به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

غزل شمارهٔ ۱۵۴

 

انوری

انوری » دیوان اشعار » غزلیات

 

از نازکی که رنگ رخ یار می‌نماید

گل با همه لطافت او خار می‌نماید

وانجا که سایهٔ سر زلفش رخ بپوشد

روز آفتاب بر سر دیوار می‌نماید

داعی عشق او چو به بازار دین برآید

سجاده‌ها به صورت زنار می‌نماید

در باغ روزگار ز بیداد نرگس او

تا شاخ نرگسی به مثل دار می‌نماید

فردای وعده‌هاش چنان روزگار خواهد

کامسال با بهانهٔ او پار می‌نماید

گفتم که بوسه گفت که زر گفتمش که جان

گفت ای زبون نگر که خریدار می‌نماید

گفتم که جان به از زر گفتا که گر چنین است

زانم ازین متاع به خروار می‌نماید

تدبیر چه که هرکه ز گیتی به کاری آمد

در کار او فروشد و هم کار می‌نماید

زینسان که مانده‌اند کرا کار ازو برآید

چون کار انوری ز غمش زار می‌نماید

ادامه مطلب
دوشنبه 4 مرداد 1395  - 1:36 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4602904
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث