به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

غزل شمارهٔ ۲۷۵

 

انوری

انوری » دیوان اشعار » غزلیات

 

دیدی که پای از خط فرمان برون نهادی

دیدی که دست جور و جفا باز برگشادی

بردم ز پای بازی تو دست برد عمری

بازم به دست بازی تو دست برنهادی

بر کار من نهی به جفا پای هر زمانی

کارم ز دست رفت بدین کار چون فتادی

در خون و خاک پیش تو می‌گردم وز شوخی

در چشمت آب نیست ندانم که بر چه بادی

شاد آن زمان شوی که مرا در غمی ببینی

غم طبع شد مرا چو به غم خوردنم تو شادی

گویی از این پست به همه رنج یار باشم

نه رنجهات می‌رسد احسنت شاد بادی

در طالعم ز کس چو وفا نیست از تو ماند

از مادر زمانه به هر طالعی که زادی

عشقت به کار بردم و بردم چنانک بردم

عمری به باد دادی ودادی چنانک دادی

ای انوریت گشته فراموش یاد بادت

کو را هنوز در همه اندیشها به یادی

ادامه مطلب
دوشنبه 4 مرداد 1395  - 3:24 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4703888
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث