به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

این چه بود ای جان که ناگه آتش اندر من زدی

دل ببردی و چو بوبکر ربابی تن زدی

تا مرا دیدی ز خلق از عشق رویت سوخته

سنگ و آهن بودت از دل سنگ بر آهن زدی

قامتم چون لام و نون کردی چو موسی در امید

پس مرا در گلبن غیرت نوای «لن» زدی

هر زمان از جای سری روید همی بر تن چو شمع

تا مرا از دست خود چون شمع خود گردن زدی

چشمهای من چو چشم ابر کردی تا تو شوخ

ناگه از عنبر به گرد قرص مه خرمن زدی

جوشن صبر و شکیباییم خون نو شد ز زخم

تا ز زلف چون زره تیغی بر آن جوشن زدی

کی فرو زد مر ترا قندیل دلداری چو تو

آب بر آتش گرفتی خاک در روغن زدی

کی شود پیراهنت هم قدر قد تو چو تو

از گریبان کاست کردی آنچه در دامن زدی

روزنی بود از برای روز رویت بر دلم

از بخیلی گل بیاوردی و بر روزن زدی

شد جهان بر چشم من چون چشم سوزن تنگ و تار

از پی رغم مرا شمشاد بر سوسن زدی

از برون آفرینش گلشنی بر ساختی

برکشیدی نردبان و خیمه در گلشن زدی

رشتهٔ تو کس نداند تافت کز شوخی و کبر

سوزنی کردی مرا پس کوه بر سوزن زدی

از سنایی دل ربودی شکر چون کردی ز غیر

جان ز یزدان یافتی چو لاف ز اهریمن زدی

زخم داری بهر دشمن رحم داری بهر دوست

دوست بودم از چه بر من زخم چون دشمن زدی

پس چو هست از زخم شاه ما همی گردد چو نیست

آنچه شه بر دشمن خود زد چرا بر من زدی

شاه ما بهرامشه آن شه که گوید دولتش

زه که چون گردون جهانی خصم را گردن زدی

چرخ چندان بر زمین کی زد به صد دوران که تو

زان سنان چرخ دوز و گرز کوه افگن زدی

ادامه مطلب
شنبه 18 دی 1395  - 11:49 AM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4317581
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث