به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

اشک لعلی است روان بر رخ چون زر که مراست

بحر و کان را نبود این زر و گوهر که مراست

حرف حق گر چه بلندست ز من چون منصور

سردارست بسامانتر ازین سر که مراست

هر قدر بیش خورم، کم نشود خون جگر

چشم بد دور ازین باده احمر که مراست

بهر کاهش بود افزایش من چون مه نو

کز دل خویش بود رزق مقدر که مراست

داغ بالین من و درد بود بستر من

چون کنم خواب به این بالش و بستر که مراست؟

مگر از جاذبه عشق به جایی برسم

ورنه پیداست کجا می رسد این پر که مراست

نیست ممکن که کند دانه من نشو و نما

گر رگ ابر شود هر مژه تر که مراست

آن که جان دو جهان را به نگاهی نخرد

کی به چشم آیدش این جان محقر که مراست؟

نیست در میکده عشق کسی را صائب

از دل و چشم خود این شیشه و ساغر که مراست

ادامه مطلب
جمعه 21 خرداد 1395  - 3:49 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4474493
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث