اشعار اوحدی مراغه ای -رباعی شمارهٔ ۷۵ لب نیست که از مراغه پر خنده نشد آب قرقش دید و به جان بنده نشد از مردهٔ گور او عجب میدارم کز شهر برون رفت، چرا زنده نشد؟ ادامه مطلب مهدی گلشنی سه شنبه 17 اسفند 1395 - 12:14 PM نظرات (0)
لب نیست که از مراغه پر خنده نشد آب قرقش دید و به جان بنده نشد از مردهٔ گور او عجب میدارم کز شهر برون رفت، چرا زنده نشد؟