به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

غزل شمارهٔ ۲۲۶

 

انوری

انوری » دیوان اشعار » غزلیات

 

تا نپنداری که دستان می‌کنم

اینکه از دست تو افغان می‌کنم

کارم از هجران به جان آورده‌ای

جان خوشست این ناخوشی زان می‌کنم

دوستی گویی نه از دل می‌کنی

راست می‌گویی که از جان می‌کنم

نفی تهمت را اگر دشوار عشق

پیش هرکس بر دل آسان می‌کنم

بی‌لب و دندان شیرین تو صبر

از بن سی و دو دندان می‌کنم

بر من از خورشید هم پیداترست

کان به گل خورشید پنهان می‌کنم

دامن از من درمکش تا هر دمت

رشوتی نو در گریبان می‌کنم

زر ندارم لیکن از دریای طبع

هر زمانت گوهرافشان می‌کنم

اهل شو در عشق تا چون انوریت

جلوهٔ اهل خراسان می‌کنم

ادامه مطلب
دوشنبه 4 مرداد 1395  - 2:54 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4602593
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث