به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

نوگلی، روزی ز شورستان دمید

خار، آن گل دید و رو در هم کشید

کز چه روئیدی به پیش پای ما

تنگ کردی بی ضرورت، جای ما

سرخی رنگ تو، چشمم خیره کرد

زشتی رویت، فضا را تیره کرد

خسته گشت از بوی جانکاهت وجود

این چه نقش است، این چه تار است، این چه پود

حجلت است، این شاخهٔ بی‌بار تو

عبرت است، این برگ ناهموار تو

کاش بر میکند، زین مرزت کسی

کاش میروئید در جایت خسی

تو ندانم از کدامین کشوری

هر که هستی، مایهٔ دردسری

ما ز یک اقلیم، زان با هم خوشیم

گر که در آبیم و گر در آتشیم

شبنمی گر میچکد، بر روی ماست

نکهتی گر میرسد، از بوی ماست

چون تو، بس در جوی و جر روئیده‌اند

لیک ما را بیشتر بوئیده‌اند

دسته‌ها چیدند از ما صبح و شام

هیچ ننهادند نزدیک تو گام

تو همه عیبی و ما یکسر هنر

ما سرافرازیم و تو بی پا و سر

گل بدو خندید کای بی مهر دوست

زشتروئی، لیک گفتارت نکوست

همنشین چون توئی بودن، خطاست

راست گفتی آنچه گفتی، راست راست

گلبنی کاندر بیابانی شکفت

یاوه‌ای گر خار بر روی گفت، گفت

می‌شکفتیم ار بطرف گلشنی

میکشیدیم از تفاخر دامنی

تا میان خار و خاشاک اندریم

کس نداند کز شما نیکوتریم

ما کز اول، پاک طینت بوده‌ایم

از کجا دامان تو آلوده‌ایم

صبحت گل، رنجه دارد خار را!

خیرگی بین، خار ناهموار را!

خار دیدستی که گل دید و رمید

گل شنیدستی که شد خار و خلید

ما فرومایه نبودیم از ازل

تو فرومایه، شدی ضرب‌المثل

همنشینان تو خارانند و بس

گل چه ارزد پیش تو، ای بوالهوس

پیش تو، غیر از گیاهی نیستیم

تو چه میدانی چه‌ایم و کیستیم

چون کسی نا اهل را اهلی شمرد

گر ز وی روزی قفائی خورد، خورد

ما که جای خویش را نشناختیم

خویشتن را در بلا انداختیم

ادامه مطلب
جمعه 30 مهر 1395  - 1:48 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4305215
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث