به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

شب مرا در جگر سوخته مهمانی بود

یوسف مصر درین زاویه زندانی بود

گوشه ای بود و غمش آمد و تشویشم آمد

شد پریشان دلم و جای پریشانی برد

پاسبان مست و ملک بیخرد و سگ در خواب

همه شب تا سحر این دولتم ارزانی بود

مقری صبح شعب می زد و من می کردم

سجده بت را که نه هنگام مسلمانی بود

عشق می خواند ز خطش صفت صنع خدای

عقل گم گشت که در غایت نادانی بود

شاد گشتم، ولی افسوس غمش خوردم، از آنک

شادیم عاریتی و غم من جانی بود

ز آه عشق است بسی داغ به پیشانی من

چه کنم؟ کز ازل این نقش به پیشانی بود

جان بهای نظری، چشم توام فرمان داد

عذر بپذیر که این قیمت فرمانی بود

تشنه بر چشمه گذر کرد و نشد لب تر، زانک

بخت خسرو که ازین کرده پشیمانی بود

ادامه مطلب
جمعه 27 اسفند 1395  - 11:16 AM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4372656
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث