اشعار آرتیمانی- رباعی شماره ۵۴ در وادی معرفت نه گیر است و نه دار کانجا همه بر هیچ نهٰادند سوار رفتم که زمعرفت زنم دم، گفتا دریا به دهان سگ مگردان مردار ادامه مطلب مهدی گلشنی پنج شنبه 19 اسفند 1395 - 12:57 PM نظرات (0)
در وادی معرفت نه گیر است و نه دار کانجا همه بر هیچ نهٰادند سوار رفتم که زمعرفت زنم دم، گفتا دریا به دهان سگ مگردان مردار