رباعیات سنایی-رباعی شمارهٔ ۱۰۴ اندر همه عمر من بسی وقت صبوح آمد بر من خیال آن راحت روح پرسید ز من که چون شدی تو مجروح گفتم ز وصال تو همین بود فتوح ادامه مطلب مهدی گلشنی جمعه 22 بهمن 1395 - 11:02 AM نظرات (0)
اندر همه عمر من بسی وقت صبوح آمد بر من خیال آن راحت روح پرسید ز من که چون شدی تو مجروح گفتم ز وصال تو همین بود فتوح