چرا عمر کرکس دو صد سال؟ ویحک!
نماند فزون تر ز سالی پرستو؟
چرا عمر کرکس دو صد سال؟ ویحک!
نماند فزون تر ز سالی پرستو؟
عاجز شود از اشک و غریو من
هر ابر بهارگاه بابختو
چنان که خاک سر شتی به زیر خاک شوی
نیات خاک و تو اندر میان خاک آگین
آن رخت کتان خویش من رفتم و پردختم
چون گرد به ماندستم تنها من واین باهو
ازان کوز ابری باز کردار
کلفتش بسدین و تنش زرین
گیتیت چنین آید، گردنده بدین سان هم
هم باد برین آید و هم باد فرودین
به چنگال قهر تو در، خصم بد دل
بود همچو چرزی به چنگال شاهین
به سرو ماند، گر سو لاله دار بود
به مورد ماند، گر مورد روید از نسرین
داری مرا بدان که فراز آیم
زیر دو زلفکانت به نخچیزم
گرفته روی دریا جمله کشتیهای بر تو
ز بهر مدح خواهانت زشروان تا به آبسکون