به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

دوش بر من سایه آن سرو روان افکنده بود

شاخ گل دستی به دوش باغبان افکنده بود

شرم رویش از عرق صددیده بیدار داشت

چشم را هر چند در خواب گران افکنده بود

گرچه آب از سایه اش چون ابر رحمت می چکید

از نگاه گرم آتش در جهان افکنده بود

صبر و عقل و هوش را باد بهار جلوه اش

بر سر هم همچو اوراق خزان افکنده بود

جلوه مستانه اش از طره عنبرفشان

همچو دریا موج عنبر بر کران افکنده بود

نرگس مستانه اش از سرمه شرم و حیا

شوخ چشمان هوس را از زبان افکنده بود

از حجاب عشق بودم حلقه بیرون در

زلف او هر چند دستم در میان افکنده بود

مهر خاموشی حجاب چهره مطلب نبود

نور رویش پرده از راز نهان افکنده بود

از شکوه حسن، خورشید جهان افروز او

چاک در جیب فلک چون کهکشان افکنده بود

سرو بالا دست او از خارخار پای بوس

خار در پیراهن آب روان افکنده بود

در زمین او جلوه مستانه، نقش پای او

هر طرف طرح بهشت جاودان افکنده بود

راست بوده است این که ریزد درد بر عضو ضعیف

پیچ و تاب زلف در موی میان افکنده بود

از حجاب عشق صائب بود جایم زیر تیغ

گرچه بر من سایه آن ابرو کمان افکنده بود

ادامه مطلب
چهارشنبه 26 خرداد 1395  - 12:22 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4399689
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث