر خلاف انجمن اسلامي كه معتقد به نوانديشي علمي بودند؛ نخشب و دوستانش معتقد به نوانديشي سياسي بودند.

همان موقع(دهه ۲۰) مهندس مهدي بازرگان مخالف دخالت جوانان در سياست بود. معتقد بود كه مشكلات ما بيشتر علمي است و جوانان بايد دنبال علم بروند. راه طي شده و ذره بي انتها و بازي جوانان با سياست و اسلام و كمونيسم براي اين دهه نوشته شده است. مهندس بازرگان از نهضت ملي شدن صنعت نفت كه مسئوليت مدير كلي شركت نفت را داشت، وارد سياست شد.

دكتر شريعتي به دليل اينكه پدرش محقق، مترجم و نويسنده بود به نسبت ديگران به مسائل ديني و مباني نزديك‌تر بود. سال ۱۳۳۳ مرحوم علامه شيخ محمد حسين كاشف العظا كتابي كه البته عنوانش نامه بود به انجمن دوستداران آمريكايي عليه آمريكا، امپرياليسم، جنايات غرب در منطقه و پديد آمدن اسرائيل و كودتا در ايران مي‌نويسد. اين كتاب به زبان عربي بود، دكتر شريعتي كه ۱۷ -۱۸ سال سن داشت آن را به فارسي ترجمه كرد. البته كتاب ممنوعه بود.

بعد از كودتا، نهضت مقاومت ملي در تهران تشكيل مي‌شود. آيت الله سيد محمود طالقاني، مهندس بازرگان، دكتر يدالله سحابي، آيت الله سيد رضا زنجاني و شاپور بختيار هم با اين افراد بود. در مشهد طاهر احمدزاده و استاد محمدتقي شريعتي و … هم فعاليت مي‌كردند.

در سال ۱۳۳۶ كه اعضاي تشكيلات دستگير مي‌شوند، دكتر علي شريعتي هم بازداشت مي‌شود و او را به تهران مي آورند. شريعتي وقتي كه دبيرستان را تمام مي‌كند در دانشگاه ادبيات درس مي‌خواند. در آنجا هم فعاليت مي‌كرده كه با پدرش دستگير مي‌شود و به تهران آورده مي‌شود. پس از مدتي هم وي را آزاد مي‌كنند. او هم مدرك ليسانس را با نمره خيلي خوب مي‌گيرد و به عنوان دانشجو برگزيده، بورس خارج مي‌شود.

چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت/نظر آيت الله خامنه اي در مورد مطالعه كتب شريعتي/ مخالفان شريعتي چه كساني بودند۱۳۳۰،مشهد، دكترعلي شريعتي دركنار آيت الله العظمي ميلاني وحجت الاسلام سيد ابراهيم ميلاني

* در بعضي از كتب اشاره شده كه ارتباطات دكتر شريعتي از همين جا با ساواك شكل مي‌گيرد. استدلال آنها اين است كه چرا محمد تقي شريعتي را نگه مي دارند اما علي شريعتي را رها مي كنند. علت اين آزادي چه بود؟ شما موافق ارتباط ساواك با شريعتي هستيد؟

مطالبي كه ما مي‌گوييم بايد بر مبناي سند باشد. حدس و گمان كه نمي‌تواند مبنا باشد. در اين موضوع سندي نداريم. اولاٌ اينكه ساواك سال ۳۶ تأسيس شده. ساواك اين مقدار طراح و مديريتي نداشته كه بتواند دكتر شريعتي را عامل خود كند. مضافا عاملي كه به فرانسه برود با كنفدراسيون همكاري كند، با جبهه آزادي بخش الجزائر همكاري داشته باشد. با جبهه هاي آزادي بخش آفريقايي همكاري كند و رفقاي نزديكش چهره‌هاي انقلابي جهان اسلام باشند. مضافا در فرانسه هم به دليل مبارزاتش به زندان برود. وقتي به ايران برمي‌گردد چرا او را در مرز دستگير مي‌كنند؟ اگر زندانش كردند و آزادش كردند چرا اجازه نمي‌دهند در دانشگاه تدريس كند؟

ممكن است يك فردي را عامل خود كرده باشند. شايد هم در مورد ديگران سند داشته باشيم. اما بر مبناي حدس و گمان نمي‌شود گفت و اين گناه و معصيت است كه انسان بدون سند به ديگران اتهام وارد كند. كدام كار شريعتي تا ۱۳۵۱ (قبل از زندان آخرش ) منطبق با ساواك است؟ و كدام كارش با دستور ساواك است؟ چه سندي وجود دارد؟ نقد محتواي آثار يك بحث است، اتهام و تهمت بحث ديگر. دكتر شريعتي در ترازوي مسائل اسلامي بايد نقد شود. و اين نقد ارزشمند مي باشد. در عرصه مبارزه او فردي صالح، صادق و فعال بود.

حسينيه ارشاد را كه شهيد آيت الله مرتضي مطهري و ديگر دوستانش ساختند. شهيد مطهري هم از شريعتي براي سخنراني در آنجا دعوت كرده. در مشهد كلاس درس او پر از دانشجو بود. ما مثل شريعتي روشنفكر و اهل قلم فكري در رژيم پهلوي نداريم. در ترجمه؛ شجاع الدين شفا داريم. او در فرانسه ، آلماني و انگليسي مترجمي قوي بود. ۲۷ جلد كتاب ادبيات دارد كه هر جلدش ۷۰۰ صفحه است. اما فردي نادرست و فاسد بود. در كارگرداني احسان نراقي را داريم. اما او پايگاه مردمي ندارد. مضافا بازيگر سياسي فرهنگي بود. بين يك تيپ جبهه ملي و روشنفكران و يك مؤسسه را مي‌گرداند. حسين نصر را داريم او رئيس دانشكده ادبيات، رئيس دانشگاه آريامهر، رئيس دفتر فرح، سفير ايران، انجمن فلسفه شاهنشاهي را به او مي دهند. آدم با سوادي بود اما پايگاه مردمي نداشت. خاصه به دليل وابستگي به رژيم فردي بي اعتبار و نسل جوان او را در خدمت رژيم پهلوي مي ديد.

اگرچه اوايل كه از خارج آمده بود، عده اي از افراد مذهبي فكر مي‌كردند آدم سالمي است و به او احترام مي گذاشتند. به خصوص بچه‌هاي انجمن اسلامي دانشكده ادبيات، اما وقتي مشخص شد ايشان درباري است خود بچه‌هاي مذهبي از ايشان كناره گرفتند. مضافا اسلامي كه او مطرح مي كرد اسلام اعتقادي و سيره و سنن اهل بيت(ع) نبود.

در ساواك هم يك كارگرداني پنهان ۲۷- ۲۸ ساله نداريم. مباني اي كه شريعتي مطرح مي‌كند، نه با رژيم شاهنشاهي هم خواني دارد، نه با آمريكا، نه با اسرائيل، نه با انگليس، نه با ناسيوناليسم و نهايتا ضد ماركسيسم. بينيد در مورد شخصيت ها بايد از كل به جزء آمد نه از جزء به كل.

دكتر شريعتي به عنوان دانشجو به فرانسه مي‌رود و به تعبير خودش جامعه شناسي مذهبي مي‌خواند. زبان فرانسه را در حد بالا ياد مي‌گيرد. عربي را در حد بالا در خانواده ياد گرفته. در فرانسه با نهضت‌هاي آزادي بخش همكاري مي‌كند. اتفاقاٌدر ۱۵ خرداد كنفدراسيون جلسه مي‌گذارد. خود شريعتي اين را نقل مي‌كند. من نوار آن سخنراني را گوش دادم. در آنجا مي‌گويد: روشنفكري آمده مي‌گويد وقتي من اسم آخوند را مي‌شنوم، عقم مي‌گيرد؛ اين حركت ارتجاعي است. خوب اين روشنفكران ضد دين و ضد اسلام و غربزده هستند.

بعد شريعتي مي‌گويد: به او گفتم مگر آش خاله‌ات است كه اين گونه صحبت مي‌كني؟ تو روشنفكر هستي؛ بيا استدلال كن كه اين حركت چه اشكالي دارد؟ بعد به دفاع از نهضت ۱۵ خرداد در آنجا سخنراني مي‌كند.

در اينجا ساواك گيج مي‌شود. اسم دكتر شريعتي در شناسنامه‌اش «علي مزيناني» است. شريعتي اسم مستعاري است كه پدرش گذاشته است. به همين دليل ساواك نمي‌تواند او را پيدا كند. البته شريعتي يك مقدار پنهان كاري هم مي‌كرد. خب با چهره‌هاي برجسته انقلاب الجزائر و مبارزين آفريقا و كشورهاي ديگر هم همكاري داشت.

پاريس دهه ۱۹۶۰ (دهه ۴۰ شمسي) يك جايگاه انقلابي در دنيا داشت. به الانش نگاه نكنيد كه تبديل به يكي از روستاهاي آمريكا شده است. چون الان چيزي به نام اروپا نداريم، اينها همه مستعمرات آمريكا هستند و در حقيقت بايد گفت اروپا مرده است. هيچ نقش مستقل تعيين كننده در جهان ندارد.

آن موقع نقل مي‌كنند كه شريعتي با مبارزين ارتباط برقرار مي‌كند. به همين دليل دولت فرانسه او را بازداشت كرده و به زندان مي اندازد. از فرانسه كه به ايران برمي‌گردد در مرز توسط ساواك دستگير مي‌شود و از او بازجويي مي‌كنند. با داشتن مدرك دكترا از دانشگاه سوربن به او اجازه تدريس در دانشگاه را نمي‌دهند. به همين دليل در مقطع دبيرستان شروع به تدريس مي‌كند. در مشهد شروع به ترجمه و تأليف مي‌كند. مانند نقد ادب و سلمان فارسي را ترجمه مي‌كند. تا سال ۴۴ چند ترجمه دارد. كتاب كوير براي همين روزهاست كه به تنهايي‌هاي او برمي‌گردد. در واقع كوير حرف شاعرانه و حرف دل خودش است. كتاب استدلالي و اعتقادي نيست.

وقتي در دانشگاه اجازه تدريس به او مي‌دهند، اسلام شناسي تدريس مي‌‎كند و كلاسهايش پر از جمعيت مي‌شود. يعني دانشجويان كلاس‌هاي ديگر را تعطيل مي‌كنند و سر درس ايشان مي‌روند. در تهران به مناسبت چهاردهمين قرن بعثت حضرت پيامبر اكرم(ص)، شهيد مطهري به عنوان هيئت امناي حسينيه ارشاد، طرح دو جلد كتاب در مورد پيامبر را پيشنهاد مي‌كنند. از دكتر عباس زرياب خويي، دكتر عبدالحسين زرين كوب، آيت الله سيد ابوالفضل زنجاني، دكتر سيد جعفر شهيدي و دكتر علي شريعتي مي‌خواهد كه مقاله‌اي در اين زمينه بنويسند.

دكتر شريعتي سيماي محمد (ص) را مي‌نويسد. اين مقاله واقعاٌ هنوز حرف نو دارد. هم قلم زيبا دارد، هم محتواي عالي. به همين دليل شهيد مطهري به شريعتي نامه مي‌نويسد و او را براي سخنراني در حسينيه ارشاد دعوت مي‌كند. اتفاقاٌ همان موقع كتاب اسلام شناسي او در مشهد چاپ شده بود. شريعتي سال ۴۷ به حسينيه ارشاد آمده و شروع به تدريس مي‌كند.

او استاد دانشگاه مشهد بود. خودش مي‌گفت روزهاي جمعه كه به تهران مي‌آمدم، رئيس دانشگاه برايم مشكلات مي تراشيد كه حق رفتن به تهران را نداري. به رئيس دانشگاه گفته بود كه يك عمله هم روز جمعه مال خودش است. به تو ربطي ندارد كه من به تهران مي‌روم. من در ساعت درسي كه تهران نميروم! شب جمعه مي‌روم و عصر جمه هم برمي‌گردم.

از سال ۱۳۴۴ كه شهيد مطهري، همايون و دكتر ناصر ميناچي حسينيه ارشاد را راه اندازي مي‌كنند و شخصيت‌هايي مانند فخرالدين حجازي، خود آيت الله مطهري، حجه الاسلام صدر الدين بلاغي، شهيد باهنر، آقاي هاشمي رفسنجاني را براي سخنراني دعوت مي‌كردند. حسينيه ارشاد يك هيئت علمي داشت كه علامه محمد تقي جعفري در آن عضو بودند. يك هيئت روحانيون بود كه سيد هادي خسرو شاهي عضوش بودند. از طرفي هم آقاي ميناچي مسئول مالي و اداري آنجا بود. مشكل حسينيه ارشاد از همين جا آغاز شد كه آقاي ميناچي در امور علمي هم دخالت مي‌كرد. اصل اختلاف بين آقايان شريعتي و مطهري از اينجا شكل گرفت.

*در مورد اين اختلاف بيشتر توضيح بفرماييد.

در اينجا سه موضوع مطرح است. اول اينكه تفكر ميناچي جبهه ملي بود (نهضت آزادي). يعني جزو مليون بود. دوم اينكه صلاحيت علمي نداشت. بيني و بين الله مقصود من تحقير او نيست. مثلا شما در علم فيزيك مهندس هستيد اما تاريخ و جغرافيا نمي‌دانيد. وقتي به شما گفته مي‌شود در جغرافيا دخالت نكن اين توهين نيست، چون بلد نيستي وارد نشو. اما در امور مالي شما صاحب نظر هستيد بايد كار خود را انجام دهيد. يك مؤسسه زماني خوب اداره مي‌شود كه ۱- هيئت امنا برنامه ريزي كنند.۲- تقسيم كار كنند. ۳- هر كس مسئوليت خودش را انجام دهد. خداي رحمت كند آن كه «قدر» خود را بداند.

وقتي علامه جعفري، آقاي مطهري، حجه الاسلام سيد هادي خسروشاهي و حجه الاسلام شاهچراغي… هستند، تو چرا دخالت در امور علمي مي‌كني؟ آقاي محمد همايون دخالت نمي‌كرد با اينكه بخش عمده اي از پول ساختمان را خودش داده بود.

به هر حال آقاي شريعتي درس را شروع مي‌كند. قرار شد او در سه مرحله درس بدهد. ۱- جامعه شناسي مذهبي.۲- جامعه شناسي اسلامي. ۳- جامعه شناسي تشيع يا شيعي.

وقتي كار را شروع مي‌كند استقبال بالايي از كلاس‌ها مي‌شود. درسش جمعه ها بعدازظهر بود و مورد استقبال فراواني قرار مي‌گرفت. در عين اينكه جمعه‌ها بعدازظهر حضرات آيات و حجج الاسلام آقايان : مطهري، صدربلاغي، باهنر، دواني، خزعلي، فلسفي و… سخنراني مي‌كردند. چون مديريت آنجا با آقاي مطهري بود و به دليل وجود ايشان همه اين افراد براي سخنراني در حسينيه ارشاد حاضر مي‌شدند. حتي نويسنده كتاب امام علي (ع) را دعوت مي‌كنند كه بيايد(عبدالفتاح عبدالمقصود)، استاد شهيد حسن الامين نويسنده دايرة المعارف شيعه را از لبنان دعوت مي‌كند و مي‌آيد. حسينيه ارشاد يك محفل نو انديشي ديني با چارچوب مديريت مي‌شود.

به تدريج كه آقاي ميناچي در امور علمي حسينيه ارشاد دخالت مي‌كند، مجالس سخنراني شهيد مطهري را تعطيل و به جاي آن براي آقاي شريعتي برنامه سخنراني مي‌گذارد. شريعتي آن زمان ۳۴ -۳۵ سال دارد. چون اكثر سخنراني‌هاي شريعتي از ۱۳۴۷ تا آبان ۱۳۵۱ است. خب به مطالب تاريخ اديان او كسي انتقادي ندارد اما بر سر مطالب اسلام شناسي او كمي نقد شروع شد. خصوصا نگاه دكتر با تخصص جامعه شناسي بود.

منتقدين دكتر شريعتي سه دسته بودند: يك دسته كساني كه نگاه سنتي داشتند. اينها آدم‌هاي پاك، سالم، صالح و معتقد بودند. حرف شريعتي را متوجه نمي‌شدند، مخاطبان شريعتي را متوجه نمي‌شدند و نمي شناختند. مثل مرحوم حجه الاسلام شيخ قاسم اسلامي. او تصور مي‌كرد كه شريعتي همان كسروي است. چون او با كسروي هم مبارزه كرده بود. اتفاقا پسر آشيخ اسلامي هم به حسينيه ارشاد مي‌آمد. دو بار هم به دكتر شريعتي ‌گفت كه پدر من آدم معتقدي است اگر به شما انتقاد مي‌كند از سر دلسوزي است. نفر بعدي آقاي حجه الاسلام روشني كه از روحانيون پاك، معتقد ومتدين بود. او هم چون صحبت‌هاي شريعتي را متوجه نمي‌شد از او انتقاداتي داشت و شايد برخي موارد هم درست بود.

دومين دسته منتقدان آقاي شريعتي افرادي مانند آقايان: مطهري، بهشتي و باهنر بودند كه با حفظ شخصيت شريعتي از او انتقاد داشتند. اين افراد مانند آقاي مطهري به عنوان يك عالم مذهبي به مسئله نگاه مي‌كردند نه يك فرد سياسي. ايشان نگران دهه هاي آينده بود كه نسل جوان يك بعدي رشد نكنند. اسلام را يك بعدي نگاه نكنند.

چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت/نظر آيت الله خامنه اي در مورد مطالعه كتب شريعتي/ مخالفان شريعتي چه كساني بودند۱۳۴۹، در كنار اهرام ثلاثه مصر

* انتقاد دسته دوم از چه جنسي بود؟

روي مباني اسلامي انتقاد داشتند. مانند تشيع صفوي و تشيع علوي. درباره علامه مجلسي برخي انتقادات ناوارد به شخصيت ها. و يا بحث امامت و امت كه آيت الله ابراهيم اميني كتابي با عنوان امامت نوشت كه بدون اشاره به مرحوم شريعتي پاسخ هايي به او داد.

دسته سوم هم يك عده از وابستگان به ساواك بودند كه به تحريك ساواك به شريعتي انتقاد مي‌كردند مثل: ابراهيم ميلاني و محمد مقيمي… . البته در حال حاضر گويا محمد مقيمي قطب دراويش شده است.

دكتر شريعتي مباحثي را مطرح مي‌كرد. در اينجا بايد اوضاع فرهنگي سياسي ايران را حداقل از ۴۷ تا ۵۱ نگاه كنيد. يك فساد و فحشاي زيادي در جامعه وجود داشت. وجود كاخ جوانان، گرايش جوانان به مائوئيست، تروتكسيت، اگزيستانسياليست و… مطرح بود. يعني طيفي هم كه مي‌خواستند سياسي – فكري باشند به اين مسائل مي‌پرداختند چون حزب توده و جبهه ملي به نوعي به بن بست خورده بودند. حتي از درون جبهه ملي و نهضت آزادي؛ سازمان مجاهدين خلق بيرون مي‌آيد. از درون حزب توده، چريك‌هاي فدايي خلق بيرون مي‌آيد. مكاتب گوناگون غربي براي عده اي جذابيت داشت. كتب ترجمه شده عموما نسل جوان را به الحاد و ماترياليسم مي برد.

همان موقع در سال ۵۰ يكي از دوستان خودمان مي‌گفت: من زير نظر مسعود رجوي بودم. به او گفتم كه برويم حسينيه ارشاد را ببينيم. رجوي قبول كرد. همان موقع سازمان با شريعتي مخالف بود. وقتي به حسينيه رفتيم، اتفاقا بحث خيلي خوب سياسي مطرح شد. رجوي در اواسط بحث به من گفت: بلند شو از اينجا برويم، زير اين لوستر نمي‌شود از اسلام صحبت كرد. يك طيف از مخالفين اين گونه بودند، از طرف ديگر هم گروه‌هاي چپ به عنوان اينكه شريعتي كسي است كه مذهب را مطرح مي‌كند با او مخالفت داشتند. يعني جريان هاي: سلطنت طلب، غربگرا، ماركسيسم، التقاطي، انقلاب نما و… .

*پس مخاطبين شريعتي چه كساني بودند؟

مخاطب شريعتي جوان‌هايي بودند كه مورد هجمه يا طعمه اين جريانات مي‌شدند. يكي از آقايان مي‌گفت شريعتي كسي بود كه بچه‌ها را از حلقوم ماركسيسم و مائوئيسم و… نجات داد. امروز ما بايد مخاطبين شريعتي جامعه شناس را در سال هاي ۱۳۴۷- ۱۳۵۱ ببينيم. نه نسل انقلاب اسلامي با معيارهاي امام خميني و رهبري.

*پس خطر شريعتي در آن زمان خيلي كمتر از خطرات اين گروه‌هاي چپ بوده است؟

به مراتب كمتر و شايد قابل قياس نباشد. اين موضوع كه مي‎خواهم بيان كنم مربوط به سال ۵۳ و ۵۴ است. همان موقع عده اي از جوانان دانشجو نزد آيت الله خامنه‌اي مي‌رفتند. ايشان مي‌گفت كتاب آقاي شريعتي را به همراه كتاب آقاي مطهري مطالعه كنيد.

در اين موقعيت شريعتي يك جريان مذهبي فعال از درون دانشگاه‌ها بوجود آورد. آقاي مطهري، آقاي باهنر، آقاي بهشتي و… هر كدام كار خود را انجام مي‌دادند اما دكتر شريعتي تحولي به وجود آورد كه عبارت بود از: ۱- اسلام را به عنوان يك ايدئولوژي مطرح كرد. ۲- اسلام را به عنوان يك انديشه سياسي مطرح كرد. ۳- جوان‌ها را ضد استعمار تربيت كرد، چه در برابر آمريكايي، انگليسي و فرانسه. آنها را عليه صهيونيست و دفاع از فلسطيين تشويق كرد. فرازهاي حركت شريعتي را بايد در اينجا ديد.

از طرفي او مباحث اسلامي را شروع كرد. در اينجا بايد يك تقسيم بندي از شخصيت شريعتي داشته باشيم:

۱- شريعتي به عنوان يك فرد مسلمان، معتقد و متدين بود. در ديندار بودن او كسي شكي ندارد. حتي در نامه‌اي كه آقاي مطهري و مهدي بازرگان نوشتند به همين نكته تكيه كردند. نه كمونيست بود، نه وهابي و… بلكه اشتباهاتي داشت.

۲- او يك فرد سياسي و انقلابي به معناي كلي بود كه جامعه را به طرف فرهنگ سياسي، انديشه سياسي يا احياي فرهنگ اسلامي ترغيب مي‌كند. يعني سيد جمال الدين اسد آبادي و اقبال لاهوري را احيا مي‌كند. تكيه‌اش روي شخصيت‌هايي است كه در نهضت‌هاي اسلامي نقش مهمي دارند. ميرزاي شيرازي و آخوند ملا محمد خراساني را مطرح مي‌كند يعني عمدتاٌ چهره هاي ديني را ارائه مي‌دهد. در عين اينكه ديگر چهره ها را نقد مي‌كند. به قول امروزي ها نسل جوان را به سيد جمال الدين اسد آبادي، محمد عبدو و كواكبي و… وصل مي‌كند.

 

بقيه مطالب درادامه ي مطلب

www.haftkelnews.com/چه-كسي-بين-شهيد-مطه

br نوشته شده در تاريخ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: چه كسي بين شهيد مطهري و شريعتي اختلاف انداخت،
ادامه مطلب
 
 
 
برشي از تاريخ/
گم شدن نامه رهبري در رياست‌ جمهوري
يكشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۳:۵۷
آيت الله ري‌شهري در خاطرات خود به نامه مقام معظم رهبري و اقدام احمدي‌نژاد آن هم خلاف حكم آيت الله خامنه‌اي در الحاق سازمان حج و زيارت به سازمان ميراث فرهنگي اشاره كرده و مي‌گويد: سابقه داشت كه وقتي احمدي‌نژاد با نظري مخالف بود، بعضي از نامه‌ها گم مي‌شد.
گم شدن نامه رهبري در رياست‌ جمهوري
پايگاه خبري تحليلي هم انديشي: همواره رهبر معظم انقلاب در تمام دولت‌ها با توجه به جايگاه ولايي خود، نامه‌ها و تذكراتي را به رييس‌جمهور و ديگر مسؤولين ارشد نظام ارسال كرده و نقطه نظرات و احكام موردنظر خود را ابلاغ مي‌كنند و اين مسئله امري كاملاً بديهي و مرسوم است.

آنچه دراين‌بين سبب تعجب و تأمل مي‌شود، بي‌توجهي و سستي بعضي از نهادها و مسؤولين نسبت به اجراي تذكرات و اوامر رهبر انقلاب است.

حجت‌الاسلام ري‌شهري نماينده سابق ولي‌فقيه در امور حج درباره گم‌شدن نامه رهبر انقلاب در دولت احمدي‌نژاد و عدم توجه دولت به تذكر آيت‌الله خامنه‌اي درباره عدم ادغام سازمان ميراث فرهنگي با سازمان حج و زيارت در زمان رياست مشايي بر ميراث فرهنگي مي‌نويسد: به‌هرحال در وضعيت جديد با پيشنهاد آقاي مشايي و پذيرش آن از سوي آقاي احمدي‌نژاد، دولت به فكر ادغام كل سازمان حج و زيارت در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري افتاده بود و در تاريخ 29/1/88 نيز اعلام شد كه در شوراي اداري دولت، ادغام اين دو سازمان مورد تصويب قرارگرفته است.

بلافاصله بعد از اعلام اين خبر، طي تماس تلفني با آقاي حجازي، ماجرا را پرسيدم. ضمناً من شنيده بودم جلسه مزبور به رياست آقاي احمدي‌نژاد برگزارشده بود اما آقاي حجازي اظهار داشت: سه‌شنبه هفته قبل در جلسه شوراي اداري به رياست آقاي دكتر داوودي معاون اول رييس‌جمهور، ادغام اين دو سازمان با يكديگر به تصويب رسيد كه به دليل مخالفت آيت‌الله خامنه‌اي با آن، قرار شد اين مصوبه اعلام نشود ولي آقاي احمدي‌نژاد برخلاف نظر قبلي امروز دستور اعلام اين خبر را داد.

پس‌ازآن در تاريخ 4/2/88 اطلاع دادند آقاي بقايي قائم‌مقام آقاي مشايي در سازمان ميراث فرهنگي، پيگير ملاقات اين‌جانب براي بركناري آقاي قهرودي بودند ... كه من به ايشان پيغام دادم: با توجه به نظر مخالف مقام معظم رهبري با ادغام، ما نمي‌توانيم اقدامي دراين‌باره انجام دهيم ... "بقايي نيز گفته بود: نظر مقام معظم رهبري به ما ابلاغ نشده است."

گم شدن نامه رهبر انقلاب در نهاد رياست‌ جمهورياتفاقاً آن شب آقاي حجازي را ديدم و پاسخ آقاي بقايي را با ايشان در ميان گذاشتم و ايشان گفت: هفته قبل نظر مقام معظم رهبري طي نامه‌اي به‌صورت كتبي به رييس جمهوري ابلاغ‌شده و فردا هم مجدداً نسخه‌اي از اين نامه را ارسال خواهيم كرد.

من تا آن موقع از اين موضوع بي‌اطلاع بودم و لذا برايم سؤال شد كه چگونه علي‌رغم ابلاغ نظر رهبري، آقاي احمدي‌نژاد دست به چنين اقدامي زده است؟! البته پيش از آن‌هم سابقه داشت كه وقتي ايشان با نظري مخالف بود، بعضي از نامه‌ها گم مي‌شد![1]

 

 
 

[1] - خاطره‌ها، محمدي ري‌شهري، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1394، صص 756-757
م

منبع : مشرق

كد: 283555

br نوشته شده در تاريخ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: برشي از تاريخ/ گم شدن نامه رهبري در رياست‌ جمهوري،
ادامه مطلب
 

قاري عربستاني ، آيت‌الله خامنه‌اي رهبر امت اسلام است

اخبار سياسي ، قاري عربستاني ، آيت‌الله خامنه‌اي رهبر امت اسلام است : عبدالمجيد احمد الحمدان قاري بين المللي قرآن و اهل عربستان سعودي است

اخبار سياسي ، قاري عربستاني ، آيت‌الله خامنه‌اي رهبر امت اسلام است : عبدالمجيد احمد الحمدان قاري بين المللي قرآن و اهل عربستان سعودي است. او خودش را جزئي از امت اسلام و آيت‌الله خامنه‌اي را رهبر آن مي‌داند.
 

مسابقات قرآن كريم ,رهبر انقلاب,عربستان سعودي,قاري


به گزارش ايران مطلب به نقل از تسنيم ، عبدالمجيد احمد الحمدان، نماينده كشور عربستان سعودي در سي و دومين دوره مسابقات بين المللي قرآن كريم، اظهار داشت: خوشبختانه جمهوري اسلامي ايران، مسابقات بين المللي قرآن كريم را به بهترين شكل برگزار مي‌كند و در ابلاغ پيام وحدت و يگانگي امت اسلام هم بسيار خوب و تحسين برانگيز عمل مي‌كند.

وي تصريح كرد: با وجود اينكه سازمان اوقاف در اين كشور حدود سي و دو سال است كه متولي برگزاري مسابقات بين المللي قرآن است و چنين مسابقاتي در كشورهاي ديگر هم اجرا مي شود، اما مسابقات قرآني در ايران نه تنها بيشترين شركت كننده از سراسر جهان را دارد، بلكه ترويج و تبليغ شعارهاي اسلامي به ويژه پيام برادري و اتحاد در اين مسابقات بيشتر از ساير كشورهاست.

اين قاري بين المللي اهل كشور عربستان سعودي، خود را جزء امت اسلام دانست و بر جايگاه رفيع مقام معظم رهبري به عنوان ولي فقيه و رهبر امت اسلام در سراسر جهان تاكيد كرد.

الحمدان همچنين درباره ديدار با مقام معظم رهبري اظهار داشت: هميشه آرزو داشتم از نزديك ايشان را زيارت كنم و به لطف خدا اين توفيق نصيبم شد.

به گفته نماينده كشور عربستان سعودي در سي و دومين مسابقات بين المللي قرآن كريم، دستورات دين مبين اسلام و قرآن كريم مبني بر پرهيز از تفرق و تحزب نكته بسيار مهمي است تا مسلمانان جهان بدانند مادامي كه با يكديگر بوده و وحدت خود را حفظ كنند، امنيت شان محفوظ خواهد ماند.

br نوشته شده در تاريخ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: قاري عربستاني ، آيت‌الله خامنه‌اي رهبر امت اسلام است،
ادامه مطلب
 

باسمه تعالي
ماشيفتگان خدمتيم،نه تشنگان قدرت.شهيدمظلوم آيت الله دكتربهشتي(رحمت الله عليه)
برادرارجمندوعزيزم جناب آقاي  .......

مديركل معززاستان خراسان.....
پس ازحمدخداوندودرودوصلوات برمحمدوآل محمد(ص)
باسلام واحترام
ضمن آرزوي توفيق روزافزون براي شما وهمه ي خدمتگزاران صديق وشايسته ي نظام مقدس ج.ا.ا.وگراميداشت يادوخاطره بنيانگذاركبيرانقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره)،شهداي معظم انقلاب وهشت سال دفاع مقدس،علي الخصوص شهداي هفتم تير، شهيدان آيت الله دكتربهشتي وهفتادودوتن ازياران صديق وباوفاي حضرت امام ،آرزوي شفاي عاجل جانبازان معزز
وباآرزوي طول عمرباعزت وبركت همراه باصحت وسلامتي براي مقام عظماي ولايت حضرت آيت الله العظمي امام خامنه اي عزيز(حفظه الله تعالي) وعرض تبريك هفته ي قوه قضاييه بدينوسيله گزيده اي ازبيانات امام خميني(ره)،مقام معظم رهبري وشهيددكتربهشتي به حضورتقديم وارسال ميگردد،لذاخواهشمنداست دستور فرماييدنسبت به درج آن درسربرگ مكاتبات اداري اقدام نمايند.  /

 

بيانات حضرت امام خميني (ره) در خصوص فاجعه هفتم تير


* ملت ايران در اين فاجعه بزرگ 72 تن بي گناه به عدد شهداي كربلا از دست داد.

* دست آمريكا از آستين اين خائن ها بيرون آمد و يك همچو جنايتي به مسلمين وارد كردند و كساني كه جز به مصلحت مسلمين انديشه نمي كردند از وكلاي مجلس و از دولت؛ وزرايي كه بسيار انديشمند بودند، وكلايي كه انديشمند بودند و از قوه ي قضاييه هم مثل آقاي بهشتي كه از اول شكل گرفتن جمهوري اسلامي مورد هدف بود

* اين آقاي بهشتي مسلمان، متعهد، اين چه كرده بود كه توي تاكسي مي نشيني مي بيني كه دو نفر به هم مي رسند، يك حرفشان فحش به اوست، توي اجتماعات يك دسته مرگ بر كي، طالقاني را توكشتي، شما ببينيد چه ظلمي به همچنين موجود فعالي كه يك ملت بود براي ملت ما، با چه حيله هايي مي خواستند او را بيرون كنند.

* يك جرياني بود كه اين روحانيون شاخص را پيش ملت رسوا كنند، با دروغ و حيله آقاي بهشتي(قدس سره) كه يك نفر آدمي بود كه مجاهد براي اسلام بود، به درد مي خورد، فعال بود، دانشمند بود، مدبّر بود، ديديد كه در صحنه كشور چه فضاحت ها درآوردند، اشرار، مردم را منحرف كردند، مردم يك وقت بيدار شدند كه بهشتي در كار نبود

* من شهيد بهشتي را يك فرد مجتهد, متدين, علاقمند به ملت, علاقمند به اسلام و بدرد بخور براي جامعه خودمان مي دانستم."

* بهشتي يك فرد نبود بهشتي يك ملت بود يراي ملت ما."

* آنچه من راجع به ايشان متأثر هستم، شهادت ايشان در مقابل آن ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور است."

* من بيشتر از بيست سال است آقاي بهشتي را مي شناسم و در اين مدت حتي نديدم يك كلمه از كسي غيبت كند."

* بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود."

* آنقدري كه من آنها را مي شناسم از ابرار بودند و در رأس آنها مرحوم شهيد بهشتي (ره) است."

* شهيد بهشتي حقيقتاً مثل سنگ آسياي گراني بود كه با گردش خود، دهها كار انجام مي داد؛ توليد انرژي مي كرد، كار راه مي انداخت، پيش مي رفت و فكر توليد مي كرد."

* امروز، هم حادثه هفتم تير زنده است، هم بهشتي زنده است."

* شهيد بهشتي پايه گذار ومعمار نوين قضايي كشور است."

* شخصيت عظيم القدري مثل شهيد بهشتي را از يك انقلاب گرفتن، شوخي نيست."

* اين مرد، مردي شديداً معتقد و متعبد بود يعني دين و شريعت را به درستي از بن دندان قبول داشت.... از تظاهر و رياكاري و از كارهايي كه خلاف صميميت و خلوص است شديداً روي گردان بود."

* بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود.

* آنقدري كه من آنها را مي شناسم از ابرار بودند و در رأس آنها مرحوم شهيد بهشتي (ره) است.

* من شهيد بهشتي را يك فرد مجتهد, متدين, علاقمند به ملت, علاقمند به اسلام و بدرد بخور براي جامعه خودمان مي دانستم.

* بهشتي يك فرد نبود بهشتي يك ملت بود يراي ملت ما.

* آنچه من راجع به ايشان متأثر هستم، شهادت ايشان در مقابل آن ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور است.

* من بيشتر از بيست سال است آقاي بهشتي را مي شناسم و در اين مدت حتي نديدم يك كلمه از كسي غيبت كند.



بيانات مقام معظم رهبري در خصوص فاجعه هفتم تير

* شخصيت و حيثيت آقاي بهشتي در پيشگاه الهي براي انقلاب ما ذخيره شد و ما مي توانيم براي هميشه بگوييم كه چنين فردي داشتيم و انقلاب ما با وجود چنين انسان هايي شكل گرفته است.

* آقاي بهشتي به معناي حقيقي كلمه حليم بود. معادل اين واژه را مي توان جنبه داشتن و ظرفيت نفساني داشتن ذكر كرد. مرحوم بهشتي جنبه داشت و از ظرفيت روحي فوق العاده اي برخوردار بود و خيلي دير بر مي آشفت

* ظرفيت نفساني شهيد بهشتي فقط در مقابل اهانت ها نبود، بلكه ايشان در مقابل ستايش و تمجيد هم حليم بود و خود را گم نمي كرد

* ويژگي خاص ايشان به كارگيري عقل، سرعت و دقت جمع بندي مسايل بود

* آقاي بهشتي فردي اعجاب انگيز بود و توانايي هاي وافري داشت

* كساني كه در حادثه هفتم تير به شهادت رسيدند و خونشان ريخته شد، نفوس زكيه اي از افراد بشر و انسانهاي ممتاز جامعه بودند."

* در فاجعه هفتم تير، حقيقتاً شهادت آنها مظلومانه بود."

* وقتي به حادثه هفتم تير نگاه مي كنيم، معناي بزرگي در اين واقعة تلخ وجود دارد، كه با همة تلخي، آن معنا شيرين است؛ و آن عبارت است از زنده بودن، پويا بودن، بالنده بودن انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي"

* شهداي هفتم تير در موقعيت بسيار حساس هدف تهاجم كينه ورزانه دشمنان انقلاب قرار گرفتند."

* فاجعة هفتم تير حقيقتاً سند مظلوميت ملت ايران و جمهوري اسلامي بود."

* فاجعة هفتم تير نشانه اقتدار و استحكام اين نظام بود."

* فاجعه 7تير ادامه جريان پانزدهم خرداد است."

* ما هرچه به اهداف انقلاب نزديك مي شويم به آرمانهاي شهيد بهشتي (ره) نيز دست مي يابيم."

* حادثة هفتم تير مانند حادثة كربلا عكس العمل، عاطفي وسيع و عميقي بوجود آورد."

* شهيد بهشتي يك شخصيت ممتاز بود و هيچكس را نمي شود با او مقايسه كرد."

* حادثة هفتم تير باعث شناساندن هر چه بيشتر حقانيت مطلق جريان خط امام(ره) شد."

* حادثه هفتم تير ثابت كرد كه شعله انقلاب خاموش شدني نيست."

* ريشة حادثة هفتم تير را به بن بست رسيدن خط نفاق و التقاط مي بينيم."

* شهيد بهشتي پيشتاز انقلاب و معمار دستگاه قضاء اسلامي در كشور بود.

* شهيد بهشتي مظهر و نشانه خصوصيات 72 تن بود.*
 
بقيه ي مطالب درادامه ي مطلب

karizi.monoblog.ir/page-2.htmlاحمداسماعيلي كريزي*استان خراسان ،مشهدمقدس

br نوشته شده در تاريخ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: گزيده بيانات امام خميني ورهبري درخصوص شهيدبهشتي،
ادامه مطلب
 

http://www.aviny.com/news/83/03/30/05.aspx

 خلاصه اي از زندگي شهيد دكتر چمران

بسم الله

طبق برنامه اي كه قبلا داشتم تصميم گرفتم خلاصه اي از زندگي و پرواز چند تن از شهداي مهندس رو قرار بدم.
ابتدا هم از شهيد دكتر چمران شروع  مي كنم كه خودم ارادت خاصي به ايشون داشتم.(البته من خيلي كوچيك تر از اين حرف ها و ادعا ها هستم.)
در حاشيه هم از خود شهيد بزرگوار دكتر چمران و ديگر همرزمانشان عاجزانه مي خواهم اين حقير را بپذيرند و خيلي مارا دعا كنند. 

بسم الرب الشهدا و الصديقين

خلاصه اي از زندگي شهيد دكتر مصطفي چمران

دكتر مصطفي چمران در سال 1311 در تهران ، متولد شد. وي تحصيلات خود را در مدرسه انتصاريه، نزديك پامنار، آغاز كرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ سپس در دانشكده فني دانشگاه تهران ادامه تحصيل داد و در سال 1336 در رشته الكترومكانيك فارغ التحصيل شد. چمران يك سال به تدريس در دانشكده فني پرداخت. وي در همه دوران تحصيل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصيلي شاگردان ممتاز به آمريكا اعزام شد و پس از تحقيقات علمي در جمع معروف ترين دانشمندان جهان در كاليفرنيا ومعتبرترين دانشگاه آمريكا - بركلي - با ممتاز ترين درجه علمي موفق به اخذ مدرك دكتراي الكترونيك و فيزيك پلاسما گرديد.

چمران در آمريكا، با همكاري بعضي از دوستانش، براي اولين بار انجمن اسلامي دانشجويان آمريكا را پايه ريزي كرد و از موسسين انجمن دانشجويان ايراني در كاليفرنيا و از فعالين انجمن دانشجويان ايراني در آمريكا به شمار مي رفت كه به دليل اين فعاليتها، بورس تحصيلي شاگرد ممتازي وي از سوي رژيم شاه قطع مي شود. او پس از قيام خونين 15 خرداد سال 1342 و سركوب ظاهري مبارزات مردم مسلمان به رهبري امام خميني (ره) دست به اقدامي جسورانه و سرنوشت ساز مي زند و  به همراهي بعضي از دوستان مؤمن و همفكر ، رهسپار مصر مي شود و مدت دو سال در زمان عبد الناصر سخت ترين دوره هاي چريكي و پارتيزاني را مي آموزد و به عنوان بهترين شاگرد اين دوره شناخته شده و فوراً مسئوليت تعليم چريكي مبارزان ايراني را بر عهده مي گيرد.

دكتر چمران با پيروزي انقلاب اسلامي بعد از 21 سال هجرت، به وطن باز مي گردد. همه تجربيات انقلابي و علمي خود را در خدمت انقلاب مي گذارد. خاموش و آرام ولي فعالانه و قاطعانه به سازندگي مي پردازد و همه تلاش خود را صرف تربيت اولين گروههاي پاسداران انقلاب در سعد آباد مي كند. سپس در شغل معاونت نخست وزيري ، روز و شب خود را به خطر مي اندازد تا سريع تر مسأله كردستان را فيصله دهد .او در قضيه فراموش ناشدني « پاوه » قدرت ايمان و اراده آهنين  و شجاعت و فدا كاري خود را  بر همگان ثابت مي كند

دكترمصطفي چمران بعد از اين پيروزي بي نظير و بازگشت به تهران از طرف بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران ، امام خميني (ره)، به وزارت دفاع منصوب گرديد. وي در پست جديد، براي تغيير و تحول ارتش ، به يك سلسله برنامه هاي وسيع بنيادي  دست زد كه پاكسازي ارتش و پياده كردن برنامه هاي اصلاحي از اين قبيل است. وي در يكي از نيايشهاي خود بعد ازانتخاب نمايندگي مردم در مجلس شوراي اسلامي، اينسان خدا را شكر مي گويد: « خدايا، مردم آنقدر به من محبت كرده اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار كرده اند كه به راستي خجلم و آنقدر خود را كوچك مي بينم كه نميتوانم از عهده آن به در آيم. تو به من فرصت ده، توانايي ده تا بتوانم از عهده برايم و شايسته اين همه مهر و محبت باشم.»

پس از شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران،مصطفي چمران گروهي از رزمندگان داوطلب را  به گردخود جمع كرد وبا تربيت و سازماندهي آنان، ستاد جنگهاي نامنظم را در اهواز تشكيل داد. اين گروه كم كم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زيادي انجام داد. ايجاد واحد مهندسي فعال براي ستاد جنگهاي نامنظم يكي از اين برنامه ها بود، كه به كمك آن جاده هاي نظامي به سرعت و در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ هاي آب در كنار رود كارون و احداث يك كانال به طول حدود بيست كيلومتر و عرض يكصد متر در مدتي كوتاه ، آب كارون را به طرف تانكهاي دشمن روانه ساخت، بطوري كه آنها مجبور شدند چند كيلومتري عقب نشيني كنند و سدي عظيم مقابل خود بسازند.  اين عمل فكر تسخير اهواز را براي هميشه از سردشمنان به دور كرد.

پس از يأس دشمن از تسخير اهواز، رژيم بعث عراق  سخت به فتح سوسنگرد دل بسته بود تا روياي قادسيه را تكميل كند و براي دومين بار به آن شهر مظلوم حمله كرد. شهيد چمران پيشاپيش يارانش، به شوق كمك و ديدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوي اين شهر مي شتافت كه در محاصره تانكهاي دشمن قرار گرفت. او ساير رزمندگان را به سوي ديگري فرستاد تا نجات يابند وخود را به حلقه محاصره دشمن انداخت؛ در اين هنگام بود كه نبرد سختي در گرفت؛ نيروهاي كماندوي دشمن از پشت تانكها به او حمله كردند و او نيز  در مصاف با دشمن متجاوز، از نقطه اي به نقطه ديگر و از سنگري به سنگرديگر مي رفت. كماندوهاي دشمن او را به زير رگبار گلوله هاي خود گرفته بودند، تانكها به سوي او تير اندازي مي كردند و او شجاعانه و بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شديد آنها سريع، چابك، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغيير مي داد.در اين درگيري همرزم  چمران به شهادت رسيد و اويك تنه به نبرد خود ادامه مي داد و به سوي دشمن حمله مي برد.  تا آنكه در حين « رقصي چنين در ميانه ميدان» از دوقسمت پاي  چپ زخمي شد. با پاي زخمي بر يك كاميون عراقي حمله برد و به غنيمت گرفت .  او به كمك جوان چابك ديگري كه خود را به مهلكه رسانده بود به داخل كاميون نشست واز دايره محاصره خارج شد. دكتر چمران با همان كاميون خود را به بيمارستاني در اهواز رسانيد و بستري شد. اما بيش از يك شب در بيمارستان نماند وبعد از آن به مقر ستاد جنگهاي نا منظم رفت و دوباره با پاي زخمي و دردمند به كار خود پرداخت.

   در سحر گاه سي و يكم خرداد 1360 ، ايرج رستمي فرمانده منطقه دهلاويه به شهادت رسيد و شهيد دكتر چمران بشدت از اين حادثه افسرده و ناراحت بود. غمي مرموز همه رزمندگان ستاد، بخصوص رزمندگان و دوستان رستمي را فرا گرفته بود. شهيد چمران، يكي ديگر از فرماندهانش را احضار كرد و خود، او را به جبهه برد تا در دهلاويه به جاي رستمي معرفي كند . در لحظه حركت، يكي از رزمندگان با سادگي و زيبايي گفت: « همانند روز عاشورا كه يكايك ياران حسين (ع) به شهادت رسيدند، عباس علمدار او(رستمي) هم به شهادت رسيد و اينك خود او آماده حركت به جبهه است.»

چمران  همه رزمندگان را در كانالي پشت دهلاويه جمع كرد، شهادت فرمانده شان را به آنها تبريك و تسليت گفت و با صدايي محزون و گرفته از غم فقدان رستمي، ولي نگاهي عميق و پر نور و چهره اي نوراني و دلي مالا مال از عشق به شهادت و شوق ديدار پروردگار گفت: «خدا رستمي را دوست داشت و برد و اگرخدا ما را هم دوست داشته باشد، مي برد.»خداوند ثابت كرد كه او را نيز دوست دارد و به سوي خود فرا خواند. چمران در آن منطقه در حين سركشي به مناطق و خطوط مقدم  بر اثر اثابت تركش خمپاره هاي دشمن به شهادت رسيد. 

  

شهيد مصطفي چمران و همسرش

مصطفي لبخند به لب داشت و من خيلي جا خوردم. فكر مي‌كردم كسي را كه اسمش با جنگ گره خورده و همه از او مي‌ترسند بايد آدم قسي‌القلبي باشد. حتي از او مي‌ترسيدم اما لبخند او و آرامشش مرا غافلگير كرد. مصطفي تقويمي آورد گفتم آن را ديده‌ام. گفت:‌از كدام تصوير آن خوشتان آمد؟ پاسخ دادم شمع شمع خيلي مرا متأثر كرد. با تأكيد پرسيد: «شمع؟ چرا شمع؟» اشكم بي‌اختيار بر روي گونه‌هايم لغزيد. گفتم: «نمي‌دانم اين شمع، اين نور، انگار در وجود من هست. من فكر نمي‌كردم كسي بتواند معناي شمع و از خودگذشتگي را به اين زيبايي بفهمد و نشان بدهد.» دلم مي‌خواست بدانم آن را چه كسي كشيده و مصطفي گفت: «من كشيده‌ام.» ادامه دادم: شما كه در جنگ و خون زندگي مي‌كنيد. مگر مي‌شود؟ فكر نمي‌كنم شما بتوانيد اين‌قدر احساس داشته باشيد. مصطفي چمران شروع كرد به خواندن نوشته‌هاي من. گفت: هرچه نوشته‌ايد خوانده‌ام و دورادور با روحتان پرواز كرده‌ام و اشك‌هايش سرازير شد.

 روزي كه به خواستگاريم آمد ، مامان به او گفت :مي دانيد اين دختر كه مي خواهيد با او ازدواج كنيد چه طور دختري است ؟ اين صبح ها كه از خواب بيدار مي شود ، هنوز رفته كه صورتش را بشويد ، كساني تختش را مرتب كرده اند ، ليوان شيرش را جلوي در اتاقش آورده اند و قهوه آماده كرده اند . شما نمي توانيد با اين دختر زندگي كنيد ، نمي توانيد برايش مستخدم بياوريد.
  مصطفي خيلي آرام گفت : من نمي توانم برايش مستخدم بياورم ؛ اما قول مي دهم تا زنده ام وقتي بيدار شد ، تختش را مرتب كنم و ليوان شير و قهوه را روي سيني دم تخت بياورم.
  و تا وقتي كه شهيد شد ، اين طور بود
.

يادم هست در يكي از سفرها كه به روستا مي‌رفت همراهش بودم. داخل ماشين هديه‌اي به من داد اين اولين هديه قبل از ازدواج ما بود. خيلي خوشحال شدم و همان جا باز كردم. ديدم روسري است. يك روسري قرمز با گل‌هاي درشت. شگفت‌زده چهره متبسم او را نگريستم. به شيريني گفت: بچه‌ها دوست دارند شما را با روسري ببينند. از آن‌وقت روسري گذاشتم و اين روسري براي هميشه ماند.

مهريه‌ام قرآن كريم بود، و تعهد از داماد كه مرا در راه تكامل و اهل بيت (ع) و اسلام هدايت كند. اولين عقد در صور بود كه عروس چنين مهريه‌اي داشت. يعني در واقع هيچ وجهي در مهريه‌اش نداشت براي فاميلم، براي مردم عجيب بود اينها.

گفتم: چرا غذاي شب عيد را كه مادر برايمان فرستاد نخورديد؛ و نان و پنير و چاي خورديد. گفت: اين غذاي مدرسه نيست. گفتم: شما دير آمديد بچه‌ها نمي‌ديدند شما چي خورده‌ايد؟ اشكش جاري شد و گفت: خدا كه مي‌بيند.

غاده خيلي دوست داشت به مصطفي اقتدا كند و مصطفي خيلي دوست داشت تنها نماز بخواند . به غاده مي گفت : « نمازتان خراب مي شود.» 
 او نمي فهميد شوخي مي كند يا جدي مي گويد ؛ ولي باز بعضي نمازهاي واجبش را به او اقتدا مي كرد و مي ديد مصطفي بعد از هر نماز به سجده مي رود ، صورتش را به خاك مي مالد و گريه مي كند . چقدر اين سجده ها طول مي كشيد! 
وسط شب كه مصطفي براي نماز شب بيدار مي شد، غاده طاقت نمي آورد و مي گفت : بس است ديگر ! استراحت كن ، خسته شدي.
 و مصطفي جواب مي داد : تاجر اگر از سرمايه اش خرج كند ، بالاخره ورشكست مي شود . بايد سود در بياورد كه زندگي اش بگذرد . ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانيم ، ورشكست مي شويم.
 

قرار نبود، برگردد و گفت: مثل اينكه خوشحال شدي ديدي من برگشته‌ام؟ من امشب براي شما برگشتم. گفتم: نه مصطفي! تو هيچ‌وقت به خاطر من برنگشتي براي كارت آمدي. با همان مهرباني گفت: «امشب برگشتم به خاطر شما. از احمد سعيدي بپرس. من امشب اصرار داشتم به اهواز برگردم. هواپيما نبود تو مي‌داني من در همه عمرم از هواپيماي خصوصي استفاده نكرده‌ام. ولي امشب اصرار داشتم برگردم و با هواپيماي خصوصي آمدم كه اينجا باشم. گفتم: « مصطفي من عصر كه داشتم كنار كارون قدم مي‌زدم احساس كردم اين قدر دلم پر است كه مي‌خواهم فرياد بزنم خيلي گرفته بودم. احساس كردم هرچه در اين رودخانه فرياد بزنم باز نمي‌توانم خودم را خالي كنم. آن‌قدر در وجودم عشق بود كه حتي اگر تو مي‌آمدي نمي‌توانستي مرا تسلي بدهي.» خنديد و پاسخ داد: تو به عشق بزرگ‌تر از من نياز داري و آن عشق خداست. بايد به اين مرحله از تكامل برسي كه تو را جز خدا و عشق خدا هيچ‌ چيز راضي نكند. حالا من با اطمينان خاطر مي‌توانم بروم.

كتم را برداشتم و از اتاق خارج شدم. يقين داشتم مصطفي امروز شهيد مي‌شود. قصد داشتم مصطفي را بزنم. بزنم به پايش تا نتواند برود. همه جا را گشتم نبود، آمدم دم ستاد و همان موقع مصطفي سوار ماشين شد. هرچه فرياد زدم مي‌خواهم بروم دنبال مصطفي نگذاشتند.

گفتند: مصطفي زخمي شده اما من رفتم به سمت سردخانه وقتي او را ديدم فقط گفتم: اللهم تقبل منا هذا القربان. بعد او را بغل كردم و خدا را قسم دادم به همين خون مصطفي كه با پرواز او رحمتش را از اين ملت نگيرد. او را به مسجد محله بچگيش بردند. او با آرامش خوابيده بود. سرم را روي سينه‌اش گذاشتم و تا صبح در مسجد با او حرف زدم. خيلي شب زيبايي بود وداع سختي. تا روز دوم كه مصطفي را بردند. وقتي او را به خاك سپردم بايد تنها برمي‌گشتم. احساس كردم پشتم شكسته است.

حالا هرازگاهي نوشته او را مي‌خوانم: 
خدايا من از تو يك چيز مي‌خواهم. با همه اخلاصم كه محافظ غاده باش و در خلأ تنهايش نگذار. من مي‌خواهم كه بعد از مرگ او را ببينم در پرواز. خدايا! مي‌خواهم غاده بعد از من متوقف نشود و مي‌خواهم به من فكر كند مثل گلي زيبا كه در راه زندگي و كمال پيدا كرد و او بايد در اين راه بالا و بالاتر برود. مي‌خواهم غاده به من فكر كند مثل يك شمع مسكين و كوچك كه سوخت در تاريكي تا مرد و او از نورش بهره برد. براي مدتي بس كوتاه.
مي‌خواهم او به من فكر كند مثل يك نسيم كه از آسمان روح آمد و در گوشش كلمه عشق گفت و رفت به سوي كلمه بي‌نهايت.

راوي:غاده چمران
منبع:كتاب چمران به روايت همسر شهيد

چمران ونيايش

پروردگارا آنچنان ما را از دنيا و مافيها بي نياز كن كه در قربانگاه عشق تو همچون ابراهيم مشتاقانه حاضر شويم تا اسماعيل وجود خود در راه هدف مقدست قرباني كنيم.

من فهميدم كه سعادت حيات در خوشي و آرامش و آسايش نيست، بلكه در درد و رنج و مصيبت و مبارزه با كفر و ظلم و بالاخره شهادت است. 

تاريخ مرا در محك امتحان قرار داده است و مي خواهد فداكاري مرا بسنجد . مي خواهد شجاعت مرا بيازمايد . اكنون پرچم خدايي به دست من سپرده شده است تا با طاغوت ها بجنگم و مبارزه من فقط با شهادت و فداكاري امكان پذير است . 
خدايا! تو را  شكر مي كنم كه با فقر آشنايم كردي تا رنج گرسنگان را بفهمم و فشار دروني نيازمندان را درك كنم . 
خدايا ! هدايتم كن ؛ زيرا مي دانم كع گمراهي چه بلاي خطرناكي است . 
خدايا !‌ هدايتم كن كه ظلم نكنم ؛ زيرا مي دانم ظلم چه گناه نابخشودني است . 
خدايا ! نگذار دروغ بگويم ؛ زيرا دروغ ظلم كثيفي است . 
خدايا ! محتاجم مكن كه تهمت به كسي بزنم ؛ زيرا تهمت‌،‌ خيانت ظالمانه اي است . 
خدايا ! ارشادم كن كه بي انصافي نكنم ؛ زيرا كسي كه انصاف ندارد ،‌شرف ندارد . 
خدايا ! راهنمايم باش تا حق كسي را ضايع نكنم كه بي احترامي به يك انسان ،‌همانا كفر خداي بزرگ است . خسته شده ام ، پير شده ام ،‌دل شكسته ام. نااميدم ، ديگر آرزويي ندارم . احساس مي كنم كه اين دنيا ديگر جاي من نيست . با همه وداع مي كنم و مي خواهم فقط با خداي خود تنها باشم

 

br نوشته شده در تاريخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: خلاصه اي از زندگي شهيد دكتر چمران،
ادامه مطلب
 

 

 

خلاصه زندگينامه شهيدچمران

بِسْمِ‏الله الرََّّحْمنِ الرََّّحيمِ

من‏المؤمنين‏رجال‏صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي‏نحبه و منهم من ينتظر و مابدلوا تبديلا.

«قرآن كريم- الاحزاب آيه23»

سخن گفتن از شهيدي با ابعاد گوناگون، ‌از اسوه‏اي كه جمع اضداد بود، از آهن و اشك، ‌از شير بيشة نبرد و عارف شب‏هاي قيرگون، از پدر يتيمان و دشمن سرسخت كافران بسيار سخت بلكه محال است.

سخن گفتن از شهيد دكتر مصطفي چمران، اين مرد عمل و نه مرد سخن، اين نمونه كامل هجرت، جهاد و شهادت، اين شاگرد مكتب علي(ع)، اين مالك‏اشتر جنوب لبنان و حمزة كربلاي خوزستان سخت و دشوار است. چرا كه حتي نمي‏توان يكي از ابعاد وجودي او را آنگونه كه هست، توصيف كرد و نبايست انتظار داشت كه بتوانيم تصوير كاملي در اين مختصر از او ترسيم نمايئم، كه مردان و رهروان راه علي(ع) و حسين(ع) را با اين كلمات مادي و معيارهاي خاكي نمي‏شود توصيف نمود و سنجيد.

اين مروري است گذرا و سريع، بر حيات كوتاه اما پرحادثه و سراسر تلاش، ايثار، عشق و فداكاري شهيد دكتر مصطفي چمران.

تـولد:

دكتر مصطفي چمران در سال 1311 در تهران، خيابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولك متولد شد.

تحصيـلات:

وي تحصيلات خود را در مدرسه انتصاريه، نزديك پامنار، آغاز كرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در دانشكده فني دانشگاه تهران ادامه تحصيل داد و در سال 1336 در رشتة الكترومكانيك فارغ‏التحصيل شد و يك‏سال به تدريس در دانشكدة‌ فني پرداخت.

وي در همة دوران تحصيل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصيلي شاگردان ممتاز به امريكا اعزام شد و پس از تحقيقات‏علمي در جمع معروف‏ترين دانشمندان جهان در دانشگاه كاليفرنيا و معتبرترين دانشگاه امريكا بركلي- با ممتازترين درجة علمي موفق به اخذ دكتراي الكترونيك و فيزيك پلاسما گرديد.


فعـاليت‏هاي اجتماعي:

از 15سالگي در درس تفسير قرآن مرحوم آيت‏الله طالقاني، در مسجد هدايت، و درس فلسفه و منطق استاد شهيد مرتضي مطهري و بعضي از اساتيد ديگر شركت مي‏كرد و از اولين اعضاء انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سياسي دوران دكتر مصدق از مجلس چهاردهم تا ملي شدن صنعت‏نفت شركت داشت و از عناصر پرتلاش در پاسداري از نهضت‏ملي ايران در كشمكش‏هاي مرگ و حيات اين دوره بود. بعد از كودتاي ننگين 28 مرداد و سقوط حكومت دكتر مصدق،‌ به نهضت مقاومت ملي ايران پيوست و سخت‏ترين مبارزه‏ها و مسئوليت‏هاي او عليه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ايران، بدون خستگي و با همه قدرت خود، عليه نظام طاغوتي شاه جنگيد و خطرناك‏ترين مأموريت‏ها را در سخت‏‏ترين شرايط با پيروزي به انجام رسانيد.

در امريكا، با همكاري بعضي از دوستانش، براي اولين‏بار انجمن اسلامي دانشجويان امريكا را پايه‏ريزي كرد و از مؤسسين انجمن دانشجويان ايراني در كاليفرنيا و از فعالين انجمن دانشجويان ايراني در امريكا به شمار مي‏رفت كه به دليل اين فعاليت‏ها، بورس تحصيلي شاگرد ممتازي وي از سوي رژيم شاه قطع مي‏شود. پس از قيام خونين 15 خرداد سال 1342 و سركوب ظاهري مبارزات مردم مسلمان به رهبري امام‏خميني(ره) دست به اقدامي جسورانه و سرنوشت‏ساز مي‏زند و همه پل‏ها را پشت‏سر خود خراب مي‏كند و به همراه بعضي از دوستان مؤمن و هم‏فكر، رهسپار مصر مي‏شود و مدت دو سال، در زمان عبدالناصر،‌ سخت‏ترين دوره‏هاي چريكي و جنگ‏هاي پارتيزاني را مي‏آموزد و به عنوان بهترين شاگرد اين دوره شناخته مي‏شود و فوراً مسئوليت تعليم چريكي مبارزان ايراني به عهدة او گذارده مي‏شود.

به علت برخورداري از بينش عميق مذهبي، از ملي‏گرايي وراي اسلام گريزان بود و وقتي در مصر مشاهده كرد كه جريان ناسيوناليسم عربي باعث تفرقة مسلمين مي‏شود، به جمال عبدالناصر اعتراض كرد و ناصر ضمن پذيرش اين اعتراض گفت كه جريان ناسيوناليسم عربي آنقدر قوي است كه نمي‏توان به راحتي با آن مقابله كرد و با تأسف تأكيد مي‏كند كه مات هنوز نمي‏دانيم كه بيشتر اين تحريكات از ناحية دشمن و براي ايجاد تفرقه در بين مسلمانان است. به دنبال آن، به چمران و يارانش اجازه مي‏دهد كه در مصر نظرات خود را بيان كنند.

در لبنـان:

بعد از وفات عبدالناصر، ايجاد پايگاه چريكي مستقل، براي تعليم مبارزان ايراني، ضرورت پيدا مي‏كند و لذا دكتر چمران رهسپار لبنان مي‏شود تا چنين پايگاهي را تأسيس كند.

او به كمك امام موسي‏صدر، رهبر شيعيان لبنان، حركت محرومين و سپس جناح نظامي آن، سازمان «امل» را براساس اصول و مباني اسلامي پي‏ريزي نموده كه در ميان توطئه‏ها و دشمني‏هاي چپ و راست، با تكيه بر ايمان به خدا و با اسلحة شهادت، خط راستين اسلام انقلابي را پياده مي‏كند و علي‏گونه در معركه‏هاي مرگ و حيات به آغوش گرداب خطر فرو مي‏رود و در طوفان‏هاي سهمناك سرنوشت، حسين‏وار به استقبال شهادت مي‏تازد و پرچم خونين تشيع را در برابر جبارترين ستم‏گران روزگار، صهيونيزم اشغال‏گر و هم‏دستان خونخوار آنها، راست‏گرايان «فالانژ»، به اهتزاز درمي‏آورد و از قلب بيروت سوخته و خراب تا قله‏هاي بلند كوه‏هاي جبل‏عامل و در مرزهاي فلسطين اشغال شده از خود قهرماني‏ها به يادگار گذاشته؛ در قلب محرومين و مستضعفين شيعه جاي گرفته و شرح اين مبارزات افتخارآميز با قلمي سرخ و به شهادت خون پاك شهداي لبنان، بر كف خيابان‏هاي داغ و بر دامنة كوه‏هاي مرزي اسرائيل براي ابد ثبت گرديده است.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران:

دكتر چمران با پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ايران، بعد از 23 سال هجرت، به وطن باز مي‏گردد. همه تجربيات انقلابي و علمي خود را در خدمت انقلاب مي‏گذارد؛ خاموش و آرام ولي فعالانه و قاطعانه به سازندگي مي‏پردازد و همة تلاش خود را صرف تربيت اولين گروه‏هاي پاسداران انقلاب در سعدآباد مي‏كند. سپس در شغل معاونت نخست‏وزير در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر مي‏اندازد تا سريع‏تر و قاطعانه‏تر مسئله كردستان را فيصله دهد تا اينكه بالاخره در قضية فراموش ناشدني «پاوه» قدرت ايمان و ارادة آهينن و شجاعت و فداكاري او بر همگان ثابت مي‏گردد.

در كردستـان:

در آن شب مخوف پاوه، همة اميدها قطع شده بود و فقط چند پاسدار مجروح، خسته و دل‏شكسته در ميان هزاران دشمن مسلح به محاصره افتاده بودند. اكثريت پاسداران قتل‏عام شده بودند و همة شهر و تمام پستي و بلندي‏ها به دست دشمن افتاده بود و موج نيروهاي خونخوار دشمن لحظه به ‏لحظه نزديك‏تر مي‏شد. باران گلوله مي‏باريد و مي‏رفت تا آخرين نقطه مقاومت نيز در خون پاسداران غرق گردد. ولي دكتر چمران با شهامت و شجاعت و ايثارگري فراوان توانست اين شب هولناك را با پيروزي به صبح اميد متصل كند و جان پاسداران باقي‏مانده را نجات دهد و شهر مصيبت‏زده را از سقوط حتمي برهاند.

آنگاه فرمان انقلابي امام‏خميني(ره) صادر شد. فرماندهي كل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهي منطقه نيز به عهدة دكتر چمران واگذار شد.

رزمندگان از جان گذشته انقلاب، اعم از سرباز و پاسدار به حركت درآمدند و همة تجارب انقلابي، ايمان، فداكاري، شجاعت،‌قدرت رهبري و برنامه‏ريزي دكتر چمران در اختيار نيروهاي انقلاب قرار گرفت و عالي‏ترين مظاهر انقلابي و شكوهمندترين قهرماني‏ها به وقوع پيوست و در عرض 15 روز شهرها و راه‏ها و مواضع استراتژيك كردستان به تصرف نيروهاي انقلاب اسلامي درآمد و كردستان از خطر حتمي نجات يافت و مردم مسلمان كرد با شادي و شعف به استقبال اين پيروزي رفتند.

وزارت دفـاع:

دكتر چمران بعد از اين پيروزي بي‏نظير به تهران احضار شد و از طرف رهبر عاليقدر انقلاب، امام‏خميني(ره)، به وزارت دفاع منصوب گرديد.

در پست جديد، براي تغيير و تحول ارتش از يك نظام طاغوتي، به يك سلسله برنامه‏هاي وسيع بنيادي دست زد كه پاك‏سازي ارتش و پياده كردن برنامه‏هاي اصلاحي از اين قبيل است تا به ياري خدا و پشتيباني ملت، ارتشي به وجود آيد كه پاسدار انقلاب و امنيت  استقلال كشور باشد و رسالت مقدس اسلامي ما را به سرمنزل مقصود برساند.

مجلـس:

دكتر مصطفي چمران در اولين دور انتخابات مجلس شوراي اسلامي، از سوي مردم تهران به نمايندگي انتخاب شد و تصميم داشت در تدوين قوانين و نظام جديد انقلابي، بخصوص در ارتش،‌ حداكثر سعي و تلاش خود را بكند تا ساختار گذشتة ‌ارتش به نظامي انقلابي و شايسته ارتش اسلامي تبديل شود. در يكي از نيايش‏هاي خود بعد از انتخاب نمايندگي مردم در مجلس شوراي اسلامي، اينسان خدا را شكر مي‏گويد: «خدايا، مردم آنقدر به من  محبت كرده‏اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار كرده‏اند كه به راستي خجلم و آنقدر خود را كوچك مي‏بينم كه نمي‏توانم از عهده آن به درآيم. خدايا، تو به من فرصت ده، توانايي ده تا بتوانم از عهده برآيم و شايستة اين همه مهر و محبت باشم.»

وي سپس به نمايندگي رهبر كبير انقلاب اسلامي در شورايعالي دفاع منصوب شد و مأموريت يافت تا بطور مرتب گزارش كار ارتش را ارائه كند.

در خوزستـان:

گروهي از رزمندگان داوطلب، به گِرد او جمع شدند و او با تربيت و سازماندهي آنان، ستاد جنگ‏هاي نامنظم را در اهواز تشكيل داد. اين گروه كم‏كم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زيادي انجام داد. تنها كساني كه از نزديك شاهد ماجراهاي تلخ و شيرين،‌ پيروزي‏ها و شكست‏ها، شهامت‏ها و شهادت‏ها و ايثارگري‏هاي آنان بودند، به گوشه‏اي از اين خدمات كه دكترچمران شخصاً مايل به تبليغ و بازگويي آنها نبود، آگاهي دارند.

ايجاد واحد مهندسي فعال براي ستاد جنگ‏هاي نامنظم يكي از اين برنامه‏ها بود كه به كمك آن، جاده‏هاي نظامي به سرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ‏هاي آب در كنار رود كارون و احداث يك كانال به طول حدود بيست كيلومتر و عرض يك متر در مدتي حدود يك‏ماه، آب كارون را به طرف تانك‏هاي دشمن روانه ساخت، به طوري كه آنها مجبور شدند چند كيلومتر عقب‏نشيني كنند و سدي عظيم مقابل خود بسازند و با اين عمل فكر تسخير اهواز را براي هميشه از سر به دور دارند.

يكي از كارهاي مهم و اساسي او از همان روزهاي اول، ايجاد هماهنگي بين ارتش، سپاه و نيروهاي داوطلب مردمي بود كه در منطقه حضور داشتند. بازده اين حركت و شيوة جنگ مردمي و هماهنگي كامل بين نيروهاي موجود، تاكتيك تقريباً جديد جنگي بود؛ چيزي كه ابرقدرت‏ها قبلاً فكر آن را نكرده بودند. متأسفانه اين هماهنگي در خرمشهر بوجود نيامد و نيروهاي مردمي تنها ماندند. او تصميم داشت به خرمشهر نيز برود، ولي به علت عدم وجود فرماندهي مشخص در آنجا و خطر سقوط جدي اهواز، موفق نشد ولي چندين‏بار نيروهايي بين دويست تا يك‏هزار نفر را سازماندهي كرده و به خرمشهر فرستاد و آنان به كمك ديگر برادران مقاوم خود توانستند در جنگي نابرابر مقابل حملات پياپي دشمن تا مدت‏ها مقاومت كنند.

محرم ماه شهادت و پيروزي سوسنگرد:

پس از يأس دشمن از تسخير اهواز، صدام سخت به فتح سوسنگرد دل‏بسته بود تا روياي قادسيه را تكميل كند و براي دومين‏بار به آن شهر مظلوم حمله كرد و سه روز تانك‏هاي او شهر را در محاصره گرفتند و روز سوم تعدادي از آنان توانستند به داخل شهر راه يابند.

دكتر چمران كه از محاصره تعدادي از ياران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت برآشفته بود، ‌با فشار و تلاش فراوان خود و آيت‏الله خامنه‏اي، ارتش را آماده ساخت كه براي اولين‏بار دست به يك حمله خطرناك و حماسه‏‏آفرين نابرابر بزند و خود نيز نيروهاي مردمي و سپاه پاسداران را در كنار ارتش سازماندهي كرد و با نظمي نو و شيوه‏اي جديد از جانب جادة اهواز- سوسنگرد  به دشمن يورش بردند. شهيدچمران پيشاپيش يارانش، به شوق كمك و ديدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوي اين شهر مي‏شتافت كه در محاصرة تانك‏هاي دشمن قرار گرفت. او ساير رزمندگان را به سوي ديگري فرستاد تا نجات يابند و خود را به حلقة‌ محاصرة دشمن انداخت؛ چون آنجا خطر بيشتر بود و او هميشه به دامان خطر فرو مي‏رفت. در اين هنگام بود كه نبرد سختي درگرفت؛ نيروهاي كماندوي دشمن از پشت تانك‏ها به او حمله كردند و او همچون شيري در ميدان، در مصاف با دشمن متجاوز از نقطه‏اي به نقطه‏اي ديگر و از سنگري به سنگري ديگر مي‏رفت. كماندوهاي دشمن او را زير رگبار گلولة خود گرفته بودند، تانك‏ها به سوي او تيراندازي مي‏كردند و او شجاعانه بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شديد آنها سريع، چابك، برافروخته و شادان از شوق شهادت در ركاب حسين(ع) و در راه حسين(ع). در روز قبل از تاسوعا، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغيير مي‏داد. در همين اثناء، هم‏رزم باوفايش به شهادت رسيد و او يك‏تنه به نبرد حسين‏گونه خود ادامه مي‏داد و به سوي دشمن حمله مي‏برد. هرچه تنور جنگ گرم‏تر كي‏شد و آتش حمله بيشتر زبانه مي‏كشيد، چهرة ملكوتي او، اين مرد راستين خدا و سرباز حسين(ع)، گلگون‏تر وشوق به شهادتش افزون‏تر مي‏شد تا آنكه در حين «رقص چنين ميانه ميدان» از دو قسمت پاي چپ زخمي شد. خون گرم او با خاك كربلاي خوزستان درهم آميخت و نقشي زيبا از شجاعت و عشق به شهادت و تلاش خالصانه در راه خدا آفريد و هنوز هم گرمي قطرات خون او گرمي‏بخش رزمندگان باوفاي اسلام و سرخي خونش الهام‏بخش پيروزي نهايي و بزرگ آنان است.

با پاي زخمي بر يك كاميون عراقي حمله برد. سربازان صدام از يورش اين شير ميدان گريخته و او به كمك جوان چابك ديگري كه خود را به مهلكه رسانده بود، به داخل كاميون نشست و با لباني متبسم، ديگران را نويد پيروزي مي‏داد.

خبر زخمي شدن سردار پرافتخار اسلام، در نزديكي دروازة سوسنگرد، شور و هيجاني آميخته با خشم و اراده و شجاعت در ياران او و ساير رزمندگان افكند كه بي‏محابا به پيش تاختند و شهر قهرمان و مظلوم سوسنگرد و جان چند صد تن رزمندة مؤمن را از چنگال صداميان نجات بخشيدند. دكتر چمران با همان كاميوني كه خود را به بيمارستاني در اهواز رسانيد و بستري شد، اما بيش از يك شب در بيمارستان نماند و بعد از آن به مقر ستاد جنگ‏هاي نامنظم و دوباره با پاي زخمي و دردمند به ارشاد ياران وفادار خود پرداخت. جالب اينجا بود كه در همان شبي كه در بيمارستان بستري بود، جلسة مشورتي فرماندهان نظامي (تيمسار شهيدفلاحي، فرماندة لشگر 92، شهيد كلاهدوز، مسئولين سپاه و سرهنگ محمد سليمي كه رئيس ستاد او بود)، استاندار خوزستان و نمايندة امام در سپاه پاسداران (شهيدمحلاتي) در كنار تخت او در بيمارستان تشكيل شد و درهمان حال و همان شب، پيشنهاد حمله به ارتفاعات الله‏كبر را مطرح كرد.

آغاز حركت مجدد:

به رغم اصرار و پيشنهاد مسئولين و دوستانش، حاضر به ترك اهواز و ستاد جنگ‏هاي نامنظم و حركت به تهران براي معالجه نشد و تمام مدت را در همان ستاد گذراند، در حالي كه در كنار بسترش و در مقابلش نقشه‏هاي نظامي منطقه، مقدار پيشروي دشمن و حركت نيروهاي خودي نصب شده بود و او كه قدرت و ياراي به جبهه رفتن نداشت، دائماً به آنها مي‏نگريست و مرتب طرح‏هاي جالب و پيشنهادات سازنده در زمينه‏هاي مختلف نظامي، مهندسي و حتي فرهنگي ارائه مي‏داد. كم‏كم زخم‏هاي پاي او التيام مي‏يافت و او ديگر نمي‏توانست سكون را تحمل  كند و با چوب زيربغل به پا خاست و بازهم آمادة رفتن به جبهه شد.

به دنبال نبرد بيست و هشتم صفر (پانزدهم دي‏ماه 59) كه منجر به شكست قسمتي از نيروهاي ماشد و فاجعة هويزه به بار آمد، ديگر تاب نشستن نياورد، تعدادي از رزمندگان شجاع و جان بر كف را از جبهه فرسيه انتخاب كرد و با چند هليكوپتر كه خود فرماندهي آنها را بر عهده داشت، با همان چوب زيربغل دست به عملي بي‏سابقه و انتحاري زد. او در حالي كه از درد جنگ به خود مي‏پيچيد و از ناراحتي مي‏خروشيد، آمادة حمله به نيروهاي پشت جبهه و تداركاتي دشمن در جاده جفير به طلايه شد كه به خاطر آتش شديد دشمن، هليكوپترها نتوانستند از سد آتش آنها از منطقه هويزه بگذرند و حملة هوايي دشمن هليكوپترها را مجبور به بازگشت ساخت كه وي از اين بازگشت سخت ناراحت و عصباني بود.

ديدار امام امت:

بالاخره در اسفند ماه 59 چوب زيربغل را نيز كنار گذاشت و با كمي ناراحتي راه مي‏رفت و همراه با هم‏رزمانش از يكايك جبهه‏هاي نبرد در اهواز ديدن كرد.

پس از زخمي شدن، ‌اولين‏بار، براي ديدار با امام امت و عرض گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسيد و حوادثي را كه اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عمليات و پيشنهادات خود را ارائه داد. امام امت(ره) پدرانه و با ملاطفت خاصي به سخنانش گوش مي‏داد، او و همة رزمندگان را دعا مي‏كرد و رهنمودهاي لازم را ارائه مي‏داد.

دكتر چمران از سكون و عدم تحركي كه در جبهه‏ها وجود داشت دائماً رنج مي‏برد و تلاش مي‏كرد كه با ارائه پيشنهادات و برنامه‏هاي ابتكاري حركتي بوجود آورد و اغلب اين حركت‏ها را توسط رزمندگان شجاع و جان‏بركف ستاد نيز عملي مي‏ساخت. او اصرار داشت كه هرچه زودتر به تپه‏هاي الله‏اكبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه كه نزديكي مرز است، رسانده تا ارتباط شمالي و جنوبي نيروهاي عراقي و مرز پيوسته آنان قطع شود. بالاخره در سي‏ويكم ارديبهشت ماه سال شصت، با يك حملة‌ هماهنگ و برق‏آسا، ارتفاعات الله‏اكبر فتح شد كه پس از پيروزي سوسنگرد بزرگترين پيروزي تا آن زمان بود. شهيد چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمرة اولين كساني بود كه پاي به ارتفاعات الله‏اكبر گذاشت؛ درحالي كه دشمن زبون هنوز در نقاطي مقاومت مي‏كرد. او و فرماندة شجاعش ايرج رستمي، دو روز بعد، با تعدادي از جان بركفان و ياران خود توانستند با فداكاري و قدرت تمام تپه‏هاي شحيطيه (شاهسوند) را به تصرف درآوردند، درحالي كه ديگران در هاله‏اي از ناباوري به اين اقدام جسورانه مي‏نگريستند.

پس از پيروزي ارتفاعات الله‏اكبر، اصرار داشت نيروهاي ما هرچه زودتر، قبل از اينكه دشمن بتواند استحكاماتي براي خود ايجاد كند، به سوي بستان سرازير شوند كه اين كار عملي نشد و شهيدچمران خود طرح تسخير دهلاويه را با ايثار و گذشت و فداكاري جان بر كف ستاد جنگ‏هاي نامنظم و به فرماندهي ايرج رستمي عملي ساخت.

فتح دهلاويه، در نوع خود عملي جسورانه و خطرناك و غرورآفرين بود. نيروهاي مؤمن ستاد پلي بر روي رودخانة كرخه زدند، پلي ابتكاري و چريكي كه خود ساخته بودند. از رودخانه عبور كردند و به قلب دشمن تاختند و دهلاويه را به ياري خداي برگ فتح كردند. اين اولين پيروزي پس از عزل بني‏صدر از فرماندهي كل قوا بود كه به عنوان طليعة پيروزي‏هاي ديگر به حساب آمد.

در سي‏ام خردادماه سال شصت، يعني يك‏ماه پس از پيروزي ارتفاعات الله‏اكبر، در جلسة فوق‏العاده شورايعالي دفاع در اهواز با حضور مرحوم آيت‏الله اشراقي شركت و از عدم تحرك وسكون نيروها انتقاد كرد و پيشنهادات نظامي خود، از جمله حمله به بستان را ارائه داد.

اين آخرين جلسة شورايعالي دفاع بود كه شهيدچمران در آن شركت داشت و فرداي آن روز، روز غم‏انگيز و بسيار سخت و هولناكي بود.

به سوي قربانگاه:

در سحرگاه سي‏ويكم خردادماه شصت، ايرج رستمي فرمانده منطقه دهلاويه به شهادت رسيد و شهيد دكترچمران به شدت از اين حادثه افسرده و ناراحت بود. غمي مرموز همه رزمندگان ستاد، بخصوص رزمندگان و دوستان رستمي را فرا گرفته بود. دسته‏اي از دوستان صميمي او مي‏گريستند و گروهي ديگر مبهوت فقط به هم مي‏نگريستند. از در و ديوار، ‌از جبهه و شهر، بوي مرگ و نسيم شهادت مي‏وزيد و گويي همه در سكوتي مرگبار منتظر حادثه‏اي بزرگ و زلزله‏اي وحشتناك بودند. شهيدچمران، يكي ديگر از فرماندهانش را احضار كرد و خود او را به جبهه برد تا در دهلاويه به جاي رستمي معرفي كند و در لحظة حركت وي، يكي از رزمندگان با سادگي و زيبايي گفت: «همانند روز عاشورا كه يكايك ياران حسين(ع) به شهادت رسيدند، عباس علمدار او (رستمي) هم به شهادت رسيد و اينك خود او همانند ظهر عاشوراي حسين(ع) آمادة حركت به جبهه است.»

همة‌ اطرافيانش هنگام خروج از ستاد با او وداع مي‏كردند و با نگاه‏هاي اندوه‏بار تا آنجا كه چشم مي‏ديد و گوش مي‎‏شنيد، او و همراهانش را دنبال مي‏كردند و غمي مرموز و تلخ بر دلشان سنگيني مي‏كرد.

دكتر چمران، شب قبل در آخرين جلسة مشورتي ستاد، يارانش را با وصاياي بي‏سابقه‏اي نصيحت كرده بود و خدا مي‏داند كه در پس چهرة ساكت و آرام ملكوتي او چه غوغا و چه شور و هيجاني از شوق رهايي، رستن از غم و رنج‏ها، شنيدن دروغ و تهمت‏ها و دم‏برنياوردن‏ها و از شوق شهادت برپا بود. چه بسيار ياران باوفاي او به شهادت رسديه بودند و اينك او خود به قربانگاه مي‏رفت. سال‏ها ياران و تربيت‏شدگان عزيزش در مقابل چشمانش و در كنارش شهيد شدند و او آنها را بر دوش گرفت و خود در اشتياق شهادت سوخت، ولي خداي بزرگ او را در اين آزمايش‏هاي سخت محك مي‏زد و مي‏آزمود، او را هر چه بيشتر مي‏گداخت و روحش را صيقل مي‏داد تا قرباني عاليتري از خاكيان را به ملائك معرفي نمايد و بگويد: اني اعلم مالاتعلمون. «من چيزهايي مي‏دانم كه شما نمي‏دانيد.»

به طرف سوسنگرد به راه افتاد و در بين راه مرحوم آيت‏الله اشراقي و شهيد تيمسار فلاحي را ملاقات كرد. براي آخرين‏بار يكديگر را بوسيدند و بازهم به حركت ادامه داد تا به قربانگاه رسيد. همة رزمندگان را در كانالي پشت دهلاويه جمع كرد، شهادت فرمانده‏شان، ايرج رستمي را به آنها تبريك و تسليت گفت و با صدايي محزون و گرفته از غم فقدان رستمي، ولي نگاهي عميق و پرنور و چهره‏اي نوراني و دلي والامال از عشق به شهادت و شوق ديدار پروردگار، گفت: «خدا رستمي را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد، مي‏برد.»

خداوند ثابت كرد كه او را دوست مي‏دارد و چه زود او را به سوي خود فراخواند.

شهـادت:

سخنش تمام شد، با همة رزمندگان خداحافظي و ديده‏بوسي كرد، به همة سنگرها سركشي نمود و در خط مقدم، در نزديك‏ترين نقطه به دشمن، پشت خاكريزي ايستاد و به رزمندگان تأكيد كرد كه از اين نقطه كه او هست، ديگر كسي جلوتر نرود، چون دشمن به خوبي با چشم غيرمسلح ديده مي‏شد و مطمئناً دشمن هم آنها را ديده بود. آتش خمپاره كه از اولين ساعات بامداد شروع شده بود و علاوه بر رستمي قرباني‏هاي ديگري نيز گرفته بود، باريدن گرفت و دكتر چمران دستور داد رزمندگان به سرعت از كنارش متفرق شوند واز هم فاصله بگيرند. يارانش از او فاصله گرفتند و هر يك در گودالي مات و مبهوت در انتظار حادثه‏اي جانكاه بودند كه خمپاره‏ها در اطراف او به زمين خورد و با اصابت يكي از خمپاره‏هاي صداميان، يكي از نمونه‏هاي كامل انساني كه ماية‌ مباهات خداوند است، يكي از شاگردان متواضع علي(ع) و حسين(ع)، يكي از عارفان سالك راه حق و حقيقت و يكي از ارزشمندترين انسان‏هاي علي‏گونه و يكي از ياران باوفاي امام‏خميني(ره) از ديار ما رخت بربست و به ملكوت اعلي پيوست.

تركش خمپارة دشمن به پشت سر دكتر چمران اصابت كرد و تركش‏هاي ديگر صورت و سينة دو يارش را كه در كنارش ايستاده بودند، شكافت و فرياد و شيون رزمندگان و دوستان و برادران باوفايش به آسمان برخاست. او را به سرعت به آمبولانس رساندند. خون از سرش جاري بود و چهرة ملكوتي و متبسم و در عين‏حال متين و محكم و موقر آغشته به خاك و خونش، با آنكه عميقاً سخن‏ها داشت، ولي ظاهراً ديگر با كسي سخن نگفت و به كسي نگان نكرد. شايد در آن اوقات، همانطوري كه خود آرزو كرده بود، حسين(ع) بر بالينش بود و او از عشق ديدار حسين(ع) و رستن از اين دنياي پر از درد و پيوستن به روح، به زيبايي، به ملكوت اعلي و به ديار مصفاي شهيدان، فرصت نگاهي و سخني با ما خاكيان را نداشت.

در بيمارستان سوسنگرد كه بعداً به نام شهيد دكترچمران ناميده شد، كمك‏هاي اوليه انجام شد و آمبولانس به طرف اهواز شتافت، ولي افسوس كه فقط جسم بي‏جانش به اهواز رسيد و روح او سبكبال و با كفني خونين كه لباس رزم او بود، به ديار ملكوتيان و به نزد خداي خويش پرواز كرد و نداي پروردگار را لبيك گفت كه: «ارجعي الي ربك راضيه مرضيه»

از شهادت انسان‏ساز سردار پرافتخار اسلام، اين فرزند هجرت و جهاد و شهادت و اسوه حركت و مقاومت، نه تنها مردم اهواز و خوزستان بلكه امت مسلمان ايران و شيعيان محروم لبنان به پا خاستند و حتي ملل مستضعف و زاده دنيا غرق در حسرت و ماتم گرديدند.

امواج خروشان مردم حق‏شناس ما، خشمگين از اين جنايت صدام و اندوهبار و اشك‏آلود،‌ پيكر پاك او را در اهواز و تهران تشييع كردند كه «انالله و انّااليه راجعون.»

بلي، اين‏چنين زندگي سراسر تلاش و مبارزة خالصانه و عارفانه در راه خداي او آغاز گشت و اين‏چنين در كربلاي خوزستان در جهاد و نبرد روياروي عليه باطل، حسين‏گونه به خاك شهادت افتاد و به ملكوت اعلي عروج كرد و به آرزوي ديرين خود كه قرباني شدن عاشقانه در راه خدا بود، نايل گشت. خدايش رحمت كند و او را با حسين(ع) و شهداي كربلا محشور گرداند.

والسلام علي من‏اتبع‏الهدي

www.chamran.org/old/biography.htm


ادامه مطلب



[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 9:51 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
كد خبر: ۲۱۰۴۸
|
تاريخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۲
" ويژه نامه سالگرد شهادت دكتر مصطفي چمران "

نگاهي تحليلي به زندگينامه ي شهيد دكتر چمران ؛ تك سوار وادي خلوص

دكتر مصطفي چمران در 18 اسفند سال 1311 در تهران، خيابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولك متولد شد. وي تحصيلات خود را در مدرسه انتصاريه، نزديك پامنار، آغاز كرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در دانشكده فني دانشگاه تهران ادامه تحصيل داد و در سال 1336 در رشته الكترومكانيك فارغ التحصيل شد و يك سال به تدريس در دانشكده فني پرداخت.
چمران نيوز: سخن گفتن از شهيدي با ابعاد گوناگون، از اسوه اي كه جمع اضداد بود، از آهن و اشك، از شير بيشه نبرد و عارف شبهاي قيرگون، از پدر يتيمان و دشمن سرسخت كافران، بسيار سخت بلكه محال است. سخن گفتن از شهيد دكتر مصطفي چمران، اين مرد عمل و نه مرد سخن، اين نمونه كامل هجرت، جهاد و شهادت، اين شاگرد مكتب علي(عليه السلام)، اين مالك اشتر جنوب لبنان و حمزه كربلاي خوزستان سخت و دشوار است. چرا كه حتي نمي توان يكي از ابعاد وجودي او را آنگونه كه هست، توصيف كرد، چه رسد به اينكه بتوان در اين مختصر تمامي ابعاد شخصيتي او را به تصوير كشيد. آنچه در پي مي آيد مروري است گذرا و سريع، بر حيات كوتاه اما پرحادثه و سراسر تلاش، ايثار، عشق و فداكاري شهيد دكتر مصطفي چمران.

تولد و تحصيلات
 

دكتر مصطفي چمران در 18 اسفند سال 1311 در تهران، خيابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولك متولد شد. وي تحصيلات خود را در مدرسه انتصاريه، نزديك پامنار، آغاز كرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در دانشكده فني دانشگاه تهران ادامه تحصيل داد و در سال 1336 در رشته الكترومكانيك فارغ التحصيل شد و يك سال به تدريس در دانشكده فني پرداخت.
وي در همه دوران تحصيل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصيلي شاگردان ممتاز به امريكا اعزام شد و پس از تحقيقات علمي در جمع معروف ترين دانشمندان جهان در دانشگاه كاليفرنيا و معتبرترين دانشگاه امريكا - بركلي- با ممتازترين درجه علمي موفق به اخذ دكتراي الكترونيك و فيزيك پلاسما گرديد.

از تفسير قرآن تا جنگهاي پارتيزاني مصر
 

از 15 سالگي در درس تفسير قرآن مرحوم آيت الله طالقاني، در مسجد هدايت، و درس فلسفه و منطق استاد شهيد مرتضي مطهري و بعضي از اساتيد ديگر شركت مي كرد و از اولين اعضاي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سياسي دوران دكتر مصدق (از مجلس چهاردهم تا ملي شدن صنعت نفت) شركت داشت و از عناصر پرتلاش و كشمكش هاي مرگ و حيات اين دوره بود. بعد از كودتاي ننگين 28 مرداد سخت ترين مبارزه ها و مسئوليت هاي او عليه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ايران، بدون خستگي و با همه قدرت خود، عليه نظام طاغوتي شاه جنگيد و خطرناكترين مأموريت ها را در سخت ترين شرايط با پيروزي به انجام رسانيد.
در امريكا، با همكاري بعضي از دوستانش، براي اولين بار انجمن اسلامي دانشجويان امريكا را پايه ريزي كرد و از مؤسسين انجمن دانشجويان ايراني در كاليفرنيا و از فعالين انجمن دانشجويان ايراني در امريكا به شمار مي رفت كه به دليل اين فعاليت ها، بورس تحصيلي شاگرد ممتازي وي از سوي رژيم شاه قطع مي شود. پس از قيام 15 خرداد سال 1342 و سركوب ظاهري مبارزات مردم مسلمان به رهبري امام خميني(ره) دست به اقدامي جسورانه و سرنوشت ساز مي زند و همه پلها را پشت سر خود خراب مي كند و به همراه بعضي از دوستان مؤمن و هم فكر، رهسپار مصر مي شود و مدت دو سال، در زمان عبدالناصر، سخت ترين دوره هاي چريكي و جنگ هاي پارتيزاني را مي آموزد و به عنوان بهترين شاگرد اين دوره شناخته مي شود و فوراً مسئوليت تعليم چريكي مبارزان ايراني به عهده او گذارده مي شود.
به علت برخورداري از بينش عميق مذهبي، از ملي گرايي وراي اسلام گريزان بود و وقتي در مصر مشاهده كرد كه جريان ناسيوناليسم عربي باعث تفرقه مسلمين مي شود، به جمال عبدالناصر اعتراض كرد و ناصر ضمن پذيرش اين اعتراض گفت كه جريان ناسيوناليسم عربي آنقدر قوي است كه نمي توان به راحتي با آن مقابله كرد و با تأسف تأكيد مي كند كه ما هنوز نمي دانيم كه بيشتر اين تحريكات از ناحيه دشمن و براي ايجاد تفرقه در بين مسلمانان است. به دنبال آن، به چمران و يارانش اجازه مي دهد كه در مصر نظرات خود را بيان كند.

پايگاه چريكي لبنان
 

بعد از وفات عبدالناصر، ايجاد پايگاه چريكي مستقل، براي تعليم مبارزان ايراني، ضرورت پيدا مي كند و لذا دكتر چمران رهسپار لبنان مي شود تا چنين پايگاهي را تأسيس كند.
او به كمك امام. موسي صدر، رهبر شيعيان لبنان، حركت محرومين و سپس جناح نظامي آن، سازمان «امل» را بر اساس اصول و مباني اسلامي پي ريزي نموده كه در ميان توطئه ها و دشمني هاي چپ و راست، با تكيه بر ايمان به خدا و با اسلحه شهادت، خط راستين اسلام انقلابي را پياده مي كند و علي گونه در معركه هاي مرگ و حيات به آغوش گرداب خطر فرو مي رود و در طوفان هاي سهمناك سرنوشت، حسين وار به استقبال شهادت مي تازد و پرچم خونين تشيع را در برابر جبارترين ستمگران روزگار، صهيونيزم اشغال گر و همدستان خونخوار آنها، راست گرايان «فالانژ»، به اهتزاز در مي آورد و از قلب بيروت سوخته و خراب تا قله هاي بلند كوه هاي جبل عامل و در مرزهاي فلسطين اشغال شده، از خود قهرماني ها به يادگار گذاشته؛ در قلب محرومين و مستضعفين شيعه جاي گرفته و شرح اين مبارزات افتخارآميز با قلمي سرخ و به شهادت خون پاك شهداي لبنان، بر كف خيابانهاي داغ و بر دامنه كوه هاي مرزي اسرائيل براي ابد ثبت گرديده است.

بيست و سه سال هجرت
 

دكتر چمران با پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ايران، بعد از 23 سال هجرت، به وطن باز مي گردد. همه تجربيات انقلابي و علمي خود را در خدمت انقلاب مي گذارد؛ خاموش و آرام ولي فعالانه و قاطعانه به سازندگي مي پردازد و همه تلاش خود را صرف تربيت اولين گروه هاي پاسداران انقلاب در سعدآباد مي كند. سپس در سمت معاونت نخست وزير در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر مي اندازد تا سريع تر و قاطعانه تر مسئله كردستان را فيصله دهد تا اينكه بالاخره در قضيه فراموش ناشدني «پاوه» قدرت ايمان و اراده آهنين و شجاعت و فداكاري او بر همگان ثابت مي گردد.

از خرابه هاي پاوه تا وزارت دفاع
 

در آن شب مخوف پاوه، همه اميدها قطع شده بود و فقط چند پاسدار مجروح، خسته و دل شكسته در ميان هزاران دشمن مسلح به محاصره افتاده بودند. اكثريت پاسداران قتل عام شده بودند و همه شهر و تمام پستي و بلندي ها به دست دشمن افتاده بود و موج نيروهاي خونخوار دشمن لحظه به لحظه نزديك تر مي شد. باران گلوله مي باريد و مي رفت تا آخرين نقطه مقاومت نيز در خون پاسداران غرق گردد. ولي دكتر چمران با شهامت و شجاعت و ايثارگري فراوان توانست اين شب هولناك را با پيروزي به صبح اميد متصل كند و جان پاسداران باقي مانده را نجات دهد و شهر مصيبت زده را از سقوط حتمي برهاند. آنگاه فرمان انقلابي امام خميني(ره) صادر شد. فرماندهي كل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهي منطقه نيز به عهده دكتر چمران واگذار شد.
رزمندگان از جان گذشته انقلاب، اعم از سرباز و پاسدار به حركت درآمدند و همه تجارب انقلابي، ايمان، فداكاري، شجاعت، قدرت رهبري و برنامه ريزي دكتر چمران در اختيار نيروهاي انقلاب قرار گرفت و عالي ترين مظاهر انقلابي و شكوهمندترين قهرماني ها به وقوع پيوست و در عرض 15 روز شهرها و راه ها و مواضع استراتژيك كردستان به تصرف نيروهاي انقلاب اسلامي درآمد و كردستان از خطر حتمي نجات يافت و مردم مسلمان كرد با شادي و شعف به استقبال اين پيروزي رفتند.
دكتر چمران بعد از اين پيروزي بي نظير به تهران احضار شد و از طرف رهبر عاليقدر انقلاب، امام خميني(ره)، به وزارت دفاع منصوب گرديد. در پست جديد، براي تغيير و تحول ارتش از يك نظام طاغوتي، به يك سلسله برنامه هاي وسيع بنيادي دست زد كه پاك سازي ارتش و پياده كردن برنامه هاي اصلاحي از اين قبيل است تا به ياري خدا و پشتيباني ملت، ارتشي به وجود آيد كه پاسدار انقلاب و امنيت استقلال كشور باشد و رسالت مقدس اسلامي ما را به سر منزل مقصود برساند.

نماينده دور اول مجلس
 

دكتر مصطفي چمران در اولين دور انتخابات مجلس شوراي اسلامي، از سوي مردم تهران به نمايندگي انتخاب شد و تصميم داشت در تدوين قوانين و نظام جديد انقلابي، بخصوص در ارتش، حداكثر سعي و تلاش خود را بكند تا ساختار گذشته ارتش به نظامي انقلابي و شايسته ارتش اسلامي تبديل شود. در يكي از نيايش هاي خود بعد از انتخاب نمايندگي مردم در مجلس شوراي اسلامي، اينسان خدا را شكر مي گويد: «خدايا، مردم آنقدر به من محبت كرده اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار كرده اند كه به راستي خجلم و آنقدر خود را كوچك مي بينم كه نمي توانم از عهده آن به درآيم. خدايا، تو به من فرصت ده، توانايي ده تا بتوانم از عهده برآيم و شايسته اين همه مهر و محبت باشم.»
وي سپس به نمايندگي رهبر كبير انقلاب اسلامي در شوراي عالي دفاع منصوب شد و مأموريت يافت تا بطور مرتب گزارش كار ارتش را ارائه كند.

ستاد جنگهاي نامنظم در خوزستان
 

گروهي از رزمندگان داوطلب، به گرد او جمع شدند و او با تربيت و سازماندهي آنان، ستاد جنگهاي نامنظم را در اهواز تشكيل داد. اين گروه كم كم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زيادي انجام داد. تنها كساني كه از نزديك شاهد ماجراهاي تلخ و شيرين، پيروزيها و شكستها، شهامت ها و شهادتها و ايثارگريهاي آنان بودند، به گوشه اي از اين خدمات كه دكتر چمران شخصاً مايل به تبليغ و بازگويي آنها نبود، آگاهي دارند.
ايجاد واحد مهندسي فعال براي ستاد جنگهاي نامنظم يكي از اين برنامه ها بود كه به كمك آن، جاده هاي نظامي به سرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپهاي آب در كنار رود كارون و احداث يك كانال به طول حدود بيست كيلومتر و عرض يك متر در مدتي حدود يك ماه، آب كارون را به طرف تانكهاي دشمن روانه ساخت، به طوري كه آنها مجبور شدند چند كيلومتر عقب نشيني كنند و سدي عظيم مقابل خود بسازند و با اين عمل فكر تسخير اهواز را براي هميشه از سر به دور دارند.
يكي از كارهاي مهم و اساسي او از همان روزهاي اول، ايجاد هماهنگي بين ارتش، سپاه و نيروهاي داوطلب مردمي بود كه در منطقه حضور داشتند. بازده اين حركت و شيوه جنگ مردمي و هماهنگي كامل بين نيروهاي موجود، تاكتيك تقريباً جديد جنگي بود؛ چيزي كه ابرقدرتها قبلاً فكر آن را نكرده بودند. متأسفانه اين هماهنگي در خرمشهر بوجود نيامد و نيروهاي مردمي تنها ماندند. او تصميم داشت به خرمشهر نيز برود، ولي به علت عدم وجود فرماندهي مشخص در آنجا و خطر سقوط جدي اهواز، موفق نشد ولي چندين بار نيروهايي بين دويست تا يك هزار نفر را سازماندهي كرده و به خرمشهر فرستاد و آنان به كمك ديگر برادران مقاوم خود توانستند در جنگي نابرابر مقابل حملات پياپي دشمن تا مدت ها مقاومت كنند.

سوسنگرد، قادسيه نيست
 

پس از يأس دشمن از تسخير اهواز، صدام سخت به فتح سوسنگرد دل بسته بود تا روياي قادسيه را تكميل كند و براي دومين بار به آن شهر مظلوم حمله كرد و سه روز تانكهاي او شهر را در محاصره گرفتند و روز سوم تعدادي از آنان توانستند به داخل شهر راه يابند.
دكتر چمران كه از محاصره تعدادي از ياران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت برآشفته بود، با فشار و تلاش فراوان خود و آيت الله خامنه اي، ارتش را آماده ساخت كه براي اولين بار دست به يك حمله خطرناك و حماسه آفرين نابرابر بزند و خود نيز نيروهاي مردمي و سپاه پاسداران را در كنار ارتش سازماندهي كرد و با نظمي نو و شيوه اي جديد از جانب جاده اهواز- سوسنگرد به دشمن يورش بردند. شهيد چمران پيشاپيش يارانش، به شوق كمك و ديدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوي اين شهر مي شتافت كه در محاصره تانكهاي دشمن قرار گرفت. او ساير رزمندگان را به سوي ديگري فرستاد تا نجات يابند و خود را به حلقه محاصره دشمن انداخت؛ چون آنجا خطر بيشتر بود و او هميشه به دامان خطر فرو مي رفت. در اين هنگام بود كه نبرد سختي در گرفت؛ نيروهاي كماندوي دشمن از پشت تانكها به او حمله كردند و او همچون شيري در ميدان، در مصاف با دشمن متجاوز از نقطه اي به نقطه اي ديگر و از سنگري به سنگري ديگر مي رفت. كماندوهاي دشمن او را زير رگبار گلوله خود گرفته بودند، تانكها به سوي او تيراندازي مي كردند و او شجاعانه بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شديد آنها سريع، چابك، برافروخته و شادان از شوق شهادت در ركاب حسين(عليه السلام) و در راه حسين(عليه السلام). در روز قبل از تاسوعا، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغيير مي داد. در همين اثناء، همرزم با وفايش به شهادت رسيد و او يك تنه به نبرد حسين گونه خود ادامه مي داد و به سوي دشمن حمله مي برد. هر چه تنور جنگ گرم تر مي شد و آتش حمله بيشتر زبانه مي كشيد، چهره ملكوتي او، اين مرد راستين خدا و سرباز حسين(عليه السلام)، گلگون تر و شوق به شهادتش افزون تر مي شد تا آنكه در حين «رقصي چنين ميانه ميدان» از دو قسمت پاي چپ زخمي شد. خون گرم او با خاك كربلاي خوزستان درهم آميخت و نقشي زيبا از شجاعت و عشق به شهادت و تلاش خالصانه در راه خدا آفريد و هنوز هم گرمي قطرات خون او گرمي بخش رزمندگان با وفاي اسلام و سرخي خونش الهام بخش پيروزي نهايي و بزرگ آنان است. با پاي زخمي بر يك كاميون عراق حمله كرد. سربازان صدام از يورش اين شير ميدان گريخته و او به كمك جوان چابك ديگري كه خود را به مهلكه رسانده بود، به داخل كاميون نشست و با لباني متبسم، ديگران را نويد پيروزي مي داد.
خبر زخمي شدن سردار پرافتخار اسلام، در نزديكي دروازه سوسنگرد، شور و هيجاني آميخته با خشم و اراده و شجاعت در ياران او و ساير رزمندگان افكند كه بي محابا به پيش تاختند و شهر قهرمان و مظلوم سوسنگرد و جان چند صد تن رزمنده مؤمن را از چنگال صداميان نجات بخشيدند. دكتر چمران با همان كاميون كه خود را به بيمارستاني در اهواز رسانيد و بستري شد، اما بيش از يك شب در بيمارستان نماند و بعد از آن خود را به مقر ستاد جنگهاي نامنظم رساند و دوباره با پاي زخمي و دردمند به ارشاد ياران وفادار خود پرداخت. جالب اينجا بود كه در همان شبي كه در بيمارستان بستري بود، جلسه مشورتي فرماندهان نظامي (تيمسار شهيد فلاحي، فرمانده لشگر 92، شهيد كلاهدوز، مسئولان سپاه و سرهنگ محمد سليمي كه رئيس ستاد او بود)، استاندار خوزستان و نماينده امام در سپاه پاسداران (شهيد محلاتي) در كنار تخت او در بيمارستان تشكيل شد و در همان حال و همان شب، پيشنهاد حمله به ارتفاعات الله اكبر را مطرح كرد.

فاجعه هويزه
 

به رغم اصرار و پيشنهاد مسئولان و دوستانش، حاضر به ترك اهواز و ستاد جنگهاي نامنظم و حركت به تهران براي معالجه نشد و تمام مدت را در همان ستاد گذراند، در حالي كه در كنار بسترش و در مقابلش نقشه هاي نظامي منطقه، مقدار پيشروي دشمن و حركت نيروهاي خودي نصب شده بود و او كه قدرت و ياراي جبهه رفتن نداشت، دائماً به آنها مي نگريست و مرتب طرحهاي جالب و پيشنهادات سازنده در زمينه هاي مختلف نظامي، مهندسي و حتي فرهنگي ارائه مي داد. كم كم زخمهاي پاي او التيام مي يافت و او ديگر نمي توانست سكون را تحمل كند و با چوب زيربغل به پا خاست و باز هم آماده رفتن به جبهه شد.
به دنبال نبرد بيست و هشتم صفر (پانزدهم دي ماه 59) كه منجر به شكست قسمتي از نيروهاي ما شد و فاجعه هويزه به بار آمد، ديگر تاب نشستن نياورد، تعدادي از رزمندگان شجاع و جان بركف را از جبهه فرسيه انتخاب كرد و با چند هليكوپتر كه خود فرماندهي آنها را بر عهده داشت، با همان چوب زير بغل دست به عملي بي سابقه و انتحاري زد. او در حالي كه از درد جنگ به خود مي پيچيد و از ناراحتي مي خروشيد، آماده حمله به نيروهاي پشت جبهه و تداركاتي دشمن در جاده جفير به طلايه شد كه به خاطر آتش شديد دشمن، هليكوپترها نتوانستند از سد آتش آنها از منطقه هويزه بگذرند و حمله هوايي دشمن هليكوپترها را مجبور به بازگشت ساخت كه وي از اين بازگشت سخت ناراحت و عصباني بود.

ديدار با امام، فتح ارتفاعات الله اكبر و دهلاويه
 

بالاخره در اسفند 59 چوب زيربغل را نيز كنار گذاشت و با كمي ناراحتي راه مي رفت و همراه با همرزمانش از يكايك جبهه هاي نبرد در اهواز ديدن كرد.
پس از زخمي شدن، اولين بار، براي ديدار با امام امت و عرض گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسيد و حوادثي را كه اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عمليات و پيشنهادات خود را ارائه داد. امام امت(ره) پدرانه و با ملاطفت خاصي به سخنانش گوش مي داد، او و همه رزمندگان را دعا مي كرد و رهنمودهاي لازم را ارائه مي داد.
دكتر چمران از سكون و عدم تحركي كه در جبهه ها وجود داشت دائماً رنج مي برد و تلاش مي كرد كه با ارائه پيشنهادات و برنامه هاي ابتكاري حركتي بوجود آورد و اغلب اين حركتها را توسط رزمندگان شجاع و جان بر كف ستاد نيز عملي مي ساخت. او اصرار داشت كه هر چه زودتر به تپه هاي الله اكبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه كه نزديكي مرز است، برساند تا ارتباط شمالي و جنوبي نيروهاي عراقي و مرز پيوسته آنان قطع شود. بالاخره در سي و يكم ارديبهشت ماه سال شصت، با يك حمله هماهنگ و برق آسا، ارتفاعات الله اكبر فتح شد كه پس از پيروزي سوسنگرد بزرگترين پيروزي تا آن زمان بود. شهيد چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمره اولين كساني بود كه پاي به ارتفاعات الله اكبر گذاشت؛ در حالي كه دشمن زبون هنوز در نقاطي مقاومت مي كرد. او و فرمانده شجاعش ايرج رستمي، دو روز بعد، با تعدادي از جان بركفان و ياران خود مي توانستند با فداكاري و قدرت تمام تپه هاي شحيطيه (شاهسوند) را به تصرف درآوردند، در حالي كه ديگران در هاله اي از ناباوري به اين اقدام جسورانه مي نگريستند.
پس از پيروزي ارتفاعات الله اكبر، اصرار داشت نيروهاي ما هر چه زودتر، قبل از اينكه دشمن بتواند استحكاماتي براي خود ايجاد كند، به سوي بستان سرازير شوند كه اين كار عملي نشد و شهيد چمران خود طرح تسخير دهلاويه را با ايثار و گذشت و فداكاري جان بركفان ستاد جنگهاي نامنظم و به فرماندهي ايرج رستمي عملي ساخت.
فتح دهلاويه، در نوع خود عملي جسورانه و خطرناك و غرورآفرين بود. نيروهاي مؤمن ستاد پلي بر روي رودخانه كرخه زدند، پلي ابتكاري و چريكي كه خود ساخته بودند. از رودخانه عبور كردند و به قلب دشمن تاختند و دهلاويه را به ياري خداي بزرگ فتح كردند. اين اولين پيروزي پس از عزل بني صدر از فرماندهي كل قوا بود كه به عنوان طليعه پيروزيهاي ديگر به حساب آمد.
در سي ام خردادماه سال شصت، يعني يكماه پس از پيروزي ارتفاعات الله اكبر، در جلسه فوق العاده شوراي عالي دفاع در اهواز با حضور مرحوم آيت الله اشراقي شركت و از عدم تحرك و سكون نيروها انتقاد كرد و پيشنهادات نظامي خود، از جمله حمله به بستان را ارائه داد. اين آخرين جلسه شوراي عالي دفاع بود كه شهيد چمران در آن شركت داشت و فرداي آن روز، روز غم انگيز و بسيار سخت و هولناكي بود.

بوي شهادت 
 

در سحرگاه سي و يكم خردادماه شصت، ايرج رستمي فرمانده منطقه دهلاويه به شهادت رسيد و شهيد دكتر چمران به شدت از اين حادثه افسرده و ناراحت بود. غمي مرموز همه رزمندگان ستاد، بخصوص رزمندگان و دوستان رستمي را فرا گرفته بود. دسته اي از دوستان صميمي او مي گريستند و گروهي ديگر مبهوت فقط به هم مي نگريستند. از در و ديوار، از جبهه و شهر، بوي مرگ و نسيم شهادت مي وزيد و گويي همه در سكوتي مرگبار منتظر حادثه اي بزرگ و زلزله اي وحشتناك بودند. شهيد چمران، يكي ديگر از فرماندهانش را احضار كرد و خود او را به جبهه برد تا در دهلاويه به جاي رستمي معرفي كند و در لحظه حركت وي، يكي از رزمندگان با سادگي و زيبايي گفت: «همانند روز عاشورا كه يكايك ياران حسين (عليه السلام) به شهادت رسيدند، عباس علمدار او (رستمي)هم به شهادت رسيد و اينك خود او همانند ظهر عاشوراي حسين (عليه السلام) آماده حركت به جبهه است.» 
همه اطرافيانش هنگام خروج از ستاد با او وداع مي كردند و با نگاه هاي اندوه بار تا آنجا كه چشم مي ديد و گوش مي شنيد، او و همراهانش را دنبال مي كردند و غمي مرموز و تلخ بر دلشان سنگيني مي كرد. 
دكتر چمران، شب قبل در آخرين جلسه مشورتي ستاد، يارانش را با وصاياي بي سابقه اي نصيحت كرده بود و خدا مي داند كه در پس چهره ساكت و آرام و ملكوتي او چه غوغا و چه شور و هيجاني از شوق رهايي، رستن از غم و رنجها، شنيدن دروغ و تهمت ها و دم برنياوردنها و از شوق شهادت برپا بود. چه بسيار ياران باوفاي او به شهادت رسيده بودند و اينك او خود به قربانگاه مي رفت. سال ها ياران و تربيت شدگان عزيزش در مقابل چشمانش و در كنارش شهيد شدند و او آنها را بر دوش گرفت و خود در اشتياق شهادت سوخت، ولي خداي بزرگ او را در اين آزمايش هاي سخت محك مي زد و مي آزمود، او را هرچه بيشتر مي گداخت روحش را صيقل مي داد تا قرباني عالي تري از خاكيان را به ملائك معرفي نمايد و بگويد: اني اعلم مالا تعلمون:«من چيزهايي مي دانم كه شما نمي دانيد.» 
به طرف سوسنگرد به راه افتاد و در بين راه مرحوم آيت الله اشراقي و شهيد تيمسار فلاحي را ملاقات كرد. براي آخرين بار يكديگر را بوسيدند و بازهم به حركت ادامه داد تا به قربانگاه رسيد. همه رزمندگان را در كانالي پشت دهلاويه جمع كرد، شهادت فرمانده شان، ايرج رستمي را به آنها تبريك و تسليت گفت و با صدايي محزون و گرفته از غم فقدان رستمي، ولي نگاهي عميق و پرنور و چهره اي نوراني و دلي مالامال از عشق به شهادت و شوق ديدار پروردگار، گفت:«خدا رستمي را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد، مي برد.» خداوند ثابت كرد كه او را دوست مي دارد و چه زود او را به سوي خود فرا خواند.
سخنش تمام شد، با همه رزمندگان خداحافظي و ديده بوسي كرد، به همه سنگرها سركشي نمود و درخط مقدم، در نزديكترين نقطه به دشمن، پشت خاكريزي ايستاد و به رزمندگان تأكيد كرد كه از اين نقطه كه او هست، ديگر كسي جلوتر نرود، چون دشمن به خوبي با چشم غيرمسلح ديده مي شد و مطمئناً دشمن هم آنها را ديده بود. آتش خمپاره اي كه از اولين ساعات بامداد شروع شده بود و علاوه بر رستمي قرباني هاي ديگري نيز گرفته بود، باريدن گرفت و دكترچمران دستور داد رزمندگان به سرعت از كنارش متفرق شوند و از هم فاصله بگيرند. يارانش از او فاصله گرفتند و هريك در گودالي مات و مبهوت در انتظار حادثه اي جانكاه بودند كه خمپاره ها در اطراف او به زمين خورد و با اصابت يكي از خمپاره هاي صداميان، يكي از نمونه هاي كامل انساني كه مايه مباهات خلقت است، يكي از شاگردان متواضع علي (عليه السلام) و حسين (عليه السلام)، يك از عارفان سالك راه حق و حقيقت و يكي از ارزشمندترين انسان هاي علي گونه زمان ما و يكي از ياران با وفاي امام خميني (ره) از ديار ما رخت بربست و به ملكوت اعلي پيوست.
تركش خمپاره دشمن به پشت سر دكتر چمران اصابت كرد و تركشهاي ديگر صورت و سينه دو يارش را كه در كنارش ايستاده بودند شكافت و فرياد و شيون رزمندگان و دوستان و برادران با وفايش به آسمان برخاست. او را به سرعت به آمبولانس رساندند. خون از سرش جاري بود و چهره ملكوتي و متبسم و در عين حال متين و محكم و موقر آغشته به خاك و خونش، با آنكه عميقاً سخن ها داشت، ولي ظاهراً ديگر با كسي سخن نگفت و به كسي نگاه نكرد. شايد در آن اوقات، همانطوري كه خود آرزو كرده بود، حسين (عليه السلام) بر بالينش بود و او از عشق ديدار حسين (عليه السلام) و رستن از اين دنياي پر از درد و پيوستن به حق، به زيبايي، به ملكوت اعلي و به ديار مصفاي شهيدان، فرصت نگاهي و سخني با ما خاكيان را نداشت. 
در بيمارستان سوسنگرد كه بعداً به نام شهيد دكتر چمران ناميده شد، كمك هاي اوليه انجام شد و آمبولانس به طرف اهواز شتافت، ولي افسوس كه فقط جسم بي جانش به اهواز رسيد و روح او سبكبال و با كفني خونين كه لباس رزم او بود، به ديار ملكوتيان و به نزد خداي خويش پرواز كرد و نداي پروردگار را لبيك گفت كه:«ارجعي الي ربك راضيه مرضيه». 
از شهادت انسان ساز سردار پر افتخار اسلام، اين فرزند هجرت و جهاد و شهادت و اسوه حركت و مقاومت، نه تنها مردم اهواز و خوزستان بلكه امت مسلمان ايران و شيعيان محروم لبنان به پا خاستند و حتي ملل مستضعف غرق در حسرت و ماتم شدند. 
امواج خروشان مردم حق شناس ما، خشمگين از اين جنايت صدام و اندوهبار و اشك آلود، پيكر پاك او را در اهواز و تهران تشييع كردند كه «انا لله و انا اليه راجعون».
بلي، اين چنين زندگي سراسر تلاش و مبارزه خالصانه و عارفانه در راه خداي او آغاز گشت و اين چنين در كربلاي خوزستان در جهاد و نبرد روياروي عليه باطل، حسين گونه به خاك شهادت افتاد و به ملكوت اعلي عروج كرد و به آرزوي ديرين خود كه قرباني شدن عاشقانه در راه خدا بود، نايل گشت. خدايش رحمت كند و او را با حسين (عليه السلام) و شهداي كربلا محشور گرداند. 

پس از چمران
 

حال پرسش اينجاست كه ما پس از چمران و بزرگاني چون او چه كرده ايم؟تا چه اندازه توانسته ايم به پيام افلاكيان زمين توجه كنيم و آن را در سطح جامعه تسري بخشيم. انصاف بايد داد كه چنين انسان هايي سال ها در كوره هاي عشق به وطن و اسلام و باورهاي عميق والاي اخلاق و كرامت هاي انساني، گداخته و آبديده شدند تا رسم ظلم ستيزي مولا و مقتدايان خود را پيش روي آيندگان بگذارند. رهروان چنين راههاي پرپيچ و خمي را زمان و خلوص و پايمردي بسيار بايد تا به حق نايل آيند و خود پوينده صديق اين راه شوند. 
br نوشته شده در تاريخ ۱ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: نگاهينگاهي تحليلي به زندگينامه ي شهيد دكتر چمران ؛ تك سوار وادي خلوص،
ادامه مطلب
 

 


بسم الله الرحمن الرحيم
اللهمّ اجْعَلْني فيهِ من المُسْتَغْفرينَ واجْعَلْني فيهِ من عِبادَكَ الصّالحينَ القانِتين واجْعَلْني فيهِ من اوْليائِكَ المُقَرّبينَ بِرَأفَتِكَ يا ارْحَمَ الرّاحِمين.


خدايا قرار بده در اين روز از آمرزش جويان و قرار بده مرا در اين روز از بندگان شايسته و فرمانبردارت و قرار بده مرا در اين روز از دوستان نزديكت به مهربانى خودت‌ اى مهربان‌ترين مهربانان.
 

 


شرح دعاي روز پنجم ماه مبارك رمضان


اللهم اجعلني فيه من المستغفرين و الجعلني فيه من عبادك الصالحين القانتين و اجعلني فيه من اولياءك المقربين برافتك يا ارحم الراحمين” “خدايا مرا در اين روز از استغفاركنندگان قرار ده و از بندگان صالح مطيع مقرر فرما و هم در اين روز از دوستان مقرب درگاه خود قرار داده بحق لطف و رحمتت اي مهربانترين مهربانان”

    1) اللهم اجعلني فيه من المستغفرين. “خدايا مرا در اين روز از استغفار كنندگان قرار ده”
    شرايط استغفار چيست؟
    شخصي در محضر حضرت علي عليه السلام گفت: “استغفرالله” اميرالمومنين علي عليه السلام فرمود: “مادرت به عزايت گريه نمايد، آيا مي داني استغفار چيست؟ همانا استغفار درجه عليين است و آن اسمي است كه به شش معني واقع مي گردد: اول پشيماني بر گذشته مي باشد، دوم عزم و اراده براي دوري از آن گناه تا ابد، سوم حق مخلوقات را ادا نمايي تا خدا را پاك و مطهر ملاقات كني و حقي از مخلوقات بر عهده تو نباشد، چهارم اينكه به سوي هر فريضه اي كه ضايع نموده اي روي آورده و حق آن را ادا كني، پنجم اينكه گوشتي را كه به واسطه حرام روييده شده به واسطه اندوهها آب كني تا پوست به استخوان چسبيده و گوشت تازه بين آنها روييده شود و ششم اينكه درد و رنج فرمانبرداري و اطاعت را به جسم بچشاني چنان چه شيريني معصيت را به آن چشانده بودي، پس در آن هنگام مي تواني بگويي “استغفرالله”(3) كه در اين روز ما هم از خداوند مي خواهيم جزء مستغفرين واقعي كه امير مومنان علي عليه السلام در مورد آن توضيح فرموده اند قرارمان داده و توبه ما را بپذيرد...
    2) و اجعلني فيه من عبادك الصالحين القانتين. “و در اين روز مرا از بندگان صالح مطيع قرار ده”
    هنگامي كه بنده در پيشگاه خداوند داراي مقام و منزلت است كه واجبات الهي را انجام داده و از محرمات او بپرهيزد. آنگاه است كه آن بنده به عنوان بنده صالح كه مطيع پروردگار خويش است قرار خواهد گرفت كه در اين روز ما نيز از خداوند مي خواهيم كه ما را جزء بندگان صالح كه مطيع اوامر او مي باشند، قرار دهد. 
 3) واجعلني فيه من اولياءك المقربين برافتك يا ارحم الراحمين” “و در اين روز مرا از دوستان مقرب درگاهت قرار ده بحق لطف و رحمتت اي مهربانترين مهربانان.”
    همان طور كه در روايات و آيات آمده است كساني مقرب درگاه الهي قرار مي گيرند كه هيچ گاه از ياد خداوند در تمام لحظات عمر و حيات خويش غافل نگردند و بندگي خدا را فقط براي رضاي خداوند انجام دهند كه براي فهم بيشتر به نمونه بارز آن حضرت امير مومنان علي عليه السلام اشاره مي كنيم كه در مناجات با خداوند چنين فرمودند: “الهي ما عبدتك خوفا من نارك و لاطمعا في جنتك لكن وجدتك اهلا للعباده فعبرتك” “بار خدايا! تو را به خاطر ترس از جهنمت و يا به جهت طمع به بهشتت عبادت نمي كنم، بلكه تو را شايسته عبادت يافتم، پس تو را عبادت مي كنم”(4 ) ما نيز در اين روز از خداوند مي خواهيم كه بحق لطف و رحمتش ما را از دوستان و اولياء و مقربان درگاهش قرار دهد. ان شاءالله كه تابع باشيم.

 

br نوشته شده در تاريخ ۱ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: شرح دعاي روز پنجم ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 

 

 دعاهاى مخصوص روزهاى ماه رمضان

 

 

دعا هاي مخصوص روز هاي ماه رمضان

 

 

 

دعاى روز اوّل :

 

 

اَللّـهُمَّ اجْعَلْ صِيامى فيهِ صِيامَ الصّآئِمينَ، وَقِيامى فيهِ قيامَ

خدايا قرار ده روزه ام را در اين ماه روزه روزه داران واقعى و شب زنده داريم را نيز همانند

 

 

الْقآئِمينَ، وَنَبِّهْنى فيهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغافِلينَ، وَهَبْ لى جُرْمى فيهِ يا اِلـهَ

 

شب زنده داران و بيدارم كن در آن از خواب بيخبران و جنايتم را بر من ببخش اى معبود

 

 

الْعالَمينَ، وَاعْفُ عَنّى يا عافِياً عَنِ الْمُجْرِمينَ

 

جهانيان و درگذر از من اى درگذرنده از جنايتكاران

 

 

روز دوم:

 

اَللّـهُمَّ قَرِّبْنى فيهِ اِلى مَرْضاتِكَ، وَجَنِّبْنى فيهِ مِنْ سَخَطِكَ وَنَقِماتِكَ، وَوَفِّقْنى فيهِ لِقِرآئِةِ

 

خدايا نزديكم كن در اين ماه بسوى موجبات خشنوديت و دورم ساز در آن از خشم و عذابت و موفقم دار در اين روز بخواندن آيات

 

 

اياتِكَ، بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

 

قرآنيت به رحمت خود اى مهربانترين مهربانان

 

 

روز سوم:

 

اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فيهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبيهَ، وَباعِدْنى فيهِ مِنَ السَّفاهَةِ وَالتَّمْويهِ، وَاجْعَلْ لى نَصيباً

 

خدايا روزيم كن در اين ماه تيزهوشى و بيدارى و دورم گردان در آن از بى خردى و اشتباه كارى و مقرّر فرما برايم بهره اى

 

 

مِنْ كُلِّ خَيْر تُنْزِلُ فيهِ، بِجُودِكَ يا اَجْوَدَ الاَْجْوَدينَ

 

از هر خيرى كه در آن نازل گردانى بجود و كرمت اى باجودترين جودمندان

 

 

روز چهارم:

 

اَللّـهُمَّ قَوِّنى فيهِ عَلى اِقامَةِ اَمْرِكَ، وَاَذِقْنى فيهِ حَلاوَةَ ذِكْرِكَ، وَاَوْزِعْنى فيهِ

 

خدايا نيرو ده مرا در اين ماه براى برپا داشتن فرمان و دستورت و بچشان به من شيرينى ذكرت و به من ياد ده در اين ماه

 

 

لاَِدآءِ شُكْرِكَ بِكَرَمِكَ، وَاحْفَظْنى فيهِ بِحِفْظِكَ وَسَتْرِكَ، يا اَبْصَرَ

 

طرز بجا آوردن سپاسگزارى خود را به بزرگواريت و نگاهم دار در آن به نگهدارى و محافظت خود اى بيناترين

 

 

النّاظِرينَ

 

بينايان

 

روز پنجم:

 

اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فيهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرينَ، وَاجْعَلْنى فيهِ

 

خدايا قرارم ده در اين ماه از آمرزش خواهان و قرارم ده در آن

 

 

مِنْ عِبادِكَ الصّالِحينَ اْلقانِتينَ، وَاجْعَلنى فيهِ مِنْ اَوْلِيآئِكَ الْمُقَرَّبينَ،

 

از بندگان شايسته فرمانبردارت و بگردانم در اين روز از اولياى مقرب درگاهت

 

 

بِرَأْفَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

 

به مهرت اى مهربانترين مهربانان

 

 

روز ششم:

 

اَللّـهُمَّ لا تَخْذُلْنى فيهِ لِتَعَرُّضِ

 

خدايا در اين ماه به خاطر دست زدن به نافرمانيت

 

 

مَعْصِيَتِكَ، وَلاتَضْرِبْنى بِسِياطِ نَقِمَتِكَ، وَزَحْزِحْنى فيهِ مِنْ مُوجِباتِ

 

خوارم مساز و تازيانه هاى عذابت را بر من مزن و از موجبات خشمت

 

 

سَخَطِكَ، بِمَنِّكَ وَاَياديكَ، يا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبينَ

 

بدان نعمت بخشى و الطافى كه نسبت به بندگان دارى دورم بدار اى آخرين حد اشتياق مشتاقان

 

 

روز هفتم:

 

اَللّـهُمَّ اَعِنّى فيهِ عَلى صِيامِهِ وَقِيامِهِ، وَجَنِّبْنى فيهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ، وَارْزُقْنى فيهِ

 

خدايا ياريم كن در اين ماه بر روزه و شب زنده داريش و دورم بدار در آن از لغزشها و گناهانش و روزيم كن در آن

 

 

ذِكْرَكَ بِدَوامِهِ، بِتَوْفيقِكَ يا هادِىَ الْمُضِلّينَ

 

ذكر خود را بطور دوام و يكسره به توفيق خود اى راهنماى گمراهان

 

 

روز هشتم:

 

اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فيهِ رَحْمَةَ الاَْيْتامِ، وَاِطْعامَ الطَّعامِ، وَاِفْشآءَ السَّلامِ، وَصُحْبَةَ الْكِرامِ، بِطَوْلِكَ

 

خدايا روزيم گردان در اين ماه مهرورزى نسبت به يتيمان و خوراندن طعام و به آشكار كردن سلام و هم نشينى با كريمان به فضل و كرمت

 

 

يا مَلْجَاَ الاْمِلينَ

 

اى پناه آرزومندان

 

 

روز نهم:

 

اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى فيهِ نَصيباً مِنْ رَحْمَتِكَ

 

خدايا قرار ده برايم در اين روز بهره اى از رحمت

 

 

الْواسِعَةِ، وَاهْدِنى فيهِ لِبَراهينِكَ السّاطِعَةِ، وَخُذْ بِناصِيَتى اِلى مَرْضاتِكَ

 

وسيعت و راهنماييم كن در اين ماه بسوى دليلهاى درخشانت و مرا بسوى موجبات خشنودى

 

 

الْجامِعَةِ، بِمَحَبَّتِكَ يا اَمَلَ الْمُشْتاقينَ

 

همه جانبه ات سوق ده به حق محبتت اى آرزوى مشتاقان

 

 

روز دهم:

 

اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فيهِ مِنَ

 

خدايا قرارم ده در اين ماه از

 

 

الْمُتَوَكِّلينَ عَلَيْكَ، وَاجْعَلْنى فيهِ مِنَ الْفآئِزينَ لَدَيْكَ، وَاجْعَلْنى فيهِ مِنَ

 

توكل كنندگان بر خودت و بگردانم در آن از سعادتمندان درگاهت و قرارم ده در آن از

 

 

الْمُقَرَّبينَ اِلَيْكَ، بِاِحْسانِكَ يا غايَةَ الطّالِبينَ

 

مقربان پيشگاهت به حق احسانت اى هدف نهايى جويندگان

 

 

روز يازدهم:

 

اَللّـهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فيهِ الاِْحْسانَ، وَكَرِّهْ اِلَىَّ فيهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْيانَ، وَحَرِّمْ عَلَىَّ فيهِ

 

خدايا دوست گردان نزد من در اين ماه احسان و نيكى را و ناخوش دار در پيش من در اين روز فسق و نافرمانى و گناه را و حرام گردان در اين روز بر من

 

 

السَّخَطَ وَالنّيرانَ، بِعَوْنِكَ يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ

 

خشم كيفربار و آتش (سوزان) را به كمك خودت اى فريادرس فريادخواهان

 

 

روز دوازدهم:

 

اَللّـهُمَّ زَيِّنّى فيهِ بِالسَّتْرِ وَالْعَفافِ، وَاسْتُرْنى فيهِ بِلِباسِ الْقُنُوعِ وَالْكَفافِ، وَاحْمِلْنى

 

خدايا در اين ماه مرا به زيور پوشش از گناه و پاكدامنى بياراى و جامه قناعت و اكتفاى به مقدار حاجت را به برم كن و وادارم كن

 

 

فيهِ عَلَى الْعَدْلِ وَالاِْنْصافِ، وَ امِنّى فيهِ مِنْ كُلِّ ما اَخافُ، بِعِصْمَتِكَ يا

 

در اين روز به عدالت و انصاف و ايمنيم بخش در آن از هر چه كه از آن مى ترسم به نگهدارى خودت اى

 

 

عِصْمَةَ الْخآئِفينَ

 

نگهدارنده ترسندگان

 

 

روز سيزدهم:

 

أَللّهُمَّ طَهِّرْنِى فيهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالاَْقْذارِ،

 

خدايا پاكم كن در اين ماه از چركى و كثافات

 

 

وَصَبِّرْنى فيهِ عَلى كائناتِ الاْقْدارِ، وَوَفِّقْنى فيهِ لِلتُّقى وَ صُحْبَةِ الاَْبْرارِ،

 

و شكيبايم كن بر مقدراتى كه خواهد شد و موفقم دار در اين ماه به پرهيزكارى و هم نشينى با نيكان

 

 

بِعَوْنِكَ يا قُرَّةَ عَيْنِ الْمَساكين.

 

به كمك خودت اى روشنايى ديده مسكينان

 

 

روزچهاردهم:

 

اَللّهُمَّ لا تُؤاخِذْنى فيهِ بِالْعَثَراتِ، وَأَقْلِنِى فيهِ مِنَ الْخَطايا وَالْهَفَواتِ، وَلا تَجْعَلْنى فيهِ غَرَضاً

 

خدايا مگير مرا در اين ماه به لغزشها و بازم دار در آن از خطاها و لغزشها و قرارم مده در اين روز هدف

 

 

لِلْبَلايا وَالاْفاتِ، بِعِزَّتِكَ يا عِزَّ الْمُسْلِمينَ

 

بلاها و آفات به عزتت اى عزت بخش مسلمانان

 

 

روز پانزدهم:

 

اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فيهِ طاعَةَ الْخاشِعينَ، وَاشْرَحْ فيهِ صَدْرى بِاِنابَةِ الْمُخْبِتينَ، بِاَمانِكَ يا اَمانَ

 

خدايا فرمانبردارى فروتنان را در اين ماه روزى من گردان و بگشا سينه ام را براى بازگشتن بسويت همانند بازگشتن خاشعان به امان بخشيت اى امان بخش

 

 

الْخآئِفينَ

 

ترسناكان

 

 

روز شانزدهم:

 

اَللّـهُمَّ وَفِّقْنى فيهِ لِمُوافَقَةِ الاَْبْرارِ، وَجَنِّبْنى فيهِ

 

خدايا موفقم دار در اين ماه به همراهى كردن با نيكان و دورم دار در آن از

 

 

مُرافَقَةَ الاَْشْرارِ، وَآوِنى فيهِ بِرَحْمَتِكَ اِلى دارِالْقَـرارِ، بِاِلـهِيَّتِكَ يا اِلـهَ

 

رفاقت با اشرار و جايم ده در آن بوسيله رحمت خود به خانه قرار و آرامش به معبوديّت خود اى معبود

 

 

الْعالَمينَ

 

جهانيان

 

 

روز هفدهم:

 

اَللّـهُمَّ اهْدِنى فيهِ لِصالِحِ الاَْعْمالِ، وَاقْضِ لى فيهِ

 

خدايا راهنماييم كن در آن به كارهاى شايسته و برآور در آن

 

 

الْحَوآئِجَ وَالاْمالَ، يا مَنْ لا يَحْتاجُ اِلَى التَّفْسيرِ وَالسُّؤالِ، يا عالِماً بِما

 

حاجات و آرزوهاى مرا اى كسى كه نيازى به شرح حال و درخواست ندارى اى دانا و آگاه

 

 

فى صُدُورِ الْعالَمينَ، [صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ الطّاهِرينِ].(1)

 

بدانچه در دل مردم جهانيان است درود فرست بر محمّد و آل پاكش

 

 

روز هيجدهم:

 

اَللّـهُمَّ نَبِّهْنى فيهِ لِبَرَكاتِ اَسْحارِهِ، وَنَوِّرْفيهِ قَلْبى بِضِيآءِ اَنْوارِهِ، وَخُذْ

 

خدايا آگاهم ساز در اين ماه از بركات سحرهاى آن و نورانى كن در آن دلم را به پرتو انوار آن و بگمار

 

 

بِكُلِّ اَعْضآئى اِلَى اتِّباعِ اثارِهِ، بِنُورِكَ يا مُنَوِّرَ قُلـُوبِ الْعارِفينَ

 

تمام اعضا و جوارحم را به پيروى كردن آثارش به نور خود اى روشنى دهنده دلهاى عارفان

 

 

روز نوزدهم:

 

اَللّـهُمَّ وَفِّرْ فيهِ حَظّى مِنْ بَرَكاتِهِ، وَسَهِّلْ سَبيلى اِلى خَيْراتِهِ، وَلا

 

خدايا سرشار كن در اين ماه بهره ام را از بركات آن و هموار ساز راهم را به سوى خيرات آن

 

 

تَحْرِمْنى قَبُولَ حَسَناتِهِ، يا هادِياً اِلَى الْحَقِّ الْمُبينِ

 

و محرومم مساز از پذيرفتن حسناتش اى راهنماى بسوى حقيقت آشكار

 

 

روز بيستم:

 

اَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فيهِ اَبْوابَ الْجِنانِ، وَاَغْلِقْ عَنّى فيهِ اَبْوابَ النّيرانِ، وَوَفِّقْنى فيهِ

 

خدايا بگشا در اين ماه برويم درهاى بهشت را و ببند برويم در آن درهاى دوزخ را و موفقم دار

 

 

لِتِلاوَةِ الْقُرْآنِ، يا مُنْزِلَ السَّكينَةِ فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ

 

به تلاوت قرآن اى فرو فرستنده آرامش در دلهاى مؤمنان

 

 

روزبيست و يكم:

 

اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى فيهِ اِلى مَرْضاتِكَ دَليلاً، وَلا تَجْعَلْ لِلشَّيْطانِ فيهِ عَلَىَّ

 

خدايا برايم در اين ماه دليلى به موجبات خشنودى خود مقرّر فرما و راهى براى تسلط شيطان بر من باقى مگذار

 

 

سَبيلاً، وَاجْعَلِ الْجَنَّةَ لى مَنْزِلاً وَمَقيلاً، يا قاضِىَ حَوآئِـجِ الطّالِبينَ

 

و بهشت را منزل و آسايشگاهم قرار ده اى برآرنده حاجات جويندگان

 

 

روز بيست و دوم:

 

اَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فيهِ اَبْوابَ فَضْلِكَ، وَاَنْزِلْ عَلَىَّ فيهِ

 

خدايا باز كن برويم در اين ماه درهاى فضلت را و بركاتت را در آن بر من نازل

 

 

بَرَكاتِكَ، وَوَفِّقْنى فيهِ لِمُوجِباتِ مَرْضاتِكَ، وَاَسْكِنّى فيهِ بُحْبُوحاتِ

 

فرما و موفقم دار در آن به موجبات خشنوديت و مسكنم ده در آن وسطهاى

 

 

جَنّاتِكَ، يا مُجيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّينَ

 

بهشتت اى اجابت كننده دعاى درماندگان

 

 

روز بيست و سوم:

 

اَللّـهُمَّ اغْسِلْنى فيهِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَطَهِّرْنى فيهِ مِنَ الْعُيُوبِ، وَامْتَحِنْ قَلْبى فيهِ بِتَقْوَى

 

خدايا شستشويم ده در اين ماه از گناهان و پاكم كن در آن از عيبها و آزمايش كن در آن دلم را به پرهيزكارى

 

 

الْقُلُوبِ، يا مُقيلَ عَثَراتِ الْمُذْنِبينَ

 

دلها اى ناديده گيرنده لغزشهاى گنهكاران

 

 

روز بيست و چهارم:

 

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ فيهِ

 

خدايا از تو خواهم در اين ماه

 

 

ما يُرْضيكَ، وَاَعُوذُ بِكَ مِمّا يُؤْذيكَ، وَاَسْئَلُكَ التَّوْفيقَ فيهِ لاَِنْ اُطيعَكَ

 

آنچه تو را خشنود سازد و پناه برم به تو از آنچه تو را بيازارد و از تو خواهم در آن توفيق براى اين كه پيرويت كنم

 

 

وَلا اَعْصِيَكَ، يا جَوادَ السّآئِلينَ

 

و نافرمانيت نكنم اى بخشنده به خواستاران

 

 

روز بيست و پنجم:

 

اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فيهِ مُحِبَّاً

 

خدايا قرارم ده در اين ماه دوستدار

 

 

لاَِوْلِيآئِكَ، وَمُعادِياً لاَِعْدآئِكَ، مُسْتَنّاً بِسُنَّةِ خاتَمِ اَنْبِيآئِكَ، يا عاصِمَ

 

دوستانت و دشمن دارنده دشمنانت و پيرو راه و روش خاتم پيمبرانت اى نگهدارنده

 

 

قُلُوبِ النَّبِيّينَ

 

دلهاى پيمبران

 

 

روز بيست و ششم:

 

اَللّـهُمَّ اجْعَلْ سَعْيى فيهِ مَشْكُوراً، وَذَنْبى

 

خدايا قرار ده كوششم را در اين ماه مورد سپاس و تقدير و گناهم را

 

 

فيهِ مَغْفُوراً، وَعَمَلى فيهِ مَقْبُولاً، وَعَيْبى فيهِ مَسْتُوراً، يا اَسْمَعَ السّامِعينَ

 

در آن آمرزيده و عملم را در آن پذيرفته و عيبم را در آن پوشيد اى شنواترين شنوايان

 

 

روز بيست و هفتم:

 

اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فيهِ فَضْلَ لَيْلَةِ الْقَدْرِ، وَصَيِّرْ اُمُورى فيهِ مِنَ

 

خدايا فضيلت شب قدر را در اين ماه روزيم گردان و بگردان كارهايم را در آن از

 

 

الْعُسْرِ اِلَى الْيُسْرِ، وَاقْبَلْ مَعاذيرى، وَحُطَّ عَنِّى الذَّنْبَ(2) وَالْوِزْرَ، يا رَؤُفاً

 

سختى به آسانى و عذرهايم را بپذير و وزر و گناهم را بريز اى مهربان

 

 

بِعِبادِهِ الصّالِحينَ

 

به بندگان شايسته ات

 

 

روز بيست و هشتم:

 

اَللّـهُمَّ وَفِّرْ حَظّى فيهِ مِنَ النَّوافِلِ،

 

خدايا سرشار كن بهره ام را در اين ماه از انجام مستحبات و نوافل

 

 

وَاَكْرِمْنى فيهِ بِاِحْضارِ الْمَسآئِلِ، وَقَرِّبْ فيهِ وَسيلَتى اِلَيْكَ مِنْ بَيْنِ

 

و گراميم دار به ياد داشتن مسائل و نزديك گردان در آن وسيله ام را بسويت از ميان ساير

 

 

الْوَسآئِلِ، يا مَنْ لا يَشْغَلُهُ اِلْحـاحُ الْمُلِحّينَ

 

وسايل اى كه سرگرمش نكند سماجت سماجت كنندگان

 

 

روز بيست و نهم:

 

اَللّـهُمَّ غَشِّنى فيهِ بِالرَّحْمَةِ، وَارْزُقْنى فيهِ التَّوْفيقَ وَالْعِصْمَةَ، وَطَهِّرْ قَلْبى مِنْ غَياهِبِ

 

خدايا فراگير مرا در اين ماه به مهر خود و روزيم كن در آن به توفيق و خودنگهدارى و پاك كن دلم را از تيرگيهاى

 

 

التُّهَمَةِ، يا رَحيماً بِعِبادِهِ الْمُؤْمِنينَ

 

تهمت اى مهربان نسبت به بندگان مؤمن خود

 

 

روز سى ام:

 

اَللّـهُمَّ اجْعَلْ صِيامى فيهِ

 

خدايا چنان كن روزه ام را در اين ماه

 

 

بِالشُّكْرِ وَالْقَبُولِ، عَلى ما تَرْضاهُ وَيَرْضاهُ الرَّسُولُ، مُحْكَمَةً فُرُوعُهُ

 

كه مورد قدردانى و پذيرش بوده و بر طبق خشنودى تو و خشنودى رسولت باشد و محكم باشد فروع آن

 

 

بِالاُْصُولِ،بِحَقِّ سَيِّدِنا مُحَمَّد وَ آلِهِ الطّاهِرينَ، وَالْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَميـنَ.

 

بوسيله اصول به حق آقاى ما محمّد و آل پاكش و ستايش خاص پروردگار جهانيان است.

 

 

 

br نوشته شده در تاريخ ۱ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاهاى مخصوص روزهاى ماه رمضان،
ادامه مطلب
 
فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران:
بصيرت قطب‌نماي حركت در اوضاع پيچيده و غبارآلود امروز است/علم موثرترين راه براي ارتقاي توان رزمي است
تاريخ انتشار : يكشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۴۰
 
فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران تنها راه حفظ ارزش‌ها را بصيرت برشمرد و گفت: به تعبير رهبر انقلاب، بصيرت قطب‌نماي حركت در اوضاع پيچيده و غبارآلود امروز است كه ما را در مسيري سالم هدايت مي‌كند.
به گزارش بلاغ به نقل از نوشهرآنلاين، امير دريادار حبيب‌الله سياري در محفل انس با قرآن كريم كه در مسجد دانشگاه علوم دريايي امام‌خميني(ره) نوشهر برگزار شد، وظيفه دانشگاه حضرت امام(ره) و نيروي دريايي راهبردي ارتش جمهوري اسلامي ايران را پرورش فرماندهان و مديران آينده‌ساز براي كشور دانست و گفت: در انجام اين مهم با تدابير فرمانده كل‌معظم‌قوا در اين دانشگاه موفق عمل شده و توانستيم تاكنون مديران كاردان، موفق و لايقي را پرورش دهيم.

وي ارتقاي سطح علم و دانش، توان رزمي و تربيت معنوي در دانشگاه‌ها را سه مولفه مهم براي پرورش مديران خلاق و لايق بيان كرد.

فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران با بيان اينكه علم موثرترين راه براي ارتقاي توان رزمي است، افزود: اگر توان علمي ما از ديگران كمتر باشد در عرصه جهاني حرفي براي گفتن نداريم.

وي با اشاره به اينكه ماه مبارك رمضان، ماه خودسازي است، بر تقويت توان معنوي تاكيد كرد و افزود: اين ماه فرصت خوبي است براي ارتقاء توان معنوي تا بتوانيم در تمامي عرصه‌ها حضوري موفق داشته باشيم.

سياري وظيفه نيروهاي نظامي را ارتقاء آمادگي رزمي و جلوگيري از غافلگيرشدن با روحيه سلحشوري براي مقابله با تهديد سخت بيان كرد و گفت: جنگي كه امروز با آن درگير هستيم، جنگ نرم است كه بايد همانطور كه در هشت‌سال دفاع‌مقدس در جنگ سخت پيروز بوديم در اين عرصه هم با دقت نظر بيشتر موفق باشيم.

وي سمت و سوي جنگ نرم دشمن را به سمت جوانان دانست و افزود: دشمن در جنگ نرم به دنبال تسلط بر افكار است و مي‌خواهد باورها را تغيير دهد و با تغيير رفتارها آن را در جهتي كه خود مي‌خواهد هدايت كند.

فرمانده نيروي دريايي ارتش ادامه داد: دشمن كور خوانده است، چراكه جوانان نظامي كشور به عنوان خط‌مقدم و ديگر جوانان به عنوان سربازان رزمنده عرصه جنگ نرم اين آمادگي را دارند كه در مقابل جنگ نرم دشمن بايستند.

وي بيان كرد: اگر به دشمن اجازه بدهيم كه در سبك زندگي اسلامي- ايراني ما تغيير ايجاد كند، ارزشها و هويت ديني خود را كه براي مهم و با ارزش است، از دست مي‌دهيم.

سياري با اشاره به اينكه براي حفظ ارزشها انقلاب كرديم و هشت سال نيز در جنگ تحميلي در مقابل استكبار دفاع كرديم، خاطرنشان كرد: ايستادگي در مقابل ارزشها و حفظ هويت تودهني بزرگي به استكبار جهاني است.

وي تنها راه حفظ ارزش‌ها را بصيرت برشمرد و يادآورشد: به تعبير رهبر انقلاب، بصيرت قطب‌نماي حركت در اوضاع پيچيده و غبارآلود امروز است كه ما را در مسيري سالم هدايت مي‌كند.

فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران بصيرت را ولايتمداري و حركت در مسير ولايت دانست و گفت: چراغ راه ما براي بصيرت ديني توجه ويژه به مقام ولايت است.
كد مطلب: 111178
br نوشته شده در تاريخ ۱ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران: بصيرت قطب‌نماي حركت در اوضاع پيچيده و غبارآلود امروز است/،
ادامه مطلب
 

 

 
فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران:
بصيرت قطب‌نماي حركت در اوضاع پيچيده و غبارآلود امروز است/علم موثرترين راه براي ارتقاي توان رزمي است
تاريخ انتشار : يكشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۴۰
 
فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران تنها راه حفظ ارزش‌ها را بصيرت برشمرد و گفت: به تعبير رهبر انقلاب، بصيرت قطب‌نماي حركت در اوضاع پيچيده و غبارآلود امروز است كه ما را در مسيري سالم هدايت مي‌كند.
به گزارش بلاغ به نقل از نوشهرآنلاين، امير دريادار حبيب‌الله سياري در محفل انس با قرآن كريم كه در مسجد دانشگاه علوم دريايي امام‌خميني(ره) نوشهر برگزار شد، وظيفه دانشگاه حضرت امام(ره) و نيروي دريايي راهبردي ارتش جمهوري اسلامي ايران را پرورش فرماندهان و مديران آينده‌ساز براي كشور دانست و گفت: در انجام اين مهم با تدابير فرمانده كل‌معظم‌قوا در اين دانشگاه موفق عمل شده و توانستيم تاكنون مديران كاردان، موفق و لايقي را پرورش دهيم.

وي ارتقاي سطح علم و دانش، توان رزمي و تربيت معنوي در دانشگاه‌ها را سه مولفه مهم براي پرورش مديران خلاق و لايق بيان كرد.

فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران با بيان اينكه علم موثرترين راه براي ارتقاي توان رزمي است، افزود: اگر توان علمي ما از ديگران كمتر باشد در عرصه جهاني حرفي براي گفتن نداريم.

وي با اشاره به اينكه ماه مبارك رمضان، ماه خودسازي است، بر تقويت توان معنوي تاكيد كرد و افزود: اين ماه فرصت خوبي است براي ارتقاء توان معنوي تا بتوانيم در تمامي عرصه‌ها حضوري موفق داشته باشيم.

سياري وظيفه نيروهاي نظامي را ارتقاء آمادگي رزمي و جلوگيري از غافلگيرشدن با روحيه سلحشوري براي مقابله با تهديد سخت بيان كرد و گفت: جنگي كه امروز با آن درگير هستيم، جنگ نرم است كه بايد همانطور كه در هشت‌سال دفاع‌مقدس در جنگ سخت پيروز بوديم در اين عرصه هم با دقت نظر بيشتر موفق باشيم.

وي سمت و سوي جنگ نرم دشمن را به سمت جوانان دانست و افزود: دشمن در جنگ نرم به دنبال تسلط بر افكار است و مي‌خواهد باورها را تغيير دهد و با تغيير رفتارها آن را در جهتي كه خود مي‌خواهد هدايت كند.

فرمانده نيروي دريايي ارتش ادامه داد: دشمن كور خوانده است، چراكه جوانان نظامي كشور به عنوان خط‌مقدم و ديگر جوانان به عنوان سربازان رزمنده عرصه جنگ نرم اين آمادگي را دارند كه در مقابل جنگ نرم دشمن بايستند.

وي بيان كرد: اگر به دشمن اجازه بدهيم كه در سبك زندگي اسلامي- ايراني ما تغيير ايجاد كند، ارزشها و هويت ديني خود را كه براي مهم و با ارزش است، از دست مي‌دهيم.

سياري با اشاره به اينكه براي حفظ ارزشها انقلاب كرديم و هشت سال نيز در جنگ تحميلي در مقابل استكبار دفاع كرديم، خاطرنشان كرد: ايستادگي در مقابل ارزشها و حفظ هويت تودهني بزرگي به استكبار جهاني است.

وي تنها راه حفظ ارزش‌ها را بصيرت برشمرد و يادآورشد: به تعبير رهبر انقلاب، بصيرت قطب‌نماي حركت در اوضاع پيچيده و غبارآلود امروز است كه ما را در مسيري سالم هدايت مي‌كند.

فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران بصيرت را ولايتمداري و حركت در مسير ولايت دانست و گفت: چراغ راه ما براي بصيرت ديني توجه ويژه به مقام ولايت است.
كد مطلب: 111178
br نوشته شده در تاريخ ۱ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران:،
ادامه مطلب
 

 

 
فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران:
بصيرت قطب‌نماي حركت در اوضاع پيچيده و غبارآلود امروز است/علم موثرترين راه براي ارتقاي توان رزمي است
تاريخ انتشار : يكشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۴۰
 
فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران تنها راه حفظ ارزش‌ها را بصيرت برشمرد و گفت: به تعبير رهبر انقلاب، بصيرت قطب‌نماي حركت در اوضاع پيچيده و غبارآلود امروز است كه ما را در مسيري سالم هدايت مي‌كند.
به گزارش بلاغ به نقل از نوشهرآنلاين، امير دريادار حبيب‌الله سياري در محفل انس با قرآن كريم كه در مسجد دانشگاه علوم دريايي امام‌خميني(ره) نوشهر برگزار شد، وظيفه دانشگاه حضرت امام(ره) و نيروي دريايي راهبردي ارتش جمهوري اسلامي ايران را پرورش فرماندهان و مديران آينده‌ساز براي كشور دانست و گفت: در انجام اين مهم با تدابير فرمانده كل‌معظم‌قوا در اين دانشگاه موفق عمل شده و توانستيم تاكنون مديران كاردان، موفق و لايقي را پرورش دهيم.

وي ارتقاي سطح علم و دانش، توان رزمي و تربيت معنوي در دانشگاه‌ها را سه مولفه مهم براي پرورش مديران خلاق و لايق بيان كرد.

فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران با بيان اينكه علم موثرترين راه براي ارتقاي توان رزمي است، افزود: اگر توان علمي ما از ديگران كمتر باشد در عرصه جهاني حرفي براي گفتن نداريم.

وي با اشاره به اينكه ماه مبارك رمضان، ماه خودسازي است، بر تقويت توان معنوي تاكيد كرد و افزود: اين ماه فرصت خوبي است براي ارتقاء توان معنوي تا بتوانيم در تمامي عرصه‌ها حضوري موفق داشته باشيم.

سياري وظيفه نيروهاي نظامي را ارتقاء آمادگي رزمي و جلوگيري از غافلگيرشدن با روحيه سلحشوري براي مقابله با تهديد سخت بيان كرد و گفت: جنگي كه امروز با آن درگير هستيم، جنگ نرم است كه بايد همانطور كه در هشت‌سال دفاع‌مقدس در جنگ سخت پيروز بوديم در اين عرصه هم با دقت نظر بيشتر موفق باشيم.

وي سمت و سوي جنگ نرم دشمن را به سمت جوانان دانست و افزود: دشمن در جنگ نرم به دنبال تسلط بر افكار است و مي‌خواهد باورها را تغيير دهد و با تغيير رفتارها آن را در جهتي كه خود مي‌خواهد هدايت كند.

فرمانده نيروي دريايي ارتش ادامه داد: دشمن كور خوانده است، چراكه جوانان نظامي كشور به عنوان خط‌مقدم و ديگر جوانان به عنوان سربازان رزمنده عرصه جنگ نرم اين آمادگي را دارند كه در مقابل جنگ نرم دشمن بايستند.

وي بيان كرد: اگر به دشمن اجازه بدهيم كه در سبك زندگي اسلامي- ايراني ما تغيير ايجاد كند، ارزشها و هويت ديني خود را كه براي مهم و با ارزش است، از دست مي‌دهيم.

سياري با اشاره به اينكه براي حفظ ارزشها انقلاب كرديم و هشت سال نيز در جنگ تحميلي در مقابل استكبار دفاع كرديم، خاطرنشان كرد: ايستادگي در مقابل ارزشها و حفظ هويت تودهني بزرگي به استكبار جهاني است.

وي تنها راه حفظ ارزش‌ها را بصيرت برشمرد و يادآورشد: به تعبير رهبر انقلاب، بصيرت قطب‌نماي حركت در اوضاع پيچيده و غبارآلود امروز است كه ما را در مسيري سالم هدايت مي‌كند.

فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران بصيرت را ولايتمداري و حركت در مسير ولايت دانست و گفت: چراغ راه ما براي بصيرت ديني توجه ويژه به مقام ولايت است.
كد مطلب: 111178
br نوشته شده در تاريخ ۱ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران:،
ادامه مطلب
 
۳۳ سال پيش در چنين روزي
حمله شديد هاشمي به آل سعود
پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۲۳:۵۵
هاشمي با حمله شديد به آل سعود گفت : كاخ نشين هاي دنياي عرب ، مدعيان اسلام اين ها تازه نوكر آن ها هستند ، اين ديگر چقدر پستي است ، خادم الحرمين ، در كنار كعبه مقدسه بنشيند و نوكر پول بده نه پول بگير نوكر پول بده آمريكا باشد.
پايگاه خبري تحليلي هم انديشي:
رخدادهاي ۲۷ و ۲۸ خرداد ۱۳۶۱

چكيده

بعد از ظهر ديروز جلود نخست وزير ليبي به اتفاق سفير آن كشور، در قم با آيت الله منتظري ديدار و گفت و گو كرد .



دولت هاي كشورهاي اسلامي بخصوص دولتهاي در خط مقدم جبهه بايد به حكم وظيفه اسلامي تمام امكانات خود را براي رفع اين سرطان خطرناك بسيج نمايند و به صرف دادن شعار و ارسال پيام اكتفا نكنند.



آيت الله خامنه اي: ما امروز هم اعلام مي كنيم كشورهاي اسلامي هر تعدادي نيرو براي كمك به ساكنان لبنان و فلسطين بدهند ما ، ده برابر آن خواهيم فرستاد.



بنا به درخواست خانواده شهدا و پيشنهاد آيت الله منتظري و تائيد نمايندگان مجلس شوراي اسلامي روز هفتم تير به روز شهيد نامگذاري شده است.



دكتر فيروز آبادي سرپرست هلال احمر جمهوري اسلامي : در صورت قبول طرح ابتكاري جمهوري اسلامي ايران از سوي عراق خانو اده هاي اسراي جنگ تحميلي به زودي موفق به ديدار با فرزندانشان خواهند شد.



وزير ارشاد اسلامي امروز طي يك مصاحبه مطبوعاتي به شدت به برخي نقدهاي صورت گرفته به فيلم هاي منتشر شده واكنش نشان داده و منتقدين را تهديد به شكايت و بستن روزنامه هايشان كرد!



منافقين با حمله به ماشين حمل پول براي يكي از بانك هاي شيراز سه نفر را به شهادت رساندند.



محسن رضايي پيش از خطبه هاي نماز جمعه : زماني امريكا فهميد دولت موقت در ايران كاره اي نيست و ملت و حزب الله همه كاره اند كه فرصت هائي را از دست داده بود



آيت الله هاشمي رفسنجاني: تنها راه مبارزه با اسرائيل ايجاد يك سپاه مشترك است و يك ارتش مشترك از مسلمين براي اين كه شر اسرائيل را كم كنيم از مسلمين الان موقعش رسيده است.



كاري كه به سر عراق در دزفول ، در غرب رود كارون آورديم ، همين كار را در لبنان كه هم زمين هايش آسان تر است و بهتر مي شود جنگيد خواهيم آورد.

۲۷ خرداد ۱۳۶۱

در جمهوري اسلامي فرقي ميان روحاني و غير روحاني نيست

گروهي از روحانيون مسئول ارشاد و زائران بيت الله الحرام ديروزبا آيت الله خامنه اي رئيس جمهوري ديدار كردند.

رئيس جمهور با اشاره به اين مطلب كه در دنيا ، جمهوري اسلامي ايران به عنوان يك حكو مت مذهبي و روحانيون مطرح شده است گفت : اگر از حكومت روحانيون تداعي حكومت قرون وسطايي نشود ما از عنوان اين مطلب هيچ ابائي نداريم زيرا در جمهوري اسلامي فرقي ميان روحاني و غيرروحاني نيست. قابليت ها و كفايت هاي لازم براي مسئوليت پذيري مطرح است.

رئيس جمهور با اشاره به تبليغات جهاني در مورد حكومت جمهوري اسلامي ايران ، به اهميت رفتار و منش روحانيون در خارج از كشور تاكيد كرده و افزودند : روحانيون از يك فرهنگ خاصي برخوردارند و لذا رفتار و حركت شما روحانيون درواقع يك حركت تعيين كننده است .

رئيس جمهور با اشاره به علاقمندي مردم دنيا نسبت به انقلاب اسلامي از اثرات آن در مجامع بين المللي پرداخته و گفتند : دنيا مي خواهد پيام انقلاب ما را بشنود تا بداند اين انقلابي كه عليرغم اين همه فشار جهاني ، حاضر نيست از اصول خود منحرف شود ، كيست و چيست ؟

پيامد عدم پذيرش آتش بس بدتر از وضع كنوني نيست

رئيس جمهور با اشاره به تجاوز رژيم غاصب اسرائيل به لبنان گفتند : وقتي كه سرزمين هاي اسلامي از سوي دشمنان اسلام اشغال مي شود براي دفاع از آن در اسلام و صاحب نظران اسلامي اختلاف نظري نبوده و نيست . ولي امروز لبنان را مي بينيم كه به طور واضح از سوي دشمن اسلام اشغال شده است و به جز سوريه و جمهوري اسلامي ايران هيج يك از كشورهاي مسلمان برخورد جدي با آن نداشتند.

آيت الله خامنه اي با اشاره به پيشنهاد رئيس مجلس شوراي اسلامي مبني بر اعزام يك گردان از هر كشور اسلامي جهت دفاع از لبنان تاكيد كردند : اگر اين نيروها اعزام مي شدند آيا امروز باز هم نيروهاي درگير در منطقه حاضر به قبول آتش بس بودند ؟

ايشان افزودند : به نظر ما در حال حاضر هم اجباري به قبول آتش بس نبوده و بايستي به نبرد خود ادامه مي دادند زيرا پيامد عدم آتش بس بدتر از و ضع كنوني نيست.

سازشكاران ضربه خواهند خورد

رئيس جمهور ضمن محكوم كردن هرنوع قبول سازشكاري با رژيم صهيونيستي اظهار داشتند : اگر كشورهاي اسلامي با اين توطئه شرقي و غربي براي اشغال سرزمين هاي اسلامي كه توسط عنصر پليد و فرصت طلبي چون رژيم اشغالگرقدس كه هر روز پيگيري مي شود ، با روشهاي سازشكارانه برخورد كنند ، ضربه بيشتري خواهند خورد.

آيت الله خامنه اي ضمن ابراز تاسف از كشتار محرومين لبنان و آواره كردن فلسطينيان توسط رژيم غاصب صهيونيستي و با اشاره به ظلم و ستم شاه حسين اردني جهت راندن فلسطينيان از اردن گفتند : اگر كشورهاي مسلمان نيروهاي عظيم خود را بنا به پيشنهاد ما به ياري ساكنان جنوب لبنان و آوارگان فلسطيني كه امروز بي رحمانه قتل عام مي شوند اعزام كرده بودند ، اسرائيل امروزقدرت اين گونه تهاجم را نداشت ما امروز هم اعلام مي كنيم هر تعدادي كه آنها نيرو بدهند ما ، ده برابر آن خواهيم فرستاد همچنان كه امروز نيروهاي رزمنده داوطلب ما پيشتازانه به جبهه هاي نبرد با رژيم اشغالگر قدس گسيل شده اند . (۱)

كشورهاي خط مقدم بايد تمام امكانات خود را صرف جنگ با اسرائيل كنند

بعد از ظهر ديروز جلود نخست وزير ليبي به اتفاق سفير آن كشور، در قم با آيت الله منتظري ديدار و گفت و گو كرد .

در اين ديدار نخست وزير ليبي ابتدا شهادت حجت الاسلام محمد منتظري را به حضور آيت الله منتظري تبريك و تسليت گفت و اظهار داشت : از اين كه خودم را در كشور انقلابي ايران براي دومين مرتبه مي بينم، بسيار خوشوقت هستم و اميدوارم روابط في مابين دو كشور مسلمان و انقلابي ايران و ليبي روزبروز گسترده تر گردد.

سپس آيت الله منتظري پس از تشكر از جلود ضمن اشاره به لزوم تعادل در روابط مسلمانان با بلوك شرق و غرب افزود : امروز كشورهاي اسلامي و شرقي گرفتار خطر اسرائيل و تجاوز روزافزون آن مي باشند و دولت هاي كشورهاي اسلامي بخصوص دولتهاي در خط مقدم جبهه بايد به حكم وظيفه اسلامي تمام امكانات خود را براي رفع اين سرطان خطرناك بسيج نمايند و به صرف دادن شعار و ارسال پيام اكتفا نكنند. (۲)

هفتم تير به نام روز شهيد نامگذاري مي شود

ستاد برگزاري مراسم هفتم تير مركب از نمايندگان سه قوه و بنياد شهيد ديروز در يك مصاحبه مطبوعاتي برنامه هاي اين ستاد جهت برگزاري هر چه با شكوه تر مراسم يكمين سالگرد شهادت ۷۲ تن از بهترين ياران امام را اعلام كرد.

نماينده بنياد شهيد نيز گفت : بنا به درخواست خانواده شهدا و پيشنهاد آيت الله منتظري و تائيد نمايندگان مجلس شوراي اسلامي روز هفتم تير به روز شهيد نامگذاري شده است و در اين روز بزرگ خانواده شهدا و جانبازان انقلاب نيز رژه خواهند رفت . (۳)

آخرين وضعيت انتقال خانواده اسراي ايراني و عراقي اعلام شد

دكتر فيروز آبادي سرپرست هلال احمر جمهوري اسلامي ايران ديروز در يك مصاحبه مطبوعاتي با حضور رسانه هاي خبري در آنكارا ، اظهار داشت: در صورت قبول طرح ابتكاري جمهوري اسلامي ايران از سوي عراق و امضاي موافقت نامه هاي مربوطه بين كشورهاي ذيربطه ، خانو اده هاي اسراي جنگ تحميلي به زودي موفق به ديدار با فرزندانشان خواهند شد.

سرپرست هلال احمر جمهوري اسلامي ايران اضافه كرد : براساس طرح هايي كه پيش بيني شده است هر هفته ۸۰۰ تن از خانواده هاي اسراي عراق وارد ايران خواهند شد و در طول يك هفته اقامت خود ، حداقل يك بار و ۴ ساعت با فرزندان خود ديدار و ملاقات خواهند كرد. وي همچنين تعداد اسراي عراقي را در ايران ۹۰ هزار نفر اعلام كرد. (۴)

مصاحبه شديد و تند وزير ارشاد در پاسخ به منتقدان ؛ عصباني هستم و شايد تقوا را رعايت نكنم !

وزير ارشاد اسلامي امروز طي يك مصاحبه مطبوعاتي در رابطه با نقش مطبوعات و رسانه هاي گروهي سخناني ايراد كرد. وي در بخشي از سخنان خود كفت : انتظار از مطبوعات جمهوري اسلامي اين است كه حداكثر تقوا را در حركت قلم رعايت كنند و خود ناظر بر يكديگر باشند. مطبوعات قبل از اينكه هر جاي ديگري را ببينند بايد مطبوعات را ببينند چون اگر مطبوعات به فساد كشيده شد ديگر نمي تواند رسالت خودش را انجام دهد .

و زير ارشاد تاكيد كرد : بنده در اين جا به روش مطبوعات در برخورد با فيلم برزخي ها اعتراض دارم و از همكاران خودم در وزارت ارشاد دفاع مي كنم بعضي ها گفتند تو خودت را در اين جوسازي و سط نكش، بنده گفتم نه من از اول زندگيم همين طور بودم ، اين مسئوليت من است هيچ كس به اندازه من مسئول نيست .

وي در پايان گفت : من الان يك مقدار عصباني هستم و فكر مي كنم بحث كردن بعد از اين عصبانيت مانع شود تقواى لازم را رعايت كنم اين است كه بحث درباره سياست هنري و اين مسائل را به يك مصاحبه ديگر كه بتوانم با آرامش صحبت كنم موكول مي كنم و به برادران در مطبوعات توصيه ميكنم بگذاريد افرادي كه همه چيز خودشان را در اين راه به خطر انداخته اند در راه نظام جمهوري اسلامي كار كنند .(۵)

شهادت سه نفر در سرقت مسلحانه منافقين

در رابطه با حمله مسلحانه منافقين به اتومبيل حامل پول بانك در بلو ار اميركبير شيراز، از سوي شهرباني استان فارس و سپاه پاسداران انقلاب منطقه اطلاعيه مشتركي منتشر شد.

در بخشي از اين اطلاعيه آمده است : منافقين اين بار به اتو مبيل حامل پول ملت حمله كرده و بــــــــراى به ثمر رسانيدن نقشه جنايتكارانه خويش از به شهادت رسانيدن سه تن از خدمتگزاران صديق اسلام ابا نكرده و با به گلوله بستن اتومبيل حامل پول ظهر روز ۲۵ خرداد در شيراز دو نفر از كارمندان شريف بانك رابه اتفاق يك نفراز محافظان و پاسداران رشيد شهرباني به شهادت مي رسانند. باشد تا اين جنايات شوم سندي باشد بر رسوائي هر چه بيشتر منافقين و ايادي آمريكا.(۶)

۲۸ خرداد ۱۳۶۱

تشريح دلايل حمله اسرائيل به لبنان از سوي محسن رضايي

نماز وحدت آفرين جمعه امروز به امامت موقت آيت الله علي اكبر هاشمي رفسنجاني و با شركت افشار مختلف مردم شهيد پرور تهران در محل دانشگاه تهران و خيابان هاي اطراف آن برگزار شد.

پيش از آغاز خطبه هاي نماز جمعه محسن رضائي فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي طي سخناني در مورد ادامه جنگ و جنايات صهيونيسم اشغالگر قدس به عنوان سخنران پيش از خطبه هاي نماز گفت : هم اكنون در دنيا داستان غم انگيز كشتار وحشيانه مسلمانان جنوب لبنان در حال جريان است و پايتخت لبنان چند روزي است كه كاملا در محاصره قرار گرفته و حمله و حشيانه صهيونيست ها آن چنان سريع و وسيع صورت گرفت كه مردم لبنان فرصت خارج شدن از محل جنگ را پيدا نكردند و حتي تعدادي كه به پناهگاههاي از پيش ساخته فلسطيني ها پناه برده بودند ، آن چنان با آتش ناپالم و بمب هاي آتشين سوخته بودند كه صورتشان به هيچ وجه قابل تشخيص نبود .

وي افزود : ابن جنايت كه مدتي است شروع شده ، همچنان ادامه دارد ، اما دنياي بشريت و كشورها و دولت ها چرا تاكنون كاري نكرده اند و سازمان هاي حقوق بشري و بين المللي چرا قادر نيستند به اين فاجعه جنايت بار پايان دهند؟ هر كسي كه وارد لبنان شود يا به جنوب سوريه برود در مدت كوتاهي جواب خود را خواهد فهميد.

مراكز تمسخر بشريت

وي با اشاره به عملكرد سازمان حقوق بشر و سازمان ملل متحد گفت : اين سازمان ها، سازمان هائي هستند مركز تمسخر بشريت و مراكزي شده اند كه مسلمانان دنيا را به تمسخر گرفته اند.

وي افزود : صهيونيسم اشغالگر قدس ابتدا با چهار لشكر حملات خود را آغاز كرد و بقيه لشكرهايش پشت سر اين چهار لشكر شروع به نابود كردن مردم بي گناه و بي دفاع لبنان كردند. به دنبال اين حركت جنايتكارانه ، فيليپ حبيب و جرج بوش به حركت در آمدند تا اين جنايت و حشيانه را توجيه كنند . وي افزود: از تمام اين مسائل چگونه ممكن است بشري در دنيا پيدا شود و نفهمد كه امريكا و سازمان ملل متحد دست به دست اسرائيل در اين جنايات شركت دارند.

با تسخير سفارت آمريكا به صورت رسمي به اين كشور اعلام جنگ كرديم

رضائي آنگاه افزود : با پيروزي انقلاب اسلامي پايگاه امريكا از بين رفت، ولي با يك ساده انديشي فكر مي كرد كه از طريق ارتباط مجدد مي تواند در ايران حاكميت پيدا كند و زماني امريكا فهميد دولت موقت در ايران كاره اي نيست و ملت و حزب الله همه كاره اند كه فرصت هائي را از دست داده بود. اين بار امريكا در اواخر دولت موقت تصميم گرفت با ما مقابله جدي كند. هم زمان با اين تصميم آمريكا ، ناگهان انقلاب اسلامي ، ملت و حكومت ما اعلام جنگ رسمي با امريكا را كرد و سفارت آنها را كه لانه جاسوسي آمريكا بود ، به تصرف خود در آورد و در حقيقت با گرفتن سفارتخانه ، اعلام جنگ رسمي با امريكا كرديم.

ثابت خواهيم كرد چگونه پدر آمريكا و اسرائيل را در مي آوريم

وي ادامه داد : اين جنگ هم مثل ساير قضاياي گذشته انقلاب باعث اوج گيري انقلاب و خوار شدن امريكا گرديد. امريكا و اروپا به يك تجزيه و تحليل دقيق از انقلاب اسلامي پرداخنند و ديدند از زمان شاه تاجنگ رو به عقب رفته اند و به اين نتيجه رسيدند كه مسئله ايران جدي است و از هرگونه ساده انديشي بايد خود داري كنند و آمدند از جاي دوري براي مقابله با ما شروع كردند. در اوج پيروزي خرمشهر، آمريكا صداي خود را در لبنان بلند كرد كه من هنوز در منطقه قدرت دارم كه انشاء الله ملت ما ثابت خواهد كرد كه چگونه پدر امريكا و اسراثيل را درخو اهد آورد.

وحشت از آمريكا يكي از عوامل اصلي زير سلطه رفتن است

رضائي آن گاه افزود : مگرنه اينكه دولت موقت در زمان گرفتن لانه جاسوسي گفت : گرفتن لانه جاسوسي يعني اعلام جنگ رسمي با امريكا ، اما و حشت از امريكا يكي از عوامل اصلي زير سلطه رفتن است و يكي از هدف هاي كنفرانسها كه مي خواستند شرايطي را به ما تحميل كنند اين بود كه از رعب جنگ استفاده كنند.هر سلطه و وابستگي دو ريشه دارد : رعب و وحشت و حقوق گرفتن . شايد در كشورهاي منطقه كشورهاي كمي هستند كه حقوق مي گيرند ولي اكثرا به دليل رعب و وحشت وابسته به آمريكا شده اند . اين كه امام تاكيد دارند كه اگر قادر به ارسال نيرو نيستيد سلاح نفت را در دست بگيريد شكستن رعب و وحشت است . (۷)

آيت الله هاشمي : حزب اللهي ها صاحب اين انقلابند

پس از اظهارات محسن رضايي فرمانده كل سپاه آيت الله هاشمي رفسنجاني در خطبه نماز جمعه با قدرداني از حزب الله گفت : برادران و خواهران حزب الله ثابت كردند كه برخلاف تبليغاتي كه عليهش كرده اند انضباط پذيرترين جريان هاي كشور است .

وي ادامه داد : من يك دنيا از اين ها تشكر مي كنم كه اين ها ما را سرافراز كردند كه اين نيروي عظيم كه حافظ انقلاب ما بود و در حساس ترين نقاط موقعي كه ليبرال ها طغيان كرده بودند و منافقين طغيان كرده بودند اين ها انقلاب را نجات دادند و حق دارند و خودشان صاحب اين انقلابند و اين قدر با انضباطند .

روزي مي رسد كه بابي حجاب هاي دريده برخورد كنيم

هاشمي در ادامه با اشاره به اين كه بايد با زبان نرم با بي حجاب ها سخن گفت اظهار داشت : مردم در همه جا بايد مواظب باشند با برخورد صحيح ، جلوي اين جريان فاسدي كه سوغات غرب است ، توضيح بدهند به آن ها بگوئيد ، اين بي حجابي غير از عرضه كردن مجاني چيزهايي كه خريدارش فقط انسان هاي فاسد هستند در خيابان ها به آن ها ، چيزي نيست اين ها را روشن بكنند ، توضيح بدهيد اين طور حركت بكنيد . البته يك روزي به جايي هم مي رسد كه افراد دريده اي پيدا بشوند كه هيچ چيزي آن ها را قانع نمي كند البته آن جا اسلام هم پيش بيني كرده و با حكم اسلام با آن ها رفتار مي كنيم .

اصل وجود اسرائيل مايه حرف است و بايد از بين برود

هاشمي ادامه داد : ما معتقديم كه اسرائيل به عنوان يك آلت دست در اختيار آمريكا است در منطقه نه آمريكاي تنها ، در اختيار ناتو است و كمي هم در اختيار شرق ، بله از آن ها هم استفاده مي كنند مجموعه اين ها اين را به عنوان وسيله گذاشته اند اين جا كه هر حركتي مي خواهند در منطقه بوجود بياورند به وسيله اين آلت دست به وجود بياورند .

هاشمي با اشاره به سابقه و خوي تجاوز گري صهيونيست ها گفت : اگر ملت ها نخواهند دولت ها غلط مي كنند كه اين قدر پر رو باشند و اين قدر مدعي و اين قدر پر مدعا بنشينند توي كاخ هاشان و شخصيت هاي آمريكايي بيايند آن جا و آن جا ميز قمار و شراب باشد و در لبنان آتش و خون بر سر مردم بريزد .

هاشمي با تشريح جنايات اسرائيل در منطقه گفت : اين ها نمي دانم چطور توي چشم مردم نگاه مي كنند ؟ اين روزنامه نگارها را من نمي دانم فردا با چه آبرويي مي آيند با يكي ديگر مي خواهند مصاحبه كنند ؟ اين قلم ها چرا شكسته ؟ اين زبان ها چرا بسته شده ؟ اين دهان ها چرا خفه شده ؟ اين سياستمدارها چرا اين قدر بي انصافند ، چرا اين قدر بي وجدانند ؟ دنيا چرا اين قدر تاجر خون است ؟

صهيونيست ها از كفتار پست ترند

هاشمي صهيونيست ها را از كفتار پست تر دانست و گفت : واقعا اين ها از كفتار ، از گرگ و از هر حيوان پستي كه شما بتوانيد مجسم كنيد بدتر و پست ترند ، اين ها ساديسم دارند اين ها اصلا نشسته اند آن جا انتقام پيروزي ايران را كه نتوانستند اين جا در باره ما كاري بكنند از شيعيان لبنان و فلسطيني هاي محروم و آواره بگيرند ، اين ها جنايتكار هاي تاريخند .

حمله شديد هاشمي به آل سعود ؛ اي كاش شاه عربستان از غصه مرده باشد

هاشمي با حمله شديد به آل سعود گفت : كاخ نشين هاي دنياي عرب ، مدعيان اسلام اين ها تازه نوكر آن ها هستند ، اين ديگر چقدر پستي است ، خادم الحرمين ، در كنار كعبه مقدسه بنشيند و نوكر پول بده نه پول بگير نوكر پول بده آمريكا باشد و اين جنايت بيخ گوشش درست بشود و آن هم از آن جا بگويد كه : ملك خالد براي ما دق كرد . حالا خدا كند كه دق كرده باشد . يعني اين قدر شعور داشته باشد كه دق كرده باشد . شايد منظورش اين بوده كه كشته اندش ، اگر باشد خودش يك معنايي است .

عرب ها نمي توانند چاه هاي نفت خودشان را منفجر كنند

هاشمي پيشنهاد داد عرب ها چاه هاي نفت خود را منفجر كنند و در اين زمينه اظهار داشت : خوب زورتان نمي رسد كارشناس نداريد ، چند تا بمب توي لوله هاتان منفجر كنيد يك هفته تا تعمير بشود نفت نرود ، اگر نفت نرود نه اسرائيل مي ماند و نه آمريكا مي تواند اين جنايت را بكند . شماها نه اراده داريد ، نه احساس داريد ، نه وجدان داريد ، دنبال چه مي گرديد ؟ هاشمي با حمله شديد به ملت هاي عربي از آن ها خواست قيام كنند و حكام خود را از كاخ ها بيرون كنند.

تشكيل سپاه مشترك تنها راه مبارزه با اسرائيل

رئيس مجلس در رابطه با نحوه مبارزه با اسرائيل نيز گفت : تنها راه مبارزه با اسرائيل ايجاد يك سپاه مشترك است و يك ارتش مشترك از مسلمين براي اين كه شر اسرائيل را كم كنيم از مسلمين الان موقعش رسيده است.

هاشمي با بيان اين كه اسرائيل در دام افتاده است گفت : الان موقع مبارزه جدي با اسرائيل است ، دنبا بداند ، شما ايراني ها بدانيد ، اسرائيل نمي تواند يك جنگ طولاني را تحمل كند . اسرائيل از خودش حدود دو ميليون خورده اي آدم دارد يك مقداري هم عرب ها هستند كه دشمن آن ها هستند ، آن دو ميليون و خورده اي هم عده زيادي شايد نصفشان مال هند و شرقي هستند ...اسرائيل آنقدر وابسته است كه اگر اطرافش را ببنديم در مدت كوتاهي خفه مي شود . بازارش از بيرون از خودش است ، منبع انرژيش هم بيرون از خودش است . نيروي انساني هم حساب دارد . اين نيروي انسانيش هم اگر بيايند به ميدان جنگ همه چيزش تعطيل مي شود . براي ما مقدور است كه اسرائيل را در همين حالت دو سال نگه داريم و بيشتر ...من از بقيه كشورهاي عربي حرف نمي زنم ، كشورهاي پايداري كه مدعي پايداري هستند حالا دارند نشان مي دهند كه مي توانند باشند ما ها بيائيم با هم يك ارتش مشترك درست بكنيم و توي همين لبنان اسرائيل را منهدم بكنيم .

بچه هاي سپاه ما كه براي جنگ با اسرائيل رفته اند بر نمي گردند

رئيس مجلس ادامه داد : كاري كه به سر عراق در دزفول ، در غرب رود كارون آورديم ، همين كار را در لبنان كه هم زمين هايش آسان تر است و بهتر مي شود جنگيد ، آنجا براي جنگيدن بچه هاي سپاه ما جان مي دهد ، بچه هاي سپاه ما در بيابان هاي اهواز كه مي خواستند بجنگند روي زمين صاف مي رفتند آنها هم با اسلحه اين ها را درو مي كردند. اما آن جا اين طور نيست ، اين ها هريكيشان توي يك تپه كه بايستد ، جلوي يك ستون نظامي اسرائيل را مي بندد . بچه هايي كه روي زمين صاف و ريگزار با كوله پشتي و در آفتاب ۴۵-۵۰ درجه اين طور توانستند پنج لشگر عراق را در غرب رود كارون آن طور خرد كنند ، اين لشگرهاي پياده اسرائيل كه به مراتب آز عراقيها بدترند .بچه هاي سپاه ما حالا رفته اند ، و برگشت هم ندارند. ما هم اگر به آنها بگوئيم برگردند، آنها برنمي گردند. تا آن جائي كه ما با آنها موافقت كنيم ، مي مانند ولي اگر مخالفت كنيم مي گويند ماروي وظيفه اسلامي مي جنگيم، بچه هائي هستند كه رفته اند بجنگند .

هاشمي در پاسخ به اين احتمال كه ممكن است آمريكا وارد جنگ بشود نيز گفت : اتفاقا بگذاريد آمريكا بيايد من يك جاي ديگر هم گفته ام آمريكا به ويتنام رفت چه كرد ؟ بچه هاي سپاه و ارتش و بسيج ما ايمانشان هزار بار از ويت كنگ ها بيشتر است . مطمئن باشيد نشان دادند كه ايمانشان بيشتر است . منطقه هم مناسب تر است در كنار جنگي كه مي كنيم يك حق ديگري براي ما پيش مي آيد كه اين حق مهم است .

هاشمي در پاسخ به اين شبهه كه لبنان به ما چه ؟ گفت : ما امروز جنگمان را اصلا به خاطر اسرائيل داريم و اگر اين جنگ را هم تمام كنيم و اسرائيل بماند دوباره جنگ خواهيم داشت و تا در منطقه اسرائيل به اين صورت باشد ما نمي توانيم فارغ البال باشيم از جنگي كه ممكن است پيش بيايد . (۸)

پي نوشت:

۱- كيهان ، ۲۷ خرداد ۱۳۶۱ ، صفحه ۳
۲- جمهوري اسلامي ، ۲۷ خرداد ۱۳۶۱ ، صفحه ۱۲
۳- كيهان ، ۲۷ خرداد ۱۳۶۱ ، صفحه ۳
۴- اطلاعات ، ۲۷ خرداد ۱۳۶۱ ، صفحه ۳
۵- اطلاعات ، ۲۷ خرداد ۱۳۶۱ ، صفحه ۴
۶- اطلاعات ، ۲۷ خرداد ۱۳۶۱ ، صفحه ۴
۷- كيهان ، ۲۹ خرداد ۱۳۶۱ ، صفحه ۱۴
۸- جمهوري اسلامي ، ۲۹ خرداد ۱۳۶۱ ، صفحه ۱۲

پژوهشگر:سيد روح الله امين آبادي
ب
منبع : فارس

كد: 283079

br نوشته شده در تاريخ ۱ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: حمله شديد هاشمي به آل سعود،
ادامه مطلب
 
روايت جاسبي از عزل بني صدر
دوشنبه ۱ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۰۵
روز ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ مجلس شوراي اسلامي بعد از ۲ روز بحث و بررسي، به عدم كفايت سياسي سيدابوالحسن بني‌صدر رئيس‌ جمهوري وقت راي مثبت داد.
روايت جاسبي از عزل بني صدر
پايگاه خبري تحليلي هم انديشي: 20 خرداد ماه 1360 سالگرد عزل بني صدر از فرماندهي كل قواست كه كه 10 روز بعد از آن منجر به عزل بني صدر از رياست جمهوري ايران شد.

به همين مناسبت قصد بازخواني حواشي و اتفاقات اين حادثه تاريخي را داريم و در ادامه بخشي از مصاحبه دكتر عبدالله جاسبي كه به اين موضوع اختصاص دارد از نظر شما مي گذرد.

اين مصاحبه در آبان ماه 1392 به مناسبت بازخواني فعاليت هاي حزب جمهوري اسلامي انجام شده است و در مستند "داستان ناتمام يك حزب" كه تير ماه امسال رونمايي خواهد شد بخش هايي از آن مورد استفاده قرار گرفته است.

*موضع حزب در قبال بني‌صدر چگونه بود؟ ما در آن مقطع شاهد هستيم برخي افراد همانند شهيد ديالمه و مثلا دكتر آيت به شدت عليه بني‌صدر موضع‌گيري مي‌كردند. حتي در آن مقطع بحث نوار آيت هم مطرح شد. آيا اين مواضع مورد تاييد حزب هم بود؟

ـ برخي افراد در حزب‌‌ همان‌طور كه اشاره كرديد با بني‌صدر اساسا حتي پيش از رياست‌جمهوري او هم مشكل داشتند. مثلا من به خاطر دارم زماني كه بحث اختلافات آيت و بني‌صدر هم مطرح شد، بني‌صدر خيلي تلاش كرد تا آيت را به طرف خود جذب كند اما زماني كه ديد موفق نمي‌شود سعي كرد تا آيت را حذف كند، كه كسي را فرستاد پيش آيت تا نواري از آيت ضبط كند و آن را منتشر كرد و به اين نحو سعي كند آيت را حذف كند.

زماني كه كار به اينجا رسيد برخي از دوستان سعي كردند مابين آيت و بني‌صدر را آشتي دهند. مثلا من به خاطر دارم يكي از دوستان مشترك بين من و آيت و بني‌صدر به نام آقاي دكتر شايورد كه سال گذشته مرحوم شدند جلسه‌اي را به صورت خصوصي مابين بني‌صدر و آيت برگزار كردند. 

شايورد براي من نقل مي‌كرد كه آيت در آن جلسه به شدت با بني‌صدر مخالفت مي‌كرد و به او گفت خودت هم مي‌داني من از روز اول با تو مخالف بودم اما زماني كه به رياست‌جمهوري رسيدي چون امام دستور داد من هم عليه تو صحبتي نكردم و سعي كردم با دولتت و خودت مدارا كنم اما اگر همين فردا باز انتخابات ديگري برگزار شود من باز سعي مي‌كنم تو راي نياوري و انتخاب نشوي و به نفع تو كاري نخواهم كرد.

خب اين وضع شهيد آيت بود در قبال بني‌صدر، خب آيت هم مقام كمي در حزب نداشت. آيت دبير سياسي حزب بود و مواضع او مي‌توانست به نوعي مواضع حزب هم قلمداد شود.

*درباره ديالمه هم همين طور بود؟ من حتي نواري از ديالمه شنيده‌ام كه به شدت در مجلس عليه بني‌صدر سخنراني كرده بود و گفته بود آقاي بني‌صدر سه طايفه اسلام را بد‌نام كردند، بني‌اميه، بني‌عباس و بني‌صدر! آيا ديالمه هم موضع شبيه به آيت داشت؟

بله. خب بالاخره ديالمه هم از مخالفين سرسخت بني‌صدر بود و او هم از اعضاي شاخص حزب جمهوري اسلامي هم در جامعه محسوب مي‌شود و هم در مجلس!

آقاي دكتر چطور شد كه امام و حزب جمهوري اسلامي رضايت دادند تا بني‌صدر عزل شود؟ بالاخره خب بني‌صدر نخستين رئيس‌جمهوري اسلامي ايران بود و خيلي صورت خوشي هم نداشت كه نخستين رئيس‌جمهور عزل شود. به ويژه كه آن مقطع هم مقطع حساسي بود، هم بحث جنگ بود هم اختلافات داخلي به اوج خود رسيده بود.

من حقيقتش نمي‌دانم اين را اينجا نقل بكنم يا خير و آيا شما اين را مي‌توانيد اعلام كنيد. اما ايرادي ندارد نقل مي‌كنم تا در تاريخ ضبط شود چون تا به حال در جايي اين را نقل نكرده‌ام.

سال 1361 ما جلسه‌اي با آيت‌الله خامنه‌اي دبيركل وقت حزب داشتيم. من همين طوري از ايشان سوال كردم آقاي خامنه‌اي حالا خودمانيم چطور شد كه امام با عزل بني‌صدر مخالفت كردند؟ چون بالاخره اگر امام موافقت نمي‌كردند حزب هم اقدامي نمي‌كرد عليه بني‌صدر و در اصل اين اجازه امام بود كه حزب هم توانست عليه بني‌صدر اقدامي انجام دهد.

آقاي خامنه‌اي در آن جلسه نقل كردند كه ما‌‌ همان خرداد 60 جلسه‌اي را با امام داشتيم. همين كه امام وارد جلسه شدند من بودم و شهيد بهشتي و آقاي هاشمي. امام بي‌مقدمه شروع كردند به اعتراض كردن به ما كه شما از خدا نمي‌ترسيد؟ چرا آن قدر اختلاف ايجاد مي‌كنيد؟ چرا به فكر مردم نيستيد؟ يك آن آقاي هاشمي ناراحت شدند و شروع كردن به تند صحبت كردن به امام كه ما خجالت بكشيم؟ آن قدر اين بني‌صدر عليه ما حرف مي‌زند و آبروي ما را مي‌برد شما حرفي نمي‌زنيد؟! و بعد آقاي هاشمي ساكت شدند و زدند زير گريه! امام جلسه را ترك كردند و ما هم همين‌طور سكوت كرده بوديم.

فرداي آن روز حاج احمد آقا به ما زنگ زدند و گفتن ديشب امام خوابشان نبرده است و حكم عزل بني‌صدر را از فرماندهي كل قوا صادر كرده‌اند و چند روز بعد نيز حكم عدم كفايت سياسي بني‌صدر در مجلس مطرح شد و راي آورد. اين داستان عزل بني‌صدر بود كه چطور به تاييد حضرت امام رسيد.

*آقاي دكتر در بحث اختلافات بني‌صدر و حزب جمهوري موضع حزب در اين باره چه بود؟

برخي افراد در آن مقطع كه عضو حزب و از اعضاي جوان هم بودند به شهيد بهشتي پرخاش مي‌كردند كه مثلا چرا شما عليه بني‌صدر موضع‌گيري نمي‌كنيد؟ او هر روز عليه شما سخنراني مي‌كند و شما عليه او حرفي نمي‌زنيد. بني‌صدر هم بالاخره پيمان بين امام و شما را نقض كرده است و شما هم كه دائم سكوت مي‌كنيد.

شهيد بهشتي در مقابل اين افراد يك پاسخي را دادند كه خيلي جالب توجه بود. ايشان مي‌فرمودند كه خب شما مي‌گوييد بني‌صدر كه حرف امام را گوش نمي‌كند. اگر من هم حرف امام را گوش نكنم پس چه كسي حرف امام را گوش كند؟ ما بايد به صحبت‌هاي امام اهميت بدهيم و اختلافات را بيشتر نكنيم تا در جامعه مشكلات ديگري بروز نكند. حتي ايشان در‌‌ همان مقطع در مسجد بازار يك سخنراني كردند و به همين موضوع پاسخ دادند كه جواب من در مقابل بني‌صدر يك حرف است: سكوت، سكوت، سكوت! يعني ايشان آن قدر به سخنان امام اهميت مي‌دادند و تابع بودند.

مصاحبه از:سيد مهدي دزفولي
م

منبع : فارس

كد: 283904

br نوشته شده در تاريخ ۱ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: روايت جاسبي از عزل بني صدر،
ادامه مطلب
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


معاون دادستان نظامي استان مازندران: وظيفه نيروي انتظامي در طرح ساماندهي دريا برخورد با جرايم مشهود است

1394/3/31 يكشنبه

 
معاون دادستان نظامي استان مازندران گفت: مظاهر غير اسلامي و غير شرعي كه دامنگير سواحل درياي شمال شده است بايد پاك سازي شود و وظيفه نيروي انتظامي و يگان ويژه مستقر در طرح ساماندهي دريا برخورد با جرايم مشهود است.

حجت الاسلام محمداسماعيل زارعي در جمع مجريان طرح ساماندهي دريا  در يگان ويژه انتظامي استان افزود: تظاهر به كشف حجاب و عدم تقيد به مسائل شرعي و قانوني در سواحل ايران اسلامي، جرم مشهود است و قانونگذار براي آنان مجازات تعيين كرده است.
وي افزود: پليس بر اجراي طرح جداسازي آقايان و بانوان در طرح سالم سازي دريا اصرار داشته باشد و با هر نوع مظاهر ضد فرهنگي و ضد اخلاقي در اين طرح و بعد از آن نيز برخورد جدي شود.
معاون دادستان نظامي مازندران تأكيد كرد: طرح دريا نيازمند متولي فرهنگي است ولي آقايان به وظيفه خود عمل نمي كنند و اين كم كاري باعث شده وضعيت اسفبار سواحل، روز به روز بيشتر شده و نيروي انتظامي در نوك حمله برخي از افراد واقع گيرد.
حجت الاسلام زارعي تصريح كرد: از هفده نهاد نظارتي بيشترين حجم كار مربوط به مجموعه يگان ويژه است و اكثر نهادها وظيفه شان را يا انجام نمي دهند و يا به صورت كمرنگ حاضر مي شوند.
وي گفت:  متوليان فرهنگي مخصوصاً رسانه ها و نهادهاي نظارتي نيز بايد در اين خصوص فرهنگ سازي نمايند، عده اي هنجارشكن سواحل شمال ايران را با سواحل مديترانه اشتباه گرفته اند، سواحل شمال حريم خصوصي عده اي نيست كه در آن بي بند و باري و مظاهر علني فساد را ترويج نمايند.
زارعي با تأكيد بر رعايت احترام و تكريم مسافران گفت: مأمورين يگان ويژه در طرح دريا با مسافران با احترام و زبان نرم صحبت نمايند و اگر افرادي در حرمت شكني جري هستند به مراجع قضايي معرفي شوند.
 معاون دادستان نظامي مازندران بر حمايت دستگاه قضايي از نيروي انتظامي در مبارزه با مظاهر فساد و هنجارشكنان تأكيد كرد و گفت: تا زماني كه ناجا بر مبناي قانون و موازين شرعي در مقابل هنجارشكنان و حاميان مظاهر فساد اقدام مي نمايد مورد حمايت دادسراي نظامي خواهد بود.

 

منبع:سازمان قضايي ن.م

br نوشته شده در تاريخ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: معاون دادستان نظامي استان مازندران: وظيفه نيروي انتظامي در طرح ساماندهي دريا برخورد با جرايم مشهود است،
ادامه مطلب
 

 

تشويق رئيس دادگاه نظامي دو گيلان توسط رئيس قوه قضائيه

 

 

تشويق رئيس دادگاه نظامي دو گيلان توسط رئيس قوه قضائيه

1394/3/31 يكشنبه

 
از سوي رئيس قوه قضائيه، رئيس شعبه دوم دادگاه نظامي دو استان گيلان مورد تشويق قرارگرفت.
در بازرسي هيئت اعزامي دادسراي انتظامي قضات از سازمان قضايي نيروهاي مسلح استان گيلان، عملكرد علي اكبرجمشيدي رئيس شعبه دوم دادگاه نظامي دو استان مثبت ارزيابي شده و بنا به پيشنهاد اين هيأت، آيت الهم صادق آملي لاريجاني رياست قوه قضائيه با ارسال تقدير نامه اي از زحمات وي تقدير كرد.
در قسمتي از اين تقديرنامه آمده است "بنابه پيشنهاد دادستان محترم انتظامي قضات از تلاش صادقانه جناب عالي در جهت اعتلاي دستگاه قضايي قدرداني مي نمايم، اميد است كماكان در خدمت به نظام مقدس اسلامي و مردم شريف ايران كوشا باشيد."

 

 

منبغ:سازمان قضايي ن.م

br نوشته شده در تاريخ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: تشويق رئيس دادگاه نظامي دو گيلان توسط رئيس قوه قضائيه،
ادامه مطلب
 

 

كاش در اين رمضان لايق ديدار شوم
سحري با نظر لطف تو بيدار شوم
كاش منت بگذاري به سرم مهدي جان
تا كه همسفره تو لحظه افطار شوم

حلول ماه مبارك رمضان، ماه رحمت و بركت و غفران مبارك باد.


برچسب‌ها: رمضان , لايق ديدار
 
تاريخ : جمعه ششم تير ۱۳۹۳ | ۱۱:۳۱ قبل از ظهر | نويسنده : احمداسماعيلي كريزي | آرشيو نظرات
.: Weblog Themes By SlideTheme :.
br نوشته شده در تاريخ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: رمضان،
ادامه مطلب
 
 
 
     
 
ترجمه خطبه شعبانيه/
آداب مهماني حضرت دوست
 
اي مردم، ماه خدا، همراه بركت و رحمت و آمرزش گناهان به شما روي آورده است. ماهي است كه از همه ماه¬ها ارزشمندتر و با فضيلت‌تر است. روزهايش ارزشمندترين روزهاست.
  

روضه نيوز:حضرت امام رضاع عليه السلام از پدر گرامي خود و او از پدران بزرگوارش، و آنان هم از اميرالمؤمنان امام علي عليه السلام نقل كرده اند كه آن حضرت چنين فرمود: يكي از روزهاي آخر ماه شعبان و در آستانهٔ رمضان پيامبر خدا، خطاب به ما، خطبهٔ مهمي خواند كه مضمونش چنين است:

۱- اي مردم، ماه خدا، همراه بركت و رحمت و آمرزش گناهان به شما روي آورده است.

۲- ماهي است كه از همه ماه¬ها ارزشمندتر و با فضيلت‌تر است.

۳_روزهايش ارزشمندترين روزهاست.

۴- و شبهايش با فضيلت‌ترين شب هاست.

۵- و ساعت هايش از همهٔ ساعت‌ها ارزشمند‌تر و ارجمندتر است.

۶- ماهي است كه شما به ميهماني خدا دعوت شده ايد.

۷- و خدا شما را در اين ماه گرامي داشته است.

۸- نفس‌هاي شما در ماه رمضان تسبيح است.

۹- و خوابتان عبادت خداست.

۱۰- و عمل شما مورد قبول درگاه خداست.

۱۱- و دعايتان در اين ماه عزيز مستجاب است.

۱۲- با نيت‌هاي درست و دلهاي پاك، خواسته هايتان را از خدا بخواهيد.

۱۳- و بخواهيد كه شما را در اين ماه به گرفتن روزه توفيق دهد.

۱۴- و نيز به تلاوت قرآن موفق سازد.

۱۵- انسان شقي كسي است كه در اين ماه مورد بخشش و آمرزش خدا قرار نگيرد.

۱۶- با گرسنگي و تشنگي اين ماه، به ياد گرسنگي و تشنگي قيامت بفتيد.

۱۷- و به فقرا و محرومان صدقه بدهيد.

۱۸- در ماه رمضان به بزرگانتان احترام كنيد.

۱۹- و به كودكان و افراد كوچك تر، از هيچ محبتي دريغ نورزيد.

۲۰- در اين ماه بيشتر صلهٔ رحم نماييد.

۲۱- زبان خود را از گفتار ناپسند و زشت نگهداريد.

۲۲- و از آنچه خدا بر شما حلال نكرده است، چشمانتان را ببنديد.

۲۳- و آن چه را كه شنيدنش بر شما حلال نيست، گوش ننماييد.

۲۴- و به يتيمان مهر و محبت كنيد تا بر يتيمان شما مهرورزند.

۲۵- و از گناهانتان توبه كنيد.

23- به هنگام نماز، دو دست خود را به دعا به پيشگاه خدا بلند كنيد.

۲۷- چه آن كه آن لحظه‌ها بهترين لحظه هاست.

۲۸- خداوند در آن لحظات با مهر و لطف بر بندگان مي‌نگرد.

۲۹- و اگر از او درخواست كنند، جواب مي‌دهد.

۳۰- و وقتي او را بخوانند، لبيك مي‌گويد.

۳۱- و دعاي آنان را اجابت مي‌كند.

۳۲- اي مردم! جانتان در گروه اعمال شماست، با طلب مغفرت از خدا، آزادش كنيد.

۳۳- و شانه‌هاي شما از وزر و وبال گناه و زشتي‌هاي سنگيني مي‌كند، با سجده‌هاي طولاني، آن وزر و وبال را سبك كنيد.

۳۴- بدانيد كه خداوند به عزت خود قسم ياد كرده است كه نمازگزاران و سجده كننده گان را عذاب نكند.

۳۵- اي مردم! هر كسي از شما روزه دار مؤمني را افطار دهد، چنان است كه گويا بنده اي را آزاد كرده، و خداوند از لغزش‌هاي گذشته اش مي‌گذرد.

۳۶- يكي عرض كرد! اي رسول خدا، همهٔ ما قدرت افطاردادن و سيركردن شكم افراد را نداريم.

۳۷- پيامبر فرمود: با پاره¬ي خرما، و مقداري آب، آتش را از خود دور كنيد.

۳۸- اي مردم! اگر كسي در اين ماه اخلاق خودش را نيكو و اصلاح كند، جواز عبور از پل صراط براي او خواهد بود.

۳۹- و آن كسي كه در اين ماه بر زيردستان خود آسان گرفته و سخت گيري نكند، خداوند حساب را بر او آسان مي‌گيرد.

۴۰- و كسي كه در اين ماه مردم از شرش در امان باشند، خداوند در قيامت غضب خود را از او باز مي‌دارد.

۴۱- و كسي كه يتيمي را نوازش نمايد، در قيامت مورد نوازش خداوند خواهد بود.

۴۲- و كسي كه صله¬ي رحم كند، خداوند رحمتش را در قيامت بر او فرو¬مي¬فرستد.

۴۳- و كسي كه قطع رحم كند، خداوند رحمتش را در قيامت از او دور دارد.

۴۴- و كسي كه يك نماز مستحبي به قصد اطاعت و بندگي به جا آورد، خداوند برآت آزادي از آتش جهنم را براي او صادر مي‌كند.

۴۵- و كسي كه يك واجب را انجام دهد ثواب هفتاد واجب به او داده مي‌شود.

۴۶- و كسي كه در اين ماه بر من زياد درود فرستد، خداوند كفهٔ ميزان عمل نيك او را در قيامت سنگين مي‌كند.

۴۷- و كسي كه يك آيه در اين ماه از قرآن تلاوت كند، پاداش يك ختم قرآن را خواهد داشت.

۴۸- اي مردم، درهاي بهشت در اين ماه باز است، از خدا درخواست كنيد كه ان را بر روي شما نبندد.

۴۹- و درهاي جهم بر روي شما بسته است، از خداوند بخواهيد كه آن را بر روي شما نگشايد.

۵۰- و شيطان در اين ماه درغل و زنجير است، از خداوند بخواهيد كه آن را بر شما مسلط نكند.

۵۱- اميرالمؤمنين گفت: از جا برخاستم و عرض كردم: اي رسول خدا، كدام عمل در اين ماه ارزشمند‌تر است؟

فرمود: اي ابالحسن، ارجمندترين عمل در رمضان آن است كه انسان از آن چه خدا حرام كرده است، دوري جويد.
آن گاه گريه كرد. عرض كردم: چه چيزي باعث گريهٔ شما شد؟

فرمود: علي جان، گريهٔ من براي اين است كه در اين ماه در حالي كه به نماز ايستاده اي فرق سرت به دست شقي‌ترين انسان شكافته مي‌شود، و محاسن شريف تو خضاب مي‌گردد.

اميرالمؤمنين عرض كرد: اي رسول خدا، آيا دين من سالم است؟

رسول خدا فرمود: آري، در سلامت كامل ديني قرار داري.

۵۲- سپس فرمود: يا علي، قاتل تو، قاتل من است، و كسي كه بر تو غضب كند بر من غضب كرده است.

۵۳- و كسي كه به تو دشنام دهد به من دشنام داده است، تو براي من به منزلهٔ جان من هستي، روح تو از روح من است و طينت تو از طينت من است.

۵۴- خداي تبارك و تعالي، من و تو را آفريد و انتخاب كرد.

۵۵- مرا براي نبوت و پيامبري، و تو را براي امامت امت اسلامي اختيار كرد، و هر كسي امامت تو را انكار كند، در حقيقت منكر نبوت من شده است.

منبع: بحار/ ج۹۶/ص۱۵۷ و ۳۵۸؛ عيون أخبار الرضا/ ج۱/ص۲۹۵

   
  

 


اخبار مرتبط:

 

 

نظر شما:
نام:
پست الكترونيكي:
نظر
 
  كد امنيتي:

 

 

 

br نوشته شده در تاريخ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: آداب مهماني حضرت دوست،
ادامه مطلب
 
كد خبر: ۲۶۷۳۲۶
تاريخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۳:۰۰
بولتن نيوز

دعاي روز چهارم ماه مبارك رمضان

http://static0.gilankhabar.com/serve/X3ab6oeYJMTJ/S-Pj5PJrEf8,/gilankhabar-dua-roze04-mahe-ramazan.jpg
 
br نوشته شده در تاريخ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز چهارم ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 

 

پوستر/دعاي روز چهارم ماه مبارك رمضان
شناسه خبر : 128888
94/3/31 - 00:08 -

 

" اَللّهُمَّ قَوِّنى فيهِ عَلى اِقامَةِ اَمْرِكَ وَاَذِقْنى فيهِ حَلاوَةَ ذِكْرِكَ وَ اَوْزِعْنى فيهِ لاِدآءِ شُكْرِكَ بِكَرَمِكَ وَاحْفَظْنى فيهِ بِحِفْظِكَ وَسَِتْرِكَ يا اَبْصَرَ النّاظِرينَ" خدايا نيرو ده مرا در اين ماه براى برپا داشتن فرمان و دستورت و بچشان به من شيرينى ذكرت و به من ياد ده در اين ماه طرز بجا آوردن سپاسگزارى خود را به بزرگواريت و نگاهم دار در آن به نگهدارى و محافظت خود اى بيناترين بينايان
www.farhangnews.ir/content/128888
انتهاي پيام
br نوشته شده در تاريخ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: پوستر/دعاي روز چهارم ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 





 

بسم الله الرحمن الرحيم

اللهمّ قوّني فيهِ على إقامَةِ أمْرِكَ واذِقْني فيهِ حَلاوَةَ ذِكْرِكَ وأوْزِعْني فيهِ لأداءِ شُكْرَكَ بِكَرَمِكَ واحْفَظني فيهِ بِحِفظْكَ وسِتْرِكَ يـا أبْصَرَ النّاظرين.


خدايا نيرومندم نما در آن روز به پا داشتن دستور فرمانت و بچشان در آن شيرينى يادت را و مهيا كن مرا در آنروز راى انجام سپاس‌گذاريت به كـرم خودت نگهدار مرا در اين روز به نگاه‌داريت و پرده‌پوشى خودت اى بيناترين بينايان.

 


 

شرح دعاي روز چهارم ماه مبارك رمضان


    “اللهم قوني فيه اقامه امرك و اذقني فيه حلاوه ذكرك و اوزعني فيه لاداء شكرك بكرمك و احفظني فيه بحفظك و سترك يا ابصر الناظرين” “خدايا مرا در اين روز براي اقامه و انجام فرمانت قوت بخش و حلاوت و شيريني ذكرت را به من بچشان و براي اداي شكرت به كرمت مهيا ساز و در اين روز به حفظ و پرده پوشي ات (مرا از گناهان) محفوظ بدار (و گناهان انجام داده مرا بپوشان) اي بصيرترين ناظران”
    1) اللهم قوني فيه اقامه امرك “خدايا مرا در اين روز براي اقامه و انجام فرمانت قوت بخش”.
    امام زين العابدين عليه السلام در دعاي چهل و چهارم صحيفه سجاديه چنين با خداوند مناجات مي فرمايند؛ “واعنا علي صيامه” يعني “خدايا مرا براي روزه گرفتن در ماه مبارك رمضان ياري فرما” كه اگر به مفهوم آن توجه نماييم مي بينيم اولا به پا داشتن روزه در ماه مبارك رمضان همان اقامه امر خداوند در اين ماه مي باشد، آن هم روزه واقعي كه در دعاي روز اول مختصرا در مورد آن شرحي داده شد، كه مجددا براي فهم بيشتر، اشاره مي نماييم به ادامه دعا كه آن حضرت مي فرمايند: “بكف الجوارح عن معاصيك” يعني “ما را ياري كن تا بتوانيم اعضاي بدن خود را از آلوده شدن به گناه و آنچه مورد پسند تو نيست بازداريم” كه اين قسمت از دعا نيز نشان دهنده اين است كه روزه واقعي تنها پرهيز از خوردن و آشاميدن نمي باشد بلكه تمام اعضا و جوارح انسان بايد روزه دار باشد و امر به روزه نيز از طرف خداوند امر به روزه واقعي مي باشد، ثانيا براي انجام دادن هر امري نياز به نيرو و قوه الهي داريم چرا كه “لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم” “نيست نيرو و قوتي مگر (از طرف) خداوند بلند مرتبه و بزرگ” و اگر خداوند در اين امر ما را ياري نكند به واقع ما در انجام اعمال (چه عبادي و غير عبادي) با شكست مواجه خواهيم شد. پس در اين روز از خداوند مي خواهيم كه ما را در انجام اوامرش نيرو و قوت بخشيده و ياريمان نمايد...
    2) و اذقني فيه حلاوه ذكرك “و حلاوت و شيريني ذكرت را به من بچشان”
    اگر انسان حلاوت و شيريني عبادت و بندگي خداوند را نچشد مفهوم عبادت و بندگي و ذكر و ياد خدا را نمي تواند درك كند و از تاثيرات آن در حيات دنيا و آخرت محروم مي ماند، به طوري كه اگر انسان بتواند اين مفهوم را درك كند كه هنگامي كه به ياد خداوند بلند مرتبه مي باشد خداوند نيز او را ياد مي كند و بدون واسطه خواسته هاي او را مي شنود و اجابت مي نمايد، آنگاه است كه مي تواند بفهمد چقدر راز و نياز با خدايي كه به سرعت صداي بندگان خويش را شنيده و آنها را اجابت مي كند شيرين و دلرباست، چرا كه خداوند فرموده است: “واذا سالك عبادي عني فاني قريب اجيب دعوه الداع اذا ادعان...”(1) “و هنگامي كه بنده هاي من از من (راجع به من) سئوال مي كنند بگو كه همانا من نزديك (آنها) هستم (به طوري كه) اجابت مي كنم خواسته درخواست كنندگان را هنگامي كه (چيزي از من) مي خواهد” پس در اين روز از خداوند مي خواهيم كه حلاوت و شيريني راز و نياز با خودش را بر ما بچشاند...
    3) واوزعني فيه لاداء شكرك بكرمك “و مرا در اين روز براي اداي شكرت به كرمت مهيا ساز” خداوند در قرآن مي فرمايد: ”واشكرولي و لا تكفرون”(2) “مرا شكر كنيد و كفر نورزيد” كه با توجه به اين آيه بايد بگوييم منظور از شكر نعمتهاي الهي آن نيست كه دائما به زبان بگوييم “خدايا شكر” بلكه شكر واقعي آن است كه از نعمتهاي الهي كه به ما ارزاني داشته و انعام فرموده است در مسير طاعت و بندگي اش استفاده كنيم نه در راه معصيت و نافرماني، كه قسم اول آن يعني طاعت و بندگي (شكر نعمت) و قسم دوم معصيت و نافرماني (كفران نعمت) الهي مي باشد كه در اين روز از خداوند مي خواهيم ما را براي اداي شكر نعمتهايش ياري نموده و آماده سازد...
    4) و احفظني فيه بحفظك و سترك يا ابصر الناظرين” “و مرا در اين روز به حفظ و پرده پوشيت (از گناهان) محفوظ بدار (و گناهان انجام داده مرا بپوشان) اي بيناترين بينايان”
    هنگامي كه انسان به خداوند توكل نموده و امور خود را به خداوند بسپارد آنگاه است كه خداوند او را از تسلط يافتن شيطان بر او حفظ مي نمايد و هنگامي كه انسان از وسوسه هاي شيطاني محفوظ بماند ديگر گناهي از او سر نخواهد زد و ديگر آن كه خداوند ستارالعيوب است يعني عيوب انسانها را كه سرچشمه از خطا و گناهان آنان دارد، مي پوشاند مگر اينكه انسان خود پرده دري نموده و بر اثر اصرار بر گناه و خطا، عيوب خود را براي ديگران آشكار سازد، پس در اين روز از خداوندي كه بيناترين بينايان است و بر اعمال ما نظارت دارد مي خواهيم كه ما را از انجام گناهان و پرده دري گناهان محفوظ بدارد.

www.bmi.ir/Fa/DynamicPage.aspx?id=95

br نوشته شده در تاريخ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز چهارم ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 
[ ۱ ][ ۲ ][ ۳ ][ ۴ ][ ۵ ][ ۶ ][ ۷ ][ ۸ ][ ۹ ][ ۱۰ ][ ۱۱ ][ ۱۲ ][ ۱۳ ][ ۱۴ ][ ۱۵ ][ ۱۶ ][ ۱۷ ][ ۱۸ ][ ۱۹ ][ ۲۰ ][ ۲۱ ][ ۲۲ ][ ۲۳ ][ ۲۴ ][ ۲۵ ][ ۲۶ ][ ۲۷ ][ ۲۸ ][ ۲۹ ][ ۳۰ ][ ۳۱ ][ ۳۲ ][ ۳۳ ][ ۳۴ ][ ۳۵ ][ ۳۶ ][ ۳۷ ][ ۳۸ ][ ۳۹ ][ ۴۰ ][ ۴۱ ][ ۴۲ ][ ۴۳ ][ ۴۴ ][ ۴۵ ][ ۴۶ ][ ۴۷ ][ ۴۸ ][ ۴۹ ][ ۵۰ ][ ۵۱ ][ ۵۲ ][ ۵۳ ][ ۵۴ ][ ۵۵ ][ ۵۶ ][ ۵۷ ][ ۵۸ ][ ۵۹ ][ ۶۰ ][ ۶۱ ][ ۶۲ ][ ۶۳ ][ ۶۴ ][ ۶۵ ]
br

ادامه مطلب



[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 9:49 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 
 

 

آيت الله آملي لاريجاني: استقبال قوه قضائيه از انتقادهاي سازنده و صحيح

تهران / خبرگزاري صدا و سيما / اجتماعي 1111 1394/04/03
رئيس قوه قضائيه مسئولان، قضات و كاركنان دستگاه قضايي را به استمرار انجام وظايف قانوني خود همراه با صلابت و قاطعيت و پرهيز از توجه به فشارها و برخي اعمال نفوذها فراخواند.
به گزارش خبرگزاري صدا و سيما به نقل از پايگاه اطلاع رساني قوه قضائيه، آيت الله صادق آملي لاريجاني در جلسه امروز مسئولان عالي قضايي با تبريك فرا رسيدن هفته قوه قضائيه، ياد و خاطره شهداي هفتم تير به ويژه شهيد دكتر بهشتي و مرحوم آيت الله محمدي گيلاني را گراميداشت.
وي با اشاره به نقش شهيد آيت الله بهشتي در ساماندهي و ايجاد تشكيلات قضايي و نقش عمده آن شهيد در تدوين قانون اساسي و مجاهده توأمان در حيطه هاي عملي و نظري بر ضرورت بروز رساني عملكردها، برنامه ها و ساماندهي انجام امور تأكيد كرد.
رئيس دستگاه قضا گفت: بزرگاني همچون شهيد بهشتي كه با وجود همه ظلم هايي كه از سوي معاندان و مخالفان انقلاب بر ايشان رفت به حمايت و پشتيباني حضرت امام (ره) در سنگر جهاد و مبارزه باقي ماندند، الگويي براي همه آناني هستند كه قصدشان خدمت به مردم و مجاهدت و ايثار در راه خداست.
رئيس قوه قضائيه آيت الله محمدي گيلاني را از ديگر الگوها و اسوه‌هاي دستگاه قضايي خواند و صلابت آن مرحوم در برخوردهاي قضايي را نمونه اي قابل توجه براي عملكرد امروز دستگاه قضايي در برخوردهاي با قاطعيت و صلابت برشمرد.
سخنان روشنگر مقام معظم رهبري؛
آيت الله آملي لاريجاني در ادامه با تقدير از بيانات روز گذشته مقام معظم رهبري در روشنگري نسبت به برخي مسائل مهم كشور از جمله پرونده هسته اي تأكيد كرد: انصافاً مقام معظم رهبري همچون هميشه در زماني كه گرد و غبار و فضاي مه آلود در مقابل برخي رويه ها و روندهاي جاري شكل گرفته بود در سخناني صريح، صادقانه و عالمانه مسير را براي مردم و مسئولان روشن كردند و سخنانشان درباره اقتصاد مقاومتي و مهمتر از آن درباره پرونده هسته اي و حمايتشان از تيم مذاكره كننده پاسخ روشني به برخي افراط و تفريط ها در مسير پرونده هسته اي و تعيين تكليفي در اين مسير بود.
رئيس قوه قضائيه با تأكيد بر اينكه تيم مذاكره كننده هسته اي بايد حمايت شود و در عين حال در چارچوب خطوط قرمز نظام حركت كند از حركت مجلس شوراي اسلامي در تعيين چارچوب قانوني براي مذاكرات هسته اي نيز تقدير كرد.
آيت الله آملي لاريجاني گفت: تيم مذاكره كننده هسته اي نيز بايد به پشت گرمي اين حمايت ها بتوانند در پرونده هسته اي با مجاهدت و ايثار، اهداف و برنامه هاي نظام اسلامي را محقق كنند و با پايمردي در اين مذاكرات كه به تعبير مقام معظم رهبري مهمتر از شروع مذاكرات است به فضل الهي به توفيق دست يابند.
ضرورت تبيين عملكرددستگاه قضا؛
رئيس دستگاه قضا در ادامه با تأكيد بر ضرورت استفاده از ظرفيت هفته قوه قضائيه در تبيين عملكرد دستگاه قضايي از سوي مسئولان قوه قضائيه و اطلاع رساني درباره حجم كارهاي انجام شده در دستگاه قضايي اظهار كرد: بسياري از مردم از حجم كارها و تلاش هاي انجام شده در قوه قضائيه مطلع نيستند و آنچه مي دانند حاصل مراجعه خود به دستگاه قضايي و برخوردشان با تراكم مراجعه كنندگان و گاهي مواجهه با برخي برخوردهاي ناصواب است كه در ذهنشان باقي مي ماند و چه بسا اگر حجم انبوه تلاش هاي صورت گرفته در قوه قضائيه و مشكلات اين دستگاه براي مردم تبيين و اطلاع رساني شود تا حدودي عملكردها توجيه و نگاهشان به قوه قضائيه همدلانه‌تر شود.
آيت الله آملي لاريجاني گفت: بر حسب آمار مركز آمار و فناوري اطلاعات قوه قضائيه نزديك به 15 ميليون پرونده در سطوح و مراجع مختلف دستگاه قضايي رسيدگي مي شود و اين حجم از رسيدگي ها علاوه بر خدمات ساير سازمان هاي تابعه قوه قضائيه از جمله ارايه 57 ميليون خدمت در سال 94 از سوي سازمان ثبت است.
وي تأكيد كرد: هرچند تمام اين 15 ميليون از پرونده‌هاي سنگين و حجيم نيست اما بسياري از پرونده ها نيازمند صدها ساعت كار كارشناسي و حجم انبوه رسيدگي است و جا دارد كه از تلاش چشمگير همه قضات و كاركنان و مسئولان عالي قضايي تشكر كنم و طبيعي است كه اگر به حجم كارها و تلاش هاي انجام شده و خدمت به مردم در قوه قضائيه منصفانه نگاه كنيم، انتقادها كمتر مي شود.
رئيس قوه قضائيه با تأكيد بر ضرورت بررسي حجم پرونده هاي وارده به دستگاه قضايي و ريشه ها، دلايل و چرايي جامعه شناختي و روانشناختي اين مسئله افزود: بايد بررسي شود كه چرا اين ميزان از دعوا و كشمكش در جامعه وجود دارد و راه حلي يافت كه بسياري از اين دعاوي با صلح و سازش ختم شود و حتي به شوراهاي حل اختلاف هم وارد نشود.
آيت الله آملي لاريجاني گفت: در بسياري موارد با بروز يك تصادف و يا درگيري چند كودك كه در همسايگي هم قرار دارند، دعواها و نزاع هايي شكل مي گيرد و ده‌ها پرونده در محاكم تشكيل مي شود كه چه بسا بتوان با ترويج فرهنگ صلح و سازش و گذشت از تشكيل چنين پرونده هايي جلوگيري شود.
رئيس قوه قضائيه از معاونت اجتماعي و پيشگيري از وقوع جرم و معاونت فرهنگي قوه قضائيه خواست براي بررسي علمي نحوه بهبود و ارتقاي اين وضع تلاش كنند.
اعتماد مردم به قوه قضائيه؛
آيت الله آملي لاريجاني وجه مثبت رسيدگي به 15 پرونده در دستگاه قضايي را اعتماد مردم به قوه قضائيه اعلام كرد و افزود: مردم اگر به دستگاه قضايي اعتماد نداشتند خودشان مسائلشان را حل و فصل مي كردند همان‌طور كه در برخي كشورها ميزان مراجعه به دستگاه قضايي بسيار كم است نه به اين معنا كه در آن كشورها نزاعي نيست و يا جرمي اتفاق نمي افتد بلكه به اين علت است كه مردم اين كشورها اعتمادي به دستگاه قضايي خود ندارند اما در كشور ما آسان ترين مسير براي حل و فصل دعاوي، مراجعه به دستگاه قضايي است.
رئيس قوه قضائيه استجابت اعتماد مردم به دستگاه قضايي را از طريق تلاش و مجاهدت بيشتر مسئولان، قضات و كاركنان قوه قضائيه خواستار شد و گفت: مسئولان قضايي بايد به فكر رويكردها و راه‌هاي جديدي براي حل مشكلات مراجعان به قوه قضائيه و پرهيز از اطاله دادرسي و مراجعه هاي پي درپي از يك مرجع قضايي به مرجع ديگر بدون يافتن پاسخ مناسب باشند.
آيت الله آملي لاريجاني با اشاره به اينكه رسيدگي به مشكلات مردم در قوه قضائيه فرصتي براي خدمت رساني و مجالي براي مجاهده و عبادت است افزود: توقع اين است كه همه مسئولان دستگاه قضايي براي وصول نتايج بهتر در خدمت به مردم و جلب رضايت آنان گام بردارند و اگر در روز 10 ساعت كار مي كنند در صورت توان 11 ساعت كاركنند تا با جلب رضايت مردم مسير رشد و تعالي معنوي خود را نيز فراهم كنند.
احاطه به قانون، تسلط به فناوري‌هاي نوين؛
رئيس قوه قضائيه توجه به تحولات جديد در عرصه فناوري و استفاده از آن در عرصه خدمت رساني به مردم را راهي براي پيشرفت و گشايش امور دانست و تصريح كرد: استفاده از ظرفيت ابزارهايي مانند رايانه و فناوري‌هاي نوين اطلاعات اكنون از وظايف دستگاه قضايي محسوب مي شود و ابعاد نظارتي قوه قضائيه را نيز گسترش مي دهد.
آيت الله آملي لاريجاني در ادامه سخنان خود آگاهي و احاطه به قانون و مقررات و تحولات قانوني صورت گرفته در دستگاه قضايي را ضرورت ديگر پيش روي قضات و كاركنان قوه قضائيه اعلام كرد.
وي گفت: آگاهي به قانون و تحولات صورت گرفته در قوانين حقوقي و قضايي از جمله آئين دادرسي جديد و قانون مجازات اسلامي بسياري از گره ها را باز مي كند و بر اين اساس بايد معاونت هاي مربوطه در قوه قضائيه براي ارتقاي سطح دانش قضات و آگاهي و احاطه بيشتر آنان نسبت به قوانين جديد تلاش و برنامه ريزي كنند.
رئيس دستگاه قضا به تغييرات قانوني در اعمال ماده 18 قديم كه در آئين دادرسي جديد به ماده 477 تغيير يافته است اشاره كرد و افزود: پيش از اين براي اعمال ماده 18، پرونده به همان مرجع صادركننده رأي يا شعبه هم عرض ارجاع مي شد اما اكنون براساس ماده 477، پرونده به ديوان عالي كشور ارسال مي شود و در آن مرجع به صورت شكلي يا ماهوي حسب مورد رسيدگي مي شود.
آيت الله آملي لاريجاني قوانين مربوط به كنترل هاي مخابراتي را يكي ديگر از تغييرات قانوني صورت گرفته اعلام كرد و بر لزوم آگاهي و احاطه قضات به اين قوانين تأكيد كرد.
ضرورت رعايت اخلاق حرفه‌اي قضا؛
رئيس قوه قضائيه در ادامه همه قضات و كاركنان دستگاه قضايي را به رعايت بيش از پيش اخلاق اسلامي در مواجهه با مراجعه كنندگان دعوت كرد و گفت: حتي كمترين ميزان از برخوردهاي نامناسب و توهين آميز با افراد مراجعه كننده به دستگاه قضايي هم زياد است و بايد براي پرهيز از چنين رفتارهايي بحث اخلاق حرفه اي در قوه قضائيه جدي گرفته شود و مسئولان مربوطه در دستگاه قضايي براي كمك به ارتقاي ابعاد فرهنگي اخلاق حرفه اي تلاش كنند.
آيت الله آملي لاريجاني توجه به ابعاد پيشگيري از وقوع جرم را يكي ديگر از رويكردها و محورهاي عمده مورد توجه مسئولان قضايي دانست و گفت: تأسيس معاونت اجتماعي و پيشگيري از وقوع جرم مويد توجه قوه قضائيه به اين موضوع است.
وي افزود: توجه به ابعاد پيشگيري از وقوع جرم براي قوه قضائيه بسيار مهم است و در كاستن جرايم و پرونده ها نقش مهمي دارد و بايد اين موضوع ابعاد مختلف آن همواره از سوي مسئولان قضايي تكرار و تبيين شود.
استقبال از انتقادهاي صحيح؛
رئيس دستگاه قضا بر ضرورت صلابت و قاطعيت دستگاه قضايي در مواجهه با مشكلات، رسيدگي به پرونده ها و انجام وظايف قانوني و با اشاره به برخي از انتقادهاي صورت گرفته نسبت به عملكرد قوه قضائيه بر رسيدگي قاطعانه و عادلانه به پرونده ها بدون درنظر گرفتن جايگاه ها و مسئوليت هاي افراد تاكيد كرد.
آيت الله آملي لاريجاني گفت: قوه قضائيه همواره از انتقادهاي سازنده و صحيح استقبال مي كند چرا كه موجب اصلاح دستگاه قضايي مي شود اما ريشه بسياري از اين انتقادها به چرايي برخورد قاطعانه و با صلابت قوه قضائيه با تخلفات و جرايم و رسيدگي به پرونده ها بر مي گردد و قطعاً وارد نيست.
صلابت و قاطعيت دستگاه قضايي؛
آيت الله آملي لاريجاني برخي از انتقادهاي وارده به دستگاه قضايي را از سوي افراد غيرمطلع و ناآگاه نسبت به پرونده ها و مسير رسيدگي ها و با هدف اعمال فشار بر دستگاه قضايي توصيف كرد..
وي تأكيد كرد: قوه قضائيه ركن ركين و شمشير انقلاب اسلامي است، نبايد آن را كند كرد و جاي تعجب است كه چگونه افرادي كه از پرونده چند هزار صفحه اي اطلاعي ندارند به راحتي نحوه رسيدگي و نتايج پرونده را زير سوال مي‌برند و انتقاد مي كنند.
رئيس قوه قضائيه فشارهاي وارده درباره رسيدگي به پرونده سه هزار ميلياردي را نمونه اي از فشارها و انتقادهاي بي پايه و بدون اطلاع از كم و كيف رسيدگي به پرونده ها برشمرد.
آيت الله آملي لاريجاني افزود: مديران و مسئولان دستگاه قضايي و قضات بايد بدانند كه اگر دستگاه قضايي در برخورد با جرايم اقتصادي، جرايم خشن و جرايم افراد ذي نفوذ با صلابت عمل كرد، اعتماد مردم جلب مي شود و آن ها خواهند دانست كه بناي قوه قضائيه برخورد عادلانه بدون توجه به فشارها و انتقادهاي بي پايه است.
وي با تأكيد براينكه دادرسي توأم با قاطعيت و صلابت منافاتي با متانت رفتار و گفتار قضايي و دادرسي عادلانه ندارد گفت: در رسيدگي به پرونده‌ها نبايد اسير فشارها شد تا مسير پرونده عوض شود، همان طور هم نبايد طوري رسيدگي صورت گيرد كه موجب اجحاف شود؛ در واقع بايد با پرهيز از افراط و تفريط در رسيدگي به پرونده‌ها عدالت را مدنظر قرار داد و آخرت خود را به خاطر دنياي ديگران نفروخت.
در جلسه امروز مسئولان عالي قضايي پس ازگزارش رئيس سازمان ثبت اسناد و املاك كشور از عملكرد اين سازمان و همچنين گزارش معاونت فرهنگي قوه قضائيه از نشست با نمايندگان اقليت هاي ديني مجلس شوراي اسلامي، رئيس كل دادگستري استان تهران از چگونگي اجراي آئين دادرسي كيفري جديد گزارشي را به مسئولان عالي قضايي ارايه كرد كه در هر بخش از سوي رئيس قوه قضائيه دستورات لازم صادر شد.
در ادامه اين جلسه نيز درباره نحوه اجراي بندهايي از آئين دادرسي كيفري جديد بحث و بررسي شد.
صدا و تصوير دارد.

br نوشته شده در تاريخ ۳ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: آيت الله آملي لاريجاني: استقبال قوه قضائيه از انتقادهاي سازنده و صحيح،
ادامه مطلب
 

 

89/05/27 - 00:11
شماره: 8905261590
 
شرح دعاي روز هفتم ماه رمضان از زبان مرحوم آيت‌الله مجتهدي تهراني

خبرگزاري فارس: مرحوم آيت‌الله مجتهدي تهراني، شرح كوتاهي بر دعاهاي روزانه ماه مبارك رمضان دارد. اين عالم رباني در بخشي از شرح دعاي روز هفتم مي‌گويد: در نيت‌هايتان بگوييد «خدايا؛ من روزه خاص مي‌گيرم» يعني اعضاء و جوارحتان هم روزه باشد.

خبرگزاري فارس: شرح دعاي روز هفتم ماه رمضان از زبان مرحوم آيت‌الله مجتهدي تهراني
  •  
به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، در دعاي روز هفتم ماه مبارك رمضان مي‌خوانيم: «اَللّهُمَّ اَعِنّي فيهِ عَلي صِيامِهِ وَقِيامِهِ وَجَنِّبْني فيهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ وَارْزُقْني فيهِ ذِكْرَكَ بدَوامِهِ بِتَوْفيقِكَ يا‌هادِي الْمُضِلّينَ» «خدايا ياريم كن در اين ماه بر روزه و شب زنده داري‌اش و دورم بدار در آن از لغزش‌ها و گناهانش و روزي‌ام كن در آن ذكر خود را به‌طور مدوام و يك‌سره به توفيق خود، اي راهنماي گمراهان.» * شرح فرازهاي دعا آيت‌الله مجتهدي تهراني در شرح «اَللّهُمَّ اَعِنّي فيهِ عَلي صِيامِهِ وَقِيامِهِ» مي‌گويد: خدايا كمك كن در اين ماه روزه بگيريم و شب زنده‌داري كنيم. اگر خدا كمك كند، گرسنگي را نمي‌فهميم. عبادت شب و سحر، دعاهاي ابوحمزه ثمالي و افتتاح را انجام مي‌دهيم. گاهي افرادي غصه مي‌خورند كه ماه رمضان چگونه روزه بگيريم؟ خوب دعا كنيد و خدا كمكتان مي‌كند. وي در ادامه در شرح «وَجَنِّبْني فيهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ» مي‌گويد: خدايا ماه رمضان ما را از لغزش و گناه حفظ كن. بدبختي است كه آدم در ايام سال گناه كند و ماه رمضان هم به گناه ادامه دهد. در ماه رمضان بايد تمام اعضا و جوارحمان روزه باشد. اگر روزه‌اي بگيريم كه چشمان، زبانمان، گوشمان، نامحرم ببيند، دروغ بگويد و غيبت بشنود ، روزه‌مان «عام» مي‌شود. اما به ما مي‌گويند كه روزه خاص بگيريد، يعني اعضا و جوارحت هم روزه باشند. وي تأكيد مي‌كند: درنيت‌هايتان بگوييد: «خدايا؛ من روزه مي‌گيرم، اما روزه خاص مي‌گيرم» يعني اعضا و جوارحتان هم روزه باشد. حديث داريم؛ زماني‌كه روزه مي‌گيريد بايد گوش و چشم و پوست بدنتان هم روزه بگيرند. بايد اعضا و جوارحمان هم روزه باشند تا اين روزه در ما اثر بگذارد. اين استاد اخلاق ادامه مي‌دهد: البته يك روزه ديگر هم داريم كه روزه خاص الخاص است. در اين روزه، قلبمان در ماه رمضان به غير خدا متوجه نمي‌شود. آيت‌الله مجتهدي تهراني در ادامه در شرح «وَارْزُقْني فيهِ ذِكْرَكَ بدَوامِهِ» اظهار مي‌كند: خدايا روزي كن كه در ماه رمضان ياد تو باشم. «ذكر»، هم ياد معنا مي‌كند و هم معناي ذكر زباني را مي‌دهد. دائما بايد به ياد خدا باشم. وي مي‌گويد: حديث است كه اگر حيوانات ذكر نگويند، اسير دام صياد مي‌شوند. اين صداهايي كه از حيوانات مي‌شنويم، ذكرهايي است كه توسط آنان بيان مي‌شد. حتي درخت و بيابان و كوه و دشت هم ذكر مي‌گويند. آيت‌الله مجتهدي تهراني در ادامه در شرح «بِتَوْفيقِكَ يا‌هادِي الْمُضِلّينَ» مي‌گويد: اما به توفيق خودت اي راهنماي گمراهان. اي خدايي كه گمراهان را راهنمايي مي‌كني، توفيق بده اين دعاهاي روز هفتم درباره ما مستجاب شود. انتهاي پيام/
br نوشته شده در تاريخ ۳ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: شرح دعاي روز هفتم ماه رمضان از زبان مرحوم آيت‌الله مجتهدي تهراني،
ادامه مطلب
 

 

دعاي روز هفتم  
 
 
 


بسم الله الرحمن الرحيم
اللهمّ اعنّي فيهِ على صِيامِهِ وقيامِهِ وجَنّبني فيهِ من هَفَواتِهِ وآثامِهِ وارْزُقْني فيهِ ذِكْرَكَ بِدوامِهِ بتوفيقِكَ يا هاديَ المُضِلّين.

خدايا يارى كن مرا در اين روز بر روزه گرفتن و عبـادت و بركنارم دار در آن از بيهودگى و گناهان و روزيم كن در آن يادت را براى هميشه به توفيق خودت اى راهنماى گمراهان. 88053111495770-1-I[1].jpg

شرح دعاي روز هفتم ماه رمضان

 

 

  «اللهم اعني فيه علي صيامه و قيامه و جنبني فيه من هفواته و اثامه و ارزقني فيه ذكرك بدوامه، بتوفيقك ياهادي المضلين» اي خدا مرا در اين روز به روزه و اقامه نماز ياري كن و از لغزش‌ها و گناهان دور ساز و ذكر دائمي نصيبم فرما به توفيق بخشي خود اي راهنماي گمراهان.
روزه چيست و چه فوايدي دارد؟! روزه طبق آنچه در لغت و رساله‌هاي عمليه آمده است، عبارت است از: خودداري كردن شخص از خوردن و آشاميدن و ديگر مبطلات روزه (كه در رساله‌هاي عمليه ذكر گرديده است) و نيز پرهيز از گناهان اعضا و جوارح و در نهايت هرگونه خودداري قلبي شخص روزه‌دار از توجه به غير خداوند.
براي روزه فوايد و آثار زيادي ذكر گرديده است كه به بعضي از آنها اشاره مي‌گردد. 1- يكي از فوائد روزه در اسلام تندرستي است. چنانچه پيامبر گرامي اسلام‌(ص) فرمودند: «روزه بگيريد تا سالم بمانيد.» (بحار، ج 93، ص 255) و هرچه كه علم بيشتر پيشرفت مي‌كند، ابعاد مختلفي از فوايد روزه‌داري معلوم مي‌گردد. 2- سپر در برابر آتش جهنم است. حضرت رسول اكرم‌(ص) مي‌فرمايند: «الصوم جنه من النار»؛ روزه سپري در مقابل آتش جهنم است. (وسائل، ج 7، ص 285) 3- مايه اجابت دعا. رسول خدا‌(ص): «لا ترد دعوه الصائم؛ دعاي روزه‌دار رد نمي‌شود» (بحار، ج 93، ص 256) 4- باعث بخشيده شدن گناهان. رسول خدا‌(ص) مي‌فرمايند: هر‌كس ماه رمضان را براي خدا روزه بدارد، تمام گناهانش آمرزيده مي‌شود. (تفسير مراغي، ج2، ص 69) 5- باعث مي‌شود فرشتگان برايش دعا كنند. رسول گرامي اسلام‌(ص) در‌اين‌باره مي‌فرمايند: خداوند فرشتگان خود را موظف كرده است كه براي روزه‌داران دعا كنند. (بحار، ج 93، ص 285) البته اينها و ده‌ها فايده ديگر كه در آيات و روايات ذكر گرديده، اشاره‌اي بود به فوايد و آثار فردي روزه.
براي روزه فوايد اجتماعي فراواني ذكر گرديده كه به بعضي از آنها اشاره مي‌شود؛
1- روزه باعث تحريك انسان‌ها نسبت به همنوع خود مي‌شود! چنانكه در روايتي آمده است: خداوند روزه را واجب كرد تا ثروتمندان و فقرا را همسان سازد. (وسائل، ج 7، ص 2) روزه باعث مي‌شود تا ثروتمندان طعم تشنگي و گرسنگي را چشيده و به ياد فقرا و مستمندان بيفتند تا بدين‌وسيله عاطفه آنها تحريك شده و بخشي از درآمد خود را به آنان اختصاص دهند.
2- روزه‌داري باعث خودداري شخص از خيلي از جرائم و صفات زشت اخلاقي و اجتماعي مي‌گردد. از جمله آنها: دروغ، مجادله و درگيري، غيبت، تهمت، فحش، سرزنش و خشم، مردم‌آزاري، معاشرت با مفسدان، سخن‌چيني، حرام‌خواري و... است بي‌ترديد هر يك از اين گناهان كه كنترل شود، باعث جلوگيري از آسيب‌هاي فراوان اجتماعي شده و باعث آرامش آن مي‌گردد. «و ذكر دائمي را نصيبم فرما» بايد دانست قرآن كريم علاوه بر ذكر زباني، ذكر قلبي و ياد دروني را مي‌ستايد. ذكر و فكر، همراه يكديگر ارزش است. متأسفانه كساني كه ذكر مي‌گويند، ولي اهل فكر نيستند و كساني اهل فكر هستند ولي اهل ذكر نيستند! ذكر يكي از نمونه‌هاي روشن عبادت است و ذكر خدا و نعمت‌هاي او، زمينه شكر و سپاس است، چنان‌كه غفلت از ياد خدا، مايه كفران است. ذكر يك نوع حضور قلبي است كه اثرات زيادي براي ذاكر دارد، از جمله؛ باعث توكل، معرفت، شكر، توجه دائمي به خداوند و جلوگيري از لغزش و گناه، محبت نسبت به قلب هستي يعني خداوند، اميد و رجاء و... مي‌شود. ذكر مقام انسان را تا جايي بالا مي‌برد كه مي‌فرمايد: تو ياد من باش، تا من هم ياد تو باشم. (فاذكروني اذكركم - بقره آيه 152)

  بانك ملي*

br نوشته شده در تاريخ ۳ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز هفتم،
ادامه مطلب
 

عكس ديده نشده از سيد احمد خميني و فرزندش (عكس)

اخبار سياسي ، عكس ديده نشده از سيد احمد خميني و فرزندش : به گزارش ايران مطلب به نقل از باشگاه خبرنگاران، عكس سيداحمد و سيدحسن خميني كه توسط شهيد
اخبار سياسي ، عكس ديده نشده از سيد احمد خميني و فرزندش : به گزارش ايران مطلب به نقل از باشگاه خبرنگاران، عكس سيداحمد و سيدحسن خميني كه توسط شهيد چمران در لبنان گرفته شده بود به مناسبت شهادت دكتر چمران در صفحه اينستاگرام منتسب سيداحمد خميني منتشر شد.
 
سيد احمد خميني,سيدحسن خميني ,شهيد چمران
كد خبر: ۷۷۲۵۰
تاريخ انتشار: ۰۱ تير ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۹
br نوشته شده در تاريخ ۳ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: عكس ديده نشده از سيد احمد خميني و فرزندش (عكس)،
ادامه مطلب
 

عكس ديده نشده از سيد احمد خميني و فرزندش (عكس)

اخبار سياسي ، عكس ديده نشده از سيد احمد خميني و فرزندش : به گزارش ايران مطلب به نقل از باشگاه خبرنگاران، عكس سيداحمد و سيدحسن خميني كه توسط شهيد
اخبار سياسي ، عكس ديده نشده از سيد احمد خميني و فرزندش : به گزارش ايران مطلب به نقل از باشگاه خبرنگاران، عكس سيداحمد و سيدحسن خميني كه توسط شهيد چمران در لبنان گرفته شده بود به مناسبت شهادت دكتر چمران در صفحه اينستاگرام منتسب سيداحمد خميني منتشر شد.
 
سيد احمد خميني,سيدحسن خميني ,شهيد چمران
كد خبر: ۷۷۲۵۰
تاريخ انتشار: ۰۱ تير ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۹
br نوشته شده در تاريخ ۳ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: عكس ديده نشده از سيد احمد خميني و فرزندش (عكس)،
ادامه مطلب
 

 

كد خبر: ۷۷۳۲۹
تاريخ انتشار: ۰۳ تير ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۰

محل شهادت دكتر چمران (عكس)

اخبار فرهنگي ، محل شهادت دكتر چمران : بعدها به كوشش بنياد حفظ اثار دفاع مقدس، يادماني در آن جا بنا شد و روستاييان نيز به آنجا برگشتند
اخبار فرهنگي ، محل شهادت دكتر چمران : بعدها به كوشش بنياد حفظ اثار دفاع مقدس، يادماني در آن جا بنا شد و روستاييان نيز به آنجا برگشتند و خانه هايشان را دوباره ساختند.

چمران,دهلاويه,عكس

 
دهلاويه روستايي است در شمال غربي سوسنگرد كه دكتر چمران در نزديكي آن به شهادت رسيد.

چمران,دهلاويه,عكس

بعدها به كوشش بنياد حفظ آثار دفاع مقدس، يادماني در آن جا بنا شد و روستاييان نيز به آنجا برگشتند و خانه هايشان را دوباره ساختند.
br نوشته شده در تاريخ ۳ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: محل شهادت دكتر چمران (عكس)،
ادامه مطلب
 

 

كد خبر: ۷۷۳۲۹
تاريخ انتشار: ۰۳ تير ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۰

محل شهادت دكتر چمران (عكس)

اخبار فرهنگي ، محل شهادت دكتر چمران : بعدها به كوشش بنياد حفظ اثار دفاع مقدس، يادماني در آن جا بنا شد و روستاييان نيز به آنجا برگشتند
اخبار فرهنگي ، محل شهادت دكتر چمران : بعدها به كوشش بنياد حفظ اثار دفاع مقدس، يادماني در آن جا بنا شد و روستاييان نيز به آنجا برگشتند و خانه هايشان را دوباره ساختند.

چمران,دهلاويه,عكس

 
دهلاويه روستايي است در شمال غربي سوسنگرد كه دكتر چمران در نزديكي آن به شهادت رسيد.

چمران,دهلاويه,عكس

بعدها به كوشش بنياد حفظ آثار دفاع مقدس، يادماني در آن جا بنا شد و روستاييان نيز به آنجا برگشتند و خانه هايشان را دوباره ساختند.
br نوشته شده در تاريخ ۳ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: محل شهادت دكتر چمران (عكس)،
ادامه مطلب
 

دعاي روز ششم ماه مبارك رمضان

عصردنا:
 

دعاي روز ششم ماه مبارك رمضان

بسم الله الرحمن الرحيم

اللهمّ لا تَخْذِلْني فيهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِيتِكَ ولا تَضْرِبْني بِسياطِ نَقْمَتِكَ  وزَحْزحْني فيهِ من موجِباتِ  سَخَطِكَ بِمَنّكَ وأياديكَ يا مُنْتهى رَغْبـةَ الرّاغبينَ.

 

خدايا در اين روز مرا به نفس سركشم, وامگذار تا پي طغيان و نارضايتي تو روم و مرا با تازيانه خشم و غضبت ادب مكن، مرا از موجبات ناخرسنديت, بر كنار بدار، به حق مهرباني و نعمت نوازيت، اي نهايت آرزوي مشتاقان

كد خبر: ۱۵۶۰۰
|
تاريخ انتشار: ۰۲ تير ۱۳۹۴ - ۰۷:۳۳
br نوشته شده در تاريخ ۲ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز ششم ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 

 

   
۱۳۹۴/۴/۲ ۰۹:۰۰ |
كد خبر: ۴۲۰۵۰۰

 

دعاي روز ششم ماه مبارك رمضان

دربخشي از اين دعا بنده به خدا عرض مي‌كند: خدايا در اين روز مرا به نفس سركشم, وامگذار تا پي طغيان و نارضايتي تو روم.

در دعاي روز ششم ماه مبارك رمضان بنده به خدا عرض مي‌كند: خدايا در اين روز مرا به نفس سركشم, وامگذار تا پي طغيان و نارضايتي تو روم و مرا با تازيانه خشم و غضبت ادب مكن، مرا از موجبات ناخرسنديت, بر كنار بدار، به حق مهرباني و نعمت نوازيت، اي نهايت آرزوي مشتاقان

 

متن اين دعا به شرح ذيل است:

 

 بسم الله الرحمن الرحيم

اللهمّ لا تَخْذِلْني فيهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِيتِكَ ولا تَضْرِبْني بِسياطِ نَقْمَتِكَ  وزَحْزحْني فيهِ من موجِباتِ  سَخَطِكَ بِمَنّكَ وأياديكَ يا مُنْتهى رَغْبـةَ الرّاغبينَ.

 snn.ir/detail/News/420500/9013

 

انتهاي خبر / خبرگزاري دانشجو / كد خبر ۴۲۰۵۰۰
br نوشته شده در تاريخ ۲ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز ششم ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 

 

كد خبر: ۷۷۳۲۱
تاريخ انتشار: ۰۲ تير ۱۳۹۴ - ۱۲:۵۰

ماه مبارك رمضان در كشور هفتاد و دو ملت (عكس)

اخبار فرهنگي ، ماه مبارك رمضان در كشور هفتاد و دو ملت : به گزارش ايران مطلب به نقل از ابنا ، آيين‌هاي ماه مبارك رمضان در هندوستان از نظر تنوع و گستردگي يكي
اخبار فرهنگي ، ماه مبارك رمضان در كشور هفتاد و دو ملت : به گزارش ايران مطلب به نقل از ابنا ، آيين‌هاي ماه مبارك رمضان در هندوستان از نظر تنوع و گستردگي يكي از بزرگترين مراسم مسلمانان در كشور هفتاد و دو ملت محسوب مي‌شود كه با‌شكوه خاصي برگزار مي‌شود. بيش از ۲۰۰ ميليون مسلمان در هند زندگي مي‌كنند.

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس 

 
هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

هندوستان,ماه مبارك رمضان,عكس

 

 
نام:
 
ايميل:
 
* نظر:
br نوشته شده در تاريخ ۲ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: ماه مبارك رمضان در كشور هفتاد و دو ملت (عكس)،
ادامه مطلب
 

 

كد خبر: ۷۷۳۲۳
تاريخ انتشار: ۰۲ تير ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۲

پرونده رئيس جمهور سابق در حال رسيدگي است

اخبار سياسي ، پرونده رئيس جمهور سابق در حال رسيدگي است : رئيس كل دادگستري استان تهران گفت: پرونده رئيس جمهور سابق كشورمان در حال رسيدگي
اخبار سياسي ، پرونده رئيس جمهور سابق در حال رسيدگي است : رئيس كل دادگستري استان تهران گفت: پرونده رئيس جمهور سابق كشورمان در حال رسيدگي و انجام مراحل قانوني است.

غلامحسين اسماعيلي,قوه قضاييه,احمدي نژاد

به گزارش ايران مطلب به نقل از فارس ، غلامحسين اسماعيلي رئيس دادگستري استان تهران در رابطه با سوالي مبني بر وضعيت پرونده رئيس جمهور سابق، گفت: پرونده وي در حال رسيدگي است و طي مراحل قانوني دارد انجام مي‌شود.

وي همچنين در پاسخ به سوالي در رابطه با موضوع تجاوز ۶ نفر كه گفته مي‌شود معتاد هستند به يك دختربچه ۱۲ ساله، گفت: چنين‌ گزارشي از داديار به من نرسيده است و ابهاماتي از جمله اينكه محل وقوع جرم كجاست وجود دارد.

اسماعيلي در پاسخ به سوالي مبني بر حضور وكلا در مراحل اوليه پرونده مبني بر تبصره ماده ۴۸ اين قانون كه در جرايم امنيتي وكلا با نظر رئيس قوه انتخاب مي‌شوند، گفت: آنچه كه گفته شده است وكلا با نضر رئيس قوه تعيين مي‌شوند براي مراحل مقدماتي و كشف جرم است كه در اين مرحله در بسياري از نظام‌هاي حقوقي اصلاً وكيل پذيرفته نمي‌شود ولي ما در مراحل رسيدگي به پرونده‌ها در دادسراها از زماني كه كيفرخواست صادر مي‌شود محدوديتي نداريم.

وي افزود: در مورد اينكه در مرحله مقدماتي وكيل بپذيريم يا خير، گفت: بايد از وكلاي خاصي استفاده كنيم كه موجب خراب شدن پرونده‌ها نشود.

اسماعيلي گفت: بنابراين حد وسطي انتخاب شد كه در مراحل مقدماتي وكلايي انتخاب شوند كه در مرحله دادسرا نياز بود كه اصلاً وكيلي نباشد ولي در اين نوع پرونده‌ها بنا براين شد كه از وكلاي خاصي با نظر رئيس قوه انتخاب شود.
br نوشته شده در تاريخ ۲ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: پرونده رئيس جمهور سابق در حال رسيدگي است،
ادامه مطلب
 

 

كد خبر: ۷۷۳۲۳
تاريخ انتشار: ۰۲ تير ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۲

پرونده رئيس جمهور سابق در حال رسيدگي است

اخبار سياسي ، پرونده رئيس جمهور سابق در حال رسيدگي است : رئيس كل دادگستري استان تهران گفت: پرونده رئيس جمهور سابق كشورمان در حال رسيدگي
اخبار سياسي ، پرونده رئيس جمهور سابق در حال رسيدگي است : رئيس كل دادگستري استان تهران گفت: پرونده رئيس جمهور سابق كشورمان در حال رسيدگي و انجام مراحل قانوني است.

غلامحسين اسماعيلي,قوه قضاييه,احمدي نژاد

به گزارش ايران مطلب به نقل از فارس ، غلامحسين اسماعيلي رئيس دادگستري استان تهران در رابطه با سوالي مبني بر وضعيت پرونده رئيس جمهور سابق، گفت: پرونده وي در حال رسيدگي است و طي مراحل قانوني دارد انجام مي‌شود.

وي همچنين در پاسخ به سوالي در رابطه با موضوع تجاوز ۶ نفر كه گفته مي‌شود معتاد هستند به يك دختربچه ۱۲ ساله، گفت: چنين‌ گزارشي از داديار به من نرسيده است و ابهاماتي از جمله اينكه محل وقوع جرم كجاست وجود دارد.

اسماعيلي در پاسخ به سوالي مبني بر حضور وكلا در مراحل اوليه پرونده مبني بر تبصره ماده ۴۸ اين قانون كه در جرايم امنيتي وكلا با نظر رئيس قوه انتخاب مي‌شوند، گفت: آنچه كه گفته شده است وكلا با نضر رئيس قوه تعيين مي‌شوند براي مراحل مقدماتي و كشف جرم است كه در اين مرحله در بسياري از نظام‌هاي حقوقي اصلاً وكيل پذيرفته نمي‌شود ولي ما در مراحل رسيدگي به پرونده‌ها در دادسراها از زماني كه كيفرخواست صادر مي‌شود محدوديتي نداريم.

وي افزود: در مورد اينكه در مرحله مقدماتي وكيل بپذيريم يا خير، گفت: بايد از وكلاي خاصي استفاده كنيم كه موجب خراب شدن پرونده‌ها نشود.

اسماعيلي گفت: بنابراين حد وسطي انتخاب شد كه در مراحل مقدماتي وكلايي انتخاب شوند كه در مرحله دادسرا نياز بود كه اصلاً وكيلي نباشد ولي در اين نوع پرونده‌ها بنا براين شد كه از وكلاي خاصي با نظر رئيس قوه انتخاب شود.
br نوشته شده در تاريخ ۲ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: پرونده رئيس جمهور سابق در حال رسيدگي است،
ادامه مطلب
 
 
   
 
دوشنبه 1 تير 1394 زمان ارسال : 54 : 51 : 16                     

رييس ستاد انتفاضه و قدس خبر داد:


راهپيمايي روز جهاني قدس جمعه 19 تير ماه برگزار مي شود
سپاه نيوز: رمضان شريف از برگزاري مراسم و راهپيمايي روز جهاني قدس در جمعه 19 تير ماه مصادف با بيست و سوم ماه مبارك رمضان خبر داد.

به گزارش سپاه نيوز؛رمضان شريف رييس ستاد انتفاضه و قدس شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي در حاشيه نشست تخصصي و هماهنگي سازمانها و موسسات مردم نهاد پيرامون برگزاري مراسم روز جهاني قدس سال 1394 گفت:روز جهاني قدس يادگار ارزشمند و ميراث راهبردي حضرت امام خميني (ره) براي حمايت از مردم مظلوم و مسلمان فلسطين و اعلام انزجار و برائت از رژيم اشغالگر،جلاد و جعلي صهيونيستي است كه در هر سال به فرصتي براي اعلام مواضع امت اسلامي عليه ظلم و اقدامات ضد بشري قدرتهاي استكباري و سكوت مجامع بين المللي در قبال آن تبديل شده است.

وي در ادامه با اشاره به وضعيت خاص تقويمي ماه مبارك رمضان در سال جاري افزود:شرايط خاص تقويم كشور و تلاقي جمعه آخر ماه مبارك رمضان امسال با شب عيد فطر و احتمال اختلاف در اعلام روز عيد در كشورهاي اسلامي ،بررسي چگونگي برگزاري روز جهاني قدس در سال جاري را ضروري مي نمود.

وي افزود: پس از بررسي هاي لازم و دريافت نظرات شخصيتها و نهادهاي مرجع و مرتبط با اين موضوع مقرر گرديد كه جمعه 19 تير ماه مصادف با بيست و سوم ماه مبارك رمضان به عنوان روز جهاني قدس اعلام و مراسم و راهپيمايي حمايت از ملت فلسطين و محكوميت رژيم صهيونيستي در اين روز برگزار گردد.

رييس ستاد انتفاضه و قدس با تاكيد بر اهميت بازنمايي و معرفي راهبردها و راه كارهاي مقام معظم رهبري (مد ظله العالي) در حل مسأله فلسطين بعنوان مسأله اصلي جهان اسلام گفت: با توجه به تحولات و رخدادهاي منطقه اي و فتنه هاي جديد نظام سلطه و صهيونيسم عليه امت اسلامي و ايجاد اختلاف و درگيري در جغرافياي كشورهاي اسلامي ،آحاد مسلمانان بويژه ملت مومن و انقلابي ايران باحضور گسترده و كوبنده در روز جهاني قدس و نمايش وحدت و يكپارچگي خود همچنان آزادي قدس شريف و نجات ملت هاي مسلمان و حمايت از مقاومت اسلامي را آرمان و وظيفه تعطيل ناپذير خود مي داند.

انتهاي خبر /02
   
شناسه :  de87d2f5-3e3b-4a39-88bd-efa752de5520   
br نوشته شده در تاريخ ۲ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: رييس ستاد انتفاضه و قدس خبر داد: راهپيمايي روز جهاني قدس جمعه 19 تير ماه برگزار مي شود،
ادامه مطلب
 
 
   
 
دوشنبه 1 تير 1394 زمان ارسال : 54 : 51 : 16                     

رييس ستاد انتفاضه و قدس خبر داد:


راهپيمايي روز جهاني قدس جمعه 19 تير ماه برگزار مي شود
سپاه نيوز: رمضان شريف از برگزاري مراسم و راهپيمايي روز جهاني قدس در جمعه 19 تير ماه مصادف با بيست و سوم ماه مبارك رمضان خبر داد.

به گزارش سپاه نيوز؛رمضان شريف رييس ستاد انتفاضه و قدس شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي در حاشيه نشست تخصصي و هماهنگي سازمانها و موسسات مردم نهاد پيرامون برگزاري مراسم روز جهاني قدس سال 1394 گفت:روز جهاني قدس يادگار ارزشمند و ميراث راهبردي حضرت امام خميني (ره) براي حمايت از مردم مظلوم و مسلمان فلسطين و اعلام انزجار و برائت از رژيم اشغالگر،جلاد و جعلي صهيونيستي است كه در هر سال به فرصتي براي اعلام مواضع امت اسلامي عليه ظلم و اقدامات ضد بشري قدرتهاي استكباري و سكوت مجامع بين المللي در قبال آن تبديل شده است.

وي در ادامه با اشاره به وضعيت خاص تقويمي ماه مبارك رمضان در سال جاري افزود:شرايط خاص تقويم كشور و تلاقي جمعه آخر ماه مبارك رمضان امسال با شب عيد فطر و احتمال اختلاف در اعلام روز عيد در كشورهاي اسلامي ،بررسي چگونگي برگزاري روز جهاني قدس در سال جاري را ضروري مي نمود.

وي افزود: پس از بررسي هاي لازم و دريافت نظرات شخصيتها و نهادهاي مرجع و مرتبط با اين موضوع مقرر گرديد كه جمعه 19 تير ماه مصادف با بيست و سوم ماه مبارك رمضان به عنوان روز جهاني قدس اعلام و مراسم و راهپيمايي حمايت از ملت فلسطين و محكوميت رژيم صهيونيستي در اين روز برگزار گردد.

رييس ستاد انتفاضه و قدس با تاكيد بر اهميت بازنمايي و معرفي راهبردها و راه كارهاي مقام معظم رهبري (مد ظله العالي) در حل مسأله فلسطين بعنوان مسأله اصلي جهان اسلام گفت: با توجه به تحولات و رخدادهاي منطقه اي و فتنه هاي جديد نظام سلطه و صهيونيسم عليه امت اسلامي و ايجاد اختلاف و درگيري در جغرافياي كشورهاي اسلامي ،آحاد مسلمانان بويژه ملت مومن و انقلابي ايران باحضور گسترده و كوبنده در روز جهاني قدس و نمايش وحدت و يكپارچگي خود همچنان آزادي قدس شريف و نجات ملت هاي مسلمان و حمايت از مقاومت اسلامي را آرمان و وظيفه تعطيل ناپذير خود مي داند.

انتهاي خبر /02
   
شناسه :  de87d2f5-3e3b-4a39-88bd-efa752de5520   
br نوشته شده در تاريخ ۲ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: رييس ستاد انتفاضه و قدس خبر داد: راهپيمايي روز جهاني قدس جمعه 19 تير ماه برگزار مي شود،
ادامه مطلب
 

 

ماه مبارك رمضان؛
دعاي روز پنجم ماه رمضان

 

 

 

br نوشته شده در تاريخ ۱ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: ماه مبارك رمضان؛ دعاي روز پنجم ماه رمضان،
ادامه مطلب
 

ادامه مطلب



[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 9:48 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

[ ۱ ][ ۲ ][ ۳ ][ ۴ ][ ۵ ][ ۶ ][ ۷ ][ ۸ ][ ۹ ][ ۱۰ ][ ۱۱ ][ ۱۲ ][ ۱۳ ][ ۱۴ ][ ۱۵ ][ ۱۶ ][ ۱۷ ][ ۱۸ ][ ۱۹ ][ ۲۰ ][ ۲۱ ][ ۲۲ ][ ۲۳ ][ ۲۴ ][ ۲۵ ][ ۲۶ ][ ۲۷ ][ ۲۸ ][ ۲۹ ][ ۳۰ ][ ۳۱ ][ ۳۲ ][ ۳۳ ][ ۳۴ ][ ۳۵ ][ ۳۶ ][ ۳۷ ][ ۳۸ ][ ۳۹ ][ ۴۰ ][ ۴۱ ][ ۴۲ ][ ۴۳ ][ ۴۴ ][ ۴۵ ][ ۴۶ ][ ۴۷ ][ ۴۸ ][ ۴۹ ][ ۵۰ ][ ۵۱ ][ ۵۲ ][ ۵۳ ][ ۵۴ ][ ۵۵ ][ ۵۶ ][ ۵۷ ][ ۵۸ ][ ۵۹ ][ ۶۰ ][ ۶۱ ][ ۶۲ ][ ۶۳ ][ ۶۴ ][ ۶۵


ادامه مطلب



[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 9:46 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

[ ۱ ][ ۲ ][ ۳ ][ ۴ ][ ۵ ][ ۶ ][ ۷ ][ ۸ ][ ۹ ][ ۱۰ ][ ۱۱ ][ ۱۲ ][ ۱۳ ][ ۱۴ ][ ۱۵ ][ ۱۶ ][ ۱۷ ][ ۱۸ ][ ۱۹ ][ ۲۰ ][ ۲۱ ][ ۲۲ ][ ۲۳ ][ ۲۴ ][ ۲۵ ][ ۲۶ ][ ۲۷ ][ ۲۸ ][ ۲۹ ][ ۳۰ ][ ۳۱ ][ ۳۲ ][ ۳۳ ][ ۳۴ ][ ۳۵ ][ ۳۶ ][ ۳۷ ][ ۳۸ ][ ۳۹ ][ ۴۰ ][ ۴۱ ][ ۴۲ ][ ۴۳ ][ ۴۴ ][ ۴۵ ][ ۴۶ ][ ۴۷ ][ ۴۸ ][ ۴۹ ][ ۵۰ ][ ۵۱ ][ ۵۲ ][ ۵۳ ][ ۵۴ ][ ۵۵ ][ ۵۶ ][ ۵۷ ][ ۵۸ ][ ۵۹ ][ ۶۰ ][ ۶۱ ][ ۶۲ ][ ۶۳ ][ ۶۴ ][ ۶۵


ادامه مطلب



[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 9:44 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 
 

لااله الا الله ،محمداست رسول و علي ولي الله 

هفتم تيرماه يكهزاروسيصدونودوچهارهجري شمسي

br نوشته شده در تاريخ ۷ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: ،
ادامه مطلب
 

 

ژنرال بسيجي، مرد سال 93

 

 

 

 "وطن امروز" در يادداشتي نوشت: جهانيان در صحنه نبرد با تروريست‌هاي داعش در عراق نام مردي را بيش از همه مي‌شنوند، مردي كه ولايتمداري و عشق و علاقه‌اش به حضرت امام خامنه‌اي رهبر حكيم انقلاب اسلامي زبانزد خاص و عام است، مردي كه بسياري از معادلات در عراق و سوريه با تفكر و راهبردهاي وي رقم خورده است؛ سردار سرلشكر قاسم سليماني يا به قول رسانه‌هاي جهان «ژنرال سليماني». مردي به جاي مانده از ۸ سال دفاع‌‌مقدس و نمونه‌اي از صدها قهرماني كه جان خويش را براي دفاع از سرزمين‌هاي مقدس اسلامي به كف گرفتند و تاريخ در برابر غيرت و رشادت‌هاي آنان كمتر نمونه‌اي ديده است.

 
رسانه‌هاي غرب به او لقب «مردي در سايه» داده‌اند و او را «قهرمان ملي ايرانيان» مي‌دادند و با اندك گشت و گذاري در اخبار رسانه‌ها، اين سردار دلير سرافراز ارتش اسلام را ژنرالي مي‌دانند كه در صحنه نبرد عراق، صحنه‌گردان است و مبارزان شيعه و كرد، شيفته شخصيت و متانت و خاكي بودن وي در كنار ويژگي‌هاي مديريتي‌اش هستند كه چگونه با تدابير جنگي منحصر به فردش، سران و فرماندهان خبيث، خشك‌مغز و سفاك گروهك تروريستي داعش را يكي پس از ديگري از صحنه حذف مي‌كند و نام وي رعشه بر اندام آنها انداخته است.


 
بسياري از تحليلگران، سرلشكر سليماني را مبارزي مي‌دانند كه خواب را از دشمنان «ايران اسلامي» ربوده و امنيت و آرامشي كه امروز در مرزهاي جمهوري اسلامي ايران شاهد هستيم، مديون مجاهدت‌ها و تلاش‌هاي اين دلاورمرد كرماني است.

 
به جرات مي‌توان گفت سردار سليماني بيش از آنكه در داخل شناخته شده باشد، در خارج از مرزهاي ايران بويژه در عراق و سوريه شناخته شده و اكنون كمتر دولتمرد يا نظامي‌اي را در پايتخت‌هاي آمريكا و اروپا مي‌توان نام برد كه نام «قاسم سليماني» را نشنيده باشد، چرا كه اين فرمانده ۵۷ ساله و نيروهاي تحت امرش با تاكتيك‌ها و استراتژي‌هاي نظامي مثال‌زدني و شگفت‌انگيز كه ناشي از ايمان الهي و هدايت‌هاي او است، در به زانو آوردن گروهك داعش از چنان موفقيت‌هايي برخوردار شده‌اند كه در اتاق‌هاي جنگ آمريكايي و اروپايي همواره نام قاسم سليماني به عنوان فرمانده‌اي كه با شناخت دقيق از اوضاع منطقه، توانسته مانع پيشروي تروريست‌هاي داعش در مناطق مختلف عراق و سوريه شود، شناخته مي‌شود و جالب آنكه اين سردار رشيد اسلام از چنان ارتباطات صميمي و تنگاتنگي با قبايل عراقي برخوردار است كه مبارزان شيعي و كرد را به پيروزي‌هاي متعددي در تكريت، آمرلي و ديگر مناطق هدايت كرده است.


اگرچه رسانه‌هاي غربي در موارد متعددي تلاش كرده‌اند به انحاي مختلف چهره‌اي مخدوش از سرلشكر سليماني به تصوير كشند اما تمام آنها به اين واقعيت اذعان دارند كه آمريكا با همه امكانات و تجهيزات پيشرفته نظامي نيز نتوانسته است در زمينگير كردن گروهك تا دندان مسلح داعش كه به مدرن‌ترين ادوات نظامي مجهز است، به موفقيت دست يابد اما ژنرال سليماني با تاكتيك‌هايش از موفقيت‌هاي بسياري در صحنه نبرد در عراق برخوردار شده و همين رسانه‌ها تاكيد دارند سردار از احترام بالايي در ميان اردوگاه‌هاي اصولگرا و اصلاح‌طلب داخل ايران برخوردار است كه وي را يك استراتژيست نظامي تاثيرگذار مي‌دانند.

 

روزنامه انگليسي «فايننشال تايمز» در توصيف سردار مي‌نويسد: «ژنرال سليماني به دليل وفاداري‌اش به آيت‌الله خامنه‌اي رهبر عالي ايران شناخته شده است و مسؤول اجراي سياست‌هاي وي براي ارتقاي ايران به عنوان يك قدرت منطقه‌اي و دور كردن بسياري از تنش‌ها در خاورميانه از طريق مقابله با رقبا در ديگر كشورها از جمله لبنان، سوريه، عراق و افغانستان است».

 
سردار سليماني را بايد نماد ژئوپليتيك جمهوري اسلامي دانست كه دستاوردهاي بزرگي نيز به دست آورده است و فرمانده‌اي است كه با تضعيف اقتدار و دست برتر آمريكا در عراق و افغانستان، باعث كاهش نفوذ ايالات متحده در منطقه شده است.

 
فايننشال تايمز در گزارشي سردار سليماني را فردي كليدي در حمايت از حزب‌الله لبنان در جنگ عليه رژيم صهيونيستي و كمك به باقي ماندن بشار اسد رئيس‌جمهوري سوريه در قدرت مي‌داند.


سرلشكر سليماني به عنوان فرمانده سپاه قدس از توانايي‌هاي گسترده‌اي در اجراي سياست‌هاي نظامي جمهوري اسلامي ايران در خارج از مرزهاي ايران برخوردار است و به عنوان سربازي كه مورد وثوق و عنايت رهبر بزرگوار انقلاب است، در همه ماموريت‌ها و مسؤوليت‌هايي كه در چارچوب منافع ملي و صيانت از جمهوري اسلامي ايران به وي واگذار شده، با سربلندي بيرون آمده است و همه اين موفقيت‌ها و پيروزي‌ها را بايد ناشي از اخلاص و ولايتمداري او دانست كه با وجودي كه يكي از عاليرتبه‌ترين فرماندهان نظامي ايران است، «بسيجي‌وار» در خطوط مقدم در كنار ديگر رزمندگان آن هم در خاك كشور همسايه براي اهداف متعالي مبارزه مي‌كند و لرزه بر اندام تمام دشمنان نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران و اسلام عزيز انداخته است.



كافي است به عكس‌هايي كه از سردار سليماني در مناطق مختلف عراق گرفته شده است، نگاهي انداخت تا فهميد افتادگي و متانت در چهره دوست‌داشتني و صميمي وي موج مي‌زند اما در پس اين چهره صميمي، مردي استوار با اراده‌اي آهنين نهفته است كه خواب خوش را بر صهيونيست‌ها، تكفيري‌ها و هر حرامي ديگري، حرام كرده و آمريكايي‌ها وي را كابوس و دليل اصلي شكست‌هاي خود در منطقه مي‌دانند. او مردي است از جنس مردم نه همچون ژنرال‌هاي آمريكايي كه در اتاق‌هاي امن و دور از تهديد در هزاران كيلومتر آن‌سوتر براي منطقه نسخه مي‌پيچند و هنوز آفتاب سوزان عراق را بر چهره خود لمس نكرده‌اند. او با شيعيان عراق چفيه به سر مي‌شود و با كردهاي عراق، شلوار كردي مي‌پوشد.

مردي است يكرنگ از جنس همرزمان شهيدش كه روزگاري نه خيلي دور، جان خود را بر كف گرفته و براي بيرون راندن صدام و صداميان، سلاح به دست گرفتند تا امروز من و تو در آرامش و امنيت زندگي كنيم. مرداني از جنس سليماني رفاه و زندگي آسوده را از خود و خانواده خود محروم كردند تا ايران و ايراني سرفراز بر تارك دنيا بدرخشد و اگر امروز جمهوري اسلامي ايران در آرامش و امنيت در منطقه‌اي نا امن به‌سر مي‌برد كه گرگان و درندگان چشم طمع به آن دارند، همگي مرهون عظمت و جانفشاني‌هاي سرداراني چون قاسم سليماني است. سربازي بي‌ادعا و «مريد رهبر» كه هدايتگر كشتي انقلاب با حضورش آسوده‌خيال بوده و مي‌داند ملت حق‌شناس ايران قدردان زحمات و تلاش‌هاي او است. سليماني نه فقط چهره سال كه بر جلد نشريات داخلي و خارجي نقش بسته بلكه چهره‌اي است كه در قلب هر ايراني، عراقي، سوري و هرآنكه دلش به عشق اسلام مي‌تپد، جايي محكم گرفته است.

هموطن! بايد براي احترام به سردار سليماني بلند شد و بر شرفش درود فرستاد كه آرامش و امنيت‌مان را مديون او هستيم.. سردار درود... سردار سپاس... !

 

 اگر امروز حاج قاسم دارد در عراق چاي مي‌نوشد٬ اگر دارد آرام قدم مي‌زند و با رزمنده‌هاي عراقي عكس يادگاري مي‌گيرد٬ اگر روي بلندي مي‌ايستد تا منطقه‌ي نبرد شيربچه‌هاي سني و شيعه‌اش را با شرنطفه‌هاي تكفيري رصد كند٬ اگر وسط بين‌الحرمين قدم مي‌زند و به زيارت مي‌رود٬ اگر مي‌رود به ديدن خانواده‌ي شهداي عراقي٬ اگر نبردي را فرماندهي مي‌كند٬ اگر شهري را آزاد مي‌كند٬ اگر مادر شهيدي را دلداري مي‌دهد٬ اگر برادر شهيدي را لباس رزم مي‌پوشاند براي ادامه‌ي راه برادرش٬ و ده‌ها اگر ديگر٬ حاصل زحمات ديگراني است كه روزگاري نه چندان دور با او زيسته‌اند و خوشي‌هاي امروزش٬ حاصل كار آن‌هاست٬ در آن روزگار.

حاج قاسم در عراق

بيست و نه سال قبل٬ وقتي والفجر هشت انجام شد و بعثي‌هاي خواب‌زده ديدند بسيجي‌هاي خميني بالاي سرشان ايستاده‌اند و حتي ژنرال‌ها فرصت نكردند درجه‌هاي‌شان را بزنند روي دوش‌‌هاي لرزان‌‌شان٬ نبرد به گونه‌اي ادامه يافت كه عده‌ي زيادي از بعثي‌ها راه جزيره‌ي بوبيان را پيش گرفتند و راهي خاك كويت شدند براي فرار. برخي راه خور عبدالله را پيش گرفتند و زدند به باتلاقي كه شد گورستان‌شان. 

بقيه درادامه ي مظلب

br نوشته شده در تاريخ ۵ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: ژنرال بسيجي، مرد سال 93،
ادامه مطلب
 

 

۱۳۹۴/۴/۵ ۰۴:۰۰ |
كد خبر: ۴۲۱۱۳۳

 

دعاي روز نهم ماه مبارك رمضان

در بخشي از اين دعا بنده به خداوند عرض مي‌كند: خدايا در اين روز قرار بده برايم بهره‌اى از رحمت فراوانـت و راهنمائيم كن در آن به برهان و راه‌هاى درخشانت.

به گزارش گروه فرهنگي "خبرگزاري دانشجو"در دعاي روز نهم ماه مبارك رمضان بنده به خداوند عرض مي‌كند: خدايا قرار بده برايم در آن بهره‌اى از رحمت فراوانـت و راهنمائيم كن در آن به برهان و راه‌هاى درخشانت و بگير عنانم به سوى رضايت همه جانبه‌ات بدوستى خود اى آرزوى مشتاقان.

 
متن اين دعا به شرح ذيل است:
 
 
بسم الله الرحمن الرحيم
 
االلهمّ اجْعَلْ لي فيهِ نصيباً من رَحْمَتِكَ الواسِعَةِ واهْدِني فيهِ لِبراهِينِكَ السّاطِعَةِ وخُذْ بناصيتي الى مَرْضاتِكَ الجامِعَةِ بِمَحَبّتِكَ يا أمَلَ المُشْتاقين.
 
br نوشته شده در تاريخ ۵ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز نهم ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 

دعاي روز نهم ماه رمضان

br نوشته شده در تاريخ ۵ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روز نهم ماه رمضان،
ادامه مطلب
 

 

89/05/29 - 11:28
شماره: 8905261654
 
شرح دعاي روز نهم ماه رمضان از زبان مرحوم آيت‌الله مجتهدي تهراني

خبرگزاري فارس: مرحوم آيت‌الله مجتهدي تهراني، شرح كوتاهي بر دعاهاي روزانه ماه مبارك رمضان دارد. اين عالم رباني در بخشي از شرح دعاي روز نهم مي‌گويد: هر ظالمي كه به جزاي خودش مي‌رسد، عبرتي است براي آدم كه با ديدن آن مي‌تواند خداشناس شود.

خبرگزاري فارس: شرح دعاي روز نهم ماه رمضان از زبان مرحوم آيت‌الله مجتهدي تهراني
  •  
به گزارش خبرنگار آيين‌وانديشه فارس، در دعاي روز نهم ماه مبارك رمضان مي‌خوانيم: «اَللّهُمَّ اجْعَلْ لي فيهِ نَصيباً مِنْ رَحْمَتِكَ الْواسِعَةِ وَاهْدِني فيهِ لِبَراهينِكَ السّاطِعَةِ وَخُذْ بِناصِيتي اِلي مَرْضاتِكَ الْجامِعَةِ بِمَحَبَّتِكَ يا اَمَلَ الْمُشْتاقينَ» «خدايا قرار ده برايم در اين روز بهره‌اي از رحمت وسيعت و راهنمايي‌ام كن در اين ماه به‌سوي دليل‌هاي درخشانت و مرا به‌سوي موجبات خوشنودي همه جانبه‌ات سوق ده به حق محبتت ‌اي آرزوي مشتاقان.» * شرح فرازهاي دعا آيت‌الله مجتهدي تهراني در شرح فراز «اَللّهُمَّ اجْعَلْ لي فيهِ نَصيباً مِنْ رَحْمَتِكَ الْواسِعَةِ» مي‌گويد: خدايا، من را از رحمت واسعه خودت نصيب گردان. براي استجابت اين دعا بايد چه كنيم؟ بايد به زيردستمان كمك كنيم. اگر وضع مالي كسي خوب است، براي دختران دم‌بخت مستند جهاز تهيه كند. در اين صورت دعا درباره او مستجاب مي‌شود و اگر زلزله شود، زير آوار نمي‌‌ماند؛ چون رحمت خدا شامل حال او شده است. اين استاد برجسته اخلاق در ادامه در شرح «وَاهْدِني فيهِ لِبَراهينِكَ السّاطِعَةِ» مي‌گويد: خدايا من را هدايت كن به ادله روشن خودت. خدا دليل‌هاي روشني دارد كه ما را به آن ادله روشن، هدايت مي‌كند. هر ظالمي كه به جزاي اعمالش مي‌رسد، عبرتي است براي ما. آدم با ديدن اين عبرت‌ها مي‌تواند خداشناس شود. آيت‌الله مجتهدي تهراني در ادامه در شرح «وَخُذْ بِناصِيتي اِلي مَرْضاتِكَ الْجامِعَةِ» مي‌گويد: من را به سمت موجبات خوشنودي و رضايت خودت ببر. از من راضي باش هرچند كه بد كردم و عمرم را به بطالت مصرف كردم. حالا آمده‌ام و من را به سمت رضايت خودت ببر. از من خشنود شو و رضايت جامع داشته باش. وي تأكيد مي‌كند: بايد تمام عيب‌ها را از خود دور كنم، و با غيبت نكردن، حلال كردن مال و... اين دعا درباره‌ام مستجاب شود. تا مردم از ما راضي نشوند، خدا از ما راضي نمي‌شود. آيت‌الله مجتهدي تهراني باره «بِمَحَبَّتِكَ يا اَمَلَ الْمُشْتاقينَ» در دعاي روز نهم ماه مبارك رمضان مي‌گويد: اين دعاها را درباره من مستجاب كن، به حق دوستي خودت اي آروزي مشتاقان. اينطور مي‌گوييم چون خدا نسبت به ما دوستي دارد و خدا صد برابر محبت والدين به اولاد، ما را دوست دارد. روايت است كه دوستي صد درجه دارد كه 99 بخش آن مخصوص خدا است و يك درجه آن بين مخلوقات تقسيم شده و خدا در همان يك بخش نيز، سهم دارد. خدايا اين دعاها را به محبت خودت درباره ما مستجاب كن. انتهاي پيام/ا-1
br نوشته شده در تاريخ ۵ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: شرح دعاي روز نهم ماه رمضان از زبان مرحوم آيت‌الله مجتهدي تهراني،
ادامه مطلب
 
برترينها*
كد خبر:61200
تاريخ انتشار:04 تير 1394 - 1:02 ق.ظ

(عكس) گريه امير سياري در ديدار با خانواده شهدا

حبيب‌الله سياري فرمانده نيروي دريايي ارتش پيش از ظهر چهارشنبه سوم تير ماه با خانواده شهيد ماشاءالله عباسپور از شهداي ناوچه جوشن و شهيد حفيظي‌فرد از شهداي ناوچه ۶۵ پايي ديدار كرد.  

حبيب‌الله سياري فرمانده نيروي دريايي ارتش پيش از ظهر چهارشنبه سوم تير ماه با خانواده شهيد ماشاءالله عباسپور از شهداي ناوچه جوشن و شهيد حفيظي‌فرد از شهداي ناوچه ۶۵ پايي ديدار كرد.

 

1098247_613 1098248_980

br نوشته شده در تاريخ ۵ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: (عكس) گريه امير سياري در ديدار با خانواده شهدا،
ادامه مطلب
 
كد خبر:61180
تاريخ انتشار:04 تير 1394 - 12:49 ق.ظ

اسامي شخصيت‌هاي سياسي كه در ضيافت افطار روحاني سخنراني كردند

ضيافت افطاري حسن روحاني رئيس‌جمهور امروز چهارشنبه سوم تيرماه با حضور شخصيت‌هاي سياسي و احزاب اصلاح‌طلب و اصولگرا در سالن اجلاس سران برگزار شد.

به گزارش ميدان72 ضيافت افطاري حسن روحاني رئيس‌جمهور امروز چهارشنبه سوم تيرماه با حضور شخصيت‌هاي سياسي و احزاب اصلاح‌طلب و اصولگرا در سالن اجلاس سران برگزار شد و سه نفر از اصولگرايان و چهار نفر از اصلاح‌طلبان به سخنراني پرداختند.

در اين مراسم غلامعلي حدادعادل رئيس فراكسيون اصولگرايان، قدرت‌الله عليخاني مشاور رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، غلامحسين كرباسچي دبيركل حزب كارگزاران، فاطمه راكعي عضو مجمع زنان اصلاح‌طلب، كاظم جلالي رئيس مركز پژوهش‌هاي مجلس، اسدالله بادامچيان عضو حزب مؤتلفه و الهه كولايي عضو مجمع زنان اصلاح‌طلب صحبت كردند.

منبع:فارس

br نوشته شده در تاريخ ۵ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: اسامي شخصيت‌هاي سياسي كه در ضيافت افطار روحاني سخنراني كردند،
ادامه مطلب
 

فاجعة انفجار حزب جمهوري اسلامي

http://www.pro.uploadpa.com/?file=1430937240166900_i%20007.JPG

پاسي از شب هفتم تير ماه60 گذشته بود. حجت الاسلام آقاي ناطق نوري آن شب نيز براي انجام كاري يا ديدن آقاي لاجوردي دادستان انقلاب اسلامي به اوين آمده بود. ناگاه خبر رسيد كه انفجار مهيبي در حزب جمهوري اسلامي رخ داده و تعدادي از افراد شهيد شده‌اند. هر چه آقاي ناطق و آقاي لاجوردي خواستند، تلفني خبري كسب كنند، ميسر نشد و خبر دقيقي بدست نيامد. در اتاق بزرگي كه شبيه نمازخانه بود، اينجانب و آقايان ناطق و لاجوردي و تعدادي ديگر از افراد جمع شده بوديم، همه ناراحت، مضطرب و نگران و درصدد كسب خبر بودند. راجع به موضوع انفجار و حال دكتر بهشتي و ساير افراد صحبت مي شد. خبرهاي پراكنده و غيرموثقي مي رسيد. لكن هيچ كدام قانع كننده نبود.
آخرين خبر از فاجعة انفجار
نهايتاً اعلام شدكه آقاي بهشتي حال عموميش خوب است؛ لكن يكي از پاهايش قطع شده است. اين خبر با اينكه تلخ بود، ولي مقداري هم آرامش‌بخش بود. زيرا آنچه براي جمع حاضر مهم بود، زنده ماندن دكتر بهشتي بود. به صراحت گفته مي‌شد كه اگر بهشتي زنده بماند، و لو اينكه پا هم نداشته باشد، مشكل نيست. زيرا آنچه براي اداره كشور و نظام جمهوري اسلامي مهم است فكر و انديشه و مغز دكتر بهشتي است. لذا شب را با نگراني و اندوه فراوان هر كد‌ام در گوشه‌اي روي كف اتاق كه موكت فرش بود، و كولر هم نداشت و يا به علت قطع يا كمبود برق روشن نبود، به استراحت پرداختيم و منتظر خبر‌هاي تكميلي.

منبع : كتاب خاطرات زيبا نوشته حجت الاسلام علي اسماعيلي كريزي

br نوشته شده در تاريخ ۵ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: انفجار حز ب جمهوري اسلامي ، شهادت شهيد بهشتي ،علي اسماعيلي كريزي،
ادامه مطلب
 

سخنراني شهيد دكتر بهشتي

o6647_IMG_20150202_2230323.jpg

 

روز31خرداد آيت الله دكتر بهشتي كه آن روز رياست ديوان عالي كشور را به عهده داشتند، (رياست قوه قضائيه) جهت سخنراني به پادگان خليج آمدند و در جمع ما كار آموزان قضائي سخنراني كردند و مطالب بسيار زيبائي بيان فرمودند، كه هنوز يادداشت‌برداري‌هاي آن را براي خودم يادگاري نگه داشته‌ام. در بخشي از سخنانشان فرمودند: شما كه لباس روحانيت و يا لباس پاسداري پوشيده‌ايد، مانند همه مردم آزاد نيستيد و حتي بسياري از مباحات را بايد صرفنظر كنيد و به عبارتي شما با پوشيدن اين لباس مقداري از آزادي خودتان را آزادانه به خدا اهدا كرده‌ايد. اي كسي كه آزادي خودت را آزادانه به خدا بخشيده‌اي اين آزادي را از خدا پس نگير. پس از سخنراني ايشان اينجانب با لحن دلسوزانه و نسبتاً تندي از ايشان سوال كردم كه چرا بني صدر را دستگير نكرديد؟ چرا مسامحه مي‌شود. و اگر بني صدر فرار كند مردم به شخص شما چه خواهند گفت؟ (زيرا جو سياسي و شايعات از طرف منافقين و با تبليغات گسترده و حساب شده آنها وباحمايت رسانه‌هاي بيگانه عليه ايشان زياد بود) آيا دوباره شايع نخواهند كرد كه شما او را فراري داده‌ايد؟
ايشان با يك تبسمي محبّت آميز و آرام به من پاسخ دادند و فرمودند: موضوع در شوراي عالي قضائي مطرح شد و نظر اينجانب و برخي ديگر از اعضاي شورا بر دستگيري ايشان بود؛ لكن اين نظريه راي نياورد و من در يك مصاحبة تلويزيوني همه چيز را به ملت ايران خواهم گفت و توضيحات لازم را در مورد اين جريان به مردم مي‌دهم. لكن با توجه به حادثة هفتم تير ماه 1360 و شهادت ايشان ديگر فرصتي براي وي باقي نماند و اين مشعل فروزان به خاموشي گرائيد و اسرار نهفته در سينة پر سوز وگداز ايشان، براي ابد مكتوم ماند.

منبع كتاب خاطرات زيبا نوشته حجت الاسلام علي اسماعيلي كريزي

br نوشته شده در تاريخ ۵ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: شهيد بهشتي ، سخنراني ،خرداد شصت، علي اسماعيلي كريزي،
ادامه مطلب
 


اشعاري زيبا ويژه ماه مبارك رمضان (5)

اشعار ماه رمضان, اشعار فرارسيدن ماه مبارك رمضان

بهار دل شده خزون،دردام و از چشام بخون
نشسته ام يه بار ديگه،پا سفره ي ماه رمضون


خدا خدا خدا خدا...

تو گير و دار زندگي،عادي شده برام خطا


با اين همه رو سياهي،بازم به من گفتي بيا
اي خالق بنده نواز،ميخوام كه از تو دور نشم

 

خيلي داره دير ميشه ها،يه كاري كن عوض بشم
ببين دارم داد ميزنم،گناه من و بيچاره كرد

 

تو صحراي هواي نفس،دل من و آواره كرد
اي كه تويي به هر زمان،قرار قلب بي قرار

 

گناهاي اين بنده ات و،رو حساب جهلش بذار
به زير بار معصيت،قد كمون اومدم خدا

 

به محضرت يه بار ديگه،پشيمون اومدم خدا
ببين پاسفره ي دعا،اشكاي اين سينه زن و

 

ميگه ميون گريه هاش،ببخش من و،ببخش من و
اي خالق آلاله ها،ببر من و يه شب حرم

 

از در خونه ي حسين،كجا رو دارم كه برم
آي عاشقا مثل شما،اين همه ي حرف منه

 

فقط اميد ما همين،گريه و سينه زدنه
مرثيه خوني كارمه،مثل تموم عالمين

 

ميون گريه هي ميگم،حسين حسين حسين حسين
آقا شنيدم كه يه روز،خون به دل شما شده

 

ميون گودال بلا،سر از تنت جدا شده
آقا شنيدم سرت و،به روي نيزه ها زدن

 

با كعب ني حرومي ها،بر تن بچه ها زدن
بين زمين و آسمون،با اشك جاري از دو عين
يه مادري ناله ميزد،غريب مادر يا حسين...

 

اشعار ماه رمضان, اشعار فرارسيدن ماه مبارك رمضان

شعر درباره ماه رمضان

 

رمزها در رمضان است، خدا مى‏ داند
برتر از فهم و گمان است، خدا مى ‏داند


ليلة القدر، كدامين شب اين ماه خداست؟
چه شبى برتر از آن است، خدا مى ‏داند


هر شبى توبه كنيم از گنه و پاك شويم
ليلة القدر، همان است، خدا مى ‏داند


موسم بندگى چشم و زبان و گوش است
نه همين صوم دهان است، خدا مى ‏داند


گر نباشد همه اعضاى تو تسليم خدا
روزه ات صرفه ى نان است، خدا مى ‏داند


بار عام و همه مهمان خداوند كريم
ماه آزادى جان است، خدا مى ‏داند


سبط اكبر كه در اين مه متولد گرديد
رمز حسن رمضان است، خدا مى ‏داند


زين مه نيمه مه، ماه خدا كامل شد
عيد شادى جهان است، خدا مى ‏داند


ميزبان است خدا، در مه ميلاد حسن
رمز اين نكته نهان است، خدا مى‏ داند


كرمش مايه اميد گنه كاران شد
يا حسن، ورد (حسان) است، خدا مى‏ داند

 

گردآوري:بخش فرهنگ و هنر بيتوته

br نوشته شده در تاريخ ۴ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: اشعاري زيبا ويژه ماه مبارك رمضان (5)،
ادامه مطلب
 


www.beytoote.com/religious/gratefu

دعاي روز هشتم ماه مبارك رمضان

دعاي روز هشتم ماه مبارك رمضان

 

بسم الله الرحمن الرحيم

اللهمّ ارْزُقني فيهِ رحْمَةَ الأيتامِ وإطْعامِ الطّعامِ وإفْشاءِ السّلامِ وصُحْبَةِ الكِرامِ بِطَوْلِكَ يا ملجأ الآمِلين.

 

خدايا روزيم كن در آن ترحم بر يتيمان و طعام نمودن بر مردمان و افشاء سلام و مصاحبت كريمان به فضل خودت اى پناه آرزومندان

br نوشته شده در تاريخ ۴ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: دعاي روزهشتم ماه مبارك رمضان،
ادامه مطلب
 
كد خبر: ۲۱۲۸۱
|
تاريخ انتشار: ۰۳ تير ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۴
رهبر انقلاب فرمودند: لغو تحريم‌ها نبايد به اجراي تعهدات ايران منوط شود نگويند شما تعهدات را انجام دهيد بعد آژانس گواهي دهد تا تحريم‌ها لغو شود ما اين مسئله را مطلقاً قبول نداريم.
 چمران نيوز: حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي عصر امروز (سه شنبه) در ديدار رمضاني سران قوا و مسئولان و مديران ارشد نظام، ضمن «تبيين پيامدهاي مثبت، چالش ها و راهكارهاي تحقق اقتصاد مقاومتي»، درباره روند مذاكرات هسته اي نكات تعيين كننده اي بيان كردند و با اعلام و تشريح صريح خطوط قرمز هسته اي ايران تأكيد كردند: امريكايي ها به دنبال نابود كردن صنعت هسته اي ايران هستند در مقابل همه مسئولان ايران ضمن تأكيد بر خطوط قرمز، به دنبال توافقي خوب يعني توافقي منصفانه و عادلانه، عزتمند و منطبق با منافع و مصالح ايران هستند.

رهبر انقلاب اسلامي در ابتدا با اشاره به ماه مبارك رمضان كه ماه تقوا است، به تبيين دو نوع تقواي شخصي و اجتماعي پرداختند و گفتند: تقواي شخصي در واقع آن حالت و مراقبت دائمي است كه انسان را از ضربه هاي مهلك معنوي در امان نگه مي دارد و البته در امور دنيوي او نيز تأثيرات بسيار مهمي دارد.

حضرت آيت الله خامنه اي تقواي جامعه را قابل تعميم به مسائل اجتماعي و اقتصادي دانستند و تأكيد كردند: تقواي جامعه در مسائل اقتصادي، همان اقتصاد مقاومتي است كه كشور را در مقابل تكانه هاي ناشي از حوادث جهاني يا در مقابل تيرهاي زهرآگين سياستهاي معارض جهاني حفظ مي كند.

ايشان با يادآوري هشدارهاي مكرر خود در سالهاي گذشته درخصوص لزوم استحكام بخشي كشور در مقابل خيز اقتصادي قدرتها خاطرنشان كردند: در اين سالها مسئولان در حد و توان خود تلاشهاي خوبي را انجام دادند اما موضوع اقتصاد مقاومتي بايد با استفاده از همه توان و ظرفيت كشور پيگيري و محقق شود.
رهبر انقلاب اسلامي با تأكيد بر اينكه الگوي اقتصاد مقاومتي در برخي كشورهاي ديگر اجرا و تأثيرات مثبت آن ديده شده است، نقطه كانوني اقتصاد مقاومتي را درون زايي و نگاه به درون دانستند و گفتند: اين درون زايي به معناي انزوا طلبي نيست بلكه تكيه به ظرفيت ها و توانايي هاي دروني، با نگاه به بيرون است.

حضرت آيت الله خامنه اي با تأكيد بر اينكه تدوين سياستهاي اقتصاد مقاومتي محصول خرد جمعي و مشورت هاي طولاني بوده است، افزودند: بعد از ابلاغ اين سياستها، بسياري از صاحبنظران اقتصادي آن را تأييد كرده اند و اكنون اقتصاد مقاومتي وارد ادبيات و فرهنگ رايج اقتصادي كشور شده است.

ايشان مدل اقتصاد مقاومتي را، مقابل مدل قديمي ديكته شده از طرف قدرتها به كشورهاي جهان سوم دانستند و خاطرنشان كردند: اين مدل قديمي مبتني بر نگاه به بيرون است اما مدل اقتصاد مقاومتي، الگويي مترقي و متكي به ظرفيت هاي دروني است.

رهبر انقلاب اسلامي افزودند: ممكن است عده اي اينگونه تصور كنند كه مدل اقتصاد مقاومتي، الگويي مطلوب است اما امكان تحقق آن وجود ندارد در حاليكه قاطعانه مي گويم، اجراي الگوي اقتصاد مقاومتي در شرايط كنوني كشور و با توجه به ظرفيت هاي موجود، كاملاً امكان پذير است.

حضرت آيت الله خامنه اي بعد از اين مقدمه به بيان برخي از ظرفيت هاي فراوان كشور كه مي توانند مبناي اجراي سياست هاي اقتصاد مقاومتي قرار گيرند، پرداختند. نيروي جوان تحصيل كرده ي متخصص و داراي اعتماد به نفس اولين ظرفيتي بود كه رهبر انقلاب اسلامي به آن اشاره كردند و گفتند: وجود اين تعداد نيروي جوان تحصيل كرده در كشور از بركات انقلاب است به شرط آنكه سياستهاي غلط موجب پير شدن جامعه و كاهش نيروي جوان، نشود.

حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به وجود 10 ميليون فارغ التحصيل دانشگاهي و بيش از چهار ميليون دانشجوي در حال تحصيل در كشور كه 25 برابر اول انقلاب است، تأكيد كردند: اين تعداد نيروي تحصيل كرده جوان و متخصص از افتخارات نظام اسلامي و يك فرصت بسيار بزرگ است.
ايشان جايگاه اقتصادي كشور را يكي ديگر از ظرفيت ها برشمردند و افزودند: براساس آمارهاي جهاني، جمهوري اسلامي ايران داراي رتبه بيستم در اقتصاد دنيا است كه در صورت بهره برداري از ظرفيت هاي استفاده نشده، امكان رسيدن به رتبه دوازدهم اقتصاد دنيا وجود دارد.

رهبر انقلاب اسلامي جايگاه اول ايران در مجموع ذخاير نفت و گاز را از جمله ظرفيت ها دانستند و با اشاره به موقعيت جغرافيايي ممتاز كشور به عنوان نقطه اتصال شمال به جنوب و شرق به غرب، گفتند: همسايگي با 15 كشور، با جميعتي 370 ميليوني به عنوان بازار خارجي بسيار نزديك و همچنين جمعيت بيش از 70 ميليون كشور به عنوان بازار داخلي بزرگ، از ديگر ظرفيت هايي هستند كه اگر فقط به همين بازار داخلي توجه شود، وضعيت توليد دگرگون خواهد شد.

حضرت آيت الله خامنه اي زير ساخت هاي اساسي كشور در انرژي، حمل و نقل، ارتباطات، نيروگاهها، و سدها و همچنين تجربه مديريتي متراكم در كشور را از ديگر ظرفيت ها برشمردند و خاطرنشان كردند: ما بايد از اين ظرفيت ها بصورت مناسب و صحيح استفاده كنيم زيرا مشكل كشور، نبود طرح و يا سخن صحيح و كارشناسي نيست بلكه مسئله اصلي كه در محيط هاي نخبگاني هم تكرار مي شود، استفاده شايسته نكردن از طرح ها و سخن هاي صحيح است.

ايشان برخي مشكلات را ناشي از چالش هاي دروني كشور دانستند و در بيان بخشي از اين چالش ها، گفتند: چالش بزرگ كشور ما سهل انگاري در عمل و ساده و سطحي نگريستن به مسائل است.

رهبر انقلاب اسلامي تأكيد كردند: مباحث لفظي و روشنفكري كار را پيش نمي برد بلكه حل مسائل، نيازمند حركت و اقدام و پيگيري بلندمدت امور است.

حضرت آيت الله خامنه اي با تأكيد بر اينكه به نتيجه رسيدن برخي كارهاي بزرگ شايد نيازمند سپري شدن مدت زماني به اندازه يك نسل باشد، افزودند: آن زماني كه درباره نهضت علمي در كشور، در دانشگاهها صحبت مي شد، شايد كسي باور نمي كرد كه بعد از 10 تا 15 سال حركت علمي كنوني در كشور، به همت اساتيد و جوان هاي با استعداد بوجود آيد اما امروز در مقايسه با آن سالها، شاهد پيشرفت چشمگير و در برخي زمينه ها شاهد پيشرفت خيره كننده هستيم.

راههاي موازي و آسان ولي در عين حال مهلك، يكي ديگر از چالش هاي داخلي بود كه رهبر انقلاب اسلامي به آن اشاره كردند و در تبيين اين موضوع گفتند: برخي اوقات تأمين برخي كالاها و نيازها از دو مسير امكان پذير است. يك مسير از طريق اروپا و آسان و مسير ديگر از طريق غير اروپا ولي سخت. مسير اول انسان را در تنگنا قرار خواهد داد و دوستان او را ضعيف و دشمنان او را قوي مي كند.

حضرت آيت الله خامنه اي افزودند: يكي ديگر از چالش هاي دروني كه خطاي بسيار بزرگ و اساسي است، اين است كه تصور شود با فاصله گرفتن از مباني اعتقادي و اصول نظام اسلامي، همه راهها باز خواهد شد.

ايشان خاطرنشان كردند: مسئولان در دولت خدمتگزار، انسانهاي معتقد به مباني و اصول انقلاب هستند و من از آنها گله اي ندارم ولي در مجموعه دست اندركاران، برخي تصور مي كنند با كوتاه آمدن از اصول، درها گشوده خواهد شد در حاليكه نتيجه اين خطاي بزرگ را در سالهاي اخير در برخي كشورها ديده ايم.

رهبر انقلاب اسلامي تأكيد كردند: تنها راه پيشرفت، ايستادگي و پافشاري بر مباني و اصول است.

حضرت آيت الله خامنه اي يكي ديگر از چالش هاي دروني را اين موضوع دانستند كه برخي تصور مي كنند، مردم مشكلات را تحمل نخواهند كرد.

ايشان گفتند: اگر حقايق امور با صداقت لازم و به درستي براي مردم بيان شود، مردم خواهند ايستاد و مقاومت خواهند كرد.

ايشان، ترديد در توانايي هاي دروني كشور را يكي ديگر از چالش ها خواندند و افزودند: بايد به دانشمندان جوان خود و به مجموعه هاي مردمي در امور اقتصادي اعتماد و از توانايي هاي آنها استفاده كرد.

رهبر انقلاب اسلامي شرط اصلي براي تحقق اقتصاد مقاومتي را عزم راسخ و جدي و پرهيز از سهل انگاري و راحت طلبي و تكيه بر مديريت جهادي برشمردند و تأكيد كردند: مديريت جهادي عبارت است از توكل بر خداوند و استفاده از تدبير و عقلانيت و در عين حال پيش بردن كارها با عزم راسخ و بدون هراس از جوانب.

حضرت آيت الله خامنه اي، ترويج فرهنگ متناسب با اقتصاد مقاومتي را در كنار بكارگيري مديريت جهادي، ضروري دانستند و خاطرنشان كردند: صدا و سيما، رسانه ها، مسئولين، ائمه جمعه و همه كساني كه سخن آنان در ميان مردم تأثيرگذار است، بايد ترويج گر فرهنگ اقتصاد مقاومتي باشند.

ايشان، صرفه جويي، مصرف كالاهاي داخلي بويژه در دستگاههاي دولتي، مقابله جدي با واردات بي منطق، مقابله جدي با قاچاق، توجه ويژه به كارگاههاي توليدي كوچك و متوسط و بازنگري در سياستهاي پولي و فعاليتهاي نظام بانكي را از ضروريات اجراي سياستهاي اقتصاد مقاومتي برشمردند و تأكيد كردند: شرط اصلي تحقق همه اين موارد، همدلي و همزباني و انسجام دروني است.

رهبر انقلاب اسلامي با تأكيد بر اينكه همه بايد به دولت و مسئولان كمك كنند، افزودند: حاشيه سازي از هر طرفي غير قابل قبول است و بايد از آن پرهيز شود.

حضرت آيت الله خامنه اي در جمع بندي مباحث مربوط به اقتصاد مقاومتي تأكيد كردند: ما مي توانيم در زمينه اقتصادي كارهاي بزرگي انجام دهيم و از اين گذرگاه حساس عبور كنيم.

رهبر انقلاب اسلامي در سخنان بسيار مهم شان درباره موضوع هسته اي، قبل از تشريح برخي جزئيات مذاكرات و تبيين صريح خواسته ها و خطوط قرمز هسته اي، سه نكته را مورد تأكيد قرار دادند.

نكته اول اينكه هر آنچه رهبري در جلسات عمومي مي گويد عيناً همان مسائلي است كه در جلسات خصوصي به رئيس جمهور و ديگر مسئولان ذيربط مي گويد بنابراين اين خط تبليغي غيرصحيح كه از برخي خطوط قرمز رسمي در جلسات خصوصي صرف نظر شده است، خلاف واقع و دروغ است.

دومين نكته اي كه حضرت آيت الله خامنه اي به عنوان مقدمه بحث هسته اي بيان كردند، امانت داري، غيرت، شجاعت و تدين اعضاي تيم مذاكره كننده كشورمان بود.

ايشان گفتند اين تيم، با غيرت ملي و دقت كامل و با قصد باز كردن گره و پيش بردن كار كشور، در مقابل تعداد كثير مذاكره كنندگان طرفهاي مقابل، مشغول تلاش است و انصافاً با شجاعت، مواضع را بيان و دنبال مي كند.

حضرت آيت الله خامنه اي خاطرنشان كردند هركسي از جزئيات مذاكرات با خبر شود حتماً به اين مطالبي كه درباره تيم هسته اي گفته شد، اذعان خواهد كرد البته آنها ممكن است در تشخيص و عمل خطا كنند اما متدين و غيور هستند.

مخاطب سومين نكته مقدماتي رهبري، منتقدان هسته اي بودند.

ايشان افزودند: با انتقاد مخالف نيستم و آن را لازم و كمك كننده مي دانم اما اين يك واقعيت است كه انتقاد كردن از عمل كردن آسان تر است چرا كه ديدن عيبهاي طرف مقابل راحت است اما درك دشواريها و نگراني هاي او، مشكل مي باشد.

رهبر انقلاب افزودند: اين حرف من، نبايد مانع ادامه انتقادها شود اما متوجه باشيم كه تيم هسته اي برخي از مسائلي را كه مورد انتقاد است مي داند اما بعضي ضرورتها او را به برخي اقدامات مي كشاند.

حضرت آيت الله خامنه اي سپس به بيان تاريخچه كوتاهي از روند مذاكره با امريكاييها پرداختند كه به درك روند مذاكرات كمك قابل توجهي مي كند.

ايشان گفتند: موضوع مذاكره با امريكايي ها مربوط به زمان دولت قبل است و به فرستادن واسطه به تهران براي درخواست مذاكره مربوط مي شود.

رهبر انقلاب در توضيح بيشتر افزودند: در آن زمان، يك نفر از محترمين منطقه به عنوان واسطه به ديدارما آمد و به صراحت گفت رئيس جمهور امريكا از او خواهش كرده كه به تهران بيايد و درخواست امريكايي ها براي مذاكره را مطرح كند امريكايي ها به اين واسطه گفته بودند مي خواهيم ضمن شناخت ايران به عنوان قدرت هسته اي، مسئله هسته اي را حل و فصل كنيم و تحريم ها را ظرف 6 ماه برداريم البته ما به آن واسطه گفتيم به امريكايي ها و حرفهايشان اطميناني نداريم، اما با اصرار آن واسطه، قبول كرديم كه اين مسئله را يك بار ديگر امتحان كنيم و مذاكرات شروع شد.

رهبر انقلاب اسلامي با تذكر دو نكته مهم در هماورديهاي جهاني خاطرنشان كردند: در هر رويارويي ديپلماتيك دو ميدان وجود دارد كه بايد مورد توجه قرار گيرد ميدان اصلي كه ميدان واقعيت، عمل و توليد دارايي است و مديران ديپلماسي و سياست كه عرصه تبديل اين داراييها به امتياز و تأمين منافع ملي است.

ايشان افزودند: دست خالي هر كشور در ميدان اول، محدوده انعطاف او را در ميدان دوم مي بندد و با توجه به همين منطق، ايران با دستاوردهاي مهم و قوي وارد ميدان مذاكره شد كه برخورداري از قدرت توليد سوخت 20 درصد، يكي از آنها بود.

رهبر انقلاب يادآوري كردند همه قدرتهاي هسته اي از فروختن سوخت 20 درصد براي توليد داروهاي هسته اي در مركز تهران خودداري مي كردند و حتي جلوي خريد ما از كشورهاي ديگر را مي گرفتند اما جوانان دانشمند و افتخارآفرين ايران، اين سوخت را توليد و به صفحه سوخت تبديل كردند و طرف مقابل مات شد.

ايشان افزودند: علاوه بر سوخت 20 درصد، دستاوردهاي واقعي و ميداني ديگري هم داشتيم و در واقع راهبرد ايستادگي ايران در مقابل فشارها جواب داد و امريكايي ها به اين نتيجه رسيدند كه تحريم ها اثر مورد نظر و مطلوب آنها را ندارد و بايد راه ديگري پيدا كرد.

حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به نگاه شك آلود ايران به طرف امريكايي گفتند: با وجود اين، ما حاضر بوديم اگر امريكايي ها سر حرفها و وعده هاي خود به آن واسطه منطقه اي ايستادند ما هم هزينه بدهيم چون در مذاكرات مي توان براساس عقل و محاسبه، عقب گردهايي نيز داشت اما آنها اندكي بعد از مذاكرات زياده خواهي و بدعهدي را آغاز كردند.

رهبر انقلاب با اشاره به اينكه توافق خوب از نظر ايران يعني توافق عادلانه و منصفانه افزودند: در جريان مذاكرات امريكايي ها  6 ماهِ وعده داده شده براي لغو تحريم ها را ابتدا به يك سال تبديل كردند و بعد با زياده خواهي هاي مكرر مذاكرات را طولاني و حتي تهديد به تحريم بيشتر كردند و از نظامي گري و روي ميز و زير ميز سخن گفتند.

حضرت آيت الله خامنه اي در نوعي جمعبندي از روند مذاكرات تأكيد كردند: تأمل و مطالعه در روند مطالبات امريكايي ها نشان مي دهد هدف آنها ريشه كن كردن صنعت هسته اي ايران، از بين بردن ماهيت هسته اي كشور و تبديل آن به يك كاريكاتور و تابلوي بي محتوا است.

ايشان با اشاره به نياز حقيقي و مطالعه شده كشور به 20 هزار مگاوات برق هسته اي افزودند: آنها ضمن تلاش براي نابودي صنعت هسته اي و محروم كردن ايرانيان از فوايد فراوان اين صنعت، قصد دارند ضمن ادامه فشارها، تحريم ها را نيز به نوعي حفظ كنند.

رهبر انقلاب سپس در تبيين واقعيات صحنه پيچيده مذاكرات با امريكايي ها، يك نكته مهم ديگر يعني نياز دولت امريكا به توافق هسته اي را مورد بررسي قرار دادند.

ايشان افزودند: اگر آنها بتوانند به اهداف خود در مذاكرات برسند به يك پيروزي بزرگ رسيده اند چرا كه ملت استقلال طلب ايران را تسليم كرده اند و كشوري را كه مي تواند الگوي ديگر كشورها باشد شكست داده اند و تمام بدعهدي ها و چانه زني هاي آنها براي تحقق همين اهداف است.
رهبر انقلاب اسلامي با تأكيد بر خواستهاي منطقي ايران از اول مذاكرات تا امروز خاطرنشان كردند: ما از ابتدا گفته ايم مي خواهيم تحريم هاي ظالمانه برداشته شود كه البته در مقابل آن، حاضريم يك چيزهايي بدهيم به شرط اينكه صنعت هسته اي متوقف نشود و لطمه نخورد.

حضرت آيت الله خامنه اي در ادامه سخنانشان به ترسيم صريح خطوط قرمز هسته اي پرداختند.

ايشان به عنوان اولين خط قرمز گفتند: ما برخلاف اصرار امريكايي ها محدوديتهاي بلند مدت 10، 12 ساله را قبول نداريم و مقدار سالهاي مورد قبول محدوديت را به آنها گفته ايم.

رهبر انقلاب ادامه كار تحقيق و توسعه و ساخت و ساز حتي در زمان محدوديت را دومين خط قرمز ايران اعلام كردند و افزودند: آنها مي گويند در مدت 12 سال هيچ كاري نكنيد اما اين، يك حرف زور مضاعف و غلط مضاعف است.

رهبر انقلاب در توضيح سومين خط قرمز هسته اي تأكيد كردند: تحريم هاي اقتصادي، مالي و بانكي چه مربوط به شوراي امنيت، چه كنگره امريكا و چه دولت امريكا بايد فوراً هنگام امضاي موافقتنامه لغو و بقيه تحريم ها هم در فواصل معقول برداشته شود.

ايشان افزودند: امريكايي ها درباره تحريم ها يك فرمول پيچيده، چند لايه و عجيب و غريب مطرح مي كنند كه معلوم نيست از آن، چه چيزي در مي آيد اما ما صريحاً مطالبمان را مي گوييم.

حضرت آيت الله خامنه اي در ادامه بحث درباره خطوط قرمز مذاكرات هسته اي افزودند: لغو تحريم ها نبايد به اجراي تعهدات ايران منوط شود نگويند شما تعهدات را انجام دهيد بعد آژانس گواهي دهد تا تحريم ها لغو شود ما اين مسئله را مطلقاً قبول نداريم.

رهبر انقلاب افزودند: اجرائيات لغو تحريم ها نيز بايد با اجرائيات تعهدات ايران متناظر باشد.

حضرت آيت الله خامنه اي همچنين تأكيد كردند: ما با موكول كردن اجراي تعهدات طرف مقابل به گزارش آژانس، مخالفيم چون آژانس بارها و بارها ثابت كرده مستقل و عادل نيست بنابراين ما به آن بدبين هستيم.

ايشان افزودند: مي گويند «آژانس بايد اطمينان پيدا كند» اين چه حرف نامعقولي است چگونه اطمينان پيدا كند مگر اينكه وجب به وجب اين سرزمين را بازرسي كند.

رهبر انقلاب مخالفت قاطع با «بازرسي هاي غير متعارف، پرس و جو از شخصيتهاي ايران و بازرسي از مراكز نظامي» را از ديگر خطوط قرمز هسته اي اعلام كردند.

رهبر انقلاب به صراحت تأكيد كردند: در ايران، همه از جمله بنده، دولت، مجلس، دستگاه قضايي، دستگاههاي امنيتي و نظامي و همه نهادها خواهان توافق خوب هسته اي هستيم توافقي كه عزتمندانه، منصفانه و مطابق با مصالح و منافع ايران، تدوين شود.

رهبر انقلاب افزودند: اگر چه دنبال لغو تحريم ها هستيم اما آنها را از زاويه اي نوعي فرصت مي دانيم چرا كه باعث شده به نيروها و ظرفيتهاي داخلي توجه بيشتري داشته باشيم.

رهبر انقلاب اسلامي همچنين در ابتداي سخنان خود به لزوم بهره گيري از بركات ماه مبارك رمضان بويژه بهره مندي از ادعيه اين ماه و مضامين والاي آن توصيه كردند و گفتند: ماه مبارك رمضان، ماه خشوع و استغفار و ماه بازگشت به خدا و خودسازي و اخلاق است.

پيش از سخنان رهبر معظم انقلاب، حجت الاسلام والمسلمين روحاني با اشاره به آغاز به كار دولت يازدهم در 22 ماه قبل، رويكرد دولت در زمينه مسايل داخلي را حسن اعتماد، رفتار مسالمت آميز، كاهش فاصله ها و دوري از افراطي گري دانست و گفت: رويكرد دولت در زمينه سياست خارجي تعامل سازنده با جهان با خط قرمز «حفظ استقلال، عزت و غرور ملي» و در زمينه مسائل فرهنگي، فضاي بازتر براي همه اصحاب فرهنگ و هنر با خط قرمز اخلاق و احكام اسلام بوده است.

آقاي روحاني حل و فصل مسئله مذاكرات در چارچوب احقاق حقوق هسته اي و تامين نيازهاي جامعه و كشور را دو اولويت دولت برشمرد و افزود: آنچه كشورهاي قدرتمند را پاي ميز مذاكره آورد، مقاومت ملت  ايران در برابر فشار بدخواهان و شكست تحريم ها بود.

رئيس جمهور با بيان اينكه تحريم هرگز موفق نخواهد بود و ملت ايران حتي در شرايط تحريم قادر است مسائل اجتماعي، اقتصادي سياسي و فرهنگي خود را بخوبي حل و فصل كند، گفت: در شرايط تحريم توانستيم با كمك مردم، تورم را مهار كنيم و از ركود خارج شويم و در همان شرايط تحريم بود كه رشد سرمايه گذاري بالا رفت.

رئيس جمهور افزايش ذخائر كالاهاي استراتژيك، رفع موانع صادرات، ارائه لايحه خروج از ركود، كاهش واردات گندم، تغيير الگوي كشت كشاورزي، ارائه خدمات درماني، كمك به اقشار كم‌درآمد و ارائه يارانه كالايي، كاهش اتكا به نفت در بودجه، صرفه جويي در هزينه هاي جاري، راه اندازي 8 هزار واحد صنعتي توليدي و برداشتن قدمهاي مفيد در حوزه محيط زيست را از جمله اقدامات دولت در شرايط تحريم خواند.

آقاي روحاني كاهش درآمدهاي نفتي دولت را از شرايط خاص امسال دانست و افزود: بايد با تلاش، وحدت، همدلي و انسجام، از مشكلات بخوبي عبور كنيم كه اين كار را با كمك مردم انجام خواهيم داد.

رئيس جمهور با تاكيد بر اينكه نبايد بگذاريم در شرايط كنوني فرسايش هاي غيرضروري در جامعه ايجاد شود، اظهار داشت: در صورتي كه طرف مقابل زياده خواهي نكند توافق در دسترس خواهد بود و از اين گردنه تاريخي عبور خواهيم كرد.

رئيس جمهور در بخش ديگري از سخنان خود با بيان اينكه ملتهاي منطقه امروز تحت فشار مضاعف در برابر مداخلات برخي كشورها و تروريستها قرار دارند خاطرنشان كرد: جمهوري اسلامي ايران پيشتاز مبارزه با تروريسم و حمايت از ملت هاي منطقه بوده و اين راه را ادامه خواهد داد.
br نوشته شده در تاريخ ۴ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: رهبر معظم انقلاب در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام:،
ادامه مطلب
 
 
كدخبر : 21913
تاريخ مخابره :    ۱۳۹۴/۴/۴ - ۱۴:۳۵
 
تجمع سپرده گذاران ميزان در بجنورد+تصاوير
هشدارنيوز - تعدادي از سپرده گزاران ناراضي موسسه مالي و اعتباري ميزان مقابل شعبه مركزي اين موسسه در چهار راه مخابرات شهرستان بجنورد با بستن خيابان اقدام به تخريب تجهيزات بانك و ريختن آن ها به وسط خيابان كردند.
به گزارش هشدارنيوزبه نقل از  اترك نيوز، تجمع سپرده گزاران در مقابل شعب اين موسسه از روز گذشته در شهرستان هاي بجنورد، شيروان و آشخانه در مقابل شعب اين موسسه و فرمانداري برخي شهرستان ها ادامه دارد.
 
 
 
سپرده گزاران ناراضي امروز در بجنورد بار ديگر  در مقابل شعبه مركزي اين موسسه تجمع كردند و برخي از آنان نيز باورود به داخل اين موسسه اقدام به تخريب تجهيزات اين موسسه كرده و بسياري از وسايل را در خيابان ريختند.
گفتني است، سپرده گزاران ميزان كه مدتي است با تجمع مقابل شعب اين موسسه خواستار رسيدگي به مشكلاتشان هستند امروز خواهان ورود دادستان بجنورد به اين موضوع شدند.
 
 
 
با وجود اعلام انحلال اين موسسه از سوي بانك مركزي و پيگيري هاي استاندار، مسئولان استاني و نمايندگان خراسان شمالي در مجلس شوراي اسلامي در راستاي احقاق حقوق و بازپرداخت مطالبات سپرده گذاران تاكنون تصميم قطعي در اين خصوص اتخاذ نشده و سپرده گذاران همچنان با تجمع مقابل شعب اين بانك خواستار رفع مشكلاتشان هستند.
 
 
در حالي سپرده گذاران موسسه منحل شده ميزان در برابر شعب آن و يا فرمانداري شهرستان ها براي روشن شدن وضعيت دريافت مطالبات خود حضور مي يابند كه تمام مسووليت پيگيري قضايي و رسيدگي به امور مالي اين موسسه به هياتي پنج نفره در خراسان رضوي واگذار شده و هيچ نماينده اي از دو استان خراسان شمالي و جنوبي در اين هيات براي حداقل اطلاع رساني به سپرده گذاران عضويت ندارند.
 
br نوشته شده در تاريخ ۴ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: تجمع سپرده گذاران ميزان در بجنورد+تصاوير،
ادامه مطلب
 
آملي لاريجاني درجمع مسئولان عالي دستگاه قضا:
رهبري صادقانه و عالمانه مسير را روشن كردند
چهارشنبه ۳ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۱۲
آيت الله آملي لاريجاني رئيس قوه قضاييه مسئولان، قضات و كاركنان دستگاه قضايي را به استمرار انجام وظايف قانوني خود همراه با صلابت و قاطعيت و پرهيز از توجه به فشارها و برخي اعمال نفوذها فراخواند.
رهبري صادقانه و عالمانه مسير را روشن كردند
پايگاه خبري تحليلي هم انديشي:به گزارش اداره كل روابط عمومي قوه قضاييه، آيت الله صادق آملي لاريجاني در جلسه امروز مسئولان عالي قضايي با تبريك فرا رسيدن هفته قوه قضاييه و گراميداشت ياد و خاطره شهداي هفتم تير به ويژه شهيد دكتر بهشتي و مرحوم آيت ا... محمدي گيلاني با اشاره به نقش شهيد آيت الله بهشتي در ساماندهي و ايجاد تشكيلات قضايي و نقش عمده آن شهيد در تدوين قانون اساسي و مجاهده توأمان در حيطه هاي عملي و نظري بر ضرورت بروز رساني عملكردها، برنامه ها و ساماندهي انجام امور تأكيد كرد و گفت: بزرگاني همچون شهيد بهشتي كه به رغم تمام ظلم هايي كه از سوي معاندين و مخالفين انقلاب بر ايشان رفت به حمايت و پشتيباني حضرت امام (ره) در سنگر جهاد و مبارزه باقي ماندند، الگويي براي همه آناني هستند كه قصدشان خدمت به مردم و مجاهدت و ايثار در راه خداست.

رئيس قوه قضاييه آيت الله محمدي گيلاني را از ديگر الگوها و اسوه‌هاي دستگاه قضايي خواند و صلابت آن مرحوم در برخوردهاي قضايي را نمونه اي قابل توجه براي عملكرد امروز دستگاه قضايي در برخوردهاي با قاطعيت و صلابت برشمرد.
 سخنان روشنگر مقام معظم رهبري

آيت الله آملي لاريجاني در ادامه با تقدير از بيانات روز گذشته مقام معظم رهبري در روشنگري نسبت به برخي مسائل مهم كشور از جمله پرونده هسته اي تأكيد كرد: انصافاً مقام معظم رهبري همچون هميشه در زماني كه گرد و غبار و فضاي مه آلود در مقابل برخي رويه ها و روندهاي جاري شكل گرفته بود در سخناني صريح، صادقانه و عالمانه مسير را براي مردم و مسئولان روشن كردند و سخنانشان درباره اقتصاد مقاومتي و مهمتر از آن درباره پرونده هسته اي و حمايتشان از تيم مذاكره كننده پاسخ روشني به برخي افراط و تفريط ها در مسير پرونده هسته اي و تعيين تكليفي در اين مسير بود.
رئيس قوه قضاييه با تأكيد بر اينكه تيم مذاكره كننده هسته اي بايد حمايت شود و در عين حال در چارچوب خطوط قرمز نظام حركت كند از حركت مجلس شوراي اسلامي در تعيين چارچوب قانوني براي مذاكرات هسته اي نيز تقدير كرد و گفت: تيم مذاكره كننده هسته اي نيز بايد به پشت گرمي اين حمايت ها بتوانند در پرونده هسته اي با مجاهدت و ايثار، اهداف و برنامه هاي نظام اسلامي را محقق كنند و با پايمردي در اين مذاكرات كه به تعبير مقام معظم رهبري مهمتر از شروع مذاكرات است به فضل الهي به توفيق دست يابند.
ضرورت تبيين عملكرد دستگاه قضا

آيت الله آملي لاريجاني در ادامه با تأكيد بر ضرورت استفاده از ظرفيت هفته قوه قضاييه در تبيين عملكرد دستگاه قضايي از سوي مسئولان قوه قضاييه و اطلاع رساني درباره حجم كارهاي انجام شده در دستگاه قضايي اظهار كرد: بسياري از مردم از حجم كارها و تلاش هاي انجام شده در قوه قضاييه مطلع نيستند و آنچه مي دانند حاصل مراجعه خود به دستگاه قضايي و برخوردشان با تراكم مراجعه كنندگان و گاهي مواجهه با برخي برخوردهاي ناصواب است كه در ذهنشان باقي مي ماند و چه بسا اگر حجم انبوه تلاش هاي صورت گرفته در قوه قضاييه و مشكلات اين دستگاه براي مردم تبيين و اطلاع رساني شود تا حدودي عملكردها توجيه و نگاهشان به قوه قضاييه همدلانه‌تر شود.
رئيس دستگاه قضا با اشاره به اينكه بر حسب آمار مركز آمار و فناوري اطلاعات قوه قضاييه نزديك به 15 ميليون پرونده در سطوح و مراجع مختلف دستگاه قضايي رسيدگي مي شود و اين حجم از رسيدگي ها علاوه بر خدمات ساير سازمان هاي تابعه قوه قضاييه از جمله ارايه 57 ميليون خدمت در سال 94 از سوي سازمان ثبت است تأكيد كرد: هرچند تمام اين 15 ميليون از پرونده‌هاي سنگين و حجيم نيست اما بسياري از پرونده ها نيازمند صدها ساعت كار كارشناسي و حجم انبوه رسيدگي است و جا دارد كه از تلاش چشمگير همه قضات و كاركنان و مسئولان عالي قضايي تشكر كنم و طبيعي است كه اگر به حجم كارها و تلاش هاي انجام شده و خدمت به مردم در قوه قضاييه منصفانه نگاه كنيم، انتقادها كمتر مي شود.
رئيس قوه قضاييه با تأكيد بر ضرورت بررسي حجم پرونده هاي وارده به دستگاه قضايي و ريشه ها، دلايل و چرايي جامعه شناختي و روانشناختي اين مسئله گفت: بايد بررسي شود كه چرا اين ميزان از دعوا و كشمكش در جامعه وجود دارد و راه حلي يافت كه بسياري از اين دعاوي با صلح و سازش ختم شود و حتي به شوراهاي حل اختلاف هم وارد نشود.
آيت الله آملي لاريجاني افزود: در بسياري موارد با بروز يك تصادف و يا درگيري چند كودك كه در همسايگي هم قرار دارند، دعواها و نزاع هايي شكل مي گيرد و دهها پرونده در محاكم تشكيل مي شود كه چه بسا بتوان با ترويج فرهنگ صلح و سازش و گذشت از تشكيل چنين پرونده هايي جلوگيري شود.
رئيس قوه قضاييه از معاونت اجتماعي و پيشگيري از وقوع جرم و معاونت فرهنگي قوه قضاييه خواست نسبت به بررسي علمي نحوه بهبود و  ارتقاي اين وضعيت تلاش كنند.
اعتماد مردم به قوه قضاييه

آيت الله آملي لاريجاني وجه مثبت رسيدگي به 15 پرونده در دستگاه قضايي را اعتماد مردم به قوه قضاييه اعلام كرد و افزود: مردم اگر به دستگاه قضايي اعتماد نداشتند خودشان مسائلشان را حل و فصل مي كردند همانطور كه در برخي كشورها ميزان مراجعه به دستگاه قضايي بسيار كم است نه به اين معنا كه در آن كشورها نزاعي نيست و يا جرمي اتفاق نمي افتد بلكه به اين دليل كه مردم اين كشورها اعتمادي به دستگاه قضايي خود ندارند اما در كشور ما آسان ترين مسير براي حل و فصل دعاوي، مراجعه به دستگاه قضايي است.
رئيس قوه قضاييه استجابت اعتماد مردم به دستگاه قضايي را از طريق تلاش و مجاهدت بيشتر مسئولان، قضات و كاركنان قوه قضاييه خواستار شد و گفت: مسئولان قضايي بايد به فكر رويكردها و راههاي جديدي براي حل مشكلات مراجعان به قوه قضاييه و پرهيز از اطاله دادرسي و مراجعه هاي پي درپي از يك مرجع قضايي به مرجع ديگر بدون يافتن پاسخ مناسب باشند.
آيت الله آملي لاريجاني با اشاره به اينكه رسيدگي به مشكلات مردم در قوه قضاييه فرصتي براي خدمت رساني و مجالي براي مجاهده و عبادت است افزود: توقع اين است كه همه مسئولان دستگاه قضايي براي وصول نتايج بهتر در خدمت به مردم و جلب رضايت آنان گام بردارند و اگر در روز 10 ساعت كار مي كنند در صورت توان 11 ساعت كاركنند تا با جلب رضايت مردم مسير رشد و تعالي معنوي خود را نيز فراهم كنند.
احاطه به قانون، تسلط به فناوري‌هاي نوين

آيت الله آملي لاريجاني توجه به تحولات جديد در عرصه فناوري و استفاده از آن در عرصه خدمت رساني به مردم را راهي براي پيشرفت و گشايش امور دانست و تصريح كرد: استفاده از ظرفيت ابزارهايي مانند رايانه و فناوري‌هاي نوين اطلاعات اكنون از وظايف دستگاه قضايي محسوب مي شود و ابعاد نظارتي قوه قضاييه را نيز گسترش مي دهد.
رئيس قوه قضاييه در ادامه سخنان خود آگاهي و احاطه به قانون و مقررات و تحولات قانوني صورت گرفته در دستگاه قضايي را ضرورت ديگر پيش روي قضات و كاركنان قوه قضاييه اعلام كرد و گفت: آگاهي به قانون و تحولات صورت گرفته در قوانين حقوقي و قضايي از جمله آيين دادرسي جديد و قانون مجازات اسلامي بسياري از گره ها را باز مي كند و بر اين اساس بايد معاونت هاي مربوطه در قوه قضاييه براي ارتقاي سطح دانش قضات و آگاهي و احاطه بيشتر آنان نسبت به قوانين جديد تلاش و برنامه ريزي كنند.
رئيس دستگاه قضا تغييرات قانوني در اعمال ماده 18 قديم كه در آيين دادرسي جديد به ماده 477 تغيير يافته است اشاره كرد و افزود: پيش از اين براي اعمال ماده 18 پرونده به همان مرجع صادركننده رأي يا شعبه هم عرض ارجاع مي شد اما اكنون براساس ماده 477، پرونده به ديوانعالي كشور ارسال مي شود و در آن مرجع به صورت شكلي يا ماهوي حسب مورد رسيدگي مي شود.
آيت الله آملي لاريجاني قوانين مربوط به كنترل هاي مخابراتي را يكي ديگر از تغييرات قانوني صورت گرفته اعلام كرد و بر لزوم آگاهي و احاطه قضات به اين قوانين تأكيد كرد.
ضرورت رعايت اخلاق حرفه‌اي قضا

رئيس قوه قضاييه در ادامه همه قضات و كاركنان دستگاه قضايي را به رعايت بيش از پيش اخلاق اسلامي در مواجهه با مراجعه كنندگان دعوت كرد و گفت: حتي كمترين ميزان از برخوردهاي نامناسب و توهين آميز با افراد مراجعه كننده به دستگاه قضايي هم زياد است و بايد براي پرهيز از چنين رفتارهايي بحث اخلاق حرفه اي در قوه قضاييه جدي گرفته شود و مسئولان مربوطه در دستگاه قضايي براي كمك به ارتقاي ابعاد فرهنگي اخلاق حرفه اي تلاش كنند.
رئيس قوه قضاييه توجه به ابعاد پيشگيري از وقوع جرم را يكي ديگر از رويكردها و محورهاي عمده مورد توجه مسئولان قضايي دانست و با اشاره به اينكه تأسيس معاونت اجتماعي و پيشگيري از وقوع جرم مويد توجه قوه قضاييه به اين موضوع است افزود: توجه به ابعاد پيشگيري از وقوع جرم براي قوه قضاييه بسيار مهم است و در كاستن جرايم و پرونده ها نقش مهمي دارد و بايد اين موضوع ابعاد مختلف آن همواره از سوي مسئولان قضايي تكرار و تبيين شود.
استقبال از انتقادهاي صحيح

رئيس دستگاه قضا با تأكيد بر ضرورت صلابت و قاطعيت دستگاه قضايي در مواجهه با مشكلات، رسيدگي به پرونده ها و انجام وظايف قانوني و با اشاره به برخي از انتقادهاي صورت گرفته نسبت به عملكرد قوه قضاييه در رسيدگي قاطعانه و عادلانه به پرونده ها بدون درنظر گرفتن جايگاه ها و مسئوليت هاي افراد گفت: قوه قضاييه همواره از انتقادهاي سازنده و صحيح استقبال مي كند چرا كه موجب اصلاح دستگاه قضايي مي شود اما ريشه بسياري از اين انتقادها به چرايي برخورد قاطعانه و با صلابت قوه قضاييه با تخلفات و جرايم و رسيدگي به پرونده ها بر مي گردد و قطعاً وارد نيست.
صلابت و قاطعيت دستگاه قضايي

آيت الله آملي لاريجاني برخي از انتقادهاي وارده به دستگاه قضايي را از سوي افراد غيرمطلع و ناآگاه نسبت به پرونده ها و مسير رسيدگي ها و با هدف اعمال فشار بر دستگاه قضايي توصيف و تأكيد كرد: قوه قضاييه ركن ركين و شمشير انقلاب اسلامي است، نبايد آن را كند كرد و جاي تعجب است كه چگونه افرادي كه از پرونده چند هزار صفحه اي اطلاعي ندارند به راحتي نحوه رسيدگي و نتايج پرونده را زير سوال مي برند و انتقاد مي كنند.
رئيس قوه قضاييه فشارهاي وارده درباره رسيدگي به پرونده سه هزار ميلياردي را نمونه اي از فشارها و انتقادهاي بي پايه و بدون اطلاع از كم و كيف رسيدگي به پرونده ها برشمرد و افزود: مديران و مسئولان دستگاه قضايي و قضات بايد بدانند كه اگر دستگاه قضايي در برخورد با جرايم اقتصادي، جرايم خشن و جرايم افراد ذي نفوذ با صلابت عمل كرد، اعتماد مردم جلب مي شود و آن ها خواهند دانست كه بناي قوه قضاييه برخورد عادلانه بدون توجه به فشارها و انتقادهاي بي پايه است.
آيت الله آملي لاريجاني با تأكيد براينكه دادرسي توأم با قاطعيت و صلابت منافاتي با متانت رفتار و گفتار قضايي و دادرسي عادلانه ندارد افزود: در رسيدگي به پرونده‌ها نبايد اسير فشارها شد تا مسير پرونده عوض شود، همانطور هم نبايد طوري رسيدگي صورت گيرد كه موجب اجحاف شود. در واقع بايد با پرهيز از افراط و تفريط در رسيدگي به پرونده‌ها عدالت را مدنظر قرار داد و آخرت خود را به خاطر دنياي ديگران نفروخت.
در جلسه امروز مسئولان عالي قضايي پس ازگزارش رئيس سازمان ثبت اسناد و املاك كشور از عملكرد اين سازمان و همچنين گزارش معاونت فرهنگي قوه قضاييه از نشست با نمايندگان اقليت هاي ديني مجلس شوراي اسلامي، رئيس كل دادگستري استان تهران از چگونگي اجراي آيين دادرسي كيفري جديد گزارشي را به مسئولان عالي قضايي ارايه كرد كه در هر بخش از سوي رئيس قوه قضاييه دستورات لازم صادر شد.
شايان ذكر است در ادامه اين جلسه نيز درباره نحوه اجراي بندهايي از آيين دادرسي كيفري جديد بحث و بررسي شد.

م

منبع : فارس

كد: 284392

br نوشته شده در تاريخ ۴ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: آملي لاريجاني درجمع مسئولان عالي دستگاه قضا: رهبري صادقانه و عالمانه مسير را روشن كردند،
ادامه مطلب
 

 

كد خبر: ۷۷۳۰۷
تاريخ انتشار: ۰۲ تير ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۸

حياتي بازنشسته شد! (عكس)

اخبار سياسي ، حياتي بازنشسته شد! : به گزارش ايران مطلب به نقل از تسنيم ، محمدرضا حياتي گوينده پيشكسوت خبر پس از ۳۴ سال فعاليت بازنشسته شد.
اخبار سياسي ، حياتي بازنشسته شد! : به گزارش ايران مطلب به نقل از تسنيم ، محمدرضا حياتي گوينده پيشكسوت خبر پس از ۳۴ سال فعاليت بازنشسته شد.

محمدرضا حياتي,گوينده خبر,بازنشتگي
محمدرضا حياتي,گوينده خبر,بازنشتگي
br نوشته شده در تاريخ ۴ تير ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسب‌ها: حياتي بازنشسته شد! (عكس)،
ادامه مطلب
 
[ ۱ ][ ۲ ][ ۳ ][ ۴ ][ ۵ ][ ۶ ][ ۷ ][ ۸ ][ ۹ ][ ۱۰ ][ ۱۱ ][ ۱۲ ][ ۱۳ ][ ۱۴ ][ ۱۵ ][ ۱۶ ][ ۱۷ ][ ۱۸ ][ ۱۹ ][ ۲۰ ][ ۲۱ ][ ۲۲ ][ ۲۳ ][ ۲۴ ][ ۲۵ ][ ۲۶ ][ ۲۷ ][ ۲۸ ][ ۲۹ ][ ۳۰ ][ ۳۱ ][ ۳۲ ][ ۳۳ ][ ۳۴ ][ ۳۵ ][ ۳۶ ][ ۳۷ ][ ۳۸ ][ ۳۹ ][ ۴۰ ][ ۴۱ ][ ۴۲ ][ ۴۳ ][ ۴۴ ][ ۴۵ ][ ۴۶ ][ ۴۷ ][ ۴۸ ][ ۴۹ ][ ۵۰ ][ ۵۱ ][ ۵۲ ][ ۵۳ ][ ۵۴ ][ ۵۵ ][ ۵۶ ][ ۵۷ ][ ۵۸ ][ ۵۹ ][ ۶۰ ][ ۶۱ ][ ۶۲ ][ ۶۳ ][ ۶۴ ][ ۶۵ ]

ادامه مطلب



[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 9:40 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

تصاويركمترديده شده:ح

جت الاسلام علي اسماعيلي كريزي ..

 

 

تصاويركمترديده شده:حجت الاسلام علي اسماعيلي كريزي ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حياتي بازنشسته شد! (عكس)
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 


ادامه مطلب



[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 9:36 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 14 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4060731 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب