به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

غزل شمارهٔ ۱۱۲

 

انوری

انوری » دیوان اشعار » غزلیات

 

نه در وصال تو بختم به کام دل برساند

نه در فراق تو چرخم ز خویشتن برهاند

چو برنشیند عمرم مرا کجا بنشیند

اگر زمانه بخواهد که با توام بنشاند

زمن مپرس که بی‌من زمانه چون گذرانی

از آن بپرس که بر من زمانه می‌گذراند

مرا مگوی ز رویم چه غم رسیده به رویت

رسید آنچه رسید و هنوز تا چه رساند

دلی ببرد که یک لحظه باز می‌نفرستد

غمی بداد که یک ذره باز می‌نستاند

مرا به دست تو چون عشق باز داد وفا کن

جفا مکن که همیشه جهان چنین بنماند

ببرد حلقهٔ زلفت دلم نهان زد و چشمت

چنان‌که بانگ برآمد که این که کرد و که داند

به غمزه چشم تو گفتش که گر تو داری ورنه

من این ندانم و دانم به کارهای تو ماند

ادامه مطلب
دوشنبه 4 مرداد 1395  - 1:26 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4602900
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث