به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

کرامت کن مرا ای ابر رحمت چشم گریانی

که از هر خنده بر دل می رسد زخم نمایانی

غزال از دور باش وحشت من راه گرداند

مرا در دامن صحرا نمی باید نگهبانی

کند بر دیده سودایی من شهر را زندان

نفس چون راست سازد گردبادی در بیابانی

نمی گردید بی شیرازه اوراق وجود من

اگر می بود در دستم سر زلف پریشانی

نهان شد مهر تابان دید تا آن روی گلگون را

کند چون خودنمایی مشت خاری در گلستانی؟

نپردازی به عاشق از غرور حسن، ازین غافل

که ابروی تو خواهد گشت از خط طاق نسیانی

ز خط عنبرین گفتم شود سرسبز امیدم

ندانستم که این ابر سیه را نیست بارانی

تو از ظلمت چو صبح آیینه دل را مصفا کن

که طالع می شود از هر طرف خورشید جولانی

ازان مانع ز آب خضر شد دولت سکندر را

که می خواهد برآرد هر زمان سر از گریبانی

به پایان می رسانیدم من آتش زبان صائب

اگر افسانه آن زلف را می بود پایانی

ادامه مطلب
شنبه 5 تیر 1395  - 3:02 AM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4642332
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث