(جنون از نشأه هشیاری من ننگ می گیرد
ز نور توبه ام آیینه دل زنگ می گیرد)
(هلال عید در قلب شفق دانی چه را ماند؟
چو شمشیری که از خون شهیدان رنگ می گیرد)
(جنون از نشأه هشیاری من ننگ می گیرد
ز نور توبه ام آیینه دل زنگ می گیرد)
(هلال عید در قلب شفق دانی چه را ماند؟
چو شمشیری که از خون شهیدان رنگ می گیرد)