به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

چشم مست تو که دی بر من بیتاب افتاد

تو نیفگندی، از آلودگی خواب افتاد

غمزه تیز به پیرامن چشمش گویی

تیغ خون است که در مهچه قصاب افتاد

مشتبه می شود قبله ز رویت، چه کنم؟

که ز ابروی تو چشمم به دو محراب افتاد

دل به دریای جمال تو به بازی می گشت

عاقبت سوی زنخ رفت و به گرداب افتاد

کار من از پی زلف تو پس آمد، چه کنم؟

مثلم قصه شاگرد رسن تاب افتاد

زلف تو می نگذارد که ببینم رویت

یارب این شب ز کجا بر سر مهتاب افتاد؟

آب خسرو همه بر روی زمین ریخته شد

از چو تو یار که گردنده به دولاب افتاد

ادامه مطلب
جمعه 27 اسفند 1395  - 11:16 AM

آن عزیزان که همه شب به دل من گردند

فرخ آن روز که بر دیده روشن گردند

من چو مرغان قفس خوی به زندان کردم

وقت شان خوش که به گرد گل و گلشن کردند

آن کسان کز پی آن روی بدم می گویند

پرده برگیر که دیوانه تر از من گردند

جلوه کن روی چو خورشید که تا اهل نظر

بی سر و پا همه چون ذره روزن گردند

زاهدان در هوس زلف چو زنار تواند

چه غمت دارد، بگذار برهمن گردند

منم و دوستیت، هم به حق دوستیت

همه خلقم اگر از بهر تو دشمن گردند

آن که کارند همه تخم ملامت، یارب

ز آه من جمله چو من سوخته خرمن گردند

زخم پیکان جگر دوز چه دانند آنان؟

که نه از خار کسی سوخته دامن گردند

آمدی باز تو در دل، پس از این خسرو را

عقل و جان پیش کجا گرد سر و تن گردند؟

ادامه مطلب
جمعه 27 اسفند 1395  - 11:16 AM

دوش آتش زدی و گریه مرا یاری داد

ناله من همه کو را شغب و زاری داد

چشم دارم که به خواب اجلم خسپاند

خاک کویت که مرا سرمه بیداری داد

مست بگذشتی و شد بیخودیم رهزن عشق

تا که همراه شد و بخت کرا یاری داد

همه شب خلق در آسایش و من در فریاد

روز بد بین که دلم را چه گرفتاری داد؟

یارب، از خون منش هیچ نگیری دامن

گر چه در کشتن من داد جفا کاری داد

عقل کو بر سر من کار نمایی کردی

کارم افتاد، چو بر جان خط بیزاری داد

همه در بار تو بستند دل و خسرو بین

داد عقل و دل و دین، نیز به سر باری داد

ادامه مطلب
جمعه 27 اسفند 1395  - 11:16 AM

باز عشق تو مرا مژده رسوایی داد

فتنه را عهده کار من شیدایی داد

غم تو در دل شبها به دل خویش خورم

کاین خورش بیشتری ذوق به تنهایی داد

چه حد وصل مرا، بین که چو من چند مگس

جان شیرین به دکان چو تو حلوایی داد

ای که گوییم شکیبا شو و در گوشه نشین

دل بباید که توان داد شکیبایی داد

سنگ هر طفل به رویم گل شادیست که عشق

هدفم بر زد و بس جلوه رسوایی داد

بوی خون زد ز صبا کامد ازان وقتش خوش

که نشان دل آواره هر جایی داد

شد به دیوانگی زلف بتان، هر چه خدای

خسرو دلشده را بهره ز دانایی داد

ادامه مطلب
جمعه 27 اسفند 1395  - 11:16 AM

وقتی آن کافر بی رحم از آن من بود

دل آواره شده نیز، از آن تن بود

شمع شب گریه همی کرد همه شب، ماناک

شعله های دل پر سوز منش روشن بود

نشدند آن خودم در غم جانان، چکنم؟

عقل دیوانه و عشق آفت و دل دشمن بود

گفتمش دوش رسیدی و مرادم دادی

گفت من مانده ام از تو که خیال من بود

بین که چون موی شد از ساعد سیمین نگار

آهنین بازوی فرهاد که خاراکن بود

می کنم شکر لبت، گر چه بسی نقد بلا

بر من از غمزه آن دولت مرد افگن بود

عاشقی را که بکشتند به عشق و شهوت

خون او خون شهیدان نه که حیض زن بود

دی که رسوا شده ای دیدی و گفتی کاین کیست؟

دامن آلوده به خون خسروتر دامن بود

ادامه مطلب
جمعه 27 اسفند 1395  - 11:16 AM

دوش در خواب مرا بابت خودکاری بود

بت پرستی را در خدمت بت یاری بود

کفر زلفش به رگ و پوست چنانم در رفت

که از او هر رگ من رشته زناری بود

گفتمش، بود غم مات گهی، آن بدمهر

از برای دل ما نیز بگفت، آری بود

دل گمگشته همی جستم در هر مویش

خنده می کرد به شوخی که دلت باری بود

سرگذشت دل خود گفتم در پیش خیال

محرم راز شب تیره و دیواری بود

زلف بنمودش آلوده به خون، گفت، آری

یادمی آیدم آنجا که گرفتاری بود

می تراوید از چشم ترم اندک اندک

هر کجا در جگر سوخته آزاری بود

شمع بگریست زمانی و زهر سوز بمرد

سوزم از گریه همی مرد که بسیاری بود

هر که خسرو را دید از تو جدا، گفت به درد

وقتی این بلبل شوریده به گلزاری بود

ادامه مطلب
جمعه 27 اسفند 1395  - 11:16 AM

نه به بالای خوشت سرو خرامان روید

نه به سیمای رخت لاله نعمان روید

نه به ذوق لب لعل تو توان یافت شکر

نه به شکل دهنت پسته خندان روید

با همه حسن و طراوت چو گل روی تو نیست

آن گل تازه که در روضه رضوان روید

سرو بالای ترا خاصیتی هست ز لطف

که نهال خوش او در چمن جان روید

گر تو خود بگذری، ای سرو، سمن بوی، به باغ

زیر خاک قدمت لاله و ریحان روید

ز غم نرگس سیراب توام جسم ضعیف

چو گیاهی ست که در راه بیابان روید

قدم از کوی تو من بازنگیرم هرگز

گر همه رهگذرم خنجر و پیکان روید

تا دو یاقوت لبت خسرو بیچاره بدید

همه از دیده او لعل بدخشان روید

ادامه مطلب
جمعه 27 اسفند 1395  - 11:16 AM

شب مرا در جگر سوخته مهمانی بود

یوسف مصر درین زاویه زندانی بود

گوشه ای بود و غمش آمد و تشویشم آمد

شد پریشان دلم و جای پریشانی برد

پاسبان مست و ملک بیخرد و سگ در خواب

همه شب تا سحر این دولتم ارزانی بود

مقری صبح شعب می زد و من می کردم

سجده بت را که نه هنگام مسلمانی بود

عشق می خواند ز خطش صفت صنع خدای

عقل گم گشت که در غایت نادانی بود

شاد گشتم، ولی افسوس غمش خوردم، از آنک

شادیم عاریتی و غم من جانی بود

ز آه عشق است بسی داغ به پیشانی من

چه کنم؟ کز ازل این نقش به پیشانی بود

جان بهای نظری، چشم توام فرمان داد

عذر بپذیر که این قیمت فرمانی بود

تشنه بر چشمه گذر کرد و نشد لب تر، زانک

بخت خسرو که ازین کرده پشیمانی بود

ادامه مطلب
جمعه 27 اسفند 1395  - 11:16 AM

 

اگر آن شاه دمی پیش گدا بنشیند

فتنه و غارت و خونریز و جفا بنشیند

گر بیابد به دعا عاشق و دلخسته وصال

سالها بر در خلوت به دعا بنشیند

چون قدم رنجه کند دوست به پرسیدن من

خانه تاریک و دلم تنگ، کجا بنشیند؟

خانه دیده برفتیم ز نقش همه پاک

تا خیال رخ آن ترک ختا بنشیند

جعد زلفین سمن سای تو در دور قمر

خضر وقت است که بر آب بقا بنشیند

سرو بستان که به قامت علم افراشته است

چون ببیند قدت از باد هوا بنشیند

ادامه مطلب
جمعه 27 اسفند 1395  - 11:16 AM

به سر من اگر آن طرفه پسر باز آید

عمر من هر چه برفته ست ز سر باز آید

زو نبودم به نظر قانع و می کردم ناز

کار من کاش کنون هم به نظر باز آید

ماه من رفت که از حسن به شکلی دگر است

وه که ماهی برود، شکل دگر باز آید

هوش و دل رفت، به جان آمدنش می خواهم

چه کنم؟ چیزی ازان رفته مگر باز آید

برو، ای صورت آن چشم که در چشم منی

که نرفته ست ز کویش ز سفر باز آید

دیده چندان به کف پای سفیدش مالم

که سیاهش کنم از مالش، اگر باز آید

طرفه تیریست که بر سینه زند هجرانش

کز جگر بگذرد و هم به جگر باز آید

گاه گربه رسد آبم به کمر، باز رود

باز چون گریه کنم تا به کمر باز آید

خبری هم نفرستاد که گر باز رود

خسرو بی خبر، آخر به خبر باز آید

ادامه مطلب
جمعه 27 اسفند 1395  - 11:16 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 221

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4405959
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث