اشعار وحشی بافقی-رباعی شمارهٔ ۵۱ امشب همه شب ز هجر نالان بودم با بخت سیه دست و گریبان بودم قربان شومت دی به که همره بودی کامشب همه شب به خویش گریان بودم ادامه مطلب مهدی گلشنی جمعه 19 شهریور 1395 - 7:36 PM نظرات (0)
امشب همه شب ز هجر نالان بودم با بخت سیه دست و گریبان بودم قربان شومت دی به که همره بودی کامشب همه شب به خویش گریان بودم