به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

غزل شمارهٔ ۱۳۹

 

انوری

انوری » دیوان اشعار » غزلیات

 

دوش تا صبح یار در بر بود

غم هجران چو حلقه بر در بود

دست من بود و گردنش همه شب

دی همه روز اگرچه بر سر بود

با بر همچو سیم سادهٔ او

کارم از عشق چون زربر بود

گرچه شبهای وصل بود خوشم

شب دوشین ز شکل دیگر بود

یا من از عشق زارتر بودم

یا ز هر شب رخش نکوتر بود

کس نداند که آن چه طالع بود

من ندانم که آن چه اختر بود

از فلک تا که صبح روی نمود

انوری با فلک برابر بود

ادامه مطلب
دوشنبه 4 مرداد 1395  - 1:31 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4602851
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث