به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

سر بارندگی دارد دو چشم تند بار من

که فتح‌الباب هجرانست و تحویل نگار من

مرا چون ماه در عقرب خوش آمد روی و زلف او

از آن نیکی نمیبینم، که بد بود اختیار من

من آن چرخم، که از جانست مهرم در میان دل

من آن صبحم، که از اشکست پروین در کنار من

مرا روی چو تقویمست و به روی جدولی خونین

که حکم آن نشد، منسوخ چون تقویم پار من

سرم را اتصالی هست کلی با خیال او

از آن سر در نمی‌آرد به دوش بردبار من

خبر ده ز اجتماع او تنم را، تا برون آید

به استقبال روی او دل و صبر و قرار من

پیاپی مایلست این دل به قرب نقطهٔ خالش

دریغ ار خارج از مرکز نیفتادی مدار من!

به سرحد وصالش گر زوجهی راه میابم

شرف هم خانه میگردد دگر با روزگار من

چو ماه از عقدهٔ زلفش مگر دارد خسوف آن رخ؟

که از آغاز تاثیرش زمستان شد بهار من

چو دانستی کز آن تست بیت‌المال دل یکسر

به سهم‌الغیب آن غمزه بگو: تا کیست یار من

طریق اجتماعی نیست دل را با فرح بی‌تو

ازان چون عقلهٔ زلف تو منکوسست کار من

ز اشکم نقطه میراند غمت بر تختهای رخ

که در هنگامها گوید نهان و آشکار من

فلکها را رصد کردم من، ای ماه و نپندارم

کزیشان چون تو خورشیدی بتابد بر دیار من

تو اصطرلاب این دل را بگردان در شعاع رخ

ببین تا ارتفاع مهر چندست از شمار من؟

از آن خاک اوحدی را گر نهی بر جبهه اکلیلی

به شعری میبرد شعر چو در شاهوار من

ادامه مطلب
یک شنبه 15 اسفند 1395  - 1:06 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4458445
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث